فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۴۷۴ مورد.
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
140 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبکه های والدگری با گرایش به اعتیاد در نوجوانان بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دبیرستان های دولتی شهر زنجان در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از بین آنها تعداد 200 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استعداد اعتیاد وید و همکاران (1992) و پرسشنامه سبک های والدگری بامریند (1991) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد سبک والدگری مقتدر با گرایش به اعتیاد رابطه منفی معنادار و سبک های والدگری مستبد و سهل گیر با گرایش به اعتیاد رابطه مثبت معنادار داشتند (01/0P <). همچنین سبک های والدگری قادر به پیش بینی گرایش به اعتیاد در نوجوانان بودند (05/0p<). با توجه به نقش سبک های والدگری در پیش بینی گرایش به اعتیاد، اجرای کارگاه های آموزشی بر مبنای سبک های والدگری ضروری به نظر می رسد.
تأثیر مداخله روانشناسی مثبت بر خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
263 - 291
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت های روانشناسی مثبت نگری بر خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه ای به حجم 20 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی به روش هدفمند انتخاب شد و این افراد در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 10 نفر) گمارده شدند. اطلاعات موردنیاز از طریق سه پرسش نامه ی خودکارآمدی عمومی شرر، امید اشنایدر و همکاران و تاب آوری کانر و دیوید سون، جمع آوری شد. افراد قبل از انجام مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس آموزش روانشناسی مثبت برای گروه آزمایش در 6 جلسه اجرا شد و ارزیابی مجدد در مرحله ی پس آزمون و پیگیری انجام گرفت. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر بررسی شدند. نتایج نشان داد که مداخله روانشناسی مثبت باعث ارتقای خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی در مادران کودکان با ناتوانی هوشی شد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود از این مداخله برای ارتقای خودکارآمدی، تاب آوری و امید به زندگی مادران کودکان با ناتوانی هوشی استفاده شود.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجان بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ناحیه 2 شهر کرمان، در سال تحصیلی 1402-1403 بودند. تعداد 30 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش در دسترس انتخاب و در مرحله بعد با استفاده از روش انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) و ارزیابی رفتاری راتر (1967) و پکیج مداخله تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گروس (2007) در 8 جلسه 75 دقیقه ای ارائه شد. لازم به ذکر است که هر دو گروه پرسشنامه های مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) و ارزیابی رفتاری راتر (1967) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. مشارکت کنندگان گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شدند، در حالی که در این مدت گروه کنترل در کلاس های آموزش خودکنترلی هیجانی شرکت نداشتند. بعد از پایان آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون گرفته شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش خودکنترلی هیجان بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی اثربخش است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاد می شود، استفاده از آموزش مهارت های خودکنترلی هیجانی در کارگاه های آموزشی و تربیتی بیش از پیش مورد توجه معلمان، مربیان پرورشی و والدین قرار گیرد.
واکاوی موانع تحقق تفکر انتقادی در گستره تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
30 - 50
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی موانع تحقق تفکر انتقادی در گستره تعلیم و تربیت بود. روش ها: این پژوهش از لحاظ هدفی که دنبال کرده است، از نوع تحقیقات بنیادی است. این پژوهش از نوع روشهای کیفی بوده که با روش گراندد تئوری انجام شده است. جامعه مورد مطالعه، کلیه معلمان، کارشناسان و خبرگان مقطع ابتدایی شهر مریوان واقع در استان کردستان بودند. تعداد 27 نفر از بین جامعه مدنظر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، بر اساس اشباع نظری بود و با این ملاک که درباره مسئله تحقیق، دانش و اطلاعات غنی داشته باشند، انتخاب شدند. برای گردآوری داده های تحقیق، از افراد نمونه، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. مصاحبه ها ابتدا ضبط و سپس پیاده سازی شدند. داده های بدست آمده با روش سه مرحله ای استراوس و کوربین که کدگذاری باز، محوری و گزینشی است، تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: پس از انجام کدگذاری باز تعداد 512 کد اولیه استخراج شد که پس از فرآیند پالایش و ادغام، کدهای تکراری حذف شدند. از میان انبوه مفاهیم به دست آمده 19 کد محوری یا مقوله فرعی مشخص شدند.نتیجه گیری: نتایج بیانگر این بود که وجود رویکرد تمرکزگرا در تعلیم و تربیت و عدم احساس امنیت شغلی در سیستم آموزشی در صورت داشتن تفکر انتقادی از موانع جدی بر سر راه تحقق تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت میباشد.
