فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۴۱ تا ۴٬۶۶۰ مورد از کل ۵۵٬۹۴۱ مورد.
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
9 - 38
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: قلدری سازمانی یکی از عواملی است که امروزه در سازمان های مختلف مانند نیروی انتظامی مشاهده می شود؛ بنابراین ساخت، اعتباریابی و سنجش ابزارهای مهم درزمینه قلدری سازمانی می تواند کمک کننده باشد؛ از این رو پژوهش حاضر به منظور ساخت و اعتباریابی میزان قلدری سازمانی و ارتباط آن با فرسودگی و رضایت شغلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. بدین منظور 290 نفر از کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه محقق ساخته قلدری سازمانی با پایایی (79/0)، فرسودگی شغلی (88/0) و رضایت شغلی (77/0) جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی، ضریب آلفای کرونباخ و همبستگی پیرسون به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافته ها: تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد، مقیاس قلدری سازمانی از دو مؤلفه تشکیل شده و تحلیل عاملی تأییدی این مؤلفه ها را با شاخص های برازش مناسب تأیید کرده است. همچنین نتایج نشان داد، قلدری سازمانی با فرسودگی شغلی (582/0) و رضایت شغلی (601/0-) رابطه معنی داری در سطح 01/0>P داشت. پایایی مقیاس قلدری سازمانی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای قلدری شغلی 80/0، قلدری شخصی 78/0 و برای کل مقیاس 79/0 به دست آمد که همگی رضایت بخش بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر این است که مقیاس قلدری سازمانی در جامعه کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روان شناختی استفاده کرد.
بررسی تأثیر پدیده شکست ساختاری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
77 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پدیده شکست ساختاری بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری است. روش: پژوهش حاضر به دلیل استفاده هم زمان از متغیرهای مالی، حسابداری و اقتصادی و نیز، استفاده از اطلاعات تاریخی شرکت ها، از نوع تحقیقات شبه تجربی از نوع پس رویدادی و میان رشته ای است. با توجه به نوع پژوهش، از روش های متنوع اقتصادسنجی از قبیل تجزیه وتحلیل رگرسیون چندگانه با روش اقتصادسنجی پانل دیتا، محاسبه شکست های ساختاری به صورت درون زا و برای تعیین تفاوت بین ضرایب تعیین مدل ها از آزمون z وونگ استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش وجود سه شکست ساختاری معتبر را در دوره زمانی پژوهش نشان می دهد؛ بنابراین بازار سرمایه ایران در سال های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ و ۱۳۹۷ دچار شکست ساختاری شده است. همچنین ملاحظه شد مواقعی که شکست ساختاری اتفاق افتاده است، در مواجهه با آن، ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری کاهش یافته است. ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، بدون لحاظ پدیده شکست ساختاری ۱۶ درصد و با لحاظ پدیده شکست ساختاری ۳۷ درصد است. همچنین نتایج پژوهش در بخش دیگر نشان می دهد که با توجه به وجود تفاوت در ضرایب تعیین الگوهای برازشی، الگوی قیمت نسبت به الگوی بازده در صورت رخداد شکست ساختاری توان تبیینی بیشتری دارد. نتیجه گیری: مطابق نتایج پژوهش شکست ساختاری در بازار سرمایه اتفاق افتاده است و با توجه به افزایش توان توضیحی الگوهای برازشی مبتنی بر اعمال شکست ساختاری، به بیش از دو برابر میزان اولیه آن، می توان پذیرفت که ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری تحت تأثیر پدیده شکست ساختاری قرار می گیرد؛ بنابراین در صورت بی توجهی به پدیده شکست ساختاری، مدل های خطی با پارامترهای ثابت نمی توانند رفتار متغیرهای حسابداری را به خوبی توضیح داده و تبیین کنند و الگوی برازشی مناسبی نیستند. همچنین به دلیل اینکه الگوها در صورت لحاظ کردن پدیده شکست های ساختاری، عملکرد متفاوتی را از خود نشان می دهند، توجه صرف به متغیرهای حسابداری، در بررسی ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، بدون در نظر گرفتن رویدادهای شکست ساختاری، ساده انگاری مسئله است و بر تفسیر استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری، برای پیش بینی نتایج فعالیت های اقتصادی آتی شرکت ها تأثیر نامساعدی می گذارد.
