فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۸۰٬۴۷۹ مورد.
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۱۲)
257 - 267
حوزههای تخصصی:
موضوع شماره ۱۳ «نوشتگان» چند لغت نادر در آثار قدیم و تصحیح اشتباه محقّقان در درک یا قرائت این لغات است: «پخته / بریده؟» در یکی از آثار حکیم ترمذی؛ «کو» در دعای «وارنمان کو» منقول در شطحات الصوفیه و دستور الجمهور ؛ «بتاره» در ترجمه تفسیر خواجه عبدالله انصاری؛ «بَدِیارپوش» در نامه سلاطین ، «زباندان / زباندار؟» در فرهنگ شش زبانه رسولی . در پایان، دو یادداشت کوتاه نیز در تکمیل مطالب شماره های پیشین «نوشتگان» آمده است.
گونه شناسی کج فهمی ها در روایات طبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایات طبی به مثابه سخنانی منسوب به اهل بیت علیهم السلام که با بهداشت، پیشگیری و درمان بشر سروکار دارد، از دیرباز تا کنون توجه عالمان حدیث و پژوهشگران علوم اسلامی را به خود معطوف داشته و ایشان را به سوی تألیف آثاری درباره فهم و استفاده از این آموزه های دینی سوق داده است. در این میان، گروهی از باورمندان به طب اسلامی با تکیه بر این آثار، رو به تجویزهای پزشکی آورده و توصیه های درمانی فراوانی را به دست داده اند. این در حالی است که مطالعه برخی از این کتب، از آسیب های بسیاری در فرایند فهم این روایات پرده برمی دارد. فارغ از اعتبارسنجی روایات و نقد سندی یا متنی آن ها، در جستار پیشرو با تمرکز بر آسیب های شایع به گونه شناسی مهمترین لغزشگاه های فهم از جمله «غفلت از تفاوت زبان روایات با زبان دانش پزشکی»، «عدول از ظاهر روایات»، «تعمیم نا به جای آن احادیث»، «جمود بر الفاظ آن ها»، «بی توجهی به شرایط محیطی و فردی مخاطبان»، «تأثیرپذیری بیشینه از گفتمان های عصری» و «فقدان منطق علمی روشمند» پرداخته شده و ضمن آن نمونه هایی شایع طبی مرتبط با هریک مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
اعتبار قطع و رواداری نقض آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۴۰
207 - 230
حوزههای تخصصی:
اکثر اصولیان بر این باورند که حجیت و اعتبار، ذاتیِ قطع طریقی و قطع، علت تامه برای آن است و امکان نقضِ حجیت و نهی شرعی از ترتیب اثردادن به قطع وجود ندارد؛ چراکه چنین چیزی به سلب ذاتیات از ذات باز می گردد و در واقع و یا در نگاه شخص قاطع به تناقض می انجامد. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی در پِی تثبیت این فرضیه است که باتوجه به احتمال جهل مرکب در قطع و همچنین تأخر جایگاه و تحققِ قطع از حکم شرعی و مقام واقع مقطوع و شأن حق الطّاعه، نهی شرعی از قطع، به سانِ قطع موضوعی بدونِ هیچ گونه محذوری پذیرفته است؛ چه اینکه چنین سلب حجیتی در شریعت واقع شده است؛ ازآن رو که وجوب متابعت، امر ذاتی قطع نبوده و مقتضای حق الطاعه و ناشی از حق مولویتی است که در توسعه و تضییق به اراده شارع مقدس وابسته است و باوجود محتمل بودنِ انطباق قطع بر جهل مرکب و تأخر رتبه قطع از واقع وجودی امر مقطوع، وحدت موضوعی، به عنوانِ شرط لازم در تناقض هرگز محقق نمی شود.
دیومردُمان* واکاوی کیش دیویسنا در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۱۴۰۴ شماره ۱
151 - 184
حوزههای تخصصی:
کیش دیویسنا که غالبا در تقابل با مزدیسنا مورد اشاره قرار می گیرد، از جمله کیش های رایج در ایرانِ باستان است که ردّپای آن تا روزگارانِ کهن تر قابل پیگیری و شناسایی است. هدف از نگارش این مقاله پژوهشی، تاریخی و دینی درباره این کیش است که با روشِ کتابخانه ای و استناددهیِ متنی صورت گرفته است. با بررسی متونِ اوستایی و پهلوی و بازخوانیِ برخی از کتیبه های باستان، چشم اندازی از اعتقادات دیویسنان و چگونگی برگزاری آیین ها و مناسک ایشان به دست می آید. در عین حال، مردمانِ دیویسنان به لحاظ باورها و آیین های خود، شباهت هایی با برخی گروه های دینی و قومی و یا برخی طبقات اجتماعیِ عصر خود دارند که شناخت آنها را دشوار ساخته و ترسیم روشنِ خطوطِ شکل گیری، زیست و موقعیتِ آنها در میان مزدیسنان را دشوار می سازد. با این همه، دیویسنان به لحاظ سیاسی، دینی و اجتماعی از چنان تأثیری برخوردار بودند که به یکی از دغدغه های شاهان هخامنشی تبدیل شدند و در اوستای کهن و متأخر، یک کتیبه هخامنشی و نیز متونِ دست اولِ پهلوی مورد طعن و لعن قرار گرفتند. توجه به تحولات زبانیِ اقوامِ هندواروپایی و سپس هندوایرانی، دقت در دگردیسی های معنایی و مصداقیِ برخی واژگان کلیدی همچون دَئِوَه، شناخت و بررسیِ خط تمایز بین کاست های مختلف اقوام ایرانی همچون مادی ها و پارسی ها، کوشش در فهم درستِ بنیادهای الهیات مزدیسنایی همچون ثنویت و ریشه یابیِ علتِ رواج یا ممنوعیت برخی آیین ها همانند رسم قربانی خونین، به فهمِ بهترِ کیشِ دیویسنا کمک می کند. آنچه که در پایان به عنوان نتیجه پیش رویِ پژوهشگر قرار می گیرد، وجود مفهومی و مصداقی سه دسته دیو و به تَبَعِ آن، سه گروه دیویسنان در متون اوستایی و پهلوی است.
