مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۲۱ تا ۴٬۸۴۰ مورد از کل ۵۲۳٬۶۷۰ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
243 - 267
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ملل گوناگون کهن الگوها به صورت مشترک وجود دارند و به وسیله ی آن، تمام تجربیات بشر از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. لایه ی جمعی ناخودآگاه، شامل زمان قبل از کودکی یعنی مضامین بازمانده از حیات اجدادی ست. بسیاری از کهن الگوها برخاسته از مناطق جغرافیایی خاصی هستند، که با باورهای عامیانه و تصاویر بومی گره خورده اند. در اشعار نزار قبانی و منوچهر آتشی نمادهای ازلی مانند آنیما، وطن، رنگ، عشق و مرگ، باغ و درخت، نقاب، سایه، خود مثالی به طور مشترک وجود دارد و تصاویر تیره و روشن ذهن این دو شاعر، حاصل تأثیر جنبه های مثبت و منفی کهن الگوهاست. نقد اشعار نزار قبانی و منوچهر آتشی با رویکرد کهن الگویی، در واقع راهی برای دستیابی به عقاید و ایدئولوژی، حالات روحی و عاطفی، نوع دیدگاه به دنیای پیرامون، غم و شادی و رنگ و بوی زندگی این دو شاعر است. کهن الگو در شعرهای هر دو شاعر برخاسته از باورهایی ست که در مواقعی با تلفیق اسطوره، شیوه ی زندگی، اقلیم جغرافیایی و زیستگاه شاعر را به مخاطبان عرضه می کند.
نمود تقابل قدریه با حکومت اموی در میراث روایی اهل سنت تا پایان قرن چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
85 - 109
حوزههای تخصصی:
قدریه، جریانی فکری-سیاسی در قرن نخست هجری بود که در واکنش به سیاست های بنی امیه برای تثبیت قدرت شکل گرفت. حکومت اموی با مبارزات همه جانبه علیه این جریان، تلاش کرد نفوذ آن را مهار کند. این پژوهش با روش تحلیل تاریخی و بررسی منابع مکتوب، بسترتاریخی-فکری دو جریان را واکاویده و بازتاب تقابل میان قدریه و حاکمان و هواداران بنی امیه را در میراث روایی اهل سنت تحلیل می کند. مسئله اصلی پژوهش، تحلیل نحوه انعکاس این تقابل در روایات اهل سنت در چهار سده نخست اسلامی است. یافته ها نشان می دهد این نزاع در منابع روایی پیرامون سه محور عمده بازتاب یافته است:1. محور سیاسی-مذهبی روایاتی را شامل می شود که بازتابی منفی از نفوذ قدریان در جامعه دارند و مشوق حذف فیزیکی آنان هستند.2. در محور فرهنگی-اجتماعی قدریه با هویتی منفی، همچون "مجوس امت"، معرفی شده اند که به انزوای اجتماعی آنان انجامیده است.3. محور کلامی-اعتقادی متنوع ترین روایت ها را شامل می شود و قدریه را با صفاتی چون شرک، کفر، دشمنی با خداوند، زندقه، و انکار قدر الهی توصیف کرده است. این مطالعه نشان می دهد که این نزاع، بازتابی از نبرد ایدئولوژیک میان گفتمان عدالت محور قدریه و دستگاه حاکمه جبری بود. به تدریج، این تقابل سیاسی به نزاع عقیدتی تغییر یافت و از میراث حدیثی برای تقویت گفتمان جبری بهره برداری شد.
تأثیر قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارش های مالی با تأکید بر نقش مدیریت سود و سرمایه گذاران نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی ارتباط بین قدرت مدیرعامل و خوانایی گزارش های مالی با تأکید بر نقش مدیریت سود و سرمایه گذاران نهادی. روش: فرضیه های پژوهش برای 105 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1394 تا 1400 مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان می دهد قدرت مدیرعامل بر خوانایی گزارشگری مالی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، مدیریت سود بر ارتباط بین قدرت مدیرعامل و خوانایی گزارشگری مالی اثر تضعیف کننده و سرمایه گذاران نهادی بر ارتباط بین قدرت مدیرعامل و خوانایی گزارشگری مالی اثر تقویت کننده دارند. نتیجه گیری: با افزایش قدرت مدیرعامل، سطح خوانایی گزارشگری مالی افزایش می یابد. با این حال، مدیران عامل قدرتمند، زمانی که شرکت هایشان عملکرد ضعیفی دارند، گزارش های مالی با خوانایی کمتری را منتشر می کنند تا بدین ترتیب با پنهان کردن رفتارهای فرصت طلبانه خود، احتمال شناسایی آن توسط سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، تحلیل گران و دیگر نهادهای نظارتی را کاهش دهند که مطابق با فرضیه مدیریت مبهم است. همچنین، سهامداران نهادی به دلیل مزیت اطلاعاتی و مهارتی خود می توانند بر عملکرد مدیران نظارت فعال تری داشته باشند. نظارت های مالکان نهادی مانع از ارائه گزارش های مالی با خوانایی کم توسط مدیران خواهد شد که مطابق با فرضیه نظارت فعال است.
