فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۴۱ تا ۴٬۴۶۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
33 - 58
حوزههای تخصصی:
آنچه که امروزه بعنوان دولت مدرن در سرزمین های خاورمیانه شناخته می شود در اکثر کشورهای منطقه به طور جدی با الگوی اولیه آن که در طول بیش از سه قرن در اروپای غربی شکل گرفت، متفاوت است. یکی از نشانه های دولت مدرن استفاده انحصاری از قوه قهریه توسط نظام سیاسی حاکم می باشد که این مهم در الگوی اروپایی به واسطه فرآیند چانه زنی بین نیروهای اجتماعی و دولتمردان شکل گرفت؛ این در حالی است که نیروهای اجتماعی فعال در خاورمیانه معاصر نقش بسیار کمرنگی در روند نهادینه سازی قوه قهریه در دستان دولت ها داشتند. حال این پرسش مطرح می شود، چرا فرآیند دولت سازی و روند تثبیت انحصار دولت بر قوه قهریه در مناطق مورد بحث، سرنوشتی متفاوت داشت. در این رابطه به نظر می رسد نقش بازیگران بین المللی در شکل گیری دولت مدرن خاورمیانه ای باعث شد تا اکثر دولت های منطقه بیش از آنکه بر قدرت زیرساختاری معطوف به جریان های اجتماعی جوامع مربوطه متکی باشند بر قدرت استبدادی برآمده بر زور و اجبار تکیه کنند. بعبارت دیگر حمایت قدرت های بین المللی از رهبرانی که به طور عمده از بقایای نظام سیاسی سابق به حساب می آمدند، باعث گردید طول مدت ظهور دولت مدرن در خاورمیانه تنها به چند دهه تقلیل یابد. این نوشتار می کوشد ضمن اشاره به دیدگاه های رقیب پیرامون ظهور دولت مدرن در چارچوب تحلیلی جامعه شناسی تاریخی، ریشه های ظهور دولت مدرن در خاورمیانه معاصر را در پرتو جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل بررسی نماید.
دیپلماسی نظامی و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در راستای تحقق بخشی به سیاست های کلان این کشور که در سند استراتژی امنیت ملی آن ترسیم شده است می کوشد تا به حفظ و حراست از نفوذ و موقعیت بین المللی و نیز اطمینان از تأمین امنیت خود و شرکای راهبردی در برابر چالش های گوناگون تهدیدکننده از سوی دولت ها و بازیگران غیردولتی مبادرت ورزد. برای تحقق این امور، ارتش امریکا تا حد زیادی به ایفای نقش فعال و مؤثر در پیشبرد اهداف سیاست خارجی می پردازد. در این راستا وزارت دفاع امریکا در کنار شیوه های رایج مرعوب کننده که عموماً از ارتش در میادین نبرد انتظار می رود، اقدام به افزایش همکاری های نظامی و انجام مأموریت های صلح آمیز نظیر امدادونجات، آموزش نیروها و یا عملیات ثبات سازی برای پیشگیری از تهدیدات یا کنترل آنها نموده است. این گونه اقدامات متناسب با واقعیت های میدانی دو دهه اخیر همچون ظهور چالش های نوین امنیتی ورشد دیدگاه های منفی نسبت به اقدامات یکجانبه گرایانه امریکا نزد ملت ها به وقوع پیوسته است. این مقاله تلاش دارد تا به مؤلفه های نرم قدرت نظامی ایالات متحده که در بستر مفهوم دیپلماسی نظامی و قدرت هوشمند تعریف می شوند، بپردازد و تأثیرات آنها را بررفتار سیاست خارجی این کشور مورد ارزیابی قرار دهد. پرسش اصلی آن است که دیپلماسی نظامی ایالات متحده چه تأثیری بر روی سیاست خارجی این کشور داشته است؟ فرضیه پژوهش این دیدگاه را بیان می کند که دیپلماسی نظامی ازطریق ایجاد تأثیر مثبت بردیدگاه دولت-ملت ها، شکل دهی بر محیط بین المللی، گسترش محیط عملیاتی، حفظ نفوذ و دسترسی جهانی سبب پیشبرد اهداف و مقاصد تعریف شده در استراتژی کلان امنیت ملی و سیاست خارجی امریکا می شود.
