فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۷۸٬۳۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
الأسلوبیه المعرفیه هی منهج جدید فی مجال الدراسات الأسلوبیه وقد شکلت الاستعاره الإدراکیه إحدی مجالاتها الهامّه. هناک مجموعه من التطابقات المنهجیه بین المصدر والهدف فی الاستعارات المفاهیمیه، تطبّق العناصر المفاهیمیه للمجال المصدر علی عناصر المجال الهدف. طرح المنفلوطی الموضوعات السیاسیه فی قصتیه الحریه وأین الفضیله من خلال استعارات مفاهیمیه. إذ قامت أسس هذه التصورات الاستعاریه على تجربه المؤلف الشخصیه والتاریخیه والثقافیه، وعلاقتها السببیه ووجود أوجه التشابه والتطابقات والقواسم المشترکه بین المفهومین وأفعال المجالین ووظائفهما. یهدف هذا البحث إلی دراسه الخصائص الأسلوبیه للاستعارات المفاهیمیه والمضامین المستخدمه فی مجال المصدر بغیه تجسید المجال الهدف فی قصتی المنفلوطی المشار إلیهما وتحدید أسلوب المنفلوطی من خلال العلاقات القائمه بین الحقل المصدر والحقل الهدف بالاعتماد علی المنهج الوصفی - التحلیلی بالإضافه إلی المنهج المعرفی. أفضت نتائج البحث إلی أنّ المنفلوطی، قد اتجه إلى مجالات معینه من المصدر والهدف فی تصوراته الاستعاریه، واستخدم فی تجسید کل مفهوم من المفاهیم السیاسیه للمجال الهدف مثل السیاسه، والقانون، والاستبداد، والحریه وغیرها بمجالات عده للمصدر. یتمیز أسلوبه بالقدره على تجسید الأفکار المجرده وتحویلها إلى صور ملموسه، ممّا یسهل على القارئ فهم المعانی العمیقه الّتی یحملها النص؛ إذ استخدم من المجال المصدر «الظاهره الکاذبه وغیرالحقیقیه» لتصور «الأدوات القانونیه السیاسیه» و المجال المصدر «السلعه المفقوده» لتصور «الفضیله فی مجالس السیاسه» والمجالات المفاهیمیه «الحیاه» و«الأشعه» و«المیدان الوسیع» و«النسمه» و«ظهور شیء ذی قیمه» للمجال الهدف «شیء ذی قیمه» لتصور مجال هدف «عدم الحریه» وامثال ذلک. کما یتمیز اسلوبه أیضاً باستخدام الاستعارات المکرره و المتوازیه لمفهمه المفاهیم النقدیه والسیاسیه. اختیار نوع المصادر فی الاستعارات تدلّ علی غضب الشاعر عن الاوضاع السیاسیه فی مصر کما یستفید من التصورات اکثر نفوراً واشمئزازاً دلاله علی غضبه واستیائه عن الظروف السیاسیه فی المجتمع و یعتمد أساس تصورات المنفلوطی الاستعاریه علی تجربته البیولوجیه والتاریخیه والثقافیه، وعلاقه السبب والنتیجه، والتشابهات الحسیه أو المجرده الموجوده مسبقاً ووجود التطابقات والقواسم المشترکه بین المفهومین وأفعال المجالین ووظائفهما.
روند موضوعی مطالعات حوزه حجاب در پایگاه استنادی و پایش علوم و فناوری جهان اسلام (ISC) به منظور شناسایی حوزه های پژوهشی بالغ و نوظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی ساختار مفهومی پژوهش های مرتبط با حجاب در نمایه استنادی علوم ایران می پردازد و به شناسایی زیرحوزه ها و ابعاد مهم مفهوم حجاب می پردازد. روش: این پژوهش با استفاده از فنون کتاب سنجی و تحل هم رخدادی واژگان و تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شده است. تعداد 313 مدرک از نمایه استنادی علوم ایران بررسی شد تا روند پژوهش های مربوط به حجاب در بازه زمانی 19 سال گذشته (1402-1384) را شناسایی کنند. از تحلیل خوشه ای و نمودار راهبردی برای ترسیم ساختاری مفهومی پژوهش های حوزه حجاب استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل محتوایی پژوهش های حوزه حجاب نشان داد که مطالعات این حوزه در ده خوشه به شرح زیر قرار می گیرند: عفاف و حیا در آیات و روایات (1)، حجاب در متون و منابع (2)، رسانه و سبک زندگی (3)، پوشش اسلامی (4)، ادیان آسمانی و حجاب (5)، سیاست گذاری درحوزه حجاب و عفاف (6)، پوشش و امنیت اجتماعی (7)، آسیب شناسی پوشش زن (8)، تربیت اخلاقی (9) و کشف حجاب (10). علاوه بر این، با تحلیل محتوای مقالات منتشرشده درطول این دوره، موضوعات نوظهور درحوزه حجاب شناسایی شدند. نتیجه گیری: این مقاله به پژوهش گران کمک خواهد کرد تا درک جامعی از مفهوم حجاب داشته باشند و حوزه های بالقوه برای پژوهش های آینده را شناسایی کنند. پوشش اسلامی (4)، پوشش و امنیت اجتماعی (7)، آسیب شناسی پوشش زن (8)، از خوشه های نوظهور این پژوهش هستند.
