مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
نور
حوزه های تخصصی:
تأثیر نور و فضا در ساختار مسجد بر حالات معنوی نمازگزار (مسجد جامع اصفهان)
حوزه های تخصصی:
در معماری سنتی ایران، نور طبیعی که به عنوان تنها منبع روشنایی روز بود، به تأمین روشنایی محدود نشده و از نظر کیفیت بصری و زیبایی فضا نیز مورد توجه معماران بوده است. یکی از نمونه های خوب بازی نورپردازی طبیعی در معماری ایرانی را می توان در مجموعه های مذهبی با فضاهای متفاوت آن یافت. وجود بازشوهای متنوع دیواری و سقفی در این نوع معماری شاهد این ادعاست. به منظور بررسی نقش طراحی معماری و تنوع نورگیرهای مختلف در کمیت و کیفیت روشنایی فضا متناسب با کاربری آن، تحقیقی در مسجد جامع اصفهان که دارای حیاط ها و فضاهای متفاوت است، انجام شد. در این مقاله با استفاده از روش تحقیق گردآوری اطلاعات از طریق اسناد ضمن آشنایی با معماری معاصر ایران و ارتباط بین نور و فضا در این دوران معماری و توضیح هریک از این عناصر تأثیرگذار و همچنین دیدگاه معماران بزرگ ایران و جهان مجموعه فرهنگی، تاریخی را مورد بررسی قرار دهیم. این مجموعه یکی از مراکز مذهبی شهر اصفهان می باشد. در این مقاله ویژگی نورپردازی تعدادی از فضاهای منتخب این مجموعه که از نظر شکل هندسی فضا، وضعیت و موقعیت نورگیر، محل قرارگیری در مجموعه و کاربری فضا متفاوت هستند، بررسی شده و رابطه بین تصمیمات طراحانه معمار و کیفیت نورپردازی فضا معرفی می گردد. سپس به کمک معیارهای ارائه شده در کتب راهنمای نورپردازی، شرایط نوری هر فضا از نظر میزان روشنایی، تنوع و یکنواختی توزیع نور و کیفیت بصری حاصل از آن با توجه به کاربری فضا تحلیل شد. نتایج حاصله حاکی از آن است که در معماری سنتی ایران، نور روز در کلیه تصمیمات طراحی اعم از انتخاب فضاهای پر و خالی، تناسبات و ابعاد حیاط ها و اتاق ها، جهت گیری هر فضا نسبت به خورشید، میزان دید هر فضا به حیاط و آسمان، عمق هر فضا و شکل و موقعیت نورگیر آن، اهمیت هر فضا از نظر دسترسی و کاربری و غیره نقش تعیین کنندهای داشته و یکی از مهمترین ارکان طراحی محسوب می شده است. راهکارهای طراحانه به کار رفته در این شیوه از معماری، امروز هم می تواند راهگشا و الهام بخش معماران معاصر باشد و امکان بهره مندی هر چه بیشتر از نعمات نورپردازی طبیعی برای مردم را فراهم کند.
بازشناسی تحلیلی- توصیفی رنگ و نور در آرای علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۹شماره ۸۵
139 - 166
حوزه های تخصصی:
نور صفت ذاتی حق است که با تجلی در قالب پدیدار و یا مطلق از هیأت، بخش زیادی از مشاهدات باطنی را از آن خود کرده است. پدیدارها در دو نوع بزرگ و خرد با مصداق های خاص خود قابل پیگیری هستند. رنگ، بارزترین خصیصه اشراق های نورانی است؛ ما با نگاهی گذرا به مفهوم رنگ در روان شناسی تلاش کرده ایم ارتباط رنگ و نور را در مشاهدات غیبی و بالأخص در روند گذر از لطایف سبعه تحلیل و تبیین کنیم، از این رو، این مقاله -بدون قرار گرفتن در محدوده علم روان شناسی- در پی دریافت و بازشناسی مطالع رنگین نور و بررسی تحلیلی جایگاه رنگ در آرای علاءالدوله سمنانی است. نگارنده در تفسیر رنگ های منحصربه فرد اطوار سبعه با روش تحلیل مفهوم کاربردی رنگ، دریافت های خاص خود را تبیین کرده است. مطابق با یافته های این جستار، رنگ های زرد روح، آبی نفس و سرخ دل، سه رنگ اصلی در رنگ شناسی عرفان سمنانی هستند. این سه رنگ هم چنان که در طبیعت رنگ های اولیه محسوب می شوند در نوع متافیزیکی نیز با توجه به پیام و تأثیر خاص خود حاصل عروج سالک در نشأت مختلف دگردیسی درون و پدیده هایی ثابت و تاحد بسیار زیادی قانونمندند. نگارنده با تحلیل و بررسی در مقوله بازشناسی رنگ در پی استنباط این مسأله است که رنگ ها و طیف های رنگین انوار هفتگانه در عین داشتن تأثیر و حقیقت مندی از نوعی توازن و تعادل یا به عبارتی دقیق تر نوعی نظم و قانون در افق طیف برخوردارند؛ بنابراین آن چه در تحلیل نور و رنگ هر لطیفه عنوان می شود، پیرو منطقی است که نگارنده در رنگ شناسی سمنانی دریافت و بازتولید کرده است.
