فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۲۱ تا ۵٬۵۴۰ مورد از کل ۶٬۰۰۰ مورد.
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
108 - 132
حوزه های تخصصی:
سلامت دارای ابعاد مختلفی از جمله روانی، جسمی و اجتماعی است. سلامت اجتماعی در جامعه، متأثر از عوامل بسیاری از جمله عوامل اجتماعی است. این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناختی میزان سلامت اجتماعی زنان شاغل در بیمارستان و عوامل مرتبط با آن با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 237 نفر تعیین گردید و نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استاندارد کییز برای سنجش سلامت اجتماعی و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش متغیرهای مستقل استفاده شد. یافته های تحلیل دو متغیری نشان داد بین متغیرهای احساس آنومی، رضایت شغلی، احساس بیگانگی اجتماعی، احساس امنیت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و کیفیت زندگی با سلامت اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین بین سلامت اجتماعی زنان برحسب سمت شغلی، میزان تحصیلات و میزان درآمد آن ها تفاوت معنی دار وجود دارد، اما بین سلامت اجتماعی زنان بر حسب وضعیت تأهل آنها تفاوت معنی داری وجود ندارد. در تحلیل چند-متغیری با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیری، یافته ها نیز نشان داد بین متغیرهای احساس آنومی، اعتماد اجتماعی، احساس امنیت اجتماعی، احساس بیگانگی اجتماعی و رضایت شغلی با سلامت اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد. متغیرهای پژوهش توانسته اند 30 درصد واریانس متغیر وابسته سلامت اجتماعی را تبیین کنند.
سنت نوشتاری زنان: مطالعه موردیِ دو نسل از نویسندگان زن ایرانی (سیمین دانشور و زویا پیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
45 - 60
حوزه های تخصصی:
این مقاله، که برگرفته از یک پروژه پژوهشی است، نقطه عزیمت مطالعه خود را مبانی نقد ادبی زن محور آنگلو امریکایی یا به عبارتی دیگر «نقد وضعی زنان» قرار داده است. مقاله درصدد است این پرسش را پاسخ گوید که بر مبنای طبقه بندی منتقد امریکایی، الین شوالتر، در ایران سنت نوشتاری زنان چگونه می تواند تفسیر شود؟ در این زمینه، رمان های دو نویسنده زن ایرانی (سیمین دانشور و زویا پیرزاد) را از دو نسل می کاویم. در این راه، از روش نقد ادبی تفسیری، به لحاظ هماهنگی با اصول نظری این پژوهش، یاری جسته ایم. از همه مقدمات و لوازم تا بدان جا رسیدیم که سنت نوشتاری زنانه، بر اساس آن تعریفی که الین شوالتر از آن داشته، در ایران نیز با نوسان های خاص خویش، پس از گذر از دوران تقلید، رهسپار عبور از سنت فمنیستی به سمت نوشتاری مؤنث است. مدعای این تفسیر، رمان چراغ ها را من خاموش می کنم از زویا پیرزاد است، اگرچه آن نیز، خود، به مثابه سمبلی از سنت نوشتاری مؤنث، بینامتن، و چه بسا سرآغازی است برای نسل های بعد و نویسندگان دیگر تا در ارتباط متقابل با این متون، خلاقیت ها و سبک های نوینی را در سنت نوشتاری زنانه در ایران بشارت دهند.
عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان روستایی (مطالعه موردی: شهرستان اسلام آباد غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
181 - 202
حوزه های تخصصی:
امروزه، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت یکی از شاخص های مهم توسعه به شمار می رود؛ این در حالی است که زنان، به ویژه در مناطق روستایی، به دلیل آسیب پذیری بیشتر نسبت به مردان، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت پایین تری داشته باشند که این مسئله لزوم بررسی عوامل تأثیرگذار بر آن را دو چندان می کند. با توجه به اهمیت موضوع، این تحقیق توصیفی همبستگی با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان روستایی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را 13 هزار و 835 نفر از زنان 15 تا 64 سال ساکن در مناطق روستایی شهرستان اسلام آباد غرب در استان کرمانشاه تشکیل دادند که با توجه به جدول بارتلت و همکاران (2001)، 250 نفر از آنان با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استاندارد استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که چهار متغیر سن، تعداد اعضای خانوار، تعداد فرزند و سابقه زندگی مشترک رابطه منفی و معنا دار و دو متغیر سطح تحصیلات و زمان صرف شده برای ورزش روزانه رابطه مثبت و معنا دار با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان روستایی داشتند. همچنین، نتایج حاکی از آن بود که بین میانگین کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان بر حسب متغیرهای وضعیت تأهل، سرپرستی خانوار، داشتن بیمه و انجام دادن معاینات دوره ای پزشکی تفاوت معنا داری وجود داشت. در نهایت، شش مؤلفه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت شامل مدیریت تغذیه، حمایت اجتماعی، مسئولیت پذیری سلامتی، ورزش و فعالیت بدنی، مدیریت استرس و ارزشمند بودن زندگی 57 درصد از واریانس کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان روستایی را تبیین کردند.
