مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
ارزش
حوزه های تخصصی:
تفکر لیبرال پس از بریدن از سنت در جستجوی بنیانی یاو بارای توجیاز ارز هانی دلبستة خود بوده است. در این مینیز تال هنی برای دفان از ززادی برتارین ارز یا د این تفکر صورت گرفتز است. مقنلز بن مروری بر ایدیشز برخ متفکران شنخص لیبرالیسم توضیح م دهد کز ززادی در این یگر از مضاوون ایجانب یار ارز زرمانن خاواه و فضیلت معقول فنصلز گرفتز و در قنلب مفهوم سلب ِ رهنی از موایع بیرویا اانهر شاده است و بز اقتضنی برخ مبنی معرفت خنص حت ال ام بز ارز هنی ایسانی و اخالقا مستقل از میل و اراده فرد را منیع بیروی غیرقنبل قبول تلق کرده است. ایان برداشات از ززادی پینمدهنی مخنطرهزمی ی در معننداری حینت فردی و یی مالحظنت ایسنی مربوط بز حینت مشترک جوع بز دیبنل دارد کز بعضنً مورد اشنره قرارخواهد گرفت.
سرمایه فکری: در مسیر گذر از تئوری به عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اقتصاد دانش محور ، از سرمایه فکری به منظور ایجاد ارزش برای سازمان استفاده می شود و در دنیای امروز ، موفقیت هر سازمان به توانایی مدیریت این دارایی ها بستگی دارد. امروزه شاهد رشد اهمیت سرمایه های فکری ، به عنوان یک ابزار موثر برای افزایش رقابت شرکت ها هستیم . اندازه گیری سرمایه فکری به منظور مقایسه شرکت های مختلف ، تعیین ارزش واقعی آنها و حتی بهبود کنترل های آنها ضروری است .
سرمایه فکری بعنوان یک الگوی جایگزین با هدف شناسایی، اندازه گیری، گزارش دهی و مدیریت دارایی های دانشی ظاهر شده است . در حالی که نیاز به چهارچوب های منظم برای در نظر گرفتن دارایی های دانشی و منابع نامشهود ( نهان ) در محیط اقتصاد جدید وجود دارد، این الگو هنوز یک راه حل غالب برای تئوریسین های حسابداری، متخصصین شرکت ها و ناظران قانونی پیدا نکرده است .
این مقاله به تحلیل سرمایه فکری بعنوان ابزاری برای برآورده کردن نیازهای واقعی شرکت ها و اهمیت و نقش آن در حسابداری و مدیریت مبتنی بر دانش می پردازد . در این مقاله ، مباحثی مطرح می شود که می تواند تائید کننده جایگزینی سرمایه فکری به جای حسابداری مدیریت در شرکت ها باشد.
قاعده سازی و مصداق شناسی در اماره ی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله متضمن پاسخ به دو سؤال اساسی به شرح زیر است: 1- آیا اصول و قواعدی مشخص بر اماره قضایی حاکم است؟ 2- در دکترین و رویه قضایی اماره قضایی با چه مصادیقی معرفی شده است و این مصادیق چگونه طبقه بندی و قاعده مند می شوند؟ در پاسخ به سؤال اول چهار قاعده یا اصل عمومی برای معرفی اماره قضایی شناسایی شده است که عبارتند از: 1- قاعده عدم حصر 2- قاعده عدم تأثیر طریق تحصیل 3- قاعده تسری 4- قاعده همسایگی اماره قضایی با اماره قانونی. در پاسخ به سؤال دوم نیز امارات قضایی در پانزده دسته طبقه بندی شده است که عبارتند از: 1- امارات ناشی از ترک فعل 2- امارات ناشی از شهادت فاقد شرایط 3- امارات قضایی ناشی از اقرار فاقد شرایط 4- امارات قضایی ناشی از تحقیق و معاینه محل 5- امارات قضایی ناشی از عرف و عادات 6- امارات ناشی از سند 7- امارات ناشی از فناوری اطلاعات و ارتباطات 8- امارات ناشی از موضوع کیفری 9- امارات قضایی ناشی از رابطه زوجیت 10- اماره قضایی ناشی از کارشناسی 11- امارات ناشی از ظاهر حال 12- امارات ناشی از نظریه های حقوقی 13- امارات ناشی از قرارداد و یا سایر روابط حقوقی 14- اماره قضایی ناشی از عمل، اظهار یا وضعیت شخص دارنده اماره یا طرف مقابل 15- امارات قضایی مرتبط با معامله به قصد فرار از دین یا معامله صوری. بخش پایانی مقاله به نتیجه گیری از مباحث اختصاص یافته و سه نتیجه مهم را مطرح کرده است که عبارتند از : الف- اقتضایی بودن امارات قضایی.ب- قابلیت نظم یافتگی و انسجام پذیری . ج- فراوانی کاربرد اماره قضایی در آرای مراجع قضایی.
