مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اجتناب شناختی
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی رابطه پردازش پس رویدادی و اجتناب شناختی با اضطراب اجتماعی در دانشجویان است.
روش: جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویانی می باشند که در نیمسال اول سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای 400 دانشجو (221 دختر و 179 پسر) انتخاب شدند و به پرسشنامه پردازش پس رویدادی، پرسشنامه اجتناب شناختی و مقیاس انواع واکنش هراس پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام و برنامه SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.
یافته ها: بین پردازش پس رویدادی و اضطراب اجتماعی در کل دانشجویان همبستگی معنادار وجود دارد. هم چنین بین فرونشانی فکر، جانشینی فکر و تبدیل تصورات به افکار و اضطراب اجتماعی در کل دانشجویان همبستگی بالایی وجود دارد اما بین حواس پرتی و اجتناب از محرکتهدیدکننده و اضطراب اجتماعی همبستگی معنادار نبود. متغیر های پردازش پس رویدادی و جانشینی فکر بهترین پیش بینی کننده های اضطراب اجتماعی محسوب می شوند به طوری که 19 درصد واریانس اضطراب اجتماعی توسط این متغیر ها قابل تبیین می باشند.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که مبتلایان به اضطراب اجتماعی در قبال رویدادهای محیطی به پردازش شناختی می پردازند و این پردازش پس رویدادی آن ها را به سوی اجتناب بیشتر از محیط اجتماعی سوق می دهدو تداوم اضطراب اجتماعی را پیش بینی می کند. افزایش آگاهی و استفاده از درمان های شناختی به در مان اضطراب اجتماعی و بهبود عملکرد اجتماعی آن ها کمکمی کند.
مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل و باورهای مثبت در مورد نگرانی بین بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل و باورهای مثبت در مورد نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر نقش بسزایی ایفا می کنند و به ایجاد، تداوم و تشدید علائم این اختلال منجر می شوند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه این مولفه های شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی بود. در این راستا، تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و 30 نفر از افراد عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، سپس پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی، پرسشنامه چرا نگرانی و پرسشنامه ی جهت-گیری منفی به مشکل اجرا شد. نتایج نشان داد بین گروه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی در مولفه های جهت گیری منفی به مشکل (13/19F=0001/0P<) و عدم تحمل بلاتکلیفی (88/23F= ، 0001/0P<) تفاوت معنادار وجود دارد. تلویحات عملی و نظری یافته ها در قسمت نتیجه گیری مورد بحث واقع شده است.
نیمرخ نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی در دانش-آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص بود. این پژوهش، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر کلاس پنجم ابتدایی مدارس عادی و اختلال یادگیری شهر اردبیل در سال تحصیلی 1393 می باشد. آزمودنی های پژوهش شامل 80 نفر از دانش آموزان این مدارس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند (40 نفر برای هر گروه). برای جمع آوری داده ها ازمقیاس نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که بین دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص در نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). به عبارت دیگر نارسایی شناختی، نارسایی هیجانی و اجتناب شناختی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بیش تر از دانش آموزان عادی است. این نتایج نشان می دهد که متغیرهای شناختی و هیجانی با ایجاد شکاف بین تفکر و هیجانات فرد و هم چنین اجتناب از پذیرش آن، می توانند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص را با موانع مهمی روبرو سازند؛ بنابراین توجه به عوامل مربوطه از سوی مسئولین در جهت پیشگیری از این اختلالات در این دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است.
مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسة متغیر های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل، بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی بود. مواد و روشها: از سه گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و افراد سالم، هر یک به تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های مورد نیاز، در سه گروه، پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی ایالت پنسیلوانیا، اجتناب شناختی و جهت گیری منفی به مشکل، به کار گرفته شد. داده ها به روش واریانس چند متغیره و واریانس تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت بین افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال اضطراب فراگیرو افراد عادی در چهار متغیر به سطح معناداری رسیده است(P<0/05). تحلیل واریانس نیز نشان داد، بین متغیرهای شناختی فوق در سه گروه، تفاوت به سطح معناداری رسیده است (P<0/05). بعلاوه، آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق در دو گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی نشان داد که در متغیر های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و جهت گیری منفی به مشکل، تفاوت به سطح معناداری رسیده است (P<0/05). آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق، در دو گروه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال افسردگی اساسی نشان دادکه هیچ یک از متغیر های شناختی فوق به سطح معناداری نرسیده است (P>0/05). همچنین آزمون تعقیبی توکی در مورد متغیر های شناختی فوق در دو گروه افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و افراد عادی نشان داد که همه متغیر ها به سطح معناداری رسیده است( P<0/05). نتیجه گیری: بر اساس موارد فوق می توان نتیجه گرفت که این ویژگی های شناختی در اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی موثر است.