الگوی آموزش هوشمند بومی با تأکید بر سازمان های مشارکت کننده (مطالعۀ موردی: آموزش وپرورش استان تهران و البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۰)
337 - 350
حوزههای تخصصی:
تحولات شتاب زده جهانی پدیده نوین و اجتناب ناپذیر برخورداری از فناوری های نوین در آموزش را، با عنوان آموزش هوشمند، مطرح می سازد که سهم هر کشور در متناسب سازی و بومی سازی آن قابل توجه است. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل آموزش هوشمند بومی با توجه ویژه به نقش سازمان های مشارکت کننده است. جهت تدوین مدل، رویکرد پژوهشی کیفی داده بنیاد با روش گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در جامعه آماری فعالان عرصه آموزش در استان تهران استفاده شد. با انجام دادن 14 مصاحبه کیفی و حصول اشباع نظری مدل آموزش هوشمند بومی طراحی شد که در مرکز آن آموزش هوشمند بومی با تعامل بین مجریان، تنظیم کنندگان، توسعه دهندگان، و مخاطبان قرار داشت و بر اساس یافته ها کارکرد صحیح مدل منوط به وجود عناصر و سازمان های مشارکت کننده در جامعه با وزارت آموزش وپرورش است. پیشنهادهای کاربردی جهت توسعه و اثربخشی بیشتر مدل نیز ارائه شد.
طراحی الگوی عوامل مؤثر بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودرو سازی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکنون که در اقتصاد جهانی مشتریان بقای شرکت را رقم می زنند، شرکت ها دیگر نمی توانند نسبت به انتظارات و خواسته های مشتریان بی تفاوت باشند. با وجود این بدبینی، مصرف کننده یک پدیده درحال رشد است که پیامدهای منفی برای شرکت ها و مصرف کنندگان دارد. به خصوص در صنعت خودروسازی عوامل زیادی می تواند منجر به بدبینی مصرف کننده شود؛ از این رو در پژوهش حاضر کوشش شده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که چه عواملی بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودروسازی مؤثر است؟ برای این منظور، از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. در پژوهش حاضر تعداد 540 متن علمی معتبر به زبان انگلیسی در بازه سال های 2000-2022 میلادی شناسایی و تعداد 60 عنوان پژوهشی با بهره گیری از روش مهارت های ارزیابی حیاتی (CAPS) استخراج شد. برای تحلیل پیشینه پژوهش از روش مرور سیستماتیک (فراترکیب) استفاده شد. پس از مطالعه و استخراج متن، کدهای کلیدی با نرم افزار مکس کیودی ای، استخراج و خوشه بندی و در قالب مفهوم و مؤلفه ها تنظیم شد. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های اصلی مؤثر بر بدبینی مصرف کننده در صنعت خودروسازی شامل 18 عامل اصلی و 117 مقوله محوری است. عوامل اصلی مؤثر بر بدبینی مصرف کنندگان عبارت است از: عوامل جمعیت شناختی، عوامل شخصیتی، عوامل فرهنگی، دل مشغولی های اجتماعی، تجربه تلخ از شرکت، خطر های مؤثر بر بدبینی مصرف کننده، بی عدالتی درک شده، بار منفی احساسات فرد، اختلالات روحی و روانی، رفتارهای فریبکارانه شرکت، رفتارهای غیراخلاقی شرکت، عملکرد نادرست شرکت، عوامل تبلیغاتی، نگرش بدبینانه اجتماعی، نگاه منفی به شرکت، توجه به محیط زیست، ویژگی های رفتاری مشتری، قدرت چانه زنی مشتری.
ارائۀ مدل تحول فرهنگ تعالی محور در صنعت فولاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تولید و عملیات سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
125 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل تحول فرهنگ تعالی محور در صنعت فولاد است. برای این منظور، از روش کیفی مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های ساختارنیافته و از نمونه گیری هدفمند بهره برده شد. مشارکت کنندگان کلیه مدیران خبره به حوزه تعالی و کارشناسان ویژه صنعت فولاد اصفهان، به تعداد 15 نفر بودند. برای رسیدن به مفاهیم، مقوله ها و طبقات، داده های حاصل از مصاحبه ها براساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل و با کمک نرم افزار MAXqda 18 تحلیل شد. شرایط علی شامل عوامل فناورانه ، فردی و سازمانی، شرایط زمینه ای شامل فرهنگ و محیط، ساختار و فرآیند و بلوغ سازمانی، شرایط مداخله گر شامل عوامل مرتبط با جامعه، عدالت سازمانی و پایش و ارزیابی، راهبرد ها شامل مدیریت مشارکتی، مدیریت انگیزش، توسعه زیرساخت ها و توانمندسازی و پیامد های حاصل، شامل رشد فردی، توسعه سازمانی و اجتماعی به دست آمد. برای سنجش اعتبار، ضریب کندال پس از جمع آوری نظرها به شیوه دلفی محاسبه شد.
