فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، فهم معنا و نحوه توصیف بیوگی از دیدگاه زنانی است که این پدیده را بر اثر فوت همسر تجربه کرده اند. از پدیدارشناسی برای اجرای پژوهش استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه با 5 زن بیوه در شهر یزد گردآوری شد. یافته های تحقیق نشان می دهد زنان بیوه در ابتدا با فشارها و تنش های روانی عمیقی دست وپنجه نرم می کنند و چه بسا در نقش مادری نیز حضور داشته باشند و فشارها و مسئولیت های فرزندشان نیز برعهده آنان باشد؛ لذا بیو گی به یک باره آن ها را دچار شوک روانی می کند. در کنار تنش و آسیب های روانی، زنان بیوه مورد آماج فشارهای هنجاری و آسیب هایی وارده از طرف جامعه و اطرافیان قرار می گیرند. همچنین، این زنان بعد از فوت همسر در شرایط واماندگی اقتصادی قرار می گیرند. البته، تجربه بیوگی برای این زنان تنها آسیب و تنش به همراه نداشته، بلکه موجب رشد آنها نیز شده و خیلی از آنها را از وابستگی و ضعیف بودن نجات داده است. به نحوی که مضمون پختگی در بحران به عنوان تجربه زیسته مشترک در صحبت تک تک آنها بازنمایی می شود.
بررسی رابطه سبک های عشق ورزی و سبک های دلبستگی با سازگاری زناشویی زنان متأهل شاغل در آموزش و پرورش شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه سبک های عشق ورزی و سبک های دل بستگی با سازگاری زناشویی زنان متأهل شاغل در آموزش وپرورش شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متأهل که در آموزش وپرورش شهر تهران در سال 1403 مشغول به کار می باشند را تشکیل دادند. روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی در دسترس بود. افراد نمونه پرسشنامه های نگرش به عشق (سبک های عشق ورزی) (هندریک و هندریک، 1986)، پرسشنامه دل بستگی کولینز و رید (1990) و پرسشنامه سازگاری (اسپانیر، 1976) را تکمیل نمودند. برای بررسی ارتباط بین متغیرهای پژوهش از روش همبستگی پیرسون و به منظور بررسی چگونگی این ارتباط از روش رگرسیون چند متغیره در آخرین ورژن نرم افزاری SPSS-28 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین سبک های دل بستگی با سازگاری زناشویی و همچنین بین سبک های عشق ورزی با سازگاری زناشویی زنان متأهل شاغل در آموزش وپرورش شهر تهران همبستگی معناداری وجود دارد. طبق یافته های پژوهش، بین سبک های عشق ورزی اروس، استروگ، پراگما، آگاپه با سازگاری زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین سبک های عشق ورزی لودوس و مانیا با سازگاری زناشویی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. با توجه به سطح معناداری، سبک های عشق ورزی اروس با ضریب تأثیر (284/0)، لودوس با ضریب تأثیر (14/0-)، استروگ با ضریب تأثیر (29/0)، پراگما با ضریب تأثیر (12/0)، مانیا با ضریب تأثیر (14/0-) و سبک دل بستگی ایمن با ضریب تأثیر (09/0) می توانند سازگاری زناشویی را پیش بینی کنند، ولی سبک عشق ورزی آگاپه و سبک های دل بستگی اجتنابی و اضطرابی قادر به پیش بینی سازگاری زناشویی نمی باشند.