مقایسه مولفه های شناختی اضطراب بین بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواسی جبری و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل و باورهای مثبت در مورد نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی جبری نقش بسزایی ایفا می کنند و به ایجاد، تداوم و تشدید علائم این اختلال منجر می شوند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه این مؤلفه های شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، وسواسی جبری و افراد عادی بود. در این راستا، تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری و 30 نفر از افراد عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، سپس پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی و پرسشنامه جهت گیری منفی به مشکل و پرسشنامه چرا نگرانی اجرا شد. یافته ها نشان داد بین سه گروه، حداقل در یکی از متغیرهای شناختی تفاوت معنادار وجود دارد. تلویحات عملی و نظری نتایج مورد بحث واقع شده است.
مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف پژوهش حاضر مقایسه خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی در بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری بود.
روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مادران دانش آموزان 9 تا 14 ساله با و بدون مشکلات ویژه یادگیری شهر اردبیل در سال 1392 بود. آزمودنی های پژوهش شامل 80 نفر از مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 80 نفر از مادران دانش آموزان عادی که به شیوه همتاسازی (بر اساس سن مادر، تحصیلات و تعداد فرزندان) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های خود بیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین مادران دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری در خودبیمار انگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی تفاوت معناداری وجود دارد ( P< 0/001)
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که مادران کودکان با مشکلات ویژه یادگیری در مقایسه با مادران کودکان بدون مشکلات ویژه یادگیری از خودبیمارانگاری، اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی بیشتری رنج می برند، بنابراین انجام مداخله های آموزشی و درمانی برای بهبود وضعیت روان شناختی مادران دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری ضروری است.
مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان، اجتناب شناختی و خود تنظیمی عاطفی در دانش آموزان با و بدون آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف از این پژوهش مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان، اجتناب شناختی و خود تنظیمی عاطفی در دانش آموزان با و بدون آسیب بینایی بود. روش پژوهش:روش پژوهش حاضر زمینه یابی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان نابینا به حجم 30 نفر و دانش آموزان بینا مقطع راهنمایی شهر اهواز که در سال تحصیلی 94- 93 مشغول به تحصیل بودند. از میان جامعه آماری به دلیل حجم کم دانش آموزان نابینا همان30 نفر به روش نمونه گیری سرشماری و 30 دانش آموز بینا به روش نمونه گیری خوشه ای از مناطق 1 و 3 شهر اهواز انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تنظیم هیجان (گارنفسکی)، مقیاس اجتناب شناختی( سکستون و دوگاس) و مقیاس خود تنظیمی عاطفی ( مارس ) استفاده شده است. داده های بدست آمده از طریق تحلیل واریانس چند متغیری( MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان دادند که دانش آموزان نابینا در راهبردهای تنظیم هیجان، اجتناب شناختی و خود تنظیمی عاطفی با همتایان بینای خود تفاوت معناداری دارند، بدین معنا که پائین تر از دانش آموزان عادی بودند ( p<0/05). نتیجه گیری:با توجه به نتایجی که از این پژوهش حاصل شد، پیشنهاد می گردد مدارسی که دارای دانش آموزان نابینا هستند ضمن شناسایی و تشخیص توانایی های هیجانی در دانش آموزان نابینا آموزش های جهت بهبود توانایی های شناختی و تنظیم عواطف آنان در محیط های گوناگون ارائه کنند.
مدل شناختی اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان: نقش متغیرهای شناختی و فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی مدل شناختی اضطراب بر اساس مدل دوگاس، در بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. در این مدل متغیرهای شناختی عدم تحمل ابهام، باورهای مثبت در مورد نگرانی، اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل و اثرات مستقیم و غیرمستقیم آن ها بر نگرانی و اضطراب، در قالب مدل اندازه گیری و ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. روش: سیصد نفر از مبتلایان به بیماری سرطان به صورت دردسترس در یک بیمارستان و کلینیک شیمی-درمانی در اصفهان انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که این مدل در بیماران مبتلا به سرطان از برازش مناسبی برخوردار است و روابط بین متغیرهای میانجی با متغیرهای برون زا و درون زا معنادار بوده و واریانس معناداری از نگرانی و اضطراب توسط متغیرهای مورد بررسی مدل در این گروه از بیماران تبیین شده است. نتیجه گیری: بررسی مدل پیشنهادی در این پژوهش نشان داد که داده های به دست آمده از شرکت کنندگان مبتلا به بیماری سرطان با مدل دوگاس (2004) برازش خوبی دارد.