بازجستی در نقد تکثر کیفر سلب حیات با تمسک به آیات محکمات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 12
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو که حاصل چند سال توجه و تمرکز در موارد جواز سلب حیات به عنوان مجازات می باشد، با بیان توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که شدیدترین مجازات از باب سلب حیات نه از باب قود و قصاص در جنبه خصوصی، بلکه اعدام تعزیری و حدی در جنبه عمومی با چه مناقشات جدی با استناد به آیات عدیده قرآن مواجه است؟! آیا تناسب جرم و مجازات به عنوان دکترین کیفری رعایت می شود؟! ما معتقدیم چون به نصّ صریح قرآن کشتن نامناسب و غیرعادلانه یک نفس (ولو مجرم) در حکم کشتن همه انسان ها و حتی انسانیت است، قهراً جواز مجازات قتل نفس باید با صراحت در قرآن ذکر شده باشد که به نظر نویسنده چنین نیز هست. فرضیه ما در این پژوهش این است که با اهمیت فوق العاده ای که خداوند برای جان انسان ها به عنوان مخلوق فاخر و سرآمد قائل است، بدیهی است که در موارد ضرورت باید جواز یا لزوم سلب حیات به عنوان مجازات، در قرآن به صراحت ذکر شده باشد که به نظر ما ذکر شده است، لُبّ کلام و حاصل تحقیق این شد که از باب حصر و استثنا فقط قتل در برابر قتل در دو مقوله قصاص و افسادفی الارض منتهی به قتل با جنبه عمومی جرم مناسبت دارد، البته جواز قتل مهاجم که قصد کشتن مظلومی را دارد، در باب دفاع مشروع یک حق طبیعی است، پیش از آن که حق تقنینی باشد که حتی در قانون طبیعی فیزیک به عنوان قانون سوم نیوتن هم صادق است، چراکه در طبیعت هم، هر عملی، عکس العملی دارد مطابق و درجهت مخالف، معروف به قاعده کنش و واکنش که در جواز آن هیچ کس شک ندارد.
بازتابش عرفانی و اساطیری واژۀ خورشید در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
125 - 144
حوزههای تخصصی:
ادبیات به جهت گستردگی، ظرفیّت پیوند با دانش های گوناگون را دارد. از این میان به دلیل خاستگاه مشترک ادبیات، عرفان و روانشناسی، رویکرد عارفانه– روانشناسانه در میان منتقدین ادبی اهمیّت خاصّی دارد؛ رویکردی که منتقد را به ژرفای ذهن و ضمیر صاحب اثر می رساند. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای، واژه «خورشید» را در شعر سهراب سپهری بررسی می کند. براساس نقد عارفانه روانشناسانه، این واژه گاه جلوه ای است از کهن الگوی ماندالا به عنوان رمزی به تعالی. از سوی دیگر، واژه خورشید در شعر سپهری به پیروی از سنّت های ادبی ایران زمین گاه نماد زیبایی قرارمی گیرد تا معنایی عرفانی را برساند و گاه نماد جنگجویی و قدرت می شود برای رساندن مفهومی اساطیری و ازلی. درهم تنیدگی این موارد در شعر سپهری، علاوه بر این که نشان دهنده نبوغ شاعر و آشنایی او با دنیای عرفان و اساطیر است، تجربه معنوی و عرفانی او را نیز به مخاطب و منتقد ادبی منتقل می کند تا جایی که ذهن مخاطب را با خود همراه-کرده، به سوی کمال و تعالی می برد.