دانش بومی زنان عشایر کلهر در زمینه سیه مال ، سازه پرتابل ایل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
39 - 56
حوزه های تخصصی:
سیاه چادرهای عشایری نماد طراحی درون زا برای معیشتی پایدار و استفاده ای بهینه از ظرفیت های بوم آورد برای دستیبابی به اهداف الگوی زیستی کارآمد کوچندگی است. این معماری اصیل و این ابتکار قومی، به مثابه بخشی از میراث معنوی ایل ها و عشایر شایست? ثبت و نگاهداری است، اما متأسفانه این ساز? اصیل و دانش مرتبط با آن در معرض تهدید جدی است. پژوهش حاضر که با هدف مستندسازی دانش بومی زنان عشایر کوچند? ایل کلهر در زمین? سکونت گاه های عشایری است در راستای ثبت و نگهداری این میراث، طی مطالعه ای که دارای رویکرد کیفی بود، با استفاده از تکنیک گروه های متمرکز و روش ارزیابی مشارکتی روستایی در فصل بهار در میان بند ایل مذکور، حوز? جغرافیایی شهرستان گیلان غرب در استان کرمانشاه، به اجرا درآمد. نتایج با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس طبیعت تحقیق کیفی از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد سکونت گاه های عشایر به سیه مال و کولا قابل تقسیم اند که سیاه چادر خود دارای تقسیم بندی فضای داخلی به «لا ژنان» ، «دیواخان» و... است و فضای خارجی به «په چیه» و«کولانه» است که شرح آن به تفصیل در پی می آید.
زنان فراتر از نقش های سنتی: بررسی جایگاه زن در کلام امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
5 - 24
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا نشان دهد که جنسیت به عنوان یک برساخته گفتمانی چگونه از دو ده? پیش از انقلاب اسلامی و دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی در سرمای? کلامی امام خمینی (ره) به گونه ای متفاوت از ظرفیت نظام زبانی، مناسبات قدرت، مقاومت مندرج در گفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون دوران پیش از انقلاب درون بستری از رخدادهای سیاسی و اجتماعی ساخته شده و مرزهای مألوف و تعیین کنند? هویت های زنانه/ مردانه را تثبیت یا متحول نموده است. به این منظور، معنای مدلول زنانه/ مردانه در گفتار ایشان را به عنوان مهمترین الیت سیاسی و سمبلیک در گفتمان نواندیشی دینی و انقلابی، در پیوند با دال های کانونی گفتار های رقیب حاضر در متن منازع? سیاسی شامل گفتار رسمی حکومت پهلوی و روحانیت سنتی و با استفاده از روش و نظریه تحلیل تاریخی- گفتمانی روث وداک مورد مطالعه و بررسی قرار داده و دریافته ایم که زن در آینه کلام امام خمینی(ره) در پیوند با مقولاتی چون ارزش های اسلامی، انسانیت، آزادی، برابری، شجاعت، حق و حتی تکلیف مشارکت در تعیین سرنوشت خود و... بر خلاف دو نظام معنایی سنتی و مدرن، به عنوان سوژه ای فعال، آگاه، انتخابگر و مسئول ساخته شده است و نه در مقابل بلکه در کنار مرد و نه در عرصه ای خاص که در همه شئون زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی عهده دار وظیفه ساخت و حفاظت از نظم سیاسی مبتنی بر اسلام و ارزش های الهی آن معرفی می شود.
