مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تعلق مکانی
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل شهرهای جدید، بحث هویت شهری در این گونه شهرها است. کم توجهی به ابعاد و عوامل هویت بخش در شهرهای جدید، باعث ایجاد محیط هایی مصنوع و تهی از هویت انسانی می گردد. از نتایج این امر، پایین بودن احساس تعلق مکانی، همبستگی و مشارکت اجتماعی، کاهش انگیزه ساکنان برای ادامه سکونت و تأثیر در عدم تحقق اهداف جمعیتی است. لذا شناخت مؤلفه های هویت بخش به نوشهرها، بررسی هر شهر جدید به لحاظ برخورداری از این عوامل، تحلیل رابطه بین فاکتورهای هویت شهری و میزان تعلق مکانی شهروندان، شناخت نقاط ضعف و قوت شهرها در این زمینه می تواند به حل بسیاری از مشکلات ناشی از بی هویتی این گونه شهرها کمک نماید. لذا در این راستا، این پژوهش با حجم نمونه 160 نفر، در شهر جدید گلبهار انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، با استفاده از نرم افزار SPSS و با به کارگیری روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، آزمون ناپارامتریک خی دو، ضرایب رابطه دو متغیره ترتیبی، ضریب همبستگی اسپیرمن به همراه نمودار پراکنش همبستگی توصیف و تحلیل شده اند. نتایج حاکی از آن است که میزان وجود مؤلفه های هویت شهری در شهر گلبهار، 3/91 درصد متوسط به پایین است. همچنین آزمون فرضیه 1 تحت عنوان «به نظر می رسد بین مدت زمان سکونت و تعلق مکانی ساکنان رابطه وجود داشته باشد» نشان می دهد که بر اساس ضریب گاما، حدود 15 درصد از تغییرات متغیر وابسته (تعلق مکانی ساکنین) را متغیر مستقل (مدت زمان سکونت) تبیین می کند. نتایج آزمون فرضیه 2 نیز که به بررسی همبستگی بین دو متغیر مؤلفه های هویت شهری و تعلق مکانی ساکنین می پردازد بیانگر رد شدن فرض صفر و اثبات فرض مخالف است. ضریب همبستگی 365/0، همبستگی متوسط و مستقیم بین دو متغیر را نشان می دهد
تحلیل و ارزیابی احساس هویت ساکنین در شهرهای جدید (نمونه موردی: شهر جدید فولاد شهر)
حوزه های تخصصی:
شخصیت شهرها با مؤلفه های متفاوتی تعریف و توصیف می گردد. بر مبنای تفاوت شکل، محتوا و عملکرد مؤلفه ها، می توان شهرها را در گروه های مختلفی جای داد. این مؤلفه ها که به نوعی ساختار ماهوی شهر را تشکیل می دهند، از شهری به شهر دیگر متفاوتند. بسیاری از اندیشمندان یکی از بزرگ ترین دلایل عدم موفقیّت شهرهای جدید را در زمینه های مختلف، بی هویتی آن ها می دانند، بحران در هویت پیامدهای ناگواری مثل مسئولیت گریزی، دل زدگی و بی تفاوتی را به دنبال خواهد داشت. در این راستا پژوهش حاضر با 396 نفر حجم نمونه به منظور ارزیابی هویت ساکنین در شهر جدید فولاد شهر صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردیده، پرسشنامه ها در واحد محلات با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی احتمالی (علمی) توزیع گردید. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، با استفاده از نرم افزار SPSS و همچنین روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، آزمون ANOVA، محاسبه میانگین هویت و ضریب همبستگی پیرسون، توصیف و تحلیل شده اند. روند پژوهش را سه فرضیه مطرح شده هدایت می کند که در پاسخ به سوالات بیان شده ارایه گردیده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین مدت زمان زندگی ساکنین در شهر، میزان رضایت ساکنین از دسترسی به خدمات شهری و میزان تعلق آن ها نسبت به مکان زندگی شان همبستگی وجود دارد. همچنین نتایج حاصله همبستگی بین سطح تحصیلات ساکنین و احساس هویتی که به ساکنین شهر دست می دهد را رد می کند.
فهم نسبی طبیعت؛ تأثیر اختلالات بوم شناسی بر ادراک طبیعت
حوزه های تخصصی:
مشاهده طبیعت به سلامتی بشر و نظارت بر محیط، کمک می کند. هر دوی این موارد، با بروز اختلالات محیطی در محل، تحت تأثیر قرار می گیرند. در سال های اخیر، سوسک زمردی درخت زبان گنجشک، ده هزار درخت خیابانی را در منطقه آن آربور (Ann Arbor) در میشیگان، نابود کرد. پس از این اتفاق اطلاعاتی در خصوص دیدگاه ساکنین و رفتارشان نسبت به ماهیت شهری و درختان شهری با یک نظرسنجی الکترونیکی از 594 صاحب خانه ساکن در منطقه، جمع آوری شد.