تبیین فرایند و توسعه مدل کنترل استراتژی با رویکرد منبع محور در حوزه حمل و نقل دریایی: مطالعه ای با روش شناسی نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
13 - 33
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد دستیابی به مضامین مشترک و درک عمیق از تجارب زیسته خبرگان حوزه حمل و نقل دریایی، در جهت تبیین فرایند و توسعه مدل کنترل استراتژی با رویکرد منبع محور در سازمان بنادر و دریانوردی است. پژوهش پیش رو بر روش کیفی و رویکرد استراتژی داده بنیاد کوربین و استراوس نسخه 2015 مبتنی است. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 24 مشارکت کننده، به عنوان خبرگان حوزه حمل و نقل دریایی استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که کنترل استراتژی، بسیار زمینه محور و متاثر از جنبه ها و عوامل حاصل از شرایط زمینه ای شامل هویت سازمان، بستر سازمان و متغیرهای فردی است. علاوه بر آن رویکرد فرایندی به عنوان مقوله محوری راهبردها و عوامل کنترل استراتژی را رقم می زند. نقطه آغازین این فرایند، مقوله زیرساخت ها و سیستم های مدیریتی است. به دنبال زیرساخت ها و سیستم ها، مقوله منابع و نیروی انسانی مطرح می شود و در نهایت مقوله فرایندهای اصلی و پشتیبانی قرار دارد که منتهی به پیامدهایی می گردد. کیفیت خدمات و یا محصولات، کیفیت فرایندها و رضایت متوازن ذی نفعان از پی آمدهای کنترل استراتژی است که برآیند آن ها کیفیت یک سازمان را به عنوان یک پیامد کلان و منتج از اطلاعات و نتایج تلفیقی رقم خواهد زد.
تأثیر حسابداری ذهنی بر کیفیت حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های حسابداری ذهنی، مانند نحوه طبقه بندی ذهنی منابع مالی، می تواند بر قضاوت حسابرسان و فرآیندهای تصمیم گیری تأثیر بگذارد. با درک این سوگیری های شناختی، حسابرسان می توانند خطرات بالقوه را شناسایی کرده و رویکرد خود را برای بهبود کیفیت حسابرسی خودتنظیم کنند. لذا هدف این پژوهش بررسی تأثیر حسابداری ذهنی بر کیفیت حسابرسی، روشن کردن سوگیری های رفتاری و چالش هایی است که حسابرسان با آن مواجه هستند. این پژوهش از منظر نتیجه اجرای آن، از نوع کاربردی، از منظر فرآیند اجرا، جزء پژوهش های کمی و از منظر هدف اجرا، توصیفی و پیمایشی است. ابزار مورداستفاده در این نوع پژوهش، پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش را شرکا، مدیران و حسابداران رسمی در استخدام موسسه های حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی رتبه الف ایران تشکیل می دهد که بر اساس سایت جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1402 برابر با 416 نفر بوده اند، هرچند درنهایت 203 پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که حسابداری ذهنی بر قضاوت حسابرس، نسبت زمان کار شرکا به کل زمان انجام کار در بودجه حسابرسی و روند هزینه های دفاع از عملکرد در دعاوی قضایی اثرگذار است اما بر روی استقلال حسابرس تأثیری ندارد. درنهایت با اندازه گیری متغیرهای سنجش کیفیت حسابرسی مطابق نتایج به دست آمده از پژوهش مشخص شد، حسابداری ذهنی بر کیفیت حسابرسی اثرگذار است. باتوجه به نتایج پژوهش می توان به کمک افزایش آگاهی حسابرسان در رابطه با این تئوری و اثرات آن بر فرآیند حسابرسی، به حسابرسان کمک کرد تا کار خود را با کیفیت بهتری انجام دهند.
فرا تحلیل پژوهش های "روابط کارمند سازمان" و پیشایندهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
143 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ترکیب نتایج پژوهش های کمّی در حوزه روابط کارمند سازمان بود. در این پژوهش، سازه "روابط کارمند سازمان" به عنوان یک متغیر با ابعاد رضایت، اعتماد، تعهد و کنترل متقابل در نظر گرفته شد. جامعه آماری پژوهش، مطالعات نمایه شده در پایگاه اسکوپوس در بازه زمانی 2014-2023 بود. با استفاده از پروتکل تعریف شده، در نهایت 41 فرضیه از 26 مطالعه برای نمونه انتخاب شد. داده های مستخرج از مطالعات منتخب، با روش فراتحلیل ارزیابی شد. با شناسایی مهم ترین پیشایندهای مرتبط با این سازه، اندازه اثر هر یک از پیشایندهای متغیر "روابط کارمند سازمان" و اندازه اثرکلی آن ها، اندازه گیری شد. بر طبق نتایج پژوهش، پیشایندهای متغیر "روابط کارمند سازمان" به ترتیب عبارتند از: ارتباطات متقارن، ارتباطات شفاف، ارتباطات رضایت بخش، رهبری توانمندساز، رهبری اصیل و ارتباطات دیالوژیک با اندازه اثر شدید؛ عدالت سازمانی، ارتباطات اصیل، ارتباطات پاسخ گویانه و رهبری تحول آفرین با اندازه اثر متوسط؛ و ساختار شخصیت سازمان با اندازه اثر ضعیف. اندازه اثر کلی تمامی پیشایندها در مدل اندازه اثر ثابت و اندازه اثر تصادفی به ترتیب عبارت است از: 629/0 و 626/0 که بیان گر اندازه اثر قوی پیشایندهای شناسایی شده برای ایجاد روابط کارمند سازمان مطلوب در سازمان است.
