فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to implement a comparative approach to investigate the interplay between religion and the rise of capitalism through the perspectives of Max Weber and Werner Sombart. By contextualizing their positions within the intellectual debates of their time, this study highlights their respective inclinations towards the Austrian School and the German Historical School. Weber's Neo-Kantian influences and Sombart's Hegelian roots further deepen the philosophical and epistemological divide between them. In the next step, the methodology and theories regarding the spirit of modern capitalism, religious motivation, and the future of capitalism are reflected. Weber's work, The Protestant Ethic and the Spirit of Capitalism, posits that Protestant ethics played a crucial role in the development of modern capitalism, emphasizing rationalization and ethical discipline. In contrast, Sombart's works, including Der Moderne Kapitalismus and Jews and Modern Economic Life, argue for a broader array of influences, integrating psychological, social, and cultural factors in shaping capitalist behavior and especially emphasizing the role of Judaism. The research underscores their contrasting views: Weber sees capitalism and Protestant ethics as singular phenomena with an elective affinity, while Sombart views capitalism as the manifestation of a modern capitalist spirit (Geist) influencing psychological incentives and broader social needs.
تفسیری درباره تمایز حد نصاب اخلاق و تربیت اخلاقی از منظر آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
107 - 123
حوزههای تخصصی:
آیت الله مصباح به پیروی از مشهور اندیشمندان، علم اخلاق را دربردارنده تربیت اخلاقی می داند؛ اما در مباحث فلسفه اخلاق، تربیت اخلاقی را از اخلاق تفکیک می کند. ایشان در فلسفه اخلاق، ایمان به خدا و اعتقاد به قیامت را حد نصاب اخلاقی می داند، اما سخاوت غیرمسلمانانی همچون حاتم طائی را نیز دارای ارزش و تخفیف در عذاب قلمداد می کند. باتوجه به اینکه حد نصاب اخلاقی، به شرایط لازم برای وصول به هدف نهایی اخلاق اطلاق می شود، سخاوت حاتم طائی که مؤمن نبوده است نباید ارزش و حد نصاب اخلاقی داشته باشد، پس تخفیف در عذاب او چه توجیهی دارد و چه ارزشی برای سخاوت او می توان در نظر گرفت؟ این تحقیق با تفسیری نو از دیدگاه آیت الله مصباح در پاسخ به این پرسش ها، از تمایز میان علم اخلاق و تربیت اخلاقی استفاده می کند که این دو علم، دست کم در هدف، روش، واقعیت و حد نصاب متمایزند و براساس این تمایز، حد نصاب و ارزش اخلاقی برای اعمال کفار وجود ندارد، اما برخی اعمال کفار امکان دارد حد نصاب و ارزش تربیت اخلاقی را داشته باشد. دیدگاه آیت الله مصباح در تربیت اخلاقی نیاز به تکمیل دارد که این نوشتار حد نصاب تربیت اخلاقی را، در مسیر وصول به قرب الهی بودن می داند و به گونه ای هدف تربیت اخلاقی را تبیین می کند که سخاوت افرادی همچون حاتم طائی به دلیل حُسن فعلی داشتن، حد نصاب و ارزش تربیت اخلاقی را دارا باشد.
جریان شناسی اخلاق سلوکی - اجتهادی و تربیتی حوزه های علمیه ایران در یکصد سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
۸۶-۵۱
حوزههای تخصصی:
در بازخوانی تاریخ اندیشه اخلاق پژوهان مسلمان می توان سه جریان و چهار رویکرد را از یکدیگر بازشناخت: جریان های عقل گرا، نص گرا و جریان عرفانی که به ترتیب رویکردهای اخلاق عقلی، اخلاق نقلی، اخلاق عرفانی و با ترکیب انها رویکرداخلاق تلفیقی را شکل داده اند. امتداد تلاش های علمی عالمان مسلمان در نهاد علمی دیرپای حوزه های علمیه پس از صدها سال فراز و نشیب در آخرین ایستار خود، شاهد شکل گیری هشت جریان علمی بوده است. این جریان ها حاصل کنش ورزی علمی و دغدغه های تربیتی عالمان شیعه در حوزه های علمیه ایران بوده است. این جریان ها عبارت اند از جریان سلوکی عرفانی، جریان اخلاق اجتهادی، جریان ترویج عملی معارف اخلاقی، جریان دعایی و مناسکی و جریان تربیت اجتماعی، جریان کلامی حکمی اسلامی، جریان فلسفی نوین(فلسفه اخلاقی) و جریان علمی تجربی. پژوهش حاضر با روش تحلیل مضمون فشرده و رهیافت کل نگر به توصیف و تبیین کوتاه پنج جریان نخست پرداخته و سه جریان بعدی را به جهت گستردگی و تنوع درون گفتمانی به تحقیق مستقلی واگذارده است. این مقاله عهده دار ترسیم نقطه کانونی هر گفتمان و معرفی مهم ترین چهره ها و آثار هر یک از جریان های پنج گانه است.
