پژوهش های جامعه شناسی معاصر
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال 14 بهار و تابستان 1404 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
تمارض اجتماعی به عنوان روشی برای فرار از مسئولیت، پدیده ای است که در زندگی روزمره ایرانیان مشاهده می شود. فهم چیستی و چگونگی زمینه های شکل گیری آن در تعاملات اجتماعی و زندگی روزمره از نگاه خبرگان علوم اجتماعی و عامه مردم و مقایسه این دو دیدگاه هدف اصلی این پژوهش است. از نظرگاه متخصصان، تمارض اجتماعی شامل تعاملات خاصی است که با مسئولیت گریزی به شیوه های متنوعی چون دلیل تراشی و توریه همراه است. این کنش اجتماعی که به انحاء گوناگون در تعاملات روزمره ظهور و بروز پیدا می کند پیچیدگی های خاص خود را دارد و نباید آن را صرفاً به یکی از وجوه آن ساده سازی کرد؛ تحلیل و بررسی مصاحبه های انجام شده نشان می دهند از نظر متخصصین شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گرِ متعددی در شکل گیری تم ارض اجتماعی به مثابه راهبردی برای مواجهه با مسئولیت های زندگی و پیامدهای شان درگیر هستند که به نوعی اعتراض به شرایط فرهنگی و اجتماعی را رقم می زنند اما از نظرگاه عمومی تمارض اجتماعی در نوسانی میان از هم گسیختگی و وابستگی اجتماعی، راهبردی برای بقاءء در شرایط آشفتگی اجتماعی است. در واقع کاهش سرمایه اجتماعی از یک سو و وجود انگیزه های بسیار برای انتقام از جامعه از سوی دیگر، افراد را به مسئولیت گریزی و شانه خالی کردن از انجام وظایف قانونی و اخلاقی و به بیانی دیگر پناه بردن به تمارض اجتماعی سوق می دهد. این پژوهشِ کیفی نشان می دهد برداشت های عمومی مؤید دیدگاه های تخصصی است؛ با این تفاوت که در دیدگاه های تخصصی میان خبرگان علوم اجتماعی تأکید بر روی پدیده محوریِ اعتراض به شرایط فرهنگی و اجتماعی است ولی در دیدگاه های عمومی میان عامه مردم تأکید بر روی راهبردهای بقاءست که هم بقاءی افراد و هم بقاءی جامعه را در پی دارد.
بررسی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی تجرد ناخواسته دختران در شهرستان های غربی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی تجرد ناخواسته، برای دختران ازدواج نکرده 35 تا 50 سال شهرستان های اسلام آباد غرب، دالاهو، سرپل ذهاب و گیلان غرب بررسی شده است. روش پژوهش مبتنی بر پارادایم کمی و با استفاده از پیمایش با حجم نمونه 385 دختر ازدواج نکرده 35 تا 50 ساله انجام شده است. بیشترین مشکلات دختران مجرد به ترتیب مشکل اقتصادی (تهیه مایحتاج زندگی روزمره، سرباری اقتصادی، کار بدون مزد برای خانواده و اطرافیان)، پیامد منفی روان شناختی (هراس از آینده) انگ اجتماعی (عدم پذیرش اجتماعی) و سپس ارتباط اجتماعی (ارتباط با اقوام) بوده است. پیامدهای مذکور برای دختران بر حسب ویژگی های فردی، اقتصادی و اجتماعی و هم چنین محل سکونت آنان متفاوت بوده است. دختران با سن بیش از 40 سال، شهرستان دالاهو، مناطق روستایی، تحصیلات پایین تر، پایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین، بی کار یا خانه دار پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی منفی داشته اند. افزایش پیامدهای منفی مسئله به تدریج به پیدایش آسیب های اجتماعی جدید و هنجارهای جنسی جدیدی منجر خواهد شد که نیازمند شناخت پیامدها و سیاست گذاری و برنامه ریزی برای کاهش پیامدهای منفی تجرد ناخواسته برای دختران است.
