فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
245 - 270
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش یکی از ابزارهای کلیدی برای بهبود عملکرد سازمان ها محسوب می شود. با این حال، در بسیاری از سازمان ها، فرآیندهای آموزشی با چالش هایی مواجه اند که یکی از مهم ترین آن ها عدم انتقال مؤثر آموخته ها به محیط کار است، که می تواند به کاهش اثربخشی آموزش ها و هدررفت منابع منجر شود.از این رو، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل آموزشی مؤثر بر انتقال یادگیری صفر در سازمان های دولتی انجام شده است.روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع ترکیبی متوالی است. در بخش کیفی، با هدف شناسایی عوامل آموزشی مؤثر بر انتقال یادگیری صفر، از رویکرد تجربه زیسته و ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. در این مرحله، تجارب ۱۲ نفر از متخصصان آموزش سازمانی که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها از طریق روش های کدگذاری باز و محوری انجام شد. در بخش کمی، با استفاده از روش توصیفی-پیمایشی و ابزار پرسشنامه محقق ساخته، اهمیت و اولویت بندی یافته های کیفی از دیدگاه متخصصان و مدیران آموزش بررسی شد و داده ها با آزمون فریدمن رتبه بندی شدند.یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که انتقال یادگیری صفر در آموزش های سازمانی تحت تأثیر عواملی مانند چالش های سیاست گذاری و ساختار آموزش در سازمان ها، نبود رویکردی استراتژیک و جامع در فرآیند نیازسنجی آموزشی، ضعف در طراحی اصولی برنامه های آموزشی، موانع اجرای مؤثر آموزش ها، نامناسب بودن محتوای آموزشی، کمبود دانش و تجربه کافی در مدرسان، و چالش های مرتبط با سنجش و ارزشیابی آموزشی است. و بر اساس نتایج بخش کمی، «نبود رویکرد استراتژیک و جامع در نیازسنجی آموزش» با میانگین رتبه 66/4، بیشترین تأثیر را در انتقال یادگیری صفر دارد. همچنین، مشکلات در طراحی برنامه های آموزشی با میانگین رتبه 59/4 و چالش های سیاست گذاری و ساختار آموزش با میانگین رتبه 57/4، از دیگر عوامل اصلی کاهش اثربخشی آموزش ها در سازمان های دولتی هستند.نتیجه گیری و پیشنهادها: انتقال یادگیری در سازمان های دولتی به عوامل آموزشی وابسته است و غفلت از این عوامل می تواند انتقال یادگیری صفر را تداوم بخشد. برای رفع این چالش، رویکردهای آموزشی باید آینده نگر، هدفمند و مبتنی بر اصول آموزش بزرگسالان باشند. نیازسنجی باید به طور مستمر و همسو با تغییرات انجام شود، طراحی و اجرای آموزش ها نیز متناسب با نیازهای شغلی و سبک های گوناگون یادگیری صورت گیرد. علاوه براین، ارائه محتوای کاربردی و تعاملی، تسلط مدرسان بر روش های نوین و فناوری های آموزشی، و استفاده بهینه از منابع و نتایج ارزشیابی، نقش مهمی در بهبود این فرآیند دارند.نوآوری و اصالت: این پژوهش با تمرکز بر عوامل آموزشی، سعی دارد به طور دقیق و تخصصی تأثیر مؤلفه های مختلف آموزشی بر انتقال یادگیری را بررسی کند. همچنین این پژوهش از دیدگاه متخصصان حوزه آموزش سازمانی انجام می شود، که باعث می شود نتایج آن بر اساس تجربه و دانش عملی باشد.
ساخت و اعتباریابی مقدماتی آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان در کشور افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین برنامه های نظام آموزشی برای کودکان برنامه سنجش آمادگی تحصیلی کودکان در بدو ورود به دبستان است. هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان در کشور افغانستان» است. این پژوهش با روش توصیفی و آزمون سازی انجام شده است. ابزار پژوهش عبارت است از: آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان که بر اساس منابع مقاله ای به دست آمده و ایجاد شده است. برای این منظور، 100 مقاله علمی پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش از 15 منبع معتبر داخلی وخارجی همچون SID،Magiran ، Irandoc، Ira medex و همچنین، PubMed، Springer، ProQuest، Scopus، Elsevie و Cochrane جمع آوری و بررسی شدند که از تعداد مقاله های یادشده، 34 مقاله که معیار ورود به پژوهش را داشتند تحلیل و بررسی شدند. جامعه آماری شامل کودکان 5 تا 7ساله آماده رفتن به مدرسه در شهر کابل بود که 290 نفر شامل 155 دختر و 135 پسر را در بر می گرفت. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، در سه ناحیه که شامل ناحیه های 11، 13 و 15 شهر کابل بودند، اعضای نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد آزمون سنجش ورود به دبستان در کشور افغانستان دارای 10 مؤلفه است. این مؤلفه ها عبارت اند از: استدلال عددی، توجه و حافظه، تکمیل تصاویر، استدلال کمی، بازیابی، تداعی بازی، تکرار جمله و عدد، استدلال دیداری - فضایی، حل مسئله، مهارت دیداری - حرکتی. نتایج پژوهش نشان داد آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان در کشور افغانستان دارای روایی (روایی سازه و تحلیل عاملی) و پایایی (آلفای کرونباخ 96/0) مناسب است. بر اساس نتایج روان سنجی آزمون سنجش تحصیلی کودکان در کشور افغانستان چنین استنباط می شود که از این ابزار می توان به عنوان ابزار اولیه غربالگری و سنجش ورود به مدرسه استفاده کرد.