سبک زندگی ارتقادهنده سلامت زنان در سنین باروری (مطالعه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
543 - 558
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی ارتقادهنده سلامت، عاملی ارزشمند برای کاهش شیوع و تأثیر مشکلات سلامت، و بهبود کیفیت زندگی است. از آنجا که زنان وظایف مراقبت از سایر اعضای خانواده را بر عهده دارند، سلامتی آن ها امری محوری است. از این رو، توجه به وضعیت سلامتی آنان، از جمله سبک زندگی ارتقادهنده سلامت، بین آن ها بسیار حائز اهمیت است. هدف این پژوهش، مطالعه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت زنان سنین باروری است. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سنین باروری 15 49 سال ساکن شهر شیراز است و حجم نمونه 392 نفر، با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. نتایج ضریب آلفای کرونباخ برای آزمون روایی شاخص های مختلف مطالعه شامل سلامت عمومی، خودکارآمدی، آگاهی از رفتار سالم، حمایت اجتماعی، سبک زندگی سلامت محور به ترتیب 77 / 0، 72 / 0، 64 / 0، 91 / 0 و 87 / 0 است. یافته ها نشان می دهد که بین تحصیلات، میزان مطالعه در حوزه سلامت، میزان استفاده از وسایل ارتباطی، هویت طبقاتی، حمایت اجتماعی، خودکارآمدی، سلامت عمومی خودگزارش شده، و آگاهی از رفتار سلامتی با سبک زندگی سلامت محور رابطه معناداری وجود دارد. از طرفی نتایج مطالعه نشان می دهد بین سن پاسخگویان، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، بعد خانواده، درآمد، و تجربه برخی بیماری های خاص با متغیر وابسته رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج مدل های رگرسیونی نشان می دهد 4 متغیر شامل خودکار آمدی سلامت، سلامت عمومی خود گزارش شده، مطالعه در حوزه سلامت، و آگاهی از رفتار سلامتی 51 درصد از تغییرات سبک زندگی ارتقادهنده سلامت زنان در سنین باروری را تبیین می کند که در این میان خودکارآمدی سلامت، مؤثرترین متغیر است.
ارزش افزوده کار خانه داری زنان و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۹ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
89 - 109
حوزه های تخصصی:
کار خانه داری زنان در محیط خانه، دارای ارزش اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و مشتمل بر انجام فعالیت های متنوع زنان در خانه است که عمدتاً، پنهان و نامحسوس بوده و به علاوه نقش آن در اقتصاد و اجتماع تبیین نشده است. به عبارت دیگر، بخش اعظم فعالیت هایی که زنان در زمینه نگهداری و تداوم منابع انسانی و مراقبت از کیان خانواده انجام می دهند و محل اجرای آن در منزل است، در حسابرسی ها و آمارگیری های ملی به حساب نمی آید. هدف این مقاله، محاسبه ارزش افزوده کار خانه داری زنان و بررسی برخی عوامل مؤثر بر آن است. بر اساس محاسبات، ارزش افزوده هفتگی کار خانه داری زنان معادل مبلغ 1600000 ریال برآورد گردید. روش مورد نظر در این پژوهش، روش پیمایشی و ابزار مورد استفاده در این روش، پرسشنامه بوده و از شیوه نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی استفاده شده است. پس از تکمیل پرسشنامه نهایی از 2000 زن خانه دار، داده های مربوط جمع آوری و توسط نرم افزارspss مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سه متغیر «سن زن»، «تحصیلات زن» و «تعداد اعضای خانواده» اثر معناداری در تبیین متغیر ارزش افزوده کار خانه داری داشته و در معادله نهایی رگرسیون باقی ماندند. در بین متغیرهای مستقل، متغیر «تعداد اعضای خانوار» بیشترین سهم را در تبیین تغییرات ارزش افزوده کار خانه داری داشته است.