شوتی؛ نان در ازای جان (مورد مطالعه: شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشورهای در حال توسعه، اقتصاد از دو بخش رسمی و غیر رسمی تشکیل می شود. بخشی از گروه های فرودست اجتماعی به دلیل عدم امکان حضور و فعالیت در بخش رسمی، اشتغال در بخش غیر رسمی را برای فعالیت و بقاء انتخاب می کنند. شوتی ها به مثابه طردشدگانی هستند که در گفتمان های مسلط هیچ مشروعیتی ندارند و تنها آن گونه مرئی می شوند که نظم مسلط آن ها را در منطق خود تعریف می کند. شوتی ها بنا به ضرورت نظم برقرار شده از قطار نابرابری ساز توسعه به بیرون پرتاب شده اند و فعالیت آن ها در مسیر توسعه نابرابر و نامتوازن تنها چاره بقای آن ها است. پژوهش حاضر با استفاده از روش قوم نگاری انتقادی، به علت های پیدایش و گسترش پدیده شوتی ها در بین ساکنین محلات حاشیه ای شهر خرم آباد با توجه به زیست جهان انتقادی کنش گران پرداخته است. مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 25 نفر از افراد درگیر در پدیده شوتی به عنوان نمونه انتخاب شده اند، از این تعداد 15 نفر به علت قاچاق کالا در زندان مرکزی خرم آباد حضور داشتند و 10 نفر دیگر در بیرون از زندان با آن ها مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفته است. یافته ها با استفاده از کدگذاری باز و محوری، در دو سطح توصیفی و تحلیلی بیان شده اند. یافته ها نشان می دهد: فقر اقتصادی شدید، بیکاری، تبعیض ساختاری، ذهنیت مثبت مردم نسبت به این پدیده، سهولت تردد در جاده ها، وسوسه رسیدن به درآمد بالا، طرد اجتماعی و توجیه و مشروعیت بخشی به کار خود در پیدایش و گسترش پدیده شوتی ها در بین ساکنین مناطق حاشیه شهر خرم آباد مؤثر بوده است. در مجموع، پدیده شوتی بازتابی از نابرابری های ساختاری و توسعه نیافتگی مزمن در مناطق غرب کشور است که بدون توجه به اصلاحات بنیادین اقتصادی و اجتماعی، تداوم و بازتولید آن اجتناب ناپذیر خواهد بود.
جنبش دانشجویی و غیریت سازی سیاسی؛ چگونه دانشجویان در دهه پایانی سلطنت پهلوی دوم از دوقطبی کردن فضای دانشگاه به عنوان ابزاری برای مبارزه با رژیم استفاده می کردند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترسیم مرز بین دوست و دشمن یکی از سازوکارهای برساخت هویت های جمعی و انسجام گروهی و ملی است و این حاکم یک نظم سیاسی است که از اختیار چنین مرزکشی ای برخوردار است. در یک وضعیت انقلابی مردم معترض چنین مشروعیتی را برای حاکم قائل نیستند و خود در پی ترسیم مرزی اند که حاکم را به عنوان «آن ها» و مردم را به عنوان«ما» قلمداد می کند. این مقاله با بهره گیری از روش اسنادی و مطالعه پژوهش ها، مصاحبه ها و اسناد مربوطه، در پی پاسخ به این سؤال است که دانشجویان شهر تهران در دهه پایانی سلطنت پهلوی دوم به چه شیوه هایی به این غیریت سازی سیاسی دامن می زدند و چگونه فضای دانشگاه را بر اساس دوقطبی های سیاسی بین دانشجویان و رژیم سیاسی مستقر سازماندهی می کردند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ترجمه امور صنفی به امور سیاسی نقش مؤثری در برساخت، تثبیت و بازتولید این دوقطبی داشته است. خلط مرزهای امر صنفی و سیاسی باعث سیال و مبهم شدن علت اعتراض و نارضایتی می شد و این ابهام، سیاسی شدن و سیاسی ماندن فضای دانشگاه ها را تشدید می کرد. به واسطه چنین شکلی از تشدید تضادها و تنش های سیاسی، هر عملی که نشان از کوچک ترین ارتباطی با رژیم مستقر یا مسئولین امر داشت، به سازش کاری یا خیانت تعبیر می شد. آن چه در چنین شرایطی مغفول می ماند پرداختن به این سؤال است که آیا باید همه اختلافات را معضلی آنتاگونیستی دانست و یا می توان بخشی از نارضایتی ها را در چارچوب موجود حل و فصل نمود. پرداختن یا نپرداختن به این سؤال، تأثیر پایداری بر فرهنگ سیاسی جامعه خواهد داشت.