تحليل الوظائف اللغوية في رواية "بقايا" لروشا داخاز في ضوء نظرية التواصل لرومان جاكوبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۴
۱۲۳-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
تُعدّ نظریه التواصل اللغوی من أهم النظریات الحدیثه، ویعدّ رومان جاكوبسون من روّاد مدرسه براغ. وهو الذی أدخل العناصر اللغویه ووظائف اللغه فی نظریته اللغویّه لیعبّر عن الوظیفه الأساسیه للغه وهی التواصل، التی تتمثّل فی ستّه عناصر (المرسل، المرسل إلیه، الإرسالیّه، السیاق، الشفره، الصله أو القناه) فی عملیّه الاتصال. اهتمّ هذا اللسانی بقضایا البنیّه اللسانیّه فی المسائل الشعریه، إذ قسّم البناء اللغوی والتواصل بین اللغه والأفراد على ستّه عناصر لعملیه اتصال وستّ وظائف للغه؛ وهی التعبیریه، والإفهامیه، والمرجعیه، والشعریه، والمیتالغویه؛ والانتباهیه. فالروایه الحدیثه من أحد المواضیع الأدبیّه لدراسه الباحثین والنقاد؛ لأنها متكونه من الحوار والسرد. نحاول فی هذا البحث معالجه بنیه اللغه ووظائفها الأساسیه التواصلیه فی روایه "بقایا" لروشا داخاز من خلال التركیز على بنیه اللغه والوظائف الأساسیّه لها وإحداث التواصل بین المبدع والمتلقی من منظر آراء جاكوبسون. نعتمد فی هذه الدراسه على المدرسه الإمریكیه فی الأدب المقارن بناءً على المنهج الوصفی – التحلیلی حیث نتطرق من خلاله إلى دراسه الروایه بعرض النماذج التی نشاهد فیها استخدامها الدقیق لتعبیر الوظائف. فلاحظنا من خلال هذا البحث أنّ المرجعیه الثقافیه والسیاسیه والاجتماعیه أكثر الوظائف اللغویّه استعمالاً فی روایه "بقایا" من حیث أنّ التطورات والتحولات مهیمنه على كلّ الروایه؛ تدور حول الأحداث فی عصر الحرب والتغییر السیاسی. أما الوظیفه التعبیریه فتأتی الكاتبه فیها باستخدام صیغ المتكلم وبیان العواطف والسیره الذاتیه لشخصیات الروایه. استعملت الكاتبه فی الوظیفه الإفهامیه ضمائر الخطاب وأسالیب الأمر والنهی والنداء والاستفهام لجذب انتباه المخاطب وهنا یمكن أن نقول بأنّ ضمیر الخطاب وصیغه النهی أكثر استخداماً بالنسبه للنداء والأمر. أصبحت الوظیفه الشعریه والمیتالغویه فی هذه الروایه أقلّ استعمالاً مقارنه بوظائف اللغه الأخرى؛ لأنّ التركیز فی هذا النص على الفكر وتحلیل الواقع.