نتایج نشان داد ساکنینی که از دست دادن درختان را تجربه کردند به طور چشمگیری با طبیعت ارتباط بیشتری داشتند و تمایلی بیشتری برای نظارت بر محیط نشان دادند. میزان این ارتباط با طبیعت به طور مستقیم با تجربه و تماس شخص با اختلالات [بوم شناختی] ارتباط داشت. تجربه از دست دادن درخت نیز نقش بسزایی در باارزش دانستن ماهیت طبیعت از سوی شرکت کنندگان داشت و این احساس را برانگیخت که درختان خیابان باعث افزایش سلامتی افراد می شوند. با این وجود، صرف نظر از تجربه از دست دادن درختان، تعداد پاسخ های سؤالات مربوط به ارزش ماهیت طبیعت و احساس بهبود سلامتی از طریق درختان خیابان، بسیار بالا بود. همچنین این تحقیق نشان می دهد شاید بهترین راه برای بهبود اختلالات بوم شناختی، فعالیت های نظارتی باشد که شهروندان را به انجام آنچه اهمیت می دهند، تشویق کند به گونه ای که باعث افزایش سلامتی شخص و اکوسیستم محیط شهری شود.
رابطه حضور طبیعت و افزایش حس تعلق در خانه های سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله از سویی با انگیزه توجه به طبیعت و قابلیتهای نهفته در آن و از سوی دیگر با توجه به جایگاه مهم خانه در شکلگیری کیفیت معنایی زندگی تلاش دارد :
1- جایگاه طبیعت در معنادهی و ایجاد حس تعلق به مکان را بررسی کند.
2- به بررسی عوامل و شرایط نتیجه بخشی حضور طبیعت بر تحقق تعلق مکانی در خانههای سنتی ایران بپردازد. در این راستا با توجه به ادبیات روانشناسی محیطی به بررسی مؤلفههای مؤثر در ادراک مکان پرداخته میشود. با بهرهمندی از شاخصهای مذکور نشان داده میشود که طبیعت و عناصر طبیعی با قابلیت فعالسازی تمامی حواس و پاسخگویی به فعالیتهای عملی و نیز به لحاظ وجود وجوه معنایی عاطفی در پیشینه ذهنی ادراکی انسان از متغیرهای مهم در ادراک و تعلق مکانی است.
از آنجا که ادراک مکانی ماحصل تعامل انسان با عناصر درونمحیطی در بستر ساختار فضایی است، به ویژگیهای ساختاری خانههای سنتی، چگونگی حضور طبیعت و نگاه ذهنی معنایی ساکنین این خانهها پرداخته میشود. بررسی عینی تجربی نشان میدهد که در خانههای سنتی ایران به واسطه حضور مجموعهای از شرایط و زمینههای خاص به صورت 1- حضور متنوع و مستمر مجموعهای از عناصر طبیعی در تعاملات حسی و فعالیتی ساکنین 2- وجود ویژگیهای خاص در ساختار خانههای سنتی 3- وجود زمینهها و توصیههای مذهبی در نگاه به طبیعت، ادراک و تعلق ساکنین نسبت به طبیعت و نهایتاٌ نسبت به مکان خانه افزایش مییافته است.
تاثیر تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی بر بهسازی مشارکتی محلات قدیمی، نمونه موردی محله سرده سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکرد داریی مبنا به توسعه شهری، سعی می شود که همه دارایی های اجتماع محلی(اعم از مادی و غیر مادی) اساس توسعه واقع شود. در بین دارایی های یک اجتماع، سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی از اهمیت خاصی برخوردار است و می تواند محرک توسعه محله یا شهر باشد زیرا این دو دارایی باعث می شود افراد، سایر سرمایه ها از جمله سرمایه های فکری و مالی خود را جهت ترقی محیط زندگی شان وارد عرصه کنند. از این رو در این تحقیق سعی شده است سطح تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی در محله قدیمی سرده سبزوار مورد سنجش قرار گیرد و نقش این متغیرها بر میزان مشارکت ساکنان در توسعه محله مورد تحلیل قرار گیرد. رویکرد کلی در تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی است و ترکیبی از روش های کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری، حدود 600 خانوار، حجم نمونه 100 نفر و واحد تحلیل سرپرست خانوار است. برای تحلیل داده ها نیز از روشهای آماری شامل آزمون t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سطح سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی در محله مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط است.همچنین این دو متغیر تاثیر معنادار بر سطح مشارکت ساکنان در برنامه های بهسازی محله دارد. بنابراین ضروری است که در برنامه ریزی های مرتبط با این محله سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی مورد توجه مسئولین شهری و برنامه ریزان واقع شود و در جهت حفظ اعتماد اجتماعی- مخصوصا اعتماد مردم نسبت به مدیریت شهری که یکی از مهمترین جنبه های سرمایه اجتماعی است- و نیز حس تعلق و دلبستگی افراد به محل سکونتشان تلاش شود.
