فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۵۰۱ تا ۲۵٬۵۲۰ مورد از کل ۳۱٬۳۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظام بین الملل و پویش های گوناگون روابط بین الملل از یک سو در تلاش برای تولید نظم و ساختاری نوین می باشد تا ضمن همسویی با منطق مسلّط سیاسی- اقتصادی بین الملل، چارچوب سیاسی-حقوقی پایداری را هژمون نماید. از سوی دیگر، ظهور گروه های غیر حکومتی به ویژه تولید شبکه ها و قطب های تروریستی که در تلاش برای ریزش نظم مسلّط بین الملل و چینش نظمی نوین و یا آنارشی بین المللی می باشند، تهدیدات گوناگونی را در سطوح مختلف به بار آورده است. در این پیوند، شبکه های تروریسم قدیم و جدید بین الملل، سپهر ژئوپلیتیک جهانی و منطقه ای را ناپایدار ساخته است و توسعه ی ابعاد مختلف امنیت را به یک گروگان تبدیل کرده است. اهتمام پژوهش حاضر این است که ضمن شناسایی شبکه های تولید تروریسم، مکانیسم های مدیریت تروریسم بین الملل را تبیین نماید. مهندسی سیاسی، مکانیسم های نهادی، ساختاری و ابزاری در سطوح بین المللی، منطقه ای و ملّی از یک سو و دیپلماسی چندجانبه ی مدیریت، حاکمیت پاسخگو و تلفیق استراتژی های نرم افزاری و سخت افزاری از سوی دیگر، قابلیت مدیریت و مقابله با فعّالیت های تروریستی را دارا می باشد. این پژوهش با استفاده از روش شناسی مدیریت تطبیقی و استراتژیک و تئوری چانه زنی و ائتلاف، به آزمون فرضیه خواهد پرداخت.
واکاوی نقش ایالات متحده آمریکا در جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ ایران و عراق یکی از بزرگ ترین و طولانی ترین جنگ های قرن بیستم به شمار می رود. در این جنگ که در ساختار دو قطبی نظام بین الملل رخ داد، قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای جهانی نقش داشتند. از جمله قدرت های فرا منطقه ای که نقش مداخله گرایانه فعال و تهاجمی در این جنگ داشت، آمریکا بود. آمریکا به دلیل اختلافات سیاسی و ایدئولوژیکی با ایران که در پی وقوع انقلاب اسلامی ایران شروع شد، عراق را در ابعاد مختلف مورد حمایت قرار داده و با روش ها و استراتژی های مختلف به محدودسازی سیاسی و نظامی ایران پرداخت. این مقاله به بررسی و واکاوی نقش آمریکا در جنگ ایران و عراق می پردازد. سؤال اصلی مقاله این است که نقش ایالات متحده آمریکا در جنگ ایران و عراق چگونه بود؟ پاسخ به این سؤال ضرورت انجام این پژوهش را می طلبد. در این نوشتار، روش تحقیق مورد نظر، روش توصیفی و تحلیلی است و برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای بهره برده و در نهایت به تجزیه وتحلیل داده ها به روش کیفی به منظور توصیف و تحلیل جایگاه و نقش آمریکا در جنگ ایران و عراق پرداخته ایم. نتیجه این نوشتار مبتنی بر این موضوع است که جنگ ایران و عراق زاییده شرایط جنگ سرد بوده و ایالات متحده آمریکا نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای در شروع جنگ و تداوم روند آن داشته است.