تأثیر استقرار طرح سپر دفاع موشکی آمریکا در خاورمیانه و کنش های جمهوری اسلامی ایران: از منظر واقع گرایی تهاجمی
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
1 - 34
حوزههای تخصصی:
استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در خاورمیانه به عنوان یک منطقه انرژی زای حیاتی با هدف حفظ و استمرار هژمونی در نیمکره غربی صورت گرفته است. بنابراین، آمریکا با استراتژی موازنه دور از کرانه و اتحاد و ائتلاف با بازیگران منطقه خاورمیانه درصدد مهار و کنترل جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک هژمون منطقه ای بالقوه از طریق استقرار سپر دفاع موشکی برای مهار و کنترل ایران است. همچنین آمریکا افزون بر ایجاد سپر دفاع موشکی در ترکیه، اقدام هایی را برای افزایش توان دفاع هوایی کشورهای حوزه خلیج فارس انجام داده است. فروش سامانه هوایی پاتریوت به چهارکشور عربی حوزه خلیج فارس و ارسال رادارهای «ایکس-باند» و سایر تجهیزات دفاع هوایی به رژیم صهیونیستی از جمله اقدام های آمریکا در این زمینه بوده اند. بنابراین، این مقاله با کاربست نظریه واقعگرایی تهاجمی درصدد پاسخ به این سؤال است که گسترش سپر دفاع موشکی آمریکا در خاورمیانه با چه هدف بوده و چگونه بر کنترل افزایش قدرت ایران تأثیر گذاشته است؟ بر این اساس فرضیه پژوهش این است که سپر دفاع موشکی آمریکا با هدف حفظ و استمرار هژمونی منطقه ای آمریکا و مهار و کنترل افزایش قدرت نظامی و موشکی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه استقرار یافته است.
نقش سرمایه اجتماعی بر رضایت مندی از عملکرد دولت در سیاست گذاری مهار کرونا در شهر تهران در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۷
89 - 122
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در اقناع سازی ساخت اجتماعی در مواقع بروز بحران های بزرگ، «سرمایه اجتماعی» است که می تواند بر سرعت اجرا و اثربخشی سیاست های اتخاذشده در مهار بحران مؤثر باشد. به همین منظور، این پژوهش با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی بر میزان رضایت مندی از عملکرد دولت در سیاست گذاری مهار کرونا انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان شهر تهران هستند و حجم نمونه با استفاده از روش کوکران تعداد 400 نفر تعیین شده است. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در مناطق 22گانه شهر تهران انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده و داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و از طریق آزمون های t تک نمونه ، همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندمتغیره و تحلیل واریانس یک سویه مورد پردازش قرار گرفت. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ارزیابی شهروندان شهر تهران از رضایت مندی از عملکرد دولت در مهار کرونا در سطح متوسط قرار دارد. از طرفی پایین ترین میانگین رضایت مندی مربوط به مدیریت زنجیره تأمین و دسترسی به اقلام بهداشتی و بالاترین میانگین رضایت مندی مربوط به اعمال محدودیت ها و فاصله گذاری اجتماعی بوده است. متغیر سرمایه اجتماعی همبستگی بالایی با رضایت مندی از عملکرد دولت در مهار کرونا داشته (R=0.552) و توان پیش بینی 30.3 درصد از تغییرات رضایت مندی را دارد. نتیجه کلی تحقیق نشان داده است که متغیر اعتماد، مهم ترین متغیر در پیش بینی رضایت از عملکرد دولت در مهار کرونا بوده است.
بررسی مؤلفه های الگوی سیاست گذاری در حوزه رسانه (گذر از نهادگرایی کلاسیک به نهادگرایی جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
135 - 153
حوزههای تخصصی:
روند گسترش روزافزون ارتباطات و جابه جایی اطلاعات توسط رسانه های متعدد و متنوع در عصر جهانی شدن، سبب شده است تا بازیگران رسانه های ملی و رسمی در کنار خود، بازیگران رسانه ای دیگر را نیز مشاهده کنند. علم سیاست گذاری به طور عام و روند سیاست گذاری رسانه ای به طور خاص نیز نیازمند آن است که در مواجهه با این وضعیت جدید موضع گیری کارامدی داشته باشد. در پاسخ به این پرسش اصلی که «سیاست گذاری رسانه ای در مواجهه با حضور بازیگران رسانه ای متعدد نیازمند چه تحولاتی است؟»، فرضیه این مقاله با توجه به روند روزافزون جهانی شدن رسانه ها عبارت از آن است که «سیاست گذاری رسانه ای در مواجهه با حضور بازیگران رسانه ای متعدد نیازمند توجه همزمان به رسانه های دولتی و غیردولتی به عنوان نهادهای رسمی و غیررسمی در تمامی مراحل سیاست گذاری است». در این مقاله سعی شده تا با استفاده از روش های کتابخانه ای- اسنادی و روش شناسی نهادگرایی جدید، فرضیه اصلی آزمون شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که با توجه به افزایش حضور بازیگران عرصه رسانه، گسترش انواع رسانه های غیررسمی دولتی و گسترش شبکه های متداخل ارتباطی، سیاست گذاری رسانه ای کارا و موفق نیازمند «توجه به بازیگران غیررسمی در کنار بازیگران رسمی»، «توجه به مخاطب درون اجتماع به جای تحکیم رسانه رسمی» و «توجه به خصوصی سازی و مقررات زدایی رسانه ای» است تا توان دستیابی به اهداف تعیین شده را به بهترین شکل داشته باشد.
