مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
عقل عربی
حوزه های تخصصی:
محمد عابد الجابری از جملة متفکران برجستة جهان اسلام است که در پاسخ به مسئلة سنت و مدرنیته، نظریة نقد عقل عربی را طرح مینماید. او در مرحلة اول تدوین این نظریه به بررسی بعد تاریخی عقل در فرهنگ عرب میپردازد و با مقایسة آن با عقل یونانی و اروپایی، عقل عرب را تحت سیطرة اخلاق و فاقد ظرفیت بررسی علل پدیده ها میشمارد. وی بر این باور است که قوام فرهنگ عرب به نظام های معرفتی بیانی، عرفانی و برهانی است که مجادلة همیشگی میان آنها در تاریخ عرب، غلبة عقل مستقیل با ریشه های هرمسی را به دنبال داشته و همین مسئله باعث عقب ماندگی جهان عرب شده است و در نهایت توسل به عقل گرایی ابن رشد را راه حل خروج از این بحران معرفی مینماید. قوم گرایی، بیاطلاعی از آثار علمی تشیع و ایراد اتهامات بیجا به آن، به حاشیه راندن وحی و نقل، از جمله نقدهایی است که به نظریة او وارد شده است.
نقد و بررسی آرای محمد عابدالجابری درباره چالش های تفکر و دانش اجتماعی بومی در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر اجتماعی متفکران مسلمان در دو سده اخیر عمدتاً برای پاسخگویی به نیازهای مسلمانان در عصر جدید به وجود آمده است. پیدایش علوم جدید و تحولات صنعتی در جوامع غربی و ظهور استعمار ازیک سو و از طرف دیگر نفوذ آرا و افکار مدرنیته در میان متفکران جوامع اسلامی، الگوبرداری یک سویه از تمدن غربی را در اندیشه و بیان برخی از آنان به همراه داشت. از طرف دیگر، متفکران مسلمانی بودند که می خواستند علل عقب ماندگی مسلمانان را کشف کنند و براساس آن سربلندی آغازین را به مسلمانان بازگردانند. آنها در تلاش بودند تا با ایده بازگشت به اسلام و گاه با وام گیری بسیاری از مفاهیم مدرن غربی نظیر فردگرایی، آزادی، برابری، شورا و دموکراسی و امتزاج آنها با اسلام بتوانند با ارائه قرائتی جدید از اسلام و بازسازی آن، پاسخی مناسب به مسائل پیش روی جامعه اسلامی بدهند یا در سطحی بالاتر دانش اجتماعی مناسب را تولید کنند. تفکر پیشرفت و سکولاریزم دو مسئله مهم آنها بود که تحقق آنها در خاورمیانه در چالش با دین و سنت های اجتماعی بود. در این مقاله با بررسی آرای محمد عابدالجابری در سه سطح موضوع، روش و نظریه با تأکید بر مفهوم عقل عربی ایده ایجاد تفکر اجتماعی مستقل و بومی را مورد بررسی قرار دادیم. در سطح موضوع مسئله، به مقولات آسیب شناختی بومی و پدیده ها و مفاهیم مورد توجه وی پرداختیم. و در سطح روش و نظریهْ محیط رشد و آموزش نظری، نظریات و متفکران مؤثر در اندیشه، و چارچوب های نظری مورد استفاده این متفکر را بررسی کردیم.
مروری اجمالی بر مؤلفه های نظام فکری جابری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های نظام فکری جابری نظیر الگوی تفکر او، نحوه شکل گیری بنیان های عقلانی و فرهنگی او، ساختارشکنی او و موارد دیگر است. اما در بعضی مواقع، انتقادهایی را که به او وارد است مطرح می کند و اگر احیانا دارای رویکردی تحسین برانگیز باشد نیز آن را یادآور می شود. این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی به بررسی اجمالی سیر تفکر و آثار وی پرداخته است. جابری بیش از آنکه شخصیت کلامی یا به عبارتی، نومعتزلی باشد، بیشتر فلسفی است و این را آثار او نیز شهادت می دهند، حتی او یک اثر کلامی محض هم ندارد. با این حال، دیدگاه او را نسبت به مسائل مطرح شده ای همچون امامت، عدل و توحید، آن هم به صورت تلویحی، از درون آثار مختلف او استخراج کرده ایم که در روند مقاله بیان می شود.