عالم مثال و نظام نوری شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۳
117 - 130
حوزه های تخصصی:
الم مُثُلِ معلّقه به عنوان رابط میان دو عالم معقول و عالم محسوس در حکمت اشراق از اهمیت به سزایی برخوردار است. سهروردی اولین حکیمی است که در فلسفه اسلامی از عالم مثال سخن می گوید. این عالم در فلسفه سهروردی کارکردهای زیادی دارد و بسیاری از عجایب عالم از جمله قیامت و رستاخیز، معجزات پیامبران و کرامات اولیا را توجیه می کند. در این تحقیق، که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، ابتدا به شرح و بسط تقسیم بندی عوالم بر مبنای نور در حکمت اشراق و سپس به بررسی جایگاه مثل معلّقه در نظام نوری سهروردی پرداخته شده است. سهروردی در کتاب حکمت الاشراق علاوه بر عالم معقول و عالم محسوس (یا سه عالم عقل و نفس و جسم)، از عالم چهارمی سخن می گوید که جایگاه صور معلّقه ظلمانیّه و مستنیر است. عالم مثال مانند عالمی واسطه میان عالم معقول و عالم محسوس قرار گرفته و عالمی است که در آن حوادث نفس اتفاق می افتد. صعود به این عالم با اَبدان عنصری ممکن نیست، بلکه با بدن هورقلیایی که لطیف و روحانی است ممکن است، و درک و مشاهده آن نیز با حواس لطیف روحانی امکان پذیر است.
مفهوم نور و ساحت های آن در عرفان هیلدگارد بینگنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
297-322
حوزه های تخصصی:
در عرفان مسیحی، نور به دو شکلِ عمده درخور توجه بوده است: 1. بُعد تجربی؛ یعنی اینکه راهب یا عارف چگونه می تواند به نور به عنوان مقصد نهایی سلوک واصل شود و وجودش نورانی گردد. در واقع این بُعد توجه به وجودشناسی نور بوده است؛ 2. بُعد انتزاعی، که بیشتر در عرفان های نظری مد نظر بوده و بر حجاب های نورانی و وصف مقام ذات به عنوان نوری نادیدنی یا ظلمت توجه می کرده است. در دیدگاه اول، خدا سراسر نور است و در دیدگاه دوم، نور حجاب است و ذات خدا دست نیافتنی و در نتیجه ظلمت است. در بینش عرفانی هیلدگارد بینگنی، عارف قرن دوازدهم میلادی، نور عنصر کلیدی آن است و با توجه به پیش زمینه گنوسی به عنوان رمز، عالم قدسی در برابر جهان شر و تاریکی قرار می گیرد. او تجربه گر نوری است که با او سخن می گوید، به وی فهم تازه ای از کتاب مقدس و هستی می بخشد و تصاویری را نمایش می دهد. بر این اساس، نور در سه ساحت به شکل توصیفی و تحلیلی بررسی می شود: ساحت وجودی، ساحت معرفتی و ساحت نمادین. با نظر به این سه ساحت درمی یابیم عرفان هیلدگارد آمیزه ای از عرفان غرب و شرق مسیحی است که خدا و جهان روحانی آن سراسر نور است و دسترس ناپذیری مقام ذات نه با ظلمت که با نقص انسان وصف می شود.
