فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۰۱ تا ۳٬۲۲۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
181 - 199
حوزههای تخصصی:
ثمره حب حق در شناخته شدنش بعد از تعین پذیری و کثرت در قوس نزول، در حرکت از کثرت به وحدت ، در قوس صعود برای بازگشت به حق است. در قوس صعود نقش باطنی را حبّ و نقش ظاهری را شناخت و معرفت مخلوق ایفامی-نماید. درواقع قوس صعود را حق با حبّش در باطن مخلوق می پیماید. کمال جذبه های خلقت در قوس نزول، خلق جوهره انسان کامل است و کمال عینی آن جذبه و ظهور آن جوهره در قوس صعود، انسان کامل است.مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف پاسخ به این سوال است که ازدیدگاه ابن عربی چگونه حبّ الهی می تواند در هرمرتبه عامل اصلی رسیدن به مرتبه فناء فی الله وبقاء بالله باشد، ارتباط حبّ حق به شناخته شدن در قوس نزول و غایت حبّ الهی در قوس صعود را بررسی می نماید. در نهایت به این نتیجه می رسد که در سایه حبّ می توان غایت قوس نزول وغایت قوس صعود را تنها در انسان کامل و به واسطه او محقق دانست. عشق وحبّ حق تعالی به ظهور انسان کامل به عنوان تجلی تامّ و اتمّ اسماء و صفاتش نیز غایت حرکت حبّی در قوس نزول است، همچنان که اتحاد و فنای در حق که تنهاطریقش حبّ حقیقی انسان کامل است، به عنوان غایت این حرکت درسیرصعودی بیان شده است. لذا عشق هم طریق و هم غایت دو قوس نزول و صعود است.
معنای زندگی در گلستان و بوستان سعدی با رویکرد اخلاق عرفانی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
287 - 304
حوزههای تخصصی:
معنای زندگی یکی از مهم ترین موضوعات دینی، فلسفی و روانشناختی است. فقدان معنای زندگی به سردرگمی می انجامد؛ درک هدف مندی و داشتن سیری عقلانی برای معنادارکردن زندگی ضروری است و بازتابی از اهداف ارزشمند است. جستار پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه مفهوم زندگی در اندیشه سعدی، در دو کتاب گلستان و بوستان سعدی، پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد سعدی به لحاظ شخصیّت و روان، انسانی است متعادل با گرایش به اخلاقیّات اسلامی و عرفانی؛ او به جهت گرایش به اعتقادات خود، به دایره تعصّب بیجا و زهد نامعقول وارد نشده است و اعتبار زندگی را صرفاً به جهان آخرت موکول نمی کند. بدبینی به خلقت و آفرینش و نظام عالم با فلسفه اسلام- یعنی توحید است - سازگار نیست. سعدی زندگی را بر مبانی مفهوم دنیوی و اخروی بودن آن، دارای کارکردهایی متفاوت و دارای اعتبار و ارزش می داند.
تبیینی بر منابع معرفت از دیدگاه شیخ طوسی (ره)
منبع:
کلام اهل بیت سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
76 - 90
حوزههای تخصصی:
Comparing the views of Islam and Christianity in the protection of cultural heritage and ancient and holy works in armed conflicts
منبع:
Journal of Interreligious Studies on the Qur'an and the Bible, Vol. ۱, No. ۱, Spring and Summer ۲۰۲۴
24 - 42
حوزههای تخصصی:
In the modern world, the moral laws of war were approved in the form of "International Humanitarian Rights" or "Laws of War" in various conventions, the most important of which is the 1949 Geneva Quadrilateral Convention. Part of these laws are related to the protection of cultural heritage, antiquities and sacred objects. The present study aims to investigate whether the protection of the cultural heritage of war has been considered in the sacred texts and fatwas of Muslim and Christian theologians. It seeks to invite the followers of religions to observe ethics in armed conflicts and also pay attention to the commonalities and differences in Islam and Christianity. According to library studies of Islamic and Christian holy texts, there are common views on the protection of cultural heritage in armed conflicts. Moreover, some differences are seen there, though they are less evident in the opinions of jurists and theologians. This research will examine this issue.
