مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
قدرت اقتصادی
حوزه های تخصصی:
رابطه بین چین و شورای همکاری خلیج فارس جزء مهمی از مجموعه روابط بین چین و خلیج فارس تلقی می گردد. چین یکی از قدرت هایی است که موقعیت آن با سرعتی شگفت انگیز در سیاست بین الملل ارتقا می یابد. انرژی صنعت اصلی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است و چین برای توسعه اقتصادی خود، به یک بازار باثبات انرژی نیاز دارد. توسعه سریع اقتصادی در چین باعث افزایش تقاضای انرژی شده است و همکاری این کشور با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در حوزه انرژی سنگ بنای رابطه و همکاری های اقتصادی و سیاسی دوجانبه است، که خود را در تجارت، سرمایه گذاری و پروژه های ساخت و ساز نشان می دهد و ابعاد همکاری اقتصادی- سیاسی را گسترش می دهد. با توجه به گسترش روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس در سالهای اخیر، این سوال مطرح می شود که گسترش روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس در چه زمینه هایی قابل ترسیم است؟ این تحقیق بر این فرضیه تاکید دارد که چین به عنوان یک قدرت نوظهور سیاسی -اقتصادی جهت تثبیت جایگاه خود و نقش آفرینی بیشتر در همه زمینه ها در صدد توسعه روابط سیاسی و اقتصادی دو جانبه با شورای همکاری خلیج فارس می باشد و در آینده قادر خواهد بود به عنوان یکی از بازیگران فرامنطقه ای مطرح، به فعالیتهای سیاسی و اقتصادی مثبت خود ادامه دهد. بنابراین، رابطه سیاسی-اقتصادی چین و شورای همکاری خلیج فارس در آینده امید بخش خواهد بود. این تحقیق در صدد است تا ضمن بررسی مناسبات سیاسی و اقتصادی چین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تصویری شفاف ازچشم انداز این مناسبات ارایه نماید.
تبیین جایگاه قدرت هوشمند در سیاست خارجی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
31 - 62
حوزه های تخصصی:
بهدنبال تغییر و تحولات بین المللی، برخی از کشورها از جمله چین به این نتیجه رسیده اند که برای پیگیری اهداف و منافع خود ناگزیرند تا با شرایط جدید بین المللی هماهنگ شده و نوع جدیدی از قدرت را جستجو نمایند. در پاسخ به این سؤال که سیاست گذاران جدید چین چه نوعی از قدرت را در سیاست جهانی دنبال می نمایند تا به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند، پژوهش حاضر درصدد است تا شکل جدید قدرت که همان قدرت هوشمند است با کمک روشی توصیفی - تحلیلی در سیاست خارجی چین تبیین نماید. در واقع تحولات بین المللی و عدم کارایی قدرت سخت و نرم صرف، رهبران نسل جدید را بهسمت منابع متعدد قدرت و ترکیب هوشمندانه آنها در عرصه بین المللی هدایت کرده است. در شرایط کنونی، پیگیری هم زمان این دو بعد قدرت(سخت و نرم) زمینه ارتقای جایگاه این کشور و مقابله با تهدیدات متعدد بین المللی را فراهم آورده است.
