فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۵۷٬۰۵۸ مورد.
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
667 - 690
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف سبز بیانگر مسئولیت یا مشارکت مصرف کنندگان در حفاظت از محیط زیست است. مصرف سبز یکی از مؤلفه های اصلی تأثیرگذار بر مسئولیت اجتماعی و توسعه پایدار است. امروزه، به واسطه افزایش ادراک مصرف کنندگان از اهمیت محصولات سبز، تقاضا برای این نوع محصولات روبه افزایش است. نگرش و قصد خرید مصرف کنندگان محصولات سبز، به مقدار زیادی از ادراک و باورهای آنان تأثیر می پذیرد. ترویج مصرف محصولات سبز، مستلزم درک و شناخت ارزش ادراک شده مصرف کنندگان از این قبیل محصولات و از جنبه های مختلف است. با توجه به اینکه بیشتر مصرف کنندگان از رویه های مصرف احساسی تبعیت می کنند، استفاده از مدل های سنتی برای مطالعه مصرف سبز، کارایی چندانی ندارد. نظریه حسابداری ذهنی دوبل، از جمله ابزارهایی است که می تواند نحوه تغییر عواطف و احساسات مصرف کنندگان را در طول فرایند مصرف مطالعه و بررسی کند. بر اساس این تئوری، مردم در موقع خرید از یک حساب ذهنی دوبل (ضریب تعدیل لذت و ضریب تسکین درد) استفاده می کنند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزش ادراک شده مصرف کنندگان بر قصد مصرف سبز آنان با تأکید بر حسابداری ذهنی دوبل و حساسیت مصرف است.روش: به لحاظ روش، پژوهش حاضر توصیفی هم بستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش مصرف کنندگان استان های فارس و خوزستان بود. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه گردآوری شدند. پرسش نامه استفاده شده در مقیاس لیکرت و در دو بخش مجزا بود. بخش اول، در خصوص سؤال های اطلاعات جمعیت شناختی و بخش دوم، سؤال های مرتبط با متغیرهای پژوهش بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه ۲۶ و آموس نسخه ۲۴ انجام شد. از ۳۱۵ پرسش نامه تکمیل شده، ۳۰۸ پرسش نامه قابلیت استفاده داشت.یافته ها: این پژوهش شامل چهار سازه اصلی به نام های منافع ادراک شده، فداکاری ادراک شده، حسابداری ذهنی دوبل و قصد مصرف سبز بود. منافع ادراک شده شامل چهار بُعد بود: ارزش کارکردی، ارزش اجتماعی، ارزش عاطفی و ارزش سبز. فداکاری ادراک شده از دو بُعد ریسک اقتصادی و ریسک زمانی تشکیل شده بود. حسابداری ذهنی دوبل، دو مؤلفه ضریب تعدیل لذت و ضریب تسکین درد را شامل شد. یافته های این پژوهش نشان داد که منافع ادراک شده، فداکاری ادراک شده و مؤلفه های حسابداری ذهنی دوبل، بر قصد مصرف سبز اثر معناداری دارند. بنا بر یافته های این پژوهش، در بین مؤلفه های منافع ادراک شده، ارزش کارکردی اهمیت بیشتری دارد. به علاوه در بین مؤلفه های فداکاری ادراک شده، ارزش مؤلفه ریسک اقتصادی بیشتر از مؤلفه ریسک زمانی است. یافته ها نشان داد که منافع ادراک شده، بیشتر از فداکاری های ادراک شده بر تصمیمات خرید اثرگذار است. همچنین مؤلفه های حسابداری ذهنی دوبل، روی رابطه بین منافع و فداکاری ادراک شده با قصد مصرف سبز، تأثیر جزئی دارد؛ بدین معنا که حسابداری ذهنی دوبل باعث می شود که منافع و فداکارهای ادراک شده مصرف کنندگان، به واسطه درجات مختلف پرداخت تغییر کند. بنابر یافته های به دست آمده، بهبود لذت مصرف سبز می تواند باعث بهبود تجربه مصرف افراد و در نتیجه کاهش درد پرداخت و سپس افزایش قصد مصرف سبز افراد شود. در نهایت حساسیت مصرف، بر رابطه بین منافع ادراک شده و قصد مصرف سبز و همچنین، ضریب تعدیل لذت و قصد مصرف سبز اثر تعدیلی می گذارد؛ به این معنا که از طریق افزایش لذت مصرف و کاهش درد پرداخت، می توان به بهبود ارزش ادراک شده مصرف کنندگان و همچنین، قصد مصرف سبز آنان امیدوار بود.نتیجه گیری: هرچه ادراک تولیدکنندگان و مصرف کنندگان از منافع ادراک شده، فداکاری ادراک شده، حسابداری ذهنی دوبل و حساسیت مصرف افزایش یابد، احتمال گسترش فرهنگ مصرف سبز نیز افزایش می یابد. همچنین تولیدکنندگان می توانند از طریق افزایش لذت مصرف و کاهش درد، مصرف محصولات سبز را توسعه دهند. برای مثال ارائه های بسته های تشویقی و حمایتی یا ارائه هدایای کوچک، می تواند قیمت محصولات سبز را برای مصرف کنندگان جذاب تر کند. درکل، استراتژی های فروش می تواند محرک مناسبی برای افزایش لذت مصرف و کاهش درد ناشی از پرداخت محصولات سبز باشد.
