
یادداشتها
حوزههای تخصصی:
پدیده شرکتهای دانشبنیان اگرچه از نظر امیدآفرینی در نسل جوان و تحصیلکرده، رفع برخی گلوگاههای تحریمی در صنایع راهبردی کشور مثل نفت و نیرو و کمک به مواجهه بهتر با بحران کرونا توانسته است جایگاه مناسبی را در عرصه سیاستهای توسعه کشور به دست آورد اما از منظر ایفای نقش جدی در اقتصاد کشور همچنان با تردیدهایی روبرو است. این سوال جدی در ذهن سیاستگذاران و مدیران کلان کشور وجود دارد که شرکتهای دانشبنیان در چه بازه زمانی و چگونه میتوانند به گذار اقتصاد کشور از مرحله «اقتصاد مبتنی بر خامفروشی و منبعمحوری» به مرحله «اقتصاد مبتنی بر نوآوری» کمک نمایند. نویسنده در این نوشتار تلاش کردهاست تا براساس دو دهه تجربه زیستهیِ خود در زیستبوم علم، فناوری و نوآوری کشور به این سوال مهم پاسخ دهد.
مقالات
تناسب راهبردی میان شرکای بالقوه در صنایع کوچک و متوسط در صنعت قطعه سازی خودروی ایران؛ معیارها و مؤلفه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییر نظام توسعه در صنعت، مفاهیم جدیدی نظیر هم رقابتی، شراکت راهبردی و ... در ادبیات این حوزه گسترش یافت و هر چقدر صنعت مورد مطالعه دارای ذی نفعان مختلف و متنوع تری باشند، توسعه مباحث در آن صنعت بیشتر شده است. یکی از راهبردهای توسعه صنعت قطعه سازی خودرو، استفاده از ظرفیت شراکت های راهبردی در صنایع کوچک و متوسط آن است. پژوهش حاضر که با رویکرد کیفی – کمّی انجام شده است ضمن شناسایی معیارها و مولفه های تناسب راهبردی میان شرکای بالقوه در صنایع کوچک و متوسط در صنعت قطعه سازی خودروی ایران به اولویت بندی آن ها نیز پرداخته است. بدین منظور پس از انجام مرور سیستماتیک در ادبیات این حوزه و اخذ مصاحبه های اکتشافی از خبرگان و ساماندهی آن ها با روش تحلیل مضمون، مولفه ها استخراج گردید و با استفاده از روش تاپسیس رتبه بندی شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که با توجه به پنج معیار ارتقای عمق رابطه، ایجاد مزیت در هزینه، پایداری رابطه، ارتقای ظرفیت توسعه بازار، کاهش فشار خارجی و ایجاد ظرفیت در توسعه و ارتقای دانش و فناوری به ترتیب مولفه های مکمل بودن شرکا، تناسب ارتباطی - رابطه ای بین شرکا، همسویی در استراتژی سازمانی شرکا و 10 عامل دیگر دارای اهمیت بیشتری هستند. در بخش پایانی پژوهش نیز با بررسی تک تک مولفه ها، به اهمیت آن ها در تحقق هر یک از معیارها اقدام شده است که می تواند حاوی توصیه های سیاستی باشد.
شناسایی پیشایندها و پسایندهای کاربرد دستیارهای هوشمند صوتی در تجهیزات دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیارهای هوشمند صوتی با توانایی درک زبان طبیعی، ارائه خدمات چندمنظوره، سهولت کاربرد، افزایش سرعت و کارایی تجهیزات را فراهم می سازند. هدف این پژوهش شناسایی پیشایندها و پسایندهای کاربرد دستیارهای هوشمند صوتی در تجهیزات نظامی آینده است. پژوهش حاضر از نوع آمیخته (مطالعه کیفی و سپس کمی) است. رویکرد کلی پژوهش کاربردی آینده نگر و از حیث شیوه گردآوری اطلاعات، اکتشافی است. در مطالعه کیفی با انجام مصاحبه با خبرگان تا اشباع نظری و استفاده از فن تحلیل محتوا جهت کدگذاری متن مصاحبه ها و استخراج پیشایندها و پسایندها انجام شده است. در مطالعه کمی از روش نقشه شناختی فازی برای تعیین عوامل محوری پیشایندی و پسایندی استفاده گردیده است. از منظر خبرگان پژوهش 18 عامل پیشایندی و 19 عامل پسایندی کاربرد دستیارهای هوشمند صوتی در تجهیزات نظامی آینده شناسایی گردید. مهم ترین عوامل پیشایندی شامل توسعه فناوری اینترنت اشیا، زیرساخت امنیتی و حفظ محرمانگی، پشتیبانی چندزبانه، دیجیتالی سازی تجهیزات است. مهم ترین عوامل پسایندی شامل نقض امنیت و محرمانگی، ایجاد ارتباط مؤثر در میدان نبرد، آگاهی محیطی بیشتر درصحنه نبرد و افزایش بهره وری عملیاتی است. گسترش به کارگیری تجهیزات هوشمند و کارایی عملیاتی آن ها، لزوم تحول در تولیدات دفاعی را گوشزد می کند. کاربرد دستیارهای هوشمند صوتی در تجهیزات نظامی با تسهیل تعامل کاربر، افزایش آگاهی محیطی از صحنه نبرد، و افزایش کارایی، این ابزارهای هوشمند را به بخش مهمی از تجهیزات دفاعی آینده تبدیل کرده است. الزامات محوری در کاربرد این ابزارها، دیجیتالی سازی، بومی سازی حساس ها، تولید رابط های صوتی هوشمند با پشتیبانی چندزبانه و تقویت روش های رمزنگاری است.