رویارویی و رقابت ایران و آمریکا در افغانستان پس از حوادث 11 سپتامبر 2001(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۰
117 - 150
حوزههای تخصصی:
تحولات افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران که دارای مرزهای طولانی با آن کشور است، دارای اهمیت زیادی است. حوادث 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان، بر اهمیت و حساسیت این کشور افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی طالبان منافع مشترکی داشتند؛ اما این تفاهم مقطعی پس از اعلام ایران به عنوان «محور شرارت» در ژانویه 2002 از سوی رئیس جمهور آمریکا، جورج بوش پسر برهم خورد و دشمنی بین دو کشور افزایش یافت و همین امر، دورنمای همکاری بین ایران و ایالات متحده در افغانستان را کاهش داد. با روی کار آمدن اوباما در سال 2009 و امضای توافقنامه برجام، احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا کاهش یافت. هدف مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، پاسخ به این پرسش است که پس از سقوط طالبان، چه زمینه های همکاری و رقابت بین ایران و ایالات متحده آمریکا در افغانستان وجود داشته است؟ به نظر می رسد ایران و ایالات متحده منافع مشترکی در ثبات و امنیت افغانستان داشته باشند. این منافع شامل کمک به دولت کابل، جلوگیری از قاچاق مواد مخدر، رسیدگی به بحران پناهندگان افغان، افزایش توانمندی نیروهای امنیتی افغانستان و ایجاد انگیزه برای آشتی ملی است؛ اما تحولاتی مانند امضای پیمان استراتژیک بین ایالات متحده و افغانستان، بر نگرانی های امنیتی ایران افزوده است. خروج نسبی نیروهای آمریکایی از افغانستان، فرصتی دیگر برای تعامل دوباره با ایران پدید آورد. ایالات متحده آمریکا پس از یک دهه مداخله نافرجام، باید تهران را شریکی مناسب برای بهبود چشم انداز صلح و ثبات در افغانستان به شمار آورد؛ اما تنش در روابط ایران و ایالات متحده و تضاد ساختاری دو کشور، تاکنون مانع این مهم شده است.
مبانی گسست در الگوی سنتی جنبش های سلفی در خاورمیانه
حوزههای تخصصی:
اسلا مگرایی یکی از عناصر دنیای امروز است که متغیر تعیین کننده ای در وضعیت قدرت جهان و بازیگران اصلی آن به شمار می آید. اما با توجه به تحولات اتفاق افتاده و جاری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، امروزه ذهن بسیاری از پژوهشگران و علاقه مندان به روابط بین الملل به این حوزه مطالعاتی جلب شده است. این موضوع با توجه به جریان پرشتاب و قابل تأمل شکل گیری جریاناتی از گروه های اسلامگرا، نگارنده را به بازشناسی مبانی جریانی از اسلامگرایی رهنمون شده که محور و اساس آن گسست در الگوهای سنتی جنبش های سلفی در خاورمیانه است. مقایسه موجود در این تحقیق درباره جریان سلفی گری نشان می دهد که به رغم اشتراکات مذهبی، اختلافات و تمایزات بنیادینی بین جریان سلفی گری و با جنبش های سلف گرایان، اهل سنت و فرق اسلامی وجود دارد. دامنه این اختلافات و تمایزات، سیاست و فرهنگ و حتی نقشه جغرافیایی منطقه را دست خوش تغییراتی ساخته است، که گسست در الگوی سنتی جنبش های سلفی منطقه، بخشی از این فرایند و منازعه موجود را توضیح می-دهد.
بازنمایی مسلمانان در سینمای هالیوود (مطالعه موردی فیلم های تیکن ۱ و تیکن ۲)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سینما به غیر از سرگرم کردن مردم، نقش اساسی در فرهنگ سازی و آموزش دارد و گاهاً این کارکرد بر دیگر جنبه های کاربردی سینما رجحان دارد. سینمای هالیوود به عنوان قطب سینمای دنیا شناخته می شود و در پیشبرد اهداف فرهنگی غرب و اقناع افکار عمومی، در مسائل مختلف از جمله مسائل سیاسی و مذهبی و اقتصادی و… نقش مهمی دارد. یکی از استفاده های غرب از سینمای هالیوود در پیشبرد اهداف اسلام هراسی بوده است. در این پژوهش فیلم ها با استفاده از روش کیفی تحلیل نشانه شناختی مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفته و تلاش شده با بررسی تولیدات هالیوود، برخی از ویژگی های بازنمایی شده برای مسلمانان مورد بررسی قرار بگیرد. این پژوهش دنبال پاسخ به این سوال است که هالیوود چهره مسلمانان را چگونه توصیف می کند. هدف از این پژوهش شناخت رویکرد سینمای هالیوود و به تبع آن ایالات متحده آمریکا نسبت به اسلام و مسلمانان است. در یافته های تحقیق به این می رسیم که از جمله ویژگی های بازنمایی شده از مسلمانان در فیلم های هالیوود می توان به تروریست، وحشی و بی رحم، خشن، بی غیرت و بی اخلاق، بی منطق، نامرد، بی قانون، شهوت ران، جانی، کینه توز و انتقام جو و… اشاره کرد. البته برخی از ویژگی های خوب از جمله خانواده دوستی نیز در مورد مسلمانان به کار برده شده است.
