مطالب مرتبط با کلیدواژه

نقد ادبی زن محور


۱.

سنت نوشتاری زنان: مطالعه موردیِ دو نسل از نویسندگان زن ایرانی (سیمین دانشور و زویا پیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الین شوالتر سنت نوشتاری زنانه سیمین دانشور زویا پیرزاد نقد ادبی زن محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۳
این مقاله، که برگرفته از یک پروژه پژوهشی است، نقطه عزیمت مطالعه خود را مبانی نقد ادبی زن محور آنگلو امریکایی یا به عبارتی دیگر «نقد وضعی زنان» قرار داده است. مقاله درصدد است این پرسش را پاسخ گوید که بر مبنای طبقه بندی منتقد امریکایی، الین شوالتر، در ایران سنت نوشتاری زنان چگونه می تواند تفسیر شود؟ در این زمینه، رمان های دو نویسنده زن ایرانی (سیمین دانشور و زویا پیرزاد) را از دو نسل می کاویم. در این راه، از روش نقد ادبی تفسیری، به لحاظ هماهنگی با اصول نظری این پژوهش، یاری جسته ایم. از همه مقدمات و لوازم تا بدان جا رسیدیم که سنت نوشتاری زنانه، بر اساس آن تعریفی که الین شوالتر از آن داشته، در ایران نیز با نوسان های خاص خویش، پس از گذر از دوران تقلید، رهسپار عبور از سنت فمنیستی به سمت نوشتاری مؤنث است. مدعای این تفسیر، رمان چراغ ها را من خاموش می کنم از زویا پیرزاد است، اگرچه آن نیز، خود، به مثابه سمبلی از سنت نوشتاری مؤنث، بینامتن، و چه بسا سرآغازی است برای نسل های بعد و نویسندگان دیگر تا در ارتباط متقابل با این متون، خلاقیت ها و سبک های نوینی را در سنت نوشتاری زنانه در ایران بشارت دهند.
۲.

تحلیل تطبیقی سیمانگاری زنانه در رمانهای بلندی های بادگیر و سووشون بر اساس نظریه الاین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان شناسی اجتماعی نقد ادبی زن محور الاین شوالتر سووشون بلندی های بادگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۸۰
مقاله پیش رو بر اساس الگوی فرهنگی نقد ادبی زن محور آنگلو-امریکایی الاین شوالتر بنا نهاده شده است. این الگو به نویسندگان زنی می پردازد که خود خالق آثار و انواع ادبی زنانه هستند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی درون مایه های اجتماعی و فرهنگی در دو رمان برجسته ادب ایران و انگلیس، سوشون و بلندی های بادگیر را به صورت تطبیقی واکاوی کرده است. یافته های تحقیق حاکی است که علی رغم فاصله مکانی، زمانی و فرهنگی، درون مایه های مشترک عشق ورزی، ازدواج و جدال عاطفی، آموزش و تلاش برای کسب هویت زنانه و جایگاه اجتماعی در هر دو اثر برجسته است. دو نویسنده، کنش های تقریباً مشابهی از خود بروز داده اند. قهرمان های اصلی زن در هر دو رمان  به گونه ای شخصیت پردازی شده اند که انتظارات جامعه را برآورده سازند. نویسندگان نیز در مخالفت با زنان داستان و البته به نوعی با خودشان محافظه کارانه قلم زده اند. در رمآنهای هر دو نویسنده، رگه هایی از دغدغه ها و اضطراب هایی وجود دارد که ناشی از موقعیّت فردی آنها در تعامل با مردم و محسوب شدنشان به عنوان جنس دوم است. آنچه اضطراب مشترک زنان جهان است.