مقایسه دیدگاه تایلر و مارت در باب صورت آغازین دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی است و به بررسی مقایسه ای رویکرد دین شناختی تایلر و مارت، دو انسان شناس دین می پردازد. هرچند هر دو انسان را نقطه شروع و منشأ شکل گیری تجربه دینی معرفی می کنند، رویکرد تایلر در تعریف و تبیین دین عقل گرایانه و رویکرد مارت عاطفه گرایانه است. تایلر در تعریف دین بر باور تأکید کرده است و نخستین صورت دینی انسان را آنیمیسم می داند؛ در صورتی که مارت بر مؤلفه های روان شناختی احساس تأکید کرده و با بیان اینکه فعالیت های دینی و مناسک بر باورداشت ها و عقاید مقدم بوده است و در عواطف انسان ریشه دارد، نظریه جدیدی به نام «آنیماتیسم» یا تجربه مانا را درباره صورت نخستین دین ارائه می دهد. مارت با رد تعریف تایلری موجود از دین، مبنی بر اعتقاد به موجودات روحانی، به تعریف حداقلی خود از دین پرداخت که شامل فرمول تابو - مانا است که تابو جنبه منفی و سلبی ماوراءالطبیعه و مانا جنبه مثبت و ایجابی آن است. مارت از متعلق آگاهی دینی به مانا یا امر قدسی تعبیر می کند. مانا احساس حضور یک قدرت یا نیروی شگفت انگیز و رمزآمیز است که گوهر دین ابتدایی را تشکیل می دهد. احساس مانا آمیزه ای از هراس، اعجاب و جاذبه در انسان ایجاد می کند که موجب هیبت او می شود و نشان دهنده انقیاد، تسلیم و سرسپردگی است که با حیرت، امیدواری و حتی عشق همراه است. درواقع، هیبت در ارتباط انسان با ماوراءالطبیعه شکل می گیرد و ماوراءالطبیعه نیز چیزی به جز مانا نیست.
شناخت فطری احکام اخلاقی و لوازم این شناخت با تأکید بر دیدگاه تفسیری علامه طباطبائی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق و تعالی آن یکی از اموری است که همواره مورد توجه جوامع بشری بوده و در منابع دینی نیز اهمیت آن به وضوح عیان است. بحث فطرت به عنوان یکی از منابع شناخت ساحت های علوم انسانی از جمله مباحثی است که از زمان یونان باستان تا کنون در کتب فلاسفه و اندیشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی مطرح شده است. از این رو بررسی رابطه شناخت فطری با مباحث اخلاقی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علامه طباطبایی ره یکی از شخصیت های برجسته معاصر در عرصه علوم دینی است لذا بررسی دیدگاه ایشان در این زمینه اهمیت خاص خود را دارد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر ادراک و شناخت فطری در اخلاق با روش توصیفی تحلیلی است. نتیجه تحقیق این که انسان فطرتا نسبت به مباحث اخلاقی شناخت دارد و همراهی این نوع از شناخت در کنار عقل سلیم و منبع وحی می توان زمینه تعالی اخلاقی را در انسان فراهم سازد. همچنین شناخت فطری در اقسام مختلف اخلاق هم چون فردی، بندگی و اجتماعی تاثیرات خاص خود را دارد. همچنین این نوع از شناخت باتوجه به مبانی اخلاقی لوازمی همچون واقع گرایی، حسن و قبح ذاتی، اطلاق اخلاق را در پی دارد.
بررسی مشروعیت سرمایه گذاری اموال خمس و زکات بر اساس مبانی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۱
149 - 172
حوزههای تخصصی:
خمس و زکات از واجباتی اند که خداوند متعال بر مسلمانان واجب نموده است. فلسفه تشریع این دو واجب الهی برای برقراری عدالت اجتماعی و تأمین مالی و ضروریات زندگی طبقات خاصی از افراد جامعه می باشد. مدیریت این دو واجب مالی در عصر پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) بر عهده آنان بوده است، اما این که در عصر غیبت بر عهده چه کسی است، میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. می توان اختلاف آن ها را به دو قول اساسی برگرداند: 1. ولایت و مدیریت این دو واجب مالی بر عهده حاکم اسلامی عادل (ولی فقیه) است؛ 2. پرداخت کنندگان خمس و زکات خود می توانند بر اساس موازین شرعی هزینه نمایند. این نوشتار، با توجه به قول اساسی اول، با روش توصیفی - تحلیلی و کتابخانه ای به بررسی مشروعیت سرمایه گذاری با اموال خمس و زکات بر اساس مبانی امام خمینی(ره) پرداخته و به این نتیجه رسیده است که مشروعیت سرمایه گذاری اموال خمس و زکات نه تنها امکان پذیر است، بلکه در شرایطی ممکن است ضروری به نظر برسد. اثبات این دیدگاه، ثمرات زیادی در حوزه تأمین مالی حاکمیت اسلامی و رفع نیازهای محل مصرف خمس و زکات خواهد داشت که ضرورت این بحث را نیز ایجاب می کند.