بررسی عملکرد ایران در باره ابعاد نه گانه ی اقتصاد مقاومتی در مقایسه با شاخص های متناظر در کشورهای منتخب مِنا و اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ویژه
710 - 729
حوزه های تخصصی:
اقتصاد مقاومتی، رویکرد جدیدی در برابر جریان غالب علم اقتصاد و برآمده از تحولات درونی اقتصاد ایران با توجه به مولفه های قدرت در جهان است. در این مقاله، ضمن اشاره به رویکرد های حمایت گرا از اقتصاد، ابعاد اقتصاد مقاومتی بازتعریف شده اند. خصوصیاتی چون درونزایی، برون نگری، امنیت غذایی، پایداری زیست محیطی، دانش بنیانی، عدالت محوری، مردم سالاری، قدرت اقتصادی و سرمایه اجتماعی، 9 بُعد اقتصاد مقاومتی می باشند. شاخص-های متناظر از گزارشات بین المللی اخذ شده و جایگاه ایران در بین اقتصادهای منتخب سند چشم انداز 1404(شامل کشورهای منتخب منطقه منا و اکو) تعیین شده اند. بر اساس محاسبات، ایران در بین 21 کشور، در رده یازدهم قرار گرفته و در ابعاد قدرت اقتصادی و درونزایی وضعیت بهتر اما درابعاد برون نگری، دموکراسی، عدالت محوری و امنیت غذایی، وضعیت بدتری دارد. در این مطالعه، حاکمیت قانون، شاخص نوآوری و پایداری محیط زیست اثر مثبت و معناداری بر شاخص فنریت دارند. لذا، برای دستیابی به یک اقتصاد مقاوم، لازم است روابط تجاری و سیاسی با کشورهای مختلف گسترش یافته، پایه های مردم سالاری تقویت شود، رفع فساد و تبعیض و تضمین امنیت غذایی در اولویت قرار گیرد، در اقتصاد دانش بنیان سرمایه گذاری شود، حاکمیت قانون تضمین شده و به حفظ محیط زیست توجه شود.
قدرت اقتصادی بریکس و بدیل برای اقتصاد لیبرال غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 18
حوزه های تخصصی:
پیدایش قدرت های نوظهور از مشخصه های مهم چشم انداز نظام بین الملل معاصراست. این قدرت ها که اغلب در قالب بریکس گروه بندی شده اند، بازتاب تحولات دوران ساز نظام بین الملل بوده و بر سرشت و سرنوشت آن اثر تعیین کننده ای بر جای نهاده اند. اشاره به قدرت اقتصادی گروه بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) توجهی است به اهمیت فزاینده قدرت های نوظهور در دورانی که جایگزینی برای اقتصاد لیبرال غرب است. با این تفاسیر، در پاسخ به پرسش اساسی این پژوهش، اینکه چگونه اتحاد اقتصادی قدرت های نوظهور بریکس تلاشی به منظور ایجاد بدیلی برای اقتصاد لیبرال غرب و ارتقای جایگاه آنها در نظام بین الملل محسوب می شود؟ و آیا این گروه تأثیر محوری بر معادلات سیاسی و اقتصادی نظام بین الملل بر جای خواهد گذاشت؟ مقاله حاضر با بهره گیری از روش تبیینی قدرت اقتصادی بریکس را در ساختار نوین نظام بین الملل به رغم چالش های ملی، منطقه ای و بین المللی موجود مثبت ارزیابی می کند و بر این اعتقاد است که بریکس در چگونگی شکل دهی به نظم بین المللی به عنوان بدیل قدرت اقتصادی لیبرال غرب، نقش آفرینی می کند.
چالش نظم نئولیبرال و رویکرد اجماع پکن با تمرکز بر قدرت اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
133 - 160
حوزه های تخصصی:
سازوکار در حال شکل گیری اجماع پکن منجر به تقابلی نظم بخش با اجماع واشنگتن شده است. این رقابت به خصوص در زمینه اقتصادی بین آمریکا و چین شدت گرفته که نباید خارج از منابع، ایده و نهاد آن را بررسی کرد. شاید این اجماع در نظر به دنبال ایجاد یک نظم و هژمونی نباشد، عملاً در منابع مالی، ایده و نهاد گویای چیز دیگریست؛ به عبارتی اجماع پکن هرچند بیشتر به دنبال سازوکاری اقتصادی است، در فرهنگ، سیاست، ایدئولوژی و نهادسازی نیز در حال شکل گیری است. اجماع پکن علاوه بر اینکه بر تولید ناخالص سرانه تأکید دارد، به سبک زندگی و کیفیت آن، فرهنگ و تعامل با دیگران در نظام بین الملل در قالب منابع، نهادها و منابع مالی نیز توجه دارد که می تواند شروع یک شیوه جدید در ساختار بین الملل باشد. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از «اجماع پکن چگونه به عنوان جایگزین یا تکمیل کننده نظم هژمونیک بین المللی در حال ظهور است؟» برای دستیابی به پاسخ این پرسش از روش تحقیق تبیینی _ تحلیلی با استناد به منابع کتابخانه ای و اینترنتی و از نظریه «نئوگرامشی در روابط بین الملل» بهره برده ایم. از نظر نویسندگان مقاله، اجماع پکن از طریق تاکید بر ایده ها و نهادهایی متمایز با نظم هژمونیک نئولیبرال و نیز گسترش منابع مالی و پولی به حوزه های پیرامونی، جایگزین یا دست کم تکمیل کننده نظم هژمونیک است که از اقتصاد شروع شده است.
