
مقالات
حوزههای تخصصی:
در منابع حدیثی اهل سنت و بعضی از منابع حدیثی شیعه نقل شده که پیامبر(ص) در روز فتح مکه، عبدالله بن سعد را که مرتد شده و حکم قتلش نیز توسط حضرت صادرشده بود، با وساطت عثمان بن عفان که برادر رضاعی او بود، بخشید و اجازه داد که با او بیعت نماید ولی پس از رفتن وی اصحاب را مورد سرزنش قرار داد که آن زمان که بیعتش را هنوز نپذیرفته بودم، چرا او را به قتل نرساندید؟ پذیرش این روایت به این شکل، دارای پیامدهای معرفتی و احیاناً سیاسی اجتماعی؛ مانند مصانعه و رودربایستی پیامبر در اجرای حدود، انکار سنت پسندیده پناه دهی و جواز غدر و کشتن ناجوانمردانه و نظایر آن است، بنابراین لازم است این روایت، نقد و بررسی شود تا آگاهانه و یا ساده اندیشانه مورد بهره برداری واقع نگردد. در این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، سند و محتوای این سخن بررسی شده و روشن گردیده است که مطلب مذکور از نظر سندی معتبر نبوده و از نظر متنی نیز مخالف کتاب و سنت است، بنابراین به احتمال قوی حدیث مذکور جعلی می باشد.
پژوهشی در «خلیفه» خواندن راویان حدیث در سنّت نبوی
حوزههای تخصصی:
با شکل گرفتن نزاع خلافت در فرقه های اسلامی، سنت حدیثی نیز دستخوش تأثراتی از این نزاع گردید. از این رو بررسی و اعتبار سنجی روایاتی که به این موضوع می پردازند حائز اهمیت خاصی است. یکی از روایاتی که به موضوع «خلفا» اشاره دارد، روایت معروف «اللهم ارحم خلفائی» است که به رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت می دهد که ایشان راویان حدیث را به عنوان «خلفا» معرّفی نمودند. در این نوشتار ابتدا با بررسی اسناد حدیث نشان داده شده که رجال آن عمدتاً عامی و ضعیف هستند و برخی از طرق آن بر اثر قلب اسناد، به منابع شیعه راه یافته، و به این جهت مورد توجه علمای شیعه نیز قرار گرفته است. در ادامه به تحلیل محتوای آن پرداخته شده و با بررسی روایات معتبر سنّت امامی، تعارض آن با اصول مذهب شیعه به اثبات می رسد، چه اینکه «خلیفه» عنوانی است که تنها بر ائمه ی معصومین علیهم السلام اطلاق شده است.
اعتبارسنجی روایت «مسخ بنی امیه به وزغ»
حوزههای تخصصی:
در میراث حدیثی شیعه روایاتی مبنی بر مسخ برخی انسان های گناهکار به شکل بعضی حیوانات یافت می شود. یکی از آن موارد، روایتی است که کلینی در روضه الکافی نقل کرده و بر مسخ بنی امیه به وزغ (مارمولک) دلالت دارد. در این حدیث به غسل پس از کشتن وزغ، امر شده است و برخی از فقهای امامیه بر پایه آن، استحباب چنین غسلی را استنباط نموده اند. این پژوهش با بهره گیری از روش نقد حدیث و مبتنی بر معیارهای کلامی و بهره مندی از اصول و دانش رجال امامیه به اعتبارسنجی سندی و تحلیل دلالی این حدیث می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که وجود راویان ضعیف و مجهول در سلسله سند، امتناع تعمیم مضمون حدیث به دوره زمانی پس از مقطع مسخ، تعارض با احادیث نفی مسخ در امت اسلام، چالش های مضمونی از جمله ناسازگاری با کیفیت و غرض مسخ، ابهام در حکمت غُسل و عدم تطابق با واقعیات تاریخی، اعتبار و اصالت صدور این حدیث از معصوم را مخدوش می سازد و این نظریه را تقویت می نماید که استناد و احتجاج به این روایت در مباحث فقهی و ترویج آموزه کلامی مسخ بنی امیه بر اساس مفاد آن با چالش های عمیق مواجه است؛ لذا بازنگری فقهی–کلامی درباره اصالت و اعتبار این حدیث بایسته ای اجتناب ناپذیر است.