«نور» و «نار» جایگاه عقل و عشق برای نیل به غایت انسانی در اندیشه عرفانی امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
115 - 130
حوزه های تخصصی:
درباره چیستی و ارتباط عقل و عشق (محبت) پژوهش های فراوانی انجام شده است. برخی به عدم ارتباط میان عقل و عشق قائل شده و رابطه آن دو را همانند دو ضد تعریف کرده اند به طوری که هرگاه در وجود انسان عقل ظهور یابد مجالی برای اظهار عشق نخواهد گذاشت و اگر عشق حاکم شود عقل، رنگ می بازد. نگارنده بر این باور است اگرچه عقل و عشق دو ابزار شناخت یا دو وسیله برای صعود انسان یاد می شوند؛ ولی ظهور حقیقت واحدی هستند که در فطرت انسان نهاده شده اند و همین امر فطری است که او را از سایر موجودات ممتاز می کند و به اقتضای ظهور در هر مرتبه از مراتب وجود انسان نام های مختلف می گیرد. هرگاه از وجه مخلوقی لحاظ شود، نام «عقل» و هرگاه در پرتو غیرت و نار عشق، وجهه خلقی اش در وجهه حقی فانی شود، نام «عشق» بر آن می نهند؛ بنابراین تقابل میان آن ها همانند تقابل واحد و کثیر است، یعنی همان گونه که کثرت، جلوه واحد است، عشق نیز ظهور تام و تمام عقل است. به رغم آنکه امام خمینی مانند برخی اسلاف خود، از ناتوانی عقل برای شهود حقیقت و وصول به معبود مطلق سخن گفته، اما از حیثی دیگر آن را اولین ظهور مشیت مطلقه می داند که آغاز و اِکمال انسان متکی به اوست. بنا به رأی ایشان؛ انسان برای نیل به فنای وجهه خلقی و ظهور وجهه حقی به نورانیت عقل و سوزندگی عشق نیازمند است.
«نفس» نور است یا وجود؟ بررسی تفسیر وجودی ملاصدرا از دیدگاه شیخ اشراق درباره نور بودن نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در آثار خود، بویژه در تعلیقات بر شرح حکمهالاشراق، از آراء شیخ اشراق درباره» نور خوانشهایی ارائه میدهد که همسو با آموزه های مکتب فکری خود وی، یعنی متکی بر مباحث وجودی است. از مهمترین این خوانشها، تفسیر نور بودن نفس یا «من» به «وجود» است. نظرات ملاصدرا در این نوع خوانشها، که بر تفسیر نوریت نفس به وجود هم اثر میگذارد، بر یکسان انگاری نور و وجود استوار است، حال آنکه با توجه به آموزه های مکتب اشراق نمیتوان نور، بمعنای مورد نظر شیخ اشراق را با وجود یکی دانست. در این مقاله، نخست مشروح مباحث شیخ اشراق و خوانشهای وجودی ملاصدرا در مبحث نوریت نفس، تقریر و آنگاه در دو مرحله خوانشهای ملاصدرا بررسی و نقد میشود؛ اول با بررسی و نقد نظریه یکسان انگاری نور و وجود و دوم بررسی و نقد مضمون خوانشهای وجودی. علاوه بر مبنامحوری، دلیل تفاوت تعبیر شیخ اشراق و ملاصدرا از نفس اینست که شروع فلسفه از نفس، ویژگی منحصر بفرد مکتب اشراق است حال آنکه نفس شناسی نزد ملاصدرا جزو مباحث حکمت بشمار می آید. با شروع از نفس، اصطلاح نور شکل میگیرد، حال آنکه در مبنای ملاصدرا اصطلاح وجود از قبل سامان یافته و نفس به آن متصف و تفسیر میشود.
بررسی مبانی فلسفی- عرفانی ملاصدرا در تفسیر آیه نور و مقایسه آن با تفاسیر شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
177-198
حوزه های تخصصی:
آیه شریفه نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف به تفسیر و تأویل آن همت گماشته اند. صدرالمتألّهین نیز به عنوان عارف و فیلسوفی متألّه از رهگذر عرفان و فلسفه به تفسیر این آیه می پردازد. و ضمن توجه به معنای ظاهر آیه با تکیه بر اصولی همچون اصالت وجود و تشکیک وجود کوشیده است تحلیلی وجودی برای تبیین نزول فیض و رحمت الهی در عالم ارائه دهد. علاوه بر آن مراتب صعود انسان کامل به سوی کمال حقیقی را ترسیم نموده و تمثیل های موجود در آیه را با این تحلیل تطبیق داده و حقایق دینی را با حقایق فلسفی پیوند می دهد . بر این اساس با روشی توصیفی- تحلیلی و استنادی ابتدا مروری بر رویکرد تفسیری ملاصدرا و مبانی فلسفی و عرفانی وی در آیه مذکور خواهیم داشت و سپس به مقایسه دیدگاه وی با دیدگاه سایر مفسران شیعی می پردازیم. یافته های تحقیق نشان می دهد که وی کوشیده تا حد امکان این آیه شریفه را به صورت هماهنگ با دیدگاههای فلسفی خود تفسیر کند و با رویکردی فلسفی عرفانی تفسیرهایی متناسب با ظاهر آیه ارائه دهد که اغلب با تفسیر سایر مفسران هم پوشانی داشته و همگام است.
