فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۲۴۴-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب تجربه ای و احساس کفایت والدگری مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام مادران دارای فرزند دختر 8 تا 10 سال دارای اختلال نارسایی توجه بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. 30 کودک به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر آزمایش و کنترل قرار گرفتند و مادارن گروه آزمایش به مدت دو ماه و نیم و طی 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II؛ باند و همکاران، 2011) و مقیاس احساس والدین از شایستگی (PSOCS؛ گیبود-والستون و اندرسمن، 1978) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در متغیرهای اجتناب تجربه ای و احساس کفایت والدگری در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P). در نتیجه، فرزند پروری مبتنی بر پذیرش و تعهد یک مداخله موثر بر کاهش اجتناب تجربه ای و بهبود احساس کفایت والدگری مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه بیش-فعالی است.
مقایسه تمایزیافتگی خود و علاقه اجتماعی در افراد وابسته به آمفتامین و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه تمایزیافتگی خود و علاقه اجتماعی در افراد وابسته به آمفتامین و افراد عادی انجام شده است. مواد و روش کار: پژوهش کنونی به شیوه علی -مقایسه ای صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه افراد مصرف کننده آمفتامین در کمپ های ترک اعتیاد در شهر تهران و افراد عادی شامل عموم جامعه در سال 1402 بودند. تعداد حجم نمونه طبق جدول مورگان 150 نفر برای هر گروه محاسبه گردید که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1998) و مقیاس علاقه اجتماعی بود. برای تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از میانگین تحلیل، واریانس چند متغیری و t دوگروهی انجام شد و جهت تحلیل موارد ذکرشده از نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: میانگین نمره تمایزیافتگی و علاقه اجتماعی در افراد عادی مقدار بیشتری را نشان داده و این میزان برای واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران نیز برقرار بوده و فقط در مورد جایگاه من مصرف کنندگان آمفتامین میزان بیشتری را در مقایسه با افراد عادی نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: ضروری است که متخصصین، نهادها و سازمان هایی که در این زمینه می توانند نقشی ایفا کنند، با جدیت بیشتر و بر مبنای دانش و پژوهش های روزآمد در زمینه کاهش گرایش به اعتیاد با کار بر روی متغیرهای تأثیرگذار در سطح جامعه گام بردارند.
شناسایی تجارب زیسته مثبت زنان از مادر شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۵۵-۳۴
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی تغییرات مثبت و رویش های مادران در ابعاد مختلف بعد از اتخاذ نقش والدگری است. روش: این پژوهش کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت مورد مطالعه ، برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش، زوج هایی که حداقل 7 سال از زندگی شان گذشته و دست کم صاحب یک فرزند 2 ساله باشند، از زندگی خود رضایت نسبی داشته، ساکن تهران باشند و با رضایت در پژوهش مشارکت کرده ا ند را شامل می شد. مشارکت کنندگان از طریق نمونه گیری هدفمند و به روش در دسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 18 مشارکت کننده از طریق مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: باتوجه به نتایج تحقیق، مادران معتقدند از زمان به دنیا آمدن فرزند، دچار رویش هایی در ابعاد شخصی، زناشویی و روابط اجتماعی می شوند؛ به طوری که ابعاد شخصی شامل: گسترش مسئولیت پذیری، گسترش خودپنداره و صبر می شود؛ همچنین رویش هایی که در رابطه زناشویی شاهد آن هستیم عبارتند از صمیمت، پربارسازی انسجام زوجی، تحکیم مرزبندی و ایجاد هویت والدینی و در آخر، رویش های روابط اجتماعی عبارتند از بازنگری در نقش اجتماعی و گسترش پیوند با خانواده مبدأ. نتیجه گیری: ورود فرزند تغییرات مثبت در ابعاد شخصی، زناشویی، فرهنگی _ اجتماعی در مادران ایجاد می کند که همین امر سبب افزایش رضایت مندی از رابطه زوجی می شود.
