فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
65 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل عمده ای که در سالیان بعد از انقلاب به خصوص در دهه های اخیر توسط مسئولان و سیاست گذاران فرهنگی مطرح بوده، مسئله بحران هویت است. این بحران که نتیجه تلاقی سه فرهنگ ایرانی، اسلامی و غربی و تقابل آن ها در برابر یکدیگر طی سده های متمادی است، چالش ها و آسیب هایی جدی را در مسیر هویت ایرانی قرار داده است. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت و تحلیل شبکه هویتی نوجوانان اقوام مختلف و فهم پیچیدگی های آن، اولویت ها و برجستگی های این شبکه ها است تا بتوان به درک جامعه از الگوهای هویت ایرانی در بین نوجوانان دست پیدا کرد. در این مقاله با اتکا به چارچوب نظری ترکیب گرا عناصر هویتی نوجوانان مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با رویکرد کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است و جامعه آماری هم نوجوانان شهرهای زاهدان، اهواز، ارومیه، سنندج و گرگان است. نمونه آماری 2000 نفر است که پس از جمع آوری اطلاعات، داده های تحقیق از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS ،AMOS و UCINET تحلیل شبکه رابطه بین ابعاد هویت به صورت جداول و نمودارهای ترسیم شد. با توجه به تحلیل شبکه منابع هویتی نوجوانان، می توان گفت که هویت مدنی با بقیه سازه های منابع هویتی ارتباط ندارد و این عدم ارتباط شامل سازه های درون برد هویت ملی و همچنین سازه های مابقی ابعاد هویت است. به نظر می رسد سازه های فرهنگی نقش زیرساختی و اساسی در هویت یابی افراد در دوره های نوجوانی دارد و ابعاد رفتاری، تاریخی و سیاسی هویت متأثر از فرهنگ است و چون عنصر فرهنگ یک کل انگیزشی شناختی و رفتاری است، عامل اصلی ارتباط تمامی ابعاد هویتی فرد است.
بررسی تطبیقی نقش میانجی هویت شهری و هویت محله در تأثیر کالبد شهری بر فرهنگ شهروندی در شهرهای کاشان و یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
103 - 145
حوزههای تخصصی:
امروزه مبحث هویت شهری و محله ای از مسائل مهم شهرها است. کم توجهی به مؤلفه های هویتی شهرها در شرایط کنونی باعث عدم مشارکت شهروندان در فعالیت های اجتماعی و پایین بودن احساس تعلق مکانی شده است و از نتایج این امر، موجب تضعیف بسیاری از رفتارهای شهروندان است. در این بین، کیفیت ویژگی های کالبد شهر بر زیست ساکنان تأثیر دارد. در این راستا پژوهش حاضر در پی بررسی تطبیقی نقش میانجی هویت شهری و هویت محله در تأثیر کالبد شهری بر فرهنگ شهروندی در شهرهای کاشان و یاسوج می باشد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و اطلاعات با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شد. حجم نمونه با محاسبه فرمول کوکران 384 پرسشنامه و به تناسب جمعیت جامعه آماری، برای شهر کاشان 266نفر و شهر یاسوج 118نفر توزیع گردید. نتایج نشان داد که در میان شاخص های کالبد شهری عامل (مبلمان، معابر و خوانایی شهر) در شهر کاشان با وزن 93/0 و عامل حمل ونقل شهری در شهر یاسوج با وزن 81/0 و در بین شاخص های فرهنگ شهروندی به صورت مشترک عامل مسئولیت پذیری اجتماعی در شهر کاشان با وزن 81/0 و در شهر یاسوج با وزن 79/0 بیشترین بارهای عاملی به خود اختصاص داده اند. همچنین بین کالبد شهری و فرهنگ شهروندی در شهر کاشان 33/0 و در شهر یاسوج 21/0 رابطه معناداری وجود دارد. در همین رابطه متغیر هویت شهری با میانجی گر کامل و متغیر هویت محله با میانجی گر جزئی در شهرهای کاشان و یاسوج را توانسته اند نقش ایفا نمایند.
الگوی ساختاری سرمایه روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده با کیفیت زندگی: نقش میانجی توانمندی روان شناختی (مطالعه موردی: دختران ساکن در خانه های شبانه روزی شهر رشت)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
155 - 197
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هرسال به علت فشارهای اقتصادی و اجتماعی، والدین شمار زیادی از کودکان را در جامعه رها می کنند که رایج ترین شکل مراقبت از این کودکان در سراسر جهان مراقبت و زندگی در پرورشگاه (خانه های شبانه روزی) است. پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش الگوی ساختاری سرمایه روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده با کیفیت زندگی در دختران ساکن در خانه های شبانه روزی با نقش میانجی توانمندی روان شناختی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی بود که در قالب الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه تحقیق دختران ساکن در خانه های شبانه روزی شهر رشت در سال 1400 بود که از بین آنها 120 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سرمایه روان شناختی لوتانز، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران، توانمندی روان شناختی اسپریتزر و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پاسخ دادند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی با نرم افزار SmartPLS3 تحلیل شد.