رویکرد نظام های حقوقی ایران و انگلستان در قبال بزه دیدگان غیر مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
189 - 201
حوزههای تخصصی:
بزه دیدگان غیرمستقیم از موضوعات مهم در حقوق کیفری ایران است که مهجور مانده است. آسیب های این دسته از بزه دیدگان آثار سوءاجتماعی مهمی به دنبال دارد. ازجمله کشورهای پیشرو در این زمینه، کشور انگلیس است. بر همین اساس بررسی رویکرد نظام های حقوقی ایران و انگلستان در قبال بزه دیدگان غیرمستقیم ضروری است. هدف مقاله حاضر بررسی این سؤال است که رویکرد نظام های حقوقی ایران و انگلستان در قبال بزه دیدگان غیرمستقیم چگونه است؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی سؤال مورد اشاره پرداخته است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که نظام حقوقی کشور انگلیس در قیاس با سایر کشورها به خوبی توانسته در قوانین موضوعه خود، بحث حمایت از بزه دیدگان غیرمستقیم را مورد توجه قرار دهد، لیکن ایران، هنوز نتوانسته به رویکرد منسجمی در ارتباط با حمایت از حقوق بزه دیدگان دست یابد. نظام حقوقی ایران، صرفاً در رابطه با بزه دیدگان مستقیم و به صورت پراکنده و در قوانین متعدد، حمایت هایی را در نظر گرفته است، نتیجه این که در ایران دو اشکال اساسی وجود دارد: نخست این که اصلاً توجهی به حقوق بزه دیدگان غیرمستقیم نشده؛ دوم این که حمایت هایی که برای بزه دیدگان مستقیم نیز در نظر گرفته شده، منسجم نیست، به طوری که با مطالعه قوانین و مقررات داخلی ملاحظه می شود که باوجود این که افراد خانواده به طور غیرمستقیم بزه دیده رفتارهای نابهنجار بزهکار می گردند، حمایتی صورت نگرفته است.
تاریخ گذاری و مخاطب شناسی سوره کهف با تکیه بر روش بازسازی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
5 - 28
حوزههای تخصصی:
حضور اهل کتاب و به ویژه یهود، ذیل اسباب نزولی که برای سوره کهف و برخی از ماجراهای آن، مانند صاحب دو باغ گزارش شده، ملاحظه می شود. همچنین محققان مراد از «حِزبَین» در آیه 12 را یهود و نصارا عنوان می کنند. علاوه بر این، اشاره به ماجراهایی همچون اصحاب کهف و ذوالقرنین که دارای رنگ وبوی مسیحیت و یهودیت است، فرضیه حضور اهل کتاب را در میان مخاطبان این سوره مطرح می کند. این در حالی است که غالب مفسران، سوره کهف را مکی دانسته اند و به حضور اهل کتاب در مکه اعتقادی ندارند، لذا درصدد توجیه این تفاسیر، ماجراها و اسباب نزول برمی آیند. پژوهش حاضر در نظر دارد با کمک روش بازسازی تاریخی، به شناسایی مخاطبان سوره بپردازد و به همین منظور، نخست با تاریخ گذاری این سوره با کمک دلالت های آیات، گزارش های تاریخی، جایگاه سوره در فهرست های نزول و دیدگاه مفسران، زمان نزول آن را معیّن می کند. نتیجه حاصل از این تاریخ گذاری، نزول سوره کهف را هم زمان با سفر پیامبر(ص) به طائف در سال دهم بعثت تعیین می کند. مخاطب شناسی این سوره نیز حاکی از وجود اشتراکاتی میان مخاطبان سوره کهف و ساکنان طائف است؛ مخاطبانی که نه تنها شامل مشرکان، بلکه اهل کتاب (مسیحی و یهودی) نیز بوده است و ماجراهای این سوره، اسباب نزول، تکامدها، واژگان دخیل، سیاق سوره و گزارش های تاریخی آن را تأیید می کند.
