
مقالات
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: خودکشی، اقدام به رفتاری خود آسیب رسان است که باهدف مرگ انجام می شود و همواره تبعات بسیاری برای جوامع داشته است. این مطالعه باهدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تمایل مجدد به خودکشی در بیماران دارای سابقه اقدام به خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان های اعصاب و روان تهران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون- پس آزمون، همراه با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل بیماران طیف سنی 18 تا 40 سال، مراجعه کننده به بیمارستان های اعصاب و روان شهر تهران باسابقه حداقل یک بار اقدام به خودکشی در سال 1402 بود، حجم نمونه این پژوهش برابر با 44 نفر با گمارش تصادفی در 2 گروه 22 نفری کنترل و آزمایش بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تمایل به خودکشی مجدّد بیماران دارای سابقه اقدام به خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان های اعصاب و روان تأثیر معناداری داشته است ( 05/0 P=). نتیجه: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه با استفاده از آموزش آگاهی هیجانی، بازشناسی هیجان ها، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و ارزیابی مجدد شناختی منجر به کاهش تمایل به خودکشی در بیماران باسابقه اقدام به خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان های اعصاب و روان می شود.
اثربخشی مداخلات گروهی مبتنی بر درمان شناختی رفتار مبتنی بر ذهن آگاهی برافزایش خود کارآمدی اجتماعی، خودتنظیمی و بهبود مهارت ارتباطی دختران ۱۶ الی ۱۹ سال
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی اثربخشی مداخلات گروهی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) در بهبود خودکارآمدی اجتماعی، خودتنظیمی و مهارت های ارتباطی در دختران نوجوان ۱۶ تا ۱۹ ساله پرداخت. یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون/پس آزمون انجام شد. با ۳۰ شرکت کننده که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بود و به دو گروه تجربی (n = 15) و کنترل (n = 15) تقسیم شده بودند، به کار گرفته شد. گروه مداخله یک برنامه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی هشت هفته ای را گذراند بودند.جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های خودکارآمدی، خودتنظیمی و مهارت های ارتباطی بود که قبل و بعد از مداخله اجرا شد.تحلیل واریانس هم زمان برای ارزیابی تأثیر مداخله استفاده شد. نتایج نشان دهنده بهبودهای قابل توجهی در هر سه حوزه برای گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بود. امتیازهای خودکارآمدی اجتماعی به طور قابل توجهی بهبود یافتند، که نشان دهنده افزایش اعتمادبه نفس در تعاملات اجتماعی و کاهش اضطراب بود. نتایج خودتنظیمی نشان دهنده افزایش کنترل عاطفی و کاهش تکانش گری بودند. علاوه بر این، نمرات مهارت های ارتباطی نشان دهنده بهبود وضوح، قاطعیت و توانایی های گوش دادن فعال بودند.یافته ها نشان می دهند که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی رویکرد مؤثری برای مقابله با چالش های روانی و اجتماعی در دوران نوجوانی است. ادغام درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی در چارچوب های آموزشی و درمانی می تواند مزایای قابل توجهی برای توسعه شخصی و بین فردی ارائه دهد.
اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان
حوزههای تخصصی:
بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی نشانگرهای مهمی در ارزیابی سلامت روان هستند و بهبود آن ها منعکس کننده حفظ و ارتقای سلامت روانی در سالمندان است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان بالای 60 سال ساکن شهرستان ساری در سال 1402 بود که از میان آن ها نمونه 30 که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه هر هفته تحت مداخله معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله دریافت نکرد. از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1987) جهت ارزیابی بهزیستی روان شناختی و از پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008) جهت ارزیابی هوش معنوی در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. از روش تحلیل آماری آنکوا در نرم افزار SPSS نسخه 28 جهت تجزیه وتحلیل آماری داده ها استفاده شد. نتایج آزمون آنکوا نشان دهنده تفاوت معنادار در بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی بین دو گروه آزمایشی و کنترل در پس آزمون بود (P<0/05). به این معنی که معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا باعث بهبود بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. یافته های پژوهشی نشان دهنده اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی در سالمندان است، این رویکرد درمانی را می توان به عنوان یک راهکار مؤثر بر بهبود بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان استفاده کرد.