اعتبارسنجی و نقد کارکردهای حدیث «أفضل الأعمال أحمزها» در منابع فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت «أفضل الأعمال أحمزها» بیانگر پاداش بیشتر برای اعمالی است که با مشقت بیشتری همراه است. این روایت که ابتدا در برخی منابع اهل سنت در قرن دوم نقل شده و به تدریج بعضی منابع شیعه نیز آن را ذکر کرده اند، اساساً فاقد سند است و در هیچ یک از منابع روایی معتبر و جوامع حدیثی فریقین نقل نشده است. برخی منابع ناقل روایت ، آن را به ابن عباس منتسب کردند. فارغ از ضعف سندی، این روایت از نظر محتوایی و به هنگام عرضه آن بر قرآن، احادیث معتبر و عقل با چالش هایی همراه است. قرآن، ملاکِ کیفی «أحسن» را مورد تأکید قرار می دهد و برخی احادیث معتبر اتخاذ مسیر مشروعی که سهل تر است را توصیه می کنند. این روایت علیرغم ضعف سندی و قلّت نقل، در منابع کلامی و به خصوص فقهی بروز قابل توجهی داشته و به آن مکرراً استناد شده است. در مقابل برخی متکلمین و فقها نقدهایی بر آن وارد ساخته اند. این نقدها گاه مستند به روایاتی است که رأی فقهی مخالفِ آنچه مستند به روایت مذکور است را تأیید می کند و گاه تأکید بر این نکته مهم است که وقتی مسیر مشروع و آسان تری برای انجام یک عمل وجود دارد، تحمیل دشواری نیازمند دلیل نقلی یا عقلی است و این دلایل وجود ندارد. از طرفی نیت عامل و تأثیری که عمل بر حیات آدمی می گذارد ملاک فضیلت عمل است و نباید نادیده گرفته شود. پژوهش حاضر با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی و رویکردی انتقادی پس از آنکه به نقد سندی و محتوایی روایت مذکور اقدام کرده، با بیان مصادیقی از بهره گیری این روایت در دانش های مختلف دینی به بررسی و نقد آن پرداخته است.
Criminal Mediation in the Quran, Old Testament, and Talmud
منبع:
Journal of Interreligious Studies on the Qur'an and the Bible, Vol. ۱, No. ۲, autumn and winter ۲۰۲۴
225 - 255
حوزههای تخصصی:
Criminal mediation is a common theme among Muslims, Jews, and Christians. However, what similarities and differences exist regarding the mediator and their role, individual versus collective mediation, location, and scope? Are certain statements in their respective scriptures compatible with the belief in the inherent, active unity, and justice of God? The necessity of referring to the epistemological sources of religion, the Quran's call for common ground among religions (Ᾱli ʻImrān/64), and the value of clarification emphasized in the Quran (al-Zumar/18) underscore the importance of this topic. This research, employing a descriptive-analytical approach, utilizes comparative studies of the aforementioned religious texts. The results indicated that the only complete and independent otherworldly mediator is God. The simplicity of God's essence negates the concept of a son or multiplicity of divine beings. Certain statements in their scriptures require correction. Intercession does not negate the punishment of discrimination and injustice; rather, it specifically excludes violations of divine law and discrimination. This act is related to the divine attribute of mercy. While sharing commonalities such as divine mercy, the mediator's proximity, and the faith of those who benefit, otherworldly mediators also exhibit differences regarding the possibility or certainty of acceptance, whether the mediation is fundamental or supplementary, obstacles to intercession, the role of Sharia, and the scope of intercession in terms of the types of sins and the number of those saved.
ولایت و حضانت فرزند طبیعی در فقه اسلامی و حقوق ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
7 - 41
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در حقوق خانواده، موضوع ولایت پدر طبیعی و تکالیف او در برابر فرزند است. مشهور فقیهان امامیه و به تبع ایشان، قانونگذار ایران در ماده 1167 قانون مدنی، معتقد به عدم وجود رابطه نسبی بین آنان شده اند لکن نسبت به موضوع ولایت و تکالیف پدر طبیعی مانند نفقه و حضانت، سکوت اختیار کرده و موضع خود را مشخص نکرده است. از سوی دیگر فقیهان اسلامی نیز نسبت به این موضوع، اختلاف نظر دارند. برخی از فقها معتقد به عدم انتساب طفل مزبور به پدر طبیعی شده اند ، برخی دیگر هم، معتقد به ثبوت تکلیف شده و آن را به عنوان یکی از مسئولیت های او محسوب کرده اند. مشهور فقیهان امامیه و برخی از اهل سنت با استناد به «سلب ارتباط نسبی بین پدر و فرزند طبیعی» معتقد به عدم تکلیف پدر طبیعی شده اند و سرپرستی فرزند طبیعی را از تکالیف حاکم شرع دانسته اند. منشأ اختلافات فقیهان مذاهب اسلامی، مبتنی بر تحلیل و نوع برداشت متفاوت ایشان از ادله مورد استناد است. برخی فقیهان معاصر امامیه با استناد به اطلاقات و قواعد فقهی معتقد به مسئولیت پدر طبیعی شده اند . با توجه به اهمیت موضوع و اجمال در قانون مدنی، پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی - تحلیلی درصدد پاسخگویی به این پرسش است که ولایت و حضانت طفل، متوجه چه کسی است؟ رهاورد این پژوهش، شناسایی پدر طبیعی به عنوان ولی است. به تبع این ولایت، تأمین هزینه زندگی کودک نیز بر عهده وی قرار دارد؛ همچنین حضانت نیز براساس عمومات بر عهده مادر و سپس بر عهده پدر طبیعی قرار خواهد داشت.
