مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نور
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی از واژگانی بهره برگرفته که از ارزش های معنایی چندگانه ای برخوردارند. از جملهی آنها، دو واژگان خورشید و خفاش هستند. در این پژوهش با ذکر نمونه هایی نشان داده میشود که خورشید و خفاش در مثنوی با توجه به ویژگیها یا فضایی که واژگان هم نشین آنها در زنجیرهی کلام فرآهم آورده اند میتوانند نماد شخصیّت هایی قرار بگیرند که با آنها سنخیّت دارند. باید توجه داشت مولانا این دو واژه را چنان طبیعی در بافت کلام جای داده که ارزش نمادین آن ها در نگاه نخست بر خواننده نمایان نمیشود، سپس تأمّل و درنگ در نشانه ها میتواند مفهوم نمادین آنها را توجیه نماید.
پاسخ به برخی انتقادات واردشده بر حد وسط در اخلاق ارسطویی بر اساس تبیینی صحیح از این نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی حد وسط ارسطویی یکی از مهمترین مبانی اخلاق ارسطویی به حساب میآید و بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه ی اخلاق در دورههای طولانی عصر اندیشه ی فلسفی بر آن تأکید نمودهاند، اما این نظریه با انتقاداتی مواجه شده است که چنان چه به آن ها پاسخی داده نشود، بنیان نظریه فرومی ریزد. یکی از انتقاداتْ ناشی از اعتقاد به عدم جامعیت این نظریه به عنوان یک قاعده ی کلی عملی است و منتقدین معتقدند که برخی افعال و احساسات از قاعده ی حد وسط، به معنای لزوم وقوع حد وسط بین دو رذیلت (افراط و تفریط) تبعیت نمی کنند و فقط دارای یک طرف مقابل و ضد هستند. گذشته از این، برخی از افعال و احساسات نیز اساساً حد وسط نمی پذیرند. انتقاد اساسی دیگر این است که نظریه ی حد وسط ارسطویی قادر به ارائه ی راهکار جهت تشخیص و انتخاب درست در موارد جزیی و متغیر نیست. ما در این مقاله، برای پاسخ گویی به اشکال اول (عدم جامعیت حد وسط) ابتدا با بازسازی نظریه ی حدوسط ارسطویی، به ارائه ی تبیینی صحیح از این نظریه پرداخته، با تفکیک بین حد وسط حقیقی، به عنوان فضیلت کامل، و حد وسط در افعال و انفعالات، به عنوان قاعده ای کلی عملی، آن را چونان نظریه ای جامع و کارآمد، که بر تمامی افعال و انفعالات، انطباق پذیر باشد، ارائه خواهیم داد. و بر اساس همین تبیین، در پاسخ به اشکال بعدی، ملاک و معیار تشخیص درست را از نظر ارسطو ارائه کرده، ثابت خواهیم کرد که از نظر ارسطو، امکان وصول به تشخیص درست آن است که آدمی یا باید به فضیلت کامل حکمت عملی، که توأم با فضیلت اخلاقی است، برسد و یا باید از حکیم و فرزانه ی عملی تقلید کند.
حکیم اشراقی آکسفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه رابرت گروستست 1(1232-1170) حول تصور نورمتمرکز است که برای ذهنی اگوستینی بسی ارجمند است . او نظریه خود را دردانشگاه آکسفورد مطرح کرد و درآنجا گرایش عمومی در مابعدالطبیعه و علم النفس تحت تأثیر آراء اگوستین قدیس بود و درهمان زمان علاقه به مطالعات تجربی نیز در حال گسترش بود ‘گروستست که برای دوره ای ریاست آن دانشگاه را به عهده داشت کوشید تا این دو عامل را به هم بیامیزد و مابعدالطبیعه نور او زمینه خوبی برای مطالعات او درباره فیزیک نور فراهم کرد ‘و البته او در این مطالعات تحت تأثیر فیزیکدان معروف اسلامی یعنی ابن هیثم بود در این مقاله به آراء رابرت گروستست پرداخته شده است .
استعاره مفهومی نور در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریة شناختی استعارة معاصر، کارکردهای استعارة نور و خوشه های تصویری مرتبط بدان یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و... در غزل های مولوی تبیین می شود.