شناسایی چالش های آموزش کتاب کار و فناوری از دیدگاه معلمان پایه ششم ابتدایی شهر شوش به منظور ارائه راهکار مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های آموزش کتاب کار و فناوری از دیدگاه معلمان پایه ششم ابتدایی شهر شوش به منظور ارائه راهکار مناسب انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش، روش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل معلمان پایه ششم شهر شوش با تجربه 10 سال تدریس در درس کار و فناوری بودند. مصاحبه شوندگان از میان معلمان پایه ششم شهر شوش به صورت هدفمند انتخاب گردید که در نهایت در این بخش با 13 نفر از این معلمان با استفاده از معیار اشباع نظری، مصاحبه بعمل آمد. داده های حاصل با روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های این پژوهش، 14 چالش و مانع کلی که شامل: مشکلات مربوط به محتوای کتاب آموزشی، نبود کارگاه و فضای فیزیکی مناسب برای انجام کارهای عملی، کمبود امکانات کارگاهی مناسب، عدم همکاری مدیر با دبیر کار و فناوری، واگذاری درس کار و فناوری به دبیران غیر تخصصی، کمبود وقت، عدم گردش و بازدیدهای علمی، عدم عمکاری والدین، کمبود منابع مالی، ضعف دانش و مهارت های معلمان، عدم تناسب محتوای آموزشی با نیاز دانش آموزان، ضعف در اجرای ارزشیابی، عدم وجود زمینه فرهنگی، پایین بودن جایگاه و ارزش کار و فناوری در بین مسئولین، شناسایی شد و در ادامه 11 راهکار مناسب برای رفع این چالش ها در آموزش کتاب کار و فناوری استخراج گردید.
Designing and validating the blended learning model of educational organizations in CEPA program (case study: international wetlands of Sistan and Baluchistan province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is to design and validate the model of combined education of educational organizations of the CEPA program for the protection of international wetlands in Sistan and Baluchistan region. In terms of purpose, this research is applied-developmental and in terms of qualitative-quantitative mixed method with exploratory approach. In the qualitative part, the main components of the model were extracted by combining the IBM blended learning model and the components of the CEPA program. Then, to determine the micro-components, evaluation and summarization of the discourse space was done through the Q method, and 51 Q phrases were selected from among 110 statements by ten experts. Then, the Q questionnaire was given to 19 specialists of the CEPA program through targeted sampling, and the micro-components were prioritized. Structural equation modeling analysis was used to test the model. In the quantitative part, the validation of the questionnaire was done by SPSS 22 and Amos software, and the researcher-made questionnaire with Cronbach's alpha of 91% was available to the participants. Based on the results of the qualitative part, the model includes four main components and 14 key micro-components. According to the results of the quantitative section, the t-statistic values for all factors are higher than the standard absolute value of 1.96. The validation of the research model also showed the significance of the relationships between the variables and the acceptability of the overall fit, and the research questions were suitable explanations. Creating the motivation for participation with the highest factor load was the first priority of the model design. Priority micro-components in the main component of communication and interaction, "educational network development", in education and information, "educational process development" in partnership and cooperation, "participatory and interdepartmental management" and sustainable practical action, jointly, "establishment of the indigenous approach" and "combined use of learner-centered styles" were selected.
مقایسه اثربخشی آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور برامیدواری درکودکان سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
228 - 238
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور بر امیدواری در کودکان سرطانی می باشد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی دارای پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان 8 تا 12 ساله مبتلا به انواع سرطان که در سال 1400 تا خرداد 1401 در بیمارستان بوعلی سینای ساری تحت درمان بودند، انتخاب شدند. حجم نمونه شامل 60 کودک مبتلا به سرطان که به روش نمونه گیری هدفمند برحسب معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در سه گروه 20 نفری، دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگماری شدند. گروه آزمایشی اول به مدت 10 جلسه تحت آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و گروه دوم آزمایش دوم نیز 10 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی کودک محور قرار گرفتند. ابزار استفاده شده پرسشنامه ی امیدواری کودکان (اسنایدر و همکاران، 1996) می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل واریانس آنوا و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار SPSS-25 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش آموزش در افزایش امیدواری کودکان سرطانی با اثربخشی معناداری همراه بودند .اما در مقایسه این دو رویکرد درمانی، آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت نسبت به ذهن آگاهی کودک محور اثر گذراتر است. بحث و نتیجه گیری: آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور بر امیدواری کودکان سرطانی مؤثر است و می تواند زمینه افزایش ارتقا سلامت و امیدواری در کودکان سرطانی شود.