یافته ها: تمامی متغیرهای برون زا و میانجی یعنی سرمایه روان شناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و توانمندی روان شناختی توانستند 75 درصد از تغییرات کیفیت زندگی را در دختران ساکن در خانه های شبانه روزی پیش بینی کنند که این میزان در حد قوی است. شاخص GOF این مطالعه 586/0 به دست آمده است که با توجه به ملاک تعیین شده در حد قوی است، بنابراین برازش کلی مدل تأیید شد.
بحث: با توجه به نتایج می توان نتیجه گرفت که توانمندی روان شناختی اثرات سرمایه روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده روی کیفیت زندگی ساکنان خانه های شبانه روزی را تشدید می کند و آن را میانجی گری می کند..
رابطه منابع خانوار با مشکلات رفتاری فرزندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
45 - 77
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات رفتاری در میان کودکان به عنوان تغییرات جدّی منفی در نحوه رفتار و کنترل احساسات کودکان توصیف می شود و باعث پریشانی اطرافیان می شود. این امر، منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می شود. لذا هدف پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل مشکلات رفتاری فرزندان با تاکید بر آثار منابع خانواده به ویژه عوامل اقتصادی است.
روش: روش پژوهش میدانی بوده و ابزار مورد استفاده پرسشنامه می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل خانوارهایی است که حداقل یک فرزند در سن مدرسه داشته و محدودیت جغرافیایی ندارند. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش رگرسیون دو وجهی و مدل رگرسیونی پروبیت استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر این است که با فرض ثبات سایر شرایط، ناتنی بودن پدر یا عدم در دسترس بودن پدر بیولوژیکی در 4 سالگی کودک، احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزند را 165/0 واحد افزایش می دهد. همچنین اشتغال به کار تمام وقت مادر در 8 سالگی کودک احتمال بروز مشکل رفتاری در فرزند را 003/0واحد افزایش می دهد.
بحث: مهیا نمودن شرایط به منظور احساس نشدن عدم وجود پدر بیولوژیک از سوی فرزند، عدم اشتغال به کار مادر، فراهم نمودن خانه شخصی برای فرزندان تا 8 سالگی آنان در صورت امکان، رعایت تعادل در خواسته های کودک و برآورده کردن آن ها تا حد امکان، صرف زمان بیشتر پدر و مادر با فرزندان در قالب بازی، سفر تفریحی و پیگیری وضعیت تحصیلی فرزندان از موارد مهمی هستند که می توانند احتمال بروز مشکلات رفتاری در کودکان را کاهش دهند.
بازنمایی مؤلفه های فرهنگی برند ملی جمهوری اسلامی ایران در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۶)
31 - 57
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با هدف افزایش شناخت درباره ی چگونگی بازنمایی مؤلفه های فرهنگی برند ملی جمهوری اسلامی ایران در بستر شبکه ی اجتماعی اینستاگرام، 75 پست نمونه (با نمونه گیری هدفمند) از پنج صفحه ی منتخب در بازه ی زمانی معین، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مبتنی بر 13 مؤلفه ی جمع بندی شده، تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند مؤلفه ی «اماکن و ابنیه» برجسته ترین و اصلی ترین مؤلفه ی فرهنگی بازنمایی شده از برند ملی کشور ایران است. همچنین مؤلفه های «فرهنگ مردمی»، «سبک زندگی فرهنگی» و «مناظر و زیبایی های طبیعی» در این رابطه مؤلفه هایی قابل توجه اند. افزون براین، ویژگی های بازنمایی شده از بعد فرهنگی برند ملی کشور ایران نشان می دهند ایران کشوری غنی و سرشار از پیشینه و میراث تاریخی، هنری، فرهنگی و طبیعی و برخوردار از آثار معماری و مناظر طبیعی زیبا و چشم نواز است. همچنین مردم ایران، مردمی مهربان، صمیمی و مهمان نوازند و به طورکلی، کشور ایران مقصدی بسیار جذاب و لذت بخش برای گردشگران است. درمجموع، مؤلفه های یادشده در بستر اینستاگرام به صورت جذاب و خوشایند برای مخاطبان بین المللی بازنمایی شده اند ولی با توجه به ظرفیت های پرتنوع و پرشمار فرهنگی ایران، این تصویر بازنمایی شده تصویری ناقص است. به طوری که همچنان مؤلفه ها، عناصر و ویژگی های فراوانی از بعد فرهنگی برند ملی کشور ایران نزد مخاطبان بین المللی در بستر شبکه ی اجتماعی اینستاگرام ناشناخته مانده اند.
