مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ابن جوزی
حوزههای تخصصی:
قلمرو حکومت عقل بر رد و قبول امور آیا ادیان را نیز در بر می گیرد؟ آیا ایمان حاصل برهان و استدلال است یا منشاء دیگری دارد؟ اگر در ایمان به برهان عقلی نیازی نیست پس منشاء آن چیست؟ در این مقاله پس از بحثی اجمالی در این مقولات به بررسی و نقد نظرات ابن جوزی پرداخته شده است. ابن جوزی – واعظ ، مفسر و فقیه حنبلی – با تأکید بر لزوم عقل و استدلال برای وصول به اعتقاد دینی ، کتاب تلبیس ابلیس را آغاز می کند، اما پس از نکوهش و سرزنش فیلسوفان و ناتوان از توفیق در مناظره با آنان خواننده کتاب خویش را میان تقلید – که عقل در آن راه ندارد – و استقلال عقلی – که ترک جمود بر ظواهر است – سردرگم رها می سازد.
معیار توثیق و تضعیف نزد رجالیون عامّه
حوزههای تخصصی:
نگارنده در این گفتار، مبانى توثیق و تضعیف راویان در کتابهاى حدیثى اهل تسنن را نقد و بررسى کرده و نشان داده که این مبانى، از نظر علمى استوار نیست، بلکه مبتنى بر تعصّب و یک جانبه نگرى است. همچنین گاهى قانون هاى کلّى خود را زیر پا مى گذارند. بررسى و نقد جرح و تعدیل هاى شمس الدین ذهبى و ابن حجر عسقلانى، فضل بن روزبهان و ابن جوزى پایان بخش این گفتار است.
صورت بندی گفتمانیِ ابن جوزی برابر صوفیان در تلبیس ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش و درک انسان نسبت به جهان و پدیده ها متأثر از نظام گفتمان هاست. رویکرد تحلیل انتقادیِ گفتمان امکان دستیابی به مناسبات تأثیرگذار در خلق متون را فراهم می سازد و الگوهای مناسبی برای بررسی، رمزگشایی و تبیین روابط بین زبان، ایدئولوژی و قدرتِ سازنده گفتمان ها ارائه می دهد. مطالعات گفتمانی از این جهت که نسبتی روشمند بین متن و دیدگاه های اجتماعی، سیاسی و مذهبی منتقدان و چگونگیِ مواجهه آنان با گفتمان رقیب را آشکار می کند، حائز اهمیت است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تحلیل گفتمان، صورت بندی های گفتمانی که عبدالرحمن ابن جوزی در کتاب تلبیس ابلیس علیه صوفیان به کار گرفته است، تحلیل و تبیین می کند. بررسی گفتمان محور تلبیس ابلیس با مشخص کردن شبکه روابط معنابخش متن، امکان به چالش کشیدن گفتمان فراگیر حاکم بر اثر و تحول در نظام تثبیت شده مفاهیم آن را فراهم می سازد. بررسی گفتمانی باب دهم تلبیس ابلیس با سازوکارهای برجسته سازی، تقلیل، حاشیه رانی، سوء تشخیص، رژیم حقیقت و استراتژی های کلامی نشان می دهد که ابن جوزی با تعمیم، تسرّی و کلی گویی و با فضای فکری خصمانه که به طور پنهان، از جانب دو قطب قویِ مذهب و قدرت حاکم تقویت شده، حکم به کفرآمیز بودن و تسلط شیطان بر اندیشه ها، رفتار و گفتار صوفیان داده است.
مقایسه دیدگاه ابن جوزی و زرکشی در مفهوم شناسی وجوه و نظائر
حوزههای تخصصی:
علم وجوه و نظائر از قرون اولیه اسلامی مورد توجه دانشمندان حوزه تفسیر و علوم قرآن بوده است؛ اما هیچ تعریفی از آن ارائه نداده اند. از آنجا که این علم مربوط به معانی واژگان است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اولین کسی که به طور خاص به تعریف این علم پرداخته ابن جوزی (م 597 ق) است. در دوره های بعد نظر وی توسط زرکشی (م 794 ق) مورد نقد قرار گرفته و تعریف دیگری از وجوه و نظائر ارائه شده است. وجوه در هر دو تعریف ناظر به معانی متعدد است و تنها، واژگان دارای وجوه هستند، نه جملات و عبارات.
از تفاوت های بارز این دو تعریف، تفاوت در تعریف نظائر است. در تعریف ابن جوزی نظائر ناظر به لفظ کلمه است؛ ولی در تعریف زرکشی ناظر به مصادیق یک واژه عام. همچنین، زرکشی در تعریف خود از دو اصطلاح «لفظ مشترک» و «الفاظ مطواطئ» استفاده کرده است. این امر موجب شد چند برداشت از معانی وجوه و نظائر صورت گیرد؛ اما به دلیل خالی بودن تعریف ابن جوزی از اصطلاح، گویا و واضح است.