بررسی عناصر شخصیت و حادثه در داستان «اولدوز و عروسک سخن گو» از صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار به بررسی دو عنصر شخصیت و حادثه، در داستان اولدوز و عروسک سخن گوی صمد بهرنگی پرداخته شده و با این هدف که صفات ارزشی و ضد ارزشی، محصول شخصیت پردازی داستان است، یا منوط به حوادث آن از متغیرهای پویایی شخصیت ها، هشت نمونه ی غم شادی ترس عصبانیت امید ناامیدی صبوری کم صبری انتخاب و با روش تحلیل محتوا ارزیابی شده است. با تحلیل آماری داده ها مشخص شد؛ بالاترین فراوانی مربوط به عصبانیت (18مورد) و کم ترین فراوانی مربوط به ناامیدی (4مورد) است. این میزانِ کمیت و کیفیت تغییرات (پویایی شخصیت ها) به همراه رخداد کنش ها از سوی شخصیت ها، باعث تبیین رفتارهای مثبت و منفی در آن ها می شود که هم دستاورد ارزشی و هم کارکرد ضد ارزشی دارد. بنابراین در این داستان شخصیت ها گوی سبقت را از حوادث، ربوده اند و ایجاد ارزش زایی یا ارزش گریزی کرده اند. خمیر مایه ایدئولوژیک نویسنده و دگردیسی های سیاسی و اجتماعی زمان او نیز بر این عملکرد، تاثیر مستقیم داشته است.
شناسایی چالش های مدیریت فرهنگ سازمانی و ارائه روش های مدیریت آنها در شرکت های هلدینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از چهار دهه که عملکرد سازمان های موفق به فرهنگ آن ها ارتباط داده شد، موضوع فرهنگ سازمانی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. دانشگاهیان و افراد در عرصه عمل به مطالعه اینکه چگونه فرهنگ سازمانی ایجاد می شود، تغییر می یابد و پایدار می شود، علاقه شده و مدیریت فرهنگ یعنی فرایند پویای تلاش برای ایجاد فرهنگ جدید، حفظ، اصلاح یا تغییر فرهنگ موجود از جوانب مختلفی مورد بحث قرار گرفته است. در این پژوهش نیز با روش تحقیق آمیخته، بحث مدیرت فرهنگ و چالش های پیش روی آن و روش های غلبه بر این چالش ها در یک شرکت هلدینگ بررسی شده است. ابتدا برای سنجش وضعیت فرهنگ موجود، از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روش نمونه گیری در این مرحله نمونه گیری تصادفی طبقه ای و حجم نمونه 3323 نفر از اعضای هلدینگ بود. در مرحله بعد چالش ها و موانع اصلی مدیریت فرهنگ و روش های غلبه بر آن با استفاده از ابزار مصاحبه (انفرادی و گروه های کانونی) با حدود 330 نفر از سه شرکت بررسی شد. به این ترتیب پس از تحلیل پرسشنامه ها بر اساس جنسیت، سن، رده سازمانی و تحصیلات وضعیت فرهنگ موجود در هر یک از طبقات مذکور شناسایی شد و پس از تحلیل مصاحبه ها، چالش های اصلی مدیریت فرهنگ با در نظر گرفتن وضعیت موجود در سه طبقه اصلی و روش های غلبه بر آن در چهار گروه قرار گرفت.