کاربرد شبکه های یادگیری عمیق برای طراحی فرآیند کنترل کیفیت در صنعت روغن موتور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
211 - 237
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: با توجه به پیشرفت های جدید در دنیای مدرن، استفاده از الگوهای کنترل کیفیت چندمتغیره-چندمرحله ای در صنایع تولید به عنوان موضوعی حیاتی و ضروری مطرح می شود. این پژوهش به بررسی اهمیت و ضرورت کنترل کیفیت چندمتغیره-چندمرحله ای در صنایع تولیدی با تاکید بر تولید روغن موتور پرداخته است. کیفیت روغن موتور به عنوان یک عامل بنیادین، تأثیر قابل توجهی بر عملکرد، عمر موتور، رضایت مشتریان و موقعیت محصول در بازار دارد.در این تحقیق، برای مانیتورینگ و تشخیص خطا در مولفه های کیفی، استفاده از الگوریتم های یادگیری عمیق، مد نظر قرار گرفته است. علت اصلی انتخاب الگوریتم های یادگیری عمیق به جای روش های کلاسیک آماری، نرمال نبودن داده ها و حجم بزرگ نمونه ها بوده است. این مشکلات می توانند باعث عدم دقت تخمین ها و ناپایداری تحلیل ها شوند. از طرفی، توانمندی های منحصر به فرد الگوریتم های یادگیری عمیق در تجزیه وتحلیل داده های پیچیده و استخراج ویژگی های معنادار از داده های گسترده تولید روغن موتور، دلیل اصلی بر انتخاب این الگوریتم ها است.روش ها: در این پژوهش، به منظور افزایش دقت و کنترل کیفیت مؤثر، از الگوریتم های یادگیری عمیق ترکیبی از جمله شبکه عصبی با حافظه طولانی -کوتاه مدت و شبکه عصبی پیچشی، LSTM-CNN و شبکه باقیمانده شبکه عصبی پیچشی متصل و ResNet-DenseNet برای کنترل مؤلفه های کیفی استفاده شده است. در این پژوهش، با توجه به نیاز به تحلیل و کنترل داده های پیچیده و چندمتغیره، از الگوریتم LSTM-CNN برای کنترل کیفی متغیرهای عددی و تشخیص الگوهای زمانی و توالی در داده ها استفاده شده است. همچنین، برای مدیریت و تجزیه و تحلیل داده های بصری که توزیع های غیریکنواخت و پیچیده ای دارند، از الگوریتم ResNet-DenseNet استفاده شده است. این الگوریتم ها با استفاده از ترکیبی از شبکه های عصبی با حافظه طولانی- کوتاه مدت و شبکه های پیچشی، قادر به استخراج ویژگی های معنادار و ارتباطات پیچیده میان داده ها هستند، که این امر باعث بهبود عملکرد و کارایی در فرایندهای کنترل کیفیت و تصمیم گیری هوشمند می شود. این روش قادر به تشخیص الگوهای پنهان و ارتباطات پیچیده بین متغیرها و ویژگی های کیفیتی موجود در داده ها است و قابلیت بهبود فرایندهای کنترل کیفیت و تصمیم گیری هوشمند را تسهیل می کند.یافته ها: ترکیب قابلیت های این الگوریتم ها، عملکرد فرایند کنترل کیفیت را بهبود می بخشد و نتایج بهتری نسبت به روش های تک الگوریتمی به دست می آورد؛ به علاوه از الگوریتم کلونی زنبورعسل (GBC) برای تنظیم پارامترهای الگوریتم های یادگیری عمیق LSTM-CNN و ResNet-DenseNet استفاده شده است. این الگوریتم به عنوان یک رویکرد ترکیبی عمل می کند و از مزایای الگوریتم کلونی زنبور عسل مصنوعی(ABC) و الگوریتم ژنتیک (GA) بهره می برد. این ترکیب به میزان زیادی عملکرد الگوریتم های یادگیری عمیق را در فرایندهای کنترل کیفیت بهبود می بخشد و زمان رسیدن به نتیجه مطلوب را کاهش می دهد. به منظور نمایش کاربرد عملی الگوریتم های ارائه شده در جهان واقعی، یک مطالعه موردی از صنعت تولید روغن موتور بررسی شده است. الگوریتم ترکیبی LSTM-CNN پیشنهادی در فرایند تشخیص خطا، نتیجه بهتری نسبت به الگوریتم های تکی CNN و LSTM داشته و عملکرد نتایج را به ترتیب به میزان 15 و 8 درصد ارتقا داده است؛ همچنین در مؤلفه های تصویری، الگوریتم ترکیبی پیشنهادی ResNet-DenseNet نسبت به الگوریتم های ResNet و DenseNet به ترتیب با دقت بالاتری، به میزان 10 و 15 درصد عمل کرده است.نتیجه گیری: از نظر علمی و عملی، در این پژوهش تأثیر الگوریتم های یادگیری عمیق در بهبود کیفیت و کارایی روغن موتور را مورد بررسی قرار گرفته و از روش های پیشرفته تجزیه وتحلیل داده، به ویژه الگوریتم های ترکیبی عمیق، برای شناسایی الگوهای کیفی در داده های تولید استفاده شده است.
شناسایی ویژگی های مدیر تاب آور مبتنی بر مطالعه سیره زندگی شهید حسن طهرانی مقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرایط اعمال تحریم وجود مدیران و مردمی تاب آور که بتوانند در مقابله با این تحریم ها مقاوم باشند، یکی از مهم ترین ارکان اداره کارآمد کشور محسوب می شود. از نظر مفهومی، تاب آوری به فرآیندها یا الگوهای سازگاری و توسعه مثبت در زمینه تهدیدهای مهم برای زندگی یا عملکرد فرد اشاره دارد. تاب آوری که یکی از ویژگی های اصلی سرمایه روانشناختی به حساب می آید در شرایط تحریم می تواند سرمایه های انسانی سازمان را به استقامت در مقابل تحریم ها برانگیزاند. از این رو شناسایی نمونه هایی موفق در این عرصه می تواند نقش اثرگذاری در انتخاب و توسعه مدیران مناسب برای شرایط بحران کشور باشد. بر این اساس هدف این پژوهش، شناسایی مؤلفه های اصلی شکل گیری و پرورش مدیر تاب آور مبتنی بر سیره زندگی شهید حسن طهرانی مقدم است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. تحلیل کدهای مستخرج، ویژگی های مدیر تاب آور را در قالب مدلی با ۵ مؤلفه ی اصلی و ابعادی ۴۱گانه ارائه داد. نتایج تحقیق در قالب پنج مؤلفه ی اصلی ایجاد تاب آوری شامل ارزش ها و ویژگی های شخصی، مهارت های ادراکی، مهارت های انسانی، مهارت های رهبری و مهارت های فنی سازماندهی شدند.