واکاوی حکمرانی امنیتی برای مقابله با ناآرامی ها در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
227 - 254
حوزههای تخصصی:
در خلال دهه های اخیر کشور با ناآرامی هایی مواجه شده است و نظام با تلاش های مستمر و چندجانبه، آن ها را مدیریت کرده است. متأسفانه این فعالیت ها در قالب حکمرانی امنیتی، مورد بی توجهی قرارگرفته و شناسایی و احصا نگردیده اند که این مطلب، مسئله این پژوهش است. هدف مقاله، شناسایی فعالیت های انجام شده در قالب حکمرانی امنیتی برای مقابله با ناآرامی ها در جمهوری اسلامی ایران است. نویسنده در این مقاله تلاش نموده است با بهره گیری از اسناد و منابع موجود، در کنار بررسی بیانات مقام معظم رهبری و انجام مصاحبه با 25 نفر از فرماندهان و مدیران مرتبط، مجموع فعالیت های انجام شده برای مقابله با ناآرامی ها در طول 40 سال گذشته را شناسایی و احصا نماید، از این رو روش پژوهش، توصیفی، نوع پژوهش، کاربردی و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی با ابزار مصاحبه (مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته) بوده است. نویسنده با روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) اطلاعات گردآوری شده را تجزیه وتحلیل نموده است.یافته های این پژوهش نشان می دهد کم توجهی به ساختارها و سیاست های هماهنگ کننده درون و بین بخشی سازمان های انتظام بخش، سبب عدم ایجاد هم افزایی و کاهش بهره وری شده است. دیگر یافته این نوشتار آن است به جز برخی فعالیت های سازمانی مانند ایجاد کمیته، سپاه و بسیج در دوره 1357-1368، در سایر مقاطع، فعالیت های «رویکردی» بیشتر در راستای «دکترین مردمی سازی امنیت» بوده است.
تحریم ها و حضور منطقه ای ایران؛ نگرش سنجی نخبگان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهار دهه محدودیت های مالی و تجاری غرب علیه ایران، طی موافقت نامه برجام ظاهراً به پایان رسید؛ اما دولت آمریکا به بهانه کنش منطقه ای ایران که بنا به اقتضائات واقع گرایانه برای تأمین امنیت در منطقه پیرامونی خویش بوده است، از این موافقت نامه امضا شده بین المللی خارج و تحریم های غیرقانونی را بار دیگر علیه ایران اعمال داشت. صرف نظر از اهداف کشورهای تحریم کننده ایران، بررسی و شناخت نتایج و پیامدهای این تنگناهای مالی و تجاری بسیار لازم و بایسته است؛ چه شناخت میدانی و آماری این تأثیرات و چه شناخت دیدگاه ها و نگرش های جامعه تحریم شده، اعم از توده مردم و یا سرامدان و برخورداران از دانش و منصب اجرایی. ما در این پژوهش به سنجش نگرش نخبگان دانشگاهی و نیز نخبگان اجرایی کشورمان درباره پیامدهای تحریم در عرصه سیاست خارجی ایران و همچنین پیوند این تحریم ها با کنش و حضور منطقه ای ایران خواهیم پرداخت. روش گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته است، ضمن تحلیل آماری داده های به دست آمده تحقیق، به توصیف نوواقع گرایانه این نگرش سنجی خواهیم پرداخت. به عبارت دیگر، داده های آماری به دست آمده با نرم افزارهای SPSS24 و Smart PLS3 تحلیل آماری خواهند شد تا به بررسی گزاره هایی که به مثابه فرضیه های پژوهش تدوین شده پرداخته شود؛ همچنین سنجشی مقایسه ای میان دیدگاه و نگرش دو دسته از جامعه آماری پژوهش (نخبگان دانشگاهی و نخبگان اجرایی) خواهیم داشت؛ و سپس براساس نتایج حاصل از منظر اقتضائات واقع گرایانه به تحلیل حضور و نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا خواهیم پرداخت.