عنصر مصلحت، خاستگاه تولید نظریه امنیت اجتماعی، با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
109 - 135
حوزههای تخصصی:
امنیت اجتماعی از نیازهای ضروری انسان است و زندگی انسان درمیان اجتماع و وصول به کمال و رشد و موفقیتش و رسیدن به حقوق مختلف در گرو امنیت اجتماعی است که امنیت اجتماعی هم مساوی با کاهش یا فقدان تهدیدها و آسیب های مختلف اجتماع است. دانش امنیت از عصر ظهور اسلام مورد توجه بوده و فقه امنیت نیز متأثر از عناصری مانند مصلحت، جایگاه بی بدیلی در فقه امامیه دارد. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی - تحلیلی، چگونگی تأثیر عنصر فقهی مصلحت در تولید نظریه امنیت اجتماعی در فقه را بیان و با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره) ضمن اثبات متکفل بودن این عنصر مهم برای تولید نظریه در فقه امنیت، کاربرد انواع مصلحت برای استنباط فقه امنیت را بررسی و به این نتایج دست یافته است: دو رویکرد سنتی(دولت محور و قدرت محور) و مدرن(جامعه محور و هویت محور)، در امنیت اجتماعی تأثیر مصلحت را در استنباط و تولید نظریه آشکار می کند؛ امنیت افزون بر جنبه درون فقهی، جوانب برون فقهی داشته و امام خمینی(ره) در محورهای امنیت مردم، امنیت نظام، امنیت رهبری و اهداف امنیتی حکومت بدان پرداخته است. نظریه بومی امنیت اجتماعی از مباحث فقهی زیر قابل استخراج است: نهاد نظارتی بیرونی و امر به معروف و نهی از منکر، فقه الدعوه، اصل النصیحه لائمه المسلمین و مشورت در سیاست و حکومت، قاعده حفظ نظام، نهاد اطلاعاتی و قاعده تعاون. روش امام خمینی(ره) در ارائه نظریه فقه امنیت، فقه جواهری و ارتباط مستقیم بین فقه با مصالح اجتماع و امنیت اجتماعی است
خداباوری فطری و روش های اثبات آن در قرآن کریم با رویکرد پاسخ به شبهات آتئیست ها در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
209 - 230
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم در حوزه دین پژوهی و علم کلام، مسئله فطرت است. این موضوع از زوایای متفاوتی مورد توجه اندیشمندان دین قرار گرفته است؛ از جمله فطرت و دین، فطرت و گرایش به خدا، و همچنین پاسخ به این سؤال که آیا گرایش به خدا در ضمیر انسان نهاده شده است یا خیر؟ در نحوه نگرش به هستی، دو دیدگاه مهم وجود دارد: یکی با نگرش مادی، آفرینش را از ماده و به طور کاملاً تصادفی عنوان می کند که بر اساس آن نیازی به آفریننده نیست. آتئیست ها طرفدار این دیدگاه هستند. دیدگاه دوم آفرینش را مجموعه ای از پدیده ها می بیند که نیازمند آفریننده است. خداباوران طرفدار این دیدگاه هستند. بر پایه نگرش آن ها، گرایش به خدا مقوله ای صرفاً اکتسابی نیست؛ بلکه با سرشت آدمی هماهنگ بوده و بر پایه برهان و استدلال عقلی استوار است. آن ها برای اثبات جهان بینی خود استدلال هایی آورده اند که به دو دسته کلی قابل تقسیم است: برخی مبتنی بر برهان عقلی و برخی ریشه در فطرت انسان دارد. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی-تحلیلی سامان یافته است، تلاش می کند با مقوله خداباوری فطری یا گرایش فطری به خدا و روش های اثبات آن از منظر قرآن کریم، مثل روش استدلال شهودی، روش تذکر، روش مقایسه، و روش تفکر، به شبهاتی چند از آتئیست ها مانند «همه کودکان آتئیست هستند و خداناباور به دنیا می آیند» و «با رشد علم و تکنولوژی شاید در آینده دینداری و اعتقاد، نوعی اختلال روانی قلمداد شود» در فضای مجازی پاسخ دهد.
