مطالب مرتبط با کلیدواژه

مدیریت فرهنگ


۱.

شناسایی چالش های مدیریت فرهنگ سازمانی و ارائه روش های مدیریت آنها در شرکت های هلدینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ ارزش مدیریت فرهنگ گروه های کانونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸۹ تعداد دانلود : ۵۹۳
از چهار دهه که عملکرد سازمان های موفق به فرهنگ آن ها ارتباط داده شد، موضوع فرهنگ سازمانی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. دانشگاهیان و افراد در عرصه عمل به مطالعه اینکه چگونه فرهنگ سازمانی ایجاد می شود، تغییر می یابد و پایدار می شود، علاقه شده و مدیریت فرهنگ یعنی فرایند پویای تلاش برای ایجاد فرهنگ جدید، حفظ، اصلاح یا تغییر فرهنگ موجود از جوانب مختلفی مورد بحث قرار گرفته است. در این پژوهش نیز با روش تحقیق آمیخته، بحث مدیرت فرهنگ و چالش های پیش روی آن و روش های غلبه بر این چالش ها در یک شرکت هلدینگ بررسی شده است. ابتدا برای سنجش وضعیت فرهنگ موجود، از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روش نمونه گیری در این مرحله نمونه گیری تصادفی طبقه ای و حجم نمونه 3323 نفر از اعضای هلدینگ بود. در مرحله بعد چالش ها و موانع اصلی مدیریت فرهنگ و روش های غلبه بر آن با استفاده از ابزار مصاحبه (انفرادی و گروه های کانونی) با حدود 330 نفر از سه شرکت بررسی شد. به این ترتیب پس از تحلیل پرسشنامه ها بر اساس جنسیت، سن، رده سازمانی و تحصیلات وضعیت فرهنگ موجود در هر یک از طبقات مذکور شناسایی شد و پس از تحلیل مصاحبه ها، چالش های اصلی مدیریت فرهنگ با در نظر گرفتن وضعیت موجود در سه طبقه اصلی و روش های غلبه بر آن در چهار گروه قرار گرفت.
۲.

دلالت های نظریه فرهنگ صدرایی در حوزه خط مشی گذاری فرهنگ(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۴۲۰ تعداد دانلود : ۴۶۶
دانش خط مشی گذاری فرهنگ هم چون سایر علوم، در پاسخ به مسایل پیش روی خود متکی به اصول موضوعه ای است که در این دانش مفروض الصحه دانسته شده اند. مطابق نظر فلاسفه مسلمان، گزاره های مذکور فرض هایی بدون پشتوانه معرفتی نیستند که به دلایل فرهنگی- تاریخی در اندیشه دانشمندان این علم نهادینه شده باشند بلکه صحت آن ها باید در دانش های بنیادی تری هم چون فلسفه، نظریه فرهنگ، خط مشی گذاری عمومی و... به اثبات رسیده باشد. از این رو خط مشی گذاری فرهنگ، ربط و نسبت وثیقی با دانش های فوق برقرار می کند به گونه ای که تغییر مبنا در دانش های فوق موجبات تغییر و تحول در نظریه های خط مشی گذاری فرهنگ را فراهم می سازد. مبادی تصوری و تصدیقی برآمده از حکمت متعالیه، این ظرفیت را دارند تا وجود حقیقی فرهنگ و برخی از احکام آن (از قبیل شیوه ی تکون، تغییر و تحول) را تبیین نمایند. مطابق این نظام فلسفی، فرهنگ، در حقیقت صورت تنزل یافته معنا به عرصه فهم عمومی و رفتارهای مشترک و کنش های اجتماعی است. در مقاله جاری، تلاش شده است با بهره گیری از «روش شناسی بنیادین» پیامدهای منطقی ای که پذیرش نظریه فرهنگ صدرایی در عرصه خط مشی گذاری فرهنگ در پی دارد، بیان گردند.