اصطلاح شناسی «وجوه و نظائر» در علوم قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، کاربرد واژه های «وجوه» و «نظائر» در کتاب های وجوه و نظائر پیگیری، سخنان زرکشی در تعریف «وجوه و نظائر» و نقد وی بر تعریف ابن جوزی بررسی و تعریف ابن جوزی تأیید شده است. همچنین برداشت نادرست برخی محققان از بیان زرکشی در تعریف نظائر روشن و نیز اقسامی که آیت الله معرفت برای وجوه و نظائر ذکر کرده اند، بررسی شده است. طبق تعریف ابن جوزی «نظائر» واژه های همسانی است که در قرآن در معانی گوناگون استعمال شده است؛ و وجوه، معانی آنهاست. زرکشی به غلط، هم وجوه و هم نظائر را وصف الفاظ می داند. آیت الله معرفت و برخی دیگر در برداشتی نادرست از کلام زرکشی، نظائر را به الفاظ مترادف معنا کرده اند. «وجوه و نظائر» و «محکم و متشابه» دو مبحث مستقل علوم قرآن هستند و خلط آنها به یکدیگر خطا و خروج از اصطلاح است. در وجوه و نظائر، کاربردهای مختلف یک کلمه در قرآن مد نظر است؛ ولی متشابه به معانی محتمل یک آیه معطوف می باشد. از اقسام چهارگانه ای که آیت الله معرفت برای وجوه و نظائر برشمرده، سه قسم هیچ ارتباطی به وجوه و نظائر ندارد و برخی مثال هایی که برای قسم دیگر ذکر کرده، مربوط به محکم و متشابه است.
چرایی رویکرد ابن جوزی و ابن تیمیه در خصوص تصوف و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
117-144
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، اختلاف بین صوفیان و فقیهان، بسیار عمیق و گاه خونین بوده است. صوفیان همواره داعیه بیان و عمل به حقیقت دین را داشته اند و در مقابل، فقیهان ایشان را به دوری از مبانی و سخنان پیامبر و بزرگان دین متهم کرده اند. در این مقاله سعی شده است به قسمتی از این میدان که از طرف کسانی چون ابن جوزی، ابن تیمیه و پیروانشان رهبری می شود، پرداخته و دلایل و چرایی این نزاع در دو قالب کلی بررسی شود: 1. زمینه های اصولی و بنیادین اختلاف از قبیل تضعیف عقل و منزوی کردن آن، جهان بینی تک قطبی، رویکرد روایت محور، تفسیر ظاهرگرایانه و مقید به زمان و مکان، تضعیف و ترهیب فرق دیگر، خوف محوری، منطق حفظ قدرت؛ 2. دلایل مصداقی در برخی اعمال و اندیشه های صوفیانه چون وجود شطحیات، بدعت ها، ریا، جهل، شرک و... همچنین در میان بیان نقد های ایشان گاهی به نحو مختصر به دیدگاه عرفا اشاره خواهد شد تا مطالب کاملاً یک سویه پیش نرود. در نهایت با عنایت به تفاوت های این دو مشرب، مشاهده می شود که گاهی مرز میان این دو طیف، کم رنگ شده و افرادی را نمی توان به راحتی در میان یکی از این دو مکتب دسته بندی کرد. ولی فهم دلایل این اختلاف چه از منظر تحلیلی در بیان زمینه های اصولی و چه از حیث توصیفی در نقدهای مصداقی در بستر رویکرد امثال ابن جوزی، معیار تقریبی برای فهم تمایزها و شناخت دقیق تر از هریک از این دو نگرش به دست خواهد داد.
نقد منابع روایت عاشورا در کتاب المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم بر اساس مقایسه با روایت تاریخ طبری والإرشاد شیخ مفید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
7 - 35
حوزههای تخصصی:
حادثه عاشورای سال 61ﮬ.ق در بیشتر کتاب های تاریخی انعکاس یافته است. این حادثه آن چنان مورد توجّه مورّخان و گزارشگران قرار گرفت که کتاب های مستقلی به نام مقتل، به روایت این رویداد اختصاص یافت. علاوه بر این، مورّخان در کتب تاریخی، بخشی را به روایت رویداد عاشورا اختصاص دادند؛ از جمله کتاب المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم اثر ابن جوزی یکی از متونی است که در کنار گزارش دیگر رویدادهای تاریخی، به روایت روز عاشورا پرداخته است. پژوهشگران بر این باورند که ابن جوزی این روایت را از تاریخ طبری برگرفته است. در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی با روش نقد منابع، به این پرسش اساسی پاسخ داده شد که خاستگاه روایت عاشورا در المنتظم را باید در کدام متون پیگیری کرد. برای این هدف، روایت ابن جوزی با روایت الارشاد و تاریخ طبری که از میان متون پیش از المنتظم، بیشترین همسانی را با المنتظم دارند، در حدّ پیرفت تجزیه شد. پس از آن، پیرفت های مشترک در حدّ گزاره تجزیه و سپس مقایسه و بررسی شد. بر اساس نتایج پژوهش، همسانی های روایت ابن جوزی با دو روایت دیگر به دو شکل محتوایی و واژگانی قابل پیگیری است. ناهمسانی ها به حذف، تلخیص و جابه جایی گزاره ها تقسیم شد. علاوه بر این، منبع اصلی ابن جوزی تاریخ طبری و الارشاد نبوده و به دلیل همسانی های متعدّد، اشتراک خاستگاهی سه روایت محتمل است.