بررسی میزان گرایش به خرافات و عوامل مؤثر بر آن در بین زنان شهر مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر از چند گاهی داستان هایی در مورد باورهای خرافی مانند نحسی عدد 13 می شنویم. هدف این مطالعه بررسی میزان گرایش به خرافات و عوامل مؤثر بر آن در بین زنان شهر مریوان است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زنان 18 تا 50 سال شهر مریوان هستند که با توجه به سرشماری عمومی 1395 ه .ش. و فرمول کوکران حجم نمونه 309 نفر برآورد گردید؛ از روش نمونه گیری خوشه ای و در دسترس جهت جمع آوری داده ها در محلات شهر (دارسیران، بلچه سور و جنگل بانی) استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های گرایش به خرافات فروغی مقدم (1388)، از خودبیگانگی اجتماعی ملوین سیمن و پرسش نامه دین داری گلاک و استارک می باشد. یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند که نتایج نشان داد 38/0 درصد واریانس مربوط به گرایش به خرافات توسط مؤلفه دین داری و 16/0 درصد توسط مؤلفه از خودبیگانگی اجتماعی تبیین می شود. بین دو گروه مستقل شاغل و غیر شاغل در گرایش به خرافات تفاوت معنی داری وجود دارد، رابطه بین سطح تحصیلات و گرایش به خرافات معنی دار نیست. بر این مبنا نتایج نشان می دهد که مؤلفه هایی هم چون ابعاد پیامدی و مناسکی دین داری می توانند پیش بینی کننده خرافات باشند، هم چنین انزوا و تنفر در از خودبیگانگی اجتماعی به عنوان پیش بینی کننده های خرافات هستند. هرچند که میزان تحصیلات ارتباطی با گرایش به خرافات ندارد با این وجود، افرادی که شاغل هستند کم تر به خرافات توجه دارند.
تورم و چرخه بازتولید مسئله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تورم به شیوه رایج، پدیده ای در اساس اقتصادی در نظر گرفته شده است. این موضع، به غفلت از نقش بی ثبات کننده تورم در سایر فعالیت های اقتصادی، در غیرکارآمدسازی قدرت سیاسی در ذیل فرآیند مداوم تضعیف جامعه (گسترش فقر و نابرابری فزاینده)، ایجاد ذهنیت ها و اخلاق مخرب اجتماعی و در نهایت تشدید تورم از ناحیه پدیدارهای غیرپولی و غیراقتصادی می انجامد. تأثیرات متقابل در میان ابعاد مختلف پدیده تورم در نهایت به چرخه ای منجر می شود که در این مقاله به آن «چرخه بازتولید مسئله اجتماعی» نام داده ایم. این چرخه از یک سو حاصل برجسته سازی تأثیرات پیچیده و چندلایه برآمده از تورم مزمن، در چارچوب رابطه سه گانه دولت-جامعه-بازار است و از سوی دیگر، حاصل بر هم خوردن نظم شناختی و ایجاد ذهنیت ناپایداری و تزلزل در کنش گران اجتماعی می باشد. در نهایت مردم گرفتار در تورم مزمن خود را در مهلکه ای مبهم و آشفته سرگردان می بینند، شرایطی که تقویت کننده فضای گفتمانی دولت محور قلمداد می شود. افراد جامعه در این وضعیت، پیش از هر چیز با ذهنیت مبتنی بر کمبود، زندگی روزمره را آغاز می کنند و از بازآفرینی نظم اجتماعی مطابق خواست ها و علائق خود باز می مانند. فقر شناختی، بدین وسیله، پیامد ناگزیری است که در نهایت به تضعیف توان جامعه در کنار توهم قدرت مندی بیشتر دولت می انجامد، زیرا در خلاء برآمده از بی ثباتی، ذهن در صدد برجسته سازی نقش کنش گر توانایی برمی آید که افق حل مسئله را در خود جلوه گر می سازد. با این حال، آن چه در نهایت حاصل می شود دوگانه جامعه ضعیف- دولت ضعیف خواهد بود.