استخراج الگوهای رفتاری افراد در تامین مالی جمعی پروژه با استفاده از هوش مصنوعی و شناسایی سرمایه گذاران کلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین مالی جمعی به عنوان یک روش جدید، سهم مهمی در پروژه ها بخصوص برای کسب وکارهای کوچک و متوسط دارد. با وجود فعالیت چندساله سکوهای تأمین مالی جمعی در ایران، هنوز مقیاس پروژه ها و حجم سرمایه تأمین شده توسط این سکوها در مقایسه با سایر کشورها با عملکرد مورد انتظار فاصله دارد. با هدف بهبود وضعیت موجود، ابتدا عوامل موفقیت تأمین مالی جمعی پروژه ها در چهار گروه اصلی سرمایه گذاران، مالک پروژه، پروژه و سکوی تأمین مالی دسته بندی شد. در مرحله بعد مشخص گردید که به گروه سرمایه گذاران کمتر پرداخته شده به همین خاطر پژوهش حاضر بر عوامل مرتبط با این گروه متمرکز شد. سپس با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، اطلاعات ثبت شده در پایگاه داده یکی از سکوهای فعال تحلیل گردید و روندهای غالب در فرآیند سرمایه گذاری، الگوهای رفتاری و روابط بین فردی شناسایی شد. در پایان با استفاده از یادگیری ماشین و ابزار"یادگیری قانون وابستگی" ارتباطات معناداری بین مشارکت افراد و درجه اهمیت آنان پدیدار و برخی از آن ها به عنوان کاربران کلیدی شناسایی شدند. با توجه به کشف رابطه معنادار و الگوهای تکرارشونده در مشارکت افراد، نتایج این مقاله برای صاحبان ایده جدید، مالکان پروژه، سیاست گذاران تأمین مالی جمعی، پژوهشگران، مدیران سکوهای تأمین مالی جمعی و سرمایه پذیران این حوزه راهگشا خواهد بود.
بررسی تطبیقی عملکرد شرکت های پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس با اسناد بالادستی حاکم بر صنعت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس با هدف بهره برداری از منابع عظیم نفت و گاز حوزه پارس جنوبی و توسعه فعالیت های اقتصادی در زمینه نفت، گاز و پتروشیمی در محدوده نوار ساحلی عسلویه و خلیج نایبند تأسیس شده است.این منطقه با تمرکزبر جذب سرمایه گذاری و تقویت تولیدات صنعتی،میزبان تعداد قابل توجهی از شرکت های پتروشیمی است که فعالیت آن ها در چارچوب سیاست ها و اسناد بالادستی حاکم بر صنعت پتروشیمی صورت می گیرد.مدیریت این منطقه که بر عهده سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس است،نیازمند شناخت و ارزیابی دقیق از عملکرد این شرکت ها با استناد به معیارها و اهداف تعریف شده در اسناد بالادستی می باشد.در این مقاله، با رجوع به این اسناد، شاخص های کلیدی در چهار حوزه تولید،فروش،مشتریان و منابع انسانی شناسایی و پنج سنجه شامل «ظرفیت اسمی»، «میزان تولید»، «نرخ بهره برداری»، «ارزش فروش داخلی» و «مقدار فروش بین مجتمعی» استخراج شدند.عملکرد 20 شرکت پتروشیمی منطقه با استفاده از فنون تصمیم گیری چندمتغیره MADM و نرمال سازی داده ها از طریق روش آنتروپی شانون ارزیابی و رتبه بندی گردید. همچنین، برای ارزیابی نهایی از تکنیک SAW و TOPSIS به صورت توأمان استفاده شد.نتایج به دست آمده نشان دهنده وجود فاصله عملکردی قابل توجهی بین شرکت ها و عدم تطابق برخی از آن ها با شاخص های تعیین شده در اسناد بالادستی است،به طوری که «شرکت پردیس»در رتبه اول و «صنایع سبلان»در رتبه آخر از میان 20 شرکت قرار گرفتند.این یافته ها اهمیت انطباق عملکرد شرکت ها با اهداف و شاخص های تعریف شده در اسناد بالادستی را برجسته می سازد ونشان می دهد که ارزیابی های دقیق و هدفمند می تواند در جهت بهبود عملکرد و دستیابی به اهداف کلان صنعت پتروشیمی مؤثر باشد.