تحلیل شبکه معنایی واژه «خاب» با تکیه بر تفسیر فریقین و جانشین های معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه شبکه معنایی واژگان، یکی از روش های پژوهش در قرآن کریم است. در این روش، با انتخاب کلمات یا عبارات کلیدی، به بررسی معنای هر واژه در ارتباط با سایر واژه ها و مفاهیم مرتبط پرداخته می شود. واژه «خاب» پنج بار در قرآن کریم به کار رفته است و از نظر لغوی و تفسیری حاوی مفاهیمی مهم و متنوع است. این واژه که با موضوعاتی همچون وعده و وعید، تحقق اهداف و عاقبت اعمال مرتبط است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی تفاسیر مختلف ذیل این واژه و جانشین های آن در منابع تفسیری و لغوی پرداخته است. مطالعات نشان می دهد که مفهوم محوری واژه ی«خاب» بر پایه ی ناامیدی در نتیجه ناکامی و عدم تحقق آرزوهاست که نتیجه ی طبیعی انحراف از مسیر صداقت، عدم خلوص، ظلم، سرکشی، دشمنی با خدا تلقی می شود. اختلاف موجود در تفاسیر، ناشی از تفاوت در برداشت های زبانی، مفهومی وعدم توجه به سیاق و عدم تمایز میان واژگان مترادف است. در واقع این واژه، به وضعیتی اشاره می کند که فرد از دستیابی به هدف یا خواسته ی خود باز می ماند و دچار ناامیدی می شود لذا بیشتر بر مفهوم از دست دادن شیء، آرزو، طلب و... دلالت می کند که در نهایت موجب ناامیدی می شود. این حالت زمانی رخ می دهد که فرد به موضوعی نادرست و ناصواب دل بسته و در صورت نرسیدن به آن، حالت ناامیدی بر او غلبه می کند.
ارزیابی مسئولیت مدیران شرکت های سهامی با توجه به اصل مسئولیت محدود با تکیه بر قانون و فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
199 - 214
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسئولیت مدیران شرکت های سهامی با توجه به اصل مسئولیت محدود از موضوعات مهمی است که محل بحث و اختلاف نظر است. بر همین اساس، هدف مقاله حاضر، ارزیابی مسئولیت مدیران شرکت های سهامی با توجه به اصل مسئولیت محدود با تکیه بر قانون و فقه است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد، نظام حقوقی ایران برای شرکت های تجاری و از جمله شرکت سهامی، شخصیتی مستقل از شخصیت مدیران به رسمیت شناخته است. این امر به قاعده استقلال شخصیت حقوقی شرکت تجاری معروف و مبتنی براصل مسئولیت محدود است. براساس قاعده مورد اشاره شرکت(شخص حقوقی) می تواند دارای حق و تکلیف شده و آنها را به مورد اجرا گذرد؛ اما این به معنی رفع مسئولیت مدیران شرکت های سهامی نیست. نتیجه: نتیجه اینکه چنانچه مدیران شرکت های سهامی تحت شرایطی باعث ورود ضرر به اشخاص ثالث شوند، علی رغم اصل مسئولیت محدود، دارای مسئولیت در این زمینه هستند. قاعده منع سوء استفاده از حق و لاضرر و قاعده منع تقلب از مهمترین قواعدی هستند که استثنائات مسئولیت مدیران در پرتو اصل مسئولیت محدود هستند. بر این اساس چنانچه مدیران شرکت سهامی از موقعیت انحصاری خود سوءاستفاده کرده باشد و اینکه سوءاستفاده از شرکت، سبب ورود خسارت به ثالث شده باشد، داری مسئولیت است و این مطابق قاعده لاضرر در فقه است.
An Analytical Examination of English Translations of Idioms in Selected Verses of Surah Al-Ma’idah and Surah Al-Isra Based on Schleiermacher’s Framework
منبع:
Journal of Textual and Translation Analysis in Islamic Studies, Volume ۲, Issue ۱, ۲۰۲۴
1 - 25
حوزههای تخصصی:
The language of the Qur’ān is highly eloquent and rich in rhetoric. Transferring features of languages from different origins is tricky. Although throughout history, scholars have made significant contributions to understanding Qur’ānic idioms, we still face challenges in conveying their meanings. There are language-specific idioms in Qur’ānic Arabic, reflecting Arab culture and environment. The fact that different cultures conceptualize reality in varying ways causes idioms to be shaped by cultural factors. This is why some translations of Qur’ānic idioms fail to convey their full depth of meaning. This article aims to investigate various interpretations and English translations of the idioms in the selected verses of Surahs Al-Isra and Al-Ma’idah. To this end, the translations of twelve prominent translators were compared. Considering the descriptive nature of the work, the researchers analyzed the methods used by the selected translators. The theoretical framework underpinning this study is the translation methods of Schleiermacher. Furthermore, the translations were analyzed and ranked based on Waddington’s holistic model of translation quality assessment. Analysis reveals a spectrum of translational strategies, defying strict categorization within Schleiermacher’s binary framework of ‘naturalizing’ and ‘alienating’ translation. A significant number of translations exhibit hybrid characteristics, displaying a preponderance towards either naturalization or alienation, yet failing to conform exclusively to either pole.