اثربخشی آموزش خود شفقت ورزی بر انگاره پردازی خودکشی و پذیرش اجتماعی نوجوانان
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش خود شفقت ورزی بر انگاره پردازی خودکشی و پذیرش اجتماعی نوجوانان انجام شد. مواد و روش کار: این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 2938 نفر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل). از هر دو گروه پیش از شروع مداخله پیش آزمون به عمل آمد. برنامه آموزش خود شفقت ورزی در 7 جلسه 60 دقیقه ای در طی یک ماه به آزمودنی های گروه آزمایش ارائه گردید. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس افکار خودکشی بک و استیر (1991) و پرسشنامه پذیرش اجتماعی کرون و مارلو (1960) بودند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس از SPSS نسخه 26 استفاده شد یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خود شفقت ورزی بر انگاره پردازی خودکشی و پذیرش اجتماعی دانش آموزان دختر تأثیر معنی داری دارد و میزان اثر آن بر انگاره پردازی خودکشی بیشتر از پذیرش اجتماعی بود. بحث و نتیجه گیری: بنابراین آموزش خود شفقت ورزی می تواند از سوی روانشناسان و مشاوران مدارس به منظور کاهش انگاره پردازی خودکشی و افزایش پذیرش اجتماعی نوجوانان دختر استفاده گردد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر افسردگی و اضطراب و کیفیت زندگی بیماران قلبی عروقی
حوزههای تخصصی:
بیماری های قلبی-عروقی اغلب با افسردگی و اضطراب همراه هستند که به طور قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران تأثیر می گذارند. درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) در درمان پریشانی روانی در جمعیت های مختلف نویدبخش بوده است؛ بااین حال، اثربخشی آن برای بیماران قلبی-عروقی هنوز به خوبی بررسی نشده است. این مطالعه باهدف بررسی اثربخشی MBCT در کاهش علائم افسردگی و اضطراب و بهبود کیفیت زندگی در بیماران قلبی-عروقی انجام شد. یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون/پس آزمون انجام شد. سی شرکت کننده با تشخیص بیماری های قلبی-عروقی از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان یک برنامه ۸ هفته ای MBCT را گذراندند. پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب بک و کیفیت زندگی SF-36 قبل و بعد از مداخله اجرا شدند. از آزمون های t زوجی برای تحلیل تغییرات در نمرات استفاده شد. پس از مداخله، شرکت کنندگان کاهش قابل توجهی در افسردگی تفاوت میانگین =X، (P <0.05) و اضطراب تفاوت میانگین =Y، (P <0.05) نشان دادند. نمرات کیفیت زندگی در تمام حوزه ها به طور قابل توجهی بهبود یافت (P < 0.05)، با بیشترین بهبود در حوزه های روانی تفاوت میانگین =Z، (P <0.001) و روابط اجتماعی تفاوت میانگین= W، (P <0.001). این یافته ها نشان می دهد که MBCT یک مداخله مؤثر برای کاهش علائم افسردگی و اضطراب و افزایش کیفیت زندگی در بیماران قلبی-عروقی است. ادغام MBCT در مراقبت های استاندارد قلبی-عروقی ممکن است مزایای روان شناختی قابل توجهی برای این جمعیت فراهم کند.
اصول رعایت نگارش مقاله بر اساس استاندارد APA سال 2020 نسخه هفتم
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی اصول و قواعد نگارش مقاله بر اساس استاندارد APA (نسخه هفتم) که در سال 2020 منتشر شد، می پردازد. هدف این تحقیق، ارائه یک راهنمای جامع برای نویسندگان و پژوهشگران در زمینه های مختلف علمی است تا بتوانند مقالات خود را به طور مؤثر و مطابق با استانداردهای بین المللی نگارش کنند. در این مقاله، ساختار کلی مقاله، شامل عنوان، چکیده، مقدمه، روش شناسی، یافته ها، بحث و نتیجه گیری، و همچنین اصول ارجاع دهی درون متن و فهرست منابع بررسی می شود. نتایج نشان می دهند که رعایت این اصول نه تنها به افزایش اعتبار علمی مقالات کمک می کند، بلکه باعث تسهیل در فرآیند انتشار و دسترسی به اطلاعات علمی می شود. این مقاله به نویسندگان توصیه می کند که با دقت به این استانداردها توجه کنند تا کیفیت نگارش خود را بهبود بخشند و از اشتباهات رایج جلوگیری کنند.