گونه های هویتی مهاجرین افغان براساس نسبت «خود و دیگری» در آثار سینمایی (مطالعه موردی: فیلم های برادران محمودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
89 - 118
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد است با بهره گیری از مقوله «خود و دیگری» در نشانه شناسی فرهنگی، خوانشی را از سه فیلم «چندمترمکعب عشق»، «شکستن هم زمان بیست استخوان» و «رفتن»، محصول مشترک برادران محمودی (نوید و جمشید) ارائه دهد. براساس پژوهش ها، باتوجه به میزان اهمیت خود یا دیگری، چهار رویکرد مختلف: 1-خود و نه دیگری؛ 2- نه خود، بلکه دیگری؛ 3- هم خود و هم دیگری؛ 4- نه خود و نه دیگری، در نسبت «خود و دیگری» پدیدار می شوند که در پی آن، چهار گونه هویتی ثبات، سازگاری، پذیرش و بی هویتی ظاهر می شوند. این پژوهش به روش کتابخانه ای، با تکیه بر منابع دیداری و نوشتاری و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که: افغان ها به عنوان دیگریِ فرهنگی، چه نوع رویکردها و گونه های هویتی را نسبت به ایرانیان اتخاذ می کنند؟ براساس نتایج پژوهش، برادران محمودی در آثار خود نشان می دهند که افغان ها هر چهار رویکرد را متناسب با میزان ترجمه متون فرهنگی ایرانیان و درنتیجه، مقدار تعامل با ایشان و نیز نحوه برخورد ایرانیان، نسبت به خودِ ایرانی اتخاذ می کنند. به علاوه، این رویکردها به صورت انواع گونه های هویتی در سرزمین مقصد شکل می گیرند که در قالب رفتار و گفتار شخصیت ها نشان داده می شوند. انتخاب این رویکردها به این صورت است که پناهجویان افغان هرچه جوان تر باشند، بیشتر، سازگاری هویتی را انتخاب می کنند و هرچه مسن تر باشند، ثبات هویتی را در پیش می گیرند. با استناد به این آثار، هویت پذیرنده و بی هویتی، کمتر در افغان ها دیده می شود.
راهبردهای ساده سازی خط مشی گذاری عمومی: بررسی چارچوب ها، نظریه ها و الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
95-125
حوزههای تخصصی:
سطوح مفهومی مختلف خط مشی گذاری عمومی مانند چارچوب ها، نظریه ها و الگوها، برای ارتقا فهم از موقعیت و ساده سازی آن طراحی و تدوین شده اند ولی استفاده از آن ها، نیازمند شناخت تمایز آن ها با یکدیگر است. این پژوهش، از حیث جهت گیری پژوهش بنیادی، از نظر نوع داده ها کیفی است که برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش مرور ادبیات نظام مند استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیمی از خط مشی گذاری عمومی که قابل طرح در سطح چارچوب هستند شامل چارچوب توسعه و تحلیل نهادی و چارچوب ائتلاف مدافع، مفاهیم مطرح در سطح نظریه شامل نظریه تعادل گسسته، نظریه جریانات چندگانه، نظریه شبکه های خط مشی و نظریه ساخت اجتماعی و مفاهیم قابل بررسی در سطح الگو شامل الگوی عقلایی، الگوی فرایندی، الگوی نهادی، الگوی سیستمی و الگوی آشفته می شوند. علاوه بر این، سطوح مفهومی خط مشی گذاری عمومی از طریق معیارهای مشترکی با یکدیگر نیز دارای ارتباط طولی هستند. این معیارها عبارت اند از: هدف، نگاه به بازیگران و عرصه کنش. بررسی این سطوح مفهومی و مقایسه آن ها با یکدیگر، دانش پژوه خط مشی را توانا می سازد تا اثر علمی خود را میان این سطوح مفهومی تعیین وضعیت کند، محدوده و مرزهای آن را تعیین کند و از مشتبه سازی الگوها با نظریه ها و نظریه ها با چارچوب ها پرهیز کند.
پوزیتیویسیم ایرانی: میرزاملکم خان ناظم الدوله، آگوست کنت و اندیشه ی تغییر و پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
353 - 379
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: میرزاملکم خان ناظم الدوله، از یک سو رجل سیاسی بانفوذی است که نقش مؤثری در قدرت سیاسی حاکم داشته و از سوی دیگر روشنفکری آرمان گراست که سودای فراتر رفتن از وضع موجود و حرکت در مسیر پیشرفت جامعه ی ایران را در سر می پرورانده است. این دوگانگی در نقش آفرینی او، موجب شده است که چهره ای متناقض و حتا متضاد از او ترسیم گردد. هدف تحقیق حاضر عبارت است از فهم رابطه ی بین کنش های سیاسی میرزاملکم خان با اندیشه های وی.
روش و داده ها: این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و به کارگیری چارچوب نظری پوزیتیویسم، به ویژه آراء آگوست کنت انجام شده است. بر این اساس، مقولات بنیادینی چون «جبری و جهان شمول بودن حرکت تاریخ»، «اندیشه ی ترقی و اعتقاد به پیشرفت»، «علم گرایی»، «محوریت نظم و قانون گرایی»، «تقسیم کار و تخصصی شدن»، و «نخبه گرایی و دیوان سالاری» از آثار ملکم خان استخراج و تحلیل شدند. روایی و پایایی تحقیق نیز با انتخاب چارچوب نظری مناسب و تدوین مقولات جامع و مانع به دست آمد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که تمامی عناصر شش گانه ی پوزیتیویسم کنت، با قوت در اندیشه های ملکم خان وجود دارد. ازین منظر، می توان وی را پیرو پوزیتیویسم کنت دانست که راه برون رفت از عقب ماندگی ایران را در پیروی از همان سنت پوزیتیویستی جستجو می کرد.