چالش های اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات در شبکه بانکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، چالش های اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات در شبکه بانکی ایران از طریق انجام یک مطالعه موردی در چهار بانک بزرگ ایرانی شناسایی شده است. داده ها از طریق انجام 20 مصاحبه با خبرگان هر دو حوزه مدیریت فناوری اطلاعات و حسابرسی فناوری اطلاعات مؤسسات اعتباری مزبور، و بررسی برخی از اسناد داخلی آنها جمع آوری شده است. در این پژوهش 20 مورد از چالش ها و مشکلات اصلی اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات شناسایی شد. یافته های پژوهش نشان داد که "عدم استقلال و وجود منافع مالی مشترک"، "ناتوانی برقراری ارتباط میان واحد حسابرسی فناوری اطلاعات و واحد فناوری اطلاعات"، "سازمان و ساختار اداری نامناسب نهاد تحت حسابرسی"، "فقدان دانش تخصصی فناوری اطلاعات و قابلیت های ضروری حسابرسی فناوری اطلاعات"، "تجربیات ناکافی و سوابق نامناسب حسابرسان فناوری اطلاعات"، "فقدان دوره های آموزشی معتبر و عدم برخورداری حسابرسان از گواهینامه ها و مدارک معتبر بین المللی حسابرسی فناوری اطلاعات" و "اعتماد به نفس ناکافی حسابرسان"، از اصلی ترین چالش های اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات به شمار می رود. شناخت این چالش ها ضمن فراهم آوردن زمینه مطالعات آتی در خصوص تدوین چارچوب ها و مدل های پیاده سازی حسابرسی فناوری اطلاعات در بانک ها برای پژوهشگران، به مؤسسات اعتباری کمک می کند تا با شناسایی این چالش ها، اقدامات موثری جهت اجرای فرآیند حسابرسی فناوری اطلاعات انجام دهند.
ارائه الگوی مفهومی عناصر جهت دهنده راهبردی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۱
39 - 59
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از جنبه های ابهام و عدم وضوح اسناد راهبردی سازمان ها، ابهام، خلط معنا یا همپوشانی هایی است در تبیین برخی عناصر جهت دهنده سازمان مندرج در آن، همچون چشم انداز، فلسفه وجودی، مأموریت، سیاست، راهبرد، اهداف و ... بوده که ناشی از عدم درک دقیق مفهوم هریک از این عناصر و ارتباط آن ها با یکدیگر می باشد. این امر باعث می شود که در تدوین سند راهبردی، مثلا آنچه در واقع سیاست است به عنوان راهبرد، آنچه در واقع مأموریت است به عنوان چشم انداز، آنچه در واقع راهبرد است به عنوان هدف یا ... بیان می گردد که این خلط معانی و مفاهیم و ارتباطات آن ها با یکدیگر موجب می شود که سازمان در مرحله اجرا و ارزیابی دچار ابهام و سردرگمی گردد. هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی عناصر راهبردی جهت دهنده سازمان است. بنابراین سؤال اصلی این پژوهش آن است که «الگوی ارتباط عناصر جهت دهنده سازمان با یکدیگر چیست؟»که این سؤال را به دو سؤال فرعی می توان تجزیه نمود که عبارتنداز:عناصر راهبردی جهت دهنده سازمان چیست؟ارتباط این عناصر با یکدیگر چگونه است؟هدف این پژوهش ارائه یک مدل یا تبیین فرایندی برای مدیریت یا برنامه ریزی راهبردی نیست بلکه الگوی مفهومی بدیعی است که می تواند از رهگذر شفاف نمودن تمایز مفهومی عناصر مذکور و نیز الگوی ارتباطی میان آن ها، اندیشه دانشمندان، محققان و مدیران راهبردی را در حوزه برنامه ریزی و تدوین اسناد راهبردی سازمان ها یاری نماید.روش: تحقیق حاضر به لحاظ فلسفه پژوهش متأثر از پارادایم تفسیرگرایی است؛ به لحاظ منطق پژوهش، استفهامی است چرا که به استنباط یک چهارچوب، الگو، نظریه، مدل یا مفهوم جدید از مجموعه ای از داده ها پرداخته است. جهت گیری این پژوهش از نوع بنیادی با هدف ایجاد یا کشف یک الگوی جدید است. صبغه ی این پژوهش کیفی است چرا که به دنبال فهم و درک و کشف پدیده و معانی مرتبط با آن است. نوع این پژوهش کتابخانه ای است چرا که با اسناد و مدارک مکتوب اعم از کتاب و مقاله سرو کار داشته و داده های خود را از مکتوبات دریافت کرده است. هدف این پژوهش تبیین است چرا که به دنبال نوع ارتباطات اجزای پدیده با یکدیگر است. در نهایت راهبرد این پژوهش تحلیل اسنادی است. برای فهم «اعتمادپذیری یا قابلیت اعتماد» پژوهش از معیارهای چهارگانه مطرح شده توسط لینکلن و گوبا چون امکان اعتبار، تأییدپذیری، اطمینان پذیری و انتقال پذیری استفاده شده است. در نهایت نیز به جهت افزایش اعتمادپذیری نتایج این پژوهش بر اساس معیارهای چهارگانه فوق، الگوی مذکور در قالب یک کرسی ترویجی نیز ارائه گردید و در معرض نقد و نظر خبرگان نیز قرار گرفت و با بهره گیری از ملاحظات تخصصی ایشان بر اتقان و غنای یافته های پژوهش افزوده شد.