مدلی یابی گرایش به خیانت زناشویی بر اساس صفات تاریک شخصیت و نقش واسطه ای اعتیاد به اینترنت
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مدل یابی گرایش به خیانت زناشویی بر اساس صفات تاریک شخصیت و نقش واسطه ای اعتیاد به اینترنت انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی؛ از منظر نوع داده ها، کمی و از بعد شیوه اجرا نیز توصیفی هم بستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه را کلیه زنان و مردان متأهل شهر مشهد در سال 1402 تشکیل دادند که بر اساس ملاک های ورود تعداد 312 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها مقیاس خیانت زناشویی (ATIS)؛ پرسشنامه صفات تاریک شخصیت (SD-3) و آزمون اعتیاد به اینترنت (IAT) بود. روش تفسیر داده ها نیز آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-20 بود. یافته های پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است. علاوه بر آن نتایج نشان داد تمام اثر مشاهده شده در گرایش زوجین به خیانت زناشویی ناشی از صفات تاریک شخصیت زوجین است. با توجه به نتایج این پژوهش و تأثیر ویژگی های تاریک شخصیت، این عامل می تواند در برنامه های مداخلاتی مشاوران و خانواده درمانگران در برنامه های قبل و بعد از ازدواج مورداستفاده قرار گیرد.
نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف، نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 1404-1403 تشکیل دادند که بر اساس فرمول تاباچنیک و فیدل (2007)، تعداد 138 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای ایده پردازی خودکشی (بک و استیر، 1991)، پریشانی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2003) و راهبردهای مقابله ای (بیلینگز و موس، 1981)، استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی با نرم افزار SPSS-V25 استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی بین راهبردهای مثبت مقابله ای و ایده پردازی خودکشی، منفی و معنی دار است. ضریب همبستگی پریشانی روان شناختی و راهبردهای مثبت مقابله ای، منفی و معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که راهبرهای مثبت مقابله ای توانسته است در رابطه بین دو متغیر پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی نقش تعدیل کننده داشته باشد. این نتایج اهمیت توجه به توسعه و تقویت راهبردهای مثبت مقابله ای را به عنوان یک مداخله کلیدی در پیشگیری از خودکشی و بهبود سلامت روانی افراد تأکید می کند. پژوهش حاضر می تواند به متخصصان سلامت روان در طراحی برنامه های مداخله ای مؤثر برای کاهش خطر خودکشی کمک کند.
فراوالدگری و سلامت زیستی-روان شناختی-اجتماعی کودکان
حوزههای تخصصی:
فراوالدگری سبکی نابهنجار از فرزند پروری است که با درگیری بیش ازحد، کنترل افراطی و محافظت بیش ازحد توصیف می شود و هم راستا با مفهوم فرزند پروری هلیکوپتری است. بر اساس اینکه سبک های فرزند پروری نابهنجار مخاطراتی را برای سلامت کودکان ایجاد می نمایند و ازآنجایی که ادبیات پژوهشی غنی در مورد این مفهوم در کشور وجود نداشت هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات منفی فراوالدگری بر سلامت زیستی-روان شناختی-اجتماعی کودکان است. با توجه به کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های مختلف اطلاعاتی، شامل گوگل اسکالر، سیج، وایلی، اشپرینگر، پابمد، اسکوپوس، ساینس دایرکت، تیلور و فرانسیس بین سال های ۲٠٠۶ تا ۲٠۲۳، ۷۹۲ مقاله با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت و با استفاده از الگوی پریزما (PRISMA) بررسی شدند و بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، ۷۹ مقاله انتخاب شدند. نتایج یافته های پژوهش های مختلف تأثیرات منفی فراوالدگری را بر ابعاد زیستی (تغذیه نامناسب، عدم تعادل هورمونی، مشکلات خواب)، روان شناختی (اختلال در غذا خوردن، اضطراب و افسردگی، اختلالات مرتبط با آسیب و عوامل استرس زا، بازداری رفتاری، مشکلات رفتاری و هیجانی، مهارت های زندگی ضعیف، مشکلات درونی سازی و برونی سازی، بیش فعالی و تکانش گری، مشکلات تحصیلی، رفتارهای مخرب و پرخطر، پریشانی، خودارزیابی منفی، وسواس فکری-عملی) و اجتماعی (مهارت های اجتماعی ضعیف، کاهش سطح یادگیری و کسب ارزش های اجتماعی، کاهش شایستگی اجتماعی و ارتباط بیانی، کاهش استقلال) سلامت کودک تائید کردند. نتایج این مطالعه برای والدین، مدیران مدارس، مسئولین سلامت و بهداشت و همچنین سیاست گذاران آموزشی کشور قابل توجه خواهد بود.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای مغز (tDCS) بر حافظه فعال و ولع مصرف معتادین تحت درمان نگهدارنده
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مستقیم مغز (tDCS) بر حافظه ی کاری و ولع مصرف بیماران تحت درمان اعتیاد انجام پذیرفت. روش : جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر سمنان در شش ماهه اول سال 1402 بود. که تعداد 30 نفر به شکل نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این افراد به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش در 10 جلسه ی 20 دقیقه ای تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای مغز با دستگاه tDCS شرکت کردند. ابزار اجرای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه حافظه ی فعال والات ازووی و پرسشنامه ولع مصرف فدردی بود. که هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. افراد گروه کنترل هیچ مداخله ی اضافه ای جدا از روند درمان معمول دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS ورژن 26 موردبررسی قرار گرفت. یافته ها: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، بین دو گروه آزمایش و کنترل در شاخص حافظه ی فعال و ولع مصرف تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>p). نتیجه گیری: درمان تحریک الکتریکی مستقیم مغز (tDCS) منجر به بهبود حافظه ی فعال و کاهش ولع مصرف در بیماران تحت درمان نگهدارنده می شود.