Semantic Analysis of "Amn" and "Kufr" in the Quran: Based on Saussure's Theory of Collocation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Semantics, a branch of linguistics, utilizes the relational network between the linguistic form and its meaning to achieve a more precise understanding of Quranic vocabulary and propositions. One common method is the conceptual collocation between words. "Amn" (security) and "Kufr" (disbelief) are central words in the Quran, whose semantic fields include key words such as Islam, affirmation, gratitude, and denial. The present study aims to uncover the meanings of "Amn" and "Kufr" using the concept of collocation. The research method is descriptive-analytical, based on library resources. The objective is to deepen the understanding of the life-giving concepts of the Quran to achieve divine guidance. To achieve this, relevant verses were extracted, and Saussure's theory of collocation in linguistics was employed. Finally, based on the primary meanings of the words and their neighboring words, concepts are presented. Reflecting on the semantics of Quranic vocabulary and carefully examining the collocation network between them provides a more precise understanding of the verses. Simultaneously examining "Kufr" and "Amn," and the network of meanings associated with them, reveals the various semantic levels of these words, leading to a better understanding of the verses. Some of the research findings are as follows: The primary meaning of "Amn" is tranquility, and its other meanings in collocation include prepositional collocations (prepositions "Bāʼ" and "Lām"), nominal collocations (the word "Mushrikūn" - polytheists), adjectival collocations ("al-Muʼmin" - the believer, "Wa Huwa Muʼmin" - and he is a believer, "Ṣādiq" - truthful), and verbal collocations ("Shakartum" - you gave thanks, "Kafarū" - they disbelieved, "ʻAmilū al-Ṣāliḥāt" - they did righteous deeds, "Taʼmurūna bil Maʻrūf wa Tanhawna ʻan al-Munkar" - you command good and forbid bad). The primary meaning of "Kufr" is concealment, and its other meanings in collocation include nominal collocations ("al-Fāsiqūn" - the wicked), adjectival collocations ("Yaʼūs" - despair), and verbal collocations ("Lā Yuʼminūn" - they do not believe, "Mā ʻArafū" - they did not know, "Ushkurū" - give thanks, "Aṣliḥ" - correct, "Ashraktumūn" - you associated partners with God, "Kadhdhabū" - they denied)
معرفی کتاب: سیری در سیره اخلاقی امام حسین (ع)/ آیت الله احمد بهشتی / قم: بوستان کتاب، 1397 ش.
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۸
115 - 117
حوزههای تخصصی:
تطبيق نظرية عوالم النص في قصة ثلج آخر الليل لزكريا تامر نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ نظریه عوالم النص، إحدی أدوات اللسانیات المعرفیه التی توفّر للقارئ القدره على دراسه مکونات وبنیه النص والخطاب بدقه، کما تُعد أداه مناسبه للتحلیل الأدبی الحدیث. تمکّن هذه النظریه القارئ من ایجاد إطار دقیق وعلمی للشرح المنهجی وللتفادی من الأوصاف الشخصیه الذوقیه والمتناثره. هذه النظریه عباره عن حدث لغوی، یتضمن مشارکین اثنین على الأقل، بالإضافه إلی تمثیلٍ یتضمن سیاقاً للجمع بین النص والسیاق. هذه الفکره هی إطار لتحلیل الأدب فی ثلاثه عوالم مختلفه ومترابطه. تطرح فی تلک العوالم، ثلاث مستویات: فالأول هو عالم الخطاب الذی یتناول المشارکین فی الخطاب والعوامل المؤثره فیه؛ والعالم الثانی هو عالم النص، یشتمل على عناصر بناء العالم، والتی تتضمن فی حد ذاتها مکونات الزمان، والمکان، والشخصیه، والأشیاء، ومقترحات توسیع الأدوار؛ والعالم الأخیر، تحت عنوان العوالم الفرعیه، یشمل العالم المرجعی، والعالم الموقفی، والعالم المعرفی. ونوقش البحث بالمنهج الوصفی التحلیلی، بالطریقه المعرفیه، ومن منظور فیرث بشأن نظریه عوالم النص، مبیناً هذه العوالم الثلاثه فی قصه ثلج آخر اللیل القصیره من مجموعه ربیع فی الرماد، للکاتب السوری، زکریا تامر، وتوصل إلى استنتاج، مفاده أنّه فی سیاق عالم الخطاب، تمّ تشکیل هذا العالم، بناءً على معتقدات، وقناعات، ومشاعر الشخصیات الأربعه فی القصه، وهم یوسف، وأبوه، وأخته، وأمه. والمستوی الثانی، هو عالم النص، تمّ إنشاؤه بناءً على عناصر بناء العالم ومفترحات توسیع الأدوار التی تکون فی الغالب بصیغه الماضی ولتوسیع الحبکه. والمستوی الأخیر، أی العوالم الفرعیه، فقد لوحظ أنّ ترداد العوالم الموقفیه للرغبه وعوالم الأهداف مرتفع، وقد تمّ استیعابها وتضمینها فی عالم النص الرئیس.
بررسی کارکردهای اجتماعی پیاده روی اربعین
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳۹
31 - 48
حوزههای تخصصی:
پیاده روی اربعین، به عنوان یکی از بزرگ ترین آئین های مذهبی جهان تشیع، جلوه ای از وحدت، انسجام اجتماعی و تحقق ارزش های دینی را به نمایش می گذارد. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد کارکردگرایی دورکیم، به بررسی کارکردهای اجتماعی این مراسم می پردازد. کارکرد انسجام بخش این آئین از طریق گردهمایی میلیون ها نفر از ملیت ها، زبان ها و فرهنگ های مختلف حول محور عشق و ارادت به امام حسین(ع) تبلور می یابد. انضباط بخشی آن در تربیت روحیه خویشتن داری، نظم و هم زیستی مسالمت آمیز مشارکت کنندگان نمایان است. همچنین، این مراسم از طریق تقویت امید، معنا و باورهای دینی، کارکردی حیات بخش و خوشبختی آفرین میان پیروان خود ایفا می کند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که پیاده روی اربعین فراتر از یک آئین مذهبی، به مثابه یک پدیده اجتماعی فرهنگی، توانایی ایجاد همبستگی جهانی و ترویج ارزش های انسانی و دینی را دارد.