نقش واقعیت در ایجاد قاعدة حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا اواخر قرن نوزدهم، حقوق طبیعی و ارزشهای موجود در آن (ارادة الهی یا عقل فطری) مبنای تشکیل قاعدة حقوقی شناخته می شد. لذا یک امر، زمانی صورت قانونی می یافت که با ارزشها (ارادة الهی یا عقل)، هماهنگ باشد. ولی از پایان قرن نوزدهم، رویکرد دیگری از حقوق مطرح شد که در آن نظام حقوقی بر مبنای واقعیتها و هستها تشکیل می شود، برتری می یابد. بدین ترتیب، به جای بایدها و نبایدهای حقوق طبیعی و ارزشهای آن، مسئله «هست ها و نیست ها» مطرح است که از آن با عنوان «پوزیتیویسم حقوقی» یا «تحقق گرایی حقوقی» یاد می شود.
نظم خودجوش تاریخی و وجدان اجتماعی که از جانب پیروان مکتب تاریخی و مکتب جامعه شناسی حقوقی مطرح گردیدند، تعبیر دیگری از توجه به واقعیت، به عنوان مبنای تشکیل قواعد حقوقی محسوب می شوند؛ هر چند هیچکدام موفق به ایجاد نظام حقوقی قابل اجرا نشدند. در کنار این دو مکتب، نقش عمدة دولتها نیز در ایجاد قاعدة حقوقی در قالب مکتب دولتی مطرح گردید. مکتب اخیر معتقد است که دولتها در عین حال که می توانند مبنای قواعد حقوقی قرار گیرند، قدرت ایجاد یک نظام حقوقی را نیز دارند. اما مشکل مکتب اخیر این است که دولتها ممکن است حقوق را در جهت منافع و مقاصد خود به کار گیرند. نظریات متفاوت مطرح شده در پاسخ به این سؤال که آیا واقعیت ها مبنای نظام حقوقی هستند، نشان می دهد که واقعیت ها به تنهایی نمی توانند مبنای ایجاد قواعد حقوقی باشند و در کنار آنها، محتوای حداقلی حقوق طبیعی را نیز باید به عنوان عنصر ضروری تشکیل دهندة نظام حقوقی متشکل از قواعد پذیرفت. به عبارت دیگر، مجموع ارزشها و واقعیت ها برای ایجاد نظام حقوقی ضروری است و واقعیت، منهای ارزش، نمی تواند نظام حقوقی کارآمدی را نتیجه دهد.
نسبت میان اخلاق و آداب؛ با تأکید بر اخلاق و آداب اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظام های هنجاری بسیار مهم در هر جامعه و جهان های فرهنگی، آداب اجتماعی است. هویت انضمامی، بین الاذهانی، نسبی و متغیر بودن و کارکرد های صوری آداب موجب شده تا این بخش هنجارین، به رغم اهمیت از حوزه مطالعات محققانه به دور مانده و یا در حاشیه موضوعات فقهی، حقوقی و اخلاقی به اجمال ملاحظه شود. پرسش از چیستی، چرایی و ضرورت، انواع، نقش و کارکرد، مبانی نظری، وجوه اشتراک و افتراق آن با سایر نظام های هنجاری همچون اخلاق، فقه، قانون، عرف، و استحسانات زیباشناختی، عمده ترین پرسش هایی است که انتظار می رود شاخه های مختلف علوم اجتماعی به تناسب علایق و جهت گیری های رشته ای خود بدان توجه کنند. این نوشتار درصدد است تا نسبت مفهومی، نظری، زبانی و کارکردی میان اخلاق و آداب اجتماعی را به مثابه دو نظام هنجاری با محوریت منابع دینی و منابع معرفت دینی مورد واکاوی و تحلیل قرار داده، به برخی نتایج کاربردی متناسب با اقتضائات جامعه موجود دست یابد. روش مطالعه، تحلیل محتوای گزاره های مربوط در متون و منابع دینی و علمی با روش تفسیری است.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر پایبندی به هنجارهای اخلاق اقتصادی نیم قرن اخیر در بازار بزرگ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بازار و نقش هنجارها و ارزش ها در کنترل آن در تحقیق حاضر به بررسی برخی متغیرهای اجتماعی موثر بر هنجارهای اخلاق اقتصادی بازار پرداختیم. براین اساس از طریق پیمایش تعدادی نمونه از بازاریان تهران به صورت تصادف انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. امروزه فرد گرایی خودخواهانه و عقلانیت ابزاری در بازار تهران افزایش و در مقابل اعتماد متقابل و خاص گرایی موثر بر پایبندی به هنجارهای اخلاق اقتصادی کاهش یافته است. تغییر در ساختار نهادی بازار تهران موجب شده تا اخلاق اقتصادی کمرنگ و در نتیجه محیط اقتصادی بازار از ثبات کم تری برای بازاریان برخوردار شود.