واکاوی شکست های سیستمی نظام نوآوری ایران؛ رویکرد تحلیل ساختاری-کارکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآمدی نظام ملّی نوآوری می تواند منشأ فرصت های بسیاری باشد، اما این نظام ها به دلایل مختلفی دچار ناکارآمدی شده و به اصطلاح، شکست سیستمی در آنها رخ می دهد. لذا پژوهش حاضر با هدف واکاوی شکست های سیستمی نظام ملّی نوآوری ایران تدوین گردیده و با توجه به وابستگی متقابل ساختارها و کارکردها در نظام های نوآوری، از رویکرد توأمان ساختاری-کارکردی جهت تحلیل این شکست ها استفاده نموده است. چارچوب این پژوهش به کمک مطالعه اسناد، ذیل چهار عنصر ساختاری و دوازده عامل کارکردی تعیین گردید و شکست های سیستمی نظام ملّی نوآوری ایران نیز با بهره گیری از نظرات 89 نفر از خبرگان سیاست گذاری علم و فنّاوری و کنشگران نظام ملّی نوآوری در قالب 10 گروه کانونی شناسایی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظام نوآوری ایران در عنصر ساختاری نهادها دارای بیشترین ضعف بوده و در مجموعه کارکردهایی که از جنس نهادسازی هستند، دارای بیشترین شکست می باشد. ازاین رو، لزوم تقویت ساختارهای نهادی و تضمین وجود نهادهای نرم و سخت جهت رفع شکست های سیستمی نظام نوآوری ایران، بیش از همه توصیه می گردد.
چارچوب اختصاصی تحول سازمانی موفق در زیست بوم پیچیده نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول سازمانی بیش از سه دهه به صورت تخصصی مورد مطالعه پژوهشگران علم مدیریت بوده است و الگوهای متنوع عمومی اختصاصی و موضوعی، برای آن توسعه داده شده است. بااین حال، نرخ بالای شکست برنامه های تحولی یکی از چالش های اصلی پژوهشگران این حوزه است. پژوهش حاضر تلاش می کند با در نظر گرفتن نقش زیست بوم نوآوری در تحول سازمانی، به عنوان یکی از عوامل کمتر بررسی شده در موفقیت یا شکست تحول سازمان توجه نماید و پیشران ها و موانع محیطی و به تعبیری قفل شدگی سازمان در زیست بوم نوآوری خود را بررسی کند. هدف این پژوهش طراحی الگویی برای افزایش احتمال موفقیت تحول سازمان باتوجه به تحلیل بازیگران، تعارض منافع و روابط قدرت در زیست بوم است. برای این منظور، الگوی جامع تحول سازمان مبتنی بر فراترکیب بیش از هشتاد الگوی رایج به عنوان مبنا انتخاب شده و مبتنی بر نظرات خبرگان در حوزه زیست بوم پیچیده نوآوری، پس از ارزیابی علل شکست برنامه های تحول سازمان صنعتی در دوره های گذشته و اصلاح الگو برای رفع نقاط شکست، اثرات زیست بوم بر الگو استخراج شده و نهایتاً الزامات مرتبط با زیست بوم نیز بر الگوی مبنا اعمال شده است. این پژوهش، توصیفی - ارزیابی و توسعه ای است و با راهبرد پیمایش نظرات خبرگانِ زیست بوم هدف انجام شده است. تحلیل داده های کیفی پژوهش از طریق تحلیل محتوا انجام شده است. درنهایت الگوی هشت گامی تحول سازمانی با پنجاه وپنج فعالیت فرعی و پنج فعالیت پایه ای، طرح ریزی شده است. همچنین باتوجه به دیدگاه خبرگان، برای کاهش احتمال شکست تحول سازمان، اهمیت گام ها تعیین شده و همچنین در مواردی از موازی سازی فعالیت ها برای غلبه بر آسیب های الگوهای رایج تحول استفاده شده است.