اصول اخلاقی تربیت متعاطیان حکمرانی اسلامی از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق یکی از محوری ترین ارکان جامعه به حساب می آید؛ انبیاء الهی مبعوث شدند تا اخلاق را در عالم فراگیر نمایند چنانکه پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) هدف مبعوث شدنشان را تکمیل کردن مکارم اخلاق بیان می کنند؛ بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران امام خمینی(رحمه الله علیه) نیز در آثار خود توجه ویژه ای به مسئله ی اخلاق دارند تا جایی که حتی در کتب فقهی ای مثل تحریر- الوسیله نیز مسائل اخلاقی را مورد بحث و بررسی قرار می دهند؛ از طرفی بر اساس اندیشه امامین انقلاب اسلامی تحقق حکومت اسلامی شرط لازم رسیدن به تمدن اسلامی است و روشن است که رکن اصلی حکومت اسلامی؛ متعاطیان حکمرانی و مدیران حکومت هستند به این معنا که تا شرایط برای تربیت حکمرانان و مدیران در جامعه ی اسلامی مهیا نشود حکومت اسلامی ایجاد نخواهد شد؛ کتاب شریف نهج البلاغه به این مسأله به طور ویژه پرداخته است تا جایی که امیرالمومنین علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر در کنار هر دستور حکومتی یک یا چند دستور تربیتی اخلاقی دارند؛ در این نوشتار سعی شده است که با روش تحلیل مضمون اصول تربیتی حکمرانی اسلامی از منظر نهج البلاغه در قالب سه مهارت مبنایی-شناختی و مهارت رفتاری و مهارت معنوی تبیین گردد تا سهمی هرچند ناچیز در پیشبرد منویات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در زمینه تحقق تمدن اسلامی داشته باشد؛ و در انتها این مهارت ها در قالب یک جدول ارائه می گردد. سؤال اصلی(یا هدف اصلی) هدف اصلی در این مقاله بیان شاخصه های مهم اخلاقی برای بسترسازی حکمرانی اسلامی با محوریت متعاطیان این امر از منظر نهج البلاغه می باشد. در این نوشتار سعی شده که اصول اخلاقی مهمی که لازمه حکمرانی اسلامی است و در نهج البلاغه روی آن تأکید شده است احصاء گردد؛ با این رویکرد که تا زمانی که توجه ویژه به تغییر در ساحت درونی آحاد جامعه برای تربیت متعاطیان حکمرانی صورت نگیرد تغییر در ساحت اجتماع بما هو اجتماع ممکن نخواهد بود؛ بر همین اساس بررسی قواعد اخلاقی از منظر نهج البلاغه می تواند افقی نو در این راستا پیش روی محققین قرار دهد.
بررسی مناسبات بازار سنتی و ساخت سیاسی در دوره هاشمی رفسنجانی (1368-1376)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت و بازار به عنوان دو نهاد سیاسی و اقتصادی در ایران معاصر و به ویژه در دوره جمهوری اسلامی روابط متغیری را تجربه کرده اند. در دهه نخست دولت در چارچوب نظام اقتصاد متمرکز تلاش کرد از میزان نفوذ و قدرت بازار سنتی در عرصه های سیاسی و اقتصادی بکاهد . اما با ورود به دهه دوم و آغاز دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی این مناسبات تا حد زیادی متحول گردید. این تغییر بیش از هر چیز متأثر از اتخاذ سیاست تعدیل اقتصادی در دولت نخست وی بود که زمینه های قدرت یابی و استیلای جناح راست سنتی و بازار در عمده ترین نهادها و مراجع قدرت و اقتدار کشور را فراهم نمود. اما به تدریج و به ویژه از سال 1372 زمینه های اختلاف میان دولت وی و جناح بازار فراهم و به تقابل آن ها انجامید. سوال اصلی این مقاله چگونگی تاثیر سیاست های اقتصادی بر تعامل دولت و بازار در دولت اول و دوم هاشمی رفسنجانی است. فرضیه نویسندگان این است که اگرچه در دولت اول هاشمی با اجرایی شدن سیاست های لیبرالی، سرمایه داری تجاری و سنتی در پیوند با دولت توانستند منافع خویش را تأمین نمایند، اما سیاست های جدید اقتصادی دولت دوم، شکل گیری طبقه سرمایه دار صنعتی، ورود سرمایه گذاری خارجی به کشور، تورم، تغییر در نظام توزیع و ایجاد فروشگاه های زنجیره ای موجب دگرگونی آشکاری در روابط میان دولت و بازار شد.