بازنگری در هزینه و مسئولیت رهبری (بررسی موردی رویکرد انتقادی دونالد ترامپ به ناتو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شرایطی که متأثر از فروپاشی سیستم بین المللی برتون وودز، عده ای از محققان روابط بین الملل، موافق و عده ای دیگر مخالف ایده تضعیف نقش رهبری آمریکا از اوایل دهه 1970 هستند، یکی از ملاک های اصلی بررسی انگاره افول، گرایش به یکجانبه گرایی در سیاست خارجی آمریکا به ویژه در تعریف مناسبات واشنگتن با نهادها/ رژیم های بین المللی و نیز هم پیمانان خود است. در این میان، رویکرد خاص دولت دونالد ترامپ به رژیم ها و سازوکارهای نهادهای بین المللی پس از جنگ جهانی دوم، حاکی از تشدید محسوس روند تجدیدنظرطلبی ایالات متحده در پذیرش ادامه مسئولیت های بین المللی درنقش رهبری جهان است. در این راستا، رویکرد هزینه- فایده دونالد ترامپ (2016-2020) به بازتعریف مناسبات با سازمان های بین المللی و منطقه ای از جمله «ناتو»، در جایگاه اصلی ترین، منسجم ترین و گسترده ترین رژیم امنیتی بین المللی غرب طی هفتاد سال گذشته و ترجیح آشکار منافع ملی آمریکا بر نقش حمایتی از این سازمان، نوعی سنت شکنی دولت وی در تعریف مناسبات امنیتی واشنگتن در دو سوی آتلانتیک به شمار می رفت. پرسش اصلی مقاله آن است که ریشه رویکرد انتقادی ترامپ به امنیت هم پیمانان اروپایی ناتو چه بود و چگونه می توان این رویکرد را به مثابه یکی از نشانه های اصلی تضعیف نقش رهبری ایالات متحده آمریکا، قلمداد کرد؟ فرضیه اصلی آن است که سرباز زدن ترامپ از فراهم سازی امنیتِ کم هزینه، به عنوان یک کالای عمومی بین المللی، برای متحدان ناتو، یکی از اصلی ترین ملاک های افول نقش رهبری آمریکا درخور تحلیل بوده است.
Nigeria Government Perception on Boko Haram and Search for National Security
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی گونه شناسی های روش در آینده پژوهی
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی، حوزه نوپای علمی است که به دلیل عمر کوتاه، خاصیت بین رشتگی، وجه کاربردی و ویژگی های مطالعه آینده، دچار تکثر روش شده و همین تکثر به سردرگمی آینده پژوهان در انتخاب روش مناسب منجر می شود. پژوهشگران تلاش های زیادی برای نظم دهی به روش ها و روش شناسی این رشته انجام داده اند که ازجمله آنها گونه شناسی های استقرایی روش آینده پژوهی بوده است. در این گونه شناسی ها با مرور صدها پژوهش آینده پژوهی و با نگاه پسینی، سعی در ارائه یک دسته بندی کاربردی برای روش ها شده است. بااین حال، تاکنون یک کار تطبیقی به منظور ارائه تصویر جامعی از گونه شناسی روش های آینده پژوهی انجام نشده و به نظر می رسد همگرایی لازم درخصوص گونه شناسی و دسته بندی روش های آینده پژوهی وجود ندارد. مسئله این پژوهش، مطالعه تطبیقی و هم زمان گونه شناسی های روش در آینده پژوهی است تا بتوان یک نگاه جامع و یکپارچه به تمام گونه شناسی های صورت گرفته ارائه داد. بدین منظور گونه شناسی های مختلف شناسایی شده و ازطریق مطالعه تطبیقی سعی در تجمیع معیارهای آنها در چند معیار کلان شد. درنهایت تمام معیارهای گونه شناسی از چهار منظر دسته بندی شدند و نشان داده شد که در یک نگاه جامع می توان روش ها را از چهار منظر: ماهیت روش، فرایند روش، هدف روش و قابلیت روش دسته بندی نمود. این پژوهش می تواند مقدمه ای بر ارائه یک گونه شناسی جامع برای روش های آینده پژوهی باشد.