صورت بندی بعد اجتماعی مفهوم جنسیت در نظام حکمت صدرایی با تأکید بر نظریه انسان مکتسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
803 - 821
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین و صورت بندی بعد اجتماعی مفهوم جنسیت براساس نظریه «انسان مکتسَب» در حکمت متعالیه با روش اکتشافی و تحلیلی است. آنچه در آثار فلاسفه اسلامی در مسئله جنسیت مشاهده می شود، تنها بحث از ذکورت و انوثت است که به تفاوت های دو جنس اشاره دارد. تعریف مفهوم جنسیت مبتنی بر نظام فلسفی، نیازمند قواعدی است که بتواند عنصر تغییر و تأثیر اجتماع در هویت انسان را توضیح دهد. مبانی و اصول نظریه «انسان مکتسب» در حکمت متعالیه حاوی ظرفیت های تبیینی در این خصوص است. طبق اصل اختیار و حرکت جوهری اشتدادی، به علاوه اصل اتحاد علم و عالم و اتحاد عمل و عامل، هر آنچه انسان از نظر و عمل به آن اقدام می کند ابعاد مختلف هویتی او از جمله هویت جنسیتی او را می سازد یا در تشکیل آن نقش دارد. رفتارشناسی در حکمت متعالیه نیز مؤید آن است که هر رفتار جنسیتی نخست آنکه ابعاد اکتسابی دارد، دوم آنکه هویت جنسیتی زن و مرد را شکل می دهد. درنهایت، طبق اصول حکمت متعالیه، گرچه عنصر اکتساب، هویت جنسیتی را تعریف می کند، اما این تعریف از نظر ارزش گذاری خنثی نیست. همچنین حدود این تغییرات نیز در چارچوب فطرت و طبیعت است و فراتر از آن وارد عرصه ناهنجاری ها می شود.
بررسی رابطه بین متغیرهای مدیریت بدن، سرمایه اجتماعی و تعلق نسلی با رفتار باروری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باروری و فرزندآوری همواره با بدن زنان در ارتباط بوده و تغییرات زیستی و ظاهری را در بدن آنها پدید می آورد. امروزه، توجه به ابعاد جسمانی فرزندآوری و تلاش برای مدیریت شکل و ظاهر بدن در میان نسل جدید زنان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی رفتار باروری زنان در ارتباط با متغیرهای مدیریت بدن، سرمایه اجتماعی و تعلق نسلی به روش پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش زنان متأهل 15 تا 49 ساله شهر تبریز هستند که 498 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه برآورد گردیده و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. برای سنجش متغیر ها، جمع آوری داده ها و آزمون فرضیه ها از پرسش نامه های محقق ساخته استفاده شده و گویه های آن بر اساس پایه های نظری و تعاریف مفهومی طراحی و تدوین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد رفتار باروری زنان با مدیریت بدن رابطه منفی و معنی داری دارد. در حالیکه متغیر سرمایه اجتماعی ارتباط معنی داری با رفتار باروری زنان تبریزی ندارد. همچنین، رفتار باروری زنان تبریزی بر حسب تعلق نسلی آنها تفاوت معنی داری دارد یعنی با افزایش سن، رفتار باروری زنان روند کاهشی پیدا می کند.
تجربه زیسته مادران دارای فرزند با ناتوانی های ذهنی- حرکتی (مقدمه ای بر چالش های روان شناختی مواد 53 و 56 قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
89 - 113
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر به دلیل کاهش نرخ فرزندآوری، در نظام سیاست گذاری تلاش هایی شده است که از آن جمله می توان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، مصوب اسفند 1399 اشاره کرد. در موادی از این طرح به تحدید غربالگری اشاره شده که هدف از انجام دادن این پژوهش شناسایی ملاحظات فردی- اجتماعی حذف غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند است. روش پژوهش کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. پاسخگویان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند و داده ها با مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مادرانی که فرزند معلول و کم توان دارند و برای کلاس های گفتاردرمانی و کاردرمانی به مرکز توان بخشی مراجعه کرده اند، جمع آوری شده است. داده های حاصل از مصاحبه ها به روش تحلیل هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شده اند. طبق پژوهش انجام یافته، داده ها در دو گروه فردی و اجتماعی دسته بندی شدند. مسائل فردی شامل مشکلات آموزشی، کمبود اطلاعات و ناآگاهی، احساسات و عواطف و مسائل ارتباطی است. بخش اجتماعی شامل مسائل برچسب اجتماعی و حمایت های اجتماعی است که هرکدام شامل زیرمجموعه هایی است. می توان نتیجه گرفت که حضور فرزند بیمار در خانواده تأثیرات زیادی در همه ابعاد زندگی اعضای خانواده و به خصوص مادر دارد. امید است نتایج این تحقیق بتواند در راستای کاهش نگرانی های عمومی مؤثر واقع شود؛ به گونه ای که سیاست های مربوط به افزایش جمعیت موفق تر عمل کند و چالش های روانی– اجتماعی غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند را بهتر پاسخ دهد تا درنهایت تلاش های انجام یافته در افزایش جمعیت سالم نمود یابد و قانون گذاری صحیح در راستای منافع ملت و دولت انجام گیرد.