اعتبار سنجی الگوی توانمندسازی مدیران میانی آموزش و پرورش: ارزیابی برازش مدل با داده های میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
۷۴-۵۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد کمّی به منظور آزمون روایی سازه و برازش مدل شش مؤلفه ای توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش در ایران با داده های میدانی انجام شد. جامعه آماری این مطالعه را مدیران میانی آموزش وپرورش استان تهران (حدود 510 نفر) بودند که بیش از 70 درصد از جامعه آماری (348 نفر) با نمونه های در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه 66 سؤالی محقق ساخته پاسخ دادند. برای ارزیابی روایی پرسشنامه، علاوه بر نظرات صاحب نظران، از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد و برای ارزیابی پایایی آن از آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای شش مؤلفه پرسشنامه، مقدار آلفا از ٨7/٠ تا 93/٠ متغیر بود. برای بررسی برازش مدل شش عاملی با داده های میدانی، از تحلیل عامل تأییدی با استفاده از بسته نرم افزاری23 AMOS استفاده شد. عامل ها در مدل برازش شده شامل عاملیت نیروی انسانی، خودتنظیمی و توسعه خویشتن، انتصاب مبتنی بر شایستگی، تعلق سازمانی، توزیع قدرت و تفویض اختیار، اصلاح سیاست های کلان (مساعد ساختن محیط فرا سازمانی) بودند که همگی دارای بار عاملی در آستانه قابل بودند. شاخص های برازش مدل توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش نشان دهنده برازش مطلوب الگوی ارائه شده است. این پرسشنامه می تواند برای ارائه مدلی برای توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش در مطالعات آینده به کار رود.
پاسخ حسابرسان به تقلب شرکت: شواهدی از حق الزحمه حسابرسی و جایگزینی حسابرس
حوزههای تخصصی:
تأثیر استراتژی CRM بر توسعه محصول جدید و تعهد رابطه ای با میانجی گری یادگیری از شکست در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷)
107 - 126
حوزههای تخصصی:
شرکت های دانش بنیان جهت حضور در فضای رقابتی به توسعه محصول جدید و همچنین حفظ مشتریان و ایجاد تعهد رابطه ای نیاز دارند. این شرکت ها به دلیل نوپا بودن، ممکن است در مسیر خود شکست بخورند. یادگیری از شکست و CRM از عواملی هستند که به سازمان ها کمک می کند تا در توسعه محصول جدید و برقراری تعهد رابطه ای موفق شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر CRM بر توسعه محصول جدید تعهد رابطه ای با میانجی گری یادگیری از شکست بود. پژوهش کاربردی حاضر، توصیفی از نوع همبستگی-پیمایشی بوده. جامعه آماری مدیران بازاریابی شرکت های دانش بنیان حاضر در شهرک صنعتی صفادشت به تعداد 324 نفر بودند. تعداد حجم نمونه با روش استناد به متغیرهای مشاهده پذیر، 176 نفر تعیین و با روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس، ابزار گردآوری داده ها، توزیع شد. پیش از توزیع، پایایی ابزار با ضریب آلفای کرونباخ 0/87 و پایایی ترکیبی بیش از 0/6 تأیید گردید. روایی آن نیز با معیار AVE تمامی مقادیر بیش از 0/5 تأیید گردید. جهت آزمون فرضیات و برازش مدل از مدل یابی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نرم افزار مورداستفاده جهت تجزیه وتحلیل نتایج فرضیات، Smart PLS3 می باشد. نتایج نشان داد که CRM بر توسعه محصول جدید و تعهد رابطه ای تأثیر معنی داری دارد. همچنین یافته ها حاکی از تأیید نقش میانجی یادگیری از شکست در تأثیر CRM بر توسعه محصول جدید و تعهد رابطه ای بود.