نقش مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دیابت یکی از بیماری های شایع در ایران و جهان می باشد که مزمن، پیش رونده و پرهزینه است و عوارض متعددی ایجاد می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دیابتی صورت گرفت. روش: روش اجرای پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر اردبیل در سال 1394 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس 124 نفر از بیماران دیابتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از ابزارهای اجتناب شناختی سکستون و دوگاس (2008)، باور فراشناختی ولز (2004) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) استفاده شد. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی با کیفیت زندگی بیماران دیابتی رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0< p). ضرایب بتای متغیرهای پیش بین نیز نشان داد واپس زنی افکار 16/0-، جانشینی افکار 20/0-، اجتناب از موقعیت ها 22/0-، تبدیل تصور به فکر 24/0- و باور فراشناختی12/0- به شکل معناداری کیفیت زندگی بیماران دیابتی را تبیین می کنند (05/0< p). نتیجه گیری: در نتیجه می توان بیان نمود که مؤلفه های اجتناب شناختی و باور فراشناختی در زمره متغیرهای مرتبط با کیفیت زندگی بیماران دیابتی بودند و توانایی پیش بینی آن را دارند.
اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس بر عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی و باورهای مثبت نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، در دهه گذشته، با پیشرفت و گسترش نظریه های مختلف درباره "نگرانی"، به عنوان یک مؤلفه شناختی بنیادین در این اختلال، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. اختلال اضطراب فراگیر، به عنوان یک اختلال مزمن، اغلب چندین سال قبل از افسردگی بروز می کند. امّا مطالعات اندکی درخصوص سبب شناسی و مداخلات درمانی این اختلال صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس بر عدم تحمل بلاتکلیفی ، اجتناب شناختی و باورهای مثبت نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: در این پژوهش از طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه این پژوهش، پنج نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود که ملاک های ورود و خروج را دارا بودند. نمونه گیری پژوهش به صورت در دسترس انتخاب شد. تأیید تشخیص اختلال اضطراب فراگیر بر اساس مصاحبه بالینی ساختار یافتهSCID-I) ) و تشخیص روانشناس بالینی انجام شد. برای سنجش و ارزیابی قبل و بعد از مداخله شناختی مبتنی بر مدل داگاس از مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS)، پرسشنامة نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ)، پرسشنامه چرا نگرانی (WWQ-II) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اندازه اثر محاسبه شده در مقیاس عدم تحمل بلا تکلیفی 72/0، اجتناب شناختی 79/0 و باورهای مثبت در مورد نگرانی 66/0 بود. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش نتیجه گیری می شود که شناخت درمانی به شیوه داگاس توانسته بر روی عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای مثبت در مورد نگرانی و اجتناب شناختی اثر مثبتی داشته باشد و باعث کاهش علائم شده است. همچنین این درمان می تواند یکی از گزینه های مؤثر در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر (GAD) در کنار سایر مداخلات دارویی باشد.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرانی و اجتناب شناختی در دانشجویان اضطرابی
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: اختلال های اضطرابی از شایع ترین اختلال های روان پزشکی در جمعیت عمومی است. مطالعه ی حاضر با هدف کارآزمایی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر نگرانی و اجتناب شناختی در دانشجویان اضطرابی انجام شده است.
مواد و روش کار: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. 30 دانشجوی با اضطراب بالا پس از اجرای آزمون تشخیصی (سیاهه ی اضطراب حالت-صفت) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه به طور برابر (15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند.
یافته ها: داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری کوواریانس (ANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی راهبرد مفید و مؤثری برای کاهش نگرانی و اجتناب شناختی در دانشجویان اضطرابی می باشد.
بحث و نتیجه گیری: مطابق با یافته های این مطالعه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند روش مؤثری برای کاهش اضطراب از طریق تقلیل نگرانی و اجتناب شناختی است.