ارزیابی هویت محله ای در شهر جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر شهر و هر محله ای هویت خود را از ویژگی های محیط طبیعی و محیط اجتماعی- فرهنگی باز می یابد و این ویژگی ها آن را از دیگر شهرها و محله ها متمایز می کند. چنین مؤلفه هایی یک فرصت و یک امتیاز منحصربه فرد برای تشخیص و حس مکان یا فضا است. در همین راستا، این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و به دو صورت اسنادی و پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق را همه ساکنان محلات[1] شهر جهرم شامل 22375 نفر تشکیل می دهند. با فرمول نمونه گیری کوکران حجم نمونه 260 نفر به دست آمد. بدین منظور، پرسش نامه سنجش هویت شهری محلات شهر جهرم تهیه و با روش های آماری استاندارد شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی، T و هم بستگی در نرم افزار آماری Spss تحلیل شد. 43 شاخص اولیه به 6 عامل شامل کیفیت خدمات رسانی، شناخت هویت کالبدی محله، امنیت، میزان مشارکت و هم بستگی های درونی ساکنان محله، مخاطرات زیباشناختی محله و تعهد در حفظ کالبد محله تقلیل یافته است. بنا بر نتایج تحلیل عاملی، اولین عامل مربوط به متغیر کیفیت خدمات رسانی با مقدار ویژه (120/23) است و کوچک ترین عامل مربوط به متغیر تعهد در حفظ کالبد محله با مقدار ویژه (974/.) است. نتایج آزمون تی نشان دهنده پایین بودن تعلق خاطر در بین پاسخ گویان نسبت به محل زندگی شان است. همچنین، نتایج آزمون هم بستگی نشان می دهد بین دو متغیر میزان تمایل به مشارکت و میزان تعلق مکانی رابطه وجود دارد.
شناسایی نقش مؤلفه های طبیعی در ایجاد هویت شهری (نمونه موردی: شهربابک)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر با پیشرفت صنعت و تکنولوژی، رشد و توسعه شهرها نیز روندی شتابان به خود گرفته است. شهرسازی و معماری امروز، فارغ از اقلیم، فرهنگ و موقعیّت جغرافیایی به صورت یکنواخت و مشابه، در نقاط مختلف، در حال شکل گیری است. ایجاد محیط های مصنوع و به دور از معنا، کاهش تعاملات اجتماعی، از میان رفتن حس تعلّق شهروندی و بی تفاوتی شهروندان نسبت به محیط زندگی شان، از جمله پیامدهای کم توجّهی به ابعاد هویّتی شهرها می باشد. در این راستا این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل مؤلّفه های هویّت بخش شهربابک انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، به کمک نرم افزارSPSSو با استفاده از روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و بر این اساس نتایج زیر حاصل گردید. میزان علاقه ساکنین به شهربابک با استفاده از مقیاس لیکرت مورد سنجش قرار گرفت و در مجموع 45.8 درصد از پاسخ دهندگان میزان علاقه خود به شهربابک را زیاد اعلام کرده اند که این میزان بسیار بالاتر از حدّ انتظار بود. در سنجش رابطه میان مدّت زمان سکونت و تعلّق مکانی ساکنین سطح معناداری sig در آزمون تاوکندال بی برابر با 0.00 می باشد، بنابراین وجود رابطه میان دو متغیّر تأیید می گردد. از طرف دیگر ضریب همبستگی در آزمون تاوکندال بی برابر با 0.191، به دست آمد. بدین معنی که براساس این آزمون رابطه بین دو متغیّر به صورت مثبت وجود دارد و تقریبا 19 درصد تغییرات متغیّر وابسته (تعلّق مکانی افراد) تحت تأثیر متغیّر مستقل (مدت زمان سکونت) قرار دارد. نتایج پژوهش در سنجش اهمیّت عناصر هویّت بخش از دید ساکنین حاکی از آن است که روستای میمند، معادن مس و فیروزه به عنوان مؤلفه هویّتی برجسته شهربابک از نظر پاسخ دهندگان می باشند. به منظور بررسی رابطه تحصیلات افراد در انتخاب عناصر هویّتی با توجه به ترتیبی بودن متغیّرها از آزمون های تاوکندال بی، گاما و دی سامرز برای سنجش رابطه استفاده گردید. از آنجا که در هر سه آزمون، سطح معناداری sig به صورت برابر و برای تمامی مؤلفه های مورد آزمایش بالاتر از 0.05 درصد است؛ فرض صفر تأیید می گردد و رابطه ای میان تحصیلات افراد و انتخاب عناصر هویّت بخش وجود ندارد.
ارزیابی هویت اجتماعی در محله های شهری (مطالعه موردی: محله اوین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه هویت، از مهم ترین دغدغه های انسان است. شهر و به دنبال آن، محله های شهری به عنوان زیستگاه دائمی و مکان زندگی، توسط انسان تشخص یافته اند و همواره متأثر از فرهنگ انسانی درحال تحول اند. از نگاه محله ای، بعد اجتماعی، هویت پایه و اساس شکل گیری احساس تعلق مکانی است. هویت اجتماعی ساکنان محله اوین، با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنه یک محیط شهری، متأثر از شرایطی دچار تحول شده است. کاهش هویت اجتماعی در محله اوین، متأثر از کاهش حس تعلق به گروه های محلی، کاهش تمایل به زندگی در جامعه محلی و کاهش میزان مشارکت افراد در مراکز فرهنگی- اجتماعی و ورزشی محله است. در بررسی هویت محله اوین، این نتیجه به دست آمد که در محله شهری اوین، رابطه معناداری بین گروه های سنی، تحصیلات، شغل و هویت اجتماعی افراد وجود دارد؛ چنانکه با افزایش سطح تحصیلات و افزایش سن، بر میزان هویت اجتماعی افراد نیز افزوده می شود و برعکس.