مدیریت پسماندها در شهرهای هوشمند با استفاده از شبکه اینترنت اشیاء (IOT )(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز ، مدیریت پسماند شهری یکی از مهمترین وظایف مدیرت شهری است که هزینه و مشکلات اجرایی فراوانی دارد. عملیات جمع آوری ، دفع و بازیافت پسماندها به دلیل صرف هزینه های گزاف برای سرمایه گذاری در ایجاد ناوگان کامیون های حمل پسماند بسیار پر هزینه است. همچنین صرف هزینه های عملیاتی قابل توجه برای کارگران ، رانندگان ، سوخت و تعمیر و نگهداری ، مدیریت پسماند های شهری را به عملیاتی پر هزینه تبدیل کرده است . با توجه به هزینه های فراوان مدیریت پسماندهای شهری ، ایجاد بهبود های اندک در مدیریت پسماند های شهری ، منجر به صرفه جویی های بزرگ در هزینه های مدیریت پسماند ها خواهد شد . اینترنت اشیاء ( IOT ) یکی از ابزارهای کارآمد و مناسب برای کاهش هزینه های جمع آوری و مدیریت پسماندهای شهری است . در این مقاله ابتدا شاخص ها و الزامات زیر ساختی استقرار شهر هوشمند بیان شده اند . سپس پیش نیازهای استقرار اینترنت اشیاء برای مدیریت پسماندهای شهری در موارد تفکیک ، جمع آوری و بازیافت پسماند های شهری معرفی شده اند . پس از آن یک مدل 5 لایه استقرار اینترنت اشیاء برای مدیریت پسماندهای شهری پیشنهاد شده است . در پایان مقاله ، موانع استقرار اینترنت اشیاء در شهرها به اختصار بیان شده است .
تحلیل قابلیت های دهیاری ها در مدیریت بحران )مطالعه موردی استان همدان((مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
۷۵-۵۵
حوزههای تخصصی:
دهیاری ها یکی از نهادهای محلی در نظام مدیریت روستایی به شمار می روند که طی سال های اخیر در راستای ساماندهی به وضعیت مدیریت روستایی، تأسیس شدند. هدف پژوهش حاضر تحلیل ظرفیت ها و قابلیت های دهیاری های استان همدان در مدیریت بحران بود که با استفاده از راهبرد پیمایش انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دهیاران استان همدان بودند که طبق آخرین امار 716 نفر می باشند. از این تعداد 250 نفر به شیوه تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. قابلیت ها و نقش دهیاری ها در مدیریت بحران روستاهای استان همدان به کمک نرم افزار Smart PLS شناسایی و سپس تحلیل شدند. نتایج نشان داد مهم ترین قابلیت ها و اقدامات دهیاری ها قبل از وقوع بحران شامل مقوله های «آموزش»، «هماهنگی سازمانی»، «بهداشتی و درمانی»، در حین وقوع بحران شامل مقوله های «اطلاع رسانی»، «سازمان دهی گروه ها» و «اقدامات انتظامی و امنیتی»، و پس از بحران شامل اقدام های «بازسازی»، «ارزیابی خسارت ها» و «تسهیلات و خدمات» می باشند. برگزاری دوره های آموزشی پودمانی برای آماده سازی دهیاران، استفاده از سامانه های پیش آگاهی و بکارگیری ظرفیت های رسانه های اجتماعی برای افزایش توانایی مدیریت بحران در مناطق روستایی برای افزایش ظرفیت دهیاری ها در مدیریت بحران مناطق روستایی ضروری است.
تعیین الویت های راهبردی فناوری های مطلوب سازمان های دفاعی با تاکید بر قدرت هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵
155 - 177
حوزههای تخصصی:
ارزیابی فناوری و تعیین اولویت های راهبردی فناوری در هر سازمانی، یک ابزار موثر بر مبنای یک چارچوب مشخص و کاملاً علمی انجام می پذیرد که مدیران راهبردی را برای استقرار نظام فناوری سازمان به درک بهتر فناوری و تصمیم گیری در مورد انتخاب آن هدایت می کند. پژوهش حاضر با هدف سنجش و ارزیابی فناوری های مطلوب سازمان های نظامی با تاکید بر قدرت هوایی نظامی انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه صاحب نظران و کارشناسان آگاه نظامی و قدرت هوایی نظامی در کشور تشکیل داده اند. با توجه به موضوع تحقیق و محدودیت خبرگان و کارشناسان در تسلط به مبانی و اهداف تحقیق، از روش گلوله برفی استفاده شده و داده های پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه تهیه و تحلیل آنها به روش آمار توصیفی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که از میان فناوری های مورد نیاز قدرت هوایی نظامی، اولویت فناوری های بعد «عملیات هوایی» شامل : هواپیماهای بدون سرنشین، مهمات هوشمند، هواپیماهای با سرنشین و ارتباطات و امنیت شبکه و در بعد «پشتیبانی هوایی» شامل : فناوری های زنجیره تامین هوشمند، مکانیزه بومی و خود اتکا، فناوری های لجستیکی و فناوری های هوش مصنوعی و فناوری های بعد «امور راهبردی سازمانی» شامل : فناوری بکارگیری بانک های اطلاعاتی، فناوری ارتباط و امنیت شبکه، فناوری های هوش مصنوعی، مدیریت و رهبری سازمانی و شبیه سازها به ترتیب دارای بالاترین اولویت فناوری هستند و باید در حوزه قدرت هوایی نظامی بیشترین سرمایه گذاری ها در این اولویت های فناوری صورت گیرد.