بررسی تأثیر تعارض کار خانواده و خانواده- کار بر بیگانگی از کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
397 - 414
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر تعارض کار خانواده و تعارض خانواده کار بر بیگانگی از کار است. در این زمینه، از نظریه نمایشی گافمن، دوکسبری و هیگینز، کرچمایر و کوهن، مرتون، اینگلهارت، و فانس استفاده شده است. جامعه آماری شامل زنان متأهل شهر اهواز است. داده های پژوهش با روش پیمایشی، از نمونه ای با حجم 386 نفر، از میان کارمندان زن متأهل اداره های دولتی شهر اهواز با روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی انتخاب شد. بیگانگی از کار در دو حیطه: تعارض کار با خانواده و تعارض خانواده با کار بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون های معناداری، تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون، و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که: رابطه مستقیم و معناداری بین متغیر تعارض کار با خانواده، تعارض خانواده با کار، و متغیر وابسته (بیگانگی از کار) وجود دارد. همچنین یافته ها نشان می دهد که پایگاه اجتماعی اقتصادی (وجه عینی) از طریق تعارض کار با خانواده و خانواده با کار، بر بیگانگی از کار اثر غیرمستقیم دارد و پنداشت فرد از پایگاه اجتماعی اقتصادی خود (وجه ذهنی) تأثیر مستقیمی بر بیگانگی از کار می گذارد. درضمن، نتایج پژوهش رابطه معکوس و معناداری بین متغیرهای سن، سابقه کار، نوع سمت سازمانی، پیشینه شهری روستایی، و متغیر بیگانگی از کار را آشکار می کند.
مقایسه ابعاد ذهنی و عینی زیباسازی بدن در سه نسل زنان شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
463 - 488
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییراتی که در ادراک و عملکرد نسل های مختلف از زیبایی بدن رخ داده است بر این فرض استوار است که نسل های مختلف با سپری کردن تحولات متفاوت اجتماعی، تجارب متفاوتی از منظر ارزش ها، هنجارها و عملکرد زیبایی دارند. بر این مبنا، این پژوهش با هدف مطالعه تحولات عینی و ذهنی زیبایی بین سه نسل زنان در شهر اراک به انجام رسیده است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس تلفیق نظریه های بوردیو، گیدنز، اینگلهارت و فمنیسم تدوین شده است. روش پژوهش، پیمایش مقطعی و علّی تبیینی است. نمونه از بین سه نسل اخیر زنان شهر اراک (گروه های سنی بین 19 68) مطابق فرمول کوکران 383 نفر محاسبه شد؛ اما برای اطمینان از افت نمونه پرسش نامه بین 390 نفر توزیع شد. نتایج پژوهش شواهدی از «تمایز نسلی در عینیت و همگرایی نسلی در ذهنیت زیبایی» در اختیار ما قرار می دهد که بر اساس آن هرچند در نوع خودپنداره بدنی و میزان تمایل به زیباسازی بدن تفاوت معناداری بین نسل های جوان، میان سال و مسن مشاهده نمی شود، در نمود و اقدام عملی برای زیباسازی بدن، که در قالب مدیریت بدن خود را نشان می دهد، بین نسل های سه گانه تفاوت معناداری وجود دارد.
ارائه مدل ساختاری تصویر تن بر اساس طرحواره های جنسی، تیپ شخصیتی، نگرش به خوردن با میانجی گری کمال گرایی در افراد دچار آسیب فرهنگی اختلال بدشکلی بدن
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
1 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ساختاری تصویر تن بر اساس طرحواره های جنسی، تیپ شخصیتی، نگرش به خوردن با میانجی گری کمال گرایی در زنان با آسیب فرهنگی اختلال بدشکلی بدن مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی استان مازندران بود. جامعه آماری پژوهش زنان مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی استان مازندران (شهر های آمل، بابل، ساری و قائم شهر) بود. حجم نمونه 330 نفر بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رضایت از تصویر تن سوئوتو و گارسیا (2002)، پرسشنامه طرح واره جنسی اندرسون و سیروانوسکی (1994)، پرسشنامه تیپ شخصیتی کاستا و مک کری (1992)، پرسشنامه نگرش به خوردن کانر و همکارانش (1979) و پرسشنامه کمال گرایی تری شورت و همکاران (1995) بود. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری و از نرم افزار SPSS22 و Amos23 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین طرحواره های جنسی و تصویر تن در افراد با بدشکلی بدن با میانجی گری کمال گرایی رابطه معنادار وجود دارد. هم چنین بین تیپ شخصیتی و تصویر تن در افراد با بدشکلی بدن با میانجی گری کمال گرایی رابطه معنادار وجود دارد. بین نگرش به خوردن و تصویر تن نیز در افراد با بدشکلی بدن با میانجی گری کمال گرایی رابطه معنادار وجود دارد. در کل نتایج نشان داد که تصویر تن با همه متغیرهای مورد بررسی ارتباط معناداری دارد و از آن جا که ظاهر انسان بخشی از شخصیت و هویت فرد را تشکیل می دهد و در موقعیت های فرهنگی و اجتماعی نمایان می شود نارضایتی از آن عامل خطر برای بسیاری از اختلالات را فراهم می کند.