یافته ها: در این الگو، اساس و دلیل وجودی تحت عنوان فلسفه وجودی مطرح می شود که از یک سو منشاء مأموریت های سازمان بوده و از سوی دیگر تأمین کننده زمینه و ماده اصلی چشم انداز سازمان به حساب می آید. همچنین در این الگو، هویت، اصول و ارزش های سازمان، تعیین کننده کیستی و شخصیت سازمان در تمایز با هم نوعان خود و قیود و معتقدات سازمان عنوان گردیده است که از سویی منشاء رویکردهای سازمان بوده و از سوی دیگر تأمین کننده قالب و صورت چشم انداز و تعیّن بخش آن است. بنابراین می توان گفت چشم انداز سازمان به معنای غایت ممکن، مطلوب و بلندپروازانه سازمان از لحاظ ماده و محتوا مبتنی بر فلسفه وجودی سازمان و از لحاظ صورت و چارچوب، متأثر از هویت، ارزش ها و اصول سازمان است.در الگوی ارائه شده، مأموریت به معنای کارویژه ی فعلی و شغل شاغل سازمان است به نحوی که اگر از سازمان پرسیده شود که هم اکنون به چه امری مشغول است؟ پاسخ آن، همان مأموریت سازمان خواهد بود. این مفهوم از دل فلسفه وجود سازمان بر می آید که از سویی منشاء فعالیت های سازمان و از سوی دیگر، علّت مادّی شکل گیری راهبرد سازمان است. در این الگو، رویکرد سازمان به معنای زاویه و منظر نگاه به مأموریت و نوع ورود آن به انجام آن است که از سویی منشاء شکل گیری سیاست های سازمان و از سوی دیگر تأمین کننده صورت و قالب راهبرد سازمان است. نهایتا راهبرد سازمان که به معنای مسیر حرکت سازمان به سمت چشم انداز است، علّت مادی خود را از مأموریت، علّت صوری خود را از رویکرد سازمان، علّت غایی خود را از چشم انداز سازمان و علّت فاعلی خود را از مزیّت های رقابتی سازمان تأمین می کند.مأموریت های سازمان در قالب کلان فعالیت ها خرد می شوند و راهبردهای سازمان نیز در قالب اهداف کوتاه مدت و میان مدت سازمان تجلی می یابند که تحققشان در قالب برنامه های سازمان است. رویکردهای سازمان نیز در قالب سیاست های سازمان تعیّن می یابند که خطوط راهنمای اجرای برنامه ها را مشخص می نمایند. از این رو می توان گفت علّت مادّی برنامه های سازمان، فعالیت های سازمان هستند؛ سیاست های سازمان، قالب و چارچوب اجرای برنامه های سازمان را تعیین می کنند و غایت وجودی برنامه های سازمان نیز تحقق راهبردهای سازمان است.بحث و نتیجه گیری: دغدغه اصلی این پژوهش، اختلافات و ابهاماتی بود که در جامعه علمی و کنشگران مدیریت راهبردی پیرامون عناصر جهت دهنده سازمان وجود داشت؛ این اختلافات هم شامل تعریف و تمایز این عناصر از یکدیگر و هم نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر بود که در پیشینه و ادبیات موضوع بدان پرداخته نشده بود. لذا نوآوری این پژوهش آن بود که الگویی از عناصر جهت دهنده سازمان را ارائه دهد تا هم تمایز آن ها از یکدیگر مشخص شود و هم نحوه ارتباطی که با یکدیگر پیدا می نمایند معلوم گردد. این نوآوری، عامل ایجاد انسجام ذهنی برای محققان و مدیران راهبردی در مطالعات و برنامه ریزی های راهبردی سازمان خواهد بود. می توان گفت که عنصر محوری و ثقل این الگو، راهبرد است که یکپارچه کننده منابع و امکانات سازمان و انسجام بخش فعالیت های مختلف سازمان می باشد. درنتیجه، آن تصمیم و اقدام کلانی که در سازمان، وحدت بخش و متأثرکننده همه امکانات و فعالیت های سازمان نباشد، راهبرد نیست ولو اینکه ثمرات مثبتی برای سازمان داشته باشد. اگر آن تصمیم یا اقدام کلان در عرض سایر اقدامات کلان سازمان نگریسته شود و بدان پرداخته شود این اقدام کلان در واقع نوعی مأموریت علی حده برای سازمان است نه راهبرد؛ چرا که راهبرد، خارج از مأموریت های سازمان نیست و در قالب انجام مأموریت های سازمان محقق می شود چون نحوه ای از انجام مأموریت های سازمان است. اما اگر اقدام فارغ از مأموریت های سازمان و در عرض آن ها انجام شود پس می توان گفت مأموریت جدیدی به سازمان اضافه شده است و راهبردی اتخاذ نشده است. ذکر این ملاحظه به دلیل آسیبی بود که معمولا سازمان ها در تدوین و اجرای راهبردهای خود با آن مواجه می شوند و آن این است که آن تصمیم و اقدام کلانی که تدوین شده، در عمل، یکپارچه کننده و انسجام بخش و حاکم بر سایر فعالیت های سازمان نیست و نوعی نگاه استقلالی و ممایز از سایر فعالیت های سازمان به آن وجود دارد.تعارض منافع: در نگارش این مقاله هیچ تعارض منافعی وجود ندارد.