تعیین اثربخشی مهارت مثبت اندیشی بر غرقگی تحصیلی و سازگاری با مدرسه در دانش آموزان پسر دوره ی دوم متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی مهارت مثبت اندیشی بر غرقگی تحصیلی و سازگاری با مدرسه دانش آموزان پسر دوره ی دوم متوسطه انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی موردمطالعه در این پژوهش تمام دانش آموزان مدارس دوره ی دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 1402-1403بودند که تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفر آزمایش و 20 نفر کنترل) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش تحت آموزش مهارت مثبت اندیشی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از سازگاری با مدرسه بیکر و سریاک (1984) و غرقگی تحصیلی مارتین و جکسون (2008) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری (تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره) و نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش مهارت مثبت اندیشی بر غرقگی تحصیلی و سازگاری با مدرسه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه اثربخش است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، پیشنهاد می شود که آموزش مهارت مثبت اندیشی در کنار سایر مداخلات روان شناختی به عنوان یکی از روش های مؤثر در بهبود غرقگی تحصیلی و افزایش سازگاری دانش آموزان با مدرسه در نظر گرفته شود.
تبیین الگوی ساختاری رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه با رفتارهای خود آسیب رسان در دانش آموزان: نقش میانجی تحمل پریشانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف تبیین الگوی ساختاری رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه با رفتارهای خود آسیب رسان در دانش آموزان: نقش میانجی تحمل پریشانی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی موردمطالعه در این پژوهش تمام دانش آموزان مدارس دوره ی دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای نمونه ای به حجم 370 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (2003)، آسیب به خود سانسون و همکاران (1998) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار آماری SPSS (نسخه 25) و Amos (نسخه 25) استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که طرح واره بریدگی، خودگردانی، جهت مندی، محدودیت و گوش به زنگی بر رفتارهای خود آسیبی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با نقش میانجی تحمل پریشانی قابلیت پیش بینی رفتارهای خود آسیبی را دارند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که این مدل می تواند به عنوان یک الگوی کارآمد در مراکز مشاوره و روان درمانی جهت کاهش رفتارهای خود آسیبی مورداستفاده قرار گیرد.
پیش بینی تاب آوری تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودکارآمدی تحصیلی با نقش میانجی امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی
حوزههای تخصصی:
مطالعه تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان به عنوان یکی از عوامل اصلی در موفقیت تحصیلی اهمیت بسزایی دارد. پژوهش حاضر باهدف مطالعه نقش میانجی امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. این پژوهش، مقطعی تحلیلی بود و نمونه ها 380 دانش آموز دوره متوسطه دوم ایلام در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پس از اخذ رضایت در پژوهش حاضر شرکت داده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی، امید تحصیلی، خوش بینی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی بودند. داده ها به روش تحلیل مسیر با نرم افزار SPSS نسخه 27 و AMOS نسخه 26 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد بین خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی در سطح 5 درصد رابطه معنادار وجود دارد. بین امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی نقش میانجی ایفا می کند. با توجه به تائید نقش میانجی امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی در پژوهش حاضر، توجه بیشتر به این متغیرها به عنوان یک عامل مهم در افزایش تاب آوری تحصیلی پیشنهاد می شود.