خوانش جایگاه اجتماعی زنان خنیاگر عصر قاجار از میان نگاره ها و منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
107 - 140
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: موسیقی در طول تاریخ همواره مورد توجه ایرانیان بوده و در تمام دوره های مختلف پادشاهی ایران جایگاه خود را به طور رسمی در میان حاکمان حفظ کرده است. با روی کار آمدن دودمان قاجار و تجربه نزدیک شدن ایران به غرب، تغییرات چشم گیری در زمینه های هنری به خصوص موسیقی و نگارگری پدید آمد. اما تأثیر این تحولات بر فعالیت زنان خنیاگر با ابهاماتی روبه رو است. بر همین اساس پرسش اصلی این پژوهش چیستی جایگاه اجتماعی زنان خنیاگر این دوره در میان نگاره ها و منابع مکتوب و سفرنامه ها و همچنین و چگونگی پوشش آنان به عنوان زنان خنیاگر است. همچنین چیستی ابزار آلات خنیاگری و سازهای مورد استفاده آن ها از پرسش های دیگری است که به آن پاسخ داده می شود. این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر رویکرد کیفی است که براساس داده های کتابخانه ای و تحلیل محتوی بصری با بهره گیری از دانش نشانه شناسی یافته های آن تحلیل و تبیین میشود. براساس یافته های این پژوهش همان گونه که مرتبه اهالی موسیقی در دوره های مختلف حکومت های ایرانی لغزان و نامطمئن بوده در دوره قاجار نیز این نگرانی پا برجا بوده و این مسئله برای زنان خنیاگر دشوارتر و بسته به نوع کار، نوازنده، رقصنده یا خواننده و مانند آن، نیز متفاوت بوده است.
رابطه نگرش های محافظه کارانه و شکاف های جنسیتی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه های اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
455 - 468
حوزه های تخصصی:
بررسی ها و تحقیقات در دهه های 1960 و 1970 نشان می دهند که زنان در برخی از مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و همچنین هویت حزبی متفاوت تر از مردان عمل می کنند؛ به طوری که زنان گرایش های محافظه کارانه نسبتاً قوی تری دارند، اما یافته های جدید از دهه 1980 به این سو حاکی از آن است که از شدت محافظه کاری زنان کاسته شده است. حال هدف این پژوهش بررسی چنین تفاوت هایی در گروه های زنان و مردان در جامعه آماری مورد پژوهش است. در این زمینه، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر اصفهان است که با شیوه نمونه گیری خوشه ای 914 نفر از آنان بررسی شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زنان در حوزه های فرهنگی و سیاسی بیش از مردان گرایش های محافظه کارانه دارند. اما، برعکس، در مسائل اقتصادی این مردان بودند که از بازارهای آزاد و خصوصی سازی اقتصادی بیشتر حمایت می کردند و این امر نشان دهنده آن است که زنان در مقایسه با مردان گرایش های محافظه کارانه اقتصادیِ کمتری دارند. از سوی دیگر، بررسی جزئی تر یافته ها حاکی از آن است که اندازه اثر میان متغیر جنسیت و مؤلفه های محافظه کاری فقط در زمینه محافظه کاری فرهنگی متوسط است و در بقیه فرضیه ها اندازه اثر کوچکی مشاهده شد. بنابراین، می توان به این نتیجه دست یافت که به استثنای حوزه های فرهنگی که هنوز شکاف های نسبتاً عمیقی میان زنان و مردان وجود دارد، در عرصه های دیگر جامعه، یعنی حوزه های سیاسی و اقتصادی، این شکاف های جنسیتی نسبتاً ضعیف و در حال رنگ باختن اند.