گستره شریعت پیامبران اولوالعزم با تکیه بر دیدگاه آیت الله سبحانی
حوزههای تخصصی:
گستره شریعت پیامبران اولوالعزم یکی از مباحث مهم اصل نبوت است. جهانی بودن یا نبودن نبوت این انبیا به چه میزان در اولوالعزم بودن آن ها مدخلیت دارد؟ آیت الله سبحانی ازجمله اندیشمندانی است که، برخلاف دیدگاه مشهور، صرفاً جهانی بودن شریعت پیامبر اکرم (ص) را پذیرفته و نبوت دیگر پیامبران اولوالعزم را منطقه ای و مختص به قوم خاص می داند. به همین دلیل، تحلیل و بررسی دیدگاه ایشان اهمیت ویژه ای دارد. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و انتقادی است و سؤال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه آیت الله سبحانی باتوجه به چه ادله ای درصدد اثبات منطقه ای بودن نبوت برخی از پیامبران اولوالعزم بوده و به چه میزان می توان این ادله را پذیرفتنی دانست؟آیت الله سبحانی برای اثبات نظریه خود (اختصاص نبوت حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی به قوم خودشان و جهانی نبودن آن) ادله نقلی و عقلی اقامه کردند و تکیه ایشان در ادله نقلی بیشتر بر ظهور آیات در ارسال این انبیا به سمت قوم خود است و در ادله عقلی هم تأکید بر ناکافی بودن زیرساخت های لازم برای عمومی شدن دعوت این انبیاست؛ در حالی که، در برداشت از ادله نقلی میان هسته اولیه دعوت و مخاطبان نهایی دعوت فرق گذاشته نشده است و اگر چنین فرق گذاری صورت بگیرد، جهانی بودن نبوت آن ها امری مسلم و انکار ناپذیر است. ادله عقلی نیز با مشارکت دادن نبوت تبلیغی و بالابردن سطح فهم مردم پاسخ دادنی است.
باورهای دینی و اسلامی در خمسه نظامی با تأکید بر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
117 - 138
حوزههای تخصصی:
باورها و اعتقادات، بخشی از فرهنگ عامه مردم است که باورهای دینی و مذهبی، خرافی، طبی، نجومی و ... را در بر می گیرد. با ظهور دین اسلام، باورهای مذهبی تأثیر عمیق خود را بر جنبه های مختلف زندگی از جمله بر فرهنگ و ادبیات بر جای نهاد و شاعران مسلمان با تکیه بر قرآن و آموزه های دینی این باورها را در آثار خود منعکس نموده اند. نظامی از این دسته شاعران است که در خمسه خود؛ یعنی مخزن الأسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه، باورهای اسلامی و مذهبی را منعکس نموده است. از همین رو در این پژوهش باورهای دینی و اسلامی؛ در خمسه نظامی بررسی می شود. روش کار در این پژوهش توصیفی تحلیلی بر اساس مطالعات کتابخانه ای است. تأثیر باورهای دینی و اسلامی در خمسه نظامی نشان می دهد که این شاعر با قرآن مأنوس بوده و موج باورهای دین اسلام و مفاهیم قرآن کریم در همه مثنوی های خمسه مشهود است.
بررسی وضعیت حقوقی تسلیحات الکترومغناطیسی در پرتو فقه و حقوق بشردوستانه بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
149 - 162
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی حقوق جنگ، تسلیحات جدیدی مانند سلاح های الکترومغناطیسی است که با سرعت نور عمل می کنند، کشنده بوده و افراد را در حد شکنجه آزار دهند. هدف مقاله حاضر بررسی این سؤال است که وضعیت حقوقی تسلیحات الکترومغناطیسی در پرتو فقه و حقوق بشردوستانه بین المللی چگونه است؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی سؤال مورد اشاره پرداخته است. نتایج بر این امر دلالت دارد که در حقوق بشردوستانه، اصل تفکیک غیرنظامیان از نظامیان, اصل تناسب در استفاده از سلاح ها، اصل منع رنج بیهوه و اصل عدم تخریب محیط زیست حکم فرماست و در استفاده از هرگونه از تسلیحات لازم است اصول مورد اشاره رعایت شود. در فقه نیز بر رعایت اصول حقوق بشردوستانه در جنگ ها تأکید شده است. به عنوان دستاورد مقاله باید گفت که قواعد ویژه ای درخصوص استفاده از تسلیحات الکترومغناطیس وضع نشده است، اما از منظر فقه و حقوق بشردوستانه بین المللی استفاده از تسلیحات الکترومغناطیسی تابع رعایت اصول حقوق بشردوستانه است که به عنوان قواعده آمره در حقوق جنگ پذیرفته شده است.