ارزیابی شاخص های تعلق مکانی ساکنان بافت قدیم شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، این انگیزه را در فرد ایجاد می کند که به احیا و نوسازی همه جانبه محیط های خانگی و محلی بپردازد و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه کند و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف اصلی این مقاله، سنجش عوامل مؤثر در احساس تعلق خاطر ساکنان بافت قدیم شهر کاشان است. روش پژوهش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی و پیمایشی با ابزار پرسشنامه خودساخته است. جمعیت بافت قدیم شهر کاشان، 44548 نفر بوده است و حجم نمونه بر طبق فرمول نمونه گیری کوکران، 384 نفر محاسبه شد. برای تحلیل پرسشنامه ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی و پیرسون استفاده شده است. نتایج به دست آمده، بیانگر آن است که بافت قدیم شهر کاشان در حال حاضر بیانگر هویتی نیست که از ابتدا برای آن تعریف شده و تصویر ذهنی و سیمایی که از این بافت در ذهن ساکنان این بافت ها نقش بسته است، به دلیل وضعیت نابسامان و برنامه ریزی نشده، بسیار آشفته است و خوانایی، ابعاد زیباشناختی، بافت، مقیاس، شکل بافت، ردیف پنجره ها، مصالح و غیره که از مشخصه های اصلی سازنده هویت است، در این بافت رعایت نشده است. بافت نه در عمل و نه در ذهن افراد، هویت شایسته ای ندارد و نتوانسته است حس تعلق خاطر و این همانی را با افراد برقرار کند.
ادراک شهروندان از محیط های پاسخده شهری و نقش آن در تعلق مکانی (مطالعه موردی: شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها عرصه های وسیعی از تراکم و تمرکز جمعیت و فعالیت ها هستند و سلامت انسان پیوند تفکیک ناپذیری با شرایط و کیفیت محیط های شهری دارد. تجربه اجرای طرح های شهری در ایران نشان داده است که در زمینه خلق محیط های شهری واجد کیفیت، توفیق چندانی حاصل نشده است. پژوهش حاضر ادراک شهروندان از الگوی شهرسازی اراک را در قالب شاخص های محیط های پاسخده شامل نفوذپذیری، گوناگونی، خوانایی، انعطاف پذیری، تناسب های بصری و رنگ تعلق مطالعه کرده و سپس به بررسی نقش آن در ایجاد غنای حسی و تعلق مکانی پرداخته است. داده های مورد نیاز از طریق مطالعات کتاب خانه ای، مصاحبه و تکمیل پرسش-نامه گردآوری شده و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری هم بستگی پیرسون، آزمون T تک نمونه ای و تحلیل رگرسیون انجام گرفته است. در تحلیل رگرسیون شاخص های هفت گانه، شاخص غنای حسی (تعلق مکانی) به عنوان متغیر وابسته و سایر شاخص ها به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شد. براساس نتایج، ۲/۵۳ درصد تغییرات تعلق مکانی از طریق ترکیب خطی متغیرهای مستقل تبیین شده است که شاخص های تناسبات بصری، انعطاف پذیری و خوانایی به ترتیب با ضرایب تأثیر ۴۵۳/۰، ۱۹۲/۰ و ۱۵۰/۰ بیشترین تأثیر را بر تعلق مکانی داشته اند. بر این اساس، برخی از پیشنهادهای پژوهش عبارت اند از: تأمین دسترسی مناسب شهروندان به خدمات شهری، ارتقای کارآیی شبکه ارتباطی، ارتقای سرزندگی محیط و تنوع در ارائه خدمات، تأمین نیازمندی های همه گروه های جامعه، خلق ویژگی های منحصربه فرد در طراحی و بهسازی فضاهای عمومی شهری، توجه بیشتر به ویژگی های زیبایی شناسانه محیط و منظر شهری و فراهم کردن زمینه های مشارکت شهروندان در امر بهسازی محیط های مسکونی.