مطالعه تطبیقی مفهوم نور در باور ارامنه تبریز (مسیحیت)، صابئین مندائی اهواز و مسلمانان
اسلام، مسیحیت و صابئین مندائی ادیانی الهی و توحیدی می باشند و نور در متون مقدس و باورهای پیروان این ادیان از اهمیت زیادی برخوردار است. در آیات مقدس قرآن، متون مقدس انجیل و متون مقدس صابئین مندائی، خداوند با عنوان نور معرفی شده است . هم چنین فرشتگان، پیامبران و بعد روحانی انسان نیز به نور منسوب شده اند و این وجوه نور در عناوین مختلف و به شکل های گوناگونی دیده می شود. این مهم موجب شده است تا در پژوهش حاضر مفهوم شناسی نور در ادیان اسلام، مسیحیت و صابئین مندائی و شناسایی وجوه اشتراک و افتراق مفهوم نور در ادیان اسلام، مسیحیت و صابئین مندائی به عنوان هدف پژوهش مورد توجه قرار بگیرد. در این راستا سؤالات زیر مطرح شده است: 1- نور در ادیان اسلام، مسیحیت و صابئین مندائی دارای چه مفهوم و جایگاهی می باشد؟ 2- مفهوم نور چه وجوه اشتراک و افتراقی در باورهای ادیان اسلام، مسیحیت و صابئین مندائی اهواز دارد؟ لازم به ذکر است برای پاسخ گویی به سؤالات مطرح شده اطلاعات کتابخانه ای و داده های اسنادی با رویکرد توصیفی- تحلیلی- تطبیقی بررسی شده است و نتایج پژوهش نشان می دهد خداوند در باورهای هر سه دین اسلام، مسیحیت و صابئین مندائی نور است و فرشتگان الهی ماهیتی نورانی دارند اما در دین صابئین مندائی بر فرشتگان و ماهیت نورانی ایشان بیشتر تأکید شده است درحالی که نقش حضرت محمد (ع) و حضرت علی (ع) در اسلام و حضرت عیسی مسیح (ع) در مسیحیت پررنگ تر است و بر مفاهیمی چون نور محمدی و نور ولایت و نیز نور مسیح بیشتر تأکید شده است.
معیارهای طراحی داخلی مراکز درمانی با تاکید بر طراحی مبتنی بر شواهد
منبع:
رف سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
40 - 58
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش بسیار مهم و حساس فضاهای درمانی در راستای حفظ و یا بهبود سلامت افراد جامعه، لزوم توجه به معماری داخلی مراکز درمانی در کنار طراحی معماری آن چه به لحاظ عملکردی و چه کالبدی بیش از پیش احساس می شود. طراحی داخلی مراکز درمانی به سبب تأثیر قابل توجهی که بر مراجعین، بیماران و پرسنل درمان می گذارد بسیار حائز اهمیت است و باید به نحوی باشد که استرس و اضطراب را کاهش دهد و برای آنان فضایی آرام و امیدبخش فراهم نماید. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی با هدف بهبود عملکرد و اصلاح روانشناختی فضاهای داخلی مراکز درمانی با تکیه بر نتایج طراحی مبتنی بر شواهد به ارائه معیارها و راهکارهای طراحی داخلی مراکز درمانی می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که طراحی مبتنی بر شواهد متاثر از پزشکی مبتنی بر شواهد است و با آن همپوشانی دارند و این نوع نگرش ارائه کننده توصیه های طراحی بر پایه روابط علّی بین مشخصه های محیط درمانی طراحی شده و نتایج مطلوب است و شناخت و بکارگیری مولفه ها و معیارهای روانشناختی در طراحی داخلی مانند بهره گیری مناسب از نور، رنگ ،فضاهای تطبیق پذیر،عناصر طبیعی و پوشش گیاهی، در افزایش کیفیت مراکز درمانی و طراحی محیط ایمن تر، با آرامش بیشتر و استرس زایی کمتر موثر می باشد و منجر به بهبود عملکرد درمانی می شود.