پدیدارشناسی نقش بازاریابی هوش مصنوعی بر افزایش فروش و صادرات کالاهای ورزشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش بازاریابی هوش مصنوعی بر افزایش فروش و صادرات کالاهای ورزشی ایرانی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی- اکتشافی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش خبرگان مدیریت ورزشی، مدیریت بازرگانی و مهندسان نرم افزار مسلط به علم بازاریابی خصوصاً بازاریابی هوش مصنوعی بودند که با توجه به ماهیت پژوهش، با 15 نفر به شیوه گلوله برفی با مصاحبه های نیمه ساختارمند تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. برای اطمینان از پایایی و روایی تحقیق از توافق درون موضوعی و نظرخواهی از متخصصان و بازنگری نظر آنان استفاده شد. رویکرد پدیدارشناسی با روش کلایزی (1976) انجام گردید که پس از کدگذاری مصاحبه ها منجر به شناسایی نه مضمون اصلی و 53 مضمون فرعی شد. نه مضمون اصلی شامل (شناسایی دقیق ابعاد و شاخص های بازاریابی هوشمند، توسعه سئو، استفاده بیشتر از بازاریابی دیجیتال و استراتژی های بازاریابی محتوا، افزایش کیفیت کالاهای ورزشی ایرانی، مدیریت صحیح تبلیغات و فروش کالاهای ورزشی ایرانی، استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، پوشش دهی بازاریابی عصبی، به کارگیری نیروی انسانی متخصص، تبادل اطلاعات بین واحد بازاریابی و فروش) بود. یافته های این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای افزایش فروش و در نتیجه توسعه صادرات و سوددهی بیشتر سازمان ها و شرکت ها در زمینه کالاهای ورزشی ایرانی باشد. پیشنهاد می شود به منظور اهمیت زیاد داده های با کیفیت در سیستم های بازاریابی هوش مصنوعی استفاده از نیروی انسانی متخصص در علم بازارابی همواره مورد توجه مدیران سازمان ها و شرکت ها قرار گیرد.
Identifying the Consequences of Applying New Technologies in Sport Tourism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Today, using new technologies is considered a vital factor in the sports tourism area. Tourist destinations try to use these technologies to create a competitive advantage to be a leader in this area. The use of these technologies brings lots of advantages. This research aims to identify the consequences of using new technologies in sports tourism. The research method is mixed with a sequential exploratory approach. In the first phase, the main indicators and components are identified using the online focus group research method, then in order to confirm them, a quantitative survey method was used. The data collection tools are semi-structured interviews collected from two focus groups including academic and executive participants related to the fields of sports management, sports tourism, and information technology. According to the research findings, 67 primary codes, 27 open codes, 13 axial codes, and 4 selective categories were extracted. In the quantitative phase of the research, all the values related to the components and indicators were confirmed. From the results of the present research, we can point out the benefits such as "smart health, smart sports tourism, green technologies, sustainable development (healthy and sustainable environment, dynamic and healthy economy, etc.), smart and sustainable sports tourism destinations" that were found to be the main advantages of using new technologies in sports tourism.
بررسی و تحلیل مباحثۀ جان گرکو و ریچارد فلدمن در خصوص توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
پس از به چالش کشیده شدن تعریف های سنتی معرفت به وسیله مثال های نقض گتیه، معرفت شناسان معاصر در صدد بر آمدند تا با لحاظ شرایطی نو در شناخت، تعریف معرفت را از موقعیت های گتیه ای رها کنند. عمده این تلاش ها در دو نگاه متفاوت به توجیه خلاصه شده است. خاصیتی که موجب تبدیل باورِ صادق به شناخت می شود به نظر برخی از آنها درونیِ منظر فاعل شناسا و به عقیده برخی دیگر بیرونی هستند؛ این اختلاف برداشت موجب نزاع دامنه داری در معرفت شناسی معاصر موسوم به درون گرایی و برون گرایی در باب توجیه شده است. این مقاله در تلاش است از خلال مباحثه جان گرکو در دفاع از برون گرایی و پاسخ ریچارد فلدمن به اشکالات گرکو در دفاع از درون گرایی، پیشنهاد میانه ای را در معرفت شناسی مبنی بر امکان لحاظ توئمان درون گرایی و برون گرایی در شناخت به صورت دو مرحله ای کردن ارزیابی های معرفت شناختی همراه با حفظ اعتماد پذیری و عقلانیت نظری لازم ارائه دهد. طبق یافته های این تحقیق یک باور در صورتی معرفت محسوب می شود که هم از نظر عینی و هم به لحاظ ذهنی به خوبی شکل گرفته باشد اما ازآنجا که شناخت، دربردارنده ی عوامل بیرونی مثل صدق است معرفت اولاً و بالذات بیرونی و در مرحله بعدی به عنوان ثانوی درونی خواهد بود.
دوگونه معرفت شناسی سایبر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۹
1 - 48
حوزههای تخصصی:
پرداختن به معرفت شناسی سایبر از این جهت اهمیت و ضرورت دارد که به تدریج فضای سایبر به منبع معرفتی بشر تبدیل شده است و بی تردید، در آینده به صورت بخشی از مغز بشر درخواهد آمد. امروزه ما برای به دست آوردن اطلاعات به گوگل، و نه کتاب ها و دایرهالمعارف های خاص و متخصصان، رجوع می کنیم. اینترنت و شبکه های اجتماعی مقوم جامعه اطلاعاتی امروز هستند. بدون آنها جامعه اطلاعاتی وجود نخواهد داشت. اما ذهن بشر به تدریج گسترش می یابد و به واسطه اینترنت به یک ذهن گسترش یافته تبدیل می شود. تعامل ذهن گسترش یافته با اطلاعات پردازشگری است. این ذهن اطلاعات را به شیوه های خاصی پردازش خواهد کرد. معرفت سایبری یا معرفتی که کاربران در فضای سایبر به دست می آورند، یا معرفت مجازی که آنها در فضای مجازی می یابند می تواند صورت های مختلفی داشته باشد. در این مورد اساس بحث را تقسیم پدیدارشناختی معرفت سایبری (مجازی) قرار می دهیم. از این نظر، معرفت سایبری بر دو قسم است: معرفت سایبری دم دستی، معرفت سایبری فرادستی. این مقاله در صدد بحث در این خصوص است.
تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا بر شاخص های فیبروز بافت چربی احشایی موش های تحت تغذیه با رژیم غذایی پرچرب و پر کربوهیدرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۲)
87 - 101
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چاقی با تجمع مفرط بافت چربی، التهاب و فیبروز همراه است و تمرین ورزشی به عنوان مداخله ای کارآمد در برابر آن شناخته می شود. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر بیان پروتئین-های PEDP و MMP14 بافت چربی احشایی موش های تحت تغذیه با غذای پرچرب و پرکربوهیدرات (HFD+HC) بود.روش پژوهش: بدین منظور 24 سر موش اسپراگ داولی به طور تصادفی به سه گروه هشت تایی شامل رژیم غذایی استاندارد (ND)، HFD+HC و HFD+HC+HIIT تقسیم شدند. موش های گروه HIIT در یک برنامه دارای 7 تناوب 4 دقیقه ای با 90 85 درصد حداکثر سرعت (Vmax) و تناوب های استراحتی 2 دقیقه ای با 50 درصد Vmax روی تردمیل دویدند. پس از القاء بی هوشی، نمونه های بافت چربی احشایی استخراج شد و برای ارزیابی بیان پروتئین PEDP و MMP14 از تکنیک وسترن بلات استفاده شد. تحلیل آماری توسط آزمون های ANOVAو تعقیبی توکی در سطح معنی داری (05/0p<) تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: HFD+HC منجر به کاهش معنی دار (002/0=p) بیان پروتئینی PEDP و افزایش معنی دار (01/0=p) بیان پروتئینی MMP14 بافت چربی احشایی شد. در مقابل، تمرین HIIT افزایش معنی دار (03/0=p) بیان پروتئینی PEDP و کاهش غیرمعنی دار (26/0=p) بیان پروتئینی MMP14 را نشان داد.نتیجه گیری: چاقی با کاهش پروتئین های ضدفیبروزی و افزایش عوامل فیبروزی بافت چربی احشایی همراه است. در مقابل، تمرین HIIT در طول HFD+HC می تواند بیان پروتئین های ضدفیبروزی را به طور چشمگیری افزایش و بیان پروتئین های فیبروزی را تا حدی کاهش دهد. این تغییرات احتمالاً در مقابله/کاهش اختلال عملکرد بافت چربی (فیبروز) ناشی از HFD+HC مؤثر باشد و با کاهش التهاب و مقاومت انسولینی همراه باشند.
تأثیر تمرین پرتاب دارت با دست غیربرتر بر درصد انتقال دقت پرتاب، تغییرپذیری و هماهنگی حرکتی دست برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین پرتاب دارت با دست غیربرتر بر درصد انتقال دقت پرتاب دارت، تغییرپذیری و هماهنگی حرکتی دست برتر بود.روش پژوهش: در یک طرح نیمه تجربی، 24 دانشجوی واجد شرایط به صورت تصادفی در گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی طی 12 جلسه در پنج دست کوشش 10 تایی، پرتاب دارت با دست غیربرتر را انجام دادند و گروه کنترل تمرینی نداشتند. برای بررسی هماهنگی و تغییرپذیری اندام در پیش و پس آزمون از دستگاه IMU Noraxon و برای اندازه گیری دقت از معیار خطای شعاعی استفاده شد. داده های تغییرپذیری و هماهنگی با مدل برنامه نویسی SPM در محیط متلب و از آنالیز واریانس با اندازه های تکراری دوعاملی برای بررسی داده های رفتار در سطح معنا داری 0/05 استفاده شد. یافته ها: خطای شعاعی کاهش معنا دار 27 درصدی داشت (0/002=P) و تغییرپذیری حرکتی دست برتر در بازه 20 تا 50 درصدی حرکت پس از تمرین کاهش معنا داری را نشان داد (0/05>P)؛ اما هماهنگی حرکتی در گروه تجربی پس از جلسات تمرین تفاوت معنا داری نداشت (0/05 <P). در نتیجه درصد انتقال دقت پرتاب دارت در گروه تجربی افزایش یافت.نتیجه گیری: نتایج این تحقیق، انتقال از اندام غیربرتر به اندام برتر را نشان داد. دقت پرتاب دارت در دست برتر افزایش یافت که با کاهش در میزان تغییرپذیری حرکتی دست برتر آزمودنی ها همراه بود. بنابراین به مربیان و تراپیست ها توصیه می شود در صورت آسیب اندام برتر با تمرین اندام غیربرتر از افت عملکرد افراد جلوگیری کنند.