مطالعه کیفی زمینه ها و پیامدهای کودک همسری در روستاهای استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک همسری پدیده ای اجتماعی - فرهنگی است که در نقاطی از کشور زندگی دخترآن رامتأثر نموده و منجر به بروز مشکلات و آسیب های فردی و اجتماعی بسیار می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی زمینه ها و پیامدهای پدیده کودک همسری در جامعه روستایی تدوین شده است. روش پژوهش، کیفی بوده و برای گردآوری داده های از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته استفاده شده است. برای این منظور با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند با 38 نفر از زنانی که تجربه کودک همسری زیر 15 سال داشتند، مصاحبه عمیق به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها مبتنی بر نظریه داده بنیاد با استفاده ازکدگذاری نظری متن مصاحبه ها تحلیل شد .یافته های تحقیق نشان داد، شرایط علّی و زمینه ای مقوم و مؤثر در گسترش پدیده کودک همسری در روستاها عبارتند از؛ فقر، شرایط فرهنگی و اجتماعی، استفاده از فضای مجازی، خانواده ناپایدار، نگرش جنسیت زده، رسوم و سنت های محلی درخصوص ازدواج و رشد جسمی سریع. به علاوه این پدیده پیامدهای منفی مختلفی از دیدگاه مصاحبه شوندگان از جمله؛ تجربه خشونت توسط کودک همسران، فقدان قدرت تصمیم گیری و دخالت خانواده ها، فرار از زندگی مشترک و افزایش نرخ طلاق، ناتوانی در مسئولیت های زناشویی، ناتوانی در حفظ سلامتی، افزایش تعداد فرزندان طلاق که ناشی از حاملگی های ناخواسته و بی علاقگی زوجین داشته است.
سقفِ معیشت، بوروکراسی و ایدئولوژی بر علوم انسانی و اجتماعی در ایران مطالعه تجربه زیسته اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه در ایران وضعیتی پروبلماتیک و مسئله مند دارد و پژوهش گران تاکنون به شیوه های مختلف این مسئله مندی را بیان و صورت بندی کرده اند. این وضع برای علوم انسانی و اجتماعی آشکارتر است برای این که این علوم بیش از دیگر علوم زمینه مند هستند. هدف این تحقیق آن است که با واکاوی تجربه زیسته اعضای هیأت علمی علوم انسانی و اجتماعی، تصویری نزدیک و میدانی از وضع این علوم در ایران به دست دهیم. به این منظور، از راهبرد نظریه زمینه ای با ره یافت نظام مند استراوس و کوربین استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان تحقیق را کلیه اعضای هیأت علمی رشته های مختلف علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه یزد تشکیل می دهندکه از میان آن ها 20 نفر به صورت هدف مند و نظری انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه نیمه ساختارمند انجام گرفت و مصاحبه ها تا زمان رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. داده ها با استفاده از تکنیک کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اعضای هیأت علمی علوم انسانی و اجتماعی خود را ذیل سقفی تصور می کنند که یک بُعد آن را تنگنای معیشت، یک بعد آن را محدودیت ها و ملاحظات ایدئولوژییک و بعد دیگر آن را محدودیت ها و فشارهای بوروکراسی تشکیل می دهد. دو راهبرد اعضای هیأت علمی در مواجهه با این پدیده عبارت بوده از «نگاه ابزاری به علم و دانشگاه» و «سکوت و بی تفاوتی در مورد مسائل کشور به ویژه در مورد دستور کارهای رسمی حاکمیت». حاصل این وضع عبارت است از اختلال در فرآیند اجتماعی شدن علمی دانشجویان، شکل نگرفتن فضای نقد و گفتگو و خلاقیت در این رشته ها و جزیره ای شدن و افتراق هر چه بیش تر رشته های مختلف علوم انسانی و اجتماعی در ایران.