بررسی انتقادی خاستگاه انسان در برنامه فبک، از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
89 - 108
حوزههای تخصصی:
فلسفه برای کودکان(فبک) یک برنامه آموزشی بر پایه خردورزی و استنتاج عقلی درکودکان است. شاخصه فبک ، روش فعال آموزشی است. میتوان درون مایه فلسفی فبک را بر اساس مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی تفکیک و تحلیل کرد. خاستگاه انسان، یکی از مسائل بنیادین انسان شناختی در فبک است.در این مقاله با تحلیل ادبیات داستانی فبک، خاستگاه انسان در فبک استخراج و بر اساس حکمت متعالیه نقد شده است. مدعای فبک، نوعی اندیشه آزاد و بدون القاء عقیده است اما محتوای برنامه در پوشش فلسفه ای خاص، با مبانی پراگماتیسمی همگرایی دارد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، طرح مساله خاستگاه انسانی در برنامه فلسفه برای کودک، بدون انگاشت بعد مجرد انسان ناتمام است و انسان تنها ماهیتی جسمانی تفسیر نمیشود. بر این اساس مبنای کشف ادراکات آموزشی منحصر در حواس جسمانی نمیشود و قابلیت ارتقا دارد. مرتبه بندی ادراکات و عدم انحصار آن در تجربه حسی از مؤلفه هایی است که به نفی خاستگاه زیستی در فبک می انجامد.
ادله قرآنی نگارش قرآن در عصر پیامبر (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
241 - 268
حوزههای تخصصی:
آیا تمام قرآن در زمان حیات حضرت محمد (ص) به کتابت درآمد؟ این مقاله تنها با استشهاد به آیات قرآن به این پرسش پاسخ می دهد. قرآن، نگارش و اهمیت آن را مورد تأکید قرار داده و نشان می دهد که نگارش در عصر و مصر نزول قرآن امری رایج و متداول بوده است. همچنین نگارشِ برخی از موضوعات نظیر مطالب غیبی و وحیانی مورد انتظار تلقی می شده است. علاوه بر این، در مورد برخی موضوعات مانند دَین دستور اکید داده شده که بنگارند تا اختلافی در مورد آن بین افراد به وجود نیاید. گذشته از همه این موارد، قرآن از صحیفه های قرآنیِ به مثابه یک واقعیت تاریخی گزارش ارائه داده است. این مقاله همه آیات مربوط به نگارش در قرآن را با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از روش معناشناختی موردبررسی قرار داده است. بر پایه این تحلیل های معناشناختی نتیجه گرفته شده که نگارش تمام قرآن در عصر نزولش مورد انتظار بوده است، هرچند که اکنون نسخه ای کامل از صحیفه های قرآنی که در مکه یا مدینه توسط یاران پیامبر به نگارش در آمده است در دسترس نباشد.
نسبت سنجی خودشیفتگی در قرآن با روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
353 - 386
حوزههای تخصصی:
خودشیفتگی در قرآن به عنوان یک رذیلت اخلاقی محسوب می شود که مشمول مذمت و عقوبت است، در حالی که در روان شناسی به عنوان نوعی اختلال شخصیتی تعریف می شود. پرسش اصلی این است که تفاوت خودشیفتگی در قرآن و روان شناسی چیست؟ چالش میان توصیف خودشیفتگی به عنوان اختلالی شخصیتی که دارای سویه های ناخودآگاه و ناارادی است و در مقابل آن، رذیلتی اخلاقی در قرآن که با اراده و آگاهی همراه است، اهمیت و ضرورت این پژوهش را نمایان می سازد. به این دلیل که خداوند حکیم قصد تربیت و هدایت انسان ها را دارد، فردی که دچار اختلال غیرارادی است، مشمول سرزنش و عقوبت نمی شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد کتابخانه ای، وجوه اشتراک و افتراق خودشیفتگی را در این دو حوزه مورد بررسی قرار داده است. یافته ها نشان دهنده وحدت در مفهوم و نشانه ها و تباین در سبب و منشأ خودشیفتگی هستند. از سیاق آیات مرتبط، می توان نتیجه گرفت که سبب خودشیفتگی، ضعف معرفت توحیدی است؛ این موضوع با استناد به بافتار عقلانی وحی، به عنوان عملی آگاهانه و ارادی تلقی می شود و بنابراین مشمول مذمت و عقوبت خواهد بود. اما در روان شناسی، فرد در ایجاد اختلال شخصیتی نقشی ندارد. با این حال، از آنجا که این اختلال معمولاً در کارکردهای اساسی روانی افراد و به تبع آن، در قدرت اراده و تمییز آن ها خللی ایجاد نمی کند، طبق اصول روان شناسی، فرد خودشیفته نیز نسبت به اعمال خود مسئول است و داشتن اختلال خودشیفتگی، موجب سلب مسئولیت از او نمی شود.