بررسی انتساب «الإیضاح» به فضل بن شاذان و بازشناسی عنوان آن
حوزههای تخصصی:
انتساب کتاب «الإیضاح» به فضل بن شاذان نیشابوری (م. 260 ه ) یکی از مباحث بحث برانگیز در پژوهش های کلامی و تاریخی است. برخی از پژوهشگران با استناد به شواهد نسخه شناسانه و داده های آمده در کتاب، این انتساب را معتبر، و دسته ای دیگر از آنان در صحت آن تردید دارند. این اختلاف ها در حالی است که دو گزارش مهم یکی از کتاب تازه چاپ «مثالب النواصب» از ابن شهرآشوب (م. 588 ه ) و دیگری از کتاب «تفضیل الأئمه» حسن بن سلیمان حلّی (زنده در 802 ه ) نشان میدهد که با وجود برخی ابهامات انتساب کتاب ایضاح به فضل بن شاذان صحیح است. بررسی این نقل ها نشان می دهد که با وجود برخی ابهامات، انتساب کتاب «الإیضاح» به فضل بن شاذان با تکیه بر شواهد موجود، قابل دفاع است. جز این، با کمک این دو گزارش و شواهد نسخه شناسانه، به احتمال زیاد کتاب «الإیضاح» در گذشته با نام «التنبیه من الحیره و التیه» شناخته می شده و تغییر عنوان آن در طول زمان اتفاق افتاده است.
بازخوانی اعتبار روایات «غُضّوا أبصارَکم» در منابع فریقین با تأکید بر نقد تضعیفات ابن جوزی
حوزههای تخصصی:
ماجرای «فرو انداختن نگاه/سر ها هنگام عبور حضرت فاطمه در قیامت» از جمله فضایلی است که در منابع حدیثی فریقین درباره حضرت زهراء انعکاس یافته است. گذشته از گزارش های مرسلی که در کتب امامیه دربردارنده این فضیلت است، شیخ مفید با سندی صحیح و شیخ صدوق به چند طریق این روایت را نقل کرده اند. افزون بر آن، این روایت در کتب متقدم زیدیه و اسماعیلیه نیز به چشم می خورد. اهل سنت این روایت را با بیش از ده طریق گزارش کرده اند. علی رغم شهادت حاکم نیشابوری و سبط ابن جوزی به صحت برخی از این طرق، ابن جوزی تمامی طرق این روایت را نامعتبر می داند. بررسی تفصیلی طرق عامی، نه تنها بیانگر سستی ادعای ابن جوزی است بلکه نشان می دهد تضعیف بسیاری از راویان حاضر در این طرق، متاثر تمایلات شیعی آنان و سوگیری های کلامی رجال نویسان عامی در جرح و تعدیل می باشد.
بررسی هویّت و وثاقت طلحه بن زید با تاکید بر توثیقات عام
حوزههای تخصصی:
طلحه بن زید نهدی، از محدّثان قرن دوم هجری، جایگاه ویژه ای در انتقال میراث روایی امامیه دارد. با اینکه عامّه در ارزیابی روایات وی رویکردی سخت گیرانه اتخاذ کرده و او را متروک یا ضعیف شمرده اند، منابع امامیّه توثیق صریح یا تضعیفی برای وی ارائه نکرده اند. با این حال، نقل گسترده روایات او در منابع معتبر امامیّه، همراه با اشاره هایی چون «اختلاف در روایاتش» از نجاشی و «کتابه معتمد» از شیخ طوسی، حاکی از پذیرش عمومی روایات او در میان اصحاب حدیث است. مقاله حاضر با تحلیل گزارش های رجالی فریقین و تبیین جایگاه او نزد اصحاب حدیث، به ارزیابی وثاقت طلحه بن زید و نسبت آن با توثیقات عام در سنت رجالی امامیه می پردازد. همچنین با بررسی اختلاف دیدگاه ها درباره مذهب او (اعم از عامی، امامی یا بتری) و تحلیل شبهات طبقه شناسی، تلاش می شود تصویری روشن تر از هویت و اعتبار این راوی ارائه کند.