بررسی نقش تمایلات فردی به مثابه عاملیت بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع توانمند سازی زنان به مثابه یک مفهوم اساسی در تمام رویکردها، در حوزه زنان به ویژه در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از فعالان حوزه زنان، سازمانهای دولتی و غیر دولتی قرار گرفته است. لذا این مطالعه به تبیین جامعه شناسی تاثیر تمایلات فردی به مثابه عاملیت بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران پرداخته است. پژوهش از نوع کمی و با روش پیمایشی انجام شده است. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحل ه ای، تعداد 402 نفر طبق فرمول کوکران به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند.براساس مدل رگرسیون چند متغیره، شاخص های تمایلات فردی، در مجموع حدود 25درصد از تغییرات توانمندی اقتصادی زنان را تبیین نموده اند. نتایج نشان داد تأثیرگذارترین شاخص بر گرایش زنان تهران به توانمندی اقتصادی، مربوط به میل به کارآفرینی می باشد. بعد از آن شاخص های عزت نفس، استقلال طلبی، میل به نوآوری و عدم اعتقاد به تقدیرگرایی، رقابت جویی، خودکارآمدی و میل به پیشرفت در رتبه های بعدی تأثیر قرار دارند. سپس تاثیر مولفه های "وضعیت تاهل"، "تحصیلات" و "اشتغال" بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران مورد سنجش قرار گرفت، نتایج نشان داد زنان مجرد، دارای تحصیلات بالا و شاغل از توانمندی اقتصادی بالاتری در مقایسه با زنان گروه مقابل برخوردار هستند.با عنایت به نتایج تحقیق، به نظر می رسد توانمندسازی اقتصادی زنان، سبب افزایش مشارکت آنها در اقتصاد، توسعه اقتصادی و تقویت اقتصاد خانواده ها می شود و لازم است متولیان مسایل بانوان، با ایجاد بسترهای مناسب، تمهیدات لازم در راستای تقویت تمایلات فردی در زنان فراهم سازند.
اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش هیجانی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش هیجانی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه در سال 1402-1401 بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا توصیفی از نوع تحلیل محتوا(با بررسی ادبیات تحقیق در زمینه الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش و همچنین نظرات متخصصان حیطه مشاوره خانواده) بود. نمونه آماری بخش کیفی، جهت تدوین بسته آموزشی زوجین سازگار و ناسازگار ساکن در شهر کرمانشاه (10 نفر از متخصصان حوزه مشاوره خانواده) در سال 1402-1401 بود. جهت نمونه گیری با توجه به روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر از زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه جهت استخراج مولفه های الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش و برای بررسی تاثیر متغیرهای مستقل، رویکرد بسته آموزشی تدوین شده 10 زوج و برای گروه کنترل نیز 10 زوج سازگار و ناسازگار انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نتایج نشان داد مداخله الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر افزایش هوش هیجانی و مولفه های آن تاثیر معناداری داشته است (001/0=P). بنابراین می توان نتیجه گرفت الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش می تواند در مشاوره های پیش از ازدواج و مشاوره خانواده مورد توجه روانشناسان و مشاوران قرار گیرد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس راهبردهای تحقق انگیزه روانی بنیادین آشکار پیشرفت و مدیریت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
185 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی نقش پیش بینی کنندگی انگیزه های روانی بنیادین آشکار پیشرفت و مدیریت خود در رضایت زناشویی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی چندگانه بود. جامعه آماری، شامل زنان و مردان متأهل بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 226 نفر(زنان: 126؛ %56)به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های انگیزه های روانی بنیادین پیشرفت (کوول، 1999؛ MUT)، مدیریت خود (کوول و فورمان؛2004؛ SSI-K3) و رضایت زناشویی انریچ (فورز و اولسون (1989؛ ENRICH) به دست آمد. برای تحلیل داده ها، از آماره های توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر این است که انگیزه روانی بنیادین آشکار پیشرفت با راهبردهای یکپارچه و کنترل شده و مدیریت خود با مؤلفه های خودتنظیمی و استرس روزمره زندگی، نقش معناداری در پیش بینی رضایت زناشویی دارند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت انگیزه روانی بنیادین آشکار پیشرفت نقش مهمی در رضایت زناشویی دارند. همچنین استفاده از مهارت های مدیریت خود، رضایت زناشویی را پیش بینی می کند. بنابراین، روانشناسان حوزه خانواده و مشاوران زوج و پیش از ازدواج می توانند در جلسات خود، با بررسی و ارزیابی این متغیرها، به افزایش و بهبود رضایت زناشویی کمک کنند.