بحث و نتیجه گیری: ریشه های دوگانگی در کنش ها و اندیشه های میرزاملکم خان را می توان در تأثیرپذیری او از پوزیتیویسم اروپایی و به ویژه آراء کُنت یافت. این تأثیرپذیری، بسیاری از اقدامات و موضع گیری های سیاسی و اجتماعی وی هم چون موافقت با اعطای امتیازات به بیگانگان و پیروی بی چون وچرا از اصول تمدن جدید را توجیه می کند. این اقدامات را نمی توان صرفاً به انگیزه های شخصی نسبت داد، بلکه باید آن ها را بازتابی از بن مایه ی اندیشه های او دانست که ریشه در پوزیتیویسم داشت.
پیام اصلی: اندیشه ی پوزیتیویسم، در ایرانِ آن زمان تنها منحصر به میرزاملکم خان نبوده و نتیجه ی این پژوهش را می توان بر سایر کنشگران اجتماعی و سیاسی هم عصر وی و پس از آن نیز قابل اطلاق دانست. این یافته ها، علاوه بر روشن کردن بخشی از تاریخ فکری ایران، می تواند به درک بهتر نقش اندیشه های غربی در تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر ایران کمک کند.
سایه ی اَبَرگفتمان "بازگشت به خود" بر شکل گیری "اسطوره ی معماریِ مشروعیت خواه" در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو حول یک پرسش بنیادین در رابطه با معماری یک سده ی اخیر ایران شکل گرفته است: چرا آثاری که در آنها به نحوی ارجاع به گذشته مشاهده می شود از مشروعیت بیشتری در نگاه متخصصین و قدرت های سیاسی این دوران برخوردارند. طرح چنین پرسشی، کاوشی جامعه شناختی در لایه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستی را الزام آور می کند. در مسیر پیشبردِ پژوهش، مؤلفه ای تحت عنوان «بازگشت به خویش از طریق ارجاع به گذشته»، به مثابه اَبَرگفتمانی که اقلیم اندیشه ای جامعه را در سیطره ی خود در آورده به وضوح خودنمایی می کند. این گفتمانِ کلان همچون مرکز ثقلی قدرتمند، فضای اجتماعی و سیاسی ایران را به تولید خُردگفتمان هایی گذشته گرا، توسط سه قدرت سیاسیِ حاضر در این دوران هدایت کرده و نیروی آن به قدری است که حتی تجدد و تجددخواهی را به سلطه ی خود در آورده است. در این میان معماری به مثابه رسانه ای برای انتقال این پیام به جامعه، دچارِ همین گذشته گرایی شده است و فراگیری این نگاه، آن را به مرجعی اسطوره ای برای کسب مشروعیت حداکثری بدل کرده که سنگینی آن، فضای بروز گفتمان ها و ظرفیت های دیگر را تنگ کرده و به حاشیه رانده است. این پژوهش بنیادین و نظری، سعی دارد با مطالعه نظام مندِ مفاهیم برآمده از گفتمان تولیدی قدرت در جامعه، مبتنی بر تحلیلی از بستر پارادایم انتقادگرایی، به سطوح زیرین مناسبات قدرت در ایران یک قرن اخیر گذر کرده تا از خلال آن تصویری روشن از چگونگی برآمدن "اسطوره معماری مشروعیت خواه" در معماری معاصر ایران ارائه دهد.
گفتمان مشروطیت در نمایشنامه «شیخ علی میرزا» اثر میرزا رضاخان طباطبائی نائینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی نمایشنامه ی«تیاتر شیخعلی میرزای حاکم ملایر و تویسرکان و عروسی با دختر پادشاه پریان» نوشته ی میرزارضاخان طباطبائی نائینی در چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است. در راستای پاسخ به پرسش هایی چون: گفتمان مشروطه در قالب جهان بینی نویسنده و به مثابه ی عناصری که در تولید و تعبیر متن به کار گرفته شده، چه نظام معنایی را ایجاد کرده است؟این نظام دربرگیرنده ی چه نشانه هایی است؟و برای به حاشیه راندن گفتمان رقیب، تضعیف روابط قدرت و بازتولید ساختارهای فکری از چه ابزارهایی بهره می گیرد؟ مقاله ی حاضر گفتمان مشروطه را واجد کارکرد ایدئولوژیک، در تقابل با گفتمان استبدادی، و بازتاب واقعیات فرهنگی و اجتماعی می داند که گفتمان استبدادی مانع از بازنمایی بی طرفانه ی آن می شود. داده ها از طریق اسنادی و با تحلیل نظام نوشتاری نمایشنامه گردآوری و در سه سطح «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین» تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد ساختار واژگانی و نحوی ایدئولوژ ی بنیاد متن، جهت تخریب حوزه ی اقتدار عمل کرده و نحوه ی عملکرد مشارکین، کنش ها، روابط و کارکرد زبان، در راستای مقابله با طبیعی سازی ایدئولوژی حاکم است، به گونه ای که معانی و دلالت های اجتماعی مدنظر نویسنده را منتقل کند. همچنین به دلیل سلطه ی سنت های جدید زبانی، واژگانی و دستوری مشروطه بر متن، مولف با به کار گرفتن زبان طنز، به مسائل ایدئولوژیک نهفته در زبان، طبقه و فرهنگ می نگرد. نگرشی که محصول فرایند تقدس زدایی از چهره ی پادشاه و جانشینی الگوهایسیاسی جدیدتر با مرکزیت قانون بوسیله ی گفتمان غالب است.