بررسی و تحلیل میزان مشارکت اجتماعی شهروندان (مطالعه موردی: شهر برزک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت و الگوهای مشارکتی در شهرهای ایران بیشتر در کلان شهرها مورد توجه بوده و به نقش مشارکت شهروندی در شهرهای کوچک اهمیت کمتری داده می شود. این درحالی است که شهرهای کوچک با توجه به محدودیت های جمعیتی و اقتصادی نیازمند مشارکت فراگیر شهروندان در اداره امور شهر می باشند. تحقیق حاضر در پی تحلیل و ارزیابی میزان مشارکت اجتماعی در شهر برزک می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از روش میدانی و ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ساکنین شهر برزک (4588 نفر) می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 355 نفر بدست آمد که برای اطمینان بیشتر 360 پرسشنامه انتخاب شد و با روش نمونه گیری تصادفی ساده تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل پرسشنامه با استفاده از آزمون های پیرسون و رگرسیون و با نرم افزار اس پی اس اس انجام گردیده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین متغیر میزان تمایل به مشارکت با متغیرهای اعتماد اجتماعی، احساس تعلق مکانی و رضایتمندی از خدمات شهری ارتباط معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون هم حاکی از آن است که در بین متغیرهای یاد شده متغیر تعلق مکانی با وزن رگرسیونی 40/0 بیشترین اثر را در متغیر مشارکت اجتماعی تبیین می نماید.
واکاوی اثرات تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی در نوسازی محلات قدیمی شهر (مورد: محلّه دربنو گرگان)
حوزه های تخصصی:
محلات قدیمی سکونت گاه های شهری به مثابه تاریخ فرهنگی شهر و ساکنین آن بوده که با گذشت زمان و تحت تأثیر جریان ها و تحولات اقلیمی- محیطی، اجتماعی و اقتصادی بهتدریج دستخوش تغییرات و فرسودگی شده که ضرورت نیاز به نوسازی و بهسازی آنها احساس گردیده است. از سویی، آنچه در باب این مداخلات بافت و کالبد شهری حائز اهمیت است، ضرورت توجه به امر مشارکت شهروندان است. چراکه در این رابطه باید توجه شود که هرگونه مداخله در بافت های شهری بدون مشارکت ساکنان به نتیجه نمی رسد. در این میان، مشارکت بعنوان یک عامل مهم در توسعه شهری، خود متاثر از عوامل دیگری از جمله حس تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی است. در بین دارایی های یک جامعه، حس تعلق مکانی شهروندان و سرمایه اجتماعی از اهمیت خاصی برخوردار بوده و می تواند محرک توسعه محلّه یا شهر باشد. زیرا این دو دارایی باعث می شود شهروندان، سایر سرمایه ها از جمله سرمایه های فکری و مالی خود را جهت ترقی محیط زندگی شان وارد عرصه کنند. از این رو در پژوهش حاضر تلاش گردیده تا میزان این حس تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی ساکنان در محلّه قدیمی دربنو شهر گرگان مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد و نقش این متغیرها بر میزان مشارکت ساکنان در توسعه و نوسازی محلّه مورد واکاوی قرار گیرد. این پژوهش از نوع کاربردی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته که جهت گردآوری دادهها از روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) استفاده شده است. ضریب پایایی ابزار پرسشنامه حدود 9/0 بوده و حجم نمونه آماری 120 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در محلّه قدیمی دربنو شهر گرگان می باشد. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که سطح سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی در محلّه مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط بوده و این دو متغیر اثرات معناداری بر میزان مشارکت ساکنان در برنامه های بهسازی و نوسازی این محلّه دارد.
بررسی آثار حس تعلق مکانی بر بازساخت فضایی-کالبدی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: دهستان نِه، شهرستان نهبندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به محل زندگی، حس تعلق به محل را در افراد ایجاد می کند و سبب می شود سرمایه های فکری و مالی آن ها به منظور ترقی محیط زندگی به کار گرفته شود. این امر به تغییر در فضای سکونتگاه ها می انجامد. هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار تعلق مکانی بر بازساخت فضایی-کالبدی سکونتگاه های روستایی می باشد. جامعه آماری خانوارهای روستایی دهستان نِه در شهرستان نهبندان به عنوان بوده است (12291 N=). با کمک فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده، 344 سرپرست خانوار به عنوان نمونه مشخص شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه می باشد. با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، میزان حس تعلق مکانی در نمونه آماری بررسی شد. سپس بررسی رابطه خطی میان حس تعلق مکانی و بازساخت فضایی-کالبدی با استفاده از تحلیل واریانس (ANOVA) صورت گرفت و درنهایت، آثار تعلق مکانی بر این بازساخت، با استفاده از مدل رگرسیون و تحلیل مسیر بررسی شد. براساس نتایج، سطح تعلق مکانی در میان خانوارها قابل قبول است. دلبستگی عاطفی به محل نسبت به سایر شاخص ها در سطح بالاتری قرار گرفته است. بررسی رابطه خطی حس تعلق مکانی و بازساخت فضایی-کالبدی، نشان دهنده رابطه ای منسجم و معنادار میان این دو متغیر است؛ به طوری که حس تعلق به مکان، کیفیت مسکن، اصلاح زیرساخت ها، اصلاح بافت و شبکه معابر روستایی را افزوده است؛ بنابراین، به منظور افزایش حس تعلق مکانی و ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی، باید خدمات حمایتی بیشتری مانند توسعه فرصت های شغلی، توسعه کارآفرینی و غیره در اختیار روستاییان قرار بگیرد و محیطی مساعد برای زیست آن ها فراهم شود.