Effect of Deception for Intensity of Exercise during Maximal Exercise Test on Fatigue in Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The Aim of study was to investigate the effect of deception for intensity of exercise on fatigue in female students.Methods: Sixteen subjects were selected randomly among 30 students who volunteered to participate in the study and they performed maximal exercise test (Bruce) in two states. In the first state, the increase in exercise intensity during steps of Bruce test was correctly announced to the subjects, but in the second state, they were dictated that the increase in exercise intensity was less than in the first state. Dependent variables were measured at the end of the test and the data were compared with paired t-test using SPSS 23.Findings: The results showed that there was a significant difference for median frequency of rectus femoris muscle (p=0.043), maximium heart rate of the subjects at the end of Bruce test (p=0.001) and time to reach exhaustion (p=0.001) between the first state in which the actual increase in exercise intensity during steps of Bruce test was announced to the subjects and the second state in which they were dictated that the increase in exercise intensity, was less than the first state. However, no significant difference was observed for median frequency of vastus medialis (p=0.736) and vastus lateralis (p=0.762) muscles, as well as for rate of perceived exertion (p=1.000). Conclusion: According to the results, it seems that by deception for intensity of exercise during maximal exercise test, the amount of fatigue can be reduced and the time to reach fatigue can be increased.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و زوج درمانی هیجان مدار بر پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
244 - 259
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و زوج درمانی هیجان مدار بر پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین دارای تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و همراه با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 1 شهر تهران در تابستان سال 1403 بودند. در مرحله اول تعداد 45 زوج با نمره 115 و بالاتر در پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر و همکاران(1387) انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) جایگزین شدند. سپس زوجین گروه های آزمایش تحت زوج درمانی شناختی-رفتاری(12 جلسه 90 دقیقه ای) و زوج درمانی هیجان مدار(12 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه تعارضات زناشویی(MCQ) ثنایی ذاکر و همکاران(1387) و مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان(CRAS) نلسون و کارول (2006) تدوین به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تاثیر معناداری بر پرخاشگری ارتباطی پنهان زوجین دارای تعارضات زناشویی داشته اند (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار تاثیر بیشتری نسبت به زوج درمانی شناختی-رفتاری دارد (0/05>P). می توان نتیجه گیری کرد که علاوه بر اثربخش بودن هر دو مداخله زوج درمانی، تقدم استفاده در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان زوجین با تعارضات زناشویی با زوج درمانی مدار است.
اثربخشی آموزش تحول معنوی بر نگرش معنوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد پنج گانه در زندگی، معنویت است، حقیقتی که انسان را به فراروی از ماده و ظاهر می کشاند و به جهان معنایی ویژه می بخشد. نهادینه سازی معنویت و یا تحول معنوی در افراد نیازمند تغییر نگرش معنوی آنهاست. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش تحول معنوی بر نگرش معنوی فرد است. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش دو گروهی (آزمایش و گواه کنترل) با پیش آزمون و پس آزمون در نظر گرفته شد. جهت انجام پژوهش 30 فرد از افراد شرکت کننده در یکی از هیئت های مذهبی کرمان، به وسیله نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد و بعد از برگزاری ده جلسه آموزش مهارت تحول معنوی در گروه آزمایش پس آزمون بر روی هر دو گروه انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه سنجش نگرش معنوی استفاده گردید و داده ها با استفاده از فنون آمار توصیفی و آزمون های پارامتریک بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت تحول معنوی می تواند بر نگرش معنوی افراد مؤثر باشد؛ همچنین معنویت قابلیت آموزش و توسعه را دارد و با برنامه های آموزشی مناسب می توان سطح نگرش معنوی و توانایی معنوی افراد را افزایش داد؛ درنتیجه دوره آموزشی تحول معنوی هم می تواند بر آگاهی معنوی و هم بر توانایی معنوی افراد مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش گروهی پذیرش و تعهد بر نشانگان وسواسی- اجباری و اضطراب فراگیر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
293 - 301
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی پذیرش و تعهد بر نشانگان وسواسی- اجباری و اضطراب فراگیر دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مدارس دولتی شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 بود. نمونه آماری شامل 30 دانش آموز دختر دارای نشانگان وسواسی- اجباری و اضطراب فراگیر بودند که توسط مشاور مدرسه معرفی شده و با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با مقیاس وسواسی- اجباری ییل براون و مقیاس فرم کوتاه اختلال اضطراب فراگیر اشپیتز و همکاران، مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، یک روز در هفته، برنامه آموزش پذیرش و تعهد را دریافت کردند. داده های حاصل از پژوهش ازطریق تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد بررسی قرارگرفت. سطح معنا داری در کلیه آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد، در هر دو متغیر وسواسی- اجباری (001/0) و اضطراب فراگیر (001/0) تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود دارد (001/0p<). با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، آموزش پذیرش و تعهد تا حد زیادی می تواند مشکلات وسواس و اضطراب دانش آموزان را کاهش دهد.