پزشکی سازی، استعمار بدن زنانه و سرمایه گذاری بر اضطراب تناسلی زنان: مورد مطالعه لابیاپلاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جراحی های زیبایی از جمله لابیاپلاستی در ایران رو به افزایش است. از آن جا که اندام جنسی در معرض نظارت و قضاوت عمومی نیست، و کسب مقبولیت و شمول اجتماعی با این جراحی موضوعیت ندارد، افزایش تقاضای آن قابل تأمل است و نیاز به بررسی جداگانه دارد. این مطالعه با هدف بررسی نقش جراحان در برساخت اندام جنسی زنانه ایده آل و به هنجارسازی و گسترش مداخلات پزشکی زیبایی با تأکید بر لابیاپلاستی انجام شد. روش مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود و داده ها از ویدیوهای تبلیغاتی با موضوع لابیاپلاستی که در صفحات اینستاگرام 12 پزشک متخصص زنان و زایمان منتشر شده، جمع آوری شد. تعداد نمونه بر اساس شیوه اشباع نظری تعیین شد. در مرحله تحلیل، داده ها کد گذاری، و کدهای مشابه کنار هم قرار داده شدند و از کدهای مشابه، زیرطبقات و طبقات استخراج شدند. یافته های مطالعه نشان داد که پزشکان در ویدیوهای تبلیغاتی شان، در برساخت اندام جنسی زنانه آرمانی مشارکت و از اندام جنسی زنانه که منطبق با شکل ایده آل نباشد، بیماری نمایی می کنند. آن ها برای حل مشکل زنان جراحی لابیاپلاستی را ترویج می کنند و خود را به عنوان قهرمان و منجی به تصویر می کشند که با جراحی، طیف وسیعی از مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی زنان را حل می کنند. بررسی ویدیوهای تبلیغاتی جراحان نشان می دهد که با پزشکی شدنِ زیبایی اندام جنسی زنانه، نقش پزشک درمانگر به پزشک مشاطه و نقش بیمار به زیباجو تغییر یافته و الگوی جدیدی از رابطه پزشک-بیمار خلق شده است. در تبلیغات لابیاپلاستی، پزشکی به عنوان یک کسب و کار دیده می شود که در آن پزشکان با دور شدن از پروفشنالیسم، به تبلیغ کالای زیبایی مشغولند، منش کاسب کارانه جای گزین آلتروییسم شده و از قواعد و اقتضائات بازار پیروی می کنند. مطالعه حاکی از آن است که پزشکی سازی بدن زنانه، شرایط را برای استعمار بدن زنان فراهم کرده است؛ و با عروج پزشکی تجاری، جراحان با پاتولوژیک نشان دادن زشتی لابیامینور بر اضطراب تناسلی زنان، سرمایه گذاری می کنند.