آیه «سُکاری» و نقش محوری آن در تقابل دو نظریه حرمت دفعی و تدریجی شراب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۰)
129 - 152
حوزههای تخصصی:
چگونگی تحریم شراب از منظر قرآن و نقش محوری آیه «سُکاری» در این خصوص، منجر به تقابل دو دیدگاه در تحریم تدریجی و دفعی شراب گردید. یافته های پژوهش، با مطالعه کتابخانه ای و روش تحلیلی-توصیفی، بیانگر این است که سُکر نوم در معنای سُکاری در نظریه حرمت دفعی شراب، با دلایل قرآنی و مؤیدات روایی و عقلی قابل اثبات است. در مقابل، دیدگاه سُکر شراب در آیه که اساس نظریه تحریم تدریجی نیز است، ناسازگاری آن با آیات قرآن به جهت تناقض محتوایی ثابت گردید. با نقد مستی شراب در معنای سُکاری، همه شأنِ نزول ها در نظریه تدریجی در تفاسیر عامه، به قصد دفاع از شرابخواری برخی و نسبت ناروا به برخی دیگر، با توجیه نادرست عدم تحریم شراب تا نزول آیه، موضوعاً از این آیه خارج اند. ازجمله آثار مترتب بر نظریه تحریم دفعی، اضافه بر توجیه ناپذیری شرابخواری برخی صحابه در مدینه، تفکیک اعلام حکم تحریم شراب در مکّه و تأخیر اجرای حد شرابخواری در مدینه است که اضافه بر ایجاد انگیزه قوی در ترک، نوعی روش مدارای تربیتی اسلام نیز بوده است.
استلزامات مرجعیت علمی قرآن بر علوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
طرح مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم، با هر بیان و خوانش، ضرورتاً باید در ظرف تفسیر و فهم متن مورد ارزیابی قرار بگیرد. بر این اساس پژوهش حاضر، به بررسی «استلزامات» تفسیر متن در تحقق مرجعیت علمی بر علوم می پردازد (مسأله). کشف این استلزامات، از طریق بررسی و استقراء مبانی حِکمی- اصولی و هر آنچه که در تفسیر مدخلیت دارد، انجام خواهد گرفت (فرضیه). بررسی این فرضیه، از طریق روش تحلیلی- توصیفی و بررسی مبانی به کار رفته در حوزه دلالت الفاظ در فقه و اصول، و رویکردهای حِکمی انجام خواهد شد (روش و رویکرد)، تا مبانی طرح ایده مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم روشن شود؛ چرا که با طرح ایده مرجعیت علمی قرآن کریم، ناگزیر از توسعه دامنه تفسیر برای راه یابی موضوعات و محمولات علوم هستیم، تا دلالت یابی قرآن و تأثیرگذاری آن بر علوم مشخص شود. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، تبیین استلزامات مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم است (هدف). برای نمونه می توان به قواعد زبانی حاکم بر الفاظ، و دایره حجّیت ظهور در علم اصول، و تحلیل پدیده های اعتباری در حکمت، و هر ابزار اندیشه ای که محقق را در تحقق مرجعیت یاری می کند، اشاره کرد (یافته ها).
مطالعه تطبیقی رویکرد مقاصدی در آراء تفسیری امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
192 - 211
حوزههای تخصصی:
تفسیر مقاصدی یا تفسیر با رویکرد مقصدشناسانه، رویکردی نوین در عرصه مطالعات تفسیری است که به موازات دغدغه مندی برای پاسخگویی به نیازهای روز، بر توجه به قصد مؤلف به عنوان یکی از مهم ترین ارکان فهم نص دینی نیز تأکید دارد. ضرورت توجه به این مسئله آنجا رخ می نماید که علی رغم قدمت و تراکم سنت تفسیری مبتنی بر قصدی بودن معنا، بسیاری از نظریه های تفسیری نو ظهور، با محوریت قصد مؤلف مخالفت جدی نموده و بر استقلال متن و معنای آن از مؤلف اصرار می ورزند. در دوران معاصر، امام خمینی و علامه طباطبایی دو تن از مفسران و اندیشمندانی هستند که به صورت ویژه و متمایز رویکرد مقاصدی در فهم دین و به ویژه قرآن کریم را مورد توجه قرار داده و بر لزوم بازگشت به این اصل مهم تأکید نموده اند. نویسندگان این مقاله در صدد آن اند تا با روش توصیفی - تحلیلی، ضمن بازخوانی آراء تفسیری این دو اندیشمند معاصر و مطالعه تطبیقی آن، مهم ترین نمودهای تسری رویکرد مقاصدی در اندیشه های تفسیری ایشان را موردبررسی و تحلیل قرار دهند. مبتنی بر نتایج این پژوهش، مهم ترین بازتاب رویکرد مقاصدی در تفسیر را می توان در توجه این دو مفسر به تفسیر آیات قرآن بر اساس غرض کلی قرآن کریم مشاهده نمود. مبتنی بر این رویکرد، توجه به غرض کلی هر سوره از قرآن کریم و پی جویی غرض در هر سیاق، به مثابه روش فهم آیات قرآن کریم، به موازات برداشت استقلالی خارج از سیاق از آیات در پرتو غرض کلی امری مشروع تلقی می گردد.