تبیینی از چیستی و چرایی درد و رنج زن (شنیع کار) در اشعار سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
309 - 338
حوزههای تخصصی:
سیمین ب ِهْبَهانی (معلم، نویسنده، شاعر و غزل سرای معاصر و ازاعضای کانون نویسندگان ایران بود. از جمله مسائل بسیار مهم که در آثار شعری بهبهانی جلوه گر است، طرح مسئله زنان و وضعیت نابهنجار روحی و روانی حاصل از شرایط نامساعد آنها است. بهبهانی شاعری اجتماعی است که در به کار گرفتن نمادهای خاص اندیشه ای متفاوت ارائه داده و از این رو شیوه تفکر و شاعری او در حوزه رئالیسم قرار دارد. شعر سیمین حاکی از تجربه های تلخ و شیرین عمیق انسانی در همدردی با زنان است و منشأ گمراهی و شنیع کاری را نیز درد و رنج می داند. زن در اشعار سیمین چهره ها و جلوه های متنوعی دارد. در این مقاله که با شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است سعی کرده ایم به توصیفات سیمین بهبهانی از شنیع کاران در اشعارش بپردازیم، از این رو یافته های پژوهش به طور ملخص دربردارنده این مفاهیم است که سیمین از آن دسته شاعرانی است که احساس مادرانه و عاطفی خویش در همراهی با زنان شنیع کار را در اشعارش به وضوح بیان کرده و همین امر خود و مخاطبان شعری اش را متوجه وضعیت زنان روسپی و تحت تأثیر قرار داده است. در مجموع نگاه بهبهانی نسبت به مسائل زنان شنیع کار واقعی و وسیع است. سیمین سعی داشته است در اشعار خویش درون این قشر از زنان را با مشکلات، ناله ها، عواطف و.. شان به نمایش بگذارد. او با بیان هم حسی شاعرانه خویش نسبت به زنان شنیع کار، به دنبال چاره ای برای رفع این معضل اجتماعی می شود و خواستار آگاهی کامل از کل وجودی جنس زن و بار مشکلات و چالش های اوست تا دلیل ضعف و گاه بریدن زن روسپی از همه چیز و رفتن در مسیر روسپی گری را برای همگان روشن سازد اما در نهایت نیز امیدواری و امید الهی و معنوی را توصیه می کند.
تلازمات پیشگیرانه و اخلاقی ثبت الکترونیکی اسناد رسمی بر پیشگیری در جعل اسناد رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
51 - 73
حوزههای تخصصی:
استفاده از تلازمات پیشگیرانه و اخلاقی در ثبت الکترونیکی اسناد رسمی می تواند به طور قابل توجهی در پیشگیری از جعل اسناد رسمی کمک کند. با اعتماد و اطمینان درستی که افراد به اسناد رسمی الکترونیکی دارند، این اسناد به عنوان منبع اعتبار و اثربخشی به حساب می آیند و احتمال جعل یا تغییر آن ها کاهش می یابد. سامانه ثبت آنی معاملات که در برنامه پنجم توسعه پیش بینی شده است با الکترونیکی کردن تمامی مراحل تنظیم و ثبت نقل وانتقال اسناد رسمی، این امکان را برای دفاتر اسناد رسمی فراهم می کند تا در فرآیند آنلاین تنظیم معامله های اشخاص به پایگاه اطلاعات مورد نظر در مورد اشخاص حقیقی و حقوقی دسترسی داشته باشند. سؤال اساسی که در این خصوص مطرح و بررسی می شود این است که تلازمات پیشگیرانه و اخلاقی ثبت آنی بر پیشگیری وضعی از جعل اسناد از رسمی چه تأثیری دارد؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته است. نتایج بیانگر این امر است که حذف دفاتر دست نویس شامل دفتر سردفتر و دفتر گواهی امضاء تأثیر بسزایی در کاهش جرائمی از جمله جعل و استفاده از سند مجعول داشته است. تلازمات پیشگیرانه می تواند شامل استفاده از سیستم های تشخیص تقلب، رمزنگاری قوی، اعتبارسنجی دو مرحله ای، نظارت مستمر بر دسترسی ها و تغییرات در اسناد و موارد مشابه باشد. این اقدامات باعث می شوند که هر گونه تلاش برای جعل یا تغییر اسناد رسمی الکترونیکی به صورت موثری مهار شود. از نظر اخلاقی نیز، تأکید بر شفافیت، درستی، و امانتداری در ثبت و مدیریت اسناد رسمی الکترونیکی می تواند به ارتقای اعتماد و اعتبار اسناد کمک کند. رعایت اصول اخلاقی در ارتباط با اسناد رسمی تأثیر بسزایی در پیشگیری از تقلب و جعل آن ها دارد. اجرای ثبت آنی در دفاتر اسناد رسمی و تجهیز دفاتر اسناد رسمی به سامانه اخذ اثر انگشت الکترونیکی تا حدود زیادی سردفتر را در امر احراز هویت یاری می کند و زمینه ساز کاهش جرائم جعل و در حکم جعل موضوع ماده ۱۰۰ قانون ثبت شده و به ارتقاء سرعت و دقت در تنظیم و ثبت اسناد، احراز هویت اشخاص، جلوگیری از سوءنیت استفاده کنندگان گردیده، ضمن آن که با اطلاع از افراد ممنوع المعامله، محجور و ورشکسته مانع از معامله آنان و بروز مشکلات بعدی می شود و اعمال شیوه الکترونیک ثبت در کشور متضمن امنیت اسناد رسمی و کاهش بستر ارتکاب جرم و تخلف های رایج در حوزه ثبت اسناد و املاک مانند جعل می شود.