صورت بندی اصول بنیادین توسعه در مدل نوردیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل نوردیک تبدیل به یک نشان (برند) در سطح اقتصاد سیاسی بین الملل شده است. پذیرش مدل سوسیال دموکرات تأثیراتی بسیار فراتر از نتایج صرف اقتصادی ایجاد کرده است. با این حال اگرچه اعمال اصول بازار آزاد، نوآوری و تجارت، دولت های رفاه را در میان جهان صنعتی شده با تراز بالای GDP و کیفیت بالای استانداردهای زندگی رسانده است؛ اما ساخت ویژه اجتماعی و ثبات سیاسی دولت ها را قادر می سازد تا این سطح از سرمایه اقتصادی و اجتماعی را تجربه کنند. این ساخت اجتماعی و ثبات سیاسی نیز خود برآیندی از زمینه های فکری - اجتماعی حوزه نوردیک است. دولت های رفاه فراگیر نوردیک، دارای نظام رفاه اجتماعی،تأمین خدمات اجتماعی و همگانی و درعین حال نظام مالیات گیری سخت گیرانه، سازوکارهای امنیت شهروندان و ... هستند. این سنت های منحصر به فرد فکری و زیست فرهنگی و اجتماعی موجود در حوزه نوردیک، ویژگی های اصلی تعیین کننده توسعه مدل نوردیک محسوب می شوند؛ سنت هایی که هر یک بخشی جداناپذیر از الگوی توسعه ترکیبی (هیبریدی) سوسیال دموکرات –سرمایه داری در حوزه نوردیک را صورت بندی کرده اند. پرسش این پژوهش این است که چگونه سنت های اجتماعی – فرهنگی، هم زمینه شکل گیری و هم زمینه حل دشواری ها و معماهای مدل دولت رفاه فراگیر نوردیک را صورت بندی کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش با استفاده از روش توصیفی – تبیینی، ضمن بررسی سنت های اجتماعی فرهنگی جامعه نوردیک، از جمله سنت دهقانی آزاد، سنت آرمان شهر سوسیالیستی، سنت سرمایه داری و سنت حکمرانی، چگونگی پیکربندی این سنت ها در اصول و مبانی «توسعه انسانی»، «اقتصاد ترکیبی (هیبریدی)»، «سرمایه اجتماعی» و «اعتماد همگانی»، «جایگاه برابری»، «همبستگی و مالکیت» و «مدل توسعه یافتگی» نوردیک پژوهش می شود.
نخبگان قفقازی و جنبش ضدکمونیستی «پرومته»: مطالعه موردی مقاله های محمدامین رسول زاده در نشریه پرومته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از فروپاشی امپراتوری تزاری در پی انقلاب 1917، فعالان سیاسی غیرروس در خلأ قدرت پدیدآمده به دنبال دست یابی به خودمختاری و سپس استقلال برای جوامع خود برآمدند. به این ترتیب، جمهوری های سه گانه جنوب قفقاز یکی پس از دیگری استقلال خود را در سال 1918 به دست آوردند، اما دیری نپایید که ارتش سرخ به عمر این جمهوری ها پایان داد و رهبران آن ها را مجبور به مهاجرت کرد. این مهاجران سیاسی مبارزه خود را در قالب فعالیت های مطبوعاتی در تبعید پی گرفتند. نشریه پرومته که جنبش ضدکمونیستی ای به همین نام با حمایت دولت لهستان در سال های 1926 تا 1940 در پاریس منتشر می کرد از مهم ترین نمونه ها بود. یکی از همکاران اصلی این نشریه، محمدامین رسول زاده (1884 1955)، از چهره های اثرگذار مشروطه ایران (1905 1911) و از بنیان گذاران جمهوری آذربایجان (1918 1920) بود که بعدها به سازماندهی تبعیدیان آذربایجانی در ترکیه و اروپا و فعالیت علیه اتحاد شوروی پرداخت. در این پژوهش کوشیده ایم با تمرکز بر مقاله های رسول زاده در نشریه پرومته، جایگاه وی به عنوان یکی از اثرگذارترین فعالان سیاسی قفقازی در جنبش پرومته و فعالیت های ضدکمونیستی او در دوران تبعید را بررسی کنیم که کمتر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است. بر این اساس، مفاهیم اصلی فعالیت های قلمی رسول زاده در نشریه پرومته عبارت از هویت بخشی تاریخی و فرهنگی به جمهوری آذربایجان، دفاع از ایده ترک گرایی در برابر تبلیغات اتحاد شوروی و همچنین محافل روس های سفید و ارمنیان، افشای سیاست های توسعه طلبانه مسکو در برابر همسایگان و تلاش برای گردآوردن نخبگان تبعیدی قفقازی در مورد اندیشه ایجاد کنفدراسیونی از جمهوری های قفقاز بودند.
تأثیرهای امنیتی صادرات تسلیحات روسیه به دولت های منطقه غرب آسیا (مطالعه موردی ایران، مصر، عراق وسوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همکاری نظامی ابزاری برای تأمین منافع ملی است. تجارت اسلحه به تشدید یا مهار اقدام های تهاجمی یا تدافعی، ثبات منطقه ای یا برهم زدن آن کمک می کند. بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، روسیه کوشید به بازار تسلیحات نظامی در سطح منطقه و جهان بازگردد تا رقابت خود را با تسلیحات پیشرفته ایالات متحد آمریکا حفظ کند. با شروع بهار عربی در سال 2011 و به ویژه مداخله روسیه در بحران سوریه از سال 2015، فروش تسلیحات پیشرفته روسی در این منطقه افزایش یافته است. در این نوشتار با بهره گیری از نظریه معمای امنیتی و روش پژوهش کیفی، به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که با صادرات تسلیحات روسی به کشورهای منطقه غرب آسیا، چشم انداز امنیتی در این منطقه چگونه خواهد بود؟ در شرایط حاضر ملاحظات ژئوپلیتیکی و مزایای نسبی از درآمد فروش این تسلیحات از انگیزه های روسیه برای حضور در این بازار بزرگ است. با وجود رقیب قدرتمندی همچون ایالات متحد بازار صادرات تسلیحات در این منطقه پرآشوب، پیچیده خواهد شد. فرضیه این است که روسیه با فروش تسلیحات خود به کشورهای غرب آسیا، مناسب با شرایط زمانی و مکانی، موجب کاهش یا افزایش معمای امنیتی بین کشورهای این منطقه شده است. یافته ها نشان می دهد فروش تسلیحات روسیه به ایران می تواند سبب شکل گیری معمای امنیتی بین این کشور و اسرائیل شود. در مورد سوریه و عراق نیز می تواند به مبارزه آن ها علیه تروریسم کمک کند و ثبات ساز شناخته شود. همچنین تا زمانی که فروش تسلیحاتی روسیه به مصر توزان قوا بین مصر و اسرائیل را برهم نزند، معمای امنیتی بین مصر و اسرائیل شکل نخواهد گرفت.
الگوی رفتاری جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران؛ برآیندی از سازه های هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متعاقب فروپاشی شوروی در سال 1991م و استقلال جمهوری های جدا شده، منافع امنیتی ایران در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز تغییر نمود. ایران می توانست با توسعه روابط خود با جمهوری های تازه استقلال یافته، منافع امنیتی خود را در منطقه تأمین نماید. یکی از جمهوری های استقلال یافته، جمهوری آذربایجان بود که نقش استراتژیکی در منافع امنیتی ایران ایفا می نماید. به رغم پیوند های قوی مذهبی، تمدنی و فرهنگی جمهوری آذربایجان با حوزه سرزمینی ایران، روابط آن در عصر پسااستقلال با ایران بیشتر بر محور واگرایی بوده تا بر محور هم گرایی. به نظر می رسد که در این واگرایی، نقش سازه های هویتی از اهمیت به سزایی برخوردار است. به خاطر اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سؤال محوری است که سازه های هویتی چه تأثیری بر روابط جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد سازه های هویتی از جمله: برساخته شدن تقابل های هویتی ترکی در مقابل ایرانی از سوی نخبگان سیاسی جمهوری آذربایجان، سکولاریسم در مقابل اسلام گرایی در سطح داخلی جمهوری آذربایجان و برداشت و رویکردهای متفاوت دو دولت در سطح منطقه ای و نظام بین الملل، بر واگرایی جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار بوده است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی و روش گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
نزاکت، جامه و خانه ی نخبگان در آغاز پیوستن به مُدرنیته؛ بررسی تطبیقی ایران قاجاری و ژاپن مِی جی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
139 - 172
حوزههای تخصصی:
پیامد مواجهه جوامع قاجار و مِی جی با تمدن غرب در سده نوزدهم، تکوین قالب های فرهنگی دوگانه و التقاطی متشکل از عناصر بومی و فرنگی بود. نخبگان این جوامع نیز مبتنی بر دریافت خود از ویژگی های فرد مُدرن، تلاش کردند تا با نمایش نمادهای تمدن جدید در زندگی روزمره، رفتار مُتمدنانه ای در حوزه عمومی از خود به نمایش بگذارند. تبدیل هنجارهای مدنی خویشتن داری به کنش مسلط اجتماعی در حوزه عمومی با تکوین دولت های مطلقه غربی و راندن رفتارهای طبیعی و عاطفی به حریم خصوصی، مُراد الیاس از عقلانی شدن فرد در جوامع معاصر غربی بود و او کوشید تا در قالب نظریه «فرایند مُتمدن شدن» پیشینه تاریخی آن را تبیین کند. با توجه به اهمیت تجارب تاریخی، پژوهش حاضر می کوشد تا ذیل پرسش بزرگ تر و دیرینه ای چون علل ناکامی و توفیق ایران و ژاپن در فرایند نوسازی، به این سوال پاسخ دهد که در تعارض میان وجوه جدایی ناپذیر عقلانی و عاطفیِ فرد و تحیُر و تنش های روحی ناشی از آن، نخبگان این جوامع چه راه کاری یافتند؟ با کاربست نظریه الیاس و روش تطبیقی-تاریخی، تلاش شده تا با بررسی و تحلیل اطلاعات تاریخی و سنجش شاخص هایی چون جامه، خانه و ادب ونزاکت در زندگی نخبگان، پناه بردن به حوزه های خصوصی به عنوان راه حل احتمالی برای تسکین فشارها تبیین شود.
طراحی مدل حکمرانی مشارکتی در راستای کاهش فساد اداری با رویکرد آمیخته (موردمطالعه: استانداری و فرمانداری شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
829 - 863
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل حکمرانی مشارکتی در راستای کاهش فساد اداری صورت گرفت. بر این اساس پژوهش حاضر برحسب هدف، کاربردی-بنیادی برحسب نوع داده، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی؛ برحسب زمان گردآوری داده، مقطعی و برحسب روش گرداوری داده ها و یا ماهیت و روش پژوهش، یک پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 20 نفر از خبرگان، متخصصین و کارشناسان شاغل در استانداری و فرمانداری است. همچنین در بخش کمی، جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه کارشناسان سازمان های استانداری و فرمانداری هستند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه بندی شده، 335 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی مرور ادبیات و روش مصاحبه بود. در بخش استنباطی و کمی برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای و نرم افزار SPSS-v21 استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که الگوی حکمرانی مشارکتی جهت کاهش فساد اداری در ایران شامل ابعاد پدیده محوری: حکمرانی مشارکتی، شرایط علی: توسعه نهادی حکمرانی مشارکتی، پیامدها و نتایج: کاهش فساد اداری، شرایط زمینه ای (بستر حاکم): فرهنگ مشارکتی، شرایط مداخله گر: تقویت نظام اداری و راهبردها: اصلاح ساختار سازمانی و 30 مؤلفه است. در نهایت نتایج نشان داد مدل ارائه شده از اعتبار مطلوبی برخوردار است.
راهبردهای تقنینی ملی و فراملی در مقابله با جرایم سازمان یافته سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
278 - 310
حوزههای تخصصی:
سیر تحولات فضای سایبر در سالهای اخیر و گسترش لجام گسیخته آن و تأثیرات شگرف این محیط بر زندگی انسان به گونه ای که مرز میان زندگی در جهان واقعی و سایبری را به حداقل رسانده است ضرورت پرداخت به جنبه های نوین فضای سایبری را اجتناب ناپذیر نموده است. تحولات جرایم سایبری و گسترش گروه های جرم سازمان یافته سایبری سوای اشکال مختلف آن، پرداختن به راهبردهای تقنینی مقابله با این پدیده مجرمانه فراملی را بیش از پیش ضرروی می نماید. به دیگر سخن با توجه به عدم محدودیت قلمرو وقوع جرایم سازمان یافته سایبری و تقابل سازمان های بین المللی و دولت ها با این قسم از پدیده مجرمانه بازشناسی اقدامات و راهبردهای تقنینی ملی و فراملی در برابر آن از اهمیت ویژه برخوردار می باشد تا بر اساس آن بتوان با بهره گیری از شیوه های مقابله سایر کنشگران فضای سایبر با این گونه از جرایم مقابله نمود. بنابراین در پژوهش حاضر با بررسی راهبردهای سازمان ملل متحد و شورای اروپا و نیز سیاست های تقنینی برخی دولت ها در مقابله با جرایم سازمان یافته سایبری و النهایه بررسی سیاست تقنینی کشورمان در مقابله با این گونه از جرایم به تبیین و تحلیل راهبردهای موجود پرداخته که بر آن اساس مشخص گردید در راستای مقابله جامع و مانع با جرایم سازمان یافته سایبری نیازمند توسعه سیاست جنایی تقنینی و بهره گیری از شیوه های و اقدامات سایر کنشگران بین المللی، به شرح مندرج در این مقاله هستیم تا بتوان خلاء ها و کاستی های سیاست جنایی تقنینی خویش را برطرف نمائیم.
روایت راهبردی دیپلماسی دیجیتال آمریکا علیه چین در پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
362 - 335
حوزههای تخصصی:
با شیوع کووید-19 روابط دیپلماتیک دولت ها به چالش کشیده شد، اما با استفاده از این وضعیت دولت امریکا درصدد بهره برداری از دیپلماسی دیجیتال علیه چین برای ساخت روایت های راهبردی، و بیان هویت و تصاویر خود و دیگری در نظام بین الملل برآمده است. در این پژوهش تلاش شد تا به پرسش های زیر پاسخ داده شود:1. چگونه وزارت خارجه امریکا در پی اوج گیری بحران جهانی پاندمی کووید-19 با ساخت روایت های راهبردی، اهداف و سیاست های خود را در نظام بین الملل علیه چین بیان می کند؟ 2. دلایل مهم این نهاد دولتی امریکا برای تولید و رواج این روایت ها چیست؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که افزایش محبوبیت رسانه های اجتماعی در جهان در دوران پاندمی کووید-19 به افزایش اهمیت دیپلماسی دیجیتالی به عنوان ابزار سیاست خارجی امریکا برای تولید روایت های راهبردی در تقابل با چین منجر شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، معانی پنهان محتوای سه رسانه اجتماعی توئیتر، اینستاگرام و یوتیوب وزارت خارجه امریکا نشان داده می شود. برجسته سازی دو روایت راهبردی را می توان نام برد: رفتار درست امریکا در سیاست خارجی و داخلی، و رفتار نادرست چین در سیاست خارجی و داخلی. در روایت راهبردی رفتار درست امریکا در سیاست خارجی و داخلی، دو ژانر (منجی جهان در همه گیری کووید-19، مقابله کننده با سیاست های نادرست چین به عنوان تهدیدکننده امنیت) نشان داده شد. در عین حال در روایت راهبردی رفتار نادرست چین در سیاست خارجی و داخلی هم دو ژانر دیگر (دولت غیرشفاف و بی مسئولیت در قبال کووید-19، اقتدارگرا در داخل و تهاجمی در خارج) مشخص شد.
سیاست همسایگی: رهیافتی برای جمهوری اسلامی ایران در نظم منطقه ای غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۹)
5 - 34
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است: راه برون رفت جمهوری اسلامی ایران از فشار ساختاریِ منطقه ای و جهانی در محیط منطقه ای غرب آسیا چیست؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که داشتن یک استراتژی دقیق، دوراندیشانه، مستمر و منسجم در قالب یک فراروایت تحت عنوان «سیاست همسایگی» برای تنظیم هوشمندانه الگوی رفتاری با کشورهای همسایه، راه برون رفت از فشار ساختاری حادث شده بر جمهوری اسلامی ایران و پیامدهای ناشی از آن، مانند انزوا، حصر ژئوپلتیک و شکل گیری معمای امنیتی در محیط منطقه ای غرب آسیاست. در همین راستا، هدف پژوهش، بررسی جنبه های مختلف سیاست همسایگی، سازوکارها و خط مشی ها و مزیت های منتج از آن برای جمهوری اسلامی ایران در محیط منطقه ای غرب آسیاست. مهم ترین یافته پژوهش این است که اتخاذ سیاست همسایگی از سوی جمهوری اسلامی ایران به دلیل مرجعیت تمدنی آن در منطقه غرب آسیا، مزیت های پیش بینی پذیریِ رفتارها و اعتمادسازی و اعتمادآفرینی، کاهش نقش منفی قدرت مداخله گر جهانی، توانایی مدیریت بحران های منطقه ای، خلق متحدان و شرکای استراتژیک، کاهش رقابت های منفی درون منطقه ای، خلق گفتمان ها و ایده ها و ساختارهای درون منطقه ای، خنثی کردن نقش منفی متغیرهای آشوب ساز درون منطقه ای و درنهایت، شکل گیری الگوی نظم مطلوب منطقه ای با محوریت جمهوری اسلامی ایران را در پی خواهد داشت. مقاله از نوع توصیفی تحلیلی است و از روش شناسی استنباطی جهت نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است.
تحلیل عملکرد شورای حقوق بشر در خصوص پدیده تغییرات آب وهوایی (2008-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۰)
101 - 124
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب وهوایی به عنوان پدیده ای زیست محیطی، جنبه های گوناگون زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده و دارای آثار نامطلوبی بر حقوق بشر است. این پدیده به دلیل آسیب های فراوانی که دارد انواع مختلف حقوق بشر را از جمله حق بر حیات، حق بر سلامت، حق بر دسترسی به آب سالم، حق بر غذا، حق بر مسکن مناسب، حق آزادی ملت ها در تعیین سرنوشت، حق بر توسعه و حقوق افراد آسیب پذیر از جمله افراد مسن، زنان، کودکان، مهاجران، معلولین و مردمان بومی را تهدید می نماید. شورای حقوق بشر ملل متحد با وقوف به این مسئله، ارتباط میان تأثیرات تغییرات آب وهوایی و حقوق بشر را در دستور کار خود قرار داده است و اقداماتی در این زمینه به عمل آورده است. در این پژوهش سعی بر این است تا عملکرد شورای حقوق بشر در خصوص ارتباط میان تغییرات آب وهوایی و حقوق بشر با توجه به اسناد شورای حقوق بشر، بررسی و تحلیل شود و به این پرسش پاسخ دهد که عملکرد شورای حقوق بشر در خصوص موضوع یاد شده در میان سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰ چگونه قابل تحلیل است.