ملاحظات ایجاد یک نهاد سیاست گذاری رفتاری و تلنگری در ساختار اجرایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
775 - 806
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با توجه به تأثیر رو به رشد کاربرد بینش های رفتاری بر سیاست عمومی، ضمن بررسی تجربه کشورهای متقدم و متأخر در حوزه استقرار تیم های بینش رفتاری در ساختار حکمرانی خود، به بررسی امکان و نحوه ساخت و سازمان دهی تیم های بینش رفتاری در ساختار اجرایی و تصمیم گیری کشور پرداخته است. مطالعات نشان می دهد که از رویکرد رفتاری به سیاست و خط مشی گذاری رفتاری در کشور، دست کم در بُعد پژوهش یا توصیه های سیاستی، کمابیش استقبال شده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با مرور ادبیات نظری و بر اساس نتایج مطالعات میدانی، موضوع امکان تشکیل و استقرار یک نهاد سیاست گذاری بینش رفتاری در ساختار خط مشی گذاری و همچنین، ملاحظات مرتبط در خصوص نحوه تشکیل آن در ساختار اجرایی کشور، به بحث گذاشته شود.روش: این مطالعه در قالب یک پژوهش کیفی و با روش تحلیل تم یا مضمون صورت گرفته است. جامعه مدنظر، به منظور دستیابی به هدف پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، مدیران دستگاه های اجرایی، خبرگان و متخصصان اجرایی در عرصه سیاست گذاری رفتاری است. روش نمونه گیری پژوهش حاضر از نوع نمونه گیری با روش گلوله برفی است. با توجه به استراتژی پژوهش، نمونه گیری به شیوه نظری و با بهره گیری از تکنیک هدفمند انجام شده است. در این پژوهش با ۱۴نفر از اعضای هئیت علمی دانشگاه ها، مدیران دستگاه های اجرایی و خبرگان و متخصصان اجرایی در عرصه سیاست گذاری رفتاری مصاحبه شده است.یافته ها: در بخش نظری تجربه کشورهایی که تیم های بینش رفتاری دارند، در قالب سه حوزه اهداف و وظایف حوزه های عملیات، ساختار نهادی و تشکیلاتی و در نهایت، ساختار قانونی و حقوقی آورده شده است. بر اساس مصاحبه های انجام شده با خبرگان، ۲۹۴مضمون پایه شناسایی شد. این مضامین در قالب ۸ مضمون سازمان دهنده ساختاری، قانونی، حقوقی، رفتار جامعه ایرانی، رفتار مدیران دولتی ایرانی، اخلاق بوروکراسی و پذیرش تئوریک سازمان دهی شد. مضامین سازمان دهنده با نظر خبرگان در قالب سه مضمون فراگیر شامل ملاحظات نهادی، ملاحظات فلسفی و ملاحظات رفتاری تقسیم بندی شد. در عین حال، بر اساس نظر خبرگان، مهم ترین گزاره های موافقت و مخالفت در خصوص استقرار تیم های بینش رفتاری در ساختار هدایت رفتاری کشور، در چهار حوزه قرار گرفت.نتیجه گیری: نتایج مطالعات این پژوهش توصیه می کند که برای استقرار نظام های مدیریت رفتاری، سه ملاحظه نهادی، فلسفی و رفتاری در کانون توجه قرار گیرد. در حوزه ملاحظات نهادی، پیشنهاد شده است که خاستگاه نهادی و اجرایی این تیم ها در خارج از بدنه حاکمیت اداری قرار گیرند و پس از فرایندهای هم سوسازی، ارزیابی، آگاه سازی و تجویزهای رفتاری غیرالزام آور، در خصوص توسعه و نفوذ نهادی آن ها اندیشیده شود. در حوزه ملاحظات رفتاری، خط مشی گذار رفتاری باید دانش خود را در دو حوزه ابعاد رفتار جامعه ایرانی و ابعاد رفتاری مدیران دولتی ایرانی تکمیل کند. به همین جهت پیش بینی می شود که کارگزاران نیمه بوروکرات ایرانی، علاقه ای به مداخلات رفتاری عمیق و متوسط نداشته باشند؛ بر همین اساس توصیه می شود که سطح مداخله های رفتاری از جنس تلنگر، در ابتدا ناظر به اصلاح رفتار روبنایی در جامعه ایرانی باشد. در حوزه ملاحظات فلسفی به نظر می رسد که جامعه ایرانی به عقلانیت ایدئولوژیک، به جای عقلانیت تکنوکراتیک گرایش داشته باشند و نمی توان انتظار داشت که جامعه ایرانی احساس آزادی ایجاد شده بر اساس قابلیت های معماری انتخاب را به عنوان جایگزین خود آزادی بپذیرند و همانند کشورهای غربی از آن استقبال کنند؛ بدیهی است طراحی نسخه ای جدید از مداخلات رفتاری با روایت ایرانی ضرورت دارد.
Cultural Knowledge Integration in Tourism Higher Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cultural knowledge education, which includes an understanding of both tangible and intangible cultural elements, behavioral patterns, and social processes within a specific community or group, is considered essential for promoting sustainable tourism development. Tourism higher education plays a crucial role in harnessing this knowledge. However, the integration of cultural knowledge within tourism curricula has not been extensively explored in academic research. This paper, focusing on tourism higher education in Iran, seeks to examine how different components of cultural knowledge are integrated into the curricula of undergraduate, graduate, and PhD programs. Using a qualitative design, the study analyzes the curricula of these programs through documentary research. Initially, courses relevant to cultural knowledge were identified through keyword searches, followed by a qualitative content analysis of course content to pinpoint the cultural knowledge components. The results indicate that cultural knowledge is more prominently incorporated at the undergraduate level than in the postgraduate programs. Furthermore, the distribution of cultural knowledge across graduate and PhD programs is unbalanced, especially when compared to the undergraduate curriculum. Given that these postgraduate programs aim to prepare future mid-to-senior-level managers and researchers in tourism, this imbalance highlights a significant gap. Therefore, revising the curricula to better integrate diverse cultural knowledge components is a critical priority for advancing sustainable tourism development in the country.
شناسایی عوامل موثر بر تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری و مراکز رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری و مراکز رشد می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 12 نفر از صاحب نظران و متخصصان حوزه مراکز دانش بنیان در استان آذربایجان غربی می باشد و نمونه ها از روش نمونه گیری بصورت هدفمند انتخاب شدند. گرد آوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده های از طریق داده بنیاد و کدگذاری و از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی طراحی شده با 14 شاخص که شامل شرایط علی (عوامل مدیریتی، عوامل اطلاعاتی، عوامل مالی)، شرایط زمینه ای (قوانین و مقررات، قابلیت های فناورانه)، مقوله محوری (عوامل بازار، عوامل محصول)، راهبردها (تقویت تعاملات، توانمندی بازاریابی و فروش)، پیامدها (توسعه اقتصادی، اقتصاد دانش بنیان، توسعه کارآفرینی)، شرایط مداخله گر (عوامل فردی، عوامل فرهنگی- اجتماعی)، تبیین کننده مؤلفه های تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان می باشد، شناسایی شدند.