بررسی آموزه نجات در الاهیات اوریگن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
229 - 241
حوزههای تخصصی:
مبحث نجات در مسیحیت از جمله آموزه های اساسی است که هم کتاب مقدس و هم سنت رسولان و هم آثار برجای مانده از آباء کلیسا به آن پرداخته اند. اصل بنیادین در آموزه نجات در میان آباءِ یونانی زبان به طور عام و اوریگن اسکندرانی به طور خاص، شخص مسیح است. از نظر اوریگن نقشه نجات توسط پدر آسمانی طرح ریزی شده و توسط یگانه پسرش به اجرا درآمده است. مومن مسیحی با توبه و تعمید، در مسیر رشدِ معنوی قرار گرفته و با تأمل در کتابِ مقدس که همان حقیقت لوگوس یا پسر است و استقامت در کسب علم روحانی با کمک روح القدس به فیضِ نجات نائل می شود. آخرین مرتبه روحانی در مسیر نجات یکی شدن و فنایِ در لوگوس بوده که جانِ جهان است. یکی شدن با لوگوس و زندگی به شیوه مسیح و کسب فضائل اخلاقی همان خداگونگی است که در اندیشه اوریگن عبارت اُخرایِ نجات است. اوریگن دامنه رحمت و محبتِ پدر آسمانی را چنان وسیع و همه گیر می بیند که به موجب آن تمامی مخلوقات در غایتِ امر طعم رستگاری را خواهند چشید. شاید بتوان مهمترین نظریه اوریگن در بابِ نجات را نظریه شمول گرایی برشمرد که به موجب آن حتی گنهکاران و بالاتر از آن شیاطین نیز در نهایت به نجات خواهند رسید. نظریه ای که به کام کلیسا خوش نیامد و یکی از دلایل تکفیر اوریگن شد.
قرائتی وایتهدی از متافیزیک به مثابه نقد انتزاعیات: مطالعه موردی نقد حیّز بسیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه وایتهد هر یک از معارف بشری، اعم از علمی، دینی، اخلاقی، هنری، و فلسفی، بخشی از واقعیت یکپارچه را انتزاع می کنند و سپس گاه به خطا آن را با کل واقعیت یکی می گیرند. این امر انتزاعی را به جای فعلیت انضمامی گرفتن چیزی است که وایتهد آن را مغالطه کنه و وجه یا مغالطه عینیت نابجا می نامد. مغالطه ای که هم فلسفه و هم علم جدید در چنبره آن گرفتاراند. اینجاست که باید دید از دیدگاه وایتهد وظیفه فلسفه چیست؟ و چه بدیلی معرفی می کند؟ مقاله حاضر با نظر به این دو پرسش، نخست به تحلیل مؤلفه های تعریف وایتهد از متافیزیک از قبیل تجربه به مثابه نقطه عزیمت، سازگاری درونی، توجه به انواع تجارب بشری، و...می پردازد. و به دنبال آن به روش متافیزیک وایتهدی اشاره می کند که شباهت هایی با روش علم دارد. سپس به عمده کارکرد فلسفه از نظر وایتهد می پردازد که عبارتست از "نقد انتزاعیات" یا بررسی نقادانه تشخیص مرز امر انتزاعی از امر انضمامی. نمونه بارز این نقادی، بررسی مغالطه حیّز بسیط است که سبب شد ماده باوری علمی تبدیل به پارادایم جهان شناسانه حاکم بر ذهن دانشمندان عصر جدید گردد. در پایان، نگرش اندام وار وایتهد به عنوان بدیل ماده باوری علمی مبتنی بر حیّز بسیط معرفی و توضیح داده می شود که وایتهد، به جای برداشت ماده باورانه علمی از جهان که گویی متشکل از ذرات مادی مستقل است، از پویش مبتنی بر ارگانیسم یاد می کند. جهانی متشکل از موجودات درهم تنیده که همواره در حال تجربه کردن هستند.