از رهگذر بررسی نور در دیوان شمس در می یابیم که شناخت و معرفت مقوله ای بصری است و به عنوان انگارة استعاری اولیه در ژرف ساخت این اثر نمودار
می شود؛ مولوی با توجه به این انگاره و انگارة ثانوی«جهان غیب، نور است»، نور را به مثابة خدا، انسان کامل، مکان، خوراک و شراب، وجود،هدایت و امید و نیز وسیله ای برای تبیین مقولة فنا و بقا بر شمرده است. این انگاره های استعاری بستری مناسب برای تحلیل و تبیین مقولات انتزاعی مورد نظر مولوی محسوب می شود و انسجام درون متنی غزل ها را در پرتو ایده ای واحد و انگاره ای نخستین به تصویر می کشد.
سیر تحول و کارکرد عرفانی - ادبی عنصر نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرزمان، عنصر نور در اسطوره، تاریخ و فلسفه جهان شناسی اقوام گوناگون حضور داشته است. بنا بر کارکردهای متنوع نور (مثل مفاهیم قدسی، عقلانی، هستی شناختی، هدایتگری وزیباشناسی)، این سیر تاریخی از مصر باستان و با آیین هرمس آغاز می شود و در اندیشه زردشت، تنوع وگستردگی می یابد. دین یهود، مکتب گنوس، آیین صابئین مندایی و دین عیسای ناصری(ع) با تاثیرپذیری از یکدیگر در انتقال اندیشه اشراقی نقش داشته اند. اوج حضور مفاهیم نورانی با شاکله عقلانی، در دین مبین اسلام مشاهده می شود. با توجه به اینکه محور این نوشتار بررسی متون ادبی وعرفانی است، مشاهده می شود که در سه اثر: الطواسین از حلاج، عبهرالعاشقین از روزبهان بقلی و آواز پر جبرئیل از سهروردی، نور در وصف وحدانیت خداوند و قداست وجود نبی اکرم، جمال الهی و انسانی، مراتب وجود و فرشته شناسی نقش موثری ایفا می کند. در حقیقت، وسعت مشرب عرفان و ادب ایرانی، با تکیه بر مبانی اسلامی، کلیتی از اندیشه خردورزان کهن را منعکس می کند.
نوآوری های نسفی در تأویلات آیه نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه نور، به دلیل ساختار تمثیلی اش، همواره یکی از پر رمز و رازترین آیات قرآن شناخته شده است. از این رو، عرفای بسیاری سعی کرده اند، ساختار پیچیده و مفاهیم عمیق آن را رمزگشایی کنند. در این موضوع آثار شیخ عزیزالدین محمّد نسفی، عارف بزرگ قرن هفتم، از برجسته ترین متونی است که می تواند به عنوان منبعی غنی و سودمند ما را در به دست آوردن سیر تأویلی این آیه و رمزگشایی های فلسفی و صوفیانه آن یاری رساند. نسفی به عنوان یک عارف، علاوه بر اینکه خود وارث تفکّر بالنده پیشین است؛ با خلق نگرشی عمیق و جدید و نیز نگاهی تازه و بدیع به بررسی مفاهیم آیه نور پرداخته است. او در این راه، سنت فکری قرون گذشته را به تحوّلات گسترده قرن هفتم پیوند می زند. ثمره این پیوند، شکل گیری نگاهی نو، به تمثیلات و ساختار پیچیده آیه نور است. نسفی در این مقوله هم از روش فلاسفه مشایی در استدلال و تعلیل استفاده کرده است و هم از میراث گران بهای فلاسفه اشراقی در تأویل و تحلیل. ضمن آن که وی در این راه از دریافت های عارفانه در تفسیر آیه نیز بهره کامل برده است. در این مقاله کوشش شده علاوه بر تحلیل تأویلات نسفی از آیه نور، شباهت ها، تفاوت ها و نوآوری های وی در مقایسه با بعضی از حکما و عرفای صاحب نظر مقدم براو نیز مشخص شود.