پویایی جنسیتی در محیط کار: استراتژی های کوچینگ زنان در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1029 - 1055
حوزه های تخصصی:
علیرغم پیشرفت قابل توجه در ترویج عدالت جنسیتی در محیط کار، پویایی جنسیتی همچنان بر فرصت های شغلی و پیشرفت زنان تأثیر می گذارد. این مقاله راهبردهای مربیگری را برای کمک به مراجعان زن برای هدایت این پویایی ها و پیشبرد شغل خود برجسته می کند. این مقاله با تکیه بر تحقیقات و بهترین شیوه ها، بر اهمیت به رسمیت شناختن و درک تفاوت های جنسیتی در عین اجتناب از کلیشه های مضر تأکید می کند. در این پژوهش به وسیله ی رویکرد مرور سیستماتیک به شناسایی مطالعات مرتبط با حوزه استراتژی های مربیگری زنان در محل کار پرداختیم و با جستجو در چندین پایگاه داده و مشخص کردن معیارهایی برای در نظر گرفتن پژوهش های ورودی تحقیق، با استفاده از یک رویکرد سنتز روایی به تحلیل داده ها پرداختیم. مطالعات موجود در این بررسی از مداخلات مربیگری مختلف، از جمله مربیگری یک به یک، مربیگری گروهی و برنامه های مربیگری استفاده کردند. چندین مطالعه بر روی تأثیر مربیگری بر سوگیری های مبتنی بر جنسیت متمرکز شده اند، از جمله درک زنان در پست های رهبری و تأثیر مربیگری بر نگرش مردان نسبت به رهبران زن. این مرور متون نظام مند، اثربخشی مربیگری را در پرداختن به سوگیری های مبتنی بر جنسیت، شناسایی و غلبه بر موانع پیشرفت و توسعه مهارت های ارتباطی و رهبری مؤثر برای زنان در محیط کار برجسته می کند. در این مقاله به این نتیجه رسیدیم که در حالی که پیشرفت به سمت عدالت جنسیتی همچنان یک مبارزه باقی می ماند، مربیگری می تواند نقشی حیاتی در کمک به زنان برای دستیابی به ظرفیت کامل خود در محیط کار ایفا کند.
تحلیل شخصیت پردازی زن در سه درام مدرن ( اتوبوسی به نام هوس، جن زدگان و آن ها زنده اند) از نظر سیمون دوبوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
551 - 565
حوزه های تخصصی:
سیمون دوبوار در کتاب مشهورش، جنس دوم ، مفاهیم خاص فمنیسم اگزیستانسیالیستی را برای اولین بار ارائه می دهد. مطابق همین مضامین، وی تمایزهای بین مشخصه های زیست شناسی و ساختار اجتماعی و تاریخی یک جنسیت و کلیشه های مرتبط با آن را توضیح می دهد و موفق می شود منبع اصلی ای که زنان را در این ساختارها در مقام دیگری معرفی می کند اصلاح کند. با تکیه بر این الگوهای مطرح شده از سوی دوبوار، می توان شخصیت زن را در نقش های خاص زنانه، مثل زن شوهردار و زن عاشق و زن نارسیست، توضیح داد. او با توصیف زنان در موقعیت های متفاوت، سعی در به تصویر کشیدن مواردی دارد که چگونه زنان با زیر فشار گذاشتن خود در شرایط خاصشان زمینه را فراهم می کنند تا جنس دوم باشند. در این تحقیق سعی شده شخصیت های زن سه درام مدرن اتوبوسی به نام هوس از تنسی ویلیامز، جن زدگان از هنریک ایبسن و آن ها زنده اند از آثول فوگارد بر اساس این رویکرد سیمون دوبوار توضیح داده شوند. پژوهش حاضر نشان می دهد که چگونه کاربرد این نظریه در خوانش یک متن نمایشی می تواند درک رایج را، که ساخته نظام مردسالارانه است، تغییر دهد و جایگزین آن شود.