واکاوی مفهوم یوگه در متن جینه یوگه دَرَشتی سنوچَّیَه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
325 - 345
حوزههای تخصصی:
یوگه یکی از شش مکتب فلسفی هند و مجموعه ای از تمرین های جسمی، ذهنی و معنوی، سرچشمه گرفته از هند باستان است. یوگه به علت سیّالیّت خود، آزادانه در سنن دینی دیگر مانند بودایی، جین، سیک و … وارد گشته است. این نظام های فلسفی متفاوت موجب شکل گیری تفکرات یوگه ای مختلف شده اند. جینیزم مانند سایرادیان با منشأ و خاستگاه هندی، اهمیت زیادی به یوگه و مراقبه به عنوان ابزار پیشرفت معنوی و رهایی قائل است. تعریف یوگه در این آیین دارای تعاریف، مفاهیم و اصطلاحات متفاوتی نسبت به هندوئیزم است. متن یوگه درشتی سنوچّیه یکی از چهار متن مهم محقق برجسته سنت جین، هَریبَدرَه سِری در زمینه یوگه می باشد. نوشته های هَریبَدره درباره یوگه، تحلیلی از یوگه در قرن هشتم از دیدگاه جین ارائه می دهد. هَریبَدره در این متن هر عمل معنوی و دینی که فرد را به رهایی برساند، یوگه می نامد. او از اقسام سه گانه و هشتگانه یوگه بحث می کند که سالک با طی این مسیر می تواند به رهایی دست یابد. در اقسام سه گانه نحوه رعایت دینی فرد و در اقسام هشتگانه میزان درک سالک تعین کننده مرحله سلوک یوگه ای او می باشد. او همچنین در مورد نقش متن مقدس صحبت می کند و آن را تنها در مراحل اولیه و متوسط سلوک کاربردی می داند. هَریبَدره طبقه بندی چهارگانه ای از سالکان مسیر یوگه عرضه می کند و بیان می دارد که تنها دو نوع از این یوگین ها شایستگی مطالعه متن حاضر را دارند. این پژوهش تلاشی در جهت درک صحیح مفهوم یوگه در آیین جینی به روش توصیفی-تحلیلی است.
لذت و مصلحت (4)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۱۸
5 - 10
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم درباره رابطه اخلاق و سیاست، این است که هنگام تزاحم یک رفتار سیاسی با یک ارزش اخلاقی، کدام یک مقدم است؟ آیا باید ارزش اخلاقی را مقدم داشت و دست از مصلحت سیاسی برداشت یا مصلحت سیاسی مقدم بر ارزش های اخلاقی است؟ برای یافتن پاسخ این مسئله از منظر اسلام، باید معنا و قلمرو هریک از اخلاق و سیاست را مشخص کرد تا رابطه آنها روشن شود. بدین سان می توان این مسئله را حل کرد که اگر اخلاق و سیاستْ قلمرو مشترک داشته باشند، هنگام تعارض آن دو کدام یک مقدم هستند؟ این مقاله به واکاوی تزاحم ها در این زمینه و راه برون رفت از آن می پردازد.