حقوق مالی و اقتصادی زنان در فقه و حقوق با تأکید بر مالکیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در جهت تضمین جایگاه زن در جامعه و خانواده، حقوق مالی متنوعی برای زن مورد شناسایی قرار گرفته است که هدف از پژوهش حاضر نیز شناخت و تببین آثار حقوق مزبور می باشد.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده و روش آن به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز بصورت کتابخانه ای است.
یافته ها: زن به واسطه جایگاه مختلفی که در مناسبات با دیگران پیدا می کند از حقوق مالی متفاوتی متمتع می گردد؛ به واسطه تنوع مزبور و تفاوت در آثار، ارائه طبقه بندی برای حقوق مالی و اقتصادی زن بسیار دشوار می باشد. طبقه بندی حقوق از جهت تفسیر حقوق و تعیین قلمرو آن ها و همچنین حل موضوعات راجع به تعارض، تزاحم، سکوت و اجمال قوانین و مقررات از اهمیت بسزایی برخوردار است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
نتیجه: نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به این که نظام اسلام در بدو ظهور با عرف های متعددی از جامعه عرب جاهلیت مواجه بود که کنار زدن دفعی آن ها امکان پذیر نبود، یکی از راهکارهای در دسترس، تعدیل عرف های مزبور از طریق جعل عناوین جدید و اضافه نمودن مصادیق حقوق مالی و اقتصادی زنان بود. الگوی طراحی شده برای نظام حقوق مالی و اقتصادی زن در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران بر پایه الگوی حمایتی می باشد.
تحلیل اشتراک لفظی «ملأ» با کمک داده های ریشه شناختی زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم شاهد استفاده از ماده م لء در صورت های مختلف هستیم که در سه گروه می توان آنها را دسته بندی نمود: 1)تصاریف مختلف از ریشه مَلَءَ به معنای پُر کردن(10 مرتبه کاربرد)، 2)ملأ به معنای اشراف و بزرگان قوم(28 مرتبه کاربرد)، 3)کاربرد ملأ أعلی(2 مرتبه کاربرد).. در این پژوهش بناداریم تا با استفاده از روش پژوهش ریشه شناختی از طریق مطالعه ای کتابخانه ای به دنبال ارائه معنا و تفسیری نوین و روشمند برای کاربرد ملأ در قرآن کریم هستیم. از رهگذر تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که همسانی صورت دو واژه ملأ (یک به معنای بزرگ قوم و دیگری به معنای پر کردن)، صرفا نوعی اشتراک لفظی است. کاربرد ملأ از ریشه ملی به معنای سخن گفتن تشکیل شده و پس از تغییر و تحولات ساختاری به صورت مَلَأ درآمده است که علی رغم ایده راغب، معنای اصلی آن برابر سخنگویان و سخنوران قوم است. نکته مهم آنکه از رهگذر تحلیل کاربردهای قرآنی ملأ نیز نتایج پژوهش حاضر تقویت می شود بدین معنا که مقوله سخن گفتن یکی از مهمترین جنبه های شخصیتی گروه ملأ است، حال آنکه تاکنون مفسران قرآن کریم بدان توجهی نداشته اند و نوآوری پژوهش حاضر تأکید برهمین خصوصیت شخصیتی ایشان است.