شناسایی ابعاد و مولفه های آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی شرکت شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
100 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناسایی و تحلیل ابعاد و مولفه های مدل آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی در شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه با هدف بهبود عملکرد سازمانی و افزایش اثربخشی منابع انسانی انجام می شود.هدف اصلی این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های مدل آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی شرکت شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران بود. روش شناسی پژوهش:روش این پژوهش کیفی به صورت تحلیل مضمون (به روش آتراید استرلینگ)بود مشارکت کنندگان در پژوهش، مدیران و کارشناسان شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران با حدأقل 15 سال سابقه کار مرتبط و خبرگان(اساتید دانشگاه) بود که نمونه گیری از آنها به روش هدفمند و با استفاده از رویکرد اشباع نظری انجام و طی آن، آگاهی دهندگان کلیدی، شامل 24 نفر از جامعه هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند بود. اعتباریابی پژوهش به عنوان یک پارادایم کیفی برپایه چهارمعیار: قابلیت اعتبار (باورپذیری)، بی طرفی (تأئیدپذیری)، قابلیت اطمینان (سازگاری) و قابلیت کاربرد (انتقال پذیری) درنظرگرفته شد. یافته ها: براساس شبکه مضامین آسیب شناسی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران، مضامین به سه دسته کلی تقسیم شده اند:تفکر راهبردی: شامل چشم انداز، سیاستگذاری و راهبردها.تفکر عملکردی: شامل جذب، آموزش، بهسازی و نگهداشت.تفکر انگیزشی: شامل نظام پاداش، مشارکت، انگیزش ارتقاء، انگیزه تعلق و انگیزه همکاری.این تقسیم بندی ها به بهبود ساختار و عملکرد سازمانی کمک می کنند.نتیجه گیری: آسیب شناسی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران نشان داد که مضامین اصلی شامل تفکر راهبردی، عملکردی و انگیزشی هستند که به بهبود ساختار و عملکرد سازمانی کمک می کنند.
اثر عضویت در جوامع کاری مجازی بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی: نقش میانجی تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
یشینه و هدف: با رشد و توسعه شبکه های اجتماعی، استفاده از آن ها در محیط های سازمانی رو به افزایش بوده است. شکل گیری جوامع کاری آنلاین، محصول توسعه شبکه های اجتماعی در محیط های سازمانی است. علی رغم افزایش جوامع کاری مجازی در محیط های آموزشی، پیامدهای آن ها چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش در همین راستا با هدف مطالعه اثر عضویت در جوامع کاری مجازی بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی تسهیم دانش انجام شد. روش ها: این پژوهش کاربردی با استفاده از روش تحقیق پیمایشی انجام شد. 686 معلم تربیت بدنی شاغل در استان گلستان جامعه آماری این پژوهش بودند که بر اساس فرمول کوکران 247 معلم تربیت بدنی به عنوان نمونه، پرسش نامه های پژوهش را تکمیل نمودند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های عضویت در جوامع کاری مجازی، تسهیم دانش و یادگیری غیررسمی بود. تحلیل داده های پژوهش به شکل توصیفی و استنباطی با استفاده از دو نرم افزار آماری اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر تسهیم دانش معلمان تربیت بدنی مثبت و معنا دار است؛ همچنین نتایج مشخص نمود اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی مثبت و معنا دار می باشد. درنهایت، یافته های پژوهش نشان داد اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی تسهیم دانش مثبت و معنا دار است. نتیجه گیری: استفاده از جوامع کاری مجازی در محیط های آموزشی، مانند مدارس پیامدهای مثبتی مانند افزایش تسهیم دانش و یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین تدوین اهداف و انتظارات روشن برای جوامع کاری مجازی و ترغیب معلمان تربیت بدنی برای مشارکت فعال در چنین جوامعی پیشنهاد می شود.
The role of spaced and massed instruction on Iranian EFL learners' reading comprehension and reading motivation(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
96 - 118
حوزههای تخصصی:
Strong reading comprehension skills and reading motivation are essential for personal growth, academic success, and overall well-being. Developing these skills can positively impact individuals' lives in various ways. Thus, this investigation aimed to examine the influence of massed and spaced instructions on the reading comprehension and reading motivation of Iranian EFL students. The researchers selected 150 Iranian participants from 300 based on their Oxford Quick Placement Test (OQPT) performance. The selected intermediate participants were randomly assigned into two experimental groups (massed and spaced) and one control group. The participants were given a reading comprehension pretest and post-test and a reading motivation questionnaire before and after the treatment. Three groups were provided with instruction on reading skills by English texts and new words from American English File 3. The massed group received a 90-minute session for each text, whereas the spaced group received three 30-minute sessions; the first session lasted 30 minutes, followed by two more sessions, each lasting 30 minutes, scheduled two days apart. The results of data analysis utilizing one-way ANOVA showed a considerable difference between the post-tests of the spaced and massed groups compared to the control group. The findings demonstrated that the spaced group outperformed the massed and control groups (p < .05) in terms of reading comprehension and reading motivation. The results have some pedagogical implications for English instructors, learners, and curriculum developers.