نقش گردشگری فرهنگی در سلامت روان و کارآفرینی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
93 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش گردشگری فرهنگی در سلامت روان و کارآفرینی زنان بود. جامعه پژوهش تمام متون گردشگری می باشد. نمونه پژوهش متون مرتبط با گردشگری فرهنگی، سلامت روان و کارآفرینی زنان بود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. جهت گردآوری داده ها، متون و منابع مرتبط با موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شد وسپس به تحلیل محتوای داده ها پرداخته شد.نتایج نشان که گردشگری فرهنگی از جمله فعالیت هایی است که قابلیت بالایی برای ایجاد سلامت روان، کارآفرینی و اشتغال برای زنان دارد. از نظر روان شناسی گردشگری و استفاد از اوقات فراغت باعث سلامت روان و تضمین سلامت انسان ها و ایجاد نشاط می شود. گردشگری فرهنگی ابزار موثر و قابل اعتمادی را برای توسعه اقتصاد فراهم می کند. در ارتباط با گردشگری فرهنگی ترکیبی از ارزش های فرهنگی، عوامل اقتصادی وکارآفرینی وجود دارد که باعث می شود این نوع از گردشگری ارزش بیشتری پیدا کند. افزایش خدمات و محصولات در قالب محرک های کارآفرینی، زنان توانمند را ترغیب نموده تا در راستای پاسخ به نیاز گردشگران برآیند. این فرآیند در صورت راهبری مناسب، منجر به توسعه ی فرهنگی ، کارآفرینی و اقتصادی خواهد شد.
واکاوی رضایت بانوان از آمیخته بازاریابی محصولات مد و لباس اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز، مشتری مداری به ویژه در صنایع تخصصی مانند پوشاک اسلامی، به یک ضرورت استراتژیک برای کسب وکارها تبدیل شده است. با توجه به نقش کلیدی بانوان به عنوان یکی از گروه های اصلی مصرف کننده در این صنعت، رضایت آن ها از عوامل مهم موفقیت و تداوم کسب وکارها به شمار می رود. مسئله اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل میزان رضایت بانوان از آمیخته بازاریابی در محصولات مد و لباس اسلامی است. این پژوهش کاربردی و توصیفی-پیمایشی است که با روش کمی و تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شده است. جامعه آماری، بانوان استان قم بوده و 190 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته است. یافته های پژوهشی نشان می دهد که آمیخته های محصول و ترفیع تأثیر مثبت و معناداری بر رضایت بانوان دارند، درحالی که قیمت و توزیع تأثیر قابل توجهی بر رضایت آنها نداشته است. درنتیجه بر اساس یافته ها، توجه به ویژگی های محصول، مانند کیفیت، طراحی، تنوع و همچنین اجرای راهبردهای تبلیغاتی مؤثر، می تواند به بهبود تجربه مشتری و افزایش رضایت آنان منجر شود. در مقابل، عواملی همچون قیمت و توزیع تأثیر چشمگیری بر رضایت بانوان نداشته اند، که می تواند نشان دهنده اهمیت بیشتر سایر مؤلفه های ارزش افزا در صنعت پوشاک اسلامی باشد. از این رو، تمرکز بیشتر بر توسعه محصولات و ترفیع مناسب، به همراه بررسی عمیق تر نقش قیمت و توزیع، می تواند به کسب وکارها کمک کند تا راهبردهای بازاریابی خود را بهینه سازی کرده و رضایت بیشتری در بین مشتریان هدف خود ایجاد کنند.