بازخوانی سنت و روش شناسی آن در اندیشه های محمد عابدالجابری
حوزه های تخصصی:
موضوع سنت یکی از مسائل مهم و محوری در جهان اسلام می باشد، به طوری که هرگونه فهم و تفسیری درباره این موضوع می تواند تأثیرات سیاسی و اجتماعی تاثیرگذاری را به همراه داشته باشد. هر مسلمانی همواره در طول زندگی، خود را در مواجهه با سنت می بیند و در شیوه تعامل خود با جهان پیرامون از سنت الهام می گیرد و در نتیجه این سنت است که جهان بینی هر فرد را شکل می دهد. بازگشت به سنت و بازخوانی انتقادی آن یک ضرورت تاریخی و اجتناب ناپذیر است؛ زیرا طی دهه های گذشته ثابت شد که پشت کردن به سنت پروژه ای ناکام و شکست خورده می باشد، لذا برای ساختن امروز و آینده راهی غیر از بازگشت به سنت و بازخوانی آن وجود ندارد. این امر مستلزم شناخت بحث های روش شناختی و اتخاذ یک پروژه فکری روشمند از سوی هر اندیشمندی است که در این وادی گام می گذارد. در قرن بیستم اندیشمندانی در جهان عرب ظهور یافتند که با اتخاذ روش های پژوهشی نوین، دست به بازخوانی سنت زده اند. یکی از بارزترین این اندیشمندان که به جریان نومعتزله تعلق دارد، محمد عابدالجابری (1935-2010) متفکر مراکشی بود. در این تحقیق با توجه به تلقی و تعریف وی از سنت، روش های پژوهشی وی در بازخوانی سنت را مورد بررسی قرار می دهیم. در واقع، سوال اصلی این تحقیق این است که تعریف و تلقی جابری از سنت چه تاثیری بر روش شناسی او در بازخوانی سنت داشته است؟
میشل فوکو در اندیشه معاصر عرب؛ با تأکید بر محمد ارکون، ادوارد سعید، فتحی التریکی، مطاع صفدی و هاشم صالح
حوزه های تخصصی:
فرآیند تاثیرگذاری میشل فوکو در بسیاری از عرصه های که در آن به تحقیق و اکتشاف پرداخته، دارای وجوه متفاوت و چندگانه است و با مفاهیم مختلف کاربردی و ابداعی، او را در زمینه میراث، حال، دانش، قدرت، عقل و نقد شناخته شده است. در گفتمان ارکون و پروژه نقد عقل اسلامی وی مفاهیمی همانند: گفتار، قدرت، عقل، مفهوم اندیشه پذیر، اندیشه ناپذیر و اندیشه نانشده را می یابیم و یا در اندیشه ادوارد سعید دو مسئله روشنفکری و قدرت وجود دارد. هنگامی که فتحی التریکی مفهوم کاملی از فلسفه را به عنوان تشخیص واقعیت در چارچوب فلسفه شریده بنیانگذاری کرد؛ مسئله دیگری و نقد مدرنیته غربی در اندیشه مطاع صفدی و گفتار و اپیستمه در چارچوب پروژه نقد عقل عربی و در گفتمان جابری، بیانگر حضور پر رنگ و نیرومند میشل فوکو در مطالعات معاصر عربی است.
روش شناسی مقولات بنیادین در اندیشه محمد عابدالجابری(مقاله پژوهشی حوزه)
هدف این پژوهش مطالعه روشمند برنامه پژهشی محمد عابدالجابری، اندیشمند معاصر عرب، و ارزیابی روش شناسی او در پروژه «نقد عقل عربی» است. نگارنده کوشیده است با استخراج روشمند شیوه های عابدالجابری درباره هویت سازی از اسلام و تاریخ اسلام، هویت سازی از مسئله بنیادین جهان معاصر اسلامی، نحوه مفهوم سازی از «عقل» و «تراث» و استخراج روشمند فرم زبانی منطقی اندیشه ها و به ویژه نحوه استدلال ورزی و روش شناسی این دانشمند عرب به فراتحلیل اندیشه ها و نظام فکری او بپردازد. در مقام نتیجه گیری، این پژوهش به ما نشان می دهد که عابدالجابری در پروژه فکری نقد عقل عربی، اصولاً از دو روش شناسی بهره می گیرد؛ در برخورد با میراث موجود فرهنگی در جهان اسلام از یک سو می کوشد همچون یک متفکر ساختارگرا به ورای داده های موجود در حوزه های متفاوت مانند سیاست، اخلاق و فلسفه برود و نشان دهد که در پشت این تنوع های مشهود چه ساختارهای ثابتی (منطقی زبانی) نهفته که این آن ها را ممکن کرده است و ازسوی دیگر، می کوشد همچون یک متفکر «عصری ساز» نشان دهد که اگر بخواهیم از درون میراث فرهنگی موجود و قرائت آن به فهم دقیق تر و روشن تری از «وضعیت ممکن شده امروزی خود» بپردازیم، چگونه باید به تدوین سناریوهای فکری خود مبادرت ورزیم که «امکان» های فکری نوین بر ما گشوده شوند. به اعتقاد عابدالجابری، آن امر ناشناخته که قاعدتاً باید مشکلات شناخته شده جهان اسلام را توضیح دهد عبارت است از قواعد و الگوهای مربوط به ساختار فکر و زبان.