نقش قدرت در تأسیس تمدن نوین اسلامی در امنظومه فکری امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام خمینی سرشتی سراسر سیاسی برای اسلام ناب محمدی و نه اسلام آمریکایی قائل است و معتقد است که مسلمانان باید سنگرهای کلیدی جهان را فتح کنند. این فتح با تشکیل تمدن نوین اسلامی میسر است(اهمیت). از آنجا که قدرت نقشی کلیدی در تأسیس و حفاظت از تمدن دارد، مسئله مقاله، بررسی نقش قدرت در تأسیس تمدن نوین اسلامی در منظومه فکری امام خمینی است(مسئله). از منظر امام خمینی، تمدن فقط دارای ابعاد مادی و سخت نیست، بلکه بر اساس دستگاه هستی شناسانه و انسان شناسانه ایشان، تمدن علاوه بر بعد مادی، دارای لایه های باورها، گرایش ها و رفتارها و ساختارها می باشد. این سه لایه کاملاً درهم تنیده هستند و ساختارها را پدید می آورند(چارچوب نظری). قدرت فرهنگی ناظر به لایه باروها و گرایش ها، قدرت سیاسی و اقتصادی ناظر به لایه باورها و رفتارهاست. قدرت فرهنگی از سایر ارکان تمدن مهم تر است و به عنوان زیربنای سایر ارکان می باشد و با تقویت قدرت فرهنگی، قدرت اقتصادی و سیاسی، افزایش می یابد و با تضعیف فرهنگ و قدرت فرهنگی، سایر ارکان تضعیف می شوند. در عین حال، اگر قدرت اقتصادی یا قدرت سیاسی هم تضعیف شوند، تشکیل تمدن با چالش مواجه می شود(یافته ها). از منظر امام خمینی، آبشخور فرهنگ، اسلام است و اسلام، نه یکی از عناصر تمدن، که خود تمدن ساز می باشد. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی اکتشافی و بهره گیری از روش دلالت مطابقی و التزامی که از دانش منطق و اصول فقه اخذ شده، این رویکرد را در اندیشه سیاسی امام خمینی بررسی نموده است(روش).
بررسی و ارزیابی متغیرهای اقتصادی موثر بر قدرت ملی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی حاصل جمع جبری عوامل مثبت و منفی فراوانی است که از سرچشمه ها و منابع متعددی تشکیل شده است. یکی از منابع مهم قدرت ملی در جهان امروز که در دوره بعد از جنگ سرد اهمیت بسزایی یافت قدرت اقتصادی می باشد؛ که خود بستر ساز امور روبنایی دیگر مانند قدرت سیاسی، نظامی و ... محسوب می گردد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و پژوهش میدانی به دنبال پاسخگویی به این سوال است که مهم ترین متغیرهای و شاخص های شکل دهنده به قدرت اقتصادی کشورها کدام ها هستند؟ یافته های تحقیق با بررسی اسناد کتابخانه ای نشان می دهد که چهار مولفه اصلی قدرت اقتصادی شامل امور زیربنایی، مبادله تولید، سطح تولید و منابع مالی می توانند بر قدرت اقتصادی تاثیرگذار باشند. در این بین 61متغیر مرتبط با مولفه های چهارگانه نیز شناسایی شد. سپس با استفاده از پرسشنامه طیف لیکرت جهت اندازه گیری میزان اهمیت هر یکی از این متغیرها در اختیار صاحب نظران داخلی قرار گرفت. بر این اساس زیرساخت های اقتصادی، صادرات تکنولوژی سطح بالا، واردات مواد غذایی و ذخایر ارزی بین المللی دارای بیشترین درجه اهمیت بودند. و از سویی دیگر متغیرهایی ازجمله سهم فقیرنشینان در مصرف درآمد ملی، رقابت اقتصادی، مالکیت خارجی و هزینه های تجاری جرائم خشونت آمیز دارای کمترین درجه اهمیت بودند. در نهایت می توان بیان نمود کشورها برای رسیدن به اهداف و منافع ملی خود ناگزیر هستند به عوامل و متغیرهای قدرت آفرین در بعد اقتصادی توجه داشته باشند.