پیش بینی مؤلفه های اضطراب امتحان با توجه به اهمال کاری رفتاری، اهمالکاری تصمیم گیری و اجتناب شناختی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف اضطراب امتحان، مشکل مهم آموزشی در میان دانش آموزان و دانشجویان سراسر جهان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اهمال کاری رفتاری، اهمال کاری تصمیم گیری و اجتناب شناختی با مؤلفه های اضطراب امتحان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز است. مواد و روش ها پژوهش حاضر، مطالعه ای پیمایشی و از نوع همبستگی است. نمونه این پژوهش شامل 200 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز هستند که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس اهمال کاری عمومی لای، مقیاس اهمال کاری تصمیم گیری مان، پرسش نامه اجتناب شناختی سکستون و پرسش نامه اضطراب امتحان فریدمن استفاده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از همبستگی متعارف و رگرسیون چندگانه استفاده شد. داده ها با استفاده از نگارش 17 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها یافته ها نشان دادند ترکیب خطی مؤلفه های اضطراب امتحان را می توان با ترکیب خطی متغیرهای پیش بین، پیش بینی کرد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، اهمال کاری رفتاری و تصمیم گیری به طور معناداری پیش بینی کننده تحقیر اجتماعی (001/0 >P ، 238/0= β و 001/0 >P ، 302/0= β ) و خطای شناختی (001/0 >P ، 381/0= β و 006/0 >P ، 204/0= β ) در دانشجویان بودند. همچنین، اهمال کاری رفتاری و اجتناب شناختی پیش بینی کننده تنیدگی (001/0 >P ، 314/0= β و 002/0 >P ، 246/0= β ) بودند. نتیجه گیری از آنجا که متغیرهای مذکور نقش مؤثری در اضطراب امتحان دارند، ضروری است دانشگاه ها توجه بیشتری به عوامل تأثیرگذار بر کاهش اهمال کاری و اجتناب شناختی داشته باشند تا از این طریق اضطراب امتحان کاهش یابد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری معطوف بر عدم تحمل ابهام و درمان دارویی بر مؤلفه های نگرانی، عدم تحمل ابهام و اجتناب شناختی در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف اختلال اضطراب فراگیر (GAD) وضعیت آشفته ساز بسیار شایعی در محیط های اجتماعی و مراکز مراقبت های اولیه است. دریافت نکردن درمان های مؤثر روان شناختی و دارویی برای آن، هزینه های گزافی را بر خانواده و جامعه تحمیل کرده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری معطوف بر عدم تحمل ابهام با درمان دارویی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. مواد و روش ها در طرحی شبه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با دو گروه، 24 نفر از بیماران زن مبتلا به GAD پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب شدند و در دو گروه درمانی قرار گرفتند: گروه اول درمان شناختی رفتاری معطوف بر عدم تحمل ابهام (CBT-IU) که 12 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان و گروه دوم درمان دارویی که 12 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جامعه مدنظر در گروه اول (گروه درمان روان شناختی) شامل تمامی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان و جامعه مدنظر در گروه دوم (گروه کنترل و درمان دارویی) شامل تمامی بیماران زن مراجعه کننده به مراکز درمانی خصوصی شهر سنندج بود. گروه اول (CBT-IU) 12 جلسه درمان انفرادی هفتگی را دریافت کردند و گروه دوم زیر نظر روان پزشک با داروهای ضد اضطراب (SSRIs) تحت درمان دارویی قرار گرفتند. تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه های نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ)، عدم تحمل ابهام (IUS) و اجتناب شناختی (CAQ) را کامل کردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (Repeated Measure) و با استفاده از نرم افزار SPSS 21 تحلیل شدند. یافته ها نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد تفاوت نمرات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در متغیرهای نگرانی (F=12/53؛ P<0/05)، عدم تحمل ابهام (F=4/40؛ P<0/05)، و اجتناب شناختی (F=0/45؛ P<0/05) از لحاظ آماری معنی دار است. نتیجه گیری از آنجا که مداخله شناختی رفتاری به طور اختصاصی به مؤلفه های شناختی (نگرانی، عدم تحمل ابهام و اجتناب شناختی) می پردازد و ابزارهای انتخاب شده نیز اغلب مؤلفه های مرتبط با مداخله انجام شده برای این گروه را می سنجند، اثربخشی بیشتر این درمان بر متغیرهای بررسی شده در مقایسه با درمان دارویی توجیه پذیر است. با توجه به تأثیر درمان شناختی رفتاری معطوف بر عدم تحمل ابهام بر مؤلفه های شناختی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، این نتایج برای متخصصان بالینی دست اندرکار در مراکز درمانی تلو یحا ت کاربردی دارد.