واکاوی مفهوم خاطره انگیزی در تداوم دلبستگی مکانی در بازار تاریخی تبریز
حوزه های تخصصی:
مفهوم دلبستگی به مکان به همراه ویژگیهای طراحانه محیط به عنوان یک اصل اساسی در رضایتمندی مکانی، حفاظت خودانگیخته و علاقه به بازدید مجدد محیط، از مفاهیم کلیدی خاطرهساز میان انسان و مکان، در ارزشآفرینی و تقویت ادراک بصری بافتهای تاریخی شهری است. لیکن امروزه، جایگاه ویژه این موضوع و ابعاد ماهوی آن با در نظر گرفتن تمایلات توسعه شهرها به سوی کالبدی شدن؛ به خوبی مورد کاوش قرار نگرفته و سبب گشته آنچه فضای شهری عرضه میدارد؛ با آنچه شهروند در رشتههای خاطرهای و هویتی خویش، طلب می کند در تعارض قرار گیرد. در نوشتار حاضر که برآمده از پژوهشی است مستقل، به منظور تبیین تأثیر هویت مکانی خاطرات جمعی در ارتقای حس دلبستگی و تداوم رشتههای خاطرهای یکی از ساختارهای هویتبخش شهری تبریز یعنی بازار تاریخی آن، به برخی از خلأهای علمی و معرفتی موجود در این زمینه با طرح دو پرسش پاسخ داده شده است: 1 مؤلفه های چیستی و چگونگی فرآیند شکلگیری دلبستگی مکانی در ادراک بصری محیط کدام میباشند؟ 2 خاطرهانگیزی و انباشت رشتههای خاطرهای مکان چگونه بر ارتباط شهر و شهروندان و تبلور افراشتهای معنایی مکان اثر می گذارد؟ برای نیل به پاسخ پرسشها، این مقاله با رویکرد پدیدارشناختی و با کاربست روش مورد پژوهی، به ارائه مفاهیمی چون حس تعلق، هویت، مکان و خاطره پرداخته و نقش آنها را بر کیفیت ادراک شهروندان از فضای شهری، در چهارچوب نظام معماری ایرانی تبیین نموده است. نتایج پژوهش نش ان میدهد؛ ویژگی ناملموس و هویت نهفته میراث معماری بازار تاریخی تبریز در ارتباط با بستر فرهنگی شهر، با ایجاد تعلق خاطر و تجسد آن در یک رشته خاطرهای، مبدل به الگوی ذهنی در بازشناخت مکان و خوانایی محیط شده و موجد حس دلبستگی مخاطب با محیط آن، گشته است.
تأثیرات اجتماعی و اقتصادی نوسازی بافت های فرسوده ی شهری ناشی از سیاستگذاری تجمیع قطعات ( مطالعه ی موردی: بافت فرسوده ی منطقه ی ۱۵ شهر تهران )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
1 - 24
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر «شناسایی و تحلیل اثرات نوسازی بافت های فرسوده ناشی از سیاستگذاری تجمیع قطعات، در ابعاد اجتماعی– اقتصادی»، است.این تحقیق به روش پیمایش انجام گرفته است و با ابزار پرسشنامه و روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی، داده ها جمع آوری و بررسی شده اند. جامعه آماری تحقیق، شهروندان 24 تا 80ساله ساکن در منطقه ی 15 شهرداری تهران تعریف شده اند. در مبانی نظری تحقیق تلاش شده است از رویکردهای شناخته شده مانند کارکردگرایی و توسعه شهری استفاده شود و سپس بر اساس یافته های نظری مدل عملیاتی تحقیق ترسیم گردید. پس از گردآوری داده ها، به کمک روش های آماری و با استفاده از نرم افزار spss، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. با استفاده از آزمون پیرسون اثرات تجمیع بافت نوسازی شده، بر روی ابعاد اجتماعی و اقتصادی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد بیشترین رابطه ی معنا دار در بعد اجتماعی تأثیر در سطح حس تعلق مکانی(335/0) مشارکت(334/0)، امنیت(211/0)، خدمات اجتماعی(166/0) است و بعد از آن بیشترین رابطه ی معنا دار در بعد اقتصادی و به ترتیب شامل تأثیر در مالکیت زمین و مسکن(269/0)، سرمایه گذاری(129/0) و درآمد و هزینه(106/0) است. دریافته های کاربرد روش تحلیل مسیر نتایج نشان می دهد که در بیشترین و قوی ترین اثرات تجمیع بافت نوسازی شده، می توان به اثر مستقیم رضایت از تجمیع بر متغیرهای تمایل به مشارکت (406/0) احساس امنیت (340/0) زمین و مسکن(487/0) درآمد و هزینه(380/0)، خدمات اجتماعی(318/0) اشاره کرد.