حرکت کمالی موجودات از دیدگاه عطار در اسرار نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
23 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف از آفرینش در فلسفه خلقت، بهره مند شدن مخلوقات است. موجودات با نزدیک شدن به پروردگار، منبع اصلی کمالات و مستفید شدن از او به تکامل و قُرب الی الله می رسند. بر اساس امر الهی، تمامی کاینات، به سمت مبدأ اصلی در حرکتند، حرکت مستمر و دائم. هر موجودی در مرتبه اسفل با حجابهای ظلمانی، در تحرک به سمت مرتبه بالاتر، کمال و ارتقا می یابد. انسان اشرف مخلوقات در این سیر تلاش می کند تا با تغییر و تحول، قابلیتهای خویش را به فعلیت تبدیل سازد و با مراقبه دائم بر اعمالش، با تحمل ریاضات و صبر بر شداید دنیوی، به واقع در سیری عمیق، طی طریق نماید و با عبور از عالم کثرات به عالم وحدت برسد. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای در صدد است دیدگاه عطار را در اسرار نامه در مورد حرکت تکاملی موجودات به ویژه انسان، با چگونگی کیفیت این سیر بررسی کند. به اعتقاد عطار، انسان هم همچو سایر موجودات، پیوسته در پویایی است و رهاورد او در این سفر، بهره مندی از محبت الهی، کسب فیوضات ربّانی حق و در نتیجه ارتقاء مراتب بندگی به سمت کمال مطلق است.
القصه القصیره جداً والآلیات التکثیفیه فی مجموعه "خیوط متشابکه" "ل محمد محقق"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ السرعه أصبحت تضع بصمتها على جمیع جوانب الحیاه البشریه بما فیها الجانب الأدبی، الذی یعدّ الصوره الکامله للمجتمع الإنسانی. ظهور القصه القصیره جدّاً لم یکن محض ظهور مباغت، وإنما کان بدافع متطلبات الحیاه الحدیثه التی ترید إنجاز الأمور بسرعه فائقه، فظهر هذا النوع القصصی القصیر جداً یحمل الأفکار المکثّفه والواسعه على أسس جوهریه لا غنى عنها. یعدّ التکثیف أحد هذه الأسس لبناء قصص حدیثه وقصیره ومکثفه کما یتضح من عنوانها، فالقاص ولکی یتوصل إلى التکثیف لا بدّ وأن یوظّف بعض الآلیات فی قصصه؛ لیتمکن من کتابه نص قصصی ممیز یجذب القارئ إلیه ویشدّه لقراءته. إنّ الاعتماد على المنهج البنیوی فی دراسه عیّنات قصصیه قصیره جداً أدّى إلى أنّ عدم اقتصار التکثیف على التقلیل من عدد الکلمات فحسب، وإنما شمل الفکره والشخصیه والزمکانیه، فضلًا عن التکثیف اللغوی والصوری والحدثی، فتمکن القاص محمد محقق باستخدام آلیات المفارقه وفعلیه الجمل أن یحقق نصوصاً قصصیه مکثفه، لکن الطرق التی اعتمدها القاص لم تختصر على هذه فحسب، بل إن التناص والرمزیه أیضاً یسجلان حضورهما کآلیتین تمکن القاص من خلالهما کتابه نصوص قصصیه مکثفه، ولکن بنسبه أقلّ عن المفارقه وفعلیه الجمل، وهذا ما یجعل الطرق المذکوره أکثر استخداماً فی المجموعه القصصیه موضع الدراسه، وذلک بإجاده وإتقان کبیرین.
Semantic Analysis of the Word "Sawwal" in the Qur'an with Emphasis on the Semantic Fields of Companionship and Succession(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Examining the meaning of the words in the Qur'an plays a significant and special role in understanding the purpose of God and the precise application of divine commands. Semantics of the Qur'an is a methodical interpretation of the subject that, if based on the principles of the Qur'an, is able to present the meaning of words to mankind in the form of a divine worldview and explain it. Also the theory of semantic domain is very helpful in studying the semantic structure of words of any language and explaining the semantic limits of its lexical elements, because every word adopts a part of its meaning from other words of the same domain. The word "Sawwal" is one of the words that are used 4 times in the Quran. Examining words that have a low frequency in Quranic use will be able to be accurately understood only through semantic methods. One of these methods is constructive semantics, which will help to solve the problem of semantic analysis through the examination of lexical co-occurrence and substitution. Study the verses through constructivist semantics has made a great contribution to understand the divine meaning and purpose of the use of words, and it has been considered as an effective method in religious research. Examining the companionship and succession of the intended words in the Qur'an reveals the semantic areas related to