مدل پارادایمی مربی شایسته از منظر آموزه های اسلامی با استفاده از روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
53 - 74
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: پرداختن به موضوع بایسته های مربی دارای اهمیت و اولویّت ویژه ای است و تلاش ما در این تحقیق به دلیل همین اهمیّت است. از سوی دیگر توجه و بهره گیری از روش های تحقیق کارآمد و به روز و استفاده از آن ها امری ضروری و بلکه بدیهی و قطعاً پرفایده است. روش داده بنیاد از جمله ی این روش ها است که در این تحقیق برای به دست آوردن مهمترین مؤلفه های بنیادین مربی شایسته از منظر قرآن کریم و روایات از آن استفاده می کنیم. در این پژوهش به دنبال این مسئله هستیم که با به کارگیری روش داده بنیاد بتوانیم الگوی مفهومی بایسته های مربی را بر اساس اهمیت و تواتر ذکر آن ها در آموزه های اسلامی به دست آورده و طراحی کنیم و چارچوبی نظری در این موضوع معرفی نماییم. به وسیله ی این روش می خواهیم با استخراج داده ها و گزاره های به دست آمده از پژوهش های قبلی و بررسی تلاش های انجام شده در این موضوع، و نیز دقت در دیگر گزاره های تربیتی مهم ولازم برای مربّی در متن آیات و روایات، به تولید نظریه و کشف نتایج از داده ها دست یابیم و چارچوبی مفهومی برای مربی شایسته از منظر آموزه های اسلامی ارائه دهیم. استفاده از روش داده بنیاد در این موضوع کاملا نوآورانه و بدیع است و تاکنون با این روش پژوهشی در این زمینه انجام نشده است.روش تحقیق: در این پژوهش که با روش تحقیق متن محور «داده بنیاد» یا «نظریه زمینه ای» انجام شده، مجموعه کاملی از نصوص دینی شامل آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) درخصوص ویژگی های مربی شایسته، استخراج و تحلیل کیفی شده است.نتایج تحقیق: در این پژوهش برای دست یابی به مؤلفه های مربی شایسته در آموزه های دینی، ابتدا به فحص و بررسی دقیق پیشینه تحقیق پرداخته شد و سپس یک گروه نمونه از پژوهش های انجام شده در رابطه با مسئله اصلی تحقیق، انتخاب و احصاء گردید. این مجموعه شامل 8 کتاب، 15 پایان نامه و 38 مقاله پژوهشی است که در مرحله جمع آوری اطلاعات، به صورت دقیق مطالعه و مورد بررسی قرار گرفت و سپس آیات و روایاتی که در این متون ذکر شده و از آنها به عنوان مبنایی جهت بیان ویژگی های مربی شایسته استفاده شده بود، جمع آوری گردید. همچنین در جریان جمع آوری داده ها، روایاتی که در این پژوهش ها ذکر شده بود را در اصل کتب روایی نیز مورد جستجو قرار دادیم و آدرس آن ها را همراه هر روایت ذکر کردیم. به علاوه ضمن بررسی دقیق این موارد در کتب روایی، هرجا آیه یا روایتی مرتبط با موضوع پژوهشمان مشاهده کردیم آن را هم مورد استفاده قرار دادیم. سپس طبق مراحل روش تحقیق داده بنیاد در مرحله ی کدگذاری باز اقدام به استخراج مفاهیم به دست آمده از داده ها کردیم و کدهای به دست آمده از آیات قرآن کریم را با علامت "Q" و کدهای به دست آمده از روایات را با علامت "T" نشاندار کردیم. در این مرحله به 119 کد قرآنی و 527 کد حدیثی دست یافتیم.بحث و نتیجه گیری: یافته های تحقیق بیانگر آن است که دغدغه اصلی نصوص دینی برای معرفی مربی شایسته در دو حوزه فراگیر صلاحیّت ها و توانمندی ها قابل طبقه بندی است. در حوزه صلاحیّت ها به ترتیب فراوانی و اولویّت پنج مقوله: اخلاقی، اعتقادی، عاطفی، معرفتی و نفسانی مطرح بوده و در حوزه توانمندی ها نیز به ترتیب فراوانی و اولویّت چهار مقوله: رفتاری عملیاتی، پرورشی تربیتی، علمی آموزشی و یاددهی مطرح است. جزئیات هر مقوله و مدل پارادایمی مربی شایسته بر اساس آموزه های دینی در این پژوهش معرفی شده است. طبق نتایج به دست آمده در این پژوهش مربی شایسته از منظر آموزه های اسلامی باید در دو حوزه ی اساسی ارزشی و حرفه ای دارای صلاحیت و توانمندی باشد. بر اساس روش داده بنیاد از مجموع 449 داده ی قرآنی و روایی 646 مفهوم در مرحله ی کدگذاری باز کدگذاری شد که مقوله های ارزشی 417 کد با نسبت %65 و مقوله های حرفه ای 229 کد با نسبت %35 را به خود اختصاص دادند. در کدگذاری محوری در حوزه ی صلاحیت های ارزشی مربی، مقوله های اصلی صلاحیت های اخلاقی مربی با فراوانی 192 کد، اعتقادی 131، عاطفی 38، معرفتی و شناختی 36 و نفسانی با 20 کد شناسایی شد. زیر مقوله ی «مربی دارای کرامت های اخلاقی باشد» از صلاحیت های اخلاقی مربی با 62 کد بیشترین فراوانی در مقوله های فرعی این حوزه را به خود اختصاص داد. زیر مقوله های «ملاطفت و مهربانی با متربی» با 26 کد در صلاحیت های عاطفی، «تمسک مربی به قرآن و اهل بیت (ع) و بهره مند ساختن متربی از این دو ثقل» با 32 کد در صلاحیت های اعتقادی مربی، «راهبردهای تربیتی مربی در ارتباط با امام زمان(ع)» و «واقف بودن مربی بر ارزش و برکات کار معلمی» هرکدام با 13 کد در صلاحیت های معرفتی و شناختی مربی دارای بیشترین فراوانی در مقوله های فرعی بودند.