تحدیدپذیری اختیار رجوع به فدیه (عوض) در طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
161 - 184
حوزههای تخصصی:
موضوع تحدید اراده زوجه در رجوع به فدیه (عوض) به دلیل رواج عملی آن و مشکلات ناشی از این شرط، ضرورت دارد. هرچند حاکمیت اراده اشخاص در قلمرو نکاح محترم است، وجود مصالحی برای صیانت از استحکام خانواده و سیاست تسهیل در بازگشت پذیری طلاق، محدودیت هایی را در نحوه اِعمال اختیارات، می طلبد. ازجمله این موارد، نحوه دخالت اراده زن در رجوع به فدیه (عوض) است. پژوهش حاضر باهدف بررسی تحدیدپذیری اختیار رجوع به فدیه (عوض) در طلاق، به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد و به این پرسش که آیا تحدید اراده زوجه در شکل «اسقاط حق رجوع به فدیه»، «شرط فعل منفی حقوقی» یا «صلح» و نظایر آن، امکان دارد، پاسخ داده شد. نتایج نشان داد که با مراجعه به ادله، مبانی و تحلیل هسته حق رجوع و ارتباط آن با مصلحت خانواده، معلوم می شود در طلاق خلع و مبارات، اقدام زن در تحدید اراده خود دراین باره، مؤثر نیست و پس از طلاق (تا انقضای عدّه) نیز حق بر رجوع به قوت خود باقی است و به طریق اولی در حد فاصل توافق مقدماتی و طلاق، اراده زوجه، تحدیدپذیر نخواهد بود. در ناحیه مرد نیز، شرط رجوع به زن، قبل از رجوع زن به فدیه، خلاف شرع و مقتضای بائن بودن و درنتیجه، باطل است. در طلاق به عوض نیز رجعی و بائن بودن طلاق و احکام آن در دست شارع مقدس است و جنبه حکمی دارد و نه جنبه حقی. از این رو، تحدید اراده، در هر دو مرحله (در دوره توافق مقدماتی و بعد از طلاق) به قیاس اولویت، امکان پذیر نخواهد بود.
تاملی پدیدارشناسانه در مدارس ترکیبی روستایی دورۀ ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
133-164
حوزههای تخصصی:
مدارس در ایران بر پایه تفکیک جنسیت به دو دسته دخترانه و پسرانه تقسیم می شوند اما در مناطق روستایی و کمتر برخوردار که تعداد جمعیت دانش آموزان کافی نباشد، مدارس ترکیبی تاسیس می شوند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب زیسته معلمان و دانش آموزانی که با فضای مدارس ترکیبی روستایی دوره ابتدایی درگیر بودند، در چارچوب رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. میدان پژوهش شامل کلیه معلمان و دانش آموزان دوره ابتدایی استان قزوین بود که در مدارس ترکیبی روستایی این استان مشغول بودند. به این منظور 12 نفر از معلمان و 10 نفر از دانش آموزان با نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند و به کمک مصاحبه نیمه ساختاریافته که با معلمان و دانش آموزان انجام شد، داده ها گردآوری و تجزیه وتحلیل داده ها نیز با راهبرد هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که مدارس ترکیبی روستایی دوره ابتدایی دارای فرصت های آموزشی، ارتباطی و پرورشی می باشند و در عین حال با دغدغه های فرهنگی، چالش های مدیریتی و همسالان دست به گریبان هستند. به باور شرکت کنندگان این پژوهش با آن که چالش های مدارس ترکیبی شرایط را برای دختران نسبت به پسران دشوارتر می کند، این مدارس با ارائه محیطی شبه واقعی در آماده سازی دختران و پسران برای ورود به بزرگسالی موفق عمل می کنند.