اولویت بندی واگذاری وظایف و تکالیف به مدیریتهای محله ای (شورای اجتماعی محلات مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
۱۵۲-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش ابتدا وظایف و تکالیف شهرداری ها بر حسب حاکمیتی یا تصدی گری تفکیک شدند و سپس از میان 25 وظیفه عمده تصدی گری غیر تجاری با کمک تلفیق فرایند تحلیل سلسه مراتبی و تکنیک تاپسیس، 8 اولویت اصلی برای واگذاری احصا شد. برای انجام این کار 8 معیار مختلف تعریف گردیدند که عبارتند از: مقاومت درونی شهرداری برای واگذاری اختیارات و وظایف، ناهماهنگی و عدم ارتباط مؤثر شورای اجتماعی محلات با شهرداری، عدم انسجام و کارایی داخلی شورای اجتماعی محلات، تعارض و تداخل وظایف با شهرداری، نبود تخصص گرایی در شورای اجتماعی محله، مخالفت بازیگران بیرون از شهرداری، ویژگی های خاص محلات و منع قانونی که برخی از این پارامترها داخلی (مربوط به شوراهای اجتماعی محلات) و برخی بیرونی هستند. با توزیع فرمهای تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس میان رؤسای شوراهای اجتماعی محلات مشهد و اعضای شورای شهر و کارشناسان شهرداری، مشخص شد که بالاترین اولویت برای واگذاری مربوط به تهیه و ارائه تجارب محله ای است و طراحی و پیشنهاد عرصه ها و پلازاهای عمومی، نظارت بر فعالیت های ورزشی مناطق، مشارکت در تجهیز و نگهداری اماکن و نمادهای فرهنگی، مشارکت در کاهش آسیب های اجتماعی، پیشنهاد و نظارت بر طرح های مبلمان و تجهیزات شهری، پیشنهاد و نظارت بر طرح های بدنه ها و مبادی ورودی شهر و مشارکت در آموزش های شهروندی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند.
بررسی سیر تکامل مفهوم مسئولیت اجتماعی سازمان و تدوین سناریوهای استقرایی پیش روی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
93 - 128
حوزههای تخصصی:
نگاهی به گذشته نشان می دهد که مسئولیت اجتماعی از یک مفهوم جنینی شروع شده و در طول زمان رشد کرده و هویت سازمان ها را تحت تأثیر قرار داده است، اما همچنان پیرامون برهم کنش بین سازمان و جامعه نظرات متناقضی در حوزه نظری و راهبردی سازمانی وجود دارد. در این مقاله برای درک بهتر تاریخچه مسئولیت اجتماعی، ابتدا یک مرور ادبیات نیمه سامان مند انجام شده است تا یک تصویر کلی از سیر تکامل این مفهوم در طول زمان داشته باشیم. سپس با توجه به تواتر مفاهیم در مقالات کلیدی، سه پیشران اصلی حوزه مسئولیت اجتماعی سازمان که می توانند سازمان هایِ آینده را دست خوش تغییر کنند شناسایی شدند که شامل «نابرابری»، «تغییرات اقلیمی» و «شکاف جنسیتی» هستند. در گام بعدی سعی کردیم با ترسیم نمودارهای علّی بین این پیشران ها و متغیرهای سازمانی و اجتماعی دیگر تصویری از برهم کنش بین سازمان و اجتماع در ادبیات این حوزه ارائه دهیم. در گام آخر با توجه به این سه پیشران، سناریوهایی استقرایی- هنجاری از آینده مسئولیت اجتماعی سازمان ارائه شد. این سناریوها شامل «سازمان های برابری جو»، «هم حسان با طبیعت» و «سازمان های بدون تبعیض جنسیتی» هستند.
طراحی چارچوب مفهومی برای مؤلفه های نرم تحول دیجیتال با استفاده از تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 88
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه تحول دیجیتال، ماهیت کار، مرزهای سازمانی و مسئولیت های کارکنان سازمان ها را تغییر داده است. تحول دیجیتال، پاسخ مناسبی برای دنیای سراسر تغییر، ابهام و نامطمئن است، از این رو، برای سازمان ها ضروری است تا به منظور باقی ماندن در میدان رقابت، به تحول دیجیتال مجهز شوند. تحول دیجیتال فقط به فناوری های دیجیتال نوین مربوط نمی شود و بیشتر به انسان وابسته است که در اصطلاح به آن، بخش نرم تحول دیجیتال گفته می شود. مدیران باید با مؤلفه های نرم تحول دیجیتال که لازمه پیاده سازی تحول شگرف دیجیتال است، آشنا شوند و آن ها را در سازمان های خود به کار گیرند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های نرم تحول دیجیتال و طراحی چارچوب مفهومی برای تبیین آن هاست.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، اجرا شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقاله های پایگاه های داده و مجله های معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب شده است.