احیای قدرت منطقه ای ایران (2005-2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش کنش گری جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه از سال 2005 در قالب ایجاد ائتلاف موسوم به محور مقاومت همراه با نمایش قدرت در عراق، سوریه، لبنان و یمن موجب مطرح شدن ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای شده است. این نمایش قدرت مرهون موقعیت و ویژگی های منحصربه فرد داخلی در کنار تاثیر پذیری از رخدادهای منطقه ای و بین المللی بوده است. این نوشتار با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی مبتنی بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی در پی پاسخ به این پرسش است که نقش مولفه های قدرت ملی در افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد چهار متغیر موقعیت جغرافیایی(ژئوپلیتیکی-ژئواکونومیکی)، مولفه های اقتصادی(نرخ رشد اقتصادی، درآمدهای نفتی، تولید ناخالص داخلی، سرانه تولید ناخالص داخلی، صادرات و واردات)، مولفه قدرت نظامی(استراتژی، هزینه ها، تجهیزات نظامی و نقش سپاه پاسداران در سیاست های منطقه ای) و اتخاذ هویت اسلام شیعی تاثیر مهمی در افزایش ضریب نفوذ و قدرت منطقه ای ایران داشته است.
بررسی سیاست های توسعه اقتصادی برزیل (1960-2021)
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
26-54
حوزه های تخصصی:
مفهوم توسعه اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم مطرح گردید و کشورهای جهان به این مقوله توجه ویژه کردند. در این میان پیدایش قدرت های نوظهور یکی از مشخصه های مهم چشم انداز نظام بین الملل معاصر است. برزیل یکی از قدرت های نوظهور اقتصادی است که پس از جنگ جهانی مسیر توسعه خود را با فراز و نشیب های زیادی پیموده است. اقتصاد برزیل ازنظر تاریخی بزرگ ترین اقتصاد در آمریکای لاتین و نیمکره جنوبی، دومین اقتصاد بزرگ در قاره آمریکا پس از ایالات متحده، دوازدهمین اقتصاد بزرگ جهان ازنظر تولید ناخالص داخلی اسمی و هشتمین اقتصاد بزرگ ازنظر برابری قدرت خرید در سال 2020 است. از همین رو هدف این پژوهش بررسی روند توسعه اقتصادی برزیل است. سؤال اصلی این است که توسعه اقتصاد برزیل با چه روندها و چالش هایی همراه بوده است؟ برای این منظور به روش تبیینی و با اسناد کتابخانه ای چگونگی روند توسعه اقتصادی برزیل پس از جنگ جهانی دوم پرداخته خواهد شد.