the words and specifies the way of communication with each of the areas. The current research has discussed and investigated the word "Sawwal" with the aim of semantics in the semantic fields on the axes of companionship and succession. Semantic fields mean a set of words that have common semantic components. Therefore, in order to distinguish this type of words (having common semantic components) have been used the axes of companionship - verbal chain that are placed together - and succession - the connection of linguistic elements in the verbal chain with non-existent elements in that chain that can be placed Instead of any of the existing elements. Using the method of description and analysis, the present research has analyzed the word "Sawwal" in the Qur'an. The word "Sawwal" which in the dictionary analysis means seducing and adorning, has commonalities with many semantic fields. This word is used in the Qur'an to warn the audience and warns the believers about the possibility of falling into the trap of adorning. This word has been used in four verses, from "Tafʻīl" pattern which emphasizes plurality and gradualness, and it is in conjunction with the words "al-Shayṭān" and "Nafs". Therefore, in order to analyze the semantic fields involved with the word "Sawwal", investigated its substitutes, which include the words "Zayyin", "Iḍlāl", "Ighwā", "Nazgh" and "Vasvasah", and at the end, as result It was found that function of "al-Shayṭān" for "Taswīl" is to make religious affairs seem unimportant, which makes people dare to commit sins and ugly deeds. But "Nafs" is tool of "al-Shayṭān" for "Taswīl". The word "Zayyin" with the highest frequency in the relationship of succession with "Sawwal" emphasizes this fact that Satan adorns sin in the eyes of human. The word "Iḍlāl", like the word "Taswīl", uses the existential container of "Nafs" in the direction of deviating from guidance. "Nazgh" is the reason for strengthening the motivation of man to commit evil deeds, and "Waswasah" is the reason for his internal boiling in the process of "Taswīl". "Ighwāʼ" also, in the role of succession, intensifies the adorning which causes believable move toward sins. Therefore, the meaning that can be inferred from the interpretations and lexicographers of the word "S W L" is found in concepts such as "Adorning" and "Decorating", "Facilitating" and "Making easy", "Pretending" and "Making good". In Qur'anic research with the constructivist style, after examining the vocabulary and understanding the relationship between them and considering the lexical context, the overall structure and relationship between the words can be obtained. In the end, this method has been implemented in the figure (1) and has shown the way of semantic communication. The use of meaning in the recognition of words such as "Sawwal" can be effective in his attitude and lifestyle. For example, the role of the "Devil" and the "Nafs" in man's interpretation can be effective on self-control and change in his behavior. This is despite the fact that the understanding of this intellectual system could not be fully realized without a semantic view.
تحریف و تبدیل در نسخه های کهن
حوزههای تخصصی:
تصحیح متون به هر شیوه ای که باشد، بر پایه نسخه یا نسخه های خطّی است و عدول مصحّح از ضبط نسخه های پایه تنها هنگامی جایز و پذیرفتنی است که ضبط مختار او خطای مسلّم متن را تصحیح کند، با شواهدی از متن تأیید شود و با زبان مؤلّف و موضوع متن سازگار باشد؛ امّا گاهی اعتماد به ضبط همسان نسخه ها، فریبندگی ضبط ناصواب، و در نتیجه پذیرفته شدن صورت محرّف و تغییر یافته، سبب شده است که نظر دقیق و نکته یاب محقّق از وصول به اصل منحرف شود و عبارتی یا بیتی با همان صورت مغلوط در متن جای گیرد. نویسنده در این مقاله چند نمونه آورده است از خطاهایی که به سببِ تحریف و تبدیل در نسخه ها پدید آمده و از نظر مصحّحان دور مانده است؛ نمونه هایی از کلیله و دمنه، دیوان ظهیر فاریابی، کلیات سعی و تاریخ جهانگشای جوینی.