توانمندسازی و فقرزدایی از زنان مطلقه و همسرفوت شده در شهرستان سلسله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
51 - 68
حوزه های تخصصی:
زنان یکی از گروه های هدف در برنامه های فقرزدایی اند؛ به ویژه زنان مطلقه و همسرفوت شده که به واسطه شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه با مسئله فقر بیشتر درگیرند. این پژوهش درصدد سنجش عوامل مؤثر بر فقرزدایی و توانمندسازی زنان مطلقه و بیوه شهرستان سلسله (به منزله یکی از شهرستان های محروم) است. جامعه آماری تحقیق، زنان مطلقه و همسرفوت شده شهرستان سلسله است. حجم نمونه به روش خوشه ای و تصادفی 120 نفر و از ابزار پرسش نامه برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از آمارهای رواسپیرمن، تا اوبی کندال و رگرسیون گام به گام و همچنین در قالب مدل سازی معادلات ساختاری، از نرم افزار آموس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میزان وام های کم بهره، طرح های خوداشتغالی، آموزش عمومی و مهارت آموزی و فقرزدایی زنان رابطه معناداری وجود دارد. نقش کمک های غیرنقدی کمیته امداد امام خمینی(ره) بر فقرزدایی زنان تأیید نشد. یافته ها، در صورت تأکید بر وام های کم بهره و مشارکت دادن زنان در طرح های خوداشتغالی و مهارت آموزی و آموزش عمومی، از کارکردی مثبت بر عمل کرد این سازمان در فقرزدایی زنان حکایت دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر میزان استفاده دانشجویان دختر از لوازم آرایش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
437 - 453
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد بررسی عوامل مؤثر بر میزان استفاده دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی کرمان از لوازم آرایشی است. روش پژوهش پیمایشی است و داده های آن از طریق پرسش نامه جمع آوری شده اند. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی کرمان (5413 نفر) و نمونه آماری نیز شامل 378 نفر است. چارچوب نظری مستخرج از نظریه های پیربوردیو، آنتونی گیدنز و برایان ترنر است. یافته ها نشان دادند که متغیر هایی از قبیل تنوع طلبی، مصرف گرایی، سرمایه فرهنگی، مصرف رسانه ای، هویت بازاندیشانه و طبقه اجتماعی، گرایش به آرایش، سن، مقطع و ترم تحصیلی رابطه معناداری با میزان استفاده از لوازم آرایشی دارند. در مجموع، متغیرهای مستقل توانسته اند 37 درصد از متغیر وابسته را تبیین کنند. متغیر تنوع طلبی، بهترین پیش بینی کننده میزان استفاده دانشجویان دختر از لوازم آرایشی است.
سناریوهای پیش روی حضور زنان ایرانی در عرصه سیاست 1396- 1406 یک بررسی آینده پژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
379 - 396
حوزه های تخصصی:
مشارکت و فعالیت سیاسی زنان در تاریخ سیاسی ایران به شیوه های مختلف انجام پذیرفته است؛ موضوعی که نقشی درخور توجه در سیر تحولات تاریخی ایران داشته و بدیهی است در آینده مشارکت سیاسی این کشور نیز تأثیرگذار خواهد بود. مقاله حاضر، که از نوع تحقیقات کاربردی است، با اتکا بر روشی توصیفی پیمایشی در صدد است به این پرسش پاسخ گوید که روند حضور زنان در عرصه سیاست ایران در دهه آینده چگونه خواهد بود؟ در این پژوهش، ابتدا با استفاده از پرسش نامه باز، از استادان و صاحب نظران در خصوص شاخص های فعالیت های زنان ایرانی در عرصه سیاست نظر سنجی به عمل آمد و گویه های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل محتوای استقرایی در 7 مقوله شاخص های فردی روان شناختی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و ویژگی های نهادی طبقه بندی شد. در ادامه، بر اساس گام های سناریونگاری شوارتز، ابعاد سه گانه مستخرج از 7 مقوله یادشده، سناریوهای چهارگانه آینده فعالیت زنان ایرانی در عرصه سیاست یعنی سناریوی اول: حضور کمرنگ و کم اثر زنان؛ سناریوی دوم: تحول نهادی و شکل گیری الگوی سکولار مشارکت در ایران؛ سناریوی سوم: پیشتازی زنان با ایجاد فرصت های برابر سیاسی، اقتصادی و رفع نارسایی های فرهنگی اجتماعی؛ سناریوی چهارم: ارتقای وضع فعلی مشارکت زنان تدوین شدند. بررسی های انجام شده نشان می دهند که نمی توان روند ده سال آینده فعالیت زنان در عرصه سیاست را حضوری صرفاً کمرنگ و کم اثر دانست، بلکه رشد تدریجی مشارکت آنان محتمل و مطابق با واقع خواهد بود. در نهایت، چنین به نظر می رسد که با اتکا بر توضیحاتی که در ارتباط با هر یک از سناریوها ارائه شد، ظهور و بروز سناریوی چهارم محتمل ترین گزینه خواهد بود.
