مطالب مرتبط با کلیدواژه
۹۶۱.
۹۶۲.
۹۶۳.
۹۶۴.
۹۶۵.
۹۶۶.
۹۶۷.
۹۶۸.
۹۶۹.
۹۷۰.
۹۷۱.
۹۷۲.
۹۷۳.
۹۷۴.
۹۷۵.
شاهنامه
حوزههای تخصصی:
روان زخم اجتماعی یا ترومای فرهنگی یک وام واژه از دانش پزشکی و یکی از مباحث جدید در حیطه جامعه شناسی فرهنگی است که در معنای آسیب های روانی فردی و اجتماعی به کار برده می شود و در زمان های مشخصی از قبیل جنگ و خشونت و... بر یک جامعه چیره می شود و افراد آن جامعه را به واکنش های خاصی وا می دارد، بررسی جامعه ایرانی در زمان حمله اعراب و پس از آن؛ یعنی در زمان حکمرانی آنان بر ایران -که به صورت واضح به تخطئه ی فرهنگی، زبانی و هویّتی ایرانیان انجامید- نشان دهنده ی دچار شدن جامعه ایرانی به روان زخم یا همان ترومای فرهنگی است که واکنش های متعددی از مبارزه ی مسلحانه تا فعالیت های فرهنگی را به دنبال داشت، فردوسی یکی از افرادی است که با درکی آگاهانه از ترومای فرهنگی و شناخت شیوه های درمان آن، در مسیر احیای جامعه ی ایرانی گام نهاد، از این رو نوشتار حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی و با ذکر نمونه، به بررسی راهبردهای فردوسی در راستای علاج روان زخم های جامعه ی ایرانی پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که فردوسی سه راهبرد مشخص اندیشگانی، هویّتی و زبانی را مدّ نظر قرار داده و با سرایش شاهنامه همزمان هر سه راهبرد را پیش برده است و در نهایت به مخاطبان ایرانی در طول اعصار گوشزد کرده است که اگر ملتی بخواهد زنده بماند باید زبان خود را حفظ کند و حفظ زبان از نظر او برابر است با حفظ هویّت و هر آنچه به آن وابسته است.
ریشه شناسی نام اسکندر بر پایه روایت شاهنامه
حوزههای تخصصی:
در داستان اندر زادن اسکندر از مادر در شاهنامه فردوسی، دلیل بسیار جالب توجّهی درباره خاستگاه نام اسکندر مطرح شده است که تاکنون تا جایی که نگارنده می داند، کسی به آن نپرداخته است. به گفته فردوسی داراب، شاه ایران، ناهید، دختر قیصر روم یعنی فیلقوس را به زنی می گیرد، ولی پس از مدّتی در بستر از دهان ملکه بوی ناخوشی به مشام او می رسد. داراب همه پزشکان را برای علاج این بیماری فرامی خواند و یکی از طبیبان با استفاده از گیاهی که در روم می روید ناهید را مداوا می کند. سرانجام ناهید پس از نهُ ماه پسری به دنیا می آورد که نام او را به فرخندگی گیاهی که بیماری ناهید را درمان کرده بود اسکندر می نامند. باید توجّه داشت که نام اسکندر از صورت عربی السکندر (مقلوب الکسندر) انتزاع گردیده و ال در آغاز آن حرف تعریف عربی پنداشته شده است. نگارنده در مقاله حاضر به ریشه شناسی نام اسکندر بر پایه روایت شاهنامه پرداخته است.
«خوانش تطبیقی دو نمایشنامه «سیاوش و سودابه» و« از خون سیاوش» با استفاده از نظریه تراروایت ژرار ژنت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
125 - 146
حوزههای تخصصی:
برگرفتگی از گذشته و بازتاب معاصر آن در متون جدید برای حفظ پیوستگی میان انسان هایی که روایت جزئی جدانشدنی از زندگی شان است، همواره و در میان تمام ملل مورد توجه بوده است. با بررسی و مطالعه تاریخ ادبیات نمایشی ایران و جهان در می یابیم که نحوه استفاده و نمود متون کهن در این آثار، غالبا از طریق اقتباس های ادبی صورت پذیرفته است. در میان متون ایرانی نیز آنچه توجه را جلب می کند، استفاده مکرر از داستان های شاهنامه و اقتباس از آنها در نگارش متون جدید است. این پژوهش به صورت موردی به مطالعه دو اقتباس صورت پذیرفته از داستان سیاوش خواهد پرداخت که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند: سیاوش و سودابه که توسط گئورگ دارفی، نویسنده ارمنی الاصل، و از خون سیاوش که توسط محمود کیانوش، نویسنده ایرانی، به نگارش در آمده اند. این اقتباس ها به صورت انفرادی تحلیل و سپس به صورت کلی و به کمک تحلیل تراروایتی-بیش متنی ژرار ژنت مورد بررسی قرار خواهند گرفت. آنچه در انتها توجه ها را به سمت خود جلب می کند، خوانش امروزی تفاوت ها، شباهت ها و ظرفیت های دو متن فارسی و ارمنی است که با رویکردهایی مختص به خود، دست به اقتباس از متنی واحد و در قالبی واحد زده اند که نگاهی دوباره به آنها می تواند برای خلق متون جدید نیز راهگشا باشد.