بررسی تأثیر کوتاه بینی مدیران بر گزارشگری پایداری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴ (جلد ۱)
275 - 286
حوزههای تخصصی:
پایداری شرکتی مفهومی است که در سال های اخیر به عنوان یک مسئله جهانی به آن نگریسته شده است. جهان در حال حاضر با مشکلاتی از قبیل رشد جمعیت، افزایش قیمت حامل های انرژی و افزایش تقاضا برای مصرف آب و بحران های زیست محیطی مواجه است و شرکت های تجاری و انتفاعی باید به سمت پایداری و مسائل مربوط به پایداری شرکتی روی بیاورند. علاوه بر این تمایل مدیران برای سرمایه گذاری کوتاه مدت و شامل تغییر مسیر منابع از پروژه های دارای ارزش آفرینی در بلندمدت به طرح های کوتاه مدتِ افزاینده قیمت سهام بوده که معمولاً این ارزش موقتی می باشد که کوته بینی مدیران همچنین تصمیمات راهبردی مدیریت را تحت تأثیر قرار داده و دارای اثرات مخرب بر عملکرد و ارزش شرکت در بلندمدت می باشد. از این رو با توجه به مطالب فوق این تحقیق به دنبال بررسی این موضوع است که آیا کوتاه بینی مدیران بر گزارشگری پایداری تأثیر دارد؟ جامعه آماری تحقیق 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. همچنین قلمرو زمانی شامل 7 سال متوالی از سال 1395 تا 1401 است که با استفاده از رگرسوین خطی چند متغیره و داده های ترکیبی به آزمون فرضیه تحقیق پرداخته شد که نتایج یافته ها نشان داد کوته بینی مدیران و گزارشگری پایداری رابطه معنادار و معکوسی دارند.
تحلیل کیفیت نورپردازی در دانشگاه های منطقه 6 تهران و پیشنهاد راه حل برای ارتقای آن بر اساس استانداردها و روش ارزیابی هزینه چرخه زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
نورپردازی آموزشی برای ایجاد محیط خوشایند، ارتقای شرایط سلامتی، صرفه جویی در مصرف انرژی، ارتقای عملکرد آموزشی فضا و یادگیری بهتر اهمیت دارد؛ بنابراین، تحلیل سیستم نورپردازی در ساختمان های آموزشی بر اساس الزامات و استانداردهای بین المللی و پیشنهاد راه حل برای ارتقای آن، هدف اصلی این پژوهش است. دانشگاه های منطقه 6 تهران شامل سه دانشگاه دولتی تهران، تربیت مدرس و امیرکبیر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. با استفاده از روش های پژوهش شامل مرور ادبیات، تحلیل اسناد و نقشه های معماری و الکتریکی، مشاهده و مقایسه، این هدف دنبال شده است. همچنین، برای پیشنهاد راه حل های کاربردی، نمونه های موردی ساخته شده موفق و هماهنگ با روش ها و فناوری های نورپردازی در کشور ایران بررسی شده اند. در نهایت، راه حل ها با روش ارزیابی هزینه چرخه زندگی اعتبارسنجی شده اند. یافته های پژوهش نشان داده اند (1) طراحی سیستم نورپردازی با توجه به عملکردهای موجود و تنظیم شدت روشنایی مناسب، (2) توجه به نور طبیعی و استفاده از سیستم کنترل برای استفاده بهینه از آن، (3) طراحی سیستم نورپردازی بر اساس هندسه، آرایش فضایی، تناسبات و مبلمان برای به حداقل رساندن خیرگی مستقیم و انعکاسی و (4) انعطاف پذیری فضاها در ارتباط با سیستم نورپردازی، از راه حل های موجود برای ارتقای کیفیت نورپردازی آموزشی هستند. همچنین، نتایج نشان داد با جایگزین کردن لامپ های فلورسنت با دیودهای نورگسیل در راهروی ساختمان آموزشی و استفاده از حسگر حرکتی به جای سوییچ روشن و خاموش، میزان مصرف برق به میزان 1/91 درصد کاهش می یابد. همچنین، با استفاده از ترکیب نور طبیعی و روشنایی الکتریکی و کنترل فعال آن، میزان کاهش مصرف برق 3/95 درصد است.
طراحی رویکرد پیشرفته چرخه عمر محصول در شرکت های تولیدی
منبع:
حسابداری مدیریت راهبردی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
چرخه عمر محصول دارای اهمیت خاصی برای همه شرکت ها می باشد. همه محصولات تولیدی، چرخه عمر محصول را طی می نمایند. توجه به چرخه عمر محصول و کیفیت محصولات باعث جذب مشتری و افزایش فروش می گردد. چرخه عمر محصول دارای چهار مرحله به ترتیب، معرفی محصول، رشد محصول، اشباع ( بلوغ) و نزول می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی رویکرد پیشرفته چرخه عمر محصول در شرکت های تولیدی است. پژوهش کیفی و از نوع اکتشافی می باشد. در پژوهش فوق، مصاحبه با 10 نفر خبره که شامل اعضای هیات علمی، حسابداران مدیریت و حسابداران به روش هدفمند انتخاب شده اند، در سال 1402 صورت گرفته و رویکرد پیشرفته چرخه عمر محصول طراحی گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد، طبق نظر خبرگان رویکرد پیشرفته چرخه عمر محصول شامل، مرحله معرفی محصول به بازار، مرحله رشد، مرحله بلوغ، مرحله باز طراحی (مهندسی مجدد) و مرحله نزول می گردد. رویکرد پیشرفته چرخه عمر محصول، به شرکت های تولیدی کمک می نماید تا با درک بهتری از موقعیت محصول خود در بازار، تصمیم های راهبردی اتخاذ نمایند. همچنین، با پیش بینی و برنامه ریزی برای مرحله بازطراحی، از افول زودهنگام محصول جلوگیری کرده و عمر مفید آن را افزایش دهند.