ارزیابی تلفیق فناوری توسط معلمان در آموزش های الکترونیکی مدارس ابتدایی بر اساس استانداردهای بین المللی فناوری در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تلفیق فناوری توسط معلمان در آموزش های الکترونیکی مدارس ابتدایی مبتنی بر استانداردهای انجمن بین المللی فناوری در آموزش (ISTE) انجام شد. روش پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه انجام، توصیفی - پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مرد مدارس ابتدایی ناحیه یک شهر همدان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه شامل 140 نفر از جامعه آماری مدنظر بود که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان، به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پژوهشگرساخته بر مبنای استانداردهای بین المللی فناوری در آموزش برای معلمان استفاده شد که روایی آن از نظر اساتید فناوری آموزشی تأیید شد و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 85 درصد به دست آمد. یافته ها نشان داد وضعیت تلفیق فناوری توسط معلمان مرد ابتدایی منطقه یک شهر همدان در آموزش های الکترونیکی از بُعد مفاهیم و عملیات های فناوری، برنامه ریزی تدریس با توجه به محیط های یادگیری مؤثر و چندگانه، طراحی تجربه ها و محیط های یادگیری، سنجش و ارزشیابی، عملکرد حرفه ای و بهره وری و مباحث انسانی، قانونی، اخلاقی و اجتماعی فناوری در سطحی مطلوب قرار دارد. همچنین، معلمان در تلفیق فناوری مبتنی بر استانداردهای فناوری آموزشی از منظر سن، تحصیلات و سابقه خدمت تفاوتی معنادار با هم ندارند. مبتنی بر نتایج حاصل از این پژوهش، می توان گفت معلمان ابتدایی اقدام های مربوط به ابعاد و شاخص های تلفیق فناوری را با هم به صورت یکپارچه در آموزش های الکترونیکی استفاده می کنند و همین امر می تواند وضعیت تلفیق فناوری در فرایند یاددهی - یادگیری را منطبق با استانداردهای جهانی قرار دهد؛ از این رو، پیشنهاد می شود مسئولان و برنامه ریزان برای ماندگاری و بهبود این وضعیت پیگیری لازم را انجام دهند.
برنامه درسی تأمل محور: گفتمانی برای توسعه مفهوم آگاهی معلمان در چارچوب پژوهش شرح حال نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
272 - 247
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی و تبیین شاخصه های برنامه درسی تأمل محور در راستای توسعه مفهوم آگاهی معلمان در چارچوب پژوهش اتوبیوگرافی انجام شد. رویکرد تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوا با تأکید بر ماهیت مضمونی آن بود. میدان پژوهش دربرگیرنده معلمان در سال تحصیلی 1403-1402 بود که 15 نفر از آنها از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع شاخص مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تعیین اعتبار داده های پژوهش از روش خود بازبینی، غنی سازی داده ها و تحلیل های میان موردی و برای تعیین پایایی داده ها از روش مقایسه مستمر و فرایند نظام مند در ثبت و نوشتن داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 9 مضمون فراگیر روایت سازی، بازخوردپذیری، گفتمان مفهومی، شخصی سازی دانش، خود تنظیمی فکری، نوزایی درسی، مالکیت معنوی، همدلی شناختی و عملکرد پژوهی می شود که با 20 مضمون سازمان دهنده و 125 مضمون پایه به تشریح ماهیت برنامه درسی تأمل محور می پردازد. نتایج نشان می دهد که فرصت تعمق بیش تر معلمان در برنامه های درسی فراهم شده و فرهنگ شناختی آنها در توسعه محتوای درسی مورد توجه قرار گیرد هم چنین دیدگاه ها و ایده های نوآورانه معلمان در برنامه های درسی مورد تاکید قرار گرفته و هویت فکری آنها در راستای شکل دهی ساختار برنامه ها توسعه داده شود.
تأملی بر بازاری سازی تعلیم و تربیت و تلقی «دانش آموز به عنوان مصرف کننده»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاری سازی یکی از پدیده های اجتماعی است که در سال های اخیر تحت تاثیر مکتب نئولیبرالیسم، تاثیر زیادی بر حوزه های مختلف اجتماعی و از جمله تعلیم و تربیت داشته است. تجارب بیش از دو دهه بازاری سازی در نظام های آموزشی در سطح جهان نشان از آن دارد که این پدیده تاثیرات عمیقی بر حوزه های بنیادین تربیت همچون انسان شناسی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی بازاری سازی در تعلیم و تربیت و تلقی «دانش آموز به عنوان مصرف کننده» است. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل مفهومی از نوع ارزیابی ساختار مفهوم بهره گرفته شده است. در این مسیر، ابتدا به بررسی مبانی نظری بازاری سازی پرداخته شده و سپس بازاری سازی در تعلیم و تربیت مورد بحث قرار گرفته است. بررسی های صورت گرفته نشان از آن دارد که بازاری سازی نشئت گرفته از مبانی انسان شناختی است که به نظریه «انسان اقتصادی» شهرت دارد. این نظریه انسان را موجودی خودمحور و حسابگر می داند که در حوزه های مختلف اجتماعی در پی بیشینه سازی سود است. تجاری سازی، کالایی سازی دانش، خصوصی سازی، «دانش-آموز به عنوان مصرف کننده»، مدیریت عمومی نوین (NPM)، ارزیابی عملکرد و تضمین کیفیت، استانداردسازی و رقابتی کردن از ابعاد مهم بازاری سازی هستند. نتایج بررسی های انتقادی نشان از آن دارد بازاری سازی برخلاف شعار ظاهری مبنی بر توسعه انتخاب آزاد، منجر به ساختار نابرابر قدرت در نظام های آموزشی می شود و از طریق توسعه فرهنگ بازرسی و تفحص، تهدیدی برای پرورش استقلال افراد به شمار می رود. محوریت سود اقتصادی در تفکر بازاری سازی باعث فروکاهش بسیاری از اهداف تربیتی به نتایج کمی و صوری می شود.
مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
205 - 230
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نافرمانی مقابله ای، از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که پیامدهای مخرب متفاوتی را برای والدین به همراه دارند. این پیامدها منجر به ایجاد چرخه معیوبی می شود که هم به والدین و هم به کودکان آسیب می رساند. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (پایه یکم تا سوم) با اختلال های نارسایی توجه-فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و بهنجار در سال تحصیلی 98-97 شهر کاشان، تشکیل می داد که از این میان 149 کودک داوطلب واجد شرایط انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص علائم مرضی کودکان اسپیرافکین وگادو (1984)، پرسشنامه تنیدگی والدگری آبیدین (1991) و سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغییری، کروسکال والیس و یومان ویتنی تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بین سرمایه روان شناختی وتنیدگی والدگری والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار تفاوت معناداری دارد (05/0>P). نتایج نشان داد که حضور یک کودک با اختلال های رفتاری و هیجانی، تنیدگی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند جنبه هایی از سلامت روان آن ها را دستخوش تغییر کند؛ بنابراین آگاهی از این عوامل منجر به تسهیل ارائه خدمات آموزشی و درمانی خواهد شد.
میزان مطابقت مطالب کتاب درس عربی پایه هشتم با مفاهیم سند تحول بنیادین (بررسی موردی متون، تصاویر و تمرینات)
حوزههای تخصصی:
سند تحول بنیادین، با توجه ظرفیت وجودی انسان، به ساحت های شش گانه (اعتقادی، اجتماعی، زیستی، زیباشناختی، اقتصادی و علمی و فناوری) که جهت ارتقاء نظام آموزش وپرورش کشور و برای تحقق حیات طیبه لازم است، می پردازد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف گام نهادن در مسیر شکل گیری تربیت صحیح، میزان توجه کتاب عربی هشتم به ساحت های شش گانه را بررسی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفان به ساحت های مختلف توجه داشته اند؛ چنان که در درس اول به معرفی شخصیت های ملی و آثار ملی- میهنی پرداخته و در درس سوم «مهنتک فی المستقبل» به معرفی شغل ها و ساحت حرفه ای و توجه و اهتمام به جایگاه مشاغل و اهمیت آن ها در بقای جامعه اسلامی پرداخته. در درس هفتم به مکان های تفریحی و ساحت زیستی، زیباشناختی و طبیعت و مسئولیت انسان در قبال آن اشاره نموده، در درس سوم و پنجم گریزی به ساحت اجتماعی و مسئله خانواده و جایگاه آن در نظام اسلامی زده شده، هم چنانکه ساحت های اعتقادی و بدنی و سایر ساحت ها نیز جایگاه ویژه ای در کتاب عربی هشتم دارد. پرداختن به این ساحت ها سبب رشد متوازن و همه جانبه دانش آموزان می شود که به نوبه خود، زمینه حضور مؤثر و فعال ایشان را در لایه-های مختلف زندگی و اجتماع فراهم می کند.
تحلیل و طبقه بندى تغییرات معنایى واژگان دخیل عربى در زبان فارسى
حوزههای تخصصی:
واژه های دخیل بازتاب دهنده تأثیرات متقابل بین کشورهای مختلف و فرهنگ هایی است که روابط تاریخی، فرهنگی، دینی، اقتصادی و سیاسی مشترک دارند. برای مثال، زبان های عربی و فارسی از جمله زبان هایی هستند که به دلیل تعامل فرهنگی میان آنها، واژه هایی مشترک دارند. تأثیر زبان عربی در زبان فارسی به وضوح از طریق ورود واژگان عربی به دایره لغوی فارسی مشاهده می شود، به گونه ای که زبان فارسی معنای برخی از این واژگان را تغییر داده است. این تغییرات معنایی موجب بروز تداخل معنایی برای دانشجویان عربی زبان که زبان فارسی یاد می گیرند و نیز مترجمان می شود. به همین دلیل، این مقاله به بررسی این واژگان پرداخته و تلاش کرده است فهرستی از این واژگان تهیه کرده و آنها را طبقه بندی کند، همچنین معیارهایی که زبان فارسی در برخورد با این واژگان به کار برده است، استخراج نماید. این مطالعه واژگان عربی که از منابع مختلف جمع آوری شده اند و در لغت نامه ها به عنوان واژگان عربی الاصل و دخیل در زبان فارسی شناخته شده اند، پرداخته است. نتایج مطالعه نشان می دهند که زبان فارسی برخی از معانی واژگان عربی را به همان شکل وارد دایره واژگانی خود نکرده است، بلکه آنها را با توجه به مقتضیات زبانی خود به معانی جدیدی تبدیل کرده است. به ویژه، افعال، اسم های مرکب و صفات فارسی بیشترین تغییرات معنایی و دلالتی دارند.
تبیین رویکرد زمینه محور در برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
177 - 189
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رویکرد زمینه محور در برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم انجام شد و از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی و از نظر نوع پژوهش پیمایشی است. جامعه آماری شامل معلمان پایه ششم ابتدایی شهرتهران به تعداد750 نفر است، حجم نمونه با جدول کرجسی– مورگان، تعداد 256 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعیین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد 34 سوالی استفاده شد. این پرسشنامه هفت بعد(یادگیری معنا دار، کسب شایستگی علمی، ایجاد موقعیت های واقعی حل مساله، درگیرنمودن دانش آموزان در کارهای گروهی، ایجاد زمینه جهت رشد و توسعه استدلال های علمی دانش آموزان، برقرای ارتباط بین چهار عرصه خود، خالق، خلق و خلقت، ارزشیابی به عنوان یک فرایند) را مورد بررسی قرار داد. روایی پرسشنامه به وسیله روایی صوری مورد تایید خبرگان قرار گرفت و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفا کرانباخ(86/ 0) تایید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس، آمار توصیفی(شاخص های آماری فراوان، میانگین، انحراف استاندارد و نمودار) و آمار استنباطی(آزمون تی تک نمونه ای) استفاده شد. نتایج نشان داد که در اجرای برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم با رویکرد زمینه – محور، امکان یادگیری معنا دار، کسب شایستگی علمی، ایجاد موقعیتهای واقعی حل مساله، ایجاد زمینه لازم جهت رشد و توسعه استدلال های علمی و برقرای ارتباط بین چهار عرصه خود، خالق، خلق و خلقت فراهم شده است ولی امکان ارزشیابی به عنوان یک فرایند برای دانش آموزان فراهم نشده است و این رویکرد دانش آموزان را درگیر در کار گروهی نکرده است.
تدوین بسته ی آموزش روابط والد- فرزندی مبتنی بر پذیرش و تعهد و تعیین اثربخشی آن بر خودکارآمدی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعیین اثربخشی آموزش روابط والد-فرزندی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی فرزندان با استفاده از بسته ی آموزشی تدوین شده هدف این مطالعه بود که به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 42 نفر از دانش آموزان پسر دوره اول دبیرستان و مادران آن ها با توجه به هدف مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل قرار داده شدند. مادران گروه آزمایش، مداخلات آموزشی را بر اساس بسته ی آموزشی تدوین شده طی 10 جلسه 90 دقیقه ای در طول 10 هفته دریافت کردند. قبل از شروع فرایند مطالعه و پس از پایان جلسات آموزشی، خودکارآمدی دانش آموزان با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی بندورا موردسنجش قرار گرفت. پکیج آموزشی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای/ اسنادی به روش سنتز پژوهی تدوین و روایی آن به روش روایی محتوایی، مدل لاوشه (1975)، نظر جمعی گروه خبرگان تعیین شد. CVI محاسبه شده بین 9/0 تا 1 به دست آمد که نشان از قابلیت اعتبار بسته ی آموزشی است. نتایج نشان داد که مداخلات آموزشی روابط والد- فرزندی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از بسته ی آموزشی تدوین شده بر خودکارآمدی دانش آموزان به طور معناداری مؤثر بوده است ( ). درنتیجه می توان از مداخلات آموزش روابط والد- فرزند با کمک فن های مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش و ارتقای خودکارآمدی دانش آموزان استفاده کرد.
طراحی برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی این پژوهش، واکاوی عناصر برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی بود. روش ها این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی و معلمان متخصص در زمینه قصه گویی و ادبیات کهن فارسی است که در دانشگاه فرهنگیان استان گلستان تدریس می کنند. شیوه انتخاب آن ها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. درمجموع با 21 نفر مصاحبه شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت: اهداف ، محتوای درس فارسی ، روش های یاددهی-یادگیری ، نقش معلم ، ارزشیابی ، منابع تخصصی آموزش فارسی با رویکرد قصه گویی ، فضا ، مهارت های ارتباطی ، یادگیری مفهومی فارسی و نتایج تربیتی (شکل گیری هویت دانش آموزان در فرایند قصه گویی، رشد مهارت های زبانی، فراهم آوردن تجربه یادگیری فعال و خلاق همراه با پیشرفت تحصیلی، تقویت حافظه شنیداری و دیداری، تقویت سخنوری، افزایش سطح عمومی یادگیری درس فارسی و پیشرفت تحصیلی). نتیجه گیری: در پایان یافته ها و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت و بر مبنای آن ها، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی ارائه شد.
تحلیل ساحت علمی فناوری کتاب علوم تجربی ؛ چشم اندازی نو به سند تحول
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش تحلیل بعد علمی-تکنولوژیکی کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی است. اهداف تحقیق شامل توسعه تفکر انتقادی، مهارت های حل مسئله و خلاقیت در بین دانش آموزان است. این تحقیق در پی یافتن پاسخ به این سوال است که آیا کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی به نحوی طراحی شده است که بتواند با استفاده از فناوری های نوین و ابزارهای مختلف، دانش علمی را ترویج کند و دانش آموزان را به انجام تحقیق و آزمایش علمی تشویق کند؟ روش ها : در این پژوهش، برای ارزیابی ساحت علمی-فناوری در ابعاد «عملی» و «نظری-عملی»، از روش تحلیل کیفی بهره گرفته شد. شاخص های تحلیل موردنظر عبارتند از: توسعه مهارت های تفکر انتقادی، مهارت های حل مسئله، خلاقیت و نوآوری، استفاده از فناوری های نوین و فرصت تحقیق و آزمایش. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که کتاب مورد نظر بر پیشبرد دانش علمی و تقویت مهارت های تفکر نقادانه، با بهره گیری از فناوری های نوین و ابزارهای متنوع تمرکز دارد. علاوه بر این، فرصت هایی را برای دانش آموزان به منظور مشارکت فعال در پژوهش ها و آزمایش های علمی مهیا می سازد که به تعمیق درک آن ها از مفاهیم علمی کمک شایانی می کند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که کتاب علوم تجربی پایه چهارم ابتدایی با استفاده از ابزارهای متنوع، به طور مؤثری مهارت های تفکر انتقادی، حل مسئله و خلاقیت دانش آموزان را تقویت می کند. یافته های این مطالعه می تواند به بهبود محتوای آموزشی و ارتقای کیفیت آموزش علوم تجربی در مقطع ابتدایی کمک کند.
مقایسه ساختار و عناصر اصلی طرح درس در منابع منتخب بین المللی روش تدریس با منابع منتخب روش تدریس در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
169 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ساختار و عناصر اصلی طرح درس در منابع منتخب بین المللی روش تدریس با منابع منتخب روش تدریس در ایران است. روش پژوهش از نوع مطالعه تطبیقی است و با رعایت چارچوب حاکم بر مطالعات تطبیقی از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. جامعه آماری شاملِ منابع منتخب بین المللی روش تدریس تمام کشورهایی است که در نظام آموزشی خود از طرح درس استفاده می کنند. با تأیید صاحب نظران امر، از میان منابع مختلف از صاحب نظران سه کشور پیشرو در زمینه طرح درس شاملِ آمریکا، انگلیس و کانادا به ترتیب هانتر (2004)، جان (2006) و ترو (2008) به صورت هدف مند به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب و ساختار و عناصر اصلی طرح درس آن سه متخصص با منابع دو صاحب نظر پیشرو ایران از شعبانی (1390) و صفوی (1390) مقایسه شد. ابزار گردآوری اطلاعات، فرم فیش برداری از اسناد و مدارک، جستجو در شبکه جهانی اینترنت و مطالعات تطبیقی درباره طرح درس می باشد. رویکرد تجزیه وتحلیل داده ها توصیفی - تحلیلی است. یافته ها حاکی از آن است که ساختار و عناصر طرح درس در ایران بیشتر خطی است و فرایند طولانی تری نسبت به طرح درس در کشورهای منتخب دارد. این عامل فرایند طراحی و اجرای طرح درس را پیچیده تر می کند. شباهت ها بیش تر در عناصر، مواد و منابع، هدف های رفتاری و ارائه درس می باشد. این پژوهش با مقایسه و نقد و بررسی الگوهای رایج، الگویی با مشخصات غیر خطی، پویا، مارپیچی و فرارونده پیشنهاد می کند. در این الگو، افزون بر حفظ نقاط قوت طرح درس های رایج جهانی، سعی شده است تا نقاط ضعف آن الگوها نیز برطرف شود.
اعتباریابی مقدمانی نسخه فارسی پرسشنامه چند بعدی مذهبی/ معنوی (فرم کوتاه) و مقایسه پایبندی مذهبی/ معنوی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
277 - 291
حوزههای تخصصی:
پرسشنامه چندبعدی پایبندی مذهبی/معنوی (فرم کوتاه) برای ارزیابی سازه های مختلف مذهبی و معنوی که با سلامت روحی و جسمی افراد رابطه دارند ساخته شده و غالبا در جوامع غربی/مسیحی مورد استفاده قرار می گیرد. این پرسشنامه تا کنون در جامعه ایرانی به کار گرفته نشده است.هدف پژوهش حاضر تحلیل اعتبار و پایایی پرسشنامه چندبعدی مذهبی/ معنوی و نیز مقایسه پایبندی مذهبی/ معنوی نمونه ای از دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی دانشگاه فرهنگیان بود. جامعه پژوهش متشکل از کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان اهواز بود که 216 دانشجوی شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری در دسترس شامل 175 دختر و 41 پسر انتخاب شدند و پرسشنامه مذهبی/ معنوی را تکمیل کردند. ضرایب آلفای کرونباخ نشان داد که این پرسشنامه و خرده مقیاس های آن از پایایی مناسبی برخوردار هستند. شواهد روایی همگرا نیز از طریق همبستگی نمره کل پرسشنامه چند بعدی مذهبی/ معنوی با پرسشنامه تعهد دینی( (RCI )نشان داد که این پرسشنامه از روایی مناسبی برخوردار است همچنین برای بررسی بیشتر روایی پرسشنامه پایبندی مذهبی/ معنوی، تحلیل عامل تاییدی انجام گردید. یافته ها ساختار هفت عاملی پرسشنامه پایبندی مذهبی/معنوی (ایمان آرامبخش تجربی، تعامل مذهبی منفی، معنویت شخصی، تنبیه خداوند، حمایت گروه مذهبی، اعمال مذهبی خصوصی، و بخشش)را در نمونه ایرانی تایید کردند.تحلیل واریانس یکراهه وآزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد که بین نمرات کل پایبندی مذهبی/ معنوی دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد.
اثربخشی اجرای طرح درس ریاضی با رویکرد درس پژوهی بر تفکر انتقادی (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر و پسر پایه نهم شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
293 - 305
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی اجرای طرح درس ریاضی با رویکرد درس پژوهی بر تفکر انتقادی در دانش آموزان دختر و پسر پایه نهم شهر تهران بود.این پژوهش در زمره طرح های آمیخته می باشد که با استفاده از روش کیفی از نوع مصاحبه نیمه استاندارد، تدریس درس ریاضی با رویکرد درس پژوهی تدوین شد و سپس با بهره گیری از روش کمی از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل با نقش تعدیل کننده جنسیت دانش آموزان پرداخته شد. ابزارهای جمع آوری داده ها؛ سؤالات جمعیت شناختی و پرسشنامه تفکر انتقادی استفاده شد. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری این پژوهش در بخش کیفی؛ سرگروه های درسی و یک دبیراز عضو گروه درس ریاضی مناطق 19 گانه شهر تهران با روش نمونه گیری تمام شماری که در مجموع 38 نفر و در بخش کمی 120 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه نهم انتخاب شدند. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آمار استنباطی از جمله تحلیل کواریانس تک متغیره (مانوا) ، تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و تحلیل واریانس دو راهه استفاده شد. نتایج نشان داد در تاثیر اجرای طرح درس ریاضی پایه نهم با رویکرد درس پژوهی بر تفکر انتقادی و مؤلفه های آن )تجزیه و تحلیل، ارزشیابی، استنباط، استدلال استقرایی و استدلال قیاسی) مؤثر است و مؤلفه های جنسیت دانش آموزان نقش تعدیل کننده دارد.
هنر و زیبایی شناسی در مدرسه: رهاورد دیدگاه رودلف اشتاینر در مدارس والدورف
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
42 - 53
حوزههای تخصصی:
بر پایه این ایده مهم که هنر و ارزش های زیبایی شناسانه آن در تعلیم وتربیت، ظرفیت های قابل توجهی برای رشد همه جانبه دانش آموزان دارد، این پژوهش با هدف کاوش جایگاه و ابعاد کاربردی هنر و زیبایی شناسی در مدرسه با محوریت دیدگاه رودلف اشتاینر در مدارس والدورف انجام شد. روش پژوهش، تحلیل اسنادی بود. داده های پژوهش به کمک روش نمونه گیری هدفمند، از میان کتاب های اشتاینر و هم چنین سایر نویسندگان، با معیار بنیادهای زیبایی شناختی اسناد، گردآوری شد . ابزار اندازه گیری فرم فیش برداری بود. داده های اسنادی به شیوه ی کیفی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اشتاینر با انتقاد به آموزش های بی روحِ دوره مدرن، باور دارد شاهد قالب بندی های معین و از پیش مشخص در زندگی مکانیکی و استانداردشده هستیم. لذا ادراک مدرن از جهان، بیش از حد بر یک جانبه نگری این جهان و تفکیک ابعاد وجودی انسان متمرکز است. در این تحول جهان نگری، شیوه های تخیلی، پویا و تصویری تفکر به تدریج با تکامل آگاهی ناپدید شده و قالب های تقریباً تحلیلی و منطقی تحقق یافته اند. از این رو اشتاینر با هدف برگرداندن معنا به زندگی، هنر و ابعاد زیبایی شناسانه آن را عامل اساسی وحدت با زیستِ معنوی می داند. اگرچه فعالیت های هنرمحور در رویکرد اشتاینر به صورت شبکه ای درهم تنیده اند، با این حال در این پژوهش دو مقوله تخیل و چشم انداز کل نگر به ابعاد وجودی انسان، مورد بررسی قرار گرفتند. بنابراین، این پژوهش حائز نشانه هایی برای بازنگری نقش و جایگاه هنر در رویکرد سنتی آموزش وپرورش است. هم چنین آشنایی بیشتر با روش والدورف، علاوه بر درس آموزی در توسعه و بهبود تربیت هنرمحور، می تواند در بازاندیشی نوآورانه گنجینه-های معنوی و هنریِ فراموش شده ما ارزشمند باشد.
بررسی انعکاس سازه رهبری و مسوولیت پذیری در آینه کتاب های درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
50 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان انعکاس مفاهیم رهبری و مسئولیتپذیری در کتب دوره ابتدایی است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش «آنتروپی شانون» است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های دوره ابتدایی است، نمونه آماری این پژوهش، شامل کتاب های بخوانیم شش پایه دوره ابتدایی در سال 1399- 1400 است. ابزار پژوهش چک لیست و فیش برداری بود. واحد تحلیل محتوا در این پژوهش، کلیه متن کتاب ها، فعالیت ها، تصاویر و پرسش های مستقیم یا غیرمستقیم (مفهوم آنها) درباره هر یک از مؤلفه هایرهبری و مسئولیت پذیری می باشد؛ بیان شده است. سپس کتاب های بخوانیم دوره ابتدایی به طور عمقی و هدفمند مطالعه شد و جملاتی که شامل مؤلفه ها و زیرمؤلفه های و یا دارای مفهومی شبیه به آنها بود، ثبت گردید. پس از گردآوری نمونه های آماری به خلاصه کردن، کدبندی و دسته بندی آنها اقدام شد و در نهایت پردازش شدند. در این فرآیند، جداول توزیع فراوانی به ازای هر کتاب تنظیم و واحدهای محتوا مورد شمارش و تحلیل با روش آنتروپی شانون انجام گرفت.یافته ها: نتایج تحلیل محتوای کتاب های بخوانیم پس از تفسیر داده ها بر اساس ضریب اهمیت بدست آمده؛ نشان داد بعد اخلاقی- فرهنگی با ضریب اهمیت (206/0) در رتبه اول، بعدهای اجتماعی- سیاسی و محیط زیست (201/0) در رتبه دوم و بعد قانونی با ضریب اهمیت (195/0) کم ترین اولویت را در بین سایر ابعاد مسئولیت پذیری به خود اختصاص داده است.بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که ضریب اهمیت ابعاد رهبری و مسئولیت پذیری در کتاب های درسی یکسان نیستند.