تحلیلی بر چالش های حریم خصوصی خانواده و حقوق اعضای آن در فقه امامیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: حریم خصوصی یکی از موضوعات بسیار مهم در فقه و قوانین ملی و بین المللی است. این موضوع در بستر خانواده به منظور حفاظت از اطلاعات اعضای خانواده و حفظ حقوق و حریم شخصی آنها، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به تغییرات اجتماعی، تکامل فناوری و تأثیر آنان در قوانین و رویه ها، و همچنین تناقضات برخی دستورات فقهی می توان چالش هایی را در حریم خصوصی خانواده تشخیص داد؛ به طوری که فقه نیازمند تطبیق با این تغییرات است و باید تصمیم-گیری های خود را با توجه به آنها تغییر دهد. لذا، این پژوهش به بررسی و شناسایی مهمترین چالش های فقه در حریم خصوصی خانواده پرداخته است. روش: این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته ها: حاصل مطالعات کتابخانه ای و گفتمان های فقهی، پدید آمدن شش چالش اصلی شامل ریاست مرد بر خانواده، ولایت پدر بر فرزند، مسکن و اختیار سکونت، فرزندآوری و حاکمیت مرد بر آن، حق طلاق و ازدواج مجدد زوج و حضانت فرزند و ازدواج مجدد زوجه بود. نتیجه گیری: توسعه ی فهم دقیق و کامل از این چالش ها، راهنمایی های لازم برای نقد و تصمیم گیری در زمینه ی حریم خصوصی خانواده در قوانین فقهی را فراهم خواهد کرد. بنابراین، با توجه به اهمیت این مسئله، توصیه می شود که متخصصان، فقها و پژوهشگران علاقه مند به حوزه ی فقه و حریم خصوصی خانواده به این پژوهش مراجعه کنند تا با مسائل مربوطه آشنا شوند و برای بهبود قانون گذاری در این حوزه تلاش نمایند.
تدوین بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی و امکان سنجی آن بر فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز در کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
93 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی و امکان سنجی آن بر فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز در کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه با پیگیری 5/1ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال طیف اتیسم 5 تا 12 ساله استان گیلان در سال1400-1399 بود و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش 30 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. در مراحل سنجش از پرسشنامه مشکلات رفتاری (BPI-01) روهان و همکاران (2001) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 15 جلسه30-45 دقیقه ای (5 هفته، هر هفته 3 روز) به صورت انفرادی تحت مداخله قرار گرفت. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد نمرات فراوانی رفتار چالش برانگیز در گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و از مرحله پیش آزمون تا پیگیری به طور معنادار کاهش یافته است (05/0P<). همچنین نمرات شدت رفتار چالش برانگیز در گروه آزمایش از مرحله پیش آزمون به پس آزمون و از مرحله پیش آزمون تا پیگیری به طور معنادار کاهش یافته است (05/0P<). در نتیجه بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی می تواند نقش مؤثری در کاهش فراوانی و شدت رفتار چالش برانگیز کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اتیسم داشته باشد.