مطالعه موردی فوبیای پرندگان و روش درمان آن
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر، مطالعه موردی فوبیای پرندگان و روش درمان آن می باشد. فوبیا به پرندگان، یک نوع اختلال اضطراب اجتماعی است که باوجود ترس و اضطراب شدید در مواجهه با پرندگان همراه است. افرادی که از این فوبیا رنج می برند، ممکن است در حضور یا حتی فکر به پرندگان علائم اضطراب شدیدی نشان دهند. این اختلال ممکن است به دلیل تجربه های ناخوشایند یا ترسناک درگذشته در مورد پرندگان شکل گیرد. علل دیگر می توانند شامل شاهد بودن یا شنیدن درباره حوادث ترسناک مربوط به پرندگان، ترس از تماس ناگهانی با پرندگان یا خطری که در ذهن فرد ایجاد می کنند، و همچنین تأثیرات محیطی و فرهنگی باشند. افراد مبتلابه فوبیای پرندگان ممکن است علائمی مانند ترس نسبتاً بزرگ از نزدیکی با پرندگان، اضطراب شدید، آرامش نداشتن در حضور پرندگان، تنش عصبی، علائم فیزیکی ناخوشایند مانند تپش قلب، تنگی نفس، عرق زایی، لرزش و احساس مرگ ومیر تجربه کنند. برای درمان این نوع فوبیا روش های متفاوتی وجود دارد که با توجه به اهمیت موضوع به آن پرداخته شد. در انتهای مقاله نیز پیشنهادهایی در رابطه با فوبیای پرندگان و روش درمان آن ارائه شد.
پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس مهارت حل مسئله و ادراک از جو مدرسه در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس مهارت حل مسئله و ادراک از جو مدرسه در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع همبستگی بود. تمامی دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه اول مدارس دولتی شهر اصفهان در سال 1402 جمعیت آماری این پژوهش را تشکیل دادند، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 150 انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی، پرسش نامه حل مسئله و پرسش نامه ادراک جو مدرسه بود. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین حل مسئله با خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و 18 درصد از واریانس مربوط به خودکارآمدی تحصیلی به وسیله اعتماد به حل مسئله، اعتماد به خود و کنترل شخصی تبیین شد. همچنین، بین متغیرهای ادراک جو مدرسه با خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و 17 درصد از واریانس مربوط به خودکارآمدی تحصیلی از طریق روابط دانش آموز- دانش آموز، روابط دانش آموز- کارکنان، تأکید آموزشی و ارزش ها و باورهای مشترک تبیین شد. نتیجه گیری: از این نتایج چنین استنباط می شود که با تمرکز شیوه های آموزشی و پرورشی بر حل مسئله و ادراک جو مدرسه می توان امکان رشد و بهبود خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان را فراهم ساخت.
نقش ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین در پیش بینی خود تعیین گری و پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 13 شهر تهران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی از این پژوهش تعیین نقش ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین در پیش بینی خود تعیین گری و پریشانی روان شناختی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 13 شهر تهران است. مواد و روش ها: این پژوهش بر اساس هدف، از پژوهش های کاربردی محسوب می شود و از حیث شیوه گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی پیمایشی از نوع تحلیل همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را 230 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 13 شهر تهران، مشغول به تحصیل در سال 1402، که به طور تصادفی انتخاب شده اند، تشکیل می دهند.. برای جمع آوری داده ها، از روش میدانی به کمک پرسشنامه بر اساس مقیاس های ارضای نیازهای بنیادین گنیه (2003)، پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران (2002) و آزمون ارضای نیازهای اساسی خود تعیین گری گاردیا دسی و رایان (۲۰۰۰) استفاده شد. جهت آزمون فرضیه های پژوهش، آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون از نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین با سطح معناداری (0.364) پریشانی روان شناختی نوجوانان را پیش بینی می کند. همچنین، ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین با سطح معناداری (0.276) خود تعیین گری نوجوانان را پیش بینی می کند. بنابراین، اطمینان از اینکه نوجوانان به درستی حمایت شده و نیازهای بنیادین آن ها رعایت شده است، می تواند به تقویت خود تعیین گری و رشد روانی سالم آن ها کمک کند. نتیجه گیری: ارضای نیازهای نوجوانان شرایط لازم را برای رشد و بالندگی و بهزیستی شخص فراهم می آورد و زیربنای گسترده و وسیعی از رفتارها را تبیین می کند. مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روان شناختی یک ابزار معتبر برای استفاده در جامعه ایران است.