ایراد اتهام به افراد؛ علل و پیامدها از منظر مبانی قرآنی و روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
75 - 92
حوزههای تخصصی:
ایراد اتهام به افراد یکی از مواردی است که در مبانی قرآنی و روایی دین مبین اسلام به شدت نکوهیده شده است. این پژوهش که به روش توصیفی_تحلیلی انجام شده نشان می دهد عللی چون: کینه توزی حسد؛ترس؛ فرار از مجازات؛حرص؛کبر و خود بزرگ بینی منجبر به این رذیله اخلاقی می گردد و تبعاتی همچون: سلب امنیت روانی؛اشاعه فحشا؛احساس بی اعتمادی ؛جنگ و خونریزی؛بی آبرو کردن مؤمن؛ لعن و نفرین الهی؛بی ایمانی و انتقام الهی را در پی دارد. در انتهای بحث نتیجه گیری می شود: عدم توجه به آموزه های قرآنی و روایی در خصوص ایراد اتهام به افراد می تواند منشاء بسیاری از آثار منفی اجتماعی و فردی باشد و گسترش این رذیله اخلاقی در سطح جامعه اسلامی می تواند امنیت جامعه را از بین برده و مانع رشد و تعالی مسلمانان گردد و در نهایت زندگی در چنین جامعه ای که افراد آن، دیگران را به راحتی مورد اتهام قرار می دهند، می تواند منجر به پیدایش بسیاری از بیماری های روحی و روانی چون افسردگی اضطراب و استرس در بین مردم گردد .
تجربه دینی مرگ هراسی و آثار تربیتی آن در سلامت معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
93-105
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مرگ به عنوان تجربه ای احیاگر می تواند در مسیر سلامت معنوی انسان و ایده انسان شناسی نقش بسزایی داشته باشد اما هراس و ترس از مرگ که گاهی هم به افراط کشیده می شود می تواند دستاوردهای این تجربه دینی را کم اثر یا بی اثر کند. ازاین رو در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با معرفی مرگ به عنوان یک تجربه دینی، راه حلی برای دوری از ترس و هراس نسبت به آن معرفی و آثار تربیتی آن در سلامت معنوی مد نظر اسلام بررسی شود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کتابخانه ای و توصیفی - تحلیلی است. ابتدا تعاریفی که مفاد آنها به عنوان پیش زمینه پژوهش ضروری به نظر می رسید طرح شد و بدنه اصلی پژوهش در چند مرحله در مسیرِ یافتن جواب مناسب برای سؤال اصلی تحقیق قرار گرفت. یعنی ابتدا مرگ یکی از مراحل حیات معرفی شد و در قالب تجربه دینی تمثل یافت و در مرحله بعد هراس و ترس از مرگ در ارتباط با سلامت معنوی چرایی یابی شد و در مرحله آخر آثار و فوائد تربیتی اندیشه در این تجربه دینی بررسی شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مرگ تجربه ای دینی شناخته شد. علل هراس از مرگ جهل به حقیقت مرگ و گناه و کردار ناشایست و دلبستگی به دنیا و مظاهر آن معرفی شد. زوال غفلت و کاهش شهوات و تسلی آلام دنیوی و بهره وری کامل از زندگی و اشتیاق به آخرت و نیل به درجات اخروی، بی میلی و بی رغبتی به دنیا، پاک شدن گناهان از آثار و فواید مرگ اندیشی است که نقش هر یک از این عوامل در سلامت معنوی قابل طرح و بررسی مفصل در مجالی دیگر است. نتیجه گیری: تجربه دینی مرگ با صبغه اسلامی آن در جهت انسان شناسی و خداشناسی نه تنها ترس ندارد بلکه موجب رشد و تربیت انسان می شود و انسان نوگرا را به اصل خود رهنمون می سازد و از دیدگاه اسلام این بزرگ ترین دستاورد مرگ در تأمین سلامت معنوی انسان است. بنابراین، شناسایی علل هراس و اجتناب از آنها ضروری می نماید. از طرفی توجه به فوائد مرگ پژوهی ضامن تأمین همان سلامت معنوی است.