همچنین یافته ها نشان داد که ""تغییرات ارزشی"" با ""تغییرات در پایبندی به هنجارهای اقتصادی"" رابطه متوسط دارد (265/0). رابطه ی بین ""تغییرات خاص گرایی"" و ""تغییرات پایبندی به هنجارهای اقتصادی"" نیز نشان دهنده ی تغییری نسبتا قوی (425/0) و معنی دار هر دو متغیر در جهت مستقیم است. به این معنا که هر چه ""تغییرات خاص گرایی"" بیشتر شده،""تغییرات پایبندی به هنجارهای اقتصادی"" نیز افزایش نشان داده است اما ""تغییرات در فردگرایی خودخواهانه"" از هر دو متغیر مذکور قوی تر (673/0-) عمل کرده است. یعنی ""تغییرات پایبندی به هنجارهای اقتصادی"" به ""تغییرات فردگرایی""، عکس العمل قوی تری نشان می دهد.
تأملی در شاکله ارزشیِ توسعه و تعالیِ نظر و عمل انسان (از منظر حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
مقاله حاضر به ابعاد محتوایی و ساختاریِ توسعه و تعالی نظر و عمل انسان از مجرایِ بسط ارزش های مدنی در جامعه توجه دارد. تحلیل و تبیین این موضوع در این مقاله، بر پایه قرائت حکمت متعالیه از منظومه حکمت و معرفت اسلامی استوار است. در آغاز، پس از تبیین ماهیت حیات اجتماعی، به این مسئله اساسی عطف نظر شده که ارزش های بنیادین هدایتگر حیات مدنی و توسعه و تعالی انسان در ساحت عمومی را تحت چگونه ساختاری می توان مقوله بندی کرد. ترتب سه نظام «نیازها»، «عمل کردها» و «پاداش ها» بر ابعاد طولیِ تعاملات انسان، یعنی انسان در نسبت با پروردگار متعال، خود، دیگری و خلقت الهی، ساختاری را فراهم آورده که بر اساس آن می توان ارزش های بنیادین را شناسایی و ارائه کرد. در ادامه، چگونگیِ اصطیاد مفهومیِ ارزش های بنیادینِ آمده در ساختار یادشده، در چارچوب منظومه معرفت دینی و حِکمی توضیح داده شده است. ازجمله مباحث مهم در این مقاله، تبیین ساختار سه سطحیِِ بسط و انتشار ارزش ها در ساحت اخلاق عمومی و فرهنگ است.
نگاه انتقادی نیچه به جایگاه اخلاق در تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیچه راهی را که بشر در مسیر اخلاق تاکنون پیموده است، نه همچون یک فرایند تکاملیِ مثبت و ارزنده، بلکه تاریخچه یدیرپاترین خطاهای انسان و مسبب سرنوشت هولناک و هراس انگیزاو می داند.از این رو به نقد شدیداخلاقکه به اصطلاح میراثی تاریخی و دستاوردی ارزشمند برای بشر تلقی می شد، می پردازد.از نظر او تمامی ابعاد زندگی بشر، حتی پرسش او از وجود،تحت تأثیر ارزش هاستو این ارزش ها،کشمکش ها و بحران هاییرا برای انسان پدید آورده است.نیچه خود را ضد اخلاق می نامد و همه ینظام های اخلاقی را مردود می شمارد.البتهاو در نقد اخلاق می خواهد بنیاد حقیقی اخلاق را بیابد، جایگاه و نحوه ی عمل آن را شرح دهد و ساز و کارارزش گذاری انسان را که او را به انجام افعال اخلاقی وادارمی کند، تشخیص دهد.در پس تمام اظهارات ویرانگرانه نیچه، طرحی جدید و ایده ای نو و در عین حال یکپارچه وجود دارد. او قصد ندارد نظامی همچون نظام هایی که آنها را به نقد کشیده و ویران نموده است، بنیان گذارد. مظهر این ایده ی نو، ابرانسان است. در این مقاله نگاه منفی نیچه را به منزلت اخلاق در تمدن غرب، در پرتو انتقاداتی که به اخلاق وارد می کند، بررسی می کنیم.