مقایسه اثربخشی مدل درمانی رویارویی و بازداری از پاسخ و روش کاهش فکر خطرناک بر کاهش ناگویی خلقی و اجتناب شناختی بیماران وسواسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
109 - 126
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مدل درمانی رویارویی و بازداری از پاسخ و روش کاهش فکر خطرناک بر کاهش ناگویی خلقی و اجتناب شناختی بیماران وسواسی انجام شد. این مطالعه از طرح های نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به وسواس فکری – عملی بود که در سال 1395 به مراکز مشاوره شهرکرد مراجعه نموده بودند. از میان آنها 48 نفر به صورت نمونه گیری داوطلبانه ی مبتنی بر هدف، انتخاب و سپس در سه گروه 16نفره به صورت تصادفی گمارده شدند. مراجعان گروه اول روش درمانی کاهش فکر خطرناک و مراجعان گروه دوم روش درمانی رویارویی و بازداری از پاسخ را به صورت انفرادی هر درمان را به مدت 10جلسه 60دقیقه ای دریافت کردند. از پرسشنامه های "اجتناب شناختی سکستون و داگاس و آلکسی تیمیا " برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی فیشر استفاده شد. یافته ها نشان داد که هر دو روش درمانی رویارویی و بازداری از پاسخ و کاهش فکر خطرناک بر کاهش اجتناب شناختی اثربخش می باشند، اما تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو شیوه درمانی بر کاهش ناگویی خلقی بیماران وسواسی وجود دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت که روش درمانی کاهش فکر خطرناک اثربخش تر از روش درمانی رویارویی و بازداری از پاسخ بر ناگویی خلقی و اجتناب شناختی بیماران وسواسی می باشد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی بر نشخوار فکری و اجتناب شناختی در بیماران دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
41 - 56
حوزه های تخصصی:
درمان فراتشخیص از جمله درمان های جدیدی است که اثر آن بر تعدادی از متغیرهای روان شناختی تأیید شده است . هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان فراتشخیصی بر نشخوار فکری و اجتناب شناختی در بیماران دیابت نوع 2 بودهاست. روش پژوهش نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود. در این پژوهش، 32 نفر از بیماران دارای دیابت نوع 2 در دامنه سنی 40 - 50 سال به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (8 مرد و 8 زن) و کنترل (8 زن و 8 مرد) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها در پیش آزمون و پس آزمون از مقیاس پاسخ های نشخواری و پرسشنامه اجتناب شناختی استفاده شد. برای گروه آزمایش 12 جلسه یک ساعته درمان فراتشخیصی آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان فراتشخیص بر کاهش نمرات نشخوار فکری و کاهش فرونشانی فکر، اجتناب از محرک های تهدیدکننده و تبدیل تصورات به افکار (سه بعد از اجتناب شناختی) در بیماران دیابت نوع 2 اثرگذار بوده است. بر اساس یافته ها درمان فراتشخیص برای کاهش مشکلات روان شناختی بیماران دیابت نوع 2 و مخصوصاً نشخوار فکری و اجتناب شناختی پیشنهاد می شود.
تأثیر آموزش مثبت اندیشی بر اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی مادران کودکان با ناتوانی های یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
148-158
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: حضور یک کودک دارای ناتوانی یا بیماری، برای والدین و به خصوص مادران بسیار تنش آور است زیرا که آنها تنیدگی، احساس گناه، و خستگی بیشتری را تجربه می کنند. هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت مثبت اندیشی بر اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی مادران کودکان با ناتوانی های یادگیری خاص بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح تک گروهی با پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان با ناتوانی یادگیری خاص شهر طارم در سال 1396 بود که از بین آنها 20 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، 2000) و پرسشنامه اجتناب شناختی (سکستون و داگاس، 2004) بود. مثبت اندیشی به صورت 7 جلسه 120 دقیقه ای به گروه آزمایش آموزش داده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب d کوهن و ضریب g هدگس بررسی شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از ضریب کوهن و ضریب g نشان داد نمرات گروه آزمایش در مقایسه با نمرات گروه گواه، در متغیر اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی به طور معناداری کاهش یافته است (0/01 < p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر مهارت مثبت اندیشی با ایجاد تفکرات و روان بنه های ذهنی مثبت توانسته است اضطراب اجتماعی و اجتناب شناختی مادران کودکان با ناتوانی یادگیری خاص را بهبود بخشد.