یافته ها: طی فرایند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چارچوب مفهومی حاصل از مؤلفه های نرم تحول دیجیتال ترسیم شد که متشکل است از: مضمون فراگیر فرهنگ، مشتمل بر 12 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت ها، مشتمل بر 4 مضمون سازمان دهنده و 31 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مدیر سازمان، مشتمل بر 3 مضمون سازمان دهنده و 24 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر رهبری دیجیتال، مشتمل بر 2 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه.
نتیجه گیری: مؤلفه های نرم تحول دیجیتال شناسایی شده، نشان می دهد که سازمان برای موفقیت در تحول دیجیتال، بر مدیر سازمان، به عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می کند، متکی است. همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد می کند و پیش گام و محرک این تحول در سازمان می شود و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می کند. همه آنچه بیان شد، در کنار افراد و مهارت های آنان به ثمر می نشیند، بنابراین سازمانی که به همه این مؤلفه های نرم مجهز شود، می تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مقالات پایگاه های داده و مجلات معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 43 نمونه مرتبط با موضوع مورد مطالعه انتخاب شده است. یافته ها: طی فرآیند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چهارچوب مفهومی حاصل از مولفه های نرم تحول دیجیتال شامل مضمون فراگیر فرهنگ دارای 12 مضمون سازمان دهنده و 50 مضمون پایه؛ مضمون فراگیر مهارت ها دارای 4 مضمون سازمان دهنده و 31 مضمون پایه؛ همچنین مضمون فراگیر مدیر سازمان دارای 3 مضمون سازمان دهنده و 24 مضمون پایه و در نهایت مضمون فراگیر رهبری دیجیتال دارای 2 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه، ترسیم شد. نتیجه گیری: مولفه های نرم تحول دیجیتال شناسایی شده، بیانگر این هستند که سازمان برای موفقیت در تحول دیجیتال بر مدیرسازمان به عنوان کسی که کشتی سازمان را هدایت می کند، متکی است، همچنین رهبر دیجیتال است که اشتیاق تحول دیجیتال را در افراد ایجاد کرده و پیشگام و محرک این تحول در سازمان می گردد و با ایجاد فرهنگ مناسب، مسیر را برای تحول دیجیتال هموار می سازد. همه موارد مذکور در کنار افراد و مهارت های آن ها به ثمر می نشیند؛ بنابراین، سازمانی که به همه این مولفه های نرم مجهز باشد می تواند مدعی موفقیت در عرصه تحول دیجیتال باشد.
تأثیر مدیریت استعداد بر تعهد سازمانی با نقش میانجی عدالت سازمانی در میان کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت استعداد بر تعهد سازمانی با نقش میانجی عدالت سازمانی در میان کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی از نوع پیمایشی - علّی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی با حجم 96 نفر بود که با استفاده از روش سرشماری تمام اعضای جامعه آماری موردنظر برای پژوهش انتخاب گردیدند. روش گردآوری داده ها میدانی و ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه استاندارد مدیریت استعداد کانینگهام (2007)، عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) و تعهد سازمانی دیک و متکالف (2001) است. روش تجزیه وتحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی (SEM) با استفاده از Smart PLS می باشد. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده نشان داد، مدیریت استعداد به میزان 83 درصد بر عدالت سازمانی و به میزان 42درصد بر تعهد سازمانی کارکنان مؤثر است. عدالت سازمانی نیز به میزان 48درصد بر تعهد سازمانی تأثیرگذار است. همچنین مدیریت استعداد با نقش میانجی عدالت سازمانی بر تعهد سازمانی کارکنان با استفاده از آزمون سوبل به میزان 21/4 تأثیرگذار می باشد؛ بنابراین با توجه به نتایج آماری، کلیه فرضیات تحقیق تأیید و این نتیجه کلی پژوهش حاصل گردید که عدالت سازمانی بین رابطه مدیریت استعداد و تعهد سازمانی کارکنان نقش میانجی را دارد.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری علمی در نظام آموزش عالی ایران: یک مطالعۀ ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
169 - 192
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری علمی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد. روش پژوهش، مطالعه موردی از نوع مدل سازی بود. جامعه ی آماری پژوهش، خبرگان آشنا به حوزه گردشگری علمی شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه های ایران بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند 37 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل اسناد، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. در گام اول با بررسی ادبیات پژوهش به شیوه مرور نظام مند و همچنین از طریق مصاحبه با صاحب نظران و به رویکرد اسقرایی عوامل مؤثر بر گردشگری علمی در آموزش عالی استخراج شد و در گام دوم با استفاده از تکنیک 6 مرحله ای مدل سازی ساختاری- تفسیری، مدل مورد نظر استخراج گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که 9 عامل اصلی مؤثر بر شکل گیری گردشگری آموزش عالی در ایران به ترتیب تأثیرگذاری عبارتند از: تبادلات سیاسی پویا با جهان در سطح ملی، وجود سیاست گذاری های کلان ملی در حوزه تعامل دانشگاهی، تسهیل فرایند پذیرش در ابعاد سیاسی و اداری، وجود زیرساخت های اقتصادی و فنی برای دانشجویان خارجی، سطح زبان بین المللی اعضای هیأت علمی و کارکنان و ساختار آموزش عالی پویا و پذیرنده، وجود احساس امنیت در ابعاد اجتماعی، امنیتی و سیاسی برای دانشجویان خارجی و عوامل برند بودن دانشگاه ها و معرفی و ارائه جاذبه های تاریخی، فرهنگی و مذهبی به جهانیان.