بررسی تطبیقی اثربخشی گفتمان های فردید و سید قطب در توسعه اسلام سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردید و سیدقطب متفکران برجسته اسلامی بودند که اندیشه هایشان تأثیر بسزایی در چشم انداز سیاسی کشورهای متبوعشان و حتی جهان اسلام داشته است. درهمین راستا، این مقاله به بررسی تأثیر اندیشه سیاسی آن ها بر شکل دهی به جامعه و سیاست در توسعه اسلام سیاسی می پردازد. پژوهش حاضر با استفاده از چارچوب تحلیل تطبیقی، بهره بردن از هرمنوتیک روشی اسکینر و با تحلیل نوشته ها و سخنرانی های آنان، چگونگی شکل دهی اندیشه های آنان به ایدئولوژی ها و جنبش های سیاسی در ایران و مصر و اثربخشی این تأثیرات بر توسعه اجتماعی و سیاسی گسترده تر دو کشور را بررسی می کند. یافته های این پژوهش، نشان می دهد اندیشه این دو متفکر در شکل دهی به اسلام گرایی سیاسی تندرو، روایت های ایدئولوژیک از مذهب و سنت، به حوزه عمومی و سیاسی انتقال یافته و در شکل گیری جنبش های سیاسی رادیکال و سیاست فرهنگی مبتنی بر عدم تحمل و رد ایده های غربی به نفع رویکرد سنتی تر و محافظه کارانه نمایان شده است. این نتایج بیانگر این است علی رغم تفاوت در مبانی فکری و شرایط سیاسی-اجتماعی دو متفکر، استدلال های آن ها از ساختار اساسی یکسانی پیروی می کند که در اصرار بر نقش دین در شکل گیری جامعه و سیاست در توسعه اسلام سیاسی تلاقی پیدا می کند.
واکاوی مزایای استراتژیک روابط با جمهوری قبرس برای رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قبرس به واسطه جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک اش در منطقه مدیترانه شرقی و مجاورت جغرافیایی با سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا همواره مورد توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. رژیم صهیونیستی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و سعی دارد قدرت خود را با برقراری روابط راهبردی با جمهوری قبرس بیشینه سازی کند. بر همین اساس، مقاله حاضر با به کارگیری چهارچوب نظری رئالیسم تهاجمی و با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ دادن به این پرسش اصلی است که جمهوری قبرس چه مزیت های راهبردی می تواند برای رژیم صهیونیستی داشته باشد؟ یافته های پژوهش با بررسی ابعاد سه گانه همکاری های امنیتی- اطلاعاتی، نظامی و انرژی بین رژیم صهیونیستی و جمهوری قبرس نشان می دهد که این رژیم در چهارچوب مشارکت استراتژیک با قبرس، درصدد افزایش عمق استراتژیک اش برای ارتقای میزان تاب آوری، انعطاف پذیری و قدرت نظامی اش است. رژیم صهیونیستی از بدو اشغال فلسطین تاکنون، به قبرس به عنوان راه تنفسی غیراسلامی و غیرعربی نگریسته که تحت سلطه قدرت های جهانی مانند آمریکا و انگلیس است و از این جزیره برای فرار از انزوای منطقه ای، افزایش قدرت و نفوذ سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی بهره برده است.
بررسی ادعای طعنه حافظ به پیامبر در بیت «آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند.»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
377 - 397
حوزههای تخصصی:
برخی بر این باورند که بیت «آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند/ اشهی لنا و احلی من قبله العذارا» حاوی طعنه و اسائه ادب حافظ به پیامبر اسلام است، زیرا در آن، عبارت «الخمر ام الخبائث» که منسوب به ایشان است، سخن صوفی خوانده شده و صوفی، سیمایی منفی در شعر حافظ دارد و نیز در مصراع دوم، بر خلاف سخن پیامبر، نوشیدن آن امری پسندیده دانسته شده است. تفسیر غزل، با هدف رسیدن به نیت شاعر، با تکیه بر هرمنوتیک مؤلف محور دیلتای و روش توصیفی-تحلیلی، نشان از رندانه بودن غزل، به ویژه بیت مذکور دارد. محور عمودی غزل حکایت از گفتگوی حافظ با فرد یا گروهی از متشرعان هم عصر خود دارد و توصیه حافظ به مدارا و مروت و اینکه نیک نام نبودنش خواست خداست، در ضمنِ وجود نشانه هایی دال بر فقر و فاقه شاعر در هنگامه سرودن شعر و درخواست توجه مخاطبِ شعر بدو با عباراتی چون مروت و مدارا و معذور دانستن وی، این احتمال را قوت می بخشد که شعر متعلق به دوره ای از زندگی حافظ باشد که وی به اتهامی مطرود بوده است. از سوی دیگر، با توجه به شخصیت دینی حافظ، احتمال قصد او از طعنه زدن به پیامبر بعید است و قاعدتاً هدف او نقد طردکنندگان خود بوده که ارباب قدرت و منتسب به زهد و تصوف بوده اند و به ناروا، او را آلوده دامن و بدنام می دانسته اند.