بررسی کارکردهای آشکار و پنهان ساواک ایلام و پیامدهای اجتماعی آن (1340-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴ و ۸۵
85 - 100
حوزههای تخصصی:
سازمان اطلاعات و امنیت کشور، یکی از ارگان هایی بود که در دوریه پهلوی، با الگوبرداری از سازمان های اطلاعاتی غرب و به ویژه موساد و سیا شکل گرفت و دفاتر خود را در تمام مناطق کشور فعال نمود. یکی از مناطقی که این ارگان با استفاده از تجهیزات پیشرفته، فعالیت گسترده ای را در آنجا آغاز کرد، ایلام بود. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شد و با بهره گیری از اسناد منتشر نشده و مصاحبه با صاحب نظران و انقلابیون دهیه 1350، در پی یافتن پاسخ به این سؤالات برآمد که 1- علت توجه ویژیه ساواک به ایلام چه بود؟ 2- این ارگان در این منطقه چه کارکردهایی داشت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که موقعیت جغرافیایی ایلام برای فعالیت درون مروزی و برون مرزی از دلایل توجه ویژیه ساواک به این شهر بوده است. ساواک ایلام کارکردهای چندگانیه منطقه ای، ملی و بین المللی داشت؛ چنانکه از یک سو، با نظارت دقیق بر فعالیت های مردم ایلام و ایجاد فضای رعب و وحشت تلاش می کرد تا هرگونه فعالیت بر علیه رژیم پهلوی را سرکوب کند و با دستگیری، به زندان انداختن و تبعید بسیاری از انقلابیون ایلام، فشارهای زیادی را به خانواده های آنها وارد آورد؛ از سوی دیگر، به واسطیه موقعیت جغرافیایی و مناسب ایلام در ارتباط با شهرهای مذهبی عراق، به ویژه نجف، موقعیت و فعالیت های امام خمینی (ره) را رصد می کرد و گزارش آن را به مرکز ارسال می نمود. علاوه بر این، در این زمان که اسرائیل درگیر جنگ با اعراب بود، ساواک ایلام با همکاری موساد، پایگاهی جاسوسی برای این کشور ایجاد کرده بود و تحرکات کشورهای عربی منطقه را به آنجا مخابره می کرد.
شناسایی و مدل سازی ساختاری - تفسیری عوامل مؤثر بر فرهنگ حسابرسی بخش عمومی در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴ و ۸۵
119 - 142
حوزههای تخصصی:
حسابرسی بخش عمومی، نقش و جایگاهی اساسی در کاهش اشتباهات، تخلف ها و تقلب در حوزه های مالی، بودجه ریزی و گزارشگری سازمان های دولتی دارد و اگر این حسابرسی به صورت مطلوب اجرا شود، موجب بهبود قدرت پاسخگویی دولت، تقویت اعتماد ملی و همبستگی ملت و دولت می شود. با توجه به تأثیر فرهنگ سازی در اجرای کارا و اثربخش حسابرسی بخش عمومی و در راستای تحقق جزء 3 بند الف مادیه 48 قانون برنامیه پنج سالیه هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مدل سازی عوامل مؤثر بر فرهنگ حسابرسی در استان ایلام از طریق روش های طوفان مغزی، تحلیل محتوی، دلفی و تحلیل عاملی اکتشافی و ساختاری - تفسیری انجام شده است. این پژوهش، که جامعیه آماری آن را متخصصان حوزیه حسابرسی بخش عمومی استان ایلام تشکیل می دهند، از نوع بنیادی بوده و با رویکرد توصیفی با نگرش همبستگی و علی - مقایسه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ارزش های «فردی»، «اجتماعی»، «سیاسی»، «اقتصادی»، «اخلاقی»، «مذهبی» و «امنیتی»، عوامل مؤثر بر فرهنگ حسابرسی بخش عمومی در استان ایلام هستند. نتایج ارتباط میان عوامل نیز بر اساس مدل ساختاری - تفسیری و تحلیل میک مک اولویت بندی شده است. دستاورد های پژوهش، راه حلی مناسب را برای بهبود فرهنگ سازی و استفاده از فرصت های حسابرسی بخش عمومی ارائه می کنند.