آینده مطلوب روندهای تحول درسازوکارهای سازمانی و اجرایی سازمان تأمین اجتماعی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
37 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این مطالعه استخراج سناریوی مطلوب تحول در سازوکارهای اجرایی و ساختار تشکیلاتی سازمان تأمین اجتماعی است که بر مبنای رویکرد آینده پژوهی و با بررسی روند 30 ساله این سازمان تعیین شده است.
روش: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای کاربردی است و از لحاظ نوع شناسی از جمله پژوهش های کیفی است که در پارادایم قیاسی استقرایی به دست آمده است. به منظور تحلیل داده ها از روش سناریونویسی با استفاده از رویکرد شوارتز اقدام شد و برای این منظور متغیرهای کلیدی که قبلاً توسط مطالعات انجام شده و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 5 نفر از خبرگان حوزه تأمین اجتماعی و بررسی داده های حداقل 30 سال گذشته سازمان تأمین اجتماعی شناسایی و به روش تحلیل مضمون استقرایی یکپارچه شدند، از حیث عدم قطعیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. روایی و پایایی مصاحبه به ترتیب با روش روایی محتوای نسبی و چندین بار تکرار و مطالعه تأیید شد. همچنین به منظور فهم بهتر سناریو، در نرم افزار ونسیم سناریو مطلوب ترسیم شد.
یافته ها: دو عدم قطعیت کلیدی، فراگیری پوشش بیمه اجتماعی و ارتقای کیفیت و اصلاح ساختار برای آحاد مردم بوده است که بر مبنای آن چهار سناریو به دست آمد. سناریو خوش بینانه و مطلوب از چهار حلقه متأثر از رشد اقتصادی، تحولات فناوری، سرمایه گذاری و ایجاد تعادل بین منابع و مصارف و تنظیم بازار خدمات تأمین اجتماعی و جبران نواقص آن توسط دولت تشکیل شده است.
نتیجه گیری: برمبنای سناریوی مطلوب پژوهش، برخی راهبردهای پیشنهادی ارائه شد که عبارتند از: ایجاد امنیت درآمد پایه از طریق تعیین حداقل سطح درآمدی واقعی متناسب با ارزش ریالی مجموعه ای از کالاها و خدمات ضروری، خط فقر ملی، آستانه درآمد برای کمک های اجتماعی یا سایر آستانه های مشابه و تصویب و طی نمودن مسیر قانونی، ایجاد طرح های مزایای همگانی به منظور حمایت اجتماعی، در نظرگرفتن بسته های مشوق های شایسته برای کارآفرینی و شرکت های دانش بنیان و راهبردهای دیگر.