خدمات مردان انیرانیِ تورانی به ایرانیان بر مبنای شاهنامه و متون باستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق ریشه در ژرف ترین بخش باورهای انسانی دارد. بسیاری متون باستانی ایران بر رعایت اخلاقیات تاکید دارند. در روایات اسطوره ای و حماسی ایران، برخی دشمنان بیگانه در تقابل با ایرانیان، به یاری ایشان کوشیده اند؛ در راستای اقدامات این بیگانگان که در این پژوهش با عنوان "انیرانیان" بررسی می شوند، این پرسش مطرح می شود که دلیل یاری رسانی ها چه بوده و چقدر پیروی از موازین اخلاقی و مقاصد خیرخواهانه در تصمیم ایشان موثر بوده است؟ این پژوهش، مطالعه ای مروری است که به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. منابع مورد بررسی آن، برخی متون باستانی ایران و نیز شاهنامه فردوسی است، که منابعی قابل اطمینان در مورد روایات کهن اسطوره ای و حماسی ایران می باشند. در این پژوهش مردان انیرانی ِتورانی بررسی شده است که دربرخی موارد نسبت به سایر قهرمانان، کمتر شناخته شده اند. اما اقداماتی بس نیک و درخور توجه انجام داده اند. اساس تصمیمات انیرانیانی که در موقعیت های مختلف، به نحوی در مواجهه با ایرانیان تصمیم به یاری آنان گرفته اند، گاهی منافع و خواست فردی را نیز در برمی گیرد اما انگیزه بیشترشان زنده نگه داشتن ارزش های اخلاقی است. این افراد یا شخصیت هایی مانند افراسیاب هستند که در گستره قدرتهای سیاسی، و غیر مستقیم به ایرانیان خدماتی کردند، و یا کسانی چون اغریرث و پیران که از روی موازین جوانمردی و اخلاقی به ایرانیان یاری رسانیدند. در نهایت با تحلیل و بررسی انگیزه های پنهان هر شخصیت برای خدمت به ایران، میتوان گفت که چه بسا مشاهده و الگوبرداری از اخلاق نیک ایرانیان، انیرانیان را به چنین اقدامات نیک و خیر خواهانه ای واداشته است.
ساختار ازدواج های برون همسری شاهنامه (مطالعه موردی: زال، بیژن، کیکاوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد ساختارگرایانه میراث ارزشمند مردم شناس فرانسوی، لوی استروس است. وی پدیده های اجتماعی و روایات اسطوره ای را به مثابه متنی در نظر می گیرد و با استخراج تقابل های دوگانه و ترسیم جدول اسطوره واجی، به تحلیل داستان و یا پدیده مدنظر می پردازد. در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی، رابطه وصلت در ازدواج های برون همسری زال، بیژن و کیکاوس در شاهنامه بر مبنای شیوه ساختارگرایانه استروس بررسی می شود و در پی پاسخ به این پرسش است که نظام ساختاری و الگوی حاکم بر این ازدواج ها چگونه است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد جایگشت های چهارگانه هرکدام از این ازدواج ها بر الگوی ریاضی پیشنهادی استروس تطابق دارد و روایاتشان نیز دربردارنده تقابل های دوگانه متعددی است که مهم ترین آن ها، یعنی تقابل ما/ایشان، بیان کننده اهمیت مرزبندی های درون گروهی با افراد خارج از گروه نزد ایرانیان است. وصلت با بیگانگان از نظر اختلاط با چنین نژادهایی چندان خوشایند نیست؛ اما از جنبه آنکه در اثر این نوع ازدواج ها بخشی از سرزمین بیگانه به تصرف ایرانیان درمی آید، از قبح برون همسری می کاهد. در این ازدواج ها، تضعیف پیوندهای خانوادگی به صورت تقابل پدر/پسر یا پدر/دختر چشمگیر است.