بررسی انتقادی تأثیر هوش مصنوعی مولد و تسلط ضریب تأثیر و شاخص های ارجاعات بر تولید محتوا و ارزیابی مجلات و محققان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیجیتالی سازی به طور چشمگیری شیوه های زندگی، کار و سازمان دهی را تغییر داده است و در حوزه علم، به کاهش هزینه های انتشار و افزایش قابل توجه تعداد مجلات و مقالات منجر شده است. این تحولات همچنین با ظهور معیارهای کمی مانند ضریب تأثیر مجله و ارجاعات در گوگل اسکالر، ارزیابی های سنتی تولیدات علمی را تحت تأثیر قرار داده اند. نظام های ارزیابی دانشگاهی با تأکید بر ایده «منتشر کن یا نابود شو»، پژوهشگران را به تولید مقالات بیشتر واداشته و رویه های مشکل ساز مانند استنادهای جعلی و تولید مقالات برون سپاری شده را تشویق کرده است. هوش مصنوعی مولد با خودکارسازی وظایف پژوهشی، این روندها را تشدید کرده و تهدیدات جدی برای جامعه علمی به همراه دارد. در این مقاله، به بررسی چالش ها و تغییراتی که دیجیتالی سازی و مدیریت الگوریتمی در نشر علمی ایجاد کرده اند، پرداخته می شود. همچنین تأثیرات منفی وابستگی به این فناوری ها بر مهارت ها و جامعه علمی مورد بحث قرار می گیرد. با توجه به این چالش ها، نیاز به حفظ تعامل فکری عمیق و توسعه مهارت های پژوهش ضروری است. این مقاله همچنین پیشنهادهایی برای تقویت تعاملات اجتماعی و برقراری استانداردهای علمی در برابر فشارهای ناشی از انتشارات سودمحور ارائه می دهد.
نگرانی از سرریز اطلاعاتی و انتخاب حسابرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
9 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: اشراف اطلاعاتی حسابرس بر فعالیت صاحبکاران، اطلاعات بسیاری در خصوص فعالیت شرکت ها در اختیار حسابرسان قرار می دهد. بسیاری از این اطلاعات می توانند حامل مزیت رقابتی برای شرکت ها باشند، از این رو لازم است تا حسابرس ها از حفظ امنیت اطلاعات صاحبکاران اطمینان یابند؛ چرا که حسابرسان ممکن است در نقش حامل این اطلاعات، باعث شوند تا اطلاعات صاحبکاران مختلف در اختیار یکدیگر قرار گیرد. به انتقال اطلاعات میان شرکت های گوناگون توسط حسابرس سرریز اطلاعاتی نامیده می شود. نگرانی شرکت ها از سرریز اطلاعاتی، به خصوص اطلاعاتی که دارای مزیت رقابتی برای سازمان است، می تواند پیامد هایی در پی داشته باشد. یکی از پیامدهایی که رویداد آن محتمل به نظر می رسد، این است که شرکت از انتخاب حسابرسی که شرکت هم صنعت خود آن را انتخاب کرده است بپرهیزد تا مانع از سرریز اطلاعات مهم میان دو شرکت شود. این پژوهش قصد دارد تا اثر نگرانی شرکت ها از سرریز اطلاعاتشان را بر انتخاب حسابرس بررسی کند.روش: به منظور پاسخ به این پرسش که آیا نگرانی از سرریز اطلاعاتی می تواند بر انتخاب حسابرس یکسان میان شرکت هایی که در یک صنعت فعالیت می کنند موثر باشد، ده صنعت از بورس اوراق بهادار تهران شامل پنج صنعت نوآور و پنج صنعت غیر نوآور در بازه پنج ساله 1396 لغایت 1400، مورد پژوهش واقع شدند. صنایع نوآور مورد بررسی شامل «مخابرات»، «اطلاعات و ارتباطات»، «رایانه و فعالیت های وابسته»، « ماشین آلات برقی» و « دارویی» و صنایع غیر نوآور مورد بررسی شامل «حمل و نقل و انبارداری»، «کاشی و سرامیک»، «محصولات فلزی»، «شیمیایی» و «سیمان،کچ و آهک» هستند. با توجه به این که نگرانی از سرریز اطلاعاتی تنها میان شرکت های فعال در صنعت مشابه توجیه دارد، تمامی ترکیبات دوتایی شرکت ها را در هر صنعت در نظر گرفته و اثر نگرانی از سرریز اطلاعاتی را بر انتخاب حسابرس بررسی شد. اندازه گیری نگرانی شرکت ها از سرریز اطلاعاتی میان هر جفت-شرکت، با تعریف شاخص های هزینه های تحقیق و توسعه، نوآوری، محصول جدید و افزایش در دارایی های نامشهود صورت گرفت و اثر هر یک از آن ها بر انتخاب موسسه حسابرسی یکسان با استفاده از رگرسیون لاجیت بررسی شد. در نهایت به منظور نتیجه گیری نیز با استفاده از شاخصی تحت عنوان «شدت نگرانی»، نتایج به دست آمده از شاخص های گوناگون اندازه گیری نگرانی را با یکدیگر تجمیع شدند تا به نتیجه گیری نهایی و پاسخ برای پرسش پژوهش به دست آید.یافته ها: یافته های حاصل شده از برازش رگرسیون لاجیت نشان داد که شرکت هایی که در صنعت نوآور فعال هستند، از انتخاب حسابرس یکسان با سایر شرکت های هم صنعت اجتناب می کنند. این تاثیر منفی و معنادار میان حسابرس یکسان و نگرانی از سرریز اطلاعاتی، در شاخص های دیگر اندازه گیری نگرانی از سرریز اطلاعاتی دیگر شامل محصول جدید و افزایش در دارایی های نامشهود، مشاهده شد. با این وجود، نگرانی از سرریز اطلاعاتی اندازه گیری شده با استفاده از تحمل هزینه های تحقیق و توسعه، تاثیر معناداری بر انتخاب حسابرس در میان شرکت های هم صنعت نداشت. در پایان نیز شاخص تجمیعی شدت نگرانی، تاثیر منفی و معناداری بر انتخاب حسابرس یکسان داشت و نشان داد که شرکت هایی که از سرریز اطلاعاتی نگران هستند، از انتخاب حسابرس یکسان با شرکت های هم صنعت پرهیز می کنند.نتیجه گیری: نتایج بررسی حاکی از آن بود که شرکت های نگران از سرریز اطلاعاتی، از بابت فعالیت در صنعت نوآور، افزایش در دارایی نامشهود و همچنین ارئه محصول جدید، از انتخاب موسسه حسابرسی یکسان با دیگر شرکت های هم صنعت، پرهیز می کنند؛ اما تحمل هزینه های تحقیق و توسعه به عنوان دیگر شاخص نگرانی از سرریز اطلاعاتی تاثیر معناداری بر انتخاب حسابرس یکسان میان شرکت های هم صنعت ندارد. با توجه به این که شدت نگرانی بالا، باعث اجتناب شرکت ها از انتخاب حسابرس یکسان با سایر شرکت های هم صنعت می شود، بنابراین نگرانی از سرریز اطلاعاتی به عنوان یک عامل با تاثیر معنادار بر انتخاب حسابرس معرفی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در استانداردگذاری و تدوین آیین رفتار حرفه ای حسابرسی مورد استفاده قرار گیرد تا از طریق بهبود رویه های مربوط به حفظ امنیت اطلاعاتی صاحبکار توسط حسابرس ها، نگرانی از سرریز اطلاعاتی به میزان کمتری بر انتخاب حسابرس تاثیرگذار باشد.