عوامل و مؤلفه های تأثیرگذار بر افزایش تعلق مکانی و ماندگاری جوانان در محیط های روستایی (مطالعه موردی: دهستان فضل شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۹
105-126
حوزه های تخصصی:
مهاجرت جوانان روستایی می تواند زمینه ساز بحران های اقتصادی، اجتماعی، اکولوژیکی و فرهنگی متعددی در مقصد و مبدأهای مهاجرت باشد. یکی از راه های کاهش مهاجرت جوانان، افزایش رضایت مندی آنان از زندگی می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر، با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر ماندگاری و تعلق مکانی جوانان در روستا انجام شد. برای رسیدن به هدف پژوهش از روش شناسی تحلیلی- تبیینی از طریق شیوه مطالعه اسنادی و پیمایشی(پرسشنامه محقق ساخته) استفاده شد. جامعه نمونه پژوهش را 127 نفر از خانوارهای روستایی(با محوریت جوانان هر خانواده) دهستان فضل شهرستان نیشابور تشکیل داده اند که از طریق روش کوکران(با خطای 1/0) به دست آمده است. برای جمع آوری داده ها از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با ابزار پرسشنامه بر اساس شاخص ها و مؤلفه های ابعاد 4 گانه استفاده شد. پایایی ابزار اندازه گیری با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (944/0)، تأیید شد. یافته های این پژوهش با استفاده از آزمون Tحاکی از آن است که تمامی مؤلفه ها و شاخص های مورد بررسی در سطح آلفا 05/0 معنادار بودند. بیش ترین میانگین نیز مربوط به مؤلفه اقتصادی با شاخص های اشتغال روستایی و هزینه های زندگی می باشد. از طرفی دیگر نتایج رگرسیون نیز مؤید این مطلب است که مؤلفه اقتصادی بیش ترین اثر را در ایجاد حس تعلق مکانی و ماندگاری جوانان روستایی داشته و روستای ادگ با توجه به مدل کوپراس بالاترین سطح را جهت ایجاد حس تعلق مکانی و ماندگاری جوانان داراست.
بررسی حس تعلق به مکان از منظر شاخص های کالبدی و غیرکالبدی در خانه های مستقل و مجتمع های آپارتمانی (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس تعلق از مهم ترین ابعادِ رابطه انسان و مکان است. انسان هنگامی که در تعامل با مکان قرار می گیرد، بدان معنا بخشیده، نسبت به آن احساس تعلق کرده و دل بسته آن می شود. پژوهش حاضر، به بررسی ابعاد کالبدی و غیرکالبدی حس تعلق به مکان و شاخص های مؤثر آن در خانه های مستقل (حیاط دار) در مقایسه با مجتمع های آپارتمانیِ شهر تبریز پرداخته و در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل مؤثر بر ایجاد حس تعلق در فضاهای مسکونی مستقل و آپارتمانی کدام است؟ و نقش عناصر کالبدی در ایجاد این حس چگونه است؟ نوع تحقیق پژوهشی و روش تحقیق پیمایشی است که ضمن به کارگیری اسناد و مدارک از 273 پرسشنامه محقق ساخته جهت بررسی دیدگاه های ساکنین استفاده شد و مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد عناصر کالبدی نظیر (فرم و ابعاد عناصر، دسترسی و چینش فضا، مصالح و تزئینات، محرمیت و اشرافیت) از مهم ترین شاخصه های ایجاد حس تعلق به مکان هستند که در سه ویژگی فرم و ابعاد عناصر، مصالح و تزئینات و همچنین محرمیت و اشرافیت در خانه های مستقل بیشتر نمود می یابد، اما ویژگی دسترسی و چینش فضا در مجتمع های آپارتمانی دارای میانگین بالاتری است. از منظر شاخص های غیر کالبدی، مجتمع های آپارتمانی دارای عملکرد بهتری بوده اند. فعالیت و آسایش در هر دو گونه مسکنِ موردبررسی، دارای تأثیر نسبتاً یکسانی است. در مجتمع های آپارتمانی، ابعاد اجتماعی و فردی و در خانه های مستقل، معانی و نمادها، پیش بینی کننده های مطمئن تری در افزایش احساس تعلق ساکنین می باشند.
تعلق مکانی و رفتارهای حامی محیط زیست: تبیین ابعاد و اثرات (مطالعه ی موردی: بازدیدکنندگان پارک کوهستانی صفه ی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارک های کوهستانی ازجمله محیط های تفریحی در فضاهای باز و مکان هایی دلپذیر برای گذران اوقات فراغت و جست وجوی تجربیات جدید در تعامل با طبیعت هستند. مطلوبیت این محیط های گردشگری به افزایش بازدیدها و درنتیجه افزایش فشار بر منابع محیطی منجر می شود. در سال های اخیر به رفتار محیط زیستی به مثابه راهکاری برای افزایش پایداری محیط های تفریحی و جاذبه های گردشگری توجه ویژه ای شده است. پژوهش حاضر با مطالعه نمونه ای شامل 400 نفر از بازدیدکنندگان پارک کوهستانی صفه در شهر اصفهان، اثر تعلق مکانی بازدیدکنندگان و رفتارهای عمومی زیست محیطی آنان را بر رفتارهای حامی محیط زیست پارک صفه بررسی کرده است. داده های مورد نیاز پژوهش با پرسش نامه گردآوری شده است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و بهره گیری از نرم افزار SPSS انجام شده است. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد رفتارهای عمومی حامی محیط زیست و همچنین دو بعد از ابعاد سه گانه تعلق مکانی (هویت مکانی و وابستگی مکانی) اثر مثبت و معنا داری بر رفتارهای حامی محیط زیست ویژه پارک کوهستانی صفه دارند؛ به طوری که 3/56 درصد از واریانس رفتارهای حامی محیط زیست پارک کوهستانی صفه با واریانس متغیرهای یادشده تبیین می شود. این نتایج در برنامه ریزی و مدیریت محیط پارک کوهستانی صفه و سایر محیط های مشابه کاربرد دارد.