آسیب شناسی مواعد اقامه دعوی طاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2097 - 2116
حوزههای تخصصی:
دعوی طاری، دعوی است که بر دعوای دیگر نظر به وحدت منشأ یا داشتن ارتباط از حیث اضافه کردن خواسته یا در مقام دفاع یا وارد کردن شخصی به دعوا، وارد می شود. نظر به اینکه دعاوی طاری به خودی خود دعوایی تمام عیار به حساب می آید، نیاز به تشریفات دارد. هدف از انجام تحقیق حاضر، آسیب شناسی مواعد اقامه دعوی طاری می باشد. در این مقاله، بعد از مقدمه، مفهوم طاری و انواع مواعد اقامه دعوه طاری بیان می-شود که شامل: مواعد اقامه دعاوی تقابل، مواعد اقامه دعاوی جلب ثالث، مواعد اقامه دعاوی ورود ثالث، ضمانت عدم رعایت طرح دعاوی طاری می باشند. و در نهایت به آسیب شناسی رسیدگی به اقامه دعوی طاری و ضمانت اجرای عدم رعایت مهلت در دعاوی طاری پرداخته شد. اهمیت دعاوی طاری از آنجا نشأت می گیرد، که در جریان رسیدگی به دعوای اصلی مطرح می شود و طرح آنها اتفاقی بوده و معمولاً تصمیم گیری نسبت به دعوای اصلی منوط به روشن شدن نتیجه دعاوی طاری می باشد.
کاربست الگوهای تحلیل کنش های کلامی امام علی علیه السلام در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال پانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
369 - 388
حوزههای تخصصی:
نظریه کنش کلامی یکی از نظریات مطرح در زمینه تحلیل گفتمان و متن شناسی است. این نظریه که شاخه ای از فلسفه زبان است به بررسی افعال و جملات در موقعیّت های مختلف می پردازد. نظریه کنش کلامی برای اولین بار توسط آستین مطرح شد و پس از او، سرل کار ناتمام او را در پنج الگو به صورت ترغیبی، اظهاری، عاطفی، تعهّدی و اعلامی به پایان رساند. در الگوی که سرل ارائه کرد اطلاعاتی که توسط افعال و جمله های معادل آن ها تبادل می شود مورد ارزیابی قرار می گیرد. این نظریه با بررسی و واکاوی افعال و جملات در متون دینی اعم از قرآن و نهج البلاغه و کشف لایه های زیرین و عمیق کلام به تولید شاکله نو می پردازد. هم چنین نهج البلاغه به عنوان یکی از شاهکارترین متون ادب دینی دارای فصیح ترین و بلیغ ترین جملات و کلمات است. این کتاب ارزنده شامل خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار امام علی (ع) در همه زمینه ها اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دایره المعارفی کامل و راهبردی در همه ادوار بوده است. بُعد سیاسی نهج البلاغه یکی از ابعاد مهم آن است زیرا عدالت اجتماعی، مساوات و برابری و مدیریت صحیح نظام اداری از دغدغه های اصلی حضرت علی (ع) بوده است.