تبیین عوامل اقتصادی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران در افق زمانی 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۲)
737 - 760
حوزه های تخصصی:
اقتصاد و مؤلفه های وابسته به آن در چند دهه اخیر جایگاه و نقش برجسته ای در روابط میان کشورها و سنجش قدرت ملی آن ها داشته است و در این میان قدرت دفاعی کشورها نیز بی تأثیر از رشد و توسعه اقتصادی آن ها نبوده و افزایش قدرت نظامی-دفاعی کشورها رابطه مستقیم و معناداری با سطح توسعه اقتصادی دارد. کشور ایران نیز با توجه به موقعیت خاص ژئوپلیتیک و تهدیدات پیرامونی، افزایش قدرت و توان دفاعی خود را به منظور دستیابی به امنیت پایدار، همواره مورد توجه و تأکید قرار داده است. در همین راستا در مقاله پیش رو به منظور تبیین عوامل اقتصادی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران در افق زمانی 1410 با مطالعه اسناد و سوابق علمی پیشین صورت پذیرفته مرتبط و استفاده از نظرات 50 نفر از خبرگان، تعداد 109 پیشران اقتصادی احصاء و در گام دوم با تشکیل پانل خبرگی پیشران های مشابه با یکدیگر، ادغام و تعداد 38 عامل مشخص شده است. در ادامه بر اساس نظر خبرگان به رتبه بندی و تعیین ارزش عوامل اقدام شده و تعداد 28 عامل مهم و اثرگذار تعیین و در انتها با استفاده از نرم افزار آینده پژوهی میک مک و به کارگیری روش تحلیل ماتریس متقاطع، تعداد 12 عامل مهم و تأثیرگذار و تعداد پنج عامل به عنوان عوامل اقتصادی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران مشخص شده اند. طبقه بندی JEL : F52 ,H12 ,H56, Z18
واکاوی قدرت اقتصادی در دوران قاجار از دیدگاه منابع قدرت اجتماعی مایکل مان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی قدرت اقتصادی در دوران قاجار در چارچوب رویکرد قدرت اجتماعی چهارگانه مایکل مان است. مایکل مان چهار منبع قدرت را از یکدیگر متمایز می کند: سیاسی، ایدئولوژیک، نظامی و اقتصادی. نوع پژوهش کیفی و روش آن کتابخانه ای است. این روش با استفاده از شیوه تحلیلی مایکل مان و سنجش منابع قدرت اجتماعی با چهار شاخص قدرت انجام گرفته است. فرض اصلی پژوهش این است که منابع قدرت در عصر قاجار نیز چهارگانه است. قدرت اقتصادی یکی از مهم ترین منابع قدرت در عصر قاجار است. منابع چهارگانه قدرت و به تبع آن عاملیت اجتماعی این منابع قدرت، یعنی دربار، روحانیون، رؤسای ایلات و عشایر و تجار در ارتباط نزدیک و مستمر با یکدیگر قرار داشتند. یافته های پژوهش نشان داد، نمایندگان اجتماعی قدرت اقتصادی، تجار، تلاش داشتند، استقلال خود را در تعامل و تقابل با نمایندگان دیگر منابع قدرت اجتماعی مانند دربار، روحانیون و سران ایلات و عشایر حفظ کنند. این گونه درگیری ها به هم پوشانی عاملان اجتماعی دو منبع قدرت اقتصادی و ایدئولوژیک، تجار و روحانیون، منجر شد. انقلاب مشروطه و جنبش تنباکو نتیجه نهایی هم پوشانی و به دنبال آن همکاری عاملیت اجتماعی این دو منبع قدرت اقتصادی و ایدئولوژیک در تقابل با قدرت سیاسی بود.
بررسی و ارزیابی متغیرهای اقتصادی موثر بر قدرت ملی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی حاصل جمع جبری عوامل مثبت و منفی فراوانی است که از سرچشمه ها و منابع متعددی تشکیل شده است. یکی از منابع مهم قدرت ملی در جهان امروز که در دوره بعد از جنگ سرد اهمیت بسزایی یافت قدرت اقتصادی می باشد؛ که خود بستر ساز امور روبنایی دیگر مانند قدرت سیاسی، نظامی و ... محسوب می گردد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و پژوهش میدانی به دنبال پاسخگویی به این سوال است که مهم ترین متغیرهای و شاخص های شکل دهنده به قدرت اقتصادی کشورها کدام ها هستند؟ یافته های تحقیق با بررسی اسناد کتابخانه ای نشان می دهد که چهار مولفه اصلی قدرت اقتصادی شامل امور زیربنایی، مبادله تولید، سطح تولید و منابع مالی می توانند بر قدرت اقتصادی تاثیرگذار باشند. در این بین 61متغیر مرتبط با مولفه های چهارگانه نیز شناسایی شد. سپس با استفاده از پرسشنامه طیف لیکرت جهت اندازه گیری میزان اهمیت هر یکی از این متغیرها در اختیار صاحب نظران داخلی قرار گرفت. بر این اساس زیرساخت های اقتصادی، صادرات تکنولوژی سطح بالا، واردات مواد غذایی و ذخایر ارزی بین المللی دارای بیشترین درجه اهمیت بودند. و از سویی دیگر متغیرهایی ازجمله سهم فقیرنشینان در مصرف درآمد ملی، رقابت اقتصادی، مالکیت خارجی و هزینه های تجاری جرائم خشونت آمیز دارای کمترین درجه اهمیت بودند. در نهایت می توان بیان نمود کشورها برای رسیدن به اهداف و منافع ملی خود ناگزیر هستند به عوامل و متغیرهای قدرت آفرین در بعد اقتصادی توجه داشته باشند.