تعارض منافع: این پژوهش با حمایت مالی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی طبق ابلاغ شماره 4929 انجام شده است.
بررسی فقهی حقوقی مسئولیت مدنی دولت در قبال خسارت ناشی از نوسانات شدید ارزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
146 - 164
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوسانات ارزی در ایران در طی دو دهه اخیر بسیار شدید بوده و زندگی فعالان اقتصادی و عموم مردم را شدیداً تحت تأثیر قرار داده است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر، بررسی بررسی فقهی حقوقی مسئولیت مدنی دولت در قبال خسارت ناشی از نوسانات شدید ارزی است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: از منظر فقهی قواعدی چون قاعده لاضرر بیانگر مسئولیت مدنی دولت است هرچند قاعده احسان می تواند به معنای عدم مسئولیت دولت تعبیر شود. دولت به دلیل وظیفه نظارت بر کنترل ارز از یک سو و تأثیر شدید نوسانات ارز بر زندگی عموم جامعه از سوی دیگر، در برابر نوسانات ارزی در قبال جامعه مسئولیت مدنی دارد. مبانی مسئولیت مدنی دولت و دستگاه های نظارتی در نوسانات ارزی نظریه تقصیر، نظریه خطر و تضمین حق است. اما این تمام واقعیت نیست. نتیجه: نوسانات شدید ارز در ایران صرفاً تحت تأثیر سیاست های مالی و ارزی بانک مرکزی نیست. متغیرهای دیگر چون تحریم ها یکی از عوامل اصلی افزایش سریع و ناگهانی ارز محسوب می شود. بر همین اساس ایجاد رابطه سببیت میان دولت و خسارت ناشی از نوسانات ارز به سادگی میسر نیست. در ایران علیرغم پیش بینی برخی موقعیت های خاص در قوانین مصوب که مسئولیت دولت را منطبق با تئوری های تقصیر یا خطر پذیرفته است؛ در بسیاری از موارد با خلاء قانونی مواجه است
بررسی تطبیقی مسأله سنخیت خالق و مخلوق در قرآن و حکمت متعالیه بر اساس آیه «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِي» (مطالعه موردی: تفسیر علامه طباطبایی و علامه محمدتقی جعفری)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۵)
157 - 177
حوزههای تخصصی:
مفسران، عبارت قرآنی «نفخت فیه من روحی» را به شکل تفسیر کرده اند که در یکی از آنها ترکیب اضافی «روحی» اضافه تشریفی و در دیگری اضافه حقیقی دانسته شده است. تفسیر نخست متعلق به علامه طباطبایی (ره) است و دومی از آن علامه محمد تقی جعفری (ره) است. به طور کلی می توان دوع نوع اضافه اصلی در عبارت «روحی» مطرح کرد: 1. اضافه تشریفی اعتباری؛ 2. اضافه تشریفی غیر اعتباری (اضافه حقیقی) که خود این نوع دوم به دو نوع دیگر تقسیم می شود: 1. اضافه تشریفی غیر اعتباری وجودی (اضافه حقیقی وجودی)؛ 2. اضافه تشریفی غیر اعتباری تشانی (اضافه حقیقی تشانی). در حکمت متعالیه پس از تثبیت عین الربط بودن معلول به علت، تبیین تشأنی از علیت و وحدت شخصی وجود شکل می گیرد؛ ازاین رو با از میان رفتن دوئیت وجودی حقیقی میان واجب و ماسوی، تباین و سنخیت وجودی جایی نخواهد داشت و عینیت نیز به حمل شایع مواطاه، به دلیل محدودیت همه تعینات وجودی در منظومه حکمت متعالیه، از اساس باطل است. بنابراین تنها تبیین سازگار با مبانی صدرایی، رابطه تشأنی خوهد بود که تفسیر علامه محمدتقی جعفری از عبارت قرآنی «نفخت فیه من روحی» با سنخیت تشأنی سازگار است. اما تفسیر علامه طباطبایی (ره) از این عبارت قرآنی نمی تواند مؤیدی بر سنخیت تشأنی خداوند متعال و انسان در منظومه حکمت متعالیه به شمار آید. ظاهر تفسیر علامه طباطبایی(ره) در المیزان مؤیدی بر سنخیت تشأنی خداوند متعال و انسان نیست، اما نظریه حکمی ایشان مبتنی بر سنخیت تشأنی است که با نظریه تفسیری علامه مانعه الجمع نیست.