تأثیر روابط بینامتنی داستان بلند مار و مرد در جلب مشارکت مخاطب در جریان خوانش متن (با در نظرگیری نقش شخصیت زن در خوانش بینامتنی اثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 132
حوزههای تخصصی:
داستان بلند مار و مرد (1355-1357) اثری از سیمین دانشور است که براساس روایت های اسطوره ای، متون مقدس و روایت های مذهبی نوشته شده است. مبنای نظری این نوشتار در مطالعه و بررسی سهم بینامتنی روایات مذکور در ساخت و پرداخت آن اثر ادبی، تعریف نظری لوران ژنی از مفهوم بینامتنیت در مقاله «راهبرد اشکال» است که در آن، در تفاوت دریافت خود از بینامتنیت (معروف به بینامتنیت نرم) و بینامتنیت ژولیا کریستوا (معروف به بینامتنیت سخت) پیشنهاد می کند: زمانی باید از بینامتنیت سخن به میان آورد که بتوان عناصری فراتر از واحد لغوی از متن پیشین را در متن جدید بازیابی کرد. به عبارت دیگر ارتباط متن های مورد نظر، فراتر از ارتباط واژگانی و روابط صوری است. ژنی ارتباط بینامتنی دو متن را نه با جمع مبهم و مرموز تأثیرات یکی بر دیگری، بلکه با میزان ارتباط درونی دو متن با یکدیگر و چگونگی نفوذ و تأثیرگذاری یکی بر دیگری مرتبط دانسته و بر دو نوع بینامتنیت قوی و ضعیف تأکید می کند. از نظر او، زمانی که دو متن دست کم از دو جنبه صوری و مضمونی با هم ارتباط داشته باشند، بینامتنیت قوی و زمانی که ارتباط متون با یکدیگر در یکی از این دو سطح متوقف شود، بینامتنیت ضعیف برقرار می شود. پژوهش حاضر از حیث نوع، مطالعه ای کیفی محسوب می شود. داده های مطالعاتی جستار از منابع کتابخانه ای مهیا شده است. پردازش تحلیل داده ها با روش توصیفی-تحلیلی انجام می شود. جستار در نتیجه با رابطه جویی کاربست شخصیت زن و بینامتنیت، متن مار و مرد را از دیدگاه خوانش مخاطب بارت تبیین می کند.
تجربه زیسته کودک همسران از کودک همسری و مسائل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالشهای اساسی که جامعه ما با آن مواجه است پدیده کودک همسری است. پدیده کودک همسری علیرغم مخالفتهای حقوقی و روان شناختی با آن، نیازمند مطالعه و بررسی است. هدف پژوهش حاضرتبیین و بازنمائی تجربیات زیسته کودک همسران از کودک همسری و مسائل و چالشهای آن است. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع پارادایم کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. شرکت کنندگان در این پژوهش15 نفر از کودک همسران شهر شبستر بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با توجه به مصاحبه های عمیق، فردی و نیمه ساختاریافته گردآوری شد و تا زمان اشباع داده ها مصاحبه ها تداوم پیدا کرد. پس از پیاده سازی مکتوب مصاحبه ها، داده ها ی مصاحبه ها بر اساس رویکرد هرمنیوتیک و بر اساس روش دیکلمن،تانر و الن(1989) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از تجزیه و تحلیل تجربیات کودک همسران894کد، 5 مضمون اصلی "عوامل کودک همسری"، "آمال و آرزوهای کودک همسران"، "آسیب های ادراک شده"، "مزایای کودک همسری" و "راهبردهای توانمندسازی کودک همسران" و 19مضمون فرعی حاصل شد. می توان با اتخاذ تدابیری نظیر توانمندسازی کودک همسران در باب تنظیم هیجان، تقویت روابط عاطفی زوجین، موفقیت در کنترل و مدیریت تعامل ها و ارتقای سطح دانش، نگرش و مهارت کودک همسران در حوزه روان شناختی و روابط بین فردی زوجین چالشهای کودک همسران را کاهش داد.
مدل یابی خشونت خانگی بر اساس عوامل استرس زا و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان در زنان قربانی همسرآزاری از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
51 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مدل یابی خشونت خانگی براساس عوامل استرس زا و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان در زنان قربانی همسرآزاری از منظر فرهنگی بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان قربانی همسرآزاری در بازه زمانی بهمن ماه و اسفند ماه 1402بود که به بهزیستی و اورژانس اجتماعی شهر کرمان مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش 241 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه خشونت خانگی علیه زنان حاج یحیی(1999)، مقیاس استرس کودرون(2002)، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر وپارکر(1990) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومر(2004) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) و نرم افزارSPSS-27 و PLS-4 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، استرس ناشی از شخصیت و استرس ناشی از زندگی به طور مستقیم و غیر مستقیم با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان بر خشونت خانگی اثر مثبت معنی داری دارد. و راهبرد های مقابله ای به طور غیر مستقیم با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجان بر خشونت خانگی اثر مثبت معنی داری دارد p<0/05)). بنابراین می توان گزارش کرد عوامل استرس زا و راهبردهای مقابله ای به واسطه دشواری تنظیم هیجان، از عوامل اثرگذار بر خشونت خانگی زنان قربانی همسرآزاری می باشد. هم چنین عناصر فرهنگ ی می تواند همسرآزاری را بر علیه زنان در خانواده افزایش یا کاهش دهد.