تبیین الگوی شناخت امام معصوم (علیه السلام) به امام معصوم (علیه اسلام) بر اساس نظریه تفسیر انسان به انسان آیت اللّه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
129 - 155
حوزههای تخصصی:
معرفت امام معصوم (علیه السلام) از مهم ترین و اساسی ترین باورهای شیعه است. اندیشمندان شیعه راه های گوناگونی را برای شناخت به امام معصوم (علیه السلام) ذکر کرده اند. یکی از راه هایی که کمتر بدان توجه شده است و شواهد روایی گوناگونی بر آن نیز وجود دارد، نظریه شناخت امام معصوم (علیه السلام) به خودِ امام معصوم (علیه السلام) است. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از نظریه تفسیر انسان به انسان، این روش از شناخت امام معصوم تبیین شود. از این رو، ضمن توضیح نظریه تفسیر انسان به انسان آیت اللّه جوادی آملی، به بررسی مدل پیشنهادی شناخت امام معصوم (علیه السلام) به خود او و تبیین مبانی نظری و شواهد روایی آن از خلال تحلیل آثار آیت اللّه جوادی آملی پرداخته خواهد شد. بر اساس نتایج این تحقیق، با توجه به ویژگی های ائمه معصومین (علیهم السلام) از قبیل کامل ترین تجلی الهی بودن، قابل قیاس نبودن احدی با ایشان و معیار حق بودن ایشان، امکان هر گونه شناخت کاملی به واسطه غیر از معصوم، منتفی، بلکه محال است. همچنین می توان گفت نظریه شناخت امام معصوم به خودش، به نوعی مکمل نظریه تفسیر انسان به انسان است.
برهان زیبایی از منظر رابین کالینز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
207 - 227
حوزههای تخصصی:
زیبایی و ماهیت آن یکی از بحث برانگیزترین مباحث فلسفیِ فیلسوفان است. در میان فلاسفه یونان باستان، کلیمی ها و قرون وسطایی ها نیز زیبایی، خیر، حقیقت، و عدالت، مطرح شده است. برخی از متفکران غرب، زیبایی و حقیقت آن را به نحوی مطرح کرده اند که یکی از براهین اثبات وجود خدا به این عنوان نام گرفته است. ماهیت زیبایی و چگونگی اثبات وجود خداوند از طریق زیبایی های جهان و ارتباط بین زیبایی و علوم موفق مسئله ای است که رابین کالینز به آن پرداخته و این پژوهش سعی به بررسی و تحلیل نظرات وی دارد. بر این اساس نگارنده با طرح پرسش های فرعی تر و با روش توصیفی-تحلیلی می کوشد، تا ابعاد این مسأله را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می-دهد: این استدلال با دو طریق معرفت شناختی و هستی شناختی سعی بر اثبات وجود خداوند دارد. این شیوه ها به توانایی ما در شناخت زیبایی یا بر وجود فی نفسه زیبایی متمرکزاند. دیدگاه کالینز در باب زیبایی، از غنا و برجستگی خاصی برخوردار است و روشن گردیده که ایشان سادگی همراه با تنوع را معیار زیبایی می داند. همچنین کالینزمعرفت شناختی و هستی شناختی را کنار هم قرار می دهد و به همسویی بین زیبایی شناختی انسان و نظریه هایِ موفقِ علوم معتقد است. وی با شناخت جهان به عنوان اثرِ خالق و با تأکید بر انسان محور بودن زیبایی، به اثبات وجود خداوند، خالقِ زیبایی ها می-پردازد. اگر چه چالش هایی چون شتابزده عمل کردن، عدم وضوحِ استدلال، بر این برهان وارد شده است. اما همچنان این برهان به عنوان ابتکاری نو در قرن معاصر مرکز توجه است.
هرمنوتیک فلسفی گادامر، بستری راهبردی برای تحقق الهیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات تطبیقی به مثابه رویکردی جدید در الهیات در تلاش است مواجهه سازنده با سایر ادیان و الهیات ها داشته باشد و فهمی عمیق از خلال مقایسه و تطبیق با سایر ادیان به دست آورد. راهبرد رسیدن به این فهم در الهیات تطبیقی نیازمند بستر و رویکردی مناسب برای تحقق اهداف این الهیات است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر راهبردهای هرمنوتیکی الهیات تطبیقی بررسی و کاربست آن در این الهیات بررسی شود. نتیجه ای که از این تحلیل برمی آید حاکی از قرابت های هرمنوتیک فلسفی گادامر با الهیات تطبیقی است، همچون پایان ناپذیری جریان فهم، امتزاج افق ها، بازی فهم، خویشتن فهمی از طریق فهم دیگری، پذیرش پیش داوری به عنوان جزء جدایی ناپذیر جریان فهم، و در نهایت غنی سازی الهیات با فهمی که از طریق مطالعه الهیات «دیگری» به دست آمده است. با توجه به این نتیجه، می توان پدیدار فهم در الهیات تطبیقی را مبتنی بر هرمنوتیک گادامر تبیین کرد و بسط و توسعه در الهیات تطبیقی و دست آوردهای این الهیات را با اتکا بر ابزارهای هرمنوتیک گادامر شاهد بود. الهیات تطبیقی، در کنار پذیرش معانی اصیل و سنتیِ آموزه ها و شعائر دینی، بر درکی پویا از سنت های دینی و انعطاف پذیری هرمنوتیکی نسبت به آموزه های دینی بنا شده است.