نمادها و تمثیل های نور در متون عرفانی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
113 - 129
حوزه های تخصصی:
سلوک، اساسی ترین بخش عرفان است و فلسفه ی انجام آن مربوط می شود به تمایلات گوناگون بشر از جمله بازگشت به سرزمین نور و کسب زندگی جاودان که در عرفان اسلامی "بقا" خوانده می شود. در پی هبوط انسان، آن چه را "قوس نزولی" می نامند، به اتمام رسیده و انسان، به عنوان تنها موجودی که توانمندی صعود و بازگشت به شهر حقیقی را دارد، می بایست "قوس صعودی" را به سمت شهر جان، طی کند. سالک در مسیر سلوک، انواری را مشاهده می کند که گاه قابل دسته بندی است و گاه فاقد معیار مشخصی برای این کار؛ به عنوان مثال تعدد عناوین این نورها و همچنین جابجایی آن ها در طول تقسیم بندی های ارائه شده، عمده ترین مانع انجام این فرآیند، محسوب می شود. در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شده است، نویسنده به بررسی تمثیل های نور در عرفان اسلامی پرداخته و نتیجه حاصل شده این بود که همه ی این تقسیم بندی ها ریشه در گرایش عرفا به نمادپردازی و تمثیل گرایی دارد.
مقایسه آرای دیونوسیوس مجعول و سهروردی درباره زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
203 - 225
حوزه های تخصصی:
نوشته های دیونوسیوس مجعول آمیزه ای از اندیشه های مسیحیت، فلسفه متاخر یونان و عمدتا فلسفه نو افلاطونی است که به دلیل تعالی گرایی او به آسانی با دین تلفیق شده است. شرح دیدگاه دیونوسیوس درباره زیبایی در رساله اسماء الهی آمده است. به نظر می رسد که آرای زیبایی وی در حکمت اشراق نیز وجود داشته باشد، برای همین می توان مقایسه ای بین آرای دیونوسیوس و شیخ اشراق در باب زیبایی را انجام داد. سهروردی با طرح مضامینی مانند نورالانوار، بصیرت بیشتر، توانایی والای عارفان در درک زیبایی، و نور مسبب زیبایی، جمال و کمال، به بحث درباره زیبایی می پردازد و دیونوسیوس در معیارهای مطروحه خود اشاراتی به تثلیث، بی انتها، مرتبط بودن با خداوند، سرچشمه زیبایی و ... می کند و در حوزه های پیدایش و تاثیرگذاری و همچنین نمود و بروز زیبایی در اشیا و اجسام و غایت نهایی دیدگاه های خود را مطرح می سازد. پژوهش بر آن است که با بررسی دیدگاه های دیونوسیوس و شیخ اشراق شباهت های این دو دیدگاه را نشان دهد.
زیبایی شناسی کارکرد نور در تذهیب های قرآنی (با تاکید بر مبانی حکمت نوریه سهروردی)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
40 - 49
حوزه های تخصصی:
قرآن، معتبرترین منبع اندیشه اسلامی با تزیینات خاص خود دربردارنده عناصر کلیدی هنر اسلامی چون نور، فرم و رنگ است؛ سهروردی بنیانگذار حکمت نوریه با تاویل آیاتی از قرآن که در آن ها به نور اشاره شده، نور را نماد اصیلی چون نماد عالم خیال می داند که اصل نقوش، رنگ ها و صور تجریدی هنر اسلامی در آنجاست؛ هنر اسلامی، خصوصاَ تذهیب، هویدای حضور باطنی نماد نور است؛ لذا تبیین نور از دیدگاه «شهاب الدین سهروردی» خصوصاً به عنوان مؤسس وجودشناسی عالم نورانی خیال در انطباق با آموزه های قرآن و هنر اسلامی می تواند سرآغاز جدیدی باشد به مسائل حِکَمی و لوازمی که در ذهن و زبان و ناخودآگاه هنرمندان مسلمان مؤثر است. از طرفی تذهیب قرآنی به سبب تجریدی بودن با تاکید بر چنین مفاهیمی نیاز به رمز گشایی دارد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که پس از بازخوانی رمز نور نزد سهروردی تأثیر این نوع نگاه به عالَم، در هنر اسلامی و به ویژه در تذهیب های قرآنی دوره صفویه نشان داده شود تا آنچه از نور در نقوش و رنگ های بکار رفته در آن از جمله رنگ طلایی حضور بارز دارد، با رویکرد زیبایی شناسی و نماد شناسی به روش تطبیقی تحلیل شود تا نتیجه حاصل گردد که چگونه نور در فضای تزیینی حواشی قرآن و شکل نقوش آن چون شمسه و رنگ های تذهیب خصوصا رنگ طلایی جلوه گر ساحت نورانی و زیبایی اعلی شده است. منابع به صورت کتابخانه ای گردآوری شده و تصاویر از طریق عکسبرداری نمونه هایی از قرآن های دوره صفویه موزه ملی قر آن کریم تهران و موزه هنرهای تزیینی اصفهان حاصل آمده است.