ریشه یابی علل اختلاف رفتاری پیامبران نسبت به درخواست یا رفع عذاب از کفار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
159 - 183
حوزههای تخصصی:
انبیای الهی(ع)، بعد از مسجل شدن عذاب بر کفار توسط خداوند، در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده و هیچگاه مخالفتی در برابر آن نشان نداده اند، ولی در دو مورد ادعا شده است که پیامبران با این امر الهی، مخالفت نشان داده اند: درخواست نوح(ع) نسبت به نجات فرزندش و درخواست ابراهیم(ع) نسبت به رفع عذاب از قوم لوط. این تحقیق که به روش کتابخانه ای (با مراجعه به کتب تفسیری متعدد) و شیویه توصیفی - تحلیلی سامان یافته است، به نقد و بررسی آرای تفسیری و تحلیل آیات می پردازد. روش کار بدین شکل بوده است که ابتدا تمام آیات مربوط به تعامل این دو نبی الهی با مخالفان استخراج گردید و سپس به تحلیل و بررسی در این عرصه پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً حضرت نوح(ع) نسبت به استحقاق مجازات فرزند خود علم نداشت و ثانیاً درخواست نجات از عذاب را نیز مطرح نکرد، بلکه صرفاً برای رفع ابهام ذهنی خود، سؤالی را مطرح ساخت. مجادله حضرت ابراهیم(ع) نیز با توجه به صفات مطرح شده برای ایشان و همچنین عدم علم به قطعیت عذاب، از نوع مجادله ممدوح بوده است. در نتیجه، نه مخالفتی با روییه سایر پیامبران از سوی این دو بزرگوار و نه اقدامی برخلاف عصمت یا شخصیت اخلاقی آنان رسول خدا نداده است.
رهیافتی اخلاقی به حکم فقهی تردید در اعتقادات(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
107 - 132
حوزههای تخصصی:
شک کردن در موضوعات و مسائل گوناگون، بخودی خود و در نفس الامر، امر مذمومی شمرده نشده و ممکن است برای هر انسانی رخ دهد؛ در عین حال برخی از آرای فقهی، ضمن مذموم شمردن شک، مجازات فرد شاک در نبوت را سلب حیات قلمداد کرده اند. پژوهش حاضر با عنایت به اینکه تجویز کیفر، امری خلاف اصل بوده و برای رواداشت آن به دلیل معتبری احتیاج است که صلاحیت تخصیص عمومات و اطلاقات «محقون الدم» آدمیان را داشته باشد، در پژوهشی مسئله محور که با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده است، چنین نگره ای را در بوته نقد و تحلیل اخلاقی قرار داده است. نگارندگان معتقدند از آنجا که اخلاق مقدم بر دین و ترازویی در جهت سنجش احکام فقهی به شمار می رود، چنان برداشتی از ادله، با شهودهای اخلاقی همخوانی نداشته و در نتیجه نمی توان دیدگاه مزبور را به دین انتساب داد. افزون بر آنکه دیدگاه مختار، با اصول امامیه(عدلیه) که قائل به حسن و قبح ذاتی، عقلی و استقلالی هستند نیز موافقت و ملائمتی تام دارد.
سيميائيّة العتبات النصّيّة في رواية «القنافذ في يوم ساخن» لفلاح رحيم (وفق نظريّة بيرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
370 - 406
حوزههای تخصصی:
تُعدّ العتبات النصیّه مجموعه من العناصر النصیّه والمحیطه بالنصّ المرکزی التی تؤدّی دورًا محوریًا فی توجیه القارئ وإعداده ذهنیاً وجمالیاً للتفاعل مع النص السردیّ. وتشمل هذه العتبات مجموعه من المکوّنات المهمه التی تُمهّد للنصّ وتضیء أفق القراءه، ومن أبرزها العنوان الرئیس الذی یشکّل البوابه الأولى للدخول إلى عالم النصّ، والعناوین الفرعیه التی تنظّم المحتوى وتکشف عن محاوره، بالإضافه إلى الإهداء الذی یعکس أبعاداً وجدانیّه وشخصیّه، والتصدیر الذی یُعدّ مدخلاً تأملیاً وفکریّاً یُضیء بعض الإشکالیات المطروحه فی النص. وقدأصبحت دراسه هذه العتبات ظاهره نقدیّه بارزه تعرّضت لاهتمام النقاد، لاسیّما فی مجال السیمیائیّات. یهدف هذا البحث إلى دراسه عتبات روایه «القنافذ فی یوم ساخن» لفلاح رحیم، الروائیّ العراقیّ، وذلک فی ضوء المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ، معتمداً على أدوات نظریه بیرس السیمیائیّه فی تحلیل العلامات والدلالات التی تنبثق من العتبات النصیّه بوصفها مداخل تمهیدیه ذات طابع إرشادی وجمالی فی آنٍ واحد. توصّلت الدراسه إلى أنّ العنوان فی هذه الروایه، یمثّل علامه رمزیّه تحمل دلالات عمیقه تشکّل مفتاحاً جوهریاً لفهم مضمون الروایه واستیعاب أبعادها. إهداء الروایه إلى الشهید «کامل شیاع» علامه رمزیّه تشیر إلى قیم المقاومه والوعی الوطنی وتجربه المنفى والعوده فی ظلّ التحدیات السیاسیّه. التصدیرات المستخدمه فی الروایه تتراوح بین العلامات الرمزیّه والأیقونیه وتدلّ علی غیاب الوحده الوطنیه وتعمیق مشاعر الاغتراب والانفصال فی الوطن والمنفی.