شهِ نوذری در روایات ملی (طوس در اسطوره، حماسه و تاریخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
19 - 40
حوزههای تخصصی:
روایات طوس، پهلوان و شاه زاده نوذری، از روزگار اوستا تا دوران تدوین متون تاریخی و حماسه ملی ایران، دست خوش دگرگونی های بسیاری شده است. طوس که در اوستا، پهلوانی نام آور و یلی جنگ جو معرفی شده، در شاهنامه فردوسی شاه زاده ای است که از پادشاهی دور مانده و به بی خردی و سبک سری شهره شده است. این دوگانگی شخصیتی می تواند برآمده از تفاوت هایی باشد که در روایات خاندان نوذر دیده می شود. شرح فردوسی از روایات نوذریان با متون پیش و پس از شاهنامه تفاوت های بسیاری دارد. کردارهای گوناگون شخصیت های اسطوره ای-حماسی در حوزه تغییرات ناشی از سیر اسطوره، فرایند تکامل حماسه و نیز اختلاف روایات قابل بررسی است. در این پژوهش با بررسی روایاتِ مربوط به طوس (از اوستا تا متن های تاریخی)، تصویر روشن تری از او ارائه و درباره تغییرات کار و کردار طوس در گذار از اسطوره به حماسه و دلایل این دگرگونی بحث شده است.کلیدواژه: طوس، شاهنامه، اسطوره، حماسه، متون تاریخی.
تأمّلی در بیت پانزدهم دیباچه شاهنامه (از این پرده برتر ...)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
41 - 54
حوزههای تخصصی:
با وجود تلاشهای بسیاری که برای تصحیح شاهنامه فردوسی انجام شده، هنوز در این اثر مسائل فراوانی هست که نیازمند تحقیق و تجدید نظر است و برای هر چه بیشتر نزدیک شدن به آنچه از قلم فردوسی تراویده، لازم است که پژوهشگران درحوزه های مختلف مرتبط با این اثر با مراجعه به ضبطهای نسخه ها و سنجش و مقایسه تصحیح های موجود به بازنگری یکایک عناصر این اثر اقدام نمایند. گاه صورت اصیلی توسّط مصحّحان از متن خارج شده و گاه تفاوت های موجود در تصحیح ها خواننده متفنّن و متخصّص را سردرگم می کند. در مورد نخست باید با شواهد و دلایل کافی صورت صحیح مغفول به متن باز گردانده شود و در مورد دوم باید کوشید تا تکلیف واژه، مصرع و یا بیت روشن گردد تا مصحّحان در بازنگریها و چاپهای بعدی با در نظر گرفتن این گونه آثار، صورتی منقّح تر از متن ارائه نمایند. در این نوشتار بر پانزدهمین بیت از دیباچه شاهنامه تمرکز شده است و با بهره گیری از ضبط دستنویس ها و تأمل در معنای واژه «هستی» و نیز صفت برتر «بر» در متون سده های نخستین اسلامی و پیشینه آنها در متون فارسی میانه، خوانشی و معنایی جدید اما متناسب تر با فحوای دیباچه ارائه گردیده است. در نهایت پیشنهاد شده است که بیت مذکور به شکل زیر تصحیح شود: ازین پرده برتر سخن راه نیست / ز هستی بر، اندیشه آگاه نیست
هستی شناسی انسان در شاهنامه و مهابهاراتا بر بنیاد نیکی و بدی اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
161 - 180
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مهم در هستی شناسی انسان در اسطوره، بنیاد نیکی و بدی است. همواره نیروهای بدی و نیکی در جدال با هم هستند و سرانجام نیروی نیکی بر بدی پیروز شده است. بر این اساس، آفرینش انسان، زندگی انسان در جهان، ارتباط او با هستی و فرجامش قابل تفسیر است. در این مقاله، بخش اساطیری شاهنامه فردوسی با مهابهاراتا در این موضوع به شیوه توصیفی-تحلیلی، بررسی تطبیقی شده است. نتایج بررسی، مشابهت را نشان می دهد؛ چنانکه در هردو اثر، بنیاد نیکی و بدی، بر هستی پذیری و آفرینش انسان، اهداف آفرینش انسان، روابط انسان درون خانواده و سطح ملی تأثیر گذاشته است. نیروهای بدی به صورت دیو، اهریمن یا شخصیت های اهریمن صفت، پیوسته در جدال با نیروهای نیکی قرار گرفته اند؛ سرانجام باتوجه به اهداف آفرینش انسان در اسطوره، نیروهای نیکی پیروز می شوند. جدال کیومرث با اهریمن، فریدون با ضحاک و نیز تورانیان و ایرانیان در شاهنامه، درمقابل جدال کوران و پاندوان در مهابهاراتا، نمونه مشخص و مشابهی بوده که به واسطه مطالعه آن، ساختار هستی شناسی انسان بر بنیاد نیکی و بدی، نمایان می شود. در این تشابه، پاندوان و ایرانیان با ذات نیک آفریده شده اند و هدف از آفرینش آن ها مبارزه با نیروی بدی است و اگرچه مدتی بدی چیره شده؛ سرانجام هردو پیروز می شوند و دوره نیکی آغاز می شود.