بررسی تطبیقی عملکرد شرکت های پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس با اسناد بالادستی حاکم بر صنعت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
80 - 111
حوزههای تخصصی:
منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس با هدف بهره برداری از منابع عظیم نفت و گاز حوزه پارس جنوبی و توسعه فعالیت های اقتصادی در زمینه نفت، گاز و پتروشیمی در محدوده نوار ساحلی عسلویه و خلیج نایبند تأسیس شده است.این منطقه با تمرکزبر جذب سرمایه گذاری و تقویت تولیدات صنعتی،میزبان تعداد قابل توجهی از شرکت های پتروشیمی است که فعالیت آن ها در چارچوب سیاست ها و اسناد بالادستی حاکم بر صنعت پتروشیمی صورت می گیرد.مدیریت این منطقه که بر عهده سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس است،نیازمند شناخت و ارزیابی دقیق از عملکرد این شرکت ها با استناد به معیارها و اهداف تعریف شده در اسناد بالادستی می باشد.در این مقاله، با رجوع به این اسناد، شاخص های کلیدی در چهار حوزه تولید،فروش،مشتریان و منابع انسانی شناسایی و پنج سنجه شامل «ظرفیت اسمی»، «میزان تولید»، «نرخ بهره برداری»، «ارزش فروش داخلی» و «مقدار فروش بین مجتمعی» استخراج شدند.عملکرد 20 شرکت پتروشیمی منطقه با استفاده از فنون تصمیم گیری چندمتغیره MADM و نرمال سازی داده ها از طریق روش آنتروپی شانون ارزیابی و رتبه بندی گردید. همچنین، برای ارزیابی نهایی از تکنیک SAW و TOPSIS به صورت توأمان استفاده شد.نتایج به دست آمده نشان دهنده وجود فاصله عملکردی قابل توجهی بین شرکت ها و عدم تطابق برخی از آن ها با شاخص های تعیین شده در اسناد بالادستی است،به طوری که «شرکت پردیس»در رتبه اول و «صنایع سبلان»در رتبه آخر از میان 20 شرکت قرار گرفتند.این یافته ها اهمیت انطباق عملکرد شرکت ها با اهداف و شاخص های تعریف شده در اسناد بالادستی را برجسته می سازد ونشان می دهد که ارزیابی های دقیق و هدفمند می تواند در جهت بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف کلان صنعت پتروشیمی مؤثر باشد.
تحلیل محتوای نشریه «تحقیقات مالی اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی اسلامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۹)
613 - 642
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه شناخت ویژگی های محتوایی مقاله های منتشر شده در نشریه «تحقیقات مالی اسلامی» به منظور تبیین آثار آن در ادبیات مالی اسلامی ایران است. اهداف دیگر این پژوهش شامل بررسی گرایش های موضوعی مقاله های، الگوی مشارکت نویسندگان، جنسیت و سطح تحصیلات آن ها، پرتولیدترین دانشگاه ها، سازمان ها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی و همچنین بررسی نوع و روش تحقیق مورداستفاده پژوهشگران است. در این پژوهش که از نوع توصیفی - تحلیل محتوا است به تحلیل محتوای 193 مقاله موجود در 23 شماره از نشریه «تحقیقات مالی اسلامی» بین سال های 1390 لغایت 1401 پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که 317 نفر در نگارش مقاله های نقش داشته اند که از این تعداد 01/88 درصد را آقایان و 99/11 درصد را خانم ها تشکیل داده اند. ازاین بین 61/24 درصد استادیار، 67/11 درصد دانشیار، حدود 28/30 درصد دانشجوی دکتری و مابقی سایر سطوح علمی هستند. همچنین از مقاله های منتشرشده 53/86 درصد حاصل کار گروهی و 47/13 درصد حاصل کار انفرادی بوده اند. در بررسی وابستگی سازمانی نویسندگان، دانشگاه امام صادق علیه السلام با 18/26 درصد فعال ترین و دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران و شهید بهشتی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند و همچنین ازنظر موضوعی 87/24 درصد مقاله های منتشرشده در حوزه بانکداری اسلامی، 32/23 درصد در حوزه ابزارهای تأمین مالی اسلامی و 03/15 درصد در حوزه فقه مالی اسلامی و 25/7 درصد در حوزه نهادهای مالی اسلامی و الباقی در سایر حوزه ها بوده است. نتایج نشان می دهد که روند انتشار مقاله ها در حوزه مالی اسلامی از سوی نشریه بهبود یافته است و ادبیات مالی اسلامی جایگاه جدیدی در حوزه های تحقیقاتی یافته است.
مروری بر پیشرفت ها و چالش های گزارشگری پایداری در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییرات آب و هوا، کمبود منابع طبیعی، آلودگی، نابرابری های اجتماعی و نقض حقوق انسانی نشان می دهند که هنوز در رویارویی با چالش ها در جامعه وجود دارد. برای مقابله با این چالش ها و تحقق توسعه پایدار، سازمان ها متعهد به مسئولیت اجتماعی و محیطی شده اند تا عملکرد خود به صورت جامع و شفاف با در نظر گرفتن ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی را گزارش دهند. گزارشگری پایداری سازمان ها را تشویق می کند تا اطلاعات بیشتر و دقیق تری را در اختیار عموم قرار دهند و سازمان ها مسئولیت بیشتری را در جهت بهبود پایداری به عهده بگیرند. پژوهش حاضر به مرور پژوهش های انجام شده در حوزه گزارشگری پایداری در ایران و بررسی پیشرفت ها و چالش های آن پرداخته است. نتایج این پژوهش ها نشان می دهد که افشای گزارشگری پایداری در ایران پیشرفت های رو به رشدی داشته است و رابطه مثبتی بین توانایی مدیریت، مسئولیت اجتماعی، سرمایه فکری و ارزیابی کیفیت افشای پایداری و گزارشگری و عملکرد پایداری وجود دارد. همچنین پژوهش های انجام شده در خصوص ابعاد، شاخص ها و چارچوب گزارشگری پایداری توانسته است راهکاری برای شفافیت در پاسخگویی به نیاز کلیه ذینفعان در نظر گیرد. به علاوه، به نظر می رسد چالش های موجود جهت متوازن سازی انتظارات ذینفعان و ظرفیت های شرکت نیز تاحد قابل قبولی مرتفع گردیده است. در صنعت بیمه نیز رهنمودها و استانداردهای گزارشگری پایداری رو به افزایش بوده و شرکت های بیمه طیف وسیعی از ذینفعان را به عنوان مخاطبان گزارش های پایداری خود در نظر گرفته اند.