بررسی عوامل ساختاری تهدیدات اثرگذار بر بازتولید هویت ملی در نوجوانان (مطالعه موردی: دانش آموزان استان کهگیلویه و بویر احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
217 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف: هویت ملی را شاید بتوان از مهم ترین ابعاد هویت مردم یک جامعه دانست. یکی از وظایف نهادهای مهم اجتماع که شامل خانواده، آموزش، سیاست و ... هست کمک به بازتولید هویت ملی در نسل نوجوان و جوان جامعه است. در این پژوهش به بررسی عوامل ساختاری تهدیدات اثرگذار بر بازتولید هویت ملی در نوجوانان استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته شده است. روش: این تحقیق از نوع کمی و پیمایشی است که در طی آن با 400 نفر از نوجوانان 13-16 سالیه استان کهگیلویه و بویر احمد با تکنیک پرسشنامه انجام شده است. پرسشنامه ی مورداستفاده ابزاری محقق ساخته است که روایی آن به شیوه ی روایی صوری و محتوایی و روایی سازه محاسبه گردیده و به واسطه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی آن موردمحاسبه قرار گرفت. داده های تحقیق با استفاده از دو نرم افزار spss و Amos تجزیه وتحلیل گردیده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که بین جهانی شدن و بازتولید هویت ملی در نوجوانان رابطه وجود دارد. بین بی توجهی نظام آموزشی به هویت ملی و بازتولید هویت ملی در نوجوانان رابطه وجود دارد. بین ضعف اقتصادی ملی و بازتولید هویت ملی در نوجوانان رابطه وجود دارد. از بین عوامل ساختاری، جهانی شدن و بی توجهی نظام آموزشی به هویت ملی بر بازتولید هویت ملی در نوجوانان اثرگذار می باشند. نتیجه گیری نتایج نشان داد عوامل ساختاری بر بازتولید هویت ملی در نوجوانان دختر و پسر به طور متفاوتی اثرگذار است. همچنین عوامل ساختاری بر بازتولید هویت ملی در نوجوانان ساکن شهر و روستا به طور متفاوتی اثرگذار است.
نسبت اراده عمومی و قانون در اندیشه ی فقهی – سیاسی امام خمینی (قدس سره)
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷ ویژه علوم سیاسی
31-57
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه معمولاً برخورد جامعه با مفهوم قانون یک برخورد ارتکازی و بداهه انگاری بوده است؛ لذا کمتر به تحقیق در این باره پرداخته شده است. امتیازات تفکر فقهی - سیاسی و اقامه حکومت در عصر معاصر توسط امام خمینی(قدس سره) ویژگی های بی بدیل و ممتاز ایشان است که می تواند نظریه قانونی ایشان را در سطح سندی عالی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی قرار دهد. برخوردهای دوره مشروطه تا معاصر نشان می دهد فهم مسأله قانون، معرکه آراء و تشتت نظری بوده است و تأمل در این مفهوم می تواند مثمر فایده برای تبیین دقیق این مفهوم در خلاء علمی موجود باشد. در این پژوهش برآنیم تا جایگاه قانون و خصوصاً مولفه اراده عمومی را در فکر فقهی - سیاسی ایشان بررسی و در ضمن آن به برخی شبهات پاسخ دهیم. انتخاب فقه سیاسی امام خمینی(قدس سره) به خاطر آن است که ایشان معمار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و از سویی ایشان مدعی این است که «حاکمیت قانون» دقیقاً منطبق با اسلام است، ادعایی که در بوته نقد بسیاری از محققان بوده است. در نتیجه یکی از ثمرات تحقیق حاضر این مهم است که انقلاب به انحرافات اندیشه ای از اصالت خود دچار نشود و مفاهیم مشوب به ناحق نتواند در اصالت فقهی نظام سیاسی ما وارد شوند.
تکوین محله آناهیتا: آوارگی، طرد و حاشیه نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به مراحل شکل گیری محله آناهیتا در کلان شهر می پردازد. رویکرد نظری مقاله مبتنی بر آراء هانری لوفور درباریه «تولید فضا» است. روش پژوهش مردم نگاری و فنون گردآوری داده مشاهده و مصاحبه هستند. یافته های پژوهش نشان می دهند: در نتیجه افزایش جمعیت شهر کرمانشاه در دهه های 40 و 50 خورشیدی مدیریت شهری در دشت «خوره سو» شروع به شهرک سازی کرد. شهرک آناهیتا توسط شرکت انبوه ساز آکوپال برای امرای ارتش در منتهی الیه شمال غربی کرمانشاه ساخته شد. با شروع جنگ تحمیلی، آوارگان شهرستان قصر شیرین در این شهرک اسکان داده شدند. آنان به مرور به بازتقسیم واحدهای مسکونی روی آورند تا بتوانند جمعیت بیشتری را در آن جای دهند. به مرور مردم زمین های خالی و اطراف شهرک را به دور از نظارت شهرداری ساختند. سال 1373 شهرداری نظارت محله را بر عهده گرفت و اجازه ساخت و ساز خارج از محدوده را ممنوع کرد و نام گذاری معابر، انشعاب آب، برق و گاز را بر عهده گرفت. مشکل مالکیت سبب شد که شهرداری نتواند بر ساخت طبقات نظارت کند و فعالیت چندانی در زمینه ساخت فضای سبز، فضای آموزشی و بهداشتی نداشت. سرانجام مردم در چنین وضعیتی به شیوه های خارج از استانداردهای شهرسازی محله ای کم برخودار آناهیتا را به شکل کنونی بنا نهادند که در زمره محله های حاشیه نشین است.