نور و نمادپردازی آن در هنر دینی مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریباً در تمام ادیان، امر قدسی به شکل نور توصیف شده است و در همه آنها، نور و عناصر مربوط به آن، جایگاه خاصی در اساطیر و آیین ها داشته و در نهایت به هنر دینی راه یافته است. در دین مسیحی، خداوند نور مطلق است. عیسی در انجیل خود را نور معرفی می کند و در توصیفی نمادین آمده است: «من نور جهان هستم. هرکه مرا پیروی کند، در تاریکی نخواهد ماند؛ زیرا نور حیات بخش راهش را روشن می کند». نور در ابتدای دوره مسیحیت، یا نقش واسطه میان خدا و جهان را بازی می کرد یا خود نمادی از وجود خدا بوده است. با توجه به همین سنت بسیار مهم درباره نور، عجیب نیست که یکی از تأثیرگذارترین منابع در هنر مسیحی، به ویژه در نمادپردازی نور، عهد جدید باشد. البته با بررسی دقیق نمادهای نور در مسیحیت، از جمله هاله نور، شمایل ها و کاربرد عنصر نور در معماری مسیحی، تأثیر دیگر ادیان و فرهنگ های باستانی، به ویژه دین یهود و فرهنگ یونانی رومی، که مسیحیت در دامن آنها بالید، نیز به روشنی
بررسی عقلی جایگاه علم و نحوه دستیابی به آن بر اساس حدیث عنوان بصری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۷
109 - 135
حوزه های تخصصی:
مسئله جایگاه علم و علل ایجاد آن یکی از مسائل مهمی است که در حوزه معرفت شناسی مورد توجه اندیشمندان اسلامی و غربی است. فیزیولوژیست ها جایگاه علم را ذهن انسان به عنوان فاعل معرفت می دانند؛ ولی عده ای دیگر این رأی را نمی پذیرند. در بعد علل ایجاد علم متفکرانی مانند معتزله بر این باورند علم تنها از راه تحصیل و کسب متعارف حاصل می شود. درمقابل اشاعره تحصیل علم به نحو متعارف را صرفاً یک سنت الهی دانسته، معتقدند این روش هیچ گونه نقشی در کسب علم ندارد. اما امام صادق در حدیثِ موسوم به حدیث عنوان بصری خطاب به وی جایگاه علم را قلب دانسته اند و در بعد علل ایجاد علم، حقیقت بندگی، عمل به علم و طلب و دعا را به عنوان عوامل تأثیرگذار بر معرفت بر می شمارند. در این مقاله کوشیده شده است با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و در چارچوب عقلی به جایگاه علم (بخش اصلی فاعل معرفت) و نحوه دستیابی و تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت از منظر حدیث عنوان بصری پرداخته شود.
یادگیری مبتنی برکندوکاو (IBL) الگویی جهانی در آموزش مجازی نور
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
23 - 26
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی اثربخشی یادگیری مبتنی برکندوکاو (IBL) به عنوان الگویی جهانی در آموزش مجازی، بر افزایش یادگیری دانش آموزان پایه هشتم از مفاهیم مربوط به نور است. شیوه این مطالعه به صورت کمی و از نوع شبه آزمایشی تک گروهی است. جامعه آماری تحقیق تمام دانش آموزان پایه هشتم شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 1400-1399 است. انتخاب نمونه به صورت تصادفی و خوشه ای، یک کلاس 30 نفری از دانش آموزان پایه هشتم از یک مدرسه دولتی است. عملکرد دانش آموزان به کمک آزمون محقق ساخته با روایی و پایایی مناسب در طرح پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شده است. نتایج از لحاظ شاخص های آماری توصیفی مانند جدول میانگین نمرات و همچنین آزمون پارامتریک t برای گروه های همبسته نشان می دهند که الگوی یادگیری مبتنی برکندوکاو (IBL) یادگیری دانش آموزان را به صورت چشمگیری افزایش می دهد و از طرفی وابستگی صرف به حضور فیزیکی معلم و حتی جزوه معلم را کاهش می دهد. در این الگو گاهی تدریس فقط با یک سؤال آغاز می گردد و ذهن دانش آموزان برای پاسخ به آن سؤال فعال می گردد و یادگیری از همین نقطه شروع می شود. در ایام بیماری ناشی از ویروس کرونا که دانش آموزان در منزل هستند، ذهنی فعال و کنجکاو خواهند داشت به طوری که دانش آموزان می توانند در مورد مفاهیم مربوط به نور با اعتماد به نفس صحبت کنند، توضیح دهند و حتی مفاهیم مربوط به نور را به مفاهیم دیگر بسط و تعمیم دهند.
