تحلیل محتوای کیفی گزارش های ابن هشام درباره مواجهه رسول خدا(ص) با مخالفت های گفتاری در مدینه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۶ تابستان۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
30 - 7
حوزههای تخصصی:
از بایسته های شناخت تاریخ صدر اسلام، مطالعه درباره مخالفت برخی افراد یا گروه ها با رسول خدا (ص) در طول دوران مدنی و چگونگی مواجهه ایشان با آن است. پژوهش حاضر می کوشد تا به طور خاص مخالفت های گفتاری مردم در دوران مدینه را با تکیه بر کتاب «سیره ابن هشام» استخراج و در چارچوب روش تحلیل محتوای کیفی ارائه کند و به این پرسش پاسخ دهد که حضرت محمد(ص) چگونه با مخالفت های گفتاری افراد تحت حاکمیت خود اعم از مسلمانان، اهل کتاب و حتی مشرکان مواجه می شدند. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که گونه های مخالفت های گفتاری با رسول خدا (ص) در دوران مدنی در پنج دسته قرار می گیرد: «رد فرمان رسول خدا (ص)» مانند مخالفت برخی از مسلمانان با تصمیم رسول خدا(ص) در مورد صلح حدیبیه و امضاء صلح نامه، «توهین و تمسخر» مانند جنگ خندق که رسول خدا(ص) فرمان داده بود کسی محل مأموریت خود را ترک نکند؛ اما معتب بن قشیر در میان سپاه با طعنه و تمسخر و برای تضعیف روحیه مسلمانان می گفت: محمد قول گنج کسری را داده بود، اما اکنون برای اجابت مزاج نیز نمی توانیم برویم، «تلاش برای بی اثر ساختن دستور رسول خدا(ص)» مانند مواضع عمر بن خطاب برای بی اثر کردن فرمان رسول خدا(ص) در مورد پایبندی به مفاد صلح حدیبیه، «شکایت از عملکرد کارگزاران» مانند شکایت رفاعه بن زید از عمل زید بن حارثه که عده ای از مردان قبیله ای را به قتل رسانده و زن و فرزند و اموالشان را تصاحب کرده بود و «حمایت از خائنان» مانند حمایت ابوعفک و عصما دختر مروان که پس از کشته شدن حارث بن سوید بن صامت، نفاق خود را آشکار کرده و اشعاری در مذمت پیامبر(ص) سرودند. رد فرمان رسول خدا (ص) شامل دو مضمون پایه ای «رد فرمان نظامی» که بیشترین مخالفت ها را به خود اختصاص داده، مانند مخالفت سعد بن معاذ با اسیر گرفتن در جنگ بدر و «نپذیرفتن تصمیم رسول خدا(ص) درباره غنایم جنگی» مانند اعتراض انصار به تقسیم غنایم غزوه حنین بوده و توهین و تمسخر شامل دو مضمون پایه ای «توهین به شخص رسول خدا(ص)» و «توهین و تمسخر مسلمانان» است. رسول خدا(ص) در برابر این مخالفت ها ضمن توجه و پایبندی به برخی اصول مانند حقوق اجتماعی، وحدت و همگرایی اجتماعی، حق انتخاب و آزادی بیان و عدالت و اهمیت و ارزش آبرو و خون مسلمانان و نیز احترام به معاهدات سیاسی، به گونه ای رفتار می کردند که بسامد، «گذشت و مدارا» حائز بیشترین فراوانی بوده است، چنانکه در ابتدا در برابر رجزخوانی یهودیان بنی قینقاع و توهین آنها به شخص رسول خدا(ص) و حتی دعوت به جنگ، با گذشت و مدارا رفتار کرد. همچنین در ماجرای تمسخر زید بن لصیت که پس از گم شدن شتر پیامبر(ص) در هنگام بازگشت از غزوه تبوک، سخن به طعنه گشوده بود که محمد جای شترش را نمی داند؛ اما رسول خدا(ص) ضمن نشان دادن جای آن، از برخورد تند با او خودداری کرد و حتی نام او را بر زبان نیاورد و بدین سان زمینه توبه و بازگشت او به جمع مسلمانان را فراهم آورد که خود یکی از راهکارهای حفظ انسجام اجتماعی است. پس از گذشت و مدارا، به ترتیب «اقناع مخالف» مانند قانع کردن مخالفان صلح حدیبیه، «پذیرش» مانند پذیرفتن سخن انصار درباره ندادن خرمای مدینه به غطفان در غزوه خندق، «رسیدگی و جبران» مانند فرستادن امیرالمؤمنین(ع) برای جبران خطای صورت گرفته توسط زید بن حارثه در برخورد با قبیله جذام و رفتار خالد بن ولید در برخورد با قبیله بنی جذیمه و در آخر «تنبیه (کلامی و عملی)» مانند دستور کشتن ابو عفک و عصماء به دلیل توهین به مسلمانان، از شیوه های مواجهه آن بزرگوار با مخالفان بوده است. با توجه به گزارش های این تحقیق، رسول خدا(ص) با به کار بستن شیوه های ملایم و مناسب از قبیل گذشت و مدارا، اقناع، پذیرش و رسیدگی و جبران، تلاش می نمود از بروز اختلافات غیرضروری در جامعه جلوگیری کند، تا جامعه را با هزینه های کمتری به هدف الهی خویش برساند. ایشان در مواجهه با مخالفت ها و اعتراضات، با به کارگیری روش های عقلانی و استراتژیک، اولویت بندی منطقی، استعانت از روحیه انعطاف پذیر و شناخت و تحلیل ساختار جامعه و موانع پیش رو، سعی می نمود با کمترین آسیب به جامعه، تعارض های موجود را حل و فصل نماید. ایشان حتی در برخورد با مخالفان، بین مخالفت با شخص محمد بن عبدالله(ص) به عنوان فردی در جامعه و شخصیت رسول خدا(ص) به عنوان پیامبر(ص) یا حاکم جامعه اسلامی فرق می گذاشتند و با رفتارهای نامناسب برخی افراد با شخص خود، مدارا کرده، ولی مخالفت با جایگاه نبوت و حاکمیت جامعه اسلامی را برنمی تافتند.