تأملی بر آراء معرفت شناسانه ناگارجونه، اعتبارسنجی ابزارهای شناختی و انکار آموزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
475 - 495
حوزههای تخصصی:
مسئله معرفت در تاریخ تفکر هند، همواره اهمیتی بسیار داشته و به جهت نقشی که متفکران و حکیمان هندی در نجات شناسی خود برای آن قائل بوده اند، با دقت نظر و موشکافی های شگفت انگیز مورد بحث و نظر قرار گرفته است. در این میان، اندیشمندان هند، به مسئله ابزارهای شناختی توجه ویژه داشته اند و مکتب نیایه به عنوان یکی از مکاتب واقع گرای هند، بحث های پردامنه ای در این خصوص دارد و به طور خاص چهار ابزار ادراک حسی، استنتاج، گواهی و قیاس را معتبر دانسته است. در مقابل، ناگارجونه حکیم بودایی و بنیان گذار مکتب مادیَمیکه، واقع گرایی مکتب نیایه را نادرست می داند و با تکیه بر برخی پیش فرض های هستی شناختی به نقد آراء معرفت شناسانه آنان می پردازد. در این مقاله تلاش کرده ایم تا با روش توصیفی-تحلیلی، نقدهای ناگارجونه بر آراء معرفت شناختی زمانه خود و به طور خاص، آراء مکتب نیایه را مورد واکاوی قرار دهیم و نحوه مواجهه وی با نقد منتقدان ناظر به وجود ناسازگاری در آرائش را تحلیل کنیم. به طور کلی، ناگارجونه سه رویکرد تبیینی را برای دفاع از اعتبار ابزارهای شناختی مطرح می کند که عبارتند از: 1-نظریه اعتباربخشی ابزارهای شناختی به یکدیگر، 2-نظریه خود-اعتباربخشی ابزارهای شناختی و 3-نظریه اعتباربخشی متعلَّق شناخت به ابزار شناخت و در ادامه، همه آنها را نابسنده می داند و در نهایت، با طرح این مدعا که خودش هیچ آموزه ای ندارد، تلاش می کند تا به شیوه ای شبه ویگنشتاینی و با تحلیل انواع مختلف دلالت، ناسازگاری بنیادین در آراء فلسفی خود را حل و فصل کند.
واکاوی استعراض در اندیشه و عمل ازارقه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
37 - 68
حوزههای تخصصی:
تاریخ اسلام در همان قرن اوّل، با طرح مباحث فکری و کلامی مواجه شد. حاصل این امر، ظهور فرقه هایی مانند ازارقه است. ازارقه، به عنوان یکی از گروه های خوارج، به دلیل فراوانی پیروان، گستره فعالیت ها و تفاوت اندیشه ها، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. این پژوهش، درصدد است از طریق گردآوری مطالب از نوع کتابخانه ای و با روش وصفی تحلیلی و با تکیه بر منابع دست اوّل، به این پرسش پاسخ دهد که: بنیادهای استعراض (به مفهوم کشتن افراد بدون بررسی کافی) در اندیشه ازارقه، بر چه استدلال هایی استوار بود و در عرصه عمل چگونه تجلی یافت؟
با بررسی های صورت گرفته در این پژوهش، مشخص گردید با تدوین و تبلیغ احکام استعراض از سوی نافع بن ازرق (م.65ق)، از فقیهان و بزرگان خوارج، عده ای از پیروان او با افراطی خواندن این احکام، راه خود را جدا کردند؛ ولی ازارقه بر پایه این حکم، دست به کشتارهای وسیع و غارت های متمادی شهرهای مختلف زدند و همین امر، موجب مقابله مهلب بن ابی صفره، فرمانده منتخب امویان با آنها شد.