تحلیل انتقادی منطق تبیین اجتماعی در علوم اخلاقی جان استوارت میل از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جان استوارت میل در کتاب «نظام منطق» ایده ای از تکوین علوم اخلاقی و اجتماعی را پی ریزی کرد که لوازم روش شناختی ویژه را به همراه داشت. وی بر اساس منطق عام تجربه گرایی، مسیر تکوین علوم اخلاقی و اجتماعی مبتنی بر علم قواعد عام ذهن یا با کمی تسامح روان شناسی محض ترسیم نمود. قواعد عام ذهن برای توضیح پدیده های انسانی و اجتماعی به تنهایی کفایت نمی کردند و ازاین رو مسیر تبیین علمی برای اتصال میان این دانش بالادستی و پدیده های انسانی و اجتماعی نیازمند به یک میانجی و حدوسط بود. میل دانشی به نام اتولوژی را به مثابه میانجی علم بالادستی شناخت ذهن انسان و پدیده های سیال اجتماعی و انسانی وارد الگوی منطق تبیینی خود کرد. حضور اتولوژی در مرکز ایده علوم اخلاقی میل ملازم با پیامدهای منطقی و روش شناختی است. وی روش منطقی استنتاج در علوم اخلاقی را روش تاریخی یا قیاسی معکوس نامید. صدرالمتألهین نیز با ارتقای مسئله علم النفس از طبیعیات به هستی شناسی، شرایط تحقق نحوه خاصی از علم اجتماعی را ممکن نمود. مبانی هستی شناسی حکمت متعالیه نیز منطق ویژه ای را برای این علم اجتماعی به همراه خواهند داشت. در این مقاله با مقایسه ای تحلیلی انتقادی ایده جان استوارت میل را به عنوان منشأ علم اجتماعی پوزیتیویستی بر بنیان علم النفس فلسفی حکمت صدرایی نقد خواهیم کرد.
بررسی شکاکیت در آثار ناگارجونه از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۱)
57 - 76
حوزههای تخصصی:
در مکاتب عرفانی هندی در توانایی معرفتی عقل تشکیک می شود. ناگارجونه با بهره گیری از شک گرایی اوپانیشادها، ماده باوری بودایی و روش استدلالی مارماهی لغزان ضمن تضعیف و تذلیل عقل، روش خاصی برای کشف حقایق هستی ارائه می دهد. پرسش این است که آیا شکاکیت ناگارجونه به نیهیلیسم منتهی می شود؟ با پیگیری ریشه های شک گرایی هند در ریگ ودا و اوپانیشادها و متون اولیه ی بودایی و با تحلیل استدلال های جدلی ناگارجونه درمی یابیم که او ضمن نقد مبناگرایی معرفتی و ردّ اصل علیت و با تأکید بر تمایز محصول عقل و قلب و اهمیت سلوک عملی از نیهیلیسم فاصله می گیرد و به رئالیسم خاص عرفانی دست می یابد. این سلوک ذهنی و روحی باعث می شود سالک، مورد عطای الهی (ابن عربی) قرار گرفته یا برگزیده (ناگارجونه) شود. بنابراین، تشکیک ناگارجونه در توانایی معرفتی عقل مقدمه ای است برای نیل به حکمت حاصل از قوه ای که ابن عربی آن را قلب می نامد. حکمتی ملازم با مابعدالطبیعه ای رئالیستی که طبق آن کل عالم اعراض قائم به حق تعالی به شمار می رود.
Consciousness, Subjective Facts, and Physicalism – Fifty Years since Nagel’s Bat(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The existence of subjective facts in the epistemic sense defined by Thomas Nagel’s famous article, “What is it like to be a bat?” might be taken to support an anti-physicalist conclusion. I argue that it does not. The combination of nonreductive physicalism and teleo-pragmatic functionalism is not only consistent with such subjective facts but predicts their existence. The notion that conscious minds are self-understanding autopoietic systems plays a key role in the argument. Global Neuronal Workspace Theory is assessed in terms of its potential to answer David Chalmers’ Hard Problem of consciousness. A suggestion is made for augmenting the theory that involves another sense in which facts about conscious experience are subjective. The idea of conscious minds as self-understanding systems again plays an important role.
اصطلاح شناسی «قضیة في واقعة» و شبهه زدایی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
57 - 89
حوزههای تخصصی:
یکی از تعابیر استنادشده در کتب فقهی در دلالت سنجی روایات، اصطلاح «قضیه فی واقعه» است که فقها با تکیه بر آن برخی از احادیث خاص را برای استنباط حکم کلی غیرقابل استدلال دانسته اند. در لابه لای کتب فقهی متقدمان به برخی از زوایای این اصطلاح اشاراتی شده است. در نوشته حاضر، که به روش کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی انجام گرفته، نخست مفهوم و کاربرد و ثمره «قضیّه فی واقعه» بررسی و سپس اشتباهات مرتبط با این اصطلاح تبیین شده است. دلالت حدیث بر فعل معصوم یا حکایت فعل توسط معصوم، عدم قصد تشریع از فعل و حکایت فعل و عدم قابلیت جمع عرفی، ازجمله مقوّمات «قضیّه فی واقعه» است. صدور فعل در پاسخ به سؤال راوی و اشاره راوی به استمرار فعل توسط معصوم، ازجمله قراینی است که دلالت می کند فعل یا حکایت فعل در مقام تشریع و تبیین حکم شرعی صادر شده است.