ارائه الگوی ارتقای عملکرد رسانه ملی در شرایط بحران (مطالعه موردی: همه گیری کرونا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر داردبه این سؤال پاسخ دهدکه عوامل مؤثربرنتیجه بخشی مدیریت عملکرد در رسانه ملی درزمان همه گیری بیماری(مطالعه موردی بیماری کرونا) چیست؟درواقع این تحقیق قصد داردبه اکتشاف مؤلفه های مدیریت عملکرد رسانه ملی درزمان همه گیری بیماری کرونابپردازد.پژوهشی آمیخته اکتشافی که در آن ازروش کیفی گراندد تئوری وکمی پیمایش برای دستیابی به الگوی مدیریت اثربخش عملکردرسانه درشرایط همه گیری بیماری کرونا استفاده شده است.جامعه آماری روش کیفی را30 نفر ازصاحب نظران آشناباموضوع تشکیل می دهد ومصاحبه با آنهابرای استخراج الگو انجام شده است.جامعه آماری پیمایش رانیز کارشناسان ومدیران رسانه ملّی تشکیل می دهند که ازبین آنها 368 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده اندتا میزان تأیید مؤلفه هایی که از روش گرندد تئوری استخراج شدند،تعیین شود. نتایج نشان می دهد در مجموع 27 مؤلفه که تأیید خبرگان و کارشناسان رسانه را داشت به عنوان عوامل علّی یا پیش شرط (6 مؤلفه)، مقوله محوری (4 مؤلفه)، عوامل مداخله گر (5 مؤلفه)،عوامل بسترساز (4 مؤلفه)،راهبردها (3 مؤلفه) و پیامدها (5 مؤلفه) شناسایی شدند.برخی از این مؤلفه ها عبارتند از؛ضرورت توجه ویژه به وظایف رسانه ملّی با نگاه سلامت محور، توجه مستمر به آموزش سلامت محور آگاهی بخش، تقویت شبکه ها و برنامه های مرتبط با عملکرد سلامت محور رسانه، بکارگیری شیوه های مؤثر آموزش سلامت محور، پرهیز از امنیتی کردن بحران هایی مانند همه گیری کرونا، تولید محتوای متناسب با دستورالعمل های خاص شرایط بحران، ارتقای آموزش های رسانه ای با استانداردهای جهانی، ارتقای سبک ها و شیوه های آموزشی با هدف جلب توجه مخاطب، باورپذیری در مخاطب نسبت به اطلاعات بهداشتی و توجه به نیازهای بهداشتی و معیشتی مردم در شرایط بحران.
مطالعه تأثیر گذاری رسانه های نوین بر ویدئوآرت، بر اساس قوانین تتراد مارشال مک لوهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویدئوآرت یکی از مهم ترین گرایشات هنری پست مدرن است. زمینه پیدایش ویدئوآرت را می توان در توسعه اقتصادی و تکنولوژیکی ویدئو در سراسر جهان همراه با تولید و فروش دستگاه آنالوگ ضبط کننده تصاویر، نوار ها و دوربین های دستی؛ ارتقا تجهیزات ضبط و تدوین دانست. در رسانه های جدید، شخص هنرمند و نه اثر هنری در مرکز توجه و نسبت به مسائلی چون محیط زیست، حقوق بشر، حقوق اقلیت های نژادی، قومی، مذهبی و فرهنگی، حقوق زنان و کودکان و ... واکنش نشان داده است. گسترش هر رسانه از دیدگاه مک لوهان پیامد هایی به همراه داشته است. در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی ویژگی های بصری، محتوایی و تکنیکی ویدئوآرت و از طریق مطالعه توصیفی-تحلیلی، این رسانه را از نگاه مارشال مک لوهان و بر اساس سؤالات چهارگانه رسانه ای (تتراد) ، وی مورد بررسی قرار دهیم. در این پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و سند پژوهی و بررسی جنبه های تئوریک استفاده شده است. بر اساس تتراد مشخص شد رسانه های نوین از جمله نوشتار، کلام، عکس، داستان های مصور، تلویزیون، سینما، وب، پلتفرم های اینترنتی و دیجیتال بر ویدئوآرت تأثیرات متفاوت از نوع منسوخ، معکوس، بازیابی و تقویتی داشته اند و می توان گفت ویدئو آرت هنری است؛ که علاوه بر آن که تحت تأثیر هنر های مختلف به خصوص هنر های نوین بوده با این حال توانسته است در کنار این تأثیر پذیری شکل بیانی خود را نیز پیدا و حفظ کند.