تاویل رنگ در قالی های محرابی دوره قاجار از منظر علاءالدوله سمنانی و شیخ محمد کریم خان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
87 - 99
حوزه های تخصصی:
ارزش محتوایی رنگ در هنرهای سنتی چون قالی بافی، همواره از ارزش بصری آن بیش تر بوده است؛ تا جایی که حضور رنگ در این هنر به ویژه قالی های محرابی همچون هر پدیده دیگر در نظام فکری عرفای اسلامی و سنت گرایان، می تواند از حقیقتی نامتناهی در ورای خود حکایت کند. در این میان علاءالدوله سمنانی و شیخ محمد کریم خان کرمانی به رنگ ها توجه ویژه ای داشته اند که با در نظر گرفتن تصوف و تشیع از یک نحله ی مشترک و نبود نگاه ویژه به رنگ شناسی قالی های محرابی دوره قاجار در نسبت با عرفان، می توان ارتباط ضمنی موجود در دیدگاه آن دو را نسبت به مقوله مذکور به کار بست. لذا پژوهش حاضر با هدف تاویل رنگ در قالی های محرابی دوره قاجار بر اساس دیدگاه علاءالدوله سمنانی و شیخ محمد کریم خان کرمانی، این سؤال اصلی که چگونه می توان ماهیت رنگ ها در قالی های محرابی دوره قاجار را با توجه به دیدگاه علاءالدوله سمنانی و شیخ محمد کریم خان کرمانی بازشناخت، پیش روی خود دارد تا یکی از بنیان های عمیقی که این هنر بر آن استوار است، نمایان گشته و همزمان در فهم مکاشفات عرفانی راهگشا افتد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای بوده است. حاصل آنکه به اعتبار آرای دو عارف مزبور، نظام رنگ ها در قالی های محرابی دوره قاجار، به طور تمثیلی رسیدن به خداوند و سفر روحانی انسان را متجلی می سازند و همچون پیامبر یا امام درونی به عابد جهت داده و او را به سمت مرکز می کشانند؛ یعنی هنرمند سعی در نمایاندن معنا در صورت داشته است.
تحلیل بصری شعر ابن خفاجه اندلسی با رویکرد امپرسیونیسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امپرسیونیسم در واقع نخستین جنبش مدرن در هنر اروپایی، و وارث به حق رئالیسم است که در نیمه دوم قرن نوزدهم نخست در هنر نقاشی ظهور کرد و سپس به هنر ادبیات راه یافت. رابطه نقاشی با ادبیات، رابطه ای است دیرپای که منتقدان ادبیات از گذشته تا به امروز بدان اذعان داشته اند و بی جهت نیست که نقاشی را شعر صامت و شعر را نقاشی گویا نام نهاده اند. در جریان فکری امپرسیونیسم، نگاه و برداشت لحظه ای هنرمند از پدیده های طبیعت و شواهد اطرافش، تحت تأثیر میزان نور و تفاوت و نوع تابش نور در حالت های مختلف روز جایگاه ویژه ای دارد، مضافاً بر اینکه هنرمندان امپرسیونیستی به بازی رنگ و نور علاقه فراوان داشتند و این ویژگی در آثارشان به خوبی نمایان شده است. ابن خفاجه (451-533ق )، شاعر بنام اندلسی، که به شاعر طبیعت نیز شهره شده، با الهام از چشم اندازهای زیبای طبیعت اندلس، تصویرهایی پویا، سیال و در نوع خود منحصر به فرد خلق کرده است. وی هر چند در قرون معاصر نزیسته، اما شاید بتوان گفت که در آثارش ویژگی هایی مشهود است که چندان با آثار هنری امپرسیونیسم در قرون معاصر بیگانه نیست. این نوشتار حاصل پژوهشی است با روش توصیفی - تحلیلی که اشعار ابن خفاجه را با هدف بررسی و تحلیل ویژگی های بصری آن طبق نگاه امپرسیونیسمی مورد کنکاش قرار داده است. از مهم ترین نتایج حاصل آمده از این پژوهش می توان به تأثیر شدید و انکارناپذیر نور در خلق تصاویر شعری ابن خفاجه و به تبع آن تداعی شکل ها و رنگ هایی متنوع و متفاوت در ذهن شاعر و گاهی دور از واقعیت اشاره داشت که حاکی از برداشت های لحظه ای شاعر تحت تأثیر نور و احساسات خود او دارد. همچنین کاربست قابل توجه رنگ های خالص و ناب در خلق این تصاویر نیز از ویژگی های دیگر اشعار ابن خفاجه است که با هنر امپرسیونیست ها مشابهت دارد.