تحلیل محتوای طرح های جهانی ارتقا سلامت روان شهری و مقایسه آن با راهکارهای شهرداری تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اختلالات روانی امروز در شهرها شیوع بیشتری نسبت به نقاط روستایی دارند و این موضوع هزینه های فراوانی را بر دوش بودجه های مالی شهرداری ها به همراه دارد. به همین دلیل طرح های ارتقا سلامت روان از ملزومات اساسی شهرها مخصوصا شهر تهران بوده و سیاست گذاران باید با توجه به این مسئله تهیه و اجرای این طرح ها را در راستای اهداف خود قرار دهند. این اقدام بدون توجه به تجارب جهانی و اتخاذ بهترین راهکارها و اقدامات ممکن نخواهد بود. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی طرح های جهانی مرتبط با سلامت روان و مقایسه آن با راهکارهای شهرداری شهر تهران در این حوزه انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش مروری بوده و برای جمع آوری داده ها از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و برای تحلیل آنها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دسترسی به خدمات پشتیبان سلامت روان، بهبود مثبت جامعه و تاب آوری به دنبال بلایای مانند بلایای طبیعی و خشکسالی و ارتقا حمایت و شمول اجتماعی ایجاد فرصت برای ارتقا غرور جامعه، احساس تعلق و مشارکت مهم ترین راهکارهای طرح های جهانی این حوزه است که فقط مورد اول در برنامه های شهرداری تهران وجود دارد. به علاوه تعدادی از اقدامات این ارگان برای گروه یا قشر خاصی است و همه شهروندان را پوشش نمی دهد. در نتیجه اقدامات شهرداری تهران از جامعیت و همه شمولی کافی برخوردار نیست و نیاز است یک طرح سلامت روان جامع و همه شمول با در نظر گرفتن شرایط این شهر و راهکارهای شناسایی شده، انجام شود.
رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی: نقش تعدیل گر انگیزه پذیرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
87 - 108
حوزههای تخصصی:
چسبندگی سود نقدی پدیده ای است که در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و پژوهش های داخلی نیز به صورت محدود آن را مدنظر قرار داده اند. برای شناخت بهتر این پدیده، پژوهش حاضر رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی را مطالعه کرده و اثر انگیزه پذیرایی شرکت ها برای توزیع سود نقدی را بر این رابطه بررسی کرده است. برای این منظور، از داده های 143 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1402-1391 (1716 مشاهده) استفاده شده است و در برآورد مدل های پژوهش، ضمن کنترل اثرات ثابت سال ها و صنایع، رویکرد رگرسیونی لوجیت با برآوردگر بیشینه درست نمایی به کار رفته است. نتایج پژوهش ضمن تأیید وجود پدیده چسبندگی سود نقدی، بیانگر وجود رابطه مثبت و معنادار بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی است و نشان می دهد با افزایش در انگیزه پذیرایی شرکت ها، رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و چسبندگی سود نقدی تضعیف می شود. نتایج آزمون های استحکام با کنترل اثر متغیرهای کلان اقتصادی، کنترل اثر شیوع کووید 19، به کارگیری الگوی لوجیت رتبه ای و استفاده از تعریف عملیاتی متفاوت برای سنجش متغیر تعدیل گر، مؤید یافته های اصلی پژوهش است و با مفاهیم مطرح در نظریه پذیرایی سازگاری دارد.
توسعه استعداد دانشجویان خلبانی: راهبردهای نوین، پیشران ها و دستاوردها
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی راهبردهای نوین توسعه استعداد دانشجویان خلبانی در نیروی هوایی و تأثیر آن ها بر بهبود عملکرد و موفقیت این دانشجویان می پردازد. نتایج نشان می دهد که تدوین اسناد بالادستی، سیاست گذاری کلان و استفاده از فناوری های پیشرفته، بستری مناسب برای شناسایی، پرورش و مدیریت استعدادها فراهم می کند. پیشران ها و تسهیل کننده هایی مانند عدالت در فرآیندها، حمایت های اجتماعی، فرهنگ یادگیری مستمر و فناوری های نوین نقش کلیدی در تقویت توانمندی ها و آماده سازی دانشجویان برای چالش های حرفه ای ایفا می کنند. سازوکارهایی نظیر خودتوسعه گری، آموزش های پیشرفته و شبیه سازی های پروازی به ارتقای مهارت های تخصصی و روانشناختی کمک می کنند. دستاوردهای پژوهش شامل بهبود عملکرد شناختی، ارتقای ایمنی پروازی، افزایش تعهد سازمانی و کاهش هزینه های آموزشی است که همگی بر اهمیت رویکردی جامع و سیستماتیک در توسعه استعدادهای خلبانی تأکید دارند. پیشنهاد می شود اسناد راهبردی به روزرسانی شده و از فناوری های نوین آموزشی و فرهنگ سازمانی تقویت شود تا فرآیند توسعه استعداد دانشجویان خلبانی بهبود یابد. این اقدامات می توانند با هماهنگی بیشتر با تحولات فناوری و تقویت مهارت های عملی و روانشناختی، به ارتقای عملکرد و اثربخشی آموزش منجر شوند.