بینش بخشى به ارزش ها در قرآن کریم رویکردى نو در بررسى سبک هاى تربیتى قصص قرآنى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
شیوه قصه گویى را مى توان یکى از رایج ترین شیوه هاى قرآن کریم دانست. کثرت کاربرد این شیوه، ناشى از ویژگى هایى همچون ملموس بودن، القاى غیرمستقیم ارزش ها و نیز ایجاد ارتباط عمیق این شیوه با مخاطب مى باشد که باعث افزایش میزان تأثیر این شیوه در مخاطب مى شود. قصه هاى قرآن داراى ویژگى ها و اهداف مشخصى هستند که در پژوهش حاضر مورد بررسى قرار گرفته است. از محورهاى مهمى که در قصص قرآنى مورد توجه قرار گرفته، بینش بخشى به ارزش هاست. این نوشتار درصدد بررسى «چگونگى بهره گیرى قرآن از این شیوه، در جهت بینش دهى به ارزش ها» مى باشد؛ یعنى قرآن براى ایجاد آگاهى روشن نسبت به مطلوبیت امرى و جلب توجه افراد نسبت به ارزشمندى آن، چگونه از قصه بهره برده است؟
پرسش، آموزش، سنجش و ارزش: فرایند آزمون سازی و ارزشیابی اسلامی
حوزه های تخصصی:
آزمون سازی یکی از مهم ترین مفاهیم و فرایندهای آموزشی است که در بسیاری از رشته های دانشگاهی نادیده انگاشته می شود و مدرسین بدون دانش کافی در این حوزه اقدام به طراحی سؤال و سنجش دانشجویان به وسیله شیوه های فردی می کنند. در این میان، اسلام و قرآن همانند دیگر حوزه ها به این امر نیز توجهی ویژه داشته اند و نکاتی کلیدی و بنیادین را موردبحث قرار داده اند. اگرچه پژوهش های متفاوتی درزمینه ی تعلیم و تربیت دینی یا اسلامی صورت گرفته است، اما در حیطه آزمون سازی بر اساس بررسی های پژوهشگر کار درخوری دیده نمی شود. در این مطالعه، با بررسی آیات قرآنی در گستره موردنظر و رجوع به احادیث و تفاسیر معتبر شیعی برای بسط موضوع و درعین حال ارائه خوانشی درست از آیات سعی می شود تا فرایند آزمون سازی از ابتدا تا انتها مورد ارزیابی قرار گیرد؛ به دیگر سخن، از سنجش قبل از آموزش، حین آن، طراحی سؤال تا نمره دهی همگی مدنظر قرار می گیرند تا هم تحقیقی جامع ارائه گردد و هم تصور غالب مبنی بر محدود بودن آزمون به جلسه آن در پایان سال یا تدریس تغییر یابد. در بخش پایانی نیز در رابطه بااخلاق آزمون سازی سخن به میان می آید تا جنبه های معنوی این جستار نیز لحاظ گردیده باشد. یافته ها علاوه بر صحه گذاشتن بر برخی نظریه های روز آزمون سازی، حکایت از محوریت مدرس، نیاز به تداوم سنجش و رعایت اصول اخلاقی دارند.