اثربخشی درمان خودکارآمدی هیجانی بر یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی درمان خودکارآمدی هیجانی بر یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر در سال تحصیلی 1402-1401 انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور 30 نفر از بین دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اهواز، به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله به ابزار پژوهش که شامل پرسشنامه های یادگیري خودراهبر فیشر و همکاران (2013) و پرسشنامه تمایز یافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1989)، پاسخ دادند. مشارکت کنندههای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت دوره درمانی خودکارآمدی هیجانی قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره) تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد درمان خودکارآمدی هیجانی باعث افزایش یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر گردیده است.(p<0/05). با توجه به نتایج حاصل از پژوهش می توان جهت بهبود یادگیری خود راهبر و تمایز یافتگی خود دانشجویان دختر از درمان خودکارآمدی هیجانی سود جست.
واکاوی چالش ها و مؤلفه های ناپایداری ازدواج مجدد در متقاضیان زوج درمانی: پژوهش کیفی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
212 - 235
حوزههای تخصصی:
هدف: ازدواج مجدد نسبت به ازدواج نخست آسیب پذیری بیشتری در برابر طلاق دارد. پژوهش حاضر باهدف پاسخ به این سؤال صورت گرفت که، چالش ها و مؤلفه های ناپایداری ازدواج مجدد چیست؟ روش: پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد سیستماتیک استراوس و کوربین (2011) بود. جمعیت موردمطالعه شامل کلیه زوجینی بود که تجربه ازدواج مجدد داشتند و در شهر کرمان زندگی می کردند. با استفاده از شیوه نمونه گیری توأمان هدفمند و نظری تعداد 12 نفر که متمایل به همکاری با پژوهشگر بودند، انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته موردبررسی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از شیوه استراوس و کوربین (1990) و نرم افزار MAXQDA صورت گرفت. یافته ها: بعد از کدگذاری درمجموع 87 کدمعنایی، 24 مضمون فرعی و 12 مضمون اصلی استخراج شد. شرایط علی (عدم حل وفصل مشکلات ازدواج قبلی، عدم طرح ریزی برای ازدواج مجدد، ازدواج مصلحتی، ایجاد موقعیت بیگانه/خودی) راهبردها (راهبردهای مقابله ای نامناسب در زمان استرس و اختلافات زناشویی)، شرایط مداخله گر (عدم درک چالش های مرتبط با چرخه زندگی و عدم انعطاف در مواجه با چالش های ازدواج، ناتوانی در مدیریت اوقات دونفره، ناتوانی در به اشتراک گذاری صمیمیت و بیان احساسات، مشکلات مالی)، شرایط زمینه ای (مخدوش شدن امنیت ازدواج به دلیل عدم تائید خانواده اصلی)، پیامدها (سست شدن سرمایه گذاری بر روی رابطه، از دست رفتن خود). نتیجه گیری: درنتیجه می توان گفت ازدواج مجدد نیازمند طرح ریزی، آمادگی و راهبردهای مقابله ای مناسب است. عدم توجه به موارد یادشده پیامدهای ناگواری برای ازدواج در پی دارد.
مقایسه اثربخشی رویکرد درمانی ذهن آگاهی نوجوان محور و گوش کردن عمیق کامل بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد درمانی ذهن آگاهی نوجوان محور و گوش کردن عمیق کامل بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال اضطرابی انجام شد. روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دارای اختلال اضطرابی دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1401-1402 بود. بدین منظور به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، از بین 8 آموزشگاه اصفهان تعداد 1400 دانش آموز با اجرای پرسشنامه اضطراب بک و همکاران (1988) مورد غربالگری قرار گرفتند که از این میان تعداد 60 نفر دارای اختلال اضطرابی انتخاب و به صورت شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. افراد گروه های آزمایشی در جلسات ذهن آگاهی نوجوان محور (8 جلسه) و گوش کردن عمیق کامل (8 جلسه) شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (2008) بود. در تجزیه و تحلیل داده ها نیز، آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تصحیح بنفرونی در نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. نتایج نشان داد، هر دو روش درمانی، بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال اضطرابی اثربخش بوده است. هم چنین درجهت مقایسه اثربخشی دو رویکرد درمانی، درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر افزایش سرزندگی تحصیلی از درمان دیگر برای دانش آموزان دارای اختلال اضطرابی تأثیر نیرومندتری داشته است و اثرات مداخله در طول زمان ثابت باقی مانده است. طبق نتایج پژوهش حاضر، می توان استفاده از این دو رویکرد درمانی را در جهت افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال اضطرابی به مدیران، معلمان و مشاوران پیشنهاد داد.