مروری بر شیوع، اثرات روان شناختی - اجتماعی و جسمانی نوموفوبیا
حوزههای تخصصی:
نوموفوبیا (Nomophobia) شکل اختصاری «فوبی بدون تلفن همراه» (No MObile PHone PhoBIA) است. این اصطلاح برای اولین بار در مطالعه صورت گرفته در سال 2008 توسط اداره پست بریتانیا ابداع شد. در حال حاضر تلفن همراه به بخش مهمی از زندگی همه افراد تبدیل شده است و به نظر می رسد به دلیل مزایای بی شماری که ارائه می دهد، از یک نماد وضعیت به یک ضرورت تبدیل شده است. علی رغم پژوهش های میدانی متعددی که در مورد این موضوع صورت گرفته است، جمع بندی و تحلیل منسجمی از علل و ابعاد آن در دسترس نیست. هدف از پژوهش حاضر مرور تحقیقات انجام شده در زمینه شیوع، مشکلات روان شناختی و جسمانی دانش آموزان و دانشجویان درگیر نوموفوبیا بود. جامعه آماری مقالات علمی- پژوهشی و طرح های مرتبط با نوموفوبیا بود که در طی 8 سال اخیر (سال 2015 میلادی تا 2023) انجام شده اند. در انج ام ای ن پژوه ش از مق الات مرتب ط موج ود در پایگاه ه ای علم ی معتب ر انگلیس ی: PubMed, Google Scholar, Scopus, Science direct, springer link , liebertpub و همچنی ن پایگاه های معتب ر فارس ی: مگی ران، ایران داک، س یویلیکا و پورتال جام ع عل وم انس انی اس تفاده ش د. از بین 250 مقاله مورد جستجو، تعداد 84 مقاله دارای معیارهای ورود بودند. بررسی ها نشان از شیوع نوموفوبیا بین 2/15% تا 7/99% در شرکت کنندگان پژوهش های موردبررسی بود. افراد درگیر نوموفوبیا مستعد ابتلا و بروز علائم اسکلتی عضلانی، شنوایی/بینایی و روان تنی ازجمله خستگی چشم، آبریزش چشم، خستگی، سردرد، اختلالات خواب، درد مچ دست، درد در نواحی شانه، گردن و پشت، درد مداوم مفاصل و اندام، کمردرد، نگرانی های گوارشی، خستگی، و اختلالات خواب بودند. این افراد تمایل به نشان دادن سطوح بالاتر افسردگی، اضطراب و استرس همراه بودند. نوموفوبیا با خودآگاهی و اضطراب، عدم اعتمادبه نفس، خودنمایی، خودکنترلی، ترس ازدست داده، حساسیت بین فردی، اختلال وسواسی – جبری، تعداد ساعات استفاده از گوشی هوشمند، احساس تنهایی، برون گرایی، دل پذیر بودن، روان رنجوری، هراس اجتماعی، مشکل خواب، دشواری تنظیم هیجان، کنترل تکانه همبستگی مثبت و با شادی و عزت نفس، گشودگی به تجربه، رضایت از تصویر بدنی، سطح تحصیلات بالاتر و روابط بهتر با خانواده و دوستان تمایل همبستگی منفی دارد. شناسایی مجموعه عوامل و تعیین میزان سهم هر یک از عوامل به پژوهشگران کمک می کند تا به کشف یک مدل منسجم از علل نوموفوبیا نائل شوند و مطابق این مجموعه عوامل ابزار پیش بینی و پیشگیری از نوموفوبیا را تدوین کنند.اقدامات پیشگیری برای غلبه بر رفتار نوموفوبیا شامل نظارت والدین، اراده قوی فردی، مدیریت زمان، و درگیر شدن در فعالیت های مثبت یا استفاده از استعدادهای شخصی است.
مقایسه تمایزیافتگی خود و علاقه اجتماعی در افراد وابسته به آمفتامین و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه تمایزیافتگی خود و علاقه اجتماعی در افراد وابسته به آمفتامین و افراد عادی انجام شده است. مواد و روش کار: پژوهش کنونی به شیوه علی -مقایسه ای صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه افراد مصرف کننده آمفتامین در کمپ های ترک اعتیاد در شهر تهران و افراد عادی شامل عموم جامعه در سال 1402 بودند. تعداد حجم نمونه طبق جدول مورگان 150 نفر برای هر گروه محاسبه گردید که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1998) و مقیاس علاقه اجتماعی بود. برای تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از میانگین تحلیل، واریانس چند متغیری و t دوگروهی انجام شد و جهت تحلیل موارد ذکرشده از نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: میانگین نمره تمایزیافتگی و علاقه اجتماعی در افراد عادی مقدار بیشتری را نشان داده و این میزان برای واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران نیز برقرار بوده و فقط در مورد جایگاه من مصرف کنندگان آمفتامین میزان بیشتری را در مقایسه با افراد عادی نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: ضروری است که متخصصین، نهادها و سازمان هایی که در این زمینه می توانند نقشی ایفا کنند، با جدیت بیشتر و بر مبنای دانش و پژوهش های روزآمد در زمینه کاهش گرایش به اعتیاد با کار بر روی متغیرهای تأثیرگذار در سطح جامعه گام بردارند.