حدیث نور
انگیزه طرح موضوع مربوط به مسأله نور و آفرینش نوری است. ملل گوناگون و نحله های مختلف و انواع مذاهب در تفسیر و تأویل آفرینش نظریات متفاوتی ابراز کرده اند؛ اما در بینش و دانش اسلامی آفرینش از مبدأ نورانی و اصل نور آغاز شده است، آن هم نوری که دارای شعور است. تمام آفرینش از نور مطلق منشأ یافته است و مهم ترین مظهر نورمطلق انسان کامل است که همکه جهان برای او و جهت رشد و تکامل او آفریده شده است. روش تحقیق پیمایشی یا به اصطلاح قدیم کتابخانه ای است. نتیجه تحقیق چگونگی آفرینش نوری و فلسفه نوری است. البته اثبات قضایا بسیار مشکل است؛ اما آن چه به نتیجه مربوط می شود، این است که اگر معتقد باشیم، جهان از منشأ نور مطلق، شعور، علم و قدرت مطلق آغاز شده است؛ بهتر است یا این که از مادّه کور و کر و یا در اثر تصادف به وجود آمده است؟ کدام عقیده برای ادامه زندگانی و امید به حیات بهتر و مفیدتر است؟
نورشناسی زین الدین کشی
زین الدین کشّی که از بزرگ ترین و نزدیک ترین شاگردان فخر رازی است، مهم ترین دیدگاه های خود را در یک دانشنامه فلسفی به نام حدائق الحقائق، که در حوزه های منطق، امور عامه و طبیعیات نوشته شده است، مطرح کرده و خود او بر این باور است که این کتاب بهترین اثری است که در نوع خود تألیف شده است. برای فهم مبنای کشی در ترتیب و تقسیم مباحث کتاب باید به دو مقدمه در آغاز کتاب توجه کرد که در پایان مقدمکه نخست دلیل تقدم و تأخر بخش های کتاب را بیان کرده و در پایان مقدمکه دوم نیز به ساختار کلی کتاب اشاره می کند. تأثیرپذیری کشی از سهروردی هم در ترتیب و تدوین بخش هایی از کتاب حدائق الحقائق دیده می شود و هم در پاره ای از مباحث باب چهارم از جمله دوم کتاب طبیعی تحت عنوان «الباب الرابع فی بیان أحوال النفس الناطقکه». البته نمونه واضح تأثر کشی و گرایش او به مکتب فلسفی سهروردی به ویژه در باب پایانی امور عامه (باب دهم) بیشتر آشکار می شود که در قالب متنی نسبتاً مفصل، گزارشی موجز اما گویا تحت عنوان «فی الأنوار وهی علی أقسام حسی و عقلی و مرکّب منهما» از فلسفه سهروردی مورد بررسی قرار می دهد؛ گزارشی که تمام ویژگی های فلسفه اشراق (از اصطلاحات گرفته تا نوع استدلال) را می توان در آن دید. در واقع کشی در تدوین این باب از کتاب خود، طرح کلی و خطوط اصلی دیدگاه خود دربارکه نور و ظلمت، نورالانوار، عالم انوار و مراتب آن را از کتاب حکمکهالاشراق وام گرفته است. کشی هدف خود از این گزارش را تکثیر فوائد و آسان کردن مطالعه آثار سهروردی در عین حفظ عبارات و اصطلاحات او بیان می کند و قاعدتاً از سر مصلحت اندیشی و نه عدم پذیرش، در باب صحت و سقم مطالب منقول از سهروردی، موضعی به ظاهر بی طرفانه می گیرد.