رویکردی دینی به اخلاق رسانه (با محوریت رسانه ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رویکرد ارزشی و هنجاری، همه کنش های ارادی و اختیاری انسان، بدون استثنا، محکوم قواعد و معیارهای اخلاقی اند و ناگزیر با یکی از الزامات دوگانه ایجابی و سلبی (بایدها و نبایدهای عقل عملی) یا شق ثالث (قطب خنثی و عاری از هر نوع الزام هنجاری بر پایه منطق سه قطبی) منطبق خواهند بود. ارتباطات جمعی، به عنوان یکی از عرصه های گسترده ارتباطات انسانی با میانجی گری فناوری های رسانه ای نیز علاوه بر پذیرش اجتناب ناپذیر این اصل جهانشمول، به دلیل برجستگی موقعیت، اهمیت و حساسیت کارکردی، گستره و عمق تأثیر، تنوع محصولات، تکثر و تعدد مخاطبان، و نقش محوری آن در بازخوانی، بازتولید، ویرایش و اشاعه فرهنگ، بیش از سایر عرصه ها به ضرورت متابعت اختیاری یا اجباری از قواعد ارزشی، دستورالعمل های اخلاقی و الگوهای رفتاری موجه و دارای پشتوانه های نظری و فرهنگی، محکوم شده اند. این نوشتار در صدد است تا با ارجاع به بنیادهای بینشی و ارزشی اسلام، الزامات و مرجحات عام هنجاری و باید ها و نبایدهای اخلاقی هدایت گر ارتباطات جمعی را با رویکردی دینی و با هدف تأمین یکی از ملزومات حرفه ای یک رسانه دینی یا دارای رسالت و کارکرد دینی، استنباط و عرضه کند.
بررسی دامنه ارزش ها بر اساس معنایابی مفاهیم و جملات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جملات اخلاقی به دو صورت انشائی و اخباری بیان می شوند. در جملات انشائی رفتار، صفت یا غایتی اخلاقی مورد امر و نهی قرار می گیرد. در جملات اخباری همین امور موضوع قرار گرفته و با مفهومی ارزشی یا لزومی داوری می شوند. مفاهیمی از قبیل: خوب، بد، درست، نادرست، باید، نباید و وظیفه محمول گزاره های اخلاقی اند و با نام مفاهیم اخلاقی نام گذاری می شوند. از طرفی مفاهیم کمال و مطلوبیت در مفهوم ارزش اخلاقی ماخوذند و از همین رو، بر خلاف دیدگاه غیرواقع گرایان، ارزش های اخلاقی به دلیل عینی بودن کمال اموری عینی اند. لزوم اخلاقی نیز علی رغم اعتباری بودن، به دلیل بازگشتی که به ارزش اخلاقی دارد در زمره امور عینی یا دست کم مرتبط با امور عینی است. با توجه به مفهوم تکلیف و مسئولیت و ارتباط آن دو با ارزش می توان همه امور اختیاری از قبیل: افعال، صفات و غایات اخلاقی را در حوزه ارزش گذاری های اخلاقی قرار داد. این امر به دلیل دخالت عنصر اختیار در تکالیف و مسئولیت های اخلاقی است و با ارتباطی که ارزش ها با وظایف اخلاقی دارند هر امر اختیاری مشمول داوری اخلاقی خواهد بود.
تفسیری نو از واقع گرایی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
با توجه تفسیرهایی که از دیدگاه اعتباریات علامه طباطبایی شده است هر خواننده ای با تفاسیر متعدد و برداشت های مبهم روبروست. لذا در این مقاله بر اساس مبانی فلسفی اصالت وجود، تشکیکی بودن مراتب وجود و علم حضوری به واقعیات علامه و برداشتی نو از واقع گرایی ایشان در صدد ایضاح نظریه اعتباریات هستیم. در بررسی های معرفت شناسی باید ملاحظه شود؛ دو قلمرو جدا از هم به نام واقعیات و ارزش ها وجود دارد که بر مبنای دریافت حضوری انسان به خود و افعال خویش علم حضوری دارد و علم حضوری خطابردار و استدلال پذیر نیست پس انسان در مرتبه اول با حضور فعل اخلاقی در نزد خود واقعیت جملات اخلاقی را درک می کند. هنگام اخبار از این واقعیت چاره ای ندارد تا تصور و تصدیقی از این حقیقت دریافتی خود در قالب موضوع و محمول یا مسندالیه و مسند به صورت علم حصولی بیان کند؛ در نهایت، واقعیت ارزش اخلاقی نوعی از ایجاد و خَلق معانی است که انسان از نبود به عالم بود انشاء می کند. عدم توجه به احکام این دو قلمرو ادراکی و اصالت وجودی، تشکیک وجود نظام فلسفی علامه، هر تفسیری از دیدگاه ایشان غیر از ابهام چیزی برای خوانندگان در پی نخواهد داشت. بررسی مفاهیم اخلاقی، معیار صدق و کذب اخلاقی، انگیزش اخلاقی، معنای جملات اخلاقی از دیدگاه علامه مربوط به حوزه ادراک حصولی است.