نقش همجوشی شناختی، ادراک تعامل اجتماعی و مؤلفه های اجتناب شناختی در پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش همجوشی شناختی، ادراک تعامل اجتماعی و مؤلفه های اجتناب شناختی در پیش بینی فرسودگی شغلی معلمان صورت پذیرفت. روش اجرای این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مرد شهرستان پارس آباد در سال 95-1394 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی 104 نفر از معلمان مرد از نقاط مختلف شهر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (MBI)، ادراک تعامل اجتماعی گلاس (SIQ)، مقیاس اجتناب شناختی سکستون و داگاس (CAQ) و مقیاس فرسودگی شغلی ماسلاچ (MBI) استفاده شد. داده های پژوهش نیز با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین همجوشی شناختی با فرسودگی شغلی معلمان رابطه مثبت معنادار و بین ادراک تعامل اجتماعی با فرسودگی شغلی رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0 p
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بود. مواد و روش ها پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دارای اختلال یادگیری خاص کلاس پنجم ابتدایی بود که در سال تحصیلی 94-1393 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از این دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (20 نفر برای هر گروه). برای جمع آوری داده ها از آزمون ریاضی کی مت، آزمون هوشی ریون، آزمون خواندن شفیعی و همکاران، آزمون بیان نوشتاری فلاح چای، پرسشنامه اجتناب شناختی و مصاحبه تشخیصی بر اساس DSM-5 استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. یافته ها نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش معنی داری در اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص شده است (001/0P<). نتیجه گیری درمان پذیرش و تعهد با آگاه کردن افراد از هیجانات منفی و کمک به آن ها درپذیرش این هیجانات، موجب کاهش اجتناب شناختی افراد شد.
مقایسه انعطاف پذیری شناختی، اجتناب شناختی و ناگویی خلقی در دانش آموزان پسر با و بدون اختلال لکنت زبان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مبتلایان به لکنت مانند سایر افراد مستعد رنج بردن از ترس ها، استرس، نگرانی ها و اضطراب هستند. هدف: هدف از این پژوهش مقایسه انعطاف پذیری شناختی، اجتناب شناختی و ناگویی خلقی در دانش آموزان پسر با و بدون اختلال لکنت زبان مقطع متوسطه شهر تهران است. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ تشکیل دادند. از میان نواحی آموزش و پرورش، ناحیه ۱۸ به صورت تصادفی انتخاب و از بین تمامی مدارس ناحیه آموزشی مذکور، تعداد ۳۰ دانش آموز پسر دارای اختلال لکنت زبان به روش نمونه گیری هدفمند و ۳۰ دانش آموز پسر بدون لکنت زبان به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان حجم نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های انعط اف پ ذیری ش ناختی دنیس و ون دروال، اجتناب شناختی سکستون و داگاس، ناگویی خلقی تورنتو و شدت لکنت رایلی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که نمرات میانگین دانش آموزان دارای اختلال لکنت در مقایسه با همتایان عادی در انعطاف پذیری شناختی پایین تر، اما در اجتناب شناختی و ناگویی خلقی بالاتر است (۰/۰۵ p< ). نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به اختلال لکنت نسبت به همتایان عادی خود در متغیرهای انعطاف پذیری شناختی ضعیف تر و در اجتناب شناختی و ناگویی خلقی نسبت به افراد عادی بالاترند.
اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر شناخت اجتماعی، کنترل مهاری و اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
89 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر شناخت اجتماعی، کنترل مهاری و اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی است. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دارای اختلال ریاضی پایه ششم ناحیه یک شهر تبریز در سال تحصیلی 98-97 بودند که از جامعه حاضر تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل (15 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه مداخله در معرض توانبخشی شناختی رایانه ای قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از آزمون های شناخت اجتماعی، کنترل مهاری، اجتناب شناختی و آزمون کی مت ریاضی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که توانبخشی شناختی رایانه ای بر شناخت اجتماعی، کنترل مهاری و اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی تأثیر دارد و باعث افزایش شناخت اجتماعی و کاهش کنترل مهاری و اجتناب شناختی در دانش آموزان می شود. نتیجه گیری: به کارگیری توانبخشی شناختی رایانه ای بر دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی پیشنهاد می گردد.