بررسی ابعاد خوانش سیاسی ناسیونالیستی از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
60-79
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی از هنگام سرایش آن در قرن چهارم تا روزگار ما، همواره در کانون توجه نحله ها و گرایش های مختلف فکری و سیاسی قرار داشته است. در گذر تاریخ هر جریان فکری و سیاسی متناسب با گرایش، علایق و مقاصد خاص خود از عناصر و روایت های اسطوره ای آن بهره برده، از این رهگذر به اثبات دعوی، القای اندیشه و بسط آموزه های خود پرداخته است. در مقاله حاضر پس از اشاره به خوانش های اخلاقی و عرفانی آموزگاران اخلاق و منادیان عرفان و تصوّف از شاهنامه در دوره پیشاتجدد، به این پرسش پاسخ می دهیم که چگونه خوانش شاهنامه پس از طلیعه نهضت تجددخواهی دستخوش دگرگونی شده و شاعران عصر مشروطه با چه انگیزه و تمهیداتی روایت ها، عناصر و شخصیت های اساطیری و تاریخی شاهنامه را به خدمت آموزه ها و مقاصد گفتمانی خود درآورده اند؟ نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که در این دوره تحت تأثیر بسط اندیشه ترقی و تجددخواهی، خوانش های پیشاتجدد به محاق رفته، متناسب با اقتضای تحولات و رخدادهای فکری و سیاسی عصر، قرائت نوینی از شاهنامه عرضه شده است که علاوه بر خلق ترکیبات، استعاره ها و تشبیهات بدیع و غنای درونمایه آثار حوزه گفتمان میهنی و ناسیونالیستی، زمینه تحکیم مبانی وطن خواهی و استمرار هویت ملی ایران را فراهم آورده است.
چیستان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
80-98
حوزههای تخصصی:
یکی از نمودهای پیوستگیِ فرهنگیِ شاهنامه با ادبیّات پیش از اسلام، چیستان ها و مواردِ معمّاگونه آن است. در این مقاله، از دو منظر «انواع ادبی» و «تاریخ ادبیّات» به این موارد پرادخته شده است و نشان داده شده است که از این دو رویکرد لزوماً نتایج یکسانی به دست نمی آید، امّا در عین حال از هیچ کدام نمی توان چشم پوشید. نخست سعی شده است تا از منظرِ انواعِ ادبی تعریفی از چیستان ارائه شود. سپس نشان داده شده است که عیبِ عمده این تعریف آن است که مانع و جامع نیست. پس در آن از منظرِ تاریخ ادبیات تا حدّی حکّ و اصلاح به عمل آمده است. آنگاه با دست یافتن به تعریفی نسبتاً شامل، نمونه های چیستان پردازی (نه تعدادِ چیستان ها) در شاهنامه دست کم هشت مورد برشمرده شده است و ضمناً سعی بر آن بوده است که نشان داده شود که چیستان ها گاهی از حیثِ صورت و محتوا به اندرزنامه هایی همچون مینوی خرد و مناظراتی چون ماتیکان یوشت فریان در ادبیات پهلوی نزدیک می شوند، که این خود نشانی است از پیوستگیِ فرهنگیِ یادشده. ژانرِ دیگری که ممکن است در تاریخ ادبیات و احتمالاً در شاهنامه با چیستان هم پوشانی داشته باشد، مناظره/مفاخره است. شاید با رویکردِ التقاطی این مقاله بتوان نوعِ ادبیِ چیستان را تا حدودی از نوعِ ادبیِ اندرزنامه و مناظره/مفاخره تمییز داد، هرچند ضرورتی ندارد که آنها را ناسازگار بدانیم.