کرامت اقتضایی انسان در بوتة نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در حوزة انسان شناسی، کرامت انسان است. از آنجا که امروزه کرامت انسانی با مباحث حقوق بشر رابطه ای ناگسستنی یافته است، تحلیل و تبیین آن در چارچوب قرآن کریم امری ضروری است. تأمّل در آرای قرآن پژوهان و مفسّران، نشان از آن دارد که در بحث کرامت انسان، اندیشه واحدی مشاهده نمی شود. برخی از قرآن پژوهان به جای کرامتِ «ذاتی»، از کرامت «اقتضایی» دفاع کرده اند. بنا بر این دیدگاه، هرچند انسان بالقوّه گوهری شریف است، امّا «انسان بما هو انسان» کرامت ذاتی بالفعل ندارد، بلکه تنها انسان مؤمن است که کرامت ذاتی خود را به فعلیّت رسانده است. آنان برای این نگرش، به دلایل متعدّدی تمسّک جسته اند که مهم ترین آنها، آیاتی از قرآن مجید است که گمراه تر بودن بعضی از انسان ها نسبت به حیوانات را مطرح کرده است. این نوشتار می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و به شیوة مطالعة کتابخانه ای، به واکاوی این دیدگاه که یک بحث درون دینی است، بپردازد و نشان دهد کرامت، یک امر ذاتی و غیرقابل انفکاک از انسان است.
بررسی مقایسه ای نظام ارزشی فرهنگیان (مدیران و معلّمان) شهرستان دشتستان بر اساس نظریه ارزش های بنیادین شوارتز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه نظام ارزشی فرهنگیان (مدیران و معلّمان) و ابعاد نظام ارزشی آنان بر اساس نظریه ارزش های بنیادین شوارتز بود. بدین منظور، از میان مدیران و معلّمان شاغل در مدارس دوره های گوناگون تحصیلی شهرستان دشتستان (واقع در استان بوشهر) در سال تحصیلی 89 - 1388، نمونه ای به حجم 327 نفر، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها، از مقیاس زمینه یابی ارزش های شوارتز که شامل ده گونه ارزشی در قالب پنجاه و هفت عبارت ارزشی است، استفاده شد. روایی ابزار یاد شده بین 76/0– 36/0 و پایایی آن 74/0 محاسبه گردید. نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های پی در پی نشان داد که نظام ارزشی مدیران و معلّمان این شهرستان مشابه یکدیگر و به ترتیب شامل ابعاد ارزشی خیرخواهی، جهان گرایی، امنیّت، خوداتکایی، سنّت، قدرت، همنوایی، موفقیت، برانگیختگی و لذّت طلبی بوده و بین این ابعاد ارزشی در سطح 0001/0 تفاوت معناداری وجود دارد. افزون بر این، نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل واریانس دوسویه نیز نشان داد که بین ابعاد نظام ارزشی مدیران و معلّمان، بر اساس متغیرهای جنسیت، دوره تحصیلی و سابقه خدمت، تفاوتی معنادار وجود ندارد.