بررسی تاثیر عامل فرهنگی و محیطی در تعاملات اجتماعی افراد در بازارهای سنتی و مدرن شمال غرب ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۷
117 - 129
حوزه های تخصصی:
بازارها غالباً فرصت هایی را برای توسعه اقتصادی و اشتغال محلی و همچنین امکان تعامل و ارتباط اجتماعی و آمیختگی فرهنگ های مختلف ایجاد می کنند. اما چرا برخی از بازارها از نظر اقتصادی و اجتماعی موفق و درحال رشد بوده و برخی دیگر نیستند. هدف کلی تحقیق این است که از میان مؤلفه های تاثیرگذار بر تعاملات اجتماعی در بازارهای سنتی در مقابل مراکز خرید امروزی، نقش مهمتر را به عنوان مساله اصلی تحقیق برگزینیم. تحقیق حاضر به روش پیمایشی می باشد از نظر زمانی مقطعی و باتوجه به حجم نمونه از نوع مطالعات پهنانگر و کاربردی محسوب می شود جامعه آماری این تحقیق شهروندان شهر تبریز، زنجان و ارومیه می باشد که از بین آنها باتوجه به جدول مورگان گرجسی 300 نفرانتخاب شد و پرسش نامه از آنها تکمیل گردید شیوه نمونه گیری در دسترس بوده و برای پایایی پرسش نامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. عامل طراحی، ارزش های فرهنگی، تعلق مکانی و مسیر خرید بر میزان تعامل اجتماعی افراد در بازارهای سرپوشیده در سه شهر تأثیر معناداری داشتند. در این پژوهش، نقش و قابلیت طراحی محیط کالبدی، کیفیت عملکردی فضا و مؤلفه های انسانی در ارتقاء تعاملات اجتماعی تایید می شود. مکان و هویت مشترک، اهل بازار، حس آشنایی، همبستگی، رابطه شکل ساختمانی، نهاد و فضاهای معماری تشکیل دهنده بازار، هر چیز ملموس و مادی را آن چنان با معنویت در هم آمیخته و همگون به زندگی نشسته که این دو تبدیل به اجزایی جدایی ناپذیر شده اند و به صورت یک «کل» واحد در آمده اند.
نقش حس تعلق مکانی در توانمندی روانی خانوارهای روستایی بخش مرکزی شهرستان باوی در مقابله با خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله: بخش کشاورزی و معیشت روستایی در چند سال اخیر در ایران با خشکسالی های پی درپی مواجه شده و پایداری جوامع روستایی را با چالش اساسی روبه رو کرده است. بسیاری از خانوارهای روستایی به دلیل ناتوانی در مقابله با خشکسالی از بخش روستایی خارج شدند و به جوامع شهری مهاجرت کردند؛ بنابراین شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توانمندی روانی در شرایط بحرانی اهمیت زیادی دارد. هدف پژوهش : پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی نقش حس تعلق مکانی در توانمندی روانی خانوارهای روستایی بخش مرکزی شهرستان باوی در مقابله با خشکسالی انجام شده است. روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش را تمامی خانوارهای روستایی در بخش مرکزی شهرستان باوی تشکیل می دهند (N= 5601). تعداد 190 نفر از سرپرستان خانوارها با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران با روش نمونه گیری چند مرحله خوشه ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه ای محقق ساخته است که روایی آن را پانل متخصصان تأیید کرده اند؛ پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS19، Lisrel8.54 و Arc GIS10.5 استفاده شد. نتایج پژوهش: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد بین تمامی ابعاد حس تعلق مکانی (شناخت رفتار، پیوند اجتماعی، هویت مکانی و دلبستگی عاطفی) خانوارهای مطالعه شده و توانمندی روانی آنان رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد؛ علاوه بر این نتایج مدل سازی معادلات ساختاری پژوهش نشان داد ابعاد حس تعلق مکانی با ضریب تبیین 46 درصد (γ= 0.68, t= 5.46) اثر مثبت و معناداری بر توانمندی روانی خانوارهای بررسی شده دارد. نوآوری: تاکنون در این زمینه پژوهشی در استان خوزستان با توجه به شرایط نامناسب آب وهوایی انجام نشده است؛ این امر جنبه نوآورانه ای برای پژوهش حاضر محسوب می شود.