بررسی تاب آوری در بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، باهدف بررسی تاب آوری در بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات انجام شده است. روش مورداستفاده در این پژوهش علی مقایسه ای است. نمونه آماری موردمطالعه به حجم 160 نفر (80 نفر بانوان معلول و 80 نفر بانوان غیر معلول) به روش نمونه گیری در دسترس بانوان معلول و غیر معلول در مراکز شبانه روزی شمیرانات به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه تاب آوری کانر دیویدسون بود. پس از نمره گذاری پرسشنامه و استخراج داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS و با کمک آزمون آماری t مستقل و تحلیل واریانس دوعاملی فرضیه ها موردسنجش و اندازه گیری قرار گرفتند. یافته ها نشان داد میانگین متغیر تاب آوری در بانوان غیر معلول بیشتر از بانوان معلول است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد بین بانوان معلول و بانوان غیر معلول در تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد و با توجه به میانگین دو گروه می توان گفت تاب آوری بانوان غیر معلول بیشتر از بانوان معلول است.
اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و سلامت روان مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و سلامت روان مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای کودکان بیش فعالی-نقص توجه 3 تا 7 ساله شهر تهران در سال 1403 تشکیل دادند، که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مارو، 1991) و سلامت روان (گلدبرگ، 1972) استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد که طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری در مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی داشته است. همچنین طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معناداری بر سلامت روان و مؤلفه های آن (اضطراب و بی خوابی، نارساکنش وری اجتماعی، افسردگی و نشانه های جسمی) در مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی داشته است. بنابراین می توان از آموزش برنامه طرح واره درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای کاهش نشخوار فکری و افزایش سلامت روان مادران دارای فرزندان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی استفاده کرد.
اثربخشی درمان ترمیم شناخت بر بهبود نقایص شناختی بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
هدف:نقایص شناختی به عنوان یکی از ویژگی های بیماری مالتیپل اسکلروزیس شناخته شده که مستقیماً با نتایج عملکردی و اجتماعی این اختلال ارتباط دارد. هدف درمان توان بخشی شناختی بهبود نقایص و نتایج مرتبط با آن است. هدف این مطالعه اثربخشی درمان ترمیم شناخت بر بهبود نقایص شناختی بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس در دو گروه از بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس، بیماران با نقص شناختی کم و نقص شناختی متوسط بود. مواد و روش ها: تعداد 30 بیمار بستری با تشخیص بیماری مالتیپل اسکلروزیس انتخاب شدند و بر اساس مصاحبه بالینی و نمره کسب شده در آزمون ارزیابی شناختی مونترآل به دو گروه با نقص شناختی کم و نقص شناختی متوسط تقسیم شدند. سپس پیش و پس از درمان با استفاده از آزمون کلاسیک استروپ (سنجش توجه انتخابی و انعطاف پذیری شناختی)، آزمون عملکرد مداوم (سنجش توجه پایدار) و ان بک (حافظه کاری) ارزیابی شد. هر دو گروه درمان توان بخشی شناختی با روش شولبرگ و ماتیر (2001) را دریافت کردند. این برنامه بازتوانی در درمان بیماران مبتلابه مالتیپل اسکلروزیس بر توانایی های شناختی حافظه و عناصر آن، توجه و ابعاد توجه و عملکرد اجرایی تمرکز دارد. برنامه توان بخشی فوق برای اجرای فردی یا گروهی تدارک دیده شده است و هدف آن ترمیم نقایص و مهارت های شناختی از طریق تمرین و آموزش است. تعداد جلسات این برنامه، 16 جلسه است که دستورالعمل هر جلسه کاملاً مشخص و معین است. هر یک از جلسات به طور میانگین بین 30 تا 45 دقیقه زمان می برند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد بازتوانی شناختی در هر دو گروه در سطح پس آزمون به طور معناداری(05/0>P) باعث بهبود عملکرد شناختی در حیطه های توجه پایدار و حافظه کاری شده است. در مقایسه عملکرد بین دو گروه تنها در زمینه توجه پایدار تفاوت معنادار(05/0>P) مشاهده شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت درمان توان بخشی شناختی عملکرد بیماران را در توجه انتخابی، توجه مداوم و حافظه فعال بهبود می بخشد. علاوه بر این، ازنظر میزان اثربخشی توان بخشی شناختی بین دو گروه با نقایص شناختی کم و متوسط یافته ها بیانگر پیشرفت بیشتر گروه با نقایص شناختی شدیدتر در حیطه عملکرد شناختی توجه پایدار هستند و ازنظر میزان پیشرفت در عملکرد توجه انتخابی و حافظه کاری تفاوتی مشاهده نشد.
بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از حیطه های درمان در روان پزشکی و به خصوص روان پزشکی اطفال، درمان غیر دارویی است و تأثیر آموزش والدین در اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از درمان های بسیار مؤثر در این حیطه می باشد. این مطالعه به بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب بر مشکلات رفتاری کودکان سنین7تا12سال مبتلابه اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه می پردازد. روش اجرا: از بین مراجعین سرپایی به درمانگاه و کلینیک ویژه بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد تعداد 32 کودک 7 تا12ساله که تشخیص اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه بر اساس کرایتریای DSM-5 و مصاحبه روان پزشک کودک و نوجوان،دریافت نموده بودند وارد مطالعه شدند. ابزار این مطالعه و پژوهش شامل پرسشنامه های توانایی ها و مشکلات (SDQ)، کانرز-فرم کوتاه والدین،SNAPV)) و مقیاس های فرزند پروری آرنولد و افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) بودند. والدین این32 کودک به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شده و گروه مداخله، تحت آموزش فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب در پنج جلسه 90 دقیقه ای و گروه شاهد تحت جلسات غیر ساختاریافته گروهی، قرار گرفتند. ارزیابی در بدو مطالعه، پایان جلسات و چهار هفته بعد انجام شد. داده ها با آمار توصیفی و آزمون T، مجذور کای، آزمون لوین و کولموگروف اسمیرنوف با کمک نرم افزار spss نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که نمرات گروه مداخله نسبت به شاهد در آزمون های مقیاس فرزند پروری آرنولد، SDQ ،کانرز (به جز خرده مقیاس های سایکوسوماتیک، اضطراب و مشکلات اجتماعی)، DASS-21 و SNAP-V معنی دار بود ((p<0.05. نتیجه گیری: فرزند پروری بر اساس تئوری انتخاب در والدین کودکان مبتلابه اختلال بیش فعالی-کم توجهی همراه با اختلال نافرمانی مقابله جویانه در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس و کاهش مشکلات رفتاری و افزایش توانایی های این کودکان بسیار مؤثر است.
ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی، به لحاظ نوع داده ها کیفی و همچنین به لحاظ ماهیت فراترکیب بود. جامعه موردمطالعه کلیه اسناد، مبانی نظری و پیشینه مرتبط با به کارگیری هوش مصنوعی نظام آموزش وپرورش کشور در پایگاه های داده داخلی (1392-1403) و خارجی (2004-2024) بود. روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند و حجم نمونه بر اساس حذف سیستماتیک بر اساس نمودار جریان مدل پریزما بود. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری و مرور سیستماتیک اسناد و ادبیات بود. به منظور محاسبه روایی از چک لیست 27 موردی بر اساس مدل پریزما و همین طور به منظور محاسبه پایایی از ضریب کاپای کوهن استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. شیوه تجزیه وتحلیل داده ها تحلیل مضمون شامل مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر با نرم افزار Maxqda-V2020 بود. یافته های نشان داد، مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری شامل مدیریت و بهبود روند یادگیری (استفاده از سیستم های هوش مصنوعی برای سازگاری با نیازهای فردی دانش آموزان، بازخورد و ارزیابی مستمر، تحلیل داده های یادگیری و همکاری انسان-ماشین)؛ بهبود عملکرد معلمان (افزایش مهارت های فناورانه، تقویت نقش هدایت گری و مربیگری، پایش پیشرفت تحصیلی و طراحی محتوا و فعالیت های تکمیلی)؛ توسعه محتوای آموزشی هوشمند (تولید محتوای چندرسانه ای، تعامل مؤثر با سیستم های هوش مصنوعی، وجود ابزارهای تحلیل داده و قابلیت به روزرسانی) و نوآوری در آموزش و یادگیری (سیستم های یادگیری تطبیقی، پیاده سازی رویکردهای نوین تدریس و ارتباط هوشمند با دانش آموزان) بود.