مطالعه کیفی دلالت های معنایی غذا و تناول آن نزد زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
153 - 169
حوزه های تخصصی:
تناول غذا در کنار ابعاد فیزیولوژیک، کارکردهای تمایزبخشی دارد و همین مسئله تناول غذا را از یک نیاز جسمی به مسئله ای بنیادین در بیان هویت اجتماعی مبدل کرده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از جایگاه و هویت اجتماعی خود می پردازند. در همین زمینه، مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که زنان چگونه، به میانجی یک امر زیستی و بیولوژیک، جایگاه اجتماعی خود را بازسازیِ معنایی می کنند. روش شناسی مطالعه حاضر کیفی است و روش مردم نگاری برای انجام دادن عملیات میدانی و برای تحلیل داده ها از نظریه مبنایی استفاده شده است. نتایج حاصله از مصاحبه نیمه ساخت یافته با 30 نمونه زن، نشان از تغییر در رویکرد زنان متعلق به جایگاه های مختلف اجتماعی نسبت به غذا و تناول آن دارد. برای زنان مورد مصاحبه، غذا و تناول آن دلالت های معناییِ سیرشکمی، ساده گرایانه، کارکردگرایانه، زیبایی شناسانه، و سبک بخشی دارد.
نقد فمینیستی مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک»اثر فریده خرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فمینیسم، واژه ای فرانسوی به معنی «طرفداری از حقوق زن» و «جنبش آزادی زنان» است که اگرچه با معنای کنونی، واژه ای نوین است، قدمتی به اندازه ی تاریخ دارد. نقد فمینیستی نیز بر آن است تا نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ی ارایه شده از زن در آثار نویسندگان)، بررسی کند. محور و گرایش اول با عنوان «نقد زنان» و گرایش دوم با نام «جلوه های زن» مطرح شده است. در این مقاله به نقد فمینیستی و بررسی چهره ی زن مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک» از فریده خرمی پرداخته می شود. در همین راستا، ابتدا خلاصه ای از داستان ها ذکر، آن گاه به نقد داستان ها از دو دیدگاه مذکور پرداخته شده است. ضمن نقد این مجموعه درمی یابیم که اثر مذکور گواه دغدغه ی زنانه ی نویسنده ی آن است. مضمون داستان ها، مسائل عاطفی اجتماعی زنان در برابر مردان و جامعه است. محور موضوعات بدون هیچ تردیدی زن، مسائل زنان و محدودیت هایشان می باشد و اندیشه ی زن محور نویسنده سبب خلق و ظهور ایده های مردستیز گشته است.
تحلیل انتقادی گفتمان آثار دوره پس از انقلاب اسلامیِ چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون (1996م) (رباب تمدن، آذردخت بهرامی، رؤیا صدر و نسیم عرب امیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 25
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش تحلیل انتقادی گفتمان آثار دوره پس از انقلاب اسلامی چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون است. این مطالعه برروی اشعار رباب تمدن در نشریه «آهنگر»؛ کتاب «آهن قراضه، نان خشک، دمپایی کهنه!» از آذردخت بهرامی؛ «ه ، مثل تفاهم» از رؤیا صدر و «نامه به دزد» از نسیم عرب امیری انجام شده است. مسئله پژوهش این است که جریان های سیاسی و اجتماعی، قدرت ها و ایدئولوژی های چهار دهه اخیر چه تأثیری بر گفتمان طنز زنانه و میزان صراحت و پوشیدگی کلامِ طنزپردازان زن داشته است؛ دیگر این که کنشگران «مرد» در آثار آنان چگونه بازنمایی شده اند. غالباً در حوزه پژوهش به آثار طنزپردازان زن بی توجهی شده است؛ این مقاله بر آن است تا با بررسی آثار شاخص طنزپردازان زن، این کوتاهی را جبران کند. در این پژوهش با کاربرد مؤلفه های الگوی ون لیوون شامل طبقه بندی، تشخص زدایی، نام دهی و...، ارتباط شیوه های بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز با ایدئولوژی ها و مناسبات قدرت تبیین و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که طنزپردازان زن با محافظه کاری در حوزه طنز سیاسی به پوشیده گویی تمایل دارند. «صدر» در بسیاری از نمونه های مؤلفه طبقه بندی، کنشگران را براساس جنسیت، بازنمایی و مردان سلطه جو را ارزش دهی منفی می کند. «بهرامی» با کاربرد مؤلفه طبقه بندی، نوع ارجاعی، پیوند زدن و تفکیک کردن از نظام مردسالاری انتقاد می نماید. «عرب امیری» از زیرمجموعه وارونگی برای تحقیر معشوق استفاده می کند. «تمدن» برخلاف سه طنزپرداز دیگر کمتر به دغدغه های زنان می پردازد.