عالم میانه در مکتب اشراق و فلسفه های وحدت وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنایت به نکتهیی از هانری کربن درباره حکمت سهروردی به این مطلب میپردازد که مباحث ناظر بر عالم میانه در فلسفه هایی یافت میشود که بنوعی وحدت سنخی میان همه مراتب هستی قائل باشند. از اینرو اگر در اندیشه مثلا ً سهروردی نتوانیم چنین وحدت سنخی را میان جهان نور و جهان ظلمت بیابیم، هر چند که او بنوعی بنیانگذار یا احیا کننده مسائل ناظر بر عالم میانه هم باشد اما، نظام هستیشناسی او به ما اجازه نخواهد داد که عالم میانه را داخل در بنیاد هستیشناسی او بدانیم. و این خود حاکی از آنست که در تفکر او ثنویت سنخی در قلمرو هستی باقی است. نقش عالم میانه تنها افزودن عالمی به سایر عوالم نیست، بلکه آنست که دو جهان دیگر را به یکدیگر آنچنان پیوند دهد که جهان مادون، تا حدّ ممکن، برخوردار از احکام و اوصاف جهان مافوق گردد و بدین ترتیب نوعی وحدت سنخی منظور گردد. باید توجه داشت که چنین نقشی مقتضای برزخیت چنین عالمی است. بر همین اساس، بررسی شواهدی از فلسفه شیخ اشراق نشان میدهد که تلقی هانری کربن از حکمت سهروردی بعنوان حکمتی ناظر بر عالم میانه یا بتعبیر خود او حکمت مبتنی بر خیال ... که روش فلسفی را دگرگون میکند و از میان آری و نه میگذرد، در صورتی صحیح خواهد بود که طرح عالم میانه موجب نفوذ و شمول واقعیت جهان برتر در باطن ذات جهان پستتر گردد، حال آنکه ثنویت سنخی جهان نور و جهان ظلمت مجال چنین تصویری از هستیشناسی سهروردی بدست نمیدهد. در همین راستا، با تذکر اجمالی هستیشناسی ابن عربی، دوانی، و ملا صدرا، بعنوان اَشکالی از وحدت وجود در سنت فلسفه اسلا می فرض تحقق عالم میانه را در هر کدام مورد توجه قرار خواهیم داد، البته با این پیش فرض که بنا بگفته خود ملا صدرا تفاوتی میان وحدت تشکیکی او و وحدت شخصی ابن عربی وجود ندارد.
مصداق سنجی مباحث سهروردی در رابطه با اصالت وجود و ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با به میان کشیدن مسئلة اصالت وجود و اعتباریت ماهیت توسط ملاصدرای شیرازی، عالم حکمت اسلامی چنان تحت تأثیر این بحث قرار گرفت که متفکرانِ حوزة فلسفه همواره میکوشیدند اندیشة فیلسوفان پیش از صدرا را نیز بر اساس این مسئله تفسیر و توجیه کنند. شیخ شهاب الدین سهروردی نیز بعنوان یکی از بزرگترین حکیمان مسلمان از این حکم در امان نماند. در مورد اینکه آیا وی اصالت را از آنِ ماهیت میداند یا نور یا وجود، دیدگاه های فراوانی بیان شده است. گروهی او را اصالت ماهیتی دانسته اند و دیگر گروه او را اصالت نوری انگاشته اند.
امّا هیچیک از این دو انگاره با بحثهای سهروردی هماهنگی کامل ندارد. از اینرو با توجه به این نکته که در زمان شیخ اشراق مسئلة اصالت بگونهیی که در زمان صدرالمتألهین و در آثار او مطرح بوده، محل بحث نبوده است، باید دید مبانی سهروردی با اصالت وجود هماهنگی بیشتری دارد یا اصالت ماهیت؟ سهروردی سخنانی درباره نور دارد که با بحثهای متناظر آن در حکمت متعالیه در باب وجود قابل مقایسه و تطبیق است که بایسته است بتحلیل آنها پرداخته شود. از سوی دیگر دیدگاههایی را پیرامون وجود مطرح کرده است. با مورد توجه قرار دادن این مطالب و جستجوی نظیر آنها در سخنان صدرالمتألهین، کیفیت و کمیت این هماهنگی بیشتر آشکار میگردد. همچنین شیخ اشراق بیاناتی دارد که ظهور در اصالت ماهیت دارد. از آن جمله میتوان به اعتباری دانستن وجود و مجعول بودن ماهیت اشاره کرد. نگارنده در آن بیانات بتأمل پرداخته، به بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون آنها مبادرت ورزیده است. در پایان نیز آشکار شده است که آراء سهروردی با اصالت وجود هماهنگی بیشتری دارد.