رسانه ها و تقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هجدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
359 - 376
حوزه های تخصصی:
با عنایت به نقش فزاینده قدرت نرم در سیاست بین الملل، شناسایی منابع مؤثر در قدرت نرم، به مثابه دغدغه اصلی بسیاری از کشورها مطرح است. در این پژوهش با توجه به تنوع و تعدد رسانه ها، محققان به طرح این پرسش پرداخته اند که تأثیر رسانه ها بر ابعاد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران به چه میزان است؟ نویسندگان با استفاده از روش پیمایشی به ارائه پاسخ همت گمارده اند. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید حوزه علوم سیاسی و علوم ارتباطات دانشگاه های در سال 1400 شهر تهران است. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمره کسب شده برای مؤلفه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بالاتر از حد متوسط و برای مؤلفه علمی در حد متوسط است. این بدان معناست که رسانه ها در تقویت قدرت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تأثیر زیاد و در تقویت قدرت علمی تأثیر متوسطی داشته اند. همچنین تفاوت معناداری بین نقش رسانه های سنتی و رسانه های ترکیبی سنتی و نوین در تقویت ابعاد قدرت نرم وجود دارد.
مزیت رقابتی قدرت اقتصادی فرانسه در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجش سطح قدرت کشورها و مقایسه آن ها با یکدیگر یکی از موضوعات مورد بررسی در دانش ژئوپلیتیک است. دانش ژئوپلیتیک به معنای استفاده بهینه از منابع جغرافیایی قدرت در مناسبات بین بازیگران است. براین اساس سؤال اصلی تحقیق بدین صورت مطرح می گردد که وضعیت قدرت اقتصادی کشور فرانسه در مقایسه با رقبای منطقه ای خود چگونه است؟ برای پاسخگویی به این سؤال از روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی و هدف آن نیز کاربردی استفاده شده است. تحقیق حاضر در دو بعد صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می-دهد که باتوجه به مزیت ها و قابلیت های فرانسه در مقایسه با کشورهای موردنظر نوعی رقابت پذیری وجود دارد که می تواند میزان قدرت اقتصادی فرانسه را باتوجه به منابع و قابلیت های سایر کشورها در منطقه ترسیم نماید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مهم ترین مزیت های قدرت فرانسه در برابر رقبا (نروژ، بلژیک، کرواسی،و ... ) شامل ظرفیت نوآوری، صادرات تکنولوژی سطح بالا، سطح تکنولوژی علمی، جذب سرمایه گذاری خارجی و اقتصاد دانش محور به ترتیب استراتژیک ترین منابع و قابلیت های اقتصادی برای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی بوده اند. و متغیرهایی مانند تردیدها و عدم اطمینانی که مردم نسبت به وضعیت اجتماعی و اقتصادی، با دوام ترین مشکل و مسئله فراروی قدرت اقتصادی فرانسه محسوب می شوند. میزان تسلط بر بازارهای جهانی، سهم در تجارت جهانی با امتیاز 4، شاخص جینی با امتیاز 3.9، تولید ناخالص داخلی و سرمایه گذاری خارج از مرز با امتیاز 3.7، پیچیدگی اقتصادی با امتیاز 3.6، صادرات سطح تکنولوژی بالا با امتیاز 3.5 به ترتیب استراتژیک ترین منابع و قابلیت های اقتصادی کشور فرانسه برای تبدیل شدن به قدرت اقتصادی بوده اند.