فردوسی و شاهنامه در نشریات وابسته به حزب توده ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
99-115
حوزههای تخصصی:
نشریات همواره از مهم ترین تریبون ها برای احزاب سیاسی بوده است تا از طریق آن به انتشار دیدگاه های سیاسی خود بپردازند. حزب توده ایران نیز از آغاز تشکیل، توجه ویژه ای به بهره گیری از رسانه ها برای تبلیغ اندیشه های خود در عرصه های گوناگون داشت و از عناصر فرهنگ و هنر، به ویژه ادبیات برای ترویج افکار و اهداف خویش بسیار بهره جست؛ از این رو در نشریات وابسته به این حزب، موضوعات مرتبط با ادبیات جایگاه ویژه ای داشت و حزب با استفاده از نشریات خود، از طرق مختلف در پی القای تفکرات خود و جهت دهی به اذهان مخاطبان خود بوده است. در این میان توجه ویژه ای نیز به مشاهیر ادب فارسی از جمله فردوسی و اثر گران سنگ او «شاهنامه» شده است. با بررسی های صورت گرفته در نشریات این حزب، طی سال های 1320-1332، چهره فردوسی در این نشریات با سه هدف مختلف و به سه شکل متفاوت ارائه شده است: در برخی مقالات از نام و آثار او برداشتی متفاوت (نه لزوماً اشتباه)، مطابق با افکار حزبی، ارائه شده است؛ در برخی دیگر به جایگاه فردوسی در میان مردم ملل اتحاد جماهیر شوروی پرداخته شده است و جایگاه رفیع فردوسی در ادبیات جهان، به صورت نمونه ای برای همبستگی میان ایرانیان با ملل اتحاد جماهیر شوروی بازتاب داده شده است؛ در نهایت برخی مقالات به صورت علمی آثار فردوسی را بررسی کرده است.
بررسی مختصر تصویرسازی در شاهنامه فردوسی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
241 - 250
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم فردوسی از جمله شاعران بزرگ حماسه سرای ادبیات فارسی دری است که تمام عمرش را وقف نوشتن شاهنامه نمود و در مدت سی سال تکمیل کرد و تاریخ نیاکانش را زنده ساخت. او در سال (325 هجری) در ده باژ ولایت طوس در خراسان زاده شد. نام او را برخی از مورخان منصور و نام پدرش را احمد دانسته اند ولی بیشتر با کنیت ابوالقاسم فردوسی معروف است. شاهنامه فردوسی بزرگترین اثر حماسی مردم ما یکی از کتاب های عظیم تاریخ هزار ساله فرهنگ و ادب دری است. شاهنامه کتابی نیست که در آن تنها وصف قهرمانان، میدان جنگ و کارزار و شکست و پیروزی پهلوانان آمده باشد. در این اثر جهانی همچنان اندیشه های میهن پرستانه اخلاقی، فلسفی و علمی زیاد چشم گیر است. در این پژوهش برخی تصویرسازی های شاهنامه را به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای بررسی کرده و نتیجه گرفتیم که فردوسی در شاهنامه از تصویر های شاعرانه استفاده کرده که مجموعه آنها قدرت تصویرپردازی و تخیل بلند شاعر را نشان می دهد.
«گودرز» در روایت های عامیانه شاهنامه و طومارهای نقّالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
133 - 165
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی، گودرز پسرِ کشواد، یکی از پهلوانان نامداری است که برای نخستین بار در داستان جنگ مازندران ظاهر می شود و پس از همراهی با پهلوانان ایرانی در نبرد با تورانیان و اَنیرانیان و حتی کشته شدنِ بسیاری از فرزندان و نبیرگانش در این راه، در ابتدای پادشاهی لهراسب، از صحنه داستان کنار می رود. گودرز که در شاهنامه نزدیک به هفتاد نقش را ایفا می کند، سرداری است توانا، عاقبت اندیش، خردمند و انتقامجو، که او را می توان پس از رستم، یکی از برجسته ترین پهلوانان شاهنامه به حساب آورد. نقش گودرز در طومارهای نقّالی و روایت های عامیانه و شفاهی شاهنامه، بسیار بزرگ تر و مهم تر از شاهنامه است و خویشکاری هایی را به انجام می رساند که پیشتر در ادب حماسی، ذکری از آن ها به میان نیامده است. نگارنده در این جستار بر آن است تا با بررسی مجموعه روایت های نقّالی و شفاهی شاهنامه، از آغازِ تولّد تا پایانِ زندگی گودرز را به تصویر بکشد و روایت ها و اشاراتی را که درباره زندگی و خویشکاری های او آمده و در شاهنامه و ادب پهلوانی، بی پیشینه و بدیع است، نشان دهد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که برخلاف شاهنامه فردوسی که پایان کار گودرز در هاله ای از ابهام است، در این روایت ها به توصیف تراژیک پایان کار گودرز پرداخته شده است.