اثربخشی توانبخشی حسی_ حرکتی همراه با تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بازداری پاسخ و خطرپذیری نوجوانان تیزهوش با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
25 - 41
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی توانبخشی حسی_ حرکتی همراه با تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بازداری پاسخ و خطرپذیری نوجوانان تیزهوش با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش پسران 12-18 ساله تیزهوش با اختلال نافرمانی مقابله ای شهر تهران در سال 1402 بودند که 30 نفر به عنوان حجم نمونه از جامعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایش 8 جلسه 45 دقیقه ای توانبخشی حسی_ حرکتی همراه با تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای انجام شد که تحریک آندی بر قشر پیش پیشانی پشتی جانبی چپ و تحریک کاتدی بر قشر پیش پیشانی پشتی جانبی راست قرار داده شد. از مقیاس مشکلات رفتاری، آزمون استروپ ماه و خورشید و خطرپذیری بادکنکی بارت استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که میزان بازداری پاسخ و خطرپذیری دو گروه تفاوت معناداری داشت. با توجه به نتایج این مطالعه، می توان ادعا کرد این مداخله به بهبود بازداری پاسخ و خطرپذیری در نوجوانان تیزهوش با اختلال نافرمانی مقابله ای منجر می شود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی سراهای محله در منطقه 22 تهران در سال 1402 بود که از بین آنها تعداد نمونه 30 نفر که در پرسشنامه وسواس فکری عملی (Y-BOCS، ییل-براون، 1986) نمره بالایی کسب کردند، به شکل در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه (گروه آزمایش و گروه کنترل) و هر گروه 15 نفر گمارش یافتند. ابتدا هر دو گروه به وسیله ابزار آزمون شامل مقیاس خودسرزنش گری (SBS، گیلبرت و همکاران، 2004) و مقیاس اجتناب شناختی (CAQ، سکستون و دوگاس، 2008) مورد سنجش قرار گرفتند و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله طرحواره درمانی یانگ و کلوسکو (2003) قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودسرزنش گری و اجتناب شناختی در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. لذا می توان اینگونه نتیجه گرفت که طرحواره درمانی بر کاهش خودسرزنش گری و اجتناب شناختی افراد دارای نشانگان وسواس فکری-عملی موثر بوده است.
نقش واسطه ای بد تنظیمی هیجانی در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های والدگری ادراک شده مادر با اضطراب در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بد تنظیمی هیجانی در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های والدگری ادراک شده مادر با اضطراب در زنان باردار انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه مورد مطالعه کلیه زنان باردار مراجعه کننده به خانه های سلامت، مراکز مامایی و مطب های زنان و زایمان شهر تهران در سال 1401 بودند که در اوایل ماه های بارداری تا ماه هفتم قرار داشتند. از بین آن ها به صورت در دسترس 397 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لاویبوند و لاویبوند، 1995)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS، گرتز و روئمر، 2004)، پرسشنامه سبک های فرزند پروری یانگ (YPI، یانگ، 1999) و پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (YSQ، یانگ، 1990) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که حوزه های خودگردانی و عملکرد مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و دیگر جهت مندی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اضطراب بودند (۰01/۰p‹). همچنین حوزه های انفصال و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبک والدگری ادراک شده مادر از طریق بد تنظیمی هیجانی به صورت غیرمستقیم قادر به پیش بینی اضطراب در زنان باردار هستند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که حوزه های انفصال و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبک والدگری ادراک شده مادر با توجه به نقش مهم بدتنظیمی هیجانی می توانند تبیین کننده اضطراب در زنان باردار باشد. واژه
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی بر سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۳۶-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی بر سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق شهر تهران بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متقاضی طلاق شهر تهران در سال 1401 بود که تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش درمان میتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی و یک گروه گواه گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سلامت معنوی (SHQ) ﭘﻮﻟﻮﺗﺰیﻦ و السیون (1982) استفاده شد. پروتکل های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 جلسه 45 دقیقه ای هر هفته 1 جلسه) و روش سهم گذارانه به شیوه گروهی (10 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای 2 جلسه) برای گروه های آزمایش اجرا شد. سپس داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد با کنترل پیش آزمون بین پس آزمون سلامت معنوی در سه گروه تفاوت معنی داری در سطح 01/0>P وجود داشت. علاوه بر این یافته ها نشان داد که بین پس آزمون سلامت معنوی در دو گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). براساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت هر دو مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روش سهم گذاری به شیوه گروهی در سلامت معنوی زنان متقاضی طلاق مؤثر هستند.