بررسی تطبیقی ایزد باد با رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ما در اساطیر ایران با دو آفرینش مواجهیم: یکی آفرینش اهورامزدا که از گوهر نور است و دوم آفرینش اهریمن که از گوهر تاریکی است. ایزد وای (ایزد فضا، مکان، و باد) ایزدی دو چهره است که هر دو گوهر روشنی و تاریکی را در خود دارد و از هر دو آفرینش خرد مقدس و خرد خبیث برتر است. در این مقاله، ایزد باد به اجمال بررسی می شود؛ سپس، برپایة مندرجات شاهنامه نشان داده می شود که پهلوانان از گوهر ایزد وای و حاصل آمیزش نور و تاریکی اند و از هردو کشور ایران و توران به منزلة نماد سرزمین های اهورایی (پردیس نور) و اهریمنی (دوزخ تاریکی) برتر ند. درادامه، شخصیت رستم به مثابة نماد پهلوانی بررسی می شود تا شباهت او با ایزد باد نشان داده شود و به این نتیجه می رسیم که سهراب نماد گرایش ظلمانی ایزد باد است.
سمبولیسم نور و رنگ در عرفان ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک عرفان و تصوف- به دلیل مایه های ارزشی و اخلاقی آن- از غنی ترین نحله های فکری بشر است که بیشترین رسالت را در ابلاغ پیام باطنی دین بر عهده دارد. قدرت تأثیر و عمق نفوذ اندیشه های عرفانی در جامعه اسلامی به حدی است که کسی را یارای انکارآن نیست؛ اما از آنجا که مفاهیم کشف و شهودی عرفا(مفاهیم تجریدی) در دایره محدود واژگان و الفاظ نمی گنجد و به قول مولانا «لفظ در معنا همیشه نارسان» است. برای رفع چنین تنگنا و نارسایی چاره ای جز بهره گیری از فنون هنری و ظرفیت های زبان شاعرانه وجود ندارد؛ بنابراین اغلب عرفا با بهره گیری از امکانات زبانی چون تشبیه، مجاز، استعاره، ایهام و نماد به بروز تجارب شخصی خویش روی آوردند. در این میان استفاده از نمادواژه های رنگ در وصف عواطف نفسانی و دریافت های شخصی بسیار قابل توجه است درحالی که به این مهم کمتر توجه شده است. این مقاله به نقش سمبولیک رنگ ها در بیان کیفیات نفسانی و تجربه های شخصی عرفا پرداخته، به امید آن که تا حدی افق دید مخاطبان را نسبت به واژه گزینی های هدفمند عرفا وسعت بخشد یا به آنان در کشف راز و رمز آن واژگان در آثار عرفانی یاری نماید.
نماد نور در ادبیات صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا با اندیشه ها و تجارب اصیل عرفانی خود دیدگاه های مهمی را در مورد «نور» مطرح ساخته اند که می توان از آن تحت عنوان بیانیه صوفیه درباره نور یاد کرد. نور خدا که انسان با طی مراحل و مراتبی می تواند به آن برسد، نشانه اصلی و یا کلید معنایی متون عرفانی است. یافتن دلالت معناییِ نشانه هایِ متون عرفانی به خاطرمناسبات منطقی و منظمِ درونی نشانه ها، درک ژرفای معانی را آسان می کند. به گمان، در تفسیری که صوفیه از نور خدا ارائه می دهند «اندیشه عرفانی اتحاد با مطلق» سرمشق مفسرین بوده است. نور خدا دارای مراتبی است که این مراتب بنا به تجارب عرفانی و روحانیِ صوفیه مختلف است. لیکن با همه این مراتب مختلف و کشف آن ها در لایه نهانی خود، واقعیت دیگری است و آن حضور مسائلی چون، خودشناسی، خداشناسی و دیگر موضوعات بنیادین دینی و عرفانی در چارچوب اساسی این تجربه عرفانی است. در این نوشته سعی شده است که ضمن مطالعه و بررسی پیشینه مفهوم نماد «نور» در تفاسیر کهن عرفانی، به سیر و تطور آن در متون برجسته عرفان و تصوف اسلامی نیز پرداخته شود.