ژئوپلتیک شکننده کردستان عراق ، عاملی همگرا در نزدیکی کردهای عراق به اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
59 - 75
حوزههای تخصصی:
این تحقیق نشان می دهد که چگونه دو انگاره ژئوپلتیک آسیب پذیر منطقه اقلیم کردستان عراق از سوئی و روی سه گسل تمدنی عرب ، فارس و ترک واقع شدن و بی اعتمادی به این سه حوزه باعث نگاه همگرایانه کردهای عراق به اسرائیل به عنوان متحدی استراتژیک می شود. کردستان عراق در حوزه جزر و مد سه حوزه تمدنی ایرانی، عرب و ترک قرار دارد. بعد از اشغال عراق و تحت فشار این 3 حوزه و عدم اطمینان در قبال سیاست های آمریکا، ناچار متأثر از گونه ای تعبد ژئوپلتیک به سوی اسرائیل کشیده شده است. استدلال این پژوهش آن است که بر خلاف نگاه های رایج که اسرائیل را منتفع اصلی در ارتباط با کردها می داند، کردهای عراق با توجه به مضائق ژئوپلتیک و استیصال منطقه ای به دنبال همگرایی با اسرائیل هستند.
نقش امارات عربی متحده در تحولات بحرین و یمن (2018-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امارات عربی متحده علی رغم اینکه کشوری کوچک در حاشیه جنوبی خلیج فارس محسوب می شود و تأمین امنیت خود را به قدرت های فرامنطقه ای سپرده، در سال های اخیر در پی کنش گری و افزایش فعالیت در منطقه بوده است. در سال ۲۰۱۱، امارات در سرکوب تظاهرات بحرین به دیگر کشورهای عربی خلیج فارس پیوست و جنگ های فراوان عربستان سعودی با یمن، امارات را به دخالت بیشتر در منطقه سوق داده است. افزایش نیروهای القاعده و دولت اسلامی در یمن علاوه بر نگرانی های امنیتی، مسیرهای تجارت دریایی مورد استفاده امارات را نیز به خطر انداخته است. عُصاره پژوهش بر این سؤال اصلی استوار است که چرا امارات عربی متحده در تحولات بحرین و یمن طی سال های 2011 تا 2018 نقش فعالی داشته است؟ فرضیه تحقیق این است که امارات عربی متحده با توجه به عوامل ژئوپلیتیک و همچنین همگرایی مذهبی با کارگزاران حاکم در بحرین و احساس خطر از جانب نیروهای مقاومت انصارالله در یمن نقش فعالی جهت مقابله با آنها در پیش گرفته است. برای ارزیابی و آزمونِ فرضیه تحقیق و تحلیل داده ها از روش تحقیقِ توصیفی تحلیلی استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات منابع کتابخانه ای (اعم از کتاب ها، مقاله ها، اسناد و مطبوعات) است.
تأثیر شکاف ها و تضادها بر بحران اجماع و مسئله توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
736 - 715
حوزههای تخصصی:
سیاستگذاری درباره توسعه در ایران نیازمند بازتعریف اهداف و انتخاب رویکردهایی است که در سطوح خرد و کلان به اتفاق نظر، هم افزایی و همکاری سازنده منجر شود. شکاف های متعددی پیش روی توسعه ایران است، این شکاف ها از مبانی هویتی سه گانه ایرانیان (اسلامی- غربی و ملی) ریشه گرفته و موجب شکاف نظری (تضادهای فکری، هویتی و نگرشی) و بحران اجماع شده است. در جمهوری اسلامی ایران برخی نخبگان و بخش هایی از حاکمیت، از الگوی توسعه مرسوم در جهان پیروی کرده و شماری دیگر الگوی پیشرفت را به جای توسعه مطرح می کنند. این تضاد مفهومی تغییر و تحول در ایران را به مسئله ای پیچیده تبدیل کرده است. پرسش های پژوهشی عبارت اند از: 1. مهم ترین عوامل ناکامی الگوها و برنامه های توسعه در ایران چیست؟ 2. الگوی حکمرانی خوب چگونه می تواند مسئله توسعه در جمهوری اسلامی ایران را حل کند؟ در فرضیه پژوهش استدلال می شود که شکاف نظری و بحران اجماع مهم ترین عوامل ناکامی الگوها و برنامه های توسعه در ایران بوده اند و می توانند به ناپایداری منجر شوند. به نظر می آید الگوی حکمرانی خوب که در دنیا از آن به عنوان کلید و راه حل معمای توسعه یاد می کنند، می تواند مسئله توسعه ایران را نیز حل کند. اجماع محوری یکی از مشخصه های حکمرانی خوب است، زیرا حکمرانان باید با همکاری جامعه مدنی و بخش خصوصی، حکمرانی خوب را پی بگیرند تا بتوانند بحران اجماع را پایان دهند و مسئله توسعه حل شود.