مقایسه امیدواری و رضایت از زندگی در دو گروه از مادران دارای فرزند عادی و فرزند با ناتوانی جسمی
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
18 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: کودکان با ناتوانی جسمانی می تواند بر سلامت روانشناختی والدین تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه امیدواری و رضایت از زندگی در دو گروه از مادران دارای فرزند عادی و فرزند با ناتوانی جسمی انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند عادی و فرزند با ناتوانی جسمی تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر مشهد در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر (50 مادر دارای فرزند با ناتوانی جسمی و 50 مادر دارای فرزند سالم) انتخاب شد. گردآوری داده ها با چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه امیدواری اشنایدر (2000) و رضایت از زندگی دینر (1985) انجام شد. داده ها با تحلیل واریانس و نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمره مادران دو گروه با و بدون فرزند ناتوان جسمی از نظر امیدواری، تفکر عامل و مسیرها از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد، بدین معنی که مادران دارای فرزند معلول جسمی میزان امیدواری پایین تری را نسبت به مادران دارای فرزند عادی گزارش کرده اند. همچنین، در مادران دارای فرزند معلول جسمی میزان رضایت از زندگی نسبت به مادران دارای فرزند عادی پایین تر بود و بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان بیان نمود که مادران دارای فرزند با ناتوانی جسمی در معرض از دست دادن سلامت روان شناختی قرار دارند و لازم است برنامه ریزان حوزه سلامت توجه ویژه ایی به ارتقاء رضایت از زندگی و سطح سلامت روان شناختی این قشر از جامعه داشته باشند.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر عملکرد شغلی و رضایت شغلی به منظور اثربخشی رهبری: با تأکید بر نقش میانجی توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه فروردین
151 - 171
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر عملکرد شغلی و رضایت شغلی با میانجیگری توانمندسازی کارکنان دانشگاه ارومیه به منظور ارتقاء اثربخشی رهبری میباشد.روش شناسی پژوهش: . تحقیق حاضر کاربردی است و با استفاده از روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کارکنان دانشگاه ارومیه به تعداد ۴۸۰ نفر میباشد که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان برابر 235 نفر تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شدهاست. جهت جمعآوری دادهها پرسشنامههای استاندارد سرمایه اجتماعی، توانمندسازی، رضایت شغلی و عملکرد شغلی به کار گرفته شده است که روایی پرسشنامهها توسط استاد راهنما مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. همچنین پرسشنامهها از پایایی مناسبی برخوردارند زیرا آلفای کرونباخ پرسشنامه سرمایه اجتماعی88/0، توانمندسازی90/0، رضایت شغلی86/0 و عملکرد شغلی85/0 بدست آمد که مقدار آلفای کرونباخ هر کدام از پرسشنامهها از لحاظ آماری مناسب میباشد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده، ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت.یافته ها: یافتهها نشان داد که سرمایه اجتماعی بر عملکرد شغلی و رضایت شغلی اثر مثبت و معناداری دارد و همچنین نتایج تحلیل دادهها نشان داد که سرمایه اجتماعی بر عملکرد شغلی و رضایت شغلی با نقش میانجی توانمندسازی اثر مثبت و معناداری دارد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نقش میانجی توانمندسازی اعضای هیأت علمی میتوان گفت که مسئولین و مدیران دانشگاه بایستی شرایط و زمینه مساعد ارتقاء توانمندسازی در سیستم دانشگاه فراهم سازند.
مدل یابی ساختاری روابط سبک رهبری تعاملی و حمایت سازمانی ادراک شده با نقش میانجی سخت کوشی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
157 - 175
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری روابط سبک رهبری تعاملی و حمایت سازمانی ادراک شده با نقش میانجی سخت کوشی روان شناختی در کارکنان آموزش و پرورش نواحی ۵گانه تبریز انجام گرفت.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر روش جمع آوری داده ها، توصیفی؛ و از نظر ماهیت داده ها، کمی بود. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 500 نفر بوده است. شیوه نمونه گیری، تصادفی طبقه ای بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، به تعداد 246 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها،. پرسشنامه سبک رهبری تعاملی، پرسشنامه حمایت سازمانی ادراک شده و پرسشنامه سخت کوشی روان شناختی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج مدل یابی ساختاری نشان داد، رابطه بین سبک رهبری تعاملی و حمایت سازمانی ادراک شده کارکنان آموزش و پرورش معنی دار بود. همچنین، رابطه بین سبک رهبری تعاملی و سخت کوشی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش، معنی دار بود. به علاوه، نقش میانجی سخت کوشی روان شناختی در رابطه بین سبک رهبری تعاملی و حمایت سازمانی ادراک شده آموزش و پرورش نواحی ۵گانه تبریز، تأیید شد.بحث و نتیجه گیری: جهت بهسازی عملکرد شغلی کارکنان آموزش و پرورش، پیشنهاد می شود در جهت تقویت سخت کوشی روان شناختی و بسترسازی برای سