مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آموزگاران
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه تیپ های شخصیتی و بهداشت روانی آموزگاران با جو سازمانی مدارس ابتدایی ناحیه یک شیراز بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود ه است . جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه آموزگاران ناحیه یک شیراز(1119 زن و 301 مرد) بوده اند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و با مراجعه به جدول مورگان 310(210 زن و 100 مرد) نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه شخصیت آیزنک، پرسشنامه بهداشت روانی کلدبرگ و پرسشنامه جو سازمانی هاپلین و کرافت بوده است. داده های جمع آوری شده با ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t و رگرسیون چند گانه مورد تحلیل قرار گرفته اند که مهم ترین نتایج عبارت بوده اند از این که،بین تیپ های شخصیتی (درونگرا و برونگرا) و جو سازمانی رابطه معنی دار ی وجود ندارد. بین تیپ های شخصیتی (درونگرا و برونگرا) با بهداشت روانی رابطه معنی دار ی وجود ندارد. بین ابعاد بهداشت روانی (علائم جسمانی و افسردگی) با جو سازمانی مدارس رابطه معنی داری وجود دارد. بین تیپ های شخصیتی آموزگاران زن و مرد تفاوت معنی داری وجود دارد.
مطالعه نقش آموزگاران در بهبود کتاب خوانی دانش آموزان مقطع ابتدائی استان مازندران
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۴
97 - 115
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی نقش آموزگاران در بهبود کتابخوانی دانش آموزان مقطع ابتدائی استان مازندران صورت گرفت. روش پژوهش، پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روش آماری پژوهش آزمون تی استیودنت تک نمونه بود .جامعه آماری پژوهش، آموزگاران مدارس ابتدائی استان مازندران که شامل 9115 نفر است و حجم افراد نمونه، با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 374 نفر و نمونه گیری به صورت خوشه ای تصادفی انجام گرفت. از نظر آموزگاران مقطع ابتدائی استان مازندران 5 شاخص ترویجی کتاب خوانی(قصه گویی و شعرخوانی، جلسات معرفی و نقد کتاب، خواندن گروهی، برگزاری نمایشگاه کتاب و نمایش فیلم و انیمیشن) در بهبود کتاب خوانی دانش آموزان تأثیر زیادی دارد. آموزگاران مقطع ابتدائی استان مازندران از شاخص های «قصه گویی در کلاس»، «معرفی و نقد کتاب در کلاس»، «داستان نویسی و مشارکت دانش آموزان در برگزاری نمایشگاه»، «آزاد گذاشتن دانش آموزان در انتخاب منبع برای پژوهش و کار گروهی»، «استفاده از انیمیشن» در بهبود کتاب خوانی دانش آموزان استفاده می کنند. استفاده از قصه گویی و شعرخوانی و نمایش فیلم و انیمیشن در بهبود کتاب خوانی دانش آموزان مقطع ابتدائی استان مازندران تأثیر زیادی داشت و استاده از سه عامل خواندن گروهی، برگزاری نمایشگاه کتاب و برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب تأثیر چندانی نداشت. بنابراین، به آموزگاران مقطع ابتدائی توصیه می شود از این شاخص ها در محیط مدرسه و کلاس درس دانش آموزان بهره گرفته شود تا هم جذابیت کلاس بالا رود و هم دانش آموزان از همان ابتدای تحصیل به کتاب خوانی و مطالعه کتاب ترغیب شوند.
بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و ادراک توانمندسازی آموزگاران منطقه تبادکان مشهد
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و ادراک توانمندسازی آموزگاران منطقه تبادکان مشهد در سال تحصیلی 1397-1398 انجام گرفته است. این تحقیق از نظر ماهیت کمی، از نظر هدف کاربردی، از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه آموزگاران مقطع ابتدایی منطقه تبادکان مشهد به تعداد 814 (373 زن، 441 مرد) نفر است. نمونه با استفاده از جدول کرجسی – مورگان شامل 265 (121 زن و 144 مرد) نفر آموزگار مقطع ابتدایی به روش تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل، پرسشنامه های فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و توانمندسازی اسپریدزر (1995) می باشد. داده ها با استفاده از آزمون های t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه به کمک نرم افزار آماری 22 spss تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین فرهنگ سازمانى با اداراک توانمندسازی رابطه معناداری وجود دارد (0.01p< و 0.212r=)؛ یعنی با ارتقاء فرهنگ سازمانی آموزگاران احساس شایستگی و استقلال و اعتماد آنها را افزیش می یابد و بین فرهنگ سازمانی و اداراک توانمند سازمانی آموزگاران به لحاظ جنسیت، میزان تحصیلات و سابقه خدمت تفاوت وجود دارد جنسیت و میزان تحصیلات و سابقه شغلی تفاوتی در ارتقاء یا کاهش فرهنگ سازمانی و توانمندسازی اموزگاران ندارد.
مقایسه وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان براساس سن، جنسیت و تحصیلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش در مدارس ویژه دشواری ها و ویژگی های خاص خود را دارد. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان (شامل ناتوانی هوشی، اختلال یادگیری ویژه، نابینا، ناشنوا، و اوتیسم) براساس سن، جنسیت و تحصیلات بود. روش پژوهش همبستگی بود. 100 نفر از آموزگاران مدارس ویژه شهر همدان به روش نمونه-گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسش نامه 40 گویه ای خستگی از دلسوزی (پرتنوی، 1996) را پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، ضریب همبستگی، و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین خستگی از دلسوزی و سن همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 > P و 7/0 = r). اما بین تحصیلات با خستگی از دلسوزی همبستگی معناداری به دست نیامد (05/0 < P). تفاوت بین خستگی از دلسوزی آموزگاران زن و مرد مدارس ویژه معنادار بود؛ همچنین بین آموزگاران دانش آموزان گروه های ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه با آموزگاران دانش آموزان گروه های ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا از نظر خستگی از دلسوزی تفاوت معنادار به دست آمد (05/0 > P). بنابراین، خستگی از دلسوزی با سن رابطه معنادار داشت، اما با تحصیلات ارتباط معناداری نداشت. خستگی از دلسوزی در بین آموزگاران آموزشگاه های گروه های ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا به طور معناداری بالاتر از گروه های ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه است. پس توجه به سن آموزگاران و نیز گروه دانش آموزان استثنایی که آموزگار با آنان کار می کند، اهمیت بیشتری در خستگی از دلسوزی دارد.
طراحی مدل مدیریت استعداد معلمان درنظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ ویژه نامه
311 - 321
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مدیریت استعداد آموزگاران در سالِ تحصیلی 97-1396 انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری شامل خبرگان یعنی افراد دارای سابقه تدریس در حوزه مدیریت استعداد، افراد دارای کتب و مقالات مرتبط، افراد دارای سابقه کار در وزارت آموزش وپرورش و سازمان های آموزش وپرورش استان ها در حوزه مدیریت استعداد و هم چنین آموزگاران آگاه در زمینه مدیریت استعداد بودند که به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. بر اساس تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، 42 شاخص استخراج گردید. در مرحله بعد پرسشنامه بسته پاسخ بر اساس شاخص های حاصل از مصاحبه ها و شاخص های مستخرج از ادبیات و پیشینه پژوهش (62 شاخص) بر مبنای طیف هفت درجه ای لیکرت با 104 گویه طراحی و تدوین گردید و طی سه راند در اختیار خبرگان قرار گرفت. در پایان هر راند داده های به دست آمده با استفاده از میانگین رتبه ای و ضریب توافق کندال تحلیل شدند. نتایج محاسبه ضریب توافق کندال در پایان راند سوم نشان داد چون مقدار به دست آمده برای آماره آزمون کندال (705/0) در سطح خطای 001/0=α معنادار است (001/0>sig)، چنین استنباط می شود که بین پاسخگویان در ارتباط با سؤالات توافق معنادار وجود دارد و مقدار به دست آمده بری آماره کندال حاکی از اتفاق نظر قابل قبول بین پاسخگویان است بنابراین در راند سوم مرحله کیفی به پایان رسید و مدل مدیریت استعداد آموزگاران با 36 شاخص و شش مؤلفه برنامه ریزی استراتژیک، شناسایی، گزینش، جذب، بهسازی و نگهداری پدیدار شد.
تحلیل ادراک و تجارب زیسته آموزگاران ابتدایی از اجرای ارزشیابی توصیفی (یک مطالعه کیفی در شهرستان بروجن)
هدف این پژوهش تحلیل ادراک وتجارب زیسته ی آموزگاران ابتدایی شهرستان بروجن از اجرای ارزشیابی توصیفی در سطح مدارس شهر بروجن بود. روش پژوهش کیفی بود. بدین منظور به مصاحبه بدون ساختار با ۲۳ نفر از معلمان ابتدایی شهرستان بروجن پرداخته شد. این افراد به شکل هدفمند، انتخاب شدند که دارای سابقه ی کاری 2 تا 30 سال خدمت بودند. مصاحبه شامل ۸ سوال باز پاسخ بود که به صورت تلفنی یا حضوری به انجام رسید. این مصاحبه ها تا جایی انجام گرفت که به پاسخ هایی مشابه و اشباع شده ختم شد، سپس با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی به تحلیل داده ها پرداخته شد. گویه های بدست آمده برای هر سوال پژوهش در جدول هایی مشخص قرار گرفت و در آخر مقوله بندی گردید. تجارب زیسته معلمان شامل: لزوم هماهنگی بین امکانات مدارس با طرح ارزشیابی کیفی-نیاز به آموزش اولیا و مربیان و دانش آموزان برای طرح ارزشیابی توصیفی-بهبود بهداشت روانی دانش آموزان در این طرح. چالش ها شامل: عدم وجود امکانات لازم برای اجرای طرح در مدارس-عدم آموزش صحیح مربیان و والدین-... راهکارها شامل: آموزش ضمن خدمت فرهنگیان-فراهم کردن شرایط مالی وآموزشی مدارس. با بررسی یافته های حاصل از مصاحبه ها و مقوله های بدست آمده، این نتایج بدست آمد، که ارزشیابی توصیفی به صورت ذاتی طرحی بسیار مفید و پویا بوده و می توانست به عنوان یک طرح جامع در مدارس به اجرا درآید هرچند نیاز به اصلاحات زیرساختی نیز داشت. ولی بستر لازم برای اجرای آن در مدارس فراهم نیامده بود به طوری که نیاز به امکانات مالی و آموزش های لازم برای مربیان، والدین و دانش آموزان به طور خاص احساس می شد.
بررسی راهکارهایی برای افزایش میزان آمادگی و پیشرفت زبانی دانش آموزان درپایه اول ابتدایی در مناطق دو زبانه
منبع:
آموزش پژوهی دوره ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
118 - 129
حوزه های تخصصی:
دو زبانگی پدیده ای جهانی است که در اکثر کشورهای جهان وجود دارد، اصطلاح دو زبانگی به استفاده منظم از دو زبان و یا بیشتر اطلاق می شود که با مفهوم فردی و اجتماعی به کار می رود. نتایج پژوهش ها نشان می دهد که دو زبانگی در کشور ما همچون سایر کشورهای چند زبانه ، از مسایل بحث برانگیز است و کودکان دو زبانه در بدو ورود به مدرسه به دلیل کنار گذاشتن زبان مادری و به تبع آن ناتوانی در درک مطلب با خطر افت تحصیلی و ترک تحصیل مواجه می شوند. به نظر می رسد برای کاهش اثرات این گونه مشکلات می توان در کوتاه مدت از تجارب، پیشنهادات و ابتکارات آموزگاران استفاده کرد. به همین منظور در این تحقیق سعی گردیده است تا با جمع آوری و جمع بندی خاطرات، تجارب و پیشنهادات ارزنده آموزگارانی که در دوره کارشناسی ضمن خدمت در پردیس های رسالت و مطهری استان سیستان و بلوچستان مشغول به تحصیل اند و نیز آموزگاران زاهدانی که چند سالی را در مناطق روستایی و عشایری استان خدمت کرده اند، راهکارهایی مؤثر در جهت کاهش مشکلات زبانی دانش آموزان در مناطق دو زبانه ارائه گردد.
مدل یابی مدیریت مشارکتی بر مدیریت تعارض با نقش میانجی همدلی بیانی در مدیران: از دیدگاه آموزگاران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
101 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مدل مدیریت مشارکتی بر مدیریت تعارض با نقش میانجی همدلی بیانی در مدیران: از دیدگاه آموزگاران بود. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش آموزگاران مرد و زن ناحیه 1 و 2 شهر ارومیه در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 2967 نفر بودند. بر اساس فرمول کوکران تعداد 343 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای بر اساس ناحیه محل خدمت به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های مدیریت مشارکتی (فیضی و همکاران، 1388) و مدیریت تعارض (توماس و کیلمن، 1974) و خرده مقیاس همدلی بیانی در مقیاس همدلی هیجانی (مهرابیان و اپستاین، 1972) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-19 و Smart PLS-3 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که از دیدگاه آموزگاران مدیریت مشارکتی بر همدلی بیانی و مدیریت تعارض تاثیر مستقیم و معنادار و همدلی بیانی بر مدیریت تعارض تاثیر مستقیم و معنادار داشت. همچنین، مدیریت مشارکتی با نقش میانجی همدلی بیانی بر مدیریت تعارض تاثیر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0>P). بر اساس شاخص های برازندگی مدل مدیریت مشارکتی بر مدیریت تعارض با نقش میانجی همدلی بیانی در مدیران برازش مناسبی داشت. طبق نتایج برای بهبود مدیریت تعارض مدیران می توان برنامه های برای بهبود مدیریت مشارکتی و همدلی بیانی طراحی و از طریق کارگاه های آموزشی اجرا کرد.
شناسایی قابلیت حرفهای مورد نیاز آموزگاران مدارس ابتدایی ناحیه 3 شهر اهواز
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
49 - 57
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر،شناسایی قابلیت حرفه ای مورد نیاز آموزگاران مدارس ابتدایی ناحیه ۳شهر اهواز در سال ۹۸بود. با توجه به نوع و ماهیت مساله، اهداف و سوال های پژوهش، از روش تحقیق توصیفی، و برای جمع آوری اطلاعات از روش پیمایشی استفاده شد.از آن جهت که نتایج آن می تواند برای بهبود و ارتقاء قابلیتهای حرفه ای آموزگاران مدارس ابتدایی مفید واقع شود، کاربردی محسوب می شود. تعداد۳۶۷ نفراز 800 آموزگار دوره ابتدایی ناحیه ۳ اهواز با نمونه گیری تصادفی ساده طبق جدول مورگان انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری این پژوهش جهت پاسخگویی آموزگاران در شش بعد و جمعا 24 سوالی بر مبنای مدل قابلیت حرفه ای کبک کانادا طراحی و شش مؤلفه قابلیت حرفه ای نقد و تفسیر دانش و فرهنگ، توانایی بیان، ارزشیابی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، مشارکت در توسعه حرفه ای و اخلاق حرفه ای به عنوان مولفه های آن در نظر گرفته شد.ضریب آلفای کرونباخ ابزار پژوهش 85/0 بدست آمد و روایی آن نیز تایید شد.از آزمون t مستقل و نرم افزار کامپیوتریSPSSنسخه هجدهم استفاده شد. برای کلیه فرضیه ها سطح معنی داری ۰/۰۵ در نظر گرفته شد و برای تعیین وضعیت متغیرهای پژوهش از دیدگاه معلمان دو وضعیت موجود و مطلوب انتخاب شد.نتایج نشان دادبین قابلیت حرفه ای در زمینه نقد، تفسیر دانش و فرهنگ، در زمینه توانایی بیان، در زمینه ارزشیابی، در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات، در زمینه مشارکت در توسعه حرفه ای، در زمینه اخلاق حرفه ای مورد نیاز آموزگاران مدارس ابتدایی ناحیه 3شهر اهواز در دو وضعیت ایده آل و موجود تفاوت معناداری دارد.
نقش میانجی گری جوّ روان شناختی در رابطه بین سبک مدیریت و خوش بینی سازمانی؛ مطالعه با تمرکز بر دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک مدیریت بر خوش بینی سازمانی استادان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان جنوبی باتوجه به نقش میانجی جوّ روان شناختی انجام شده است. روش پژوهش، ازنظر هدف کاربردی و ازمنظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی و به روش مدل معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری شامل تمام استادان دانشگاه فرهنگیان است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 145 نفر از استادان دانشگاه فرهنگیان برای نمونه آماری انتخاب شده اند و اطلاعات از طریق پرسشنامه سبک مدیریت لوتانز و همکاران (۱۹۸۵)، جوّ روان شناختی کویز و دکوتیز (1991) و خوش بینی سازمانی اسمیت و همکاران (2013) جمع آوری شده است. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روش روایی همگرا و واگرا و پایایی ابزارهای اندازه گیری با استفاده از روش آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و ضرایب بارهای عاملی تأیید و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار PLS2 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد رابطه مستقیم بین سبک مدیریت با خوش بینی سازمانی معنی دار نیست، درحالی که بین جوّ روان شناختی و خوش بینی سازمان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر این که جوّ روان شناختی نقش میانجی گری در رابطه بین سبک مدیریت و خوش بینی سازمانی ایفا می کند، تأیید شده است؛ همچنین بیش از (۶۷درصد) اثر کلّ سبک مدیریت از طریق غیرمستقیم و با متغیر میانجی جوّ روان شناختی تبیین می شود.
واکاوی صلاحیت های حرفه ای آموزگاران دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی و شناسایی و تعیین صلاحیت های حرفه ای آموزگاران به منظور ارائه یک چارچوب مفهومی طراحی و اجرا شد. روش پژوهش، از نوع ترکیبی اکتشافی است که به شیوه متوالی در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. ابتدا در مرحله کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از متخصصان و صاحب نظران و آموزگارن دوره ابتدایی که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، بعد از انجام مصاحبه و کدگذاری و دستیابی به زیر مؤلفه ها و مؤلفه ها، ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران شامل 4 بعد دانشی، مهارتی، فردی و توانایی شناسایی شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش کلیه آموزگاران استان البرز (7000 نفر) بودند که از بین آنها تعداد 364 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه محقق ساخته صلاحیت های حرفه ای آموزگاران استفاده شد. به منظور بررسی اعتبار و میزان دقت پرسشنامه، از اعتبار صوری و اجماع صاحبنظران استفاده گردید. برای پایایی و سازگاری درونی گویه های پرسشنامه از مقیاس آلفای کرونباخ استفاده شد که با انجام یک پیش آزمون بر روی 30 پاسخگوی تصادفی انتخاب شده مبادرت شد. به منظور توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد ها، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، T مستقل و تحلیل واریانس فریدمن) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، در سطح معناداری 0/01 بین میانگین رتبه ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران در هر دو وضعیت موجود و مطلوب تفاوت معنی داری وجود دارد. در هر دو وضعیت، ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران به ترتیب عبارتند از :بعد دانشی، بعد مهارتی، بعد فردی، بعد توانایی. همچنین میانگین نمره این ابعاد بر حسب وضعیت موجود و مطلوب با هم تفاوت معنی داری دارد به طوریکه میانگین بعد دانشی بر حسب وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب (52/90) و (92/48)، میانگین بعد مهارتی بر حسب وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب (40/28) و (69/69)، میانگین بعد توانایی بر حسب وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب (31/95) و (56/76)، میانگین بعد فردی بر حسب وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب (39/88) و (69/46) می باشد. که این اعداد نشان می دهد وضعیت موجود ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران با وضعیت مطلوب تفاوت دارد. این تفاوت برای بعد دانشی، مهارتی و توانایی در سطح 0/99 (0/01˂p)، و برای بعد فردی در سطح 0/95 معنی دار است (0/05˂p). نتایج این پژوهش می تواند دریچه های جدیدی را برای توجه بنیادی به صلاحیت حرفه ای آموزگاران و ایجاد تغییرات مطلوب در بازنگری برنامه بهسازی منابع انسانی بگشاید.
تحلیل پدیدارشناسانه ی تجارب زیسته آموزگاران از چالش های آموزش در مدارس ابتدایی عشایری
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر توصیف و فهم تجربه ها و ادراک های آموزگاران، از چالش های آموزش در مدارس ابتدایی عشایری می باشد. روش ها: برای درک تجارب زیسته آموزگاران، از رویکرد پژوهش کیفی و روش پدیدار شناسی توصیفی استفاده شد. تعداد 15 نفر از آموزگاران، به عنوان مشارکت کننده انتخاب شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و مشاهده هدفمند گردآوری شد. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها به صورت دستی و با استفاده از الگوی کلایزی انجام شد. اعتماد پذیری یافتهها با استفاده از غوطه وری و مطالعه مکرر و بازنگری توسط مشارکت کنندگان و خبرگان به دست آمد. یافته ها: بر بنیاد یافته های پژوهش می توان تجارب مشارکت کنندگان را در سه مضمون اصلی بوم شناختی، انگیزشی و برنامه درسی دسته بندی و توصیف کرد. چالش های بوم شناختی شامل: ازدواج زود هنگام، غیبت های مکرر، اصرار بر تنبیه، محدود نمودن آموزش بر دوره ابتدایی، دو زبانگی و دانش آموز به عنوان نیروی کار بود. چالش های انگیزشی در بر دارنده، رغبت تحصیلی، مدرسه به مانند محل تفریح، ترک تحصیل و تحدید یادگیری به مدرسه می باشد. همچنین، چالش های برنامه درسی شامل ارزشیابی کیفی، برنامه درسی متمرکز، امکانات آموزشی و زمان می باشد نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزگاران مورد مطالعه، محدودیت های متفاوتی را از تدریس در مدارس عشایری تجربه کرده اند و در مجموع با چالش های عدیده ای در فرایند آموزش روبرو هستند که نیازمند توجه ویژه متولیان امر می باشد.
واکاوی صلاحیت های حرفه ای آموزگاران دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی و شناسایی و تعیین صلاحیت های حرفه ای آموزگاران به منظور ارائه یک چارچوب مفهومی طراحی و اجرا شد. روش پژوهش، از نوع ترکیبی اکتشافی است که به شیوه متوالی در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. ابتدا در مرحله کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از متخصصان و صاحب نظران و آموزگارن دوره ابتدایی که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند،بعد از انجام مصاحبه و کد گذاری و دستیابی به زیر مؤلفه ها و مؤلفه ها، ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران شامل 4 بعد دانشی، مهارتی، فردی و توانایی شناسایی شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش کلیه آموزگاران استان البرز (7000 نفر) بودند که از بین آنها تعداد 364 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه محقق ساخته صلاحیت های حرفه ای آموزگاران استفاده شد. به منظور بررسی اعتبار و میزان دقت پرسشنامه، از اعتبار صوری و اجماع صاحبنظران استفاده گردید. برای پایایی و سازگاری درونی گویه های پرسشنامه از مقیاس آلفای کرونباخ استفاده شد که با انجام یک پیش آزمون بر روی 30 پاسخگوی تصادفی انتخاب شده مبادرت شد. به منظور توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد ها، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، T مستقل و تحلیل واریانس فریدمن) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، در سطح معناداری 01/0 بین میانگین رتبه ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران در هر دو وضعیت موجود و مطلوب تفاوت معنی داری وجود دارد. در هر دو وضعیت، ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران به ترتیب عبارتند از :بعد دانشی، بعد مهارتی، بعد فردی، بعد توانایی. همچنین میانگین نمره این ابعاد بر حسب وضعیت موجود و مطلوب با هم تفاوت معنی داری دارد به طوریکه میانگین بعد دانشی بر حسب وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب (90/52) و (48/92)، میانگین بعد مهارتی بر حسب وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب (28/40) و (69/69)، میانگین بعد توانایی بر حسب وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب (95/31) و (76/56)، میانگین بعد فردی بر حسب وضعیت موجود و مطلوب به ترتیب (88/39) و (46/69) می باشد. که این اعداد نشان می دهد وضعیت موجود ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران با وضعیت مطلوب تفاوت دارد. این تفاوت برای بعد دانشی، مهارتی و توانایی در سطح 99/0 (01/0˂p)، و برای بعد فردی در سطح 95/0 معنی دار است (05/0˂p). نتایج این پژوهش می تواند دریچه های جدیدی را برای توجه بنیادی به صلاحیت حرفه ای آموزگاران و ایجاد تغییرات مطلوب در بازنگری برنامه بهسازی منابع انسانی بگشاید.
واکاوی صلاحیت های حرفه ای آموزگاران دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
69 - 78
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف واکاوی و شناسایی و تعیین صلاحیت های حرفه ای آموزگاران به منظور ارائه یک چارچوب مفهومی طراحی و اجرا شد. روش پژوهش، از نوع ترکیبی اکتشافی است. ابتدا در مرحله کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از متخصصان و صاحب نظران و آموزگارن دوره ابتدایی که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند،بعد از انجام مصاحبه و کد گذاری و دستیابی به زیر مؤلفه ها و مؤلفه ها، ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران شامل 4 بعد دانشی، مهارتی، فردی و توانایی شناسایی شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش کلیه آموزگاران استان البرز (7000 نفر) بودند که از بین آنها تعداد 364 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه محقق ساخته صلاحیت های حرفه ای آموزگاران استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، در سطح معناداری 01/0 بین میانگین رتبه ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران در هر دو وضعیت موجود و مطلوب تفاوت معنی داری وجود دارد. در هر دو وضعیت، ابعاد صلاحیت حرفه ای آموزگاران به ترتیب عبارتند از :بعد دانشی، بعد مهارتی، بعد فردی، بعد توانایی. همچنین میانگین نمره این ابعاد بر حسب وضعیت موجود و مطلوب با هم تفاوت معنی داری دارد این تفاوت برای بعد دانشی، مهارتی و توانایی در سطح 99/0 (01/0˂p)، و برای بعد فردی در سطح 95/0 معنی دار است (05/0˂p). نتایج این پژوهش می تواند دریچه های جدیدی را برای توجه بنیادی به صلاحیت حرفه ای آموزگاران و ایجاد تغییرات مطلوب در بازنگری برنامه بهسازی منابع انسانی بگشاید.
ارزیابی میزان موفقیت اجرای طرح آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی (طرح کرامت) در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۹
113 - 136
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی میزان موفقیت اجرای طرح آموزش آداب و مهارت های زندگی اسلامی (طرح کرامت) در مدارس ابتدایی شهر نهاوند از دیدگاه مجریان آن به انجام رسید. روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه مجریان (مدیران و آموزگاران) طرح بود که تعداد آنها در سال تحصیلی 1400−1399، 223 نفر بودند. به دلیل کوچک بودن حجم جامعه برای نمونه گیری از شیوه تمام شماری استفاده شد؛ بر این اساس دیدگاه کل مجریان از طریق یک پرسش نامه محقق− ساخته مورد آزمون قرار گرفت، اما از این میان فقط تعداد 149 پرسش نامه از سوی مجریان تکمیل و بازگردانده شد و به همین دلیل تحلیل نهایی بر روی داده های حاصل از این تعداد نمونه، صورت گرفت. پرسش نامه مورد استفاده براساس 6 مؤلفه اساسی طرح که در متون مربوطه مورد تأکید قرار گرفته بود، ساخته شد. این مؤلفه ها شامل: «متناسب بودن محتوای مورد استفاده در طرح»، «متناسب بودن شیوه های اجرایی طرح»، «متناسب بودن شیوه های ارزیابی از طرح»، «متناسب بودن شیوه های پشتیبانی اداری و مدیریتی از طرح»، «اثربخشی طرح در ایجاد آداب و مهارت های زندگی اسلامی در دانش آموزان» و «هماهنگ بودن برنامه های طرح با نیازها و هدف های آموزگاران»، می شدند. پرسش نامه یاد شده براساس مقیاس لیکرت ساخته شد و برای اطمینان از روایی پرسش نامه از روایی محتوایی و صوری استفاده گردید؛ برای تعیین میزان پایایی آن از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد؛ بر این اساس، مقدار ضریب محاسبه شده با آزمون آلفای کرونباخ برای کل گویه ها: 91/0 بود. نتایج نشان داد که از دیدگاه مجریان، این طرح موفقیت آمیز بوده است، اما نتایج تحلیل تک تک مؤلفه ها نشان داد که از دیدگاه مجریان، این طرح در زمینه مؤلفه سوم (متناسب بودن شیوه های ارزیابی از طرح) موفقیت نداشته است.
بررسی تأثیرات یکپارچگی فناوری، درک کارآیی و سهولت بر نیت استمرار و عملکرد با میانجی گری نیت رفتاری و رضایت دانش آموزان و آموزگاران (موردمطالعه: مدارس ابتدایی غیرانتفاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یادگیری الکترونیکی در بسیاری از سطوح تحصیلی و آموزشی رخنه کرده است؛ ولی نیت استمرار در چنین سیستمی هنوز در سطح بسیار پایینی قرار دارد. درنتیجه آینده سیستم، پیش بینی ناپذیر است. با توجه به اینکه در مدارس، دانشگاه ها و مراکز آموزشی، یادگیری الکترونیکی، ابزار اصلی تمایز رقابتی است، بدون تمرکز بر نیت تداوم سیستم یادگیری الکترونیکی، تضمینی برای موفقیت وجود نخواهد داشت. این پژوهش با هدف بررسی اثرهای یکپارچگی فناوری، درک کارآیی و سهولت بر نیت استمرار و عملکرد با میانجی گری نیت رفتاری و رضایت دانش آموزان و آموزگاران انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان و آموزگاران دبستان های غیرانتفاعی شهرستان خمینی شهر بوده است. برای تعیین حجم نمونه نیز از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد 353 نفر از دانش آموزان و 151 نفر از آموزگاران انتخاب شدند. پس از جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه، مدل با 7 مؤلفه (یکپارچگی فناوری، درک کارایی و سهولت استفاده، رضایت، نیت تداوم و استمرار آموزش الکترونیکی، نیت رفتاری و عملکرد تحصیلی) سنجیده شد. در بخش تحلیلی برای بررسی اعتبار یا کیفیت مدل، از نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که درک سهولت استفاده بر درک کارایی، یکپارچه سازی فناوری بر نیت های رفتاری، درک کارایی بر نیت های رفتاری، درک سهولت استفاده بر نیت های رفتاری، درک کارایی بر رضایت دانش آموزان و آموزگاران، درک سهولت استفاده بر رضایت دانش آموزان و آموزگاران، نیت رفتاری بر عملکرد تحصیلی، عملکرد تحصیلی بر قصد استمرار و رضایت بر قصد استمرار تأثیر دارد. مدیران از یافته های این پژوهش برای ارتقا و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در کلیه شرایط استفاده می کنند.
کاوش پدیدارشناختی بر شایستگی های پایه آموزگاران برای تحقق ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شایستگی های پایه آموزگاران برای تحقق ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی در سند تحول بود. این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش استفاده شده، پدیدارشناختی است. مشارکت کنندگان پژوهش را مدرسان مراکز تربیت معلم، اعضای هیئت علمی گروه علوم اجتماعی، علوم سیاسی و علوم تربیتی دانشگاه های اصفهان و یزد تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی است. به گونه ای که 30 نفر تا رسیدن به اشباع داده ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته در پژوهش شرکت داده شدند. اعتبار پذیری کدگذاری های انجام شده از روش بازبینی اعضا و بررسی همکار صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد شایستگی های پایه آموزگاران در تربیت اجتماعی و سیاسی شامل دانش اجتماعی و سیاسی (سواد اجتماعی و سواد سیاسی)، بینش اجتماعی و سیاسی (ارزش ها و تمایل های فردی، ارزش ها و تمایل های جمعی، ارزش های وطنی و فراوطنی) و رفتار اجتماعی و سیاسی (عاملیت فردی، عاملیت جمعی و عاملیت سیاسی) است. بر اساس نتایج پژوهش توصیه می شود، این شایستیگی ها به مثابه راهنمای عمل برای طراحی و برنامه ریزی برنامه های تربیت معلم و آموزش های ضمن خدمت آموزگاران استفاده تا بستر اندیشه و عمل بر اساس سند تحول در میان آموزگاران فراهم شود.
کاوش پدیدارشناختی بر شایستگی های پایه آموزگاران برای تحقق ساحت تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی شایستگی های پایه آموزگاران برای تحقق ساحت تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی است. به منظور دست یابی به این هدف، پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی تحقیق است و برای پاسخ گویی به سوالات پژوهش از روش پدیدارشناختی بهره برده است. جامعه آماری شامل سه گروه مدرسان مراکز تربیت معلم، اعضای هیات علمی گروه های علوم تربیتی و معارف دانشگاه های اصفهان و یزد و کارشناسان علوم حوزوی بوده است. روش نمونه گیری به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی، تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 22 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. در تحلیل داده ها از تحلیل محتوای استقرایی، تکنیک شش مرحله ای آرباخ و سیلورستان استفاده شد. بر اساس نظر متخصصان، شایستگی های پایه آموزگاران در تربیت اعتقادی شامل بصیرت دینی و محبت و مودت است. بصیرت عبادی، گرایش عبادی و رفتار عبادی شایستگی های مورد انتظار در بعد عبادی می باشد و شناخت اخلاقی، احساس اخلاقی و رفتار اخلاقی شایستگی های مورد انتظار در تربیت اخلاقی است.
بررسی میزان رضایت مندی دانش آموزان از آموزش های مجازی از دیدگاه آموزگاران مدارس ابتدایی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
179-187
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش آنلاین (مجازی) اضطراری در سراسر جهان به دلیل بیماری همه گیر کروناویروس 2019 (COVID-19) پذیرفته شده است. تحقیقات قبلی در مورد یادگیری آنلاین عمدتاً بر درک والدین، معلمان و دانش آموزان در آموزش عالی متمرکز بود، در حالی که دیدگاه های مربوط به آموزش مجازی آموزگاران مدارس ابتدایی به ندرت مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق: این مطالعه به بررسی رضایت دانش آموزان از آموزش مجازی در طول COVID-19 از دیدگاه آموزگاران مدارس ابتدایی استان اصفهان پرداخته است. یک حجم نمونه مناسب به میزان 614 آموزگار مدارس ابتدایی استان اصفهان، در یک نظرسنجی آنلاین ناشناس را از تاریخ مرداد تا شهریور 1401 تکمیل کردند. روش بررسی ازطریق آمار توصیفی به انجام رسیده است. ایزار این پژوهش پرسشنامه ی محقق ساخته با 20 گویه بوده است که براساس مطالعات مشابه تهیه شده و روایی آن با نظر خبرگان تایید گردیده است. نتایج: نتایج نشان داد که بیشتر پاسخ دهندگان میزان استقبال دانش آموزان از سیستم شاد و آموزش مجازی (آنلاین) را درحد متوسط (39%) برآورد نموده اند. پس از آن، به ترتیب بیشترین برآوردها به گزینه های خیلی زیاد (26%)، زیاد (17%)، خیلی کم (12%) و کم (6%) تعلق داشته اند
فهم تربیت زیبایی شناختی و هنری از دیدگاه آموزگاران دورۀ ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۴
۱۱۸-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، فهم تربیت زیبایی شناختی و هنری از دیدگاه آموزگاران دوره ابتدایی شهر یاسوج بود. ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری یکی از شش ساحت اصلی تربیت در سند تحول بنیادین در نظام تعلیم وتربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران است. این پژوهش، به صورت مطالعه ای کیفی از نوع تحلیل استقرایی با نظام کدگذاری طراحی و اجرا شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش 21 نفر از آموزگاران دوره ابتدایی شهر یاسوج بودند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به شیوه هدفمند و با رعایت قاعده اشباع نظری گرد آوری شده و تحلیل آنها به شیوه تحلیل محتوای استقرایی انجام گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، الف) در بخش اهداف ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری مقوله های محوری استخراج شده عبارت اند از: 1. شکوفایی زیبایی و هنر، 2. هدف تربیت هنری لزوماً پرورش هنرمند حرفه ای نیست، 3. شناسایی استعداد و شکوفایی خلاقیت و رشد همه جانبه ابعاد احساسی، عاطفی و شناختی متربیان . ب) در بخش جهت گیری کلی ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری نیز مقوله های محوری، 1. هنر همچون هدف و 2. هنر همچون ابزار تشخیص داده شده اند. ج) در بخش اصول ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری 1. اصل تأثیر هنر و نگاه زیبایی شناسانه در یادگیری سایر دروس، 2. اصل تأثیر هنر و نگاه زیبایی شناسانه در کشف استعدادها و پرورش قدرت خلاقیت کودکان و 3. اصل رمزگشایی واکاوی و خلق معنا تشخیص داده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس فهم آموزگاران، در نظام تعلیم وتربیت کشورمان تربیت هنری و زیبایی شناسی در دوره ابتدایی آن گونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته و به درس هنر در دبستان اهمیت درخور داده نمی شود.