نقش ساختارهای مالی در تقویت امنیت ملی در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
109 - 138
حوزههای تخصصی:
نبود امنیت ملی بر ساختار مالی هر کشور تأثیر می گذارد و همچنین نبود ساختار مالی مناسب در هر کشور بر امنیت ملی آن کشور تأثیر می گذارد و کشور را به خطر می اندازد . در دوره صفوی وجود ساختارهای مالی یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر تقویت امنیت ملی به شمار می آمد و حکومت با تکیه بر منابع مالی به برقراری امنیت می پرداخت. این پژوهش ذیل پارادایم تفسیری و با استراتژی (راهبرد) پژوهش کیفی به منظور تحلیل «نقش ساختارهای مالی در تقویت امنیت ملی دوره صفوی» با الگوی تحلیل محتوای کیفی به رشته تحریر درآمده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختارهای مالی به شیوه های مختلف، ازجمله افزایش درآمد مالی دولت برای ایجاد ارتش منسجم، ایجاد امنیت راه ها و مرزها، گسترش ارتباطات تجاری، تأسیس کاروان سراها و جاده ها و پیشگیری از انفعال سیاسی و اجتماعی در تقویت امنیت ملی در دوره صفویه نقش بسزایی داشت.
چشم انداز دولت محلی در عصر جهانی شدن
منبع:
پژوهش های سیاسی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۶
95 - 116
حوزههای تخصصی:
منابع غیر متعارف نفت (شیل) و روندهای سازمان اوپک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۸ (پیاپی ۵۸)
293 - 324
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش منابع غیرمتعارف نفت بر ساختار درونی و تصمیم گیری های سازمان اوپک می پردازد. نحوه تعامل اعضا در سازمان اوپک نشان می دهد که منابع جدید نفت شیل نحوه رفتار متقابل و تصمیم گیری درون این سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد. از آنجا که جایگاه و قدرت این سازمان بین المللی، همواره تحت تأثیر اختلافات ساختاری درون این سازمان بوده است و تولید از منابع نامتعارف نفت که قسمت عمده آن در خارج از حوزه سرزمینی اعضای اوپک است، می تواند به تعمیق اختلافات در درون این سازمان و یا ترمیم آنها بینجامد، هرگونه تغییر اساسی در میزان تأثیرگذاری اوپک در اقتصاد جهانی می تواند کلیت وجودی آن را تحت تأثیر قرار دهد. این نوشتار با استفاده از متغیر تاریخی اختلافات درون سازمان اوپک و انطباق آن با سناریوهای کمی آتی تولید نفت از منابع متعارف و غیرمتعارف به این نتیجه می رسد که ورود و تداوم متغیر نفت شیل به بازار بین المللی انرژی، همزمان می تواند عامل تداوم و استحکام سازمان اوپک و یا از هم گسیختگی این سازمان بین المللی بعد از چندین دهه فعالیت در بازار انرژی جهانی شود.
سیستم های بین المللی پیچیده-آشوبی و نظریه نوین دیپلماسی دفاع شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی دفاع، دارای پیشینه تاریخی طولانی و همزاد با قدرت نظامی است که وظیفه کاربست آن را در قالب دیپلماسی در زمان جنگ و صلح به عهده داشته است. به دلیل پیچیدگی و آشوبی شدن سیستم بین الملل، در قالب الگوی غیرخطی، قدرت، به عنوان پیشران اصلی دیپلماسی دفاع، به الگوی شبکه ای تغییر یافته است که پیچیدگی ساختاری، فرایندی، سازه ای، و قاعده ای را به عنوان ویژگی های تعریف کننده آن مطرح کرده است. با توجه به نوپدیدی سیستم های بین المللی غیرخطی و جدال های نظری در این حوزه، ادبیات روابط بین الملل در تبیین دستگاه تحلیلی دیپلماسی دفاع دچار عقب ماندگی جدی هستند و برهمین اساس، این پرسش اساسی به عنوان دغدغه اصلی پژوهش حاضر مطرح است که «برپایه اصول و مبانی نظریه سیستم های پیچیده و آشوبی، دستگاه تحلیلی دیپلماسی دفاع، چگونه قابل بازسازی مفهومی است». در پاسخ به این پرسش و با بهره گیری از روش آبدکشن که بر واقعیت های نوپدید و شیوه یافتن بهترین تبیین برای آن ها تأکید دارد، مقاله حاضر، دیپلماسی دفاع شبکه ای چندلایه را به عنوان مفهومی نوآورانه به ادبیات روابط بین الملل ارائه می دهد. ویژگی اصلی این مفهوم، دلالت آن بر دیپلماسی دفاع به عنوان یک سیستم با هسته مرکزی سخت بر محوریت سیستم های کنترل واحد پایه ای است که سیستم های کنترل دیگر، به عنوان سیستم های حمایتی بر روی آن بنیان نهاده شده و در قالب سیستم یکپارچه با پیوندهای کارکردی میان لایه کنترلی، به صورت هیبریدی عمل می کند.