ارزیابی نزاع فخر رازی با فلسفه اسلامی در مسئله اقلّی بودن شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
475 - 492
حوزههای تخصصی:
مسئله شر و چگونگی وارد شدن آن در قضای الهی از مهمترین مسائل مطرح در فلسفه اسلامی است. یکی از مشهورترین پاسخ ها در این رابطه، نظریه تقسیم پنج گانه موجودات نزد فیلسوفان مسلمان است که به ارسطو نسبت داده شده است. طبق این پاسخ، شرور اقلّی، لازمه جدایی ناپذیر عالم ماده هستند و بنابراین باید عالم علیرغم احتمال رخ دادن این شرور آفریده شود؛ زیرا رخ ندادن این شرور اقلّی هیچ راهی ندارد جز اینکه عالم اصلا آفریده نشود؛ راهی که به نظر فیلسوفان اسلامی، ترک خیر کثیر و ارتکاب شر کثیر است. ایشان در ضمن استدلالی قیاسی و پیشینی کوشیده اند با محاسبات کمّی نشان دهند که چگونه شرور در عالم انسانی و غیر انسانی در نسبت با خیرات اندک هستند. در مقابل، فخر رازی با نقد فلسفه اسلامی در این مسئله مدعی شده است که شرور لازمه جدایی ناپذیر عالم نیستند کما اینکه عدم آفرینش عالم به قیمت رخ ندادن شرور اصلا شر کثیر نیست. وی در ضمن استدلالی استقرایی و پسینی و در عین حال چونان فلاسفه اسلامی تلاش کرده است تا با محاسبات کمّی نشان دهد که اکثر انسان ها مبتلا به شرور زیاد و محروم از لذت های گوناگونند و در نتیجه، برخلاف محاسبات عددی فیلسوفان مسلمان، اکثری بودن خیرات نادرست است. در این مقاله که با رویکرد توصیفی تحلیلی سامان یافته است، عمدتاً با تمرکز بر گفته های ابن سینا دیدگاه فلسفه اسلامی را تقریر نموده و آن را با نقدهای فخر رازی پی خواهیم گرفت. در نهایت نیز نشان خواهیم داد که ارزیابی این نزاع بنیادین جهان کلاسیک در آینه افق نگاه امروزین به مسئله شر گویای آن است که اگرچه فخر رازی با فیلسوفان مسلمان در تقریر چرایی وجود شرور در عالم اختلاف نظر جدی دارد اما در نداشتن و یا غفلت از منظر انسانی و کیفی در تحلیل این مسئله هم داستانند.
خاستگاهِ خیالین هنر و وظیفه آن در فلسفه متأخر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
33 - 60
حوزههای تخصصی:
این نوشتار می کوشد با ردیابیِ گام به گامِ اندیشه های هایدگر در باب هنر نشان دهد که هنر با خصلت نمایی خیالین خویش، چگونه می تواند در گام نخست ساحتی برای بنیان گذاری جهان و ابلاغِ وظیفه مقدر هر قوم و در گامی بعد، امکانِ آشکارگی امر مقدس را در خویش، مهیا سازد. بدین منظور، نخست با تفسیر هنر به مثابه امر خیالین، جایگاهِ این خصلت نمایی در انتقال اندیشه هایدگر از زمان به هنر، بررسی می شود؛ سپس با تأکید بر نقش هنر در برپایشِ جهانیتِ تاریخی و اهمیت آن در روشن کردنِ وظیفه هر جامعه در رقم زدن سرنوشت خود و همچنین با نشان دادنِ چگونگی ظهور امر مقدس در اشعار هولدرلین، خاستگاه اثر هنری به مثابه خیالینه (The imaginary) آشکار می شود؛ خاستگاهی که خود در خیالینگیِ (Imaginariness) هستی اگزیستانس ریشه دارد و با سیالیت بخشی به هستندگیِ هستنده، افق مواجهه با هستی را در نوسان ذاتِ چیزها گشوده می سازد و به این ترتیب یگانه طریقِ امکان پذیریِ تحقق هنر در تفکر هایدگر به شمار می آید.