تبیین کنش شخصیت ها در دوراهی های اجتماعی در شاهنامه با تأکید بر نظریه انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
139 - 169
حوزههای تخصصی:
در دوراهی اجتماعی، کنشگر بین دو گزینه غیرهمیارانه (جست وجوی نفع فردی آنی) و همیارانه (جست وجوی نفع جمعی یا نفع فردی درازمدّت از طریق نفع جمعی) دچار تعارض می شود که برای انتخاب عقلانی، باید سود و زیان هر راه را محاسبه کند و پس از بررسی ادّله موافق و مخالف، راهی را برگزیند که با اغراضش موافق باشد. هدف در این پژوهش نیز تبیین کنش شخصیت های شاهنامه در وضعیت دوراهی های اجتماعی، بر اساس رویکرد انتخاب عقلانی و به شیوه تحلیلی-توصیفی است. یافته ها و نتایج پژوهش، نشان دهنده این است که در شاهنامه، بیشتر بر سر مسائلی چون پاسخ مثبت یا منفی دادن به ازدواج فرزند، فرستادن یا نفرستادن گروگان و نجات جان خود یا حفظ کشور در میدان جنگ، شخصیت ها بر سر دوراهی های اجتماعی قرارگرفته اند. آن ها با سنجش پیامدها، گزینه ای را انتخاب کرده اند که فایده بیشتر برای خود و جمع داشته باشد؛ بنابراین نوع انتخاب عقلانی کنشگران، بیشتر از نوع همیارانه و محور انتخاب شان، محور فایده بوده است. قاعده تصمیم گیری شان نیز هم از نوع قاعده بیشینی است؛ چنان که شاه یمن، افراسیاب و رستم، بدترین پیامدهای هر یک از گزینه ها را معین و آن گاه گزینه ای را اختیار کرده اند که در میان بدترین ها، بهترین است و هم قاعده فایده متوقع؛ آن گونه که سام در دوراهی ازدواج زال با رودابه، پیامدی را برگزیده که بیشترین فایده متوقع را داشته است.
تجلی کمان مرکب در فرهنگ ایران باستان با تاکید بر شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
45 - 63
حوزههای تخصصی:
کمان مرکب یکی از مهم ترین جنگ افزارهای تمدن ایرانی بود که با استفاده از آن توانستند در ادوار مختلف در برابر دشمنان مقاومت نمایند . ساخت خاص این کمان که بر اساس کشفیات باستان شناسی متعلق به اقوام ایرانی سکا است، این امکان را برای تیرانداز فراهم می کرد که به صورت سواره و پیاده از آن در جنگ استفاده نماید . استفاده از این کمان به اشکال مختلف اعم از مواد سازنده، چگونگی و زمان استفاده و کارآمدی آن در شاهنامه به تصویر کشیده شده است . این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که کمان مرکب در فرهنگ ایران باستان با تاکید بر شاهنامه چه تجلی دارد؟ از این رو این پژوهش مدنظر دارد با استفاده از داده های باستان شناسی، تاریخی و توصیفاتی که از کمان مرکب در شاهنامه آمده است، به توصیفی از این جنگ افزار دست یافته و میزان مطابقت آن را با واقعیت تاریخی بررسی نماید . از این رو روش این مقاله تطبیقی بوده و در آن مصادیق کمان مرکب با شواهد موجود در شاهنامه تطبیق داده شده اند . بر اساس یافته های این پژوهش، جزئیاتی که از کمان در شاهنامه آمده است به خوبی با واقعیت تاریخی کمان مرکب تطابق دارد و کمان ارزشمند گاه اغراق آمیز شاهنامه همان کمان مرکب است.