تحلیل انتقادی استعاره سیاست گذاری و اجرای سیاست: ارائه استعاره های بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱ (پیاپی ۷۱)
145 - 173
حوزههای تخصصی:
بررسی آرا و اندیشه های بزرگانی چون بوردیو، فوکو و هابرماس حاکی از این است که ما در عصر زبانی زندگی می کنیم. از این رو پرسش های مربوط به زبان و قدرت بیش از پیش در سیاست و حوزه عمومی مطرح می شود اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به این مسئله هدف این پژوهش تحلیل انتقادی استعاره سیاست گذاری و اجرای سیاست و ارائه استعاره های بدیل برای آن ها است. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل انتقادی استعاره استفاده شد. در این روش استعاره در سه گام مورد تشخیص، تفسیر و تبیین قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد استعاره سیاست گذاری و اجرای سیاست، استعاره ای متعارف و زایا است. از این رو مفاهیم «مصوبه»، «ابلاغ»، «دستور»، «اجرا»، «مأموریت»، «گزارش» و... نشأت گرفته از استعاره زایایی «سیاست گذاری و اجرای سیاست» است که نظام شناختی کنشگران را تحت تاثیر قرار داده و آنها را از کنشگری باز می دارد. نتایج نشان می دهد استعاره سیاست گذاری و اجرای سیاست بصورت غیرمستقیم و پنهانی برای کنشگران ارزشگذاری و آنها را اقناع و ترغیب به بازیگری می کند. از این رو استعاره بدیل توسعه و وضع سیاست ارائه شد. وضع سیاست نظریه ای است که در سال 2012 توسط بال و همکارانش به تایید رسیده است.
کرونا؛ چالشِ سکولاریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اپیدمی کرونا، آنچه که جهانی شد، نه جهانی شدنِ مناسبات دنیوی شده مادی غربی یا الگوی مواجهه اخلاقی و انسانی غرب با بیماری مخصوصاً در سایه بیم و هراس فراگیر آن در اوان داستان، بلکه «همه جهان گیرشدنِ» یک ویروس برای پرده برداشتن از مناسبات تخیلی پایان یافتگی تاریخ و فسون خوانده شدن آن بود. در زمینه و بستری که برای رویکرد انتقادی و پرسش از هنجارهای به چالش فراخوانده شده در عصر پساکرونایی فراهم آمده است، سوال این مقاله به طور مشخص این بود که: اپیدمی و پاندمی ویروس کرونا، چه چالش یا چالش هایی را برای «سکولاریسم» به عنوان ایده و هنجار مرکزی تمدن هژمون غربی ایجاد کرده است؟ در بستر مطالعات انتقادی کنونی و با کاربست نظریه «معرفت دینی» و درونداشت های پشتیبان از آن، و طی مطالعه ای اسنادی به دست آمد که با بحران کرونا، هنجارهای الهیاتی و به استضعاف کشیده شده ی «خداپایه» و معنوی، دوباره به عرصه توجهات شناختی آمده اند. در ساحت زندگی بشر امروزی و در چارچوب معناجویی انسانِ به تنگ آمده و مستأصل شده و بهت زده از شرایط پساکرونایی، تأملات نظری در سطوح معرفت شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، اخلاق شناختی و جامعه شناسی جدی تر از پیش و با نوعی هنجارگرایی همراه شده است. تأمل در بستر آنها در شرایط پساکرونا، «سکولاریسم» را نیز با چالش ها و پرسش هایی مواجه کرده است، پرسش ها و چالش هایی که به بنیان «معرفت شناختی» قابل ارجاع هستند و دست کم اعتبارِ استدلال ها و استیلای سکولاریسم و فلسفه سیاسی و اجتماعی غرب مبتنی بر آن را مخدوش و قابل نقد و جرح نشان می دهند و از سوی دیگر، قوت و اعتبار استدلال های معرفتی، جهان شناختی، اخلاقی و اجتماعی -سیاسی رقیب یا معارض آن از جمله اصحاب معرفت و سیاست دینی را آشکار می سازند.