بررسی تأثیر عوامل فشار آفرین شغلی بر قضاوت حرفه ای حسابرس: مطالعه موردی جامعه حسابداران رسمی ایران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷ (جلد ۱)
117 - 134
حوزههای تخصصی:
قضاوت حرفه ای گوهر اصلی حسابرسی است. عدم صلاحیت حسابرس در انجام قضاوت های حرفه ای می تواند منجر به تصمیمات نادرستی شود که اغلب دارای تأثیرات منفی روی کیفیت حسابرسی، صاحب کار و اشخاص ذینفع مرتبط با صورت های مالی است. اظهارنظر حرفه ای همواره با محدودیت های ذاتی مانند قضاوت حسابرس در فرایند انجام کار همراه بوده و فعالیت هایی که حسابرسان برای رسیدن به اظهارنظر انجام می دهند متأثر از قضاوت ها و تصمیم گیری های حرفه ای است دستیابی به افزایش کیفیت قضاوت حرفه ای حسابرسان، مستلزم شناسایی عوامل مؤثر بر قضاوت حرفه ای است. هدف این پژوهش بررسی رابطه بین عوامل فشار آفرین شغلی و قضاوت حرفه ای حسابرس در مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران است. روش پژوهش، توصیفی-پیمایشی می باشد و جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای که در بین حسابرسان سازمان حسابرسی و مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی شامل کلیه شرکا، مدیران و سرپرستان حسابرسی توزیع شد، صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که سه بعد نقش، حمایت همکاران و کنترل بر قضاوت حرفه ای حسابرسان تأثیر مثبت و معنادار و چهار بعد فشار زمانی، اضطراب، ارتباط و تقاضا بر قضاوت حرفه ای حسابرسان تأثیر منفی و معناداری دارند
طراحی الگوی خود مدیریتی با تأکید بر مکتب فکری شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد تحقق حاکمیت منابع انسانی
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۳
9 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی خود مدیریتی با تأکید بر مکتب فکری شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد تحقق حاکمیت منابع انسانی می باشد که به منظور رسیدن به این هدف ابعاد خود مدیریتی از منظر اسلام و قرآن و هم چنین مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش مطالعه، در حیطه ی پژوهش های کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است. داده های پژوهش، متون، یادداشت ها و پژوهش های پیشین انجام گرفته در زمینه طراحی الگوی خود مدیریتی به منظور تحقق حاکمیت منابع انسانی با تأکید بر مکتب فکری شهید قاسم سلیمانی می باشد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها به شناسایی 153 کد (شاخص)، 14 مفهوم و 5 مقوله منجر شد. با توجه به نتایج پژوهش ابعاد طراحی الگوی خودمدیریتی به منظور تحقق حاکمیت منابع انسانی با تأکید بر مکتب فکری شهید قاسم سلیمانی در پنج مقوله: مدیریت روحی- روانی (خودشناسی، خودارزیابی، خودکنترلی، خودباوری و قوه تفکر)، مدیریت فیزیکی- جسمی (تحرک جسمی، آراستگی جسمی و سلامت جسمی)، مدیریت رفتاری- شخصیتی (خصوصیات باطنی و خصوصیات ارتباطی)، مدیریت معنوی- اعتقادی (نگرش معنوی- اعتقادی و رفتار معنوی- اعتقادی) و مدیریت خودآموزی (توسعه فردی و توسعه تخصصی) تقسیم بندی شدند.
شناسایی راهکارهای توسعه پایدار و مدیریت سبز در طراحی ورزشگاه های فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طراحی و ساخت ورزشگاه های فوتبال، شناسایی و اجرای راهکارهای توسعه پایدار و مدیریت سبز موضوعی بسیار مهم است. این راهکارها در نهایت سبب کاهش تأثیرات منفی بر محیط زیست، بهره وری انرژی و منابع، بهبود کیفیت هوا و بهبود تجربه برای هواداران و ذی نفعان فوتبال می گردد. در همین راستا پژوهش حاضر با رویکرد شناسایی راهکارهای توسعه پایدار و مدیریت سبز در طراحی ورزشگاه های فوتبال، انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و به روش کیفی با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه مشارکت کننده در پژوهش، خبرگان مرتبط با موضوع بودند که 17 نفر از آن ها به عنوان نمونه های پژوهش در سال 1402 انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته با پرسش های باز بود. به منظور بررسی و دسته بندی اطلاعات، از نرم افزار مکس کیودا نسخه 20 استفاده گردید. جهت تعیین روایی و پایایی از معیارهای اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اعتماد و تاییدپذیری استفاده شد. با تجزیه وتحلیل یافته های حاصل از اطلاعات مشارکت کنندگان در پژوهش، راهکارهای توسعه پایدار و مدیریت سبز در طراحی ورزشگاه های فوتبال شامل 54 مضمون فرعی در قالب 7 مضمون اصلی بهینه سازی مصرف انرژی، توسعه بازیافت، حمل و نقل، نظارت و ارزیابی، آموزش و فرهنگ سازی، توسعه زیرساخت و مصالح سبز شناسایی شد. درنهایت به تمامی مسئولان ذیربط در زمینه ساخت، توسعه و تجهیز اماکن ورزشی پیشنهاد می شود از مفاهیم بیان شده در این پژوهش به منظور رعایت اصول توسعه پایدار در اماکن ورزشی و به خصوص ورزشگاه های فوتبال استفاده نمایند.