نقش آزادی های سیاسی در نابرابری های جنسیتی: مشاهدات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
619 - 652
حوزههای تخصصی:
در دنیای کنونی، موقعیت های اجتماعی-اقتصادی زنان و مردان متحول شده است، اما کماکان رگه هایی از ایدئولوژی های مردانه به ویژه در کشورهای توسعه نیافته و درحال توسعه مشاهده می شود. گروهی معتقدند بقای این نابرابری فرصت ها به لحاظ تاریخی و نهادی، به نقش دولت ها به عنوان سپری که از منافع مردان پاسداری می کرده مربوط می شود. به همین دلیل، پژوهش حاضر با دو روش تجزیه واریانس و جنگل تصادفی و به کارگیری بیش از 2500 مشاهده (94 کشور طی دوره زمانی 1970-2020) به بررسی نقش ساختار سیاسی و قدرت در نابرابری های جنسیتی می پردازد. بدین منظور از شاخص های حقوق سیاسی و آزادی های مدنی و همچنین ابعاد شش گانه فرهنگی هافستد استفاده شده است. براساس نتایج تجزیه واریانس، دو بعد ساختار سیاسی دموکراتیک (حقوق سیاسی و آزادی های مدنی) در توضیح تفاوت میان توسعه جنسیتی و نابرابری جنسیتی کشورها نقش معنی داری داشتند و به ویژه تفاوت اصلی بین کشورهای غیرآزاد و نیمه آزاد با کشورهای آزاد است. یافته های جنگل تصادفی نیز تأیید کرد که تأکید بر آزادی های مدنی و حقوق سیاسی برای برخورداری از جامعه ای با تبعیض جنسیتی محدود، امری ضروری است. در مقابل، نتایج مربوط به نقش و اهمیت ویژگی های فرهنگی، بسیار شکننده است و بسته به نمونه یا شاخص جنسیتی مورد استفاده تغییر خواهد کرد. سیاست گذاران با یک مبادله سیاستی میان آزادی و رفع تبعیض مواجه نیستند، بلکه یک انتخاب همه یا هیچ دارند و تلاش برای نظام سیاسی آزاد و کاهش نابرابری جنسیتی و بهبود توسعه انسانی دو روی یک سکه هستند.
بررسی نقش قدسی انگاریِ خانواده بر عوامل استحکام خانواده در آیات و روایات؛ پژوهشی کیفی مبتنی بر تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رعایت عوامل کنشی و بینشی تضمین کننده سلامتی و کارآمدی خانواده است. قدسی انگاریِ خانواده که از جنس ادراکات اعتباری است، با طی فرایند های پیچیده ذهنی در قوه خیال و ذهن زوجین شکل می گیرد و در تحقق و تحول نگرش های اعضای خانواده مؤثر است. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش قدسی انگاری خانواه بر عوامل استحکام آن با تدقیق در مضامین قرآنی و روایی به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد و براساس مدل اکتشافی، چگونگی تأثیرگذاری نگرش تقدسی به خانواده بر عوامل بنیادین استحکام خانواده یعنی، رعایت اصول اخلاقی، تحقق نظامات حقوقی و خدامحوری بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که باتوجه به میزان تحقق شکل گیری ادراک «قدسی انگاری خانواده» در فرد و نقشی که برای او در ایجاد و تقویت این نگرش به وجود می آید، فرد می تواند بر عوامل مخرب در استحکام خانواده فائق آید. همچنین با ایجاد این نگرش در فرد، وی می تواند به واسطه تأثیرگذاری بر عوامل واسطه ای تحقق ساز مضامین بنیادین استحکام خانواده نقش مهمی در پایداری، استحکام و کارآمدی خانواده ایفا کند.