نقد و ارزیابی کتاب میشل فوکو در اندیشه معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
ایده ها و اندیشه های متفکران بزرگ، مرزناپذیر است و بنیان های فکری آنها بر ساخت تفکر و ماهیت تحول جوامع دیگر نیز تأثیر می گذارد. میشل فوکو (1984-1926) از جمله تأثیرگذارترین نظریه پردازان در نیمه دوم قرن بیستم است که دستگاه فکری او از دیدگاه ها و چشم اندازهای فکری گوناگون در جوامع مختلف مورد خوانش قرار گرفته است. خوانشی که در سه دهه گذشته، به صورت فعال در صدد بهره گیری از مقوله های فکری فوکو و در عین حال، ارائه تفسیری نو با هدف پاسخگویی به مسائل جوامع عرب در حوزه فکری – فلسفی است. هر یک از مفسران فوکو کوشیده اند در پروژه فکری خود با هدف برون رفت از معضلات موجود به کاربست روش شناسی های مدرن و ارائه قرائتی جدید از میراث، تاریخ نگاری اندیشه اسلامی و طرح تجددگرایی، کثرت گرایی و ارائه نگرشی معطوف به آزادی انسان بر آیند. محور اصلی بحث در مقاله حاضر، معرفی، نقد و ارزیابی کتاب میشل فوکو در اندیشه معاصر عرب (1399) است که توسط الزواوی بغوره نوشته شده و مجید منهاجی آن را ترجمه کرده و نسخه فارسی این کتاب، از سوی نشر نگاه معاصر به زیور طبع آراسته شده است. نقد روش شناختی، درون نظری و برون نظری این اثر مطرح و تلاش خواهد شد اشکالات موجود در ترجمه، تناقضات روش شناختی و ابهامات مفهومی – نظری مورد توجه قرار گیرد.. نتیجه چنین امری، فرارفتن از مطالعه توصیفی و فراهم آوردن زمینه های نقد و ارزیابی آثار علمی با هدف رشد تفکر انتقادی و گام نهادن در وادی نظریه پردازی است.
تحلیلی تطبیقی و انتقادی از عقل عربی جابری و عقل اسلامی آرکون و دلالت های سیاسی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۷
183 - 206
حوزه های تخصصی:
برخی متفکران جهان اسلام درصدد همسازی سنت و مدرنیته ازطریق پالایش سنت و ارائه الگوی حکومتی متناسب با زیست مدرن و متکی به امر سنت برآمده اند. محمد عابد الجابری و محمد آرکون دو متفکر جهان اسلام، این موضوع را ذیل دو انگاره عقل عربی و عقل اسلامی مورد تأمل قرار داده اند. سؤال مطرح این است که چرا محمد عابد الجابری و محمد آرکون در مواجهه با عقلانیت برساخته سنت اسلامی، از دو انگاره متفاوت عربی و اسلامی برای این عقل سخن گفته اند؟ این دوگانگی چه تأثیری بر امر سیاسی و نمود حکومتی آن خواهد داشت؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که محمد عابد الجابری در مواجهه با سنت، آن را در چارچوب فرهنگی و عناصر هویتی ای چون زبان، ساختارهای اجتماعی و مناسبات قدرت در جامعه عربی می بیند، در حالی که آرکون این نگرش را در بستر تمدنی و تلاش های اقوام، فرهنگ ها و تعاملات با دیگران ازیک سو و مرجعیت دین و مبانی اسلامی آن ازدیگرسو مورد خوانش قرار می دهد.
روش شناسی محمدعابدالجابری در نقد عقل عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است با بررسی برخی از آثار محمد عابدالجابری، اندیشمند معاصر مراکشی، به روش شناسی او در تدوین منظومه نظری موسوم به تکوین عقل عربی بپردازد. این اعتقاد که روش ﭼﯿﺰی از ﭘﯿﺶﺳﺎﺧﺘﻪ و ﻣﻌﯿﻦ و در ﺑﺮدارﻧ ﺪه دﯾ ﺪﮔﺎﻫﯽ ﭘﯿﺸﯿﻦ، ﺛﺎﺑﺖ و ﻓﺮﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ؛ بعنوان هسته اصلی روش شناسی جابری و اقتباس های مختلف روشی او از اندیشمندان و مکاتب مختلف و گاه متعارض غربی نشان داده می شود. او روش را ابزاری بدون هدف می شمارد که به نسبت موضوع، وجه تاریخی آن، حیات اجتماعی و... امکان اﻧﻌﻄﺎف، اﻧﻄﺒ ﺎق یا تغییر دارد. روش جابری در پژوهش میراث عربی- اسلامی آمیزه ای از روش ساختاری، تحلیل تاریخی و تفکیک بین عناصر ایدئولوژیک و معرفتی است.تحلیلِ تاریخی وجه مهمی از روش جابری است که تنها پس از مواجهه بی واسطه با متن آغاز می گردد. همچنین بررسی مواردی چون کلیت سازی و تعمیم آن، توجه و بکارگیری رویکرد روان تحلیلگری، وجه هرمنوتیک تفسیرهای تاریخی، و روش بومی سازی مفاهیم. به عنوان یکی از مهمترین نتایج در این مقاله به این امر تاکید می گردد که روش شناسی او بخصوص بکارگیری ساختارگرایی ضمن اینکه امکانات تحقیق تاریخی را در تحقیقات جابری گسترده کرده، ولی همزمان موجب ایستایی و حتی تحمیل ساختارهای انتزاعی و غیر واقعی به متن تاریخی شده است.