رابطه ذهن آگاهی با اضطراب و افسردگی: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
283 - 292
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن رابطـه ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی بـا نقـش واسـطه ای حرمـت خـود و طـرح پژوهـش از نـوع همبسـتگی بـود. از بیـن دانشـجویان کارشـناسی و کارشـناسی ارشـد دانشـگاه آزاد تهـران جنـوب کـه در سـال 1402-1401 مشـغول بـه تحصیـل بودنـد، 336 نفـر بـا اسـتفاده از روش نمونه بـرداری در دسـترس، بـه عنـوان گـروه نمونـه انتخـاب شـدند. داده هـا بـا اسـتفاده از مقیـاس ذهـن آگاهی (بـراون و رایـان، 2003)، مقیـاس حرمـت خـود (روزنبـرگ، 1965)، سیاهـۀ اضطـراب (بـک، 1988)، سیاهـۀ افسـردگی (بـک، 1961) جمـع آوری شـدند. نتایـج بـه دسـت آمـده از معـادلات سـاختاری ضرایـب مسیـر ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی را معنـادار و به ترتیـب 0/501- و 0/282- مشـخص کـرد. هم چنیـن مسیـر غیرمسـتقیم ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی به واسـطۀ حرمـت خـود به ترتیـب 0/120- و 0/281- بـود. بنابرایـن نقـش واسـطه ای حرمـت خـود در رابطـۀ بیـن ذهـن آگاهی بـا اضطـراب و افسـردگی تأییـد شـد. بـر مبنـای نتایـج بـا به کارگیـری ذهـن آگاهی و تمرکـز بـر نقـش حرمـت خـود و تقویـت آن، می تـوان اضـطراب و افـسردگی را کاهش داد.
بررسی رابطه احساس گناه جنسی، افسردگی، احساس تنهایی و جهت گیری مذهبی با شدت خودارضایی در دانشجویان مجرد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
117 - 133
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه احساس گناه جنسی، افسردگی، احساس تنهایی و جهت گیری مذهبی با شدت خودارضایی در دانشجویان مجرد «مؤسسه آموزش عالی شاندیز» انجام شده است. روش پژوهش از نوع «توصیفی همبستگی» است. جامعه آماری دانشجویان مجرد یکی از مؤسسات آموزش عالی شهرستان مشهد در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. از بین این جامعه، نمونه ای به حجم 179 تن که دست کم یک بار اقدام به خودارضایی کرده بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شد. آزمودنی ها پرسشنامه های «احساس گناه جنسی» موشر (SGQM)، مقیاس «افسردگی» بک (BDI)، مقیاس «احساس تنهایی هیجانی و اجتماعی بزرگسالان» دیتوماسو و اسپینر (SELSA)، پرسشنامه «جهت گیری مذهبی» آلپورت (AROS) و پرسشنامه محقق ساخته «شدت خودارضایی» را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که افسردگی، مذهب بیرونی، و احساس تنهایی با شدت خودارضایی رابطه ای مثبت و معنادار و با احساس گناه جنسی با شدت خودارضایی در دانشجویان مجرد دارای رابطه ای منفی و معنادار است.