واکاوی نقادانه فهم نو معلمان دوره ابتدایی از مفهوم «تربیت»: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف واکاوی نقادانه ی فهم نومعلمان دوره ابتدایی از مفهوم تربیت است که با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری است. بدین منظور، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15نفر از نومعلمان که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهرستان فِلارد از توابع استان چهارمحال وبختیاری در حال تدریس بودند، به دست آمد. پرسش های مصاحبه برپایه ی چارچوب نظری پژوهش در دو مرحله طراحی و ویرایش شدند. هم چنین داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها بیانگر آن است که شش انگاره یِ تربیت مؤمن پرور، تربیتِ آداب دان، تربیت شهروندمدار، تربیت آگاهانه، تربیت نوگرا و تربیت سرسِپرده به عنوان مقوله های فرعی و سرانجام مقوله ی اصلیِ آشفتگی در نظر پریشانی در عمل، نماینده ی فهم نومعلمان از مفهوم تربیت است. برپایه ی رهیافت های پژوهش، فقدان ادراک معنای تربیت واقعی ممکن است سبب شود که در فعالیت های تربیتی آن چه در واقع وسیله ای بیش نیست هدف انگاشته شود و جریان رشد در نیمه ی راه متوقف گردد. سخن دیگر این پژوهش و البته جانِ کلام آن، پرهیز از ساده اندیشی و سهل نگری پیرامون مفهوم و عملِ تربیت است. برای روگردانی از این آفت، موضوع تربیتِ معلم، قبل از شروع معلمی و بعد از آن، نیازمند دقت نظری ژرف اندیشانه و همه جانبه است.
بررسی رابطه بین روابط موضوعی و احساس تنهایی با میانجی گری قدرت ایگو در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرت ایگو و نحوه به کارگیری مکانیسم های دفاعی در برابر رویدادها و در زمان تجربه هیجانات ناخوشایند، از جمله عوامل مرتبط با تداوم رفتار خود آسیبی است. بر اساس مباحث مطرح شده و با توجه به در دسترس نبودن داده های مرتبط در این زمینه، به پیش بینی قدرت ایگو بر اساس روابط بین موضوعی و احساس تنهایی پرداخته شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و از لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم در سال تحصیلی 1402-1401 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به تعداد 1034 نفر بود. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده بود که از بین آنها تعداد 387 نفر براساس فرمول برآوردحجم نمونه کلاین با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه روان شناختی قدرت ایگو مارک استروم، سابینو، تورنر و برمن (۱۹۹۷)، پرسشنامه روابط موضوعی بل (1995)، پرسشنامه احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا (1980)) بود؛ پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 87/0، 95/0، 82/0 به دست آمد. در راستای آزمون فرضیه های اصلی تحقیق از الگویابی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار LISREL و تعیین شاخص-های مجذور کای استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد قدرت ایگو می تواند بر روابط موضوعی و احساس تنهایی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم نقش معنادار داشته باشد؛ همچنین روابط موضوعی از طریق قدرت ایگو اثر غیرمستقیم مثبت بر احساس تنهایی و اثر مستقیم و مثبت بر قدرت ایگو و احساس تنهایی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم دارد. نتایج همچنین نشان داد مدل پیشنهادی روابط علی بین متغیرهای قدرت ایگو، روابط موضوعی و احساس تنهایی، از برازش قابل قبولی برخوردار است.
طراحی فضای یادگیری مهارت محور مبتنی بر حل مسئله با رویکرد بین رشته ای و تمرکز بر حوزه های تربیت و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف طراحی محیط های یادگیری مبتنی بر مهارت حل مساله با رویکرد تلفیقی میان رشته ای، و تاکید بر حوزه های تربیت و یادگیری، با استفاده از چارچوب نظری الگوی برنامه درسی اکر، در درس علوم پایه سوم ابتدایی صورت گرفته است که براساس هدف، کاربردی و از منظر روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) است. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی با پیمایش نظرات متخصصان می باشد. این پژوهش در دو مرحله طراحی و اعتباریابی انجام شده است. در بخش کیفی برای طراحی فعالیت ها بر اساس چارچوب برنامه درسی اکر، با توجه به مهارت حل مساله، از روش سندکاوی اسناد معتبر علمی و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. جامعه آماری شامل صاحبنظران، اساتید و متخصصین رشته برنامه ریزی درسی و معلمان دوره ابتدایی در سال 1402-1403 بوده که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 21 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تحلیل داده ها، همزمان با جمع آوری اطلاعات، بر اساس روش کیفی استراوس و کوربین انجام شده است. در بخش کمی برای اعتباریابی برنامه درسی طراحی شده از روش خودبازبینی و چک کردن به وسیله متخصصان مشارکت کننده (تکنیک کنترل اعضا) با استفاده از پرسشنامه 10 سوالی محقق ساخته استفاده شد. تحلیل داده های این بخش به روش آمار توصیفی و با استفاده از نرم افزارspss5 انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که با ایجاد فرصت های عملی برای یکپارچه س ازی مفاهیم میان رشته ای، معلمان می توانند زمینه یادگیری پایدار و مرتبط با زندگی واقع ی را با تقویت مهارت حل مسئله و استدلال در تمامی حوزه های تربیت و یادگیری فراهم س ازند و دانش آموزان را برای مواجهه موثر با مسائل زندگی اجتماعی آماده کرده و فرایند کسب تجربه را برای دانش آموزان شاداب کنند.