درآمدی بر پیامدهای تربیتی و اخلاقی عشق در اندیشه ی سهروردی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق به مقوله ی عشق، نگاهی فیلسوفانه و عارفانه دارد. او عشق را فرزند عقل و ملازم حزن می شمارد و رسیدن به حسن وکمال را جز از طریق عشق میسر نمی داند. به تعبیر وی، عشق محبتی مفرط و بیرون از حد است که در مجموعه ی هستی سریان دارد و هر موجودی - اعم از نوری و غیر نوری - از آن بهره و نصیبی دارد. عشق رابط وجودی میان موجودات عالم است. مقدمه ی وصول به عشق، معرفت ومحبت و غایت آن فناست. در اندیشه ی او، عشق آثار و پیامدهای تربیتی و اخلاقی با اهمیتی دارد که کمال جویی، دنیاگریزی، مبارزه با زشتی ها و هوای نفس، وحدت گرایی، میل به عقلانیت و خردورزی، صبر و استقامت، التزام به اعمال صالح، کسب معرفت و همچنین طاعت و عبادت حضرت حق، در زمره ی این آثار است.
حجم های معکوس، معرفی آثار راشل وایت رید
حوزه های تخصصی:
بی تردید خلق و درک درست نسبت به هر یک از رشته های هنری مستلزم توجه و آشنایی دقیق از مواد کاربردی آن می باشد. یکی از هنرمندان مجسمه ساز که به این امر آثار خود را خلق کرده است راشل وایت رید می باشد. وایت رید به سال 1963 در لندن متولد شد. آثار وایت رید را می توان به دو دسته تقسیم کرد: یک دسته آثاری که همه چیز را در درون خود پنهان ساخته و مخاطب را به تماشای بیرون و فرم کلی آن دعوت می کند. دسته دوم شامل حجم هایی شفاف است که می توان نظاره گر درونیات هرحجم شد هم چون درهای رزینی (2010) شبح شبح (2008) و یادبود (2001) که اکثراً با رزین پلی اورتان ساخته شده اند که نشان از دنیایی شفاف، هم آمیزی فضا و تأثیر بی نظیر نور در اثرش اشاره کرد.
تجلی نمادهای رنگی در آیینه هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرهای بصری در اسلام مانند دیگر هنرهای تصویری، ساختار و مبانی خاص خود را دارند. این اصول را در ماهیت کلی آموزه های اسلامی می توان یافت و در جوهره وجود معنوی رنگ ها مشاهده کرد. فرم ها و رنگ ها دربردارنده پیام هایی از دنیای ماوراء هستند. رنگ به فرم (شکل) و ترکیب های ساختاری آن کمال می بخشد و بدان نیرو می دهد. می توان گفت جوهر اصلی رنگ، انعکاسی از عالم خیال است که به واقعیت های عالم برون وفادار نیستند. بر همین مبنا سعی شده است، معانی رنگ ها و دیدگاه های اسلامی و نظری درباره رنگ مطرح شود تا با شناخت بیشتر از رنگ به منظور طراحی و سازماندهی آثار هنری با موضوع دینی در راستای بیان معنوی بهتر بتوان استفاده کرد. هدف اصلی این است که نمادپردازی برخی رنگ ها در آیینه نگرش اسلامی از دیدگاه قرآن و احادیث و چند تن از اندیشمندان مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد و نتیجه کلی آن (معناشناسی رنگ ها) از طریق روش توصیفی با دیدگاه های متنوعی بازگو شود. در هنرهای سایر ادیان، یک یا دو رنگ بیشتر از سایر رنگ ها مورد توجه کتب و اندیشه مکتب بر اساس تفکر خاص خود مورد نظر بوده است. حال آنکه طی بررسی های انجام شده در قرآن، احادیث و نظریه اندیشمندان مسلمان نیز دو رنگ از جمله سبز و سفید و بعد از آن ها به سیاه بیشتر از سایر رنگ ها توجه شده و بر اهمیت آن تأکید شده است. ارتباط نور و رنگ مبحث مهمی است. بین رنگ و نور در هنر اسلامی از لحاظ جلوه نمادین ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ بدین سبب معانی این رنگ ها و نمادهای آن مورد مطالعه قرار گرفته است. در هنر اسلامی معانی رنگی نه تنها به مفهوم ابژکتیو (بیرونی) از جمال مطلوب، بلکه به روندهای سوبژکتیو (درونی) و روانشناختی درک زیبایی هم مرتبط است. در مجموع، هنر اسلامی زبان حقیقی خود را در نشانه ها و نمادها عرضه می کند. هر یک از نمادهای رنگی، خود گویای بخشی از عرفان دینی و مذهبی است که ندادهنده شهود باطنی از درک نامحسوس عوالم غیرجسمانی است.