بازخوانی پاسخ های ابن عربی به مسئله شرّ با رویکرد به الهیات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شر از جمله مسائلی است که الهی دانان جهان بر مبنای دغدغه های الهیاتی خود به طور جدی با آن مواجه شده و به آن پاسخ داده اند. در این میان، الگوهای الهیات های پویشی، گشوده، اعتراض، ضعف خدا، صلیب، مرگ خدا، اگزیستانسی، و فمینیستی نمونه هایی قابل توجه هستند. الهی دان بزرگ عرفانی، ابن عربی، نیز به مسئله شرّ پاسخ هایی گفته است که در این مقاله قصد داریم آنها را با توجه به الگوهای الهیاتی معاصر بازسازی کنیم. برخی از مؤلفه های موجود در پاسخ های بازسازی شده به تفکیک نوع الهیات به طور خلاصه عبارت اند از سریان قدرت مطلق و عدم انحصار آن در خدا و وجود امکان های تعین ناپذیرِ آینده برای انسان ها در الهیات پویشی، عاملیت انسان در جهان و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری از پدیده های آن و تبادل یگانه انگارانه بین خدا و انسان در الهیات گشوده، عینیت خدا با جهان و با اسباب خیر و شرّ جهان که مجوز حق اعتراض به خداست در الهیات اعتراض، اعتدال الهی در خصوص خیرات و شرور جهان و دلالت آن بر «بدیع ترین جهان ممکن» دانستن جهان در الهیات ضعف خدا، تحول رنج عیسی از طریق شهید بودن خود و رقیب بودن خدا برای قوم در الهیات صلیب، دلالت تعابیری نظیر «عنقاء مغرب» و «غیب مطلق» بر غیبت خدا و تأکید بر اصل شادی قلبی و باطنی در الهیات مرگ خدا، قابلیت های معناسازی و بازسازی رابطه با خدا در الهیات اگزیستانسی، و تأکید بر دو جنبه لاهوتی و ناسوتی در انسان و کامل تر بودن مشاهده فاعلانه-منفعلانه خدا در زن در الهیات فمینیستی.
بررسی و حل تعارض نمای معرفت فطری در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فلاسفه غربی معتقدند حقایقی در نفس انسان وجود دارد که گویی انسان آن را از جهان دیگری با خود به همراه آورده و پیش از تولد دنیوی واجد آنها بوده یا به نحو دیگری در سرشت انسان نهاده شده اند. طبعاً این حقایق، از جهت هستی شناختی، از تجربه نشئت نگرفته اند. معرفت به چنین حقایقی «معرفت فطری» نام دارد. اما عمده فلاسفه اسلامی، ضمن پذیرش اصل «فطرت» در انسان، فطری بودن معرفت را رد کرده اند. در قرآن نیز، صریح برخی آیات دال بر عدم فعلیت معرفت فطری است، لیکن ظاهر آیات دیگر به نحوه ای از فعلیت معرفت فطری اشارت دارد. مدعای نوشتار حاضر این است که تعارض نمای فوق را به دو شیوه می توان برطرف کرد: (1) اخذ ظاهر آیات دسته نخست و تأویل آیات دسته دوم به نفع آیات دسته نخست (شیوه تفسیری)؛ (2) تفکیک علم حصولی و علم حضوری، به این معنا که آیات دسته نخست در مقام تبیین علم حصولی است و آیات دسته دوم در مقام تبیین علم حضوری (شیوه فلسفی). نتیجه این که از منظر تفسیری، معرفت فطری در بدو خلقت به نحو بالفعل حاصل نیست، و در منظر فلسفی، معرفت فطری صرفاً ناظر به علم حصولی (که عمده علوم بشری را در بر می گیرد) به نحو بالفعل حاصل نیست، ولی ناظر به علم حضوری به نحو بالفعل حاصل است.
رهیافت جدید قدرت مبتنی بر هوش مصنوعی (مطالعه موردی رقابت آمریکا و چین از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
91 - 114
هوش مصنوعی از ابزارهای مهم در شکل دهی به رهیافت جدیدی از قدرت در بخش های نظامی، اقتصادی و اجتماعی است. هدف تحقیق بر این است تا رهیافت جدید قدرت مبتنی بر هوش مصنوعی بین آمریکا و چین را به بحث گذارد. پرسش مقاله این است که رویکرد آمریکا و چین در زمینه استفاده از هوش مصنوعی به چه نحوی است؟ رقابت سخت امریکا و چین در عرصه هوش مصنوعی بر حوزه های نظامی، دفاعی و اقتصادی متمرکز بوده و در عرصه نرم نیز تلاش برای نشان دادن رهبری مناسب در سطح جهان برای کسب اعتبار و مشروعیت بین المللی در دهه های آینده است. نتایج تحقیق نشان داده است که ابعاد سخت استفاده از هوش مصنوعی در امریکا به ترتیب شامل توجه به تجارت و اقتصاد و عرصه های نظامی و تحریم های سخت افزاری در صنعت تراشه و نیمه رساناها بر علیه چین است. در حوزه نرم، تلاش برای نشان دادن ضعف رهبری چین و جلوگیری از کسب اعتبار بین المللی این کشور است. اما در چین، عرصه سخت مرتبط با هوش مصنوعی بر شهرسازی، ساخت شهرهای هوشمند، امور پزشکی و تقویت ارتش خلق چین متمرکز است و در عرصه نرم نیز شبکه سازی برای سرمایه گذاری خارجی در کشورهای مختلف از جمله در آسیا و نشان دادن خود به عنوان گفتمان ساز در عرصه هوش مصنوعی را مدنظر قرار داده است. در مقاله حاضر از روش مقایسه ای و ابزار کتابخانه ای استفاده شده و چارچوب نظری مقاله نیز قدرت هوشمند است.