تحلیل نقادانه «استدلال سادگیِ» ریچارد داوکینز بر خداناباوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
317 - 330
حوزههای تخصصی:
چارلز داروین به عنوان یک زیست شناس به دنبال استنتاجات فلسفی از نظریه «تکامل انواع» نبود، لیکن دیدگاه وی بعدها پایه ای برای تفسیر الحادی برخی چون ریچارد داوکینز از آفرینش واقع شد. در نگاه داوکینز «انتخاب طبیعی» به تنهایی و بدون فرض مبدئی هوشمند، طی فرایندی طولی و انباشتی، اَشکال پیچیده حیات را شکل داده و این توضیح تبیین ساده تری از نظم هستی را در قیاس با نظریه خلقت الهی به نمایش می گذارد و از این روی طبق استنتاج بهترین تبیین باید همین دیدگاه را پذیرفت. وی این بیان را «استدلال سادگی» نام نهاد. این جستار با روش تحلیل مفهومی و گزاره ای و سیستمی روشن می سازد که استدلال سادگی داوکینز اولاً بر مجموعه ای از مغالطات منطقی و فلسفی مبتنی است و او از تبیین چگونگی شکل گیری نظم طبیعی انتظار تبیین چرایی و علّی آن را دارد و روشن است چنین تحمیلی منطقاً راه به جایی نخواهد برد و ثانیاً متون اسلامی و قواعد فلسفی و معرفت نفس نشان می دهند تکامل تصادفیِ انباشتی نه تنها بهترین تبیین نیست بلکه نامحتمل ترین تبیین و بلکه تبیین محالی است.
تبیین اصل فلسفی «اشتغال نفس به بدن» و دلالت های آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
75 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که حکما در ضمن مباحث نفس مطرح می کنند، بحث «اشتغال نفس به بدن» است. تعلق نفس به بدن و تدبیر بدن مادی توسط نفس در حیات دنیا، «اشتغال نفس به بدن» است. نفس برای تدبیر بدن، کسب کمالات و ارتباط با عالم مادی به بدن تعلق دارد. از دیدگاه فیلسوفان این اشتغال آثاری نظیر: ایجاد حجاب، عدم ادراک آلام و لذات، عدم درک فضائح و قبائح نفسانی، عدم ادراک قوای خود و کاهش قدرت نفس در انسان ایجاد کرده است. اشتغال نفس و بدن با یکدیگر رابطه ای متعاکس دارند. هر چه به امور روحی بیشتر پرداخته شود، نفس قوی تر و هر چه به امور بدنی بیش تر توجه شود، نفس ضعیف تر می شود. در این موضوع مقدار اشتغال نفس به بدن، رعایت تعادل در اشتغال به بدن، توجه به نوع اشتغال، اهمیت دارد. اشتغال نفس به بدن، در مواردی اختیاری و در مواردی غیراختیاری است. در اشتغال اختیاری فرد با انجام افعال اختیاری می تواند میزان اشتغال و کیفیت اشتغال را جهت دهی کند. از این جهت مسئله عوامل کاهش اشتغال نفس به بدن، مطرح می شود. هدف از این پژوهش، تبیین و تحلیل اصل فلسفی ««اشتغال نفس به بدن» و بیان دلالت های انسان شناختی آن است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و در استنتاج، توصیف و تحلیل عقلی است. این موضوع دارای آثار تربیتی است. مدیریت جهت مند میزان اشتغال نفس به بدن و شئونات بدنی، در مقاوم سازی شخصیت موثر است. کاهش اشتغال نفس به بدن و کاهش التذاذت جسمی، آثار مختلفی در روح انسان نظیر: تقویت اراده، خودکنترلی و قدرت کنترل امیال، مهارت قدرت تمرکز دارد.