بررسی جامعه شناختی ادراک فساد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۱۱-۷۹
حوزههای تخصصی:
فساد پدیده ای فراگیر و مسئله ای جهانی است که با درجات متفاوتی از نوع، شدت و عمومیت در تمامی کشورهای جهان دیده می شود. موضوع فساد به دلیل هزینه های اقتصادی و اثرات ویرانگر آن بر روندهای توسعه و کیفیت حکمرانی، بسیار موردتحقیق قرار گرفته است. باوجوداین به دلیل دشواری های «واقعیت سنجی فساد»، روش رایج در مطالعه این پدیده اندازه گیری «ادراک فساد» است. در این راستا مقاله حاضر با هدف سنجش ادراک فساد در ایران و تحلیل علل و پیامدهای آن به اجرا درآمد. ازنظر روشی این مطالعه به شیوه اسنادی و با تحلیل ثانویه داده های موج هفتم (2022-2017) پیمایش ارزش های جهانی به انجام رسید که آمارهای آن در 64 کشور جهان ازجمله ایران در سال 2020 گردآوری شد. یافته های تحقیق برحسب شاخص ادراک فساد، بیانگر رواج زیاد فساد مالی و اداری در کشور بود. یافته های تبیینی نشان داد که ادراک ایرانیان از فساد برحسب متغیرهای «تحصیلات»، «اندازه جمعیت»، «میزان پس انداز» و شاخص های «فقر معیشتی»، «عضویت در نهادهای مذهبی»، «دین باوری» و «گرایش رسانه ای» متفاوت است. نتایج همچنین گویای این بود که پیامدهای ادراک فساد علاوه بر آسیب های اجتماعی مانند «نارضایتی اجتماعی» و «احساس ناامنی»، عمدتاً معطوف به پیامدهایی است که نظام سیاسی را هدف قرار می دهد.
ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی برای روابط عمومی های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اجتماعی را می توان مجموعه ی وظایف و تعهداتی دانست که یک نهاد یا سازمان بایستی در راستای کمک و یاری و همین طور حفاظت، صیانت و مراقبت از جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد. هدف این پژوهش ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی برای روابط عمومی های ایران است. این پژوهش با روش کیفی و استفاده از روش گراندد تئوری سیستماتیک اشتراوس وکوربین استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند عمیق و برای پردازش داده ها ازکدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش استادان، متخصصان، صاجب نظران و مدیران روابط عمومی های شهر تهران می باشد که به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و نمونه گیری نظری انتخاب و با 13 نفر مصاحبه انجام شده است که پس از رسیدن به اشباع نظری از ادامه مصاحبه خودداری شد. با استخراج 107کد باز و 46 کد محوری در نهایت با گزینش کدهای نهایی، مدل بدست آمده در بخش پایانی ارائه شده است.یافته ها نشان داد که اجرای مسئولیت اجتماعی سازمانی در حوزه روابط عمومی با توجه به شرایط زمینه ای، علّی و مداخله گر، با تدوین استراتژی های تأمین اعتبار، هم فهمی با مخاطب، پایداری برنامه ها، اقناع مدیران برای اجرای مسئولیت اجتماعی، تخصصی شدن مسئولیت اجتماعی و برجسته سازی فعالیت های مرتبط با مسئولیت اجتماعی در افکار عمومی، پیامدها و نتایجی همچون «افزایش سرمایه نهادی»، «منفعت دوسویه و متقابل برای سازمان و مخاطب»، «توسعه و تعالی سازمانی در تولید»، «ایجاد اشتغال» و «حفاظت و صیانت از محیط زیست» را به همراه دارد.
تحلیل اثربخشی تبلیغات اینفلوئنسرهای اینستاگرامی غذا بر نگرش و رفتار مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
105 - 128
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال سنجش اثربخشی محتوای تبلیغاتی اینفلوئنسرهای غذا در شبکیه اجتماعی اینستاگرام بر نگرش و رفتار مشتریان بالقویه رستوران های تهران است. برای نیل به هدف حاضر از روش کمی پیمایشی و ابزار پرسش نامیه اعتبارسنجی شده و برای جمع آوری و تحلیل داده ها بهره گرفته شده است. با استفاده از شیویه نمونه گیری هدفمند تعداد 385 نفر از دنبال کنندگان صفحات پنج نفر از اینفلوئنسرهای دارای فالوور بالای 500 هزار نفر انتخاب شدند و پرسش نامیه برخط را تکمیل کردند. نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان داد که رابطیه بین محرک های ارتباطی و محتوایی تبلیغات اینفلوئنسرهای اینستاگرامی غذا و نوع نگرش و رفتار مشتریان، مثبت و معنادار است. بدین معنا که محرک های محتوایی (سرگرم کنندگی، آگاه کنندگی، ترغیب کنندگی، اعتباردهندگی، جست وجو گری و به روزرسانی) تبلیغاتی اینفلوئنسری به تقویت آگاهی، ادراک و اقناع و اقدام به خرید مشتریان منجر می شود. نتایج همچنین نشان داد که محرک های ارتباطی (تعاملی بودن، در دسترس بودن، جهانی بودن، تسهیل خرید، شخصی سازی، با صرفه بودن و سنجش و باز خورد) در تبلیغات اینفلوئنسرهای غذا به افزایش آگاهی و اقناع و اقدام به خرید مشتریان منجر می شود.