تبیین و تحلیل مخاطرات زنجیره تامین صنعت داروسازی ایران با استفاده از رویکرد ترکیبی فراترکیب و تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، تبیین وتحلیل مخاطرات زنجیره تامین صنعت داروسازی ایران می باشد. در این تحقیق از رویکرد ترکیبی فراترکیب و تحلیل مضمون استفاده شده است. رویکرد این تحقیق کیفی می باشد. درمرحله اول، با مرور نظام مند مطالعات مرتبط در 23 سال اخیر با رویکرد فراترکیب، مخاطرات زنجیره تامین در صنعت داروسازی شناسایی شدند. بدین منظور، ابتدا تعداد 100 مقاله انتخاب و پس از چندمرحله پالایش، تعداد 26 مقاله نهایی باقی ماند و مبنای انجام تحقیق قرار گرفت. درمرحله بعد، مخاطرات زنجیره تامین صنعت داروسازی ایران با روش تحلیل مضمون به دست آمد. بدین منظور مصاحبه نیمه ساختار یافته باخبرگان صنعت داروسازی ایران با روش نمونه گیری هدفمند تا اشباء نظری، با رویکرد تحلیل مضمون صورت گرفت. در مرحله آخر باترکیب نتایج فراترکیب و تحلیل مضمون، 10 مخاطره به عنوان مخاطرات نهایی صنعت داروسازی ایران به دست آمد. براساس نتایج، مخاطرات زنجیره تامین صنعت داروسازی ایران عبارت اند از: مخاطرات محیطی؛ مشکلات تامین ارز و پرداخت های مالی خارجی؛ عدم تامین به موقع مواد اولیه؛ پیچیدگی و ناسازگاری سیستم های اطلاعاتی؛ کیفیت پایین مواد اولیه و محصول؛ در دسترس نبودن دارو و تحویل به موقع آن؛ حمل ونقل و بیمه ها؛ فناوری های بخش توزیع؛ نوسانات بخش تقاضا؛ افزایش قیمت مواد اولیه و دارو. از 10 مخاطره به دست آمده، مخاطرات محیطی، مشکلات تامین ارز و پرداخت های مالی خارجی، افزایش قیمت مواد اولیه و دارو و حمل و نقل وبیمه ها، (به دلیل داشتن بیشترین فراوانی در هر دو روش فراترکیب و تحلیل مضمون) تاثیر بیشتری بر زنجیره تامین دارند. بنابراین ذینفعان زنجیره تامین داروسازی ایران، برای بهبود عملکرد زنجیره تامین باید بر روی این مخاطرات تمرکز نموده و برای مدیریت آنها برنامه ریزی نمایند.
مدیریت نوین صادرات بر مبنای خط مشی های مدل جاذبه کامل (مورد مطالعه: کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی )(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
33 - 54
حوزههای تخصصی:
با توجه به پدیده جهانی شدن اقتصاد و نیاز مبرم به حضور فعال تر کشورها در صحنه بین المللی، افزایش تجارت بین المللی به عنوان یکی از مسائل حیاتی در دستور کار بسیاری از دولت ها قرار گرفته است. امضای توافق نامه های بین المللی بین کشورهایی که از نظر جغرافیایی به هم نزدیک هستند یا ارزش های دینی و فرهنگی مشترک دارند، به عنوان یک راهبرد مهم برای افزایش تجارت بین این کشورها شناخته می شود. با توجه به موقعیت جغرافیایی و پتانسیل های خاص، سازمان کنفرانس اسلامی نقش مهمی در اقتصاد جهانی و جهان اسلام ایفا می کند. از این منظر این مطالعه با استفاده از مدل جاذبه دوطرفه (کامل) و داده های تابلویی، عوامل مؤثر بر حجم صادرات دوجانبه بین کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی را مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که تولید ناخالص داخلی کشورهای صادرکننده و واردکننده، جمعیت کشورهای واردکننده، نرخ ارز حقیقی و شاخص درک فساد کشور صادرکننده، اثر مثبت و معناداری بر حجم صادرات دوجانبه اعضای سازمان دارند. همچنین فاصله ی جغرافیایی نیز به طور منفی و معناداری بر حجم صادرات بین این کشورها تأثیر می گذارد. این پژوهش با ارائه تحلیل به تبیین وضعیت و روندهای موجود در حوزه مدیریت صادرات دوجانبه بین کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی می پردازد و پیشنهاداتی برای بهبود این مدیریت ارائه می دهد.
بررسی نقش توانمندسازهای هوش مصنوعی و آمادگی هوش مصنوعی شرکت ها در پذیرش سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
34 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: هوش مصنوعی به عنوان یکی از روندهای فناورانه برتر انقلاب صنعتی چهارم و بازاریابی نسل پنجم، با ادغام در سیستم های مدیریت روابط با مشتری، ظرفیت و مزایای گسترده ای برای کسب وکارها ایجاد می کند. یکی از مباحث زیربنایی در این حوزه، به پذیرش فناوری مربوط می شود. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر برخی عوامل سازمانی بر پذیرش سیستم های هوشمند مدیریت روابط با مشتری و ارائه راه کارهای متناسب با این عوامل، برای بسترسازی و نهادینه کردن استفاده از فناوری های هوشمند در سازمان های تجاری است.روش: این پژوهش از حیث هدف، در گروه تحقیقات کاربردی توسعه ای است و بر اساس نتیجه، در زمره تحقیقات تبیینی قرار می گیرد و بر مبنای روش انجام پژوهش، از نوع پیمایشی و هم بستگی است. در پژوهش حاضر از دو روش کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها و اطلاعات استفاده شد. به منظور گردآوری داده های باکیفیت و دستیابی به نتایج دقیق تر، از ابزار پرسش نامه معتبر و دقیق استفاده شد. برای بررسی و آزمون فرضیه های پژوهش، به روش نمونه گیری تصادفی، نمونه ۳۸۴ تایی از کسب وکارهایی انتخاب شد که در حوزه «فروش کالا» نماد اعتماد الکترونیکی ساده داشتند. به منظور آزمون فرضیه ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه سوم، استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که توانمندسازهای هوش مصنوعی شامل نقشه راه تکنولوژی، تخصص حرفه ای و نگرش و همچنین آمادگی هوش مصنوعی شامل زیرساخت، فنی بودن و سطح آگاهی، بر پذیرش سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی تأثیر دارند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، سازمان های تجاری می توانند به ترتیب اهمیت با تقویت سطح آمادگی هوش مصنوعی سازمانی، یعنی درک سازمانی در خصوص سطح فنی و پیچیدگی سیستم ها، ایجاد زیرساخت های مورد نیاز، افزایش سطح آگاهی و همچنین با توانمندسازی هوش مصنوعی، یعنی ایجاد نگرش مثبت به فناوری، ترسیم نقشه راه تکنولوژی و کسب تخصص های حرفه ای مورد نیاز، به پذیرش و استقرار آگاهانه و موفق سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی، اقدام کنند و از منافع گسترده آن منتفع شوند.