عدالت اجتماعی در توسعه شهری: بازخوانی طرح جامع شهر جدید پرند از منظر حق به شهر هانری لوفور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید به عنوان یکی از راهبردهای اجرایی سیاست شهرسازی برای کاهش فشار بر شهرهای مادر و پاسخ گویی به نیازهای جمعیتی در اوایل دهه ۱۳۷۰ ه .ش. ساخته شدند. با این حال، طراحی و اجرای این شهرها بیش تر با چالش هایی در حوزه عدالت اجتماعی و فضایی روبه رو بوده است. شهر جدید پرند به عنوان یکی از مهم ترین این نمونه ها، دارای مسائلی در زمینه توزیع خدمات، کیفیت زیرساخت ها و دسترسی عادلانه به امکانات شهری است. این مقاله طرح جامع شهر جدید پرند را از منظر نظریه حق به شهر هانری لوفور بازخوانی می کند. پرسش اصلی پژوهش بر واکاوی عدالت فضایی در تخصیص منابع شهری، کیفیت زیرساخت ها و میزان مشارکت شهروندان در فرآیندهای برنامه ریزی متمرکز است. پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده و از فنون کیفی برای تحلیل داده ها بهره گرفته است. یافته ها نشان می دهند که شکاف معناداری میان برنامه ریزی شهری و نیازهای شهروندان وجود دارد که این مسئله به تشدید نابرابری فضایی منجر شده است. در پایان، بر اساس مبانی نظری لوفور، پیشنهاداتی برای تقویت رویکرد عدالت محور در توسعه شهری پرند ارائه شده است.
فشارهای ساختاری و برنامه ریزی هدفمند برای مهاجرت: کاوشی کیفی در بین دانش آموزان یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت در سال های اخیر به یکی از دغدغه های مهم نوجوانان تبدیل شده و در میان دانش آموزان به عنوان یک مسیر فردی برای آینده ای مطلوب، معنا و جهت مندی تازه ای یافته است. این پژوهش، با هدف واکاوی فرآیند برنامه ریزی دانش آموزان برای مهاجرت انجام شده است. پژوهش حاضر، با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد بوده و به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شده است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و نظری، 25 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه یزدی که در مسیر مهاجرت قرار داشتند، به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. سپس با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی یافته های پژوهش تحلیل شد. مقولات استخراجی شامل بی ثباتی اقتصادی، فوبیای ناکامی شغلی، سیاست نخبه گریز، هرز رفتن آرزوها، گسترش مهارت های زبانی، اقدامات اولیه مالی و در مسیر اپلای است. با توجه به یافته ها، دانش آموزان مهاجرت را به عنوان بخشی از برنامه آینده خود در نظر گرفته اند و با تقویت مهارت های زبانی، افزایش آگاهی درباره مقصد، تحقیق در مورد مسیرهای مهاجرت و گسترش توانمندی های فردی، گام هایی عملی و هدفمند در این مسیر برمی دارند. این اقدامات نه تنها بازتابی از شکل گیری یک هویت مهاجرتی در میان نوجوانان است، بلکه نشان می دهد تصمیم آن ها در بستر شرایط ساختاری خاص و تجربه شده، شکل گرفته و جهت یافته است.
بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سینمای عامه پسند دهه 60ه .ش. ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها در جهان امروز اهمیت بسیاری داشته و تأثیرات انکارناپذیری بر جامعه و واقعیت های اجتماعی دارند. یکی از این رسانه ها سینماست که در حوزه تولید فیلم های عامه پسند مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده است. بررسی اهمیت سینما از آن جهت است که بازنمایی زنان در آن در دوره های مختلف سیاسی و اجتماعی شکل های مختلفی به خود گرفته است. هدف پژوهش حاضر بازنمایی پایگاه اجتماعی زن در سه فیلم عامه پسند «اجاره نشین ها»، «گل های داوودی» و «خواستگاری» از دهه60 است. جامعه آماری این مطالعه را کلیه فیلم های عامه پسند سینما شکل می دهد که از دهه 60 تا 70 در ایران تولید شده است. سه فیلم سینمایی بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند و به روش کیفی و با استفاده از تکنیک نشانه شناسی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که زنان در این فیلم ها بیش از آن که مدرن باشند سنتی هستند، و مطابق با گزاره های ایدئولوژیک حاکم بر جامعه و هم چنین بر اساس کلیشه های جنسیتی رفتار می کنند. به عبارتی کنش ها و واکنش های زنان و مردان سازوکار جنسیتی را تولید و بازتولید می کند.