نقش قابلیت های رهبری زنان بر عملکرد سازمانی و توسعه پایدار با بررسی تأثیرات روان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
101 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش قابلیت های رهبری زنان بر عملکرد سازمانی و توسعه پایدار با بررسی تأثیرات روان شناسی فرهنگی بود. جامعه پژوهش، مقالات علمی پژوهشی چاپ شده در حوزه قابلیت های رهبری زنان طی 10 سال گذشته بود. نمونه پژوهش نیز شامل44 مقاله از مقالات مربوط به جامعه مذکور بود. روش پژوهش فراترکیب به صورت کیفی بود. برای گردآوری داده ها در پژوهش حاضر، از الگوی سندلوسکی و باروس (2007) استفاده شد و از این طریق ابتدا مقالات علمی پژوهشی در حیطه مربوط به پژوهش مشخص شد و پس از آن اطلاعات موجود در آن ها به صورت مضامین و موضوعات، استخراج و کدگذاری شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان قابلیت قابل توجهی در رهبری سازمانی دارند و حضور زنان در پست های مدیریتی نه تنها به بهبود عملکرد سازمان ها کمک می کند، بلکه می تواند به تغییرات مثبت در فرهنگ سازمانی و توسعه پایدار منجر شود. به ویژه، تأثیرات روان شناسی فرهنگی بر درک و توانمندی های زنان در رهبری، ضرورت توجه بیشتر به موانع اجتماعی و فرهنگی مربوطه را نشان می دهد و از این رو در پژوهش ها تاکید شده است که برای ارتقاء قابلیت های رهبری زنان و بهبود عملکرد سازمان ها، نیاز به تغییرات بنیادین در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی می باشد.
شکل گیری هویت و الگوبرداری از افراد شاخص در نوجوانان دختر: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
207 - 225
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نوع اثراتی است که نوجوانان دختر از افراد شاخص در تکوین هویت شان می پذیرند. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری بود. جمعیت مورد مطالعه، 11 نفر از دختران نوجوان 12 تا 14 ساله شهرستان تالش استان گیلان در سه ماهه تابستان 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا سر حد اشباع اطلاعات، انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. پس از ضبط هر مصاحبه، محتوای استخراج شده به صورت واژه به واژه بر روی کاغذ پیاده سازی شد. کدگذاری داده ها، هم زمان با جمع آوری داده ها ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از روش ون مانن (2016) در 6 مرحله انجام شد. مجموعاً از تعداد 11 مصاحبه، 221 کد اولیه، 57 مفهوم اولیه، 13 مضمون فرعی و 2 مضمون اصلی به دست آمد. مضامین اصلی شامل «پیامدهای مثبت اثرپذیری» با مضامین فرعی «تقویت گشودگی؛ تقویت جرات ورزی و سرسختی؛ تقویت علاقه اجتماعی؛ توجه به جسم و سلامتی؛ تقویت امیدواری و نشاط؛ تقویت مهارت های ارتباطی و هیجانی؛ و تقویت باورهای ایرانی–اسلامی» و «پیامدهای منفی اثرپذیری» شامل «تضعیف و سرگردانی هویت؛ مُدگرایی؛ اختلاف نظر با خانواده؛ توجه افراطی به ظاهر و تصویر بدنی؛ افراط در خیال پردازی؛ و اعتیاد به فضای مجازی و افت تحصیلی» بود. نتایج نشان داد که با توجه به افزایش رو به رشد فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، فرهنگ گرایش به افراد شاخص یکی از منابع هویت بخش نوجوانان محسوب می شود.
آزمون مدل علی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی از طریق تاب آوری در فرهنگ زنان خانه دار طی دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
1 - 16
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی ازطریق تاب آوری در فرهنگ زنان خانه دار طی دوران کرونا شهرتبریز بود. جامعه آماری شامل زنان خانه دار ساکن شهر تبریز بود. نمونه پژوهش 175 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1996)، فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کری (1970) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود که آزمودنی ها به صورت آنلاین به آن ها پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار (AMOS) وSPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که عامل های شخصیتی روان نژندگرایی و برون گرایی اثرمستقیم و به واسطه تاب آوری اثر غیرمستقیم بر کیفیت زندگی دارند. هم چنین، اثر غیرمستقیم باوجدان بودن و دلپذیربودن معنی دار بود. در مجموع، ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی تاب آوری، 42 % از واریانس کیفیت زندگی زنان خانه دار را در دوران کرونا تببین می کند. هم چنین نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. در مجموع، باتوجه به یافته های پژوهشی و با در نظر گرفتن فرهنگ زندگی زنان خانه دار شهرتبریز، ارتقاء تاب آوری و تقویت صفات مثبت شخصیت در بهبود کیفیت زندگی گروه مورد مطالعه در دوران کرونا موثر بوده است.