چندسویگی معناییِ آتش در معراج نامه تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معراج نامه تیموری، از نسخه های خطیِ ارزشمند و از منابع تصویریِ مهم برای فهم هنر دینیِ اسلامی است. عقاید، بینش و ایدئولوژیِ پدیدآورندگانِ این اثر به خوبی در آن متجلّی شده است. وفورِ شعله های آتشین در نظام های نشانه ایِ تصویریِ این معراج نامه و اطلاقِ آن ها به چندین مدلولِ متفاوت و حتی گاهی متقابل، نگاره های معراج نامه تیموری را بیش از پیش متمایز کرده است. این مقاله، با تطبیقِ این عناصر درون متنی، به مطالعه مفاهیم مختلف آتش و چگونگی تغییر کارکرد معناییِ آن در این معراج نامه پرداخته است و سعی دارد علاوه بر بررسیِ پیوند میان نار و نور در این نسخه، مراتب مختلف آتش در آن را نیز با بینش اسلامیِ نگارگر تیموری مطابقت دهد. همچنین معانیِ ضمنیِ متفاوتِ آتش در این نسخه خطیِ مصوّر، مسلماً نگارگر تیموری را وادار کرده است فرم و شکل آن را از نظر بصری تغییر بدهد. این پژوهش به مطالعه این مهمْ نیز خواهد پرداخت.
نگاهی به منظومه معماری منظر (با تکیه بر متون اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظر بی پایان هستی نشانی از حکمت و معماری بی بدیل آفریدگار هستی است. معانی مناظر و مفاهیم معماری چیست؟ عوامل آن کدام است؟ بازتاب و مراتب ادراک این مناظر در انسان چگونه است؟ در ظهور این مناظر سلسله مراتبی وجود دارد که از منشأ قدرت لایزال هستی آغاز می گردد. ظهور و وجود مناظر از جریان دایم الافاضه فیّاض علی الاطلاق من جمیع الجهات و الحیثیات است که انقطاع فیض موجب انهدام آنهاست. هر موجودی در عالم مادی، جایگاه و زمان و مکان خاص خود را داراست. عوامل مناظر به سه دسته کلی: ناظر، نور و فضا تقسیم می شود و هر کدام از مناظر بازتابی در ناظر ایجادمی کند و حکمتی را به او متذکرمی شود. مراتب ادراک انسان از مناظر، به ترتیب از حس به خیال و تعقل صعود پیدامی کند. تعقل در مناظر تا عمق معانی آنها نفوذ کرده و تا کنه وجودی آنها در حد وسع و توانایی پیش می رود تا به حقیقت هستی برسد.