در آیینه غرب و عبور از مَنِ نامتناهی؛ بررسی چگونگی رویارویی نخستین قانون گذاران ایرانی با غیرِ غربی در مذاکرات نخستین مجلس شورای ملی مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
147 - 184
حوزههای تخصصی:
در مطالعه مناسبت تاریخی هویت ایرانی با غیرِ غربی، انقلاب مشروطیت به عنوان اولین مواجهه جدی با این غیر اهمیت می یابد. برای بررسی اولین مواجهه ی قانون نویسان ایرانی با مدرنیته ی غربی از نظریه آینه ی لَکان بهره گیری و سپس متن مذاکرات اولین مجلس شورای ملی بازخوانی شد. پرسش اساسی مقاله این بود که «مواجهه اولین قانون گذاران ایرانی در مناسبت با غیرِ سلطنت مطلقه و غیرِ غربی چگونه در متنِ مذاکرات مجلس اول مشروطیت بازتاب یافته است.» نوشتار بر این فرضیه استوار شد که اولین قانون گذاران ایرانی موفق به ترمیز با غیر غربی به عنوان ِ غیرِ تاریخی ایرانیان شده اند. قانونِ اساسی حاصل از این دوره سرانجام توانست تلفیق مهم و بارزی میانِ شرع و عرف ایجاد کند و قانونِ غربی را در بطن اصول شرعی جای دهد. قانون گذاران ایرانی توانستند با آزمون وخطا هویت خود را بر حکومت متناهی قانون در مقابلِ حکومت نامتناهی پادشاهی بازتعریف کنند. مجلس اول شورای ملی عمدتاً میل به درون و بازسازی سنت داشت و نشانی از غرب زدگی در طرح مباحث اولیه ی آن به چشم نمی آید. آنان به نسبت آنچه امروز اندیشیده می شود احساس تهیدستی کمتری نسبت به غرب داشتند، نفی گذشته ی سنتی و اسلامی نیز کمتر موردتوجه آنان بود و منِ مطلوب در شکل بازگشت به یک گذشته ی باشکوه موهوم نیز کمتر مطرح می شد. این پژوهش به روش روان کاوی تاریخی سامان یافته است.
پیوند باستان شناسی با امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
210 - 232
حوزههای تخصصی:
باستان شناسی، فن و دانش بازشناسی فرهنگ و تمدن های گذشته بشری با استفاده از مطالعه داده های مادی برجای مانده از گذشته است که در کاوش های علمی تپه ها و محوطه های پیش از تاریخ (تاریخی) یا در بررسی های میدانی کشف می شوند. امنیت ملی نیز توانایی یک ملت برای حفاظت از ارزش های داخلی (تمامیت ارضی، قدرت نظامی، نظام سیاسی، بافتار فرهنگی، ساختار اقتصادی، همبستگی ملی) در برابر تهدیدات خارجی محسوب می شود و زمانی پایدار می شود که همه عناصر شکل دهنده امنیت به شکلی به هم پیوسته و در جهت منافع ملی رشد کنند. مسئله نوشتار حاضر نقش باستان شناسی در تقویت امنیت ملی است. از این رو نگارندگان با ارائه یک مدل مفهومی کوشش کرده اند نشان دهند که باستان شناسی از طریق کشف عناصر و مؤلفه های تمدن باستانی و تاریخی یک ملت، از رهگذر تحکیم هویت ملی، ملی گرایی و همبستگی ملی، منجر به تقویت امنیت ملی می شود.