ارزیابی مؤلفه های کلیدی قدرت اقتصادی داخلی و بین المللی آمریکا و تغییرات آن طی سال های (2020- 1970)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷)
81 - 119
در حالی که بسیاری از اندیشمندان معاصر، با تکیه بر شواهد میدانی و اسنادی، افول قدرت اقتصادی آمریکا را امری تحقق یافته می دانند، برخی دیگر آن را انکار کرده و یا اینکه آن را نوعی بزرگ نمایی و ساده انگاری تلقی کرده اند. تکثر آراء و دیدگاه های معارض در خصوص روند قدرت اقتصادی آمریکا سبب شده است که یک بررسی جامع در خصوص مؤلفه های کلیدی قدرت اقتصادی داخلی و بین المللی آمریکا و ارزیابی آن در طول زمان لازم آید. پژوهش حاضر ضمن ارزیابی و شناسایی مؤلفه های کلیدی قدرت اقتصادی آمریکا، به این سوال پاسخ می دهد که آیا قدرت اقتصادی آمریکا در 50 سال منتهی به 2020 دچار افول شده است؟ روش مورد استفاده برای شناسایی مولفه های قدرت اقتصادی، تحلیل محتوا و روش ارزیابی تحولات آن در طول زمان تحلیل آماری است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که قدرت اقتصادی یک مفهوم چندبعدی است که شامل مؤلفه های متعددی می شود و در این میان تمایز میان قدرت نسبی و قدرت مطلق امری ضروری است. نتایج تحلیل آماری دلالت بر شواهد جدی و مبرهن بر افول قدرت نسبی آمریکا در سطح ملی و بین الملل دارد، اما قدرت مطلق آمریکا تابعی از درجه اهمیت و اوزان اختصاص یافته به متغیرهایی است که برای سنجش قدرت اقتصادی به کار می روند. بر این اساس هر چند قدرت نسبی آمریکا با افول شدیدی مواجه شده است، اما هنوز اقتصاد آمریکا یکی از اقتصادهای پیشرو و قدرتمند جهانی است که به دلیل مخاطره هایی از جمله نابرابری های اقتصادی، بحران های پی درپی و ورود رقبای جدید در عرصه جهانی به سرعت در معرض افول است.
تبیین متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی با تاکید بر عوامل جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
106 - 126
حوزه های تخصصی:
فضای جغرافیایی، سیستمی مرکب از عوامل و عناصر طبیعی و انسانی درهم تنیده و مرتبط باهم است. این عوامل جغرافیایی از ارزش های متفاوتی برخوردارند که با توجه به نیاز و درک انسان ها، بار و ماهیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ژئوپلیتیکی می گیرند. اثر عوامل جغرافیایی در اقتصاد همواره در زندگی انسان ها نقش آفرین بوده و توسط انسان ها درک شده است. این عوامل هنگامی که موردتوجه کشورها در راستای اهداف کلان اقتصادی قرار می گیرند، به عنوان منابع قدرت، ماهیتی ژئوپلیتیکی پیدا می کنند. پژوهش حاضر بر پایه جستار در عوامل جغرافیایی مؤثر در قدرت اقتصادی، به دنبال تبیین متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی است. پرسش اصلی پژوهش این است که متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی کدام است؟ رویکرد پژوهش حاضر، نظری است و به تبیین رابطه علّی متغیّرهای وابسته (قدرت اقتصادی) و متغیّر مستقل(متغیّرهای ژئوپلیتیکی) می پردازد. شیوه گردآوری اطلاعات و داده ها که به صورت کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. روش پژوهش نیز توصیفی تحلیلی است. در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، سه نوع متغیّر مفهومی ژئوپلیتیکی متأثر از عوامل جغرافیایی مؤثر در قدرت اقتصادی تبیین شدند که عبارت اند از: «ژئولوکیشن؛ ژئوکالچر و ژئوتکنولوژی». هرکدام از این متغیّرهای مفهومی، دربردارنده چندین عامل جغرافیایی اثرگذار در رشد و توسعه اقتصادی است که درمجموع قدرت اقتصادی کشور را تعیین می کنند.