اصالت نور و تحقق تبعی ظلمت در اندیشه سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق در برخی آثار خود علاوه بر نور بر تحقق ظلمت در عالم خارج نیز تصریح نموده است. در نوشتار پیش رو ضمن اشاره به تلقّی سهروردى از نور و ظلمت، مقوله بندى اشراقی موجودات، تصریحات شیخ اشراق بر تحقّق تبعی ظلمت، پیشینه تفکّر وى و توجّه به معانی مختلف مفاهیم «اصیل» و «اعتباری»؛ نسبت بین نور و ظلمت در اندیشه شیخ اشراق و فرآیند تطبیق این دو بر مفاهیم وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار گرفته است. در این راستا مشخّص گردیده که معنای نور در نزد سهروردی، أخصّ از معنای وجود در نزد ملّاصدرا است و به همین دلیل گاه از سوی صدرا و برخی شارحان وی نسبت تناقض گویی به سهروردی داده مى شود؛ امّا لحاظ معانی وجود و ماهیت در اصطلاحات شیخ احسائی و تطبیق آن بر نور و ظلمت سهروردی، تفسیر نوینی از «اصالت وجود» در پیش روی ما قرار مى دهد که در پرتو این نگرش، نظام فلسفی سهروردی، قدرى منسجم تر و پویاتر به نظر می رسد. در این تفسیر نور یا وجود «موجود بالذّات» و ظلمت یا ماهیت، «موجود بالتّبع» و نه بالعرض به شمار مى رود.
نشانه- معناشناسی هستیمحور: از برهمکنشی تا استعلا براساس گفتمان رومیان و چینیان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، کارکردهای نشانه- معناشناختی «رنگ» و «نور» را در داستان «مری کردن چینیان و رومیان در علم نقاشی و صورتگری»[1]، از دفتر اوّل مثنوی، بررسی کردیم. در این گفتمان، مولانا با معرفی نگاه پدیدارشناختی خود، چگونگی تجلی وجه دموکراتیک عرفان شرق را نشان داده است. پرسش اصلی مقاله این است که چگونه و براساس کدام شرایط و کارکردهای گفتمانی و فرهنگی، گذر از فضای فیزیکی- کنشی به فضای نمادین و استعلایی فراهم می شود. هدف از پژوهش، مطالعه ویژگی های تعاملی و برهم کنشی رنگ و نور و نشان دادن جایگاه سمیوسفرهای فرهنگی در گفتمان مولانا است. فرض ما این است که حضور هستی محور و پدیدارشناختی نور، فضای گفتمانی رنگ را از انحطاط هستی محور نجات و آن را در وضعیت استعلایی قرار می دهد؛ بنابراین، نور و رنگ در یک فضای بی رنگی سبب استعلای معنا می شوند. در چنین فضایی، ما با دیگری و هستی حضور یکی می شویم و همه چیز به محتوایی از موسیقی زیبایی شناختی روح جهان تبدیل می شود.
ارزیابی شرایط محیط مخازن نگهداری اسناد و مدارک در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسایی عوامل آسیب رسان به منابع آرشیوی و کتابخانه ایِ موجود در مخازن دستگا ه های دولتی برای تدوین معیار های حفاظت هماهنگ با استانداردهای بین المللی، کاهش هزینه های آتی در ضدعفونی و مرمت و به ویژه آسیب های انسانی بوده است.
روش پژوهش: داده های حاصل از بازرسی و نمونه برداری از مخازن برون سازمانی 17 نهاد دولتی و شرایط محیطی 63 مخزن آنها پایش، جمع بندی و پردازش شد؛ آلودگی های بیولوژیکی موجود در آنها شناسایی و با CFU مقایسه و پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت به سازمان مربوطه ارائه شد. در این پایش ها، علاوه بر اندازه گیری دما، رطوبت، و نور، تعداد ریزاندامگان های[1] موجود در هوای مخازن بررسی و با مقادیر استاندارد تطبیق داده شد.آنگاه، داده های مربوط به تأثیرنور، دما، و رطوبت بر رشد ریزاندامگان ها ، استخراج و شناسه گذاری و با نرم افزار اس.پی.اس.اس. تجزیه و تحلیل شد.به سبب پیروی نکردن داده ها از توزیع نرمال در سنجش همبستگی عواملی مانند نور و دما با قارچ، از فرمول همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
نتیجه گیری: استانداردهای نور، رطوبت، و دما در اغلب مخازن رعایت نمی شود. معنا دار نبودن ارتباط رطوبت و وجود قارچ، نشان آن است که در 87% مخازن رطوبت کمتر از میزان استاندارد است.