جنسیت و فاعل اخلاقی در رویکرد انسان گرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
روان شناسی انسان گرا با تمرکز بر انتخاب های آگاهانه و خودشکوفایی، چارچوبی برای درک کُنش اخلاقی ارائه می دهد، اما ادعای بی طرفی جنسیتی آن مورد تردید قرار گرفته است. این تحقیق نشان می دهد چگونه فمینیست ها، بی طرفی جنسیتی انسان گرایی را بازتابی از هژمونی مردانه تلقی می کنند و آن را در سرکوب جنسیت غیرمردانه سهیم می دانند. در عین حال بهره گیری برخی فمینیست ها از مفاهیم انسان گرایانه برای پیشبرد اهداف خود، از جمله در خوانش انسان گرایانه از اخلاق مراقبت گیلیگان، نیز با انتقادات جدّی روبه روست. این خوانش، با تأکید بر تجربه زیسته زنان و روابط، با چالش هایی نظیر نسبی گرایی اخلاقی و دشواری در تبیین معیارهای اخلاقی جهان شمول مواجه است. به علاوه کنشگری اخلاقی در رویکردهای انسان گرا از حیث مبانی و روش نیز با انتقاد مخالفان این رویکرد مواجه بوده، مخالفان با استناد به کیفیت شواهد و تمرکز بر افراد «سالم» و «خودشکوفا»، کارایی این رویکرد را برای تعمیم تجویزهای اخلاقی به همه افراد، به ویژه در فرهنگ های جمع گرا، زیر سؤال می برند. با این توصیف، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که رویکرد انسان گرا در حوزه روان شناسی چه تبیینی از جنسیت پذیری اخلاق دارد و این تبیین با چه چالش هایی مواجه است؟ برای پاسخ به این پرسش ها از داده های اسنادی و کتابخانه ای به شیوه توصیفی۔ تحلیلی استفاده شده است.
بررسی انتقادات استاد فیاضی به براهین ابن سینا در استحاله ی تناسخ مُلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
133 - 151
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ فلسفهْ تناسخ ارواح یکی ازنظرِیاتی است که جهت تبیین پاداش یا عقاب افعال و میل به جاودانگی انسان ها مطرح شده است. براساس این نظریهْ پس از مرگْ روح انسان به بدن حیوان یا انسان دیگری تعلق می گیرد که این تعلق به جهتِ سازگاری و تناسب میان روح و بدن در اخلاق و ملکات کسب شده است. ابن سینا یکی از فیلسوفانی است که به بررسی و نقد نظریه ی تناسخ ارواح می پردازد. ایشان ادعای تعلق نفس انسانی به بدن حیوان یا انسانی دیگر را با اقامه ی دو برهان ابطال می نماید. از دیدگاه ابن سینا در فرض تناسخ لازم می آید دو نفس ناطقه به یک بدن تعلق یابد. همچنین در این فرض به دلیلِ نبود بدن جسمانی، لازم می آید نفس از انجام افعال بازماند، که هر دو لازمه محال اند. استاد فیاضی نسبت به این براهین انتقاداتی وارد نموده که به نظر نگارندگان با بررسی و دقت در مبانی فلسفی شیخ الرئیس می توان همچنان از دیدگاه ایشان دفاع نمود و به اشکالات استاد فیاضی پاسخ داد.
استاد فیاضی نسبت به این براهین انتقاداتی را وارد نموده که به نظر نگارندگان با بررسی و دقت در مبانی فلسفی شیخ الرئیس می توان هم چنان از دیدگاه ایشان دفاع نمود و به اشکالات استاد فیاضی پاسخ داد. کلیدواژگان: ابن سینا، تناسخ، نفس ناطقه، بدن، فیاضی. کلیدواژگان: ابن سینا، تناسخ، نفس ناطقه، بدن، فیاضی. کلیدواژگان: ابن سینا، تناسخ، نفس ناطقه، بدن، فیاضی.کلیدواژگان: ابن سینا، تناسخ، نفس ناطقه، بدن، فیاضی.