ارزیابی معرفت تجربی در اثبات حرکت جوهری و خداباوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
6 - 28
حوزههای تخصصی:
همگام با تحولات علمی عصر حاضر در تبیین نحوه حدوث طبیعت و اعتقاد به کفایت علل طبیعی در شناخت جهان، چالش های جدیدی برای خداباوری مطرح شده است. در برابر خداناباوری موجود، می توان نشان داد همان طور که حرکت جوهری در صدد بیان حدوث دائمی طبیعت است و صدرالمتألهین به وسیله آن بر فیض دائم الهی و خلق دائمی عالم در هر حدوث استناد می کند، با حرکت رو به عقب در نظام تکاملی که با پدیده هایی همچون مهبانگ مطابقت دارد، می توان ثابت کرد که حرکت جوهری وابسته به تغییر صورت هاست و نیاز طبیعت به علت هستی بخش به سبب فقر وجودی و نیاز دائمی به علت است و علل طبیعی نقشی در خلقت ندارند. بدین ترتیب علوم تجربی و پدیده های نوین مانند تکامل و مهبانگ می تواند مؤیدهایی در تبیین نظام تکاملی جهان ماده یا حرکت جوهری باشد. این تئوری ها هرچند تجربی و تنها شواهدی برای تبیین نحوه حدوث عالم اند، اما با به کارگیری مبانی متافیزیکی علم، می توانند مؤیدی بر حدوث دائمی طبیعت و شکل گیری جهان بر اثر حوادث پی در پی باشند. لذا تأکید بر همبستگی علم و متافیزیک می تواند در تبیین مسئله آغاز جهان و ارتباط آن با خداباوری سودمند باشد؛ همچنین با شناخت محدوده روشی علم و متافیزیک در تبیین جهان، می توان ورود علم در حیطه هستی شناختی را نامعتبر دانست.
رابطه فقر ذاتی و تربیت انسان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
78 - 99
حوزههای تخصصی:
در قرآن انسان موجودی با فقر ذاتی معرفی شده است که در هر حالی تحت ولایت الله یا تحت ولایت شیطان، مطیع و فرمان بردار خواهد بود؛ از این رو انسان همچون آینه ای است که باید رو به سوی خدا داشته باشد که به صفات کمالی آراسته شود. با توجه به اینکه فقر ذاتی انسان یکی از چالش های اساسی او در مسیر رشد و تربیت است و برای فهم فقر ذاتی باید به قرآن به عنوان مهم ترین منبع معرفت دینی مراجعه نمود. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش فقر ذاتی در رشد و کمال انسان، تأثیر آن در عبودیت و نیز به دست آوردن قاعده اخلاقی و تربیتی در قرآن با توجه به مسئله فقر ذاتی پرداخته شده است. بر اساس یافته های این پژوهش تعادل قوا با توجه انسان به فقر ذاتی و نیازمندی و در سایه بندگی خدا حاصل می شود و قاعده رشد و تربیت بر محور بودن در هویت حقیقی (فقر ذاتی) انسان است. با توجه به آیات قرآن آثار توجه به فقر ذاتی شامل ذکر، شکر، توکل، آرامش و آثار عدم توجه به فقر ذاتی، شرک و توهم استقلال است.
نقد و بررسی تبیین طبیعت گرایانه ی ادوارد ویلسون از چیستی انسان بر اساس انسان شناسی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
124 - 149
حوزههای تخصصی:
دانشمندان علوم طبیعی بر مبنای رویکرد طبیعت گرایی تلاش کرده اند تا با کمک نظریه ی فرگشت، تمام ساحت های طبیعت از جمله هویت انسان را به سطح ماده تحویل برده و تبیینی فیزیکالیستی از آن ارائه دهند. بر این اساس ادوارد ویلسون از زیست شناسان برجسته ی معاصر نیز ماهیت انسان را سراسر مادی دانسته، کلّ ارگانیسم جانوری را حامل بقاء و تکثیر ژن ها می داند. آنچه در این پژوهش بدنبال بررسی آن بوده ایم این است که از منظر حکمت متعالیه و با روش توصیفی- تحلیلی، تبیین مادی از حقیقت انسان در آثار ویلسون چگونه ارزیابی می شود. در مقاله ی حاضر علاوه بر بررسی اشکالات مبنای طبیعت گرایی وی و دیگر نوداروینیست ها در تفسیر سرشت آدمی، خوانش زیست شناختی محض از «گونه» ی انسان از منظر حکمت متعالیه نیز بررسی شده است. علاوه بر این، براساس ادله ی عقلی مبنی بر وجود نفس مجرد و اشکالات دیدگاه ویلسون در باب هویت حالات ذهنی و نسبتش با ساختار مغزی، نمی توان تبیین طبیعت گرایانه و زیستی صرف از حقیقت آدمی را پذیرفت.