نظم پذیری جمعی درون خانواده: پدیده محوری در تأثیرپذیری عملکرد اقتصادی از آموزه های اسلامی: مطالعه ای براساس نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله درصدد است با رویکرد تفسیرگرایانه و با استفاده از رهیافت چندعلتی، عوامل مؤثر بر میزان اثرگذاری آموزه های اقتصادی اسلام در کنش اقتصادی خانواده مسلمان را شناسایی کند. روش مقاله کیفی و در چارچوب «نظریه پردازی داده بنیاد» است. با توجه به ماهیت میان رشته ای موضوع، مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعدادی از صاحب نظران «اقتصاد اسلامی»، متخصص در تبیین «رفتار مصرف کننده مسلمان»، و صاحب نظران علوم تربیتی، روان شناسی و جامعه شناسی، در مباحث مربوط به «چگونگی اثر ارزش بر کنش»، ابزار این مطالعه بوده است. نمونه، به صورت هدفمند و همراه با روش «گلوله برفی» انتخاب شده و مصاحبه ها تا حد اشباع نظری انجام شد. یافته های به دست آمده از تحلیل داده ها در این سه مرحله نشان می دهد که هم افزایی کیفیت بالای انتقال آموزه از سوی نهادهای آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی، قدرت درک آموزه از سوی اعضای خانواده، فرصت سازی و فرصت یابی تربیتی درون خانواده، کیفیت منبع تأمین معیشت خانواده و اعتقاد راسخ به نظام پاسخ گویی در آخرت می توانند منجر به «نظم پذیری جمعی درون خانواده» شوند. این نظم جمعی، از عوامل «زمینه ای» و «ساختاری» تأثیر پذیرفته و از حالت «قاعده مندی» به «صلاحدیدی» تبدیل می شود. نوآوری این مقاله، نگاه عمیقی است که به چگونگی شکل گیری رفتار اقتصادی در درون خانواده داشته است.
بررسی عوامل مؤثر بر مدیریت هزینه مشتمل بر بهایابی هدف و مهندسی ارزش در گروه صنعتی ایران خودرو تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوریتم مدیریت هزینه بنگاه اقتصادی در گروه صنعتی ایران خودرو تبریز می باشد و مشتمل بر تلفیق دو روش بهایابی بر مبنای هدف و مهندسی ارزش است. بر این اساس، نمونه ای مشتمل بر 47 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت ایران خودرو تبریز انتخاب و پرسشنامه مابین آن ها توزیع شد. در این پژوهش برای آزمون فرضیه ها، از آزمون میانگین جامعه و آزمون آنالیز واریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که مدیریت کردن سود و نحوه ارتباط با تأمین کنندگان مواد و قطعات برای گروه صنعتی ایران خودرو تبریز رابطه معناداری با مدیریت هزینه مشتمل بر بهایابی هدف و مهندسی ارزش دارد. اما کسب رضایت مشتریان و طراحی محصولات جدید برای شرکت فوق رابطه معناداری با مدیریت هزینه ندارد. از نظر پاسخ دهندگان استفاده از تکنیک مدیریت هزینه جایگزین مناسبی برای سیستم بهایابی سنتی ایران خودرو تبریز نیست. در نهایت نتایج تحقیق نشان می دهد که از نظر پاسخ دهندگان، بکارگیری تکنیک مدیریت هزینه در گروه صنعتی ایران خودرو تبریز امری ضروری محسوب نمی گردد.
فرهنگ اسلامی در تقابل با نسبیت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبیت فرهنگی به معنای ارزشمند بودن همه فرهنگ ها و اعتقاد به این که فرهنگ ها قیاس ناپذیرند؛ زیرا شرایطی که فرهنگ ها در قالب آنها شکل می گیرند متفاوت هستند؛ پس فرهنگ هیچ ملتی با فرهنگ دیگر ملل قابل قیاس نیست. نقطه مقابل نسبیت فرهنگی، قوم مداری است که اعتقاد به برتری فرهنگ خود بر دیگر فرهنگ ها دارد.موضوع این مقاله، تبیین نظری و راستی آزمایی نسبیت فرهنگی از منظر گزاره های دین مبین اسلام است.سوال اصلی پژوهش این است که آیا می توان برای فرهنگ ها معیار و میزانی در جهت راستی و درستی یا ناراستی و نادرستی در نظر گرفت و آیا همه فرهنگ ها از سطح ارزشمندی یکسانی برخوردار هستند؟ در این نوشتار با توجه به موضوع تحقیق، روش تحقیق به صورت مطالعه کتابخانه ای دنبال شده و موضوع بحث با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. نگارنده ضمن تبیین معتقدات نسبی گرایان، با استفاده از آیات قرآن راه سومی را معلوم نموده است که نه نسبیت گرایی مطلق است و نه قوم مداری مطلق. از منظر قرآن حق مداری مطرح است و لذا در برخی امور اطلاق حاکم و بر برخی امور نسبیت جاری است.