تأثیر ارتقاء کنش های اجرایی بر کنش تأملی و شایستگی اجتماعی نوجوانان بدون سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
245 - 256
حوزههای تخصصی:
ایـن پژوهـش بـا هـدف تعییـن تأثیـر کنش هـای اجـرایی بـر کنـش تأمـلی و شایسـتگی اجتمـاعی نوجوانـان بـدون سرپرسـت انجـام شـد. ایـن پژوهـش شـبه تجـربی بـا طـرح پیش آزمون-پس آزمـون بـا گـروه گـواه و پیگیـری سـه ماهـه بـود. از میـان دختـران نوجـوان ۱۳ تـا ۱۷ سـالۀ بـدون سرپرسـت شـهر تهـران کـه در مراکـز نگهـداری شـبانه روزی اقامـت داشـتند، 30 نفـر بـه شیـوۀ نمونه بـرداری در دسـترس انتخـاب و به طـور تصـادفی در دو گـروه 15 نفـره آزمایـش و گـواه گمـارده شـدند و بـه پرسشـنامۀ کنـش تأمـلی نوجوانـان (شـارپ و دیگـران، 2009) و مقیـاس شایسـتگی اجتمـاعی فلنـر (کـرمی و پرندیــن، 200۸) پاســخ دادنــد. مداخلــه به صــورت انفــرادی از طریــق نرم افــزار توان بخــشی شــناختی کاپیتــان لاگ، بــه مــدت ۱۲ جلســه برگــزار شــد. نتایــج آزمــون تحلیــل کوواریانــس نشــان داد ارتقــاء کنش هــای اجــرایی به طــور معنــا داری باعــث افزایــش میانگیــن نمــرات شایســتگی اجتمــاعی گــروه آزمایـش نسـبت بـه گـروه گـواه شـد و ایـن تأثیـر پـس از گذشـت سـه مـاه نیـز تـداوم داشـت. بـا ایـن حـال نتایـج در خصـوص تأثیـر ارتقـای کنش هـای اجـرایی بـر کنـش تأمـلی معنـا دار نبـود. بـا توجـه بـه یافته هـای پژوهـش، می تـوان ارتقـاء کنش هـای اجـرایی را به عنـوان نـوعی مداخلـۀ فراتشـخیصی که در عــین افزایش توانمندی های ذهنی و شناختی، به بهــبود شایــستگی و مهارت های اجتــماعی نوجوانان منــجر می شود، در دستور کار قرار داد.
رابطه بین سبک فرزندپروری و تاب آوری با میانجی گری احساس تنهایی در جوانان در غربت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک فرزندپروری و تاب آوری با میانجی گری احساس تنهایی در جوانان در غربت ایرانی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه جوانان ایرانی تشکیل دادند که در سال 1402 به دلیل مهاجرت، تحصیل، کار و غیره در غربت به سر می بردند. بنابراین با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 جوان ایرانی در غربت انتخاب شدند و سپس پرسشنامه ها در اختیار این جوانان قرار گرفت و تکمیل و جمع آوری گردید. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های تاب آوری (CD-RISC، کانر و دیویدسون، 2003)، سبک های فرزندپروری (PSQ، شیفر، 1965) و احساس تنهایی (UCLQ، راسل، 1993) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. سبک های فرزندپروری محبت-طرد (008/0P=)، کنترل-آزادی (001/0P<) و احساس تنهایی (001/0P<) بر تاب آوری جوانان ایرانی اثر منفی و معناداری داشت. همچنین سبک های فرزندپروری محبت-طرد و کنترل-آزادی بر احساس تنهایی جوانان ایرانی اثر مثبت و معناداری داشتند (001/0P<). با ورود متغیر احساس تنهایی به مدل اثر غیرمستقیم سبک های فرزندپروری محبت-طرد و کنترل-آزادی بر تاب آوری به صورت منفی و معنادار شد (001/0P<). نتایج این پژوهش اهمیت رفتارهای فرزندپروری نامناسب والدین را در شکل گیری یا افزایش احساس تنهایی و در نهایت تاب آوری پایین جوانان ایرانی در غربت نشان داد.