براورد راهبردی قدرت اقتصادی امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت اقتصادی از مولفه های مهم و اثرگذار در قدرت ملی کشورهاست. دو جنبه مهم قدرت اقتصادی شامل قدرت مستقیم (یا آشکار) و قدرت غیرمستقیم (یا پنهان) می شود. از نظر قدرت مستقیم، آمریکا از توانایی ها و قابلیت های منحصر به فردی هم چون موقعیت جغرافیای طبیعی مستعد، صنایع متنوع و پیشرفته، منابع انرژی زیاد و متنوع و محیط اقتصادی باز همراه با بهره وری بالا برخوردار است. با این حال، عملکرد اقتصادی دوران اخیر آمریکا نقاط ضعف عمده ای دارد از جمله بدهی های سنگین ملی و کسری تراز تجاری حجیم که نتیجه آن تضعیف دلار آمریکا در آینده خواهد بود. اگرچه این کشور از فرصت های مهمی مانند برتری قدرت نظامی، داشتن مرکزیت تجارت جهانی و موقعیت هژمونی دلار آمریکا در ذخایر بین المللی بهره می برد، با تهدیدهایی همانند وجود رقبای قدرتمند اروپایی و آسیایی و خطر سقوط ارزش دلار و هژمونی آن و از دست دادن مرکزیت اقتصاد جهانی روبه روست. در پایان مقاله جمع بندی برآورد راهبردی قدرت اقتصادی آمریکا ارائه می شود.
مفهوم شناسی قدرت نرم اقتصادی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قدرت نرم و روش اندازه گیری آن برای کشورها به اختصار بحث می شود و سپس مفهوم شناسی و زمینه های قدرت نرم اقتصادی جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی سیاسی منطبق بر اسلام ناب و برخاسته از اراده مردم، و مبتنی بر فرمایشات مقام معظم رهبری مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. آ نگاه پیش زمینه های نهادی ایجاد قدرت نرم اقتصادی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان مهم ترین سند بالادستی مورد کنکاش و یافته های آن دسته بندی شده است. نتایج حاکی از آن است که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با اهداف والای خود نیاز دارد که الگوی شایسته خود را بر محورهای رفاه مادی، عدالت اجتماعی، روحیه و آرمان انقلابی و برخورداری از ارز شهای اخلاقی اسلام تحقق بخشد و جاذبه خود را برای ترغیب سایر ملت ها به سمت اهداف متعالی اسلام تقویت نماید.
تحلیل قدرت و رفتار میانی ج.ا. ایران: فرصت و چالش های گسترش نفوذ منطقه ایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۷
91 - 118
حوزه های تخصصی:
مفهوم قدرت میانی برای تبیین رفتار میانی، هویت و نقش سیاست خارجی دولت ها استفاده می شود. ج.ا.ایران به عنوان قدرت میانی منطقه ایی هم عناصر ساختاری و هم رفتاری برای ایفای چنین نقشی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر این است که در چارچوب ترکیبی از رویکردهای واقع گرایی، رفتاری و سازه انگاری و برداشت جدید از قدرت میانی منطقه ایی جایگاه ایران را در دسته بندی های قدرت تحلیل کند و سپس براساس این تحلیل با روش کیفی و رویکرد توصیفی-تحلیلی به این سوالات پاسخ دهد که چرا ج.ا.ا یران تصمیم گرفته است قدرت و نفوذ خود را در خارج از کشور به نمایش بگذارد یا اقدامات ایران برای تحقق این اهداف چه بوده است و چالش ها یا محدودیت های رفتار میانی ج.ا.ایران در سطح منطقه خاورمیانه چیست؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که هدف ایران از گسترش نفوذ منطقه ای تأمین بقای ج.ا.ایران، مبارزه با نفوذ و نظم منطقه ای مخالفان خود از جمله امریکا و اسرائیل، حمایت از جبهه مقاومت به ویژه فلسطینیان برای دستیابی به حقوق خود و صدور انقلاب اسلامی به منطقه به منظور وحدت جهان اسلام است. نتایج تحقیق حاکی از آن است، هر چند ج.ا.ایران با استفاده از ابزارهای مختلف از جمله قدرت سخت، نرم و اقتصادی قدرت و نفوذ خود را در منطقه گسترش داده است؛ اما به دلایل مختلف از جمله ؛ محدودیت ها و چالش هایی برای تتثبیت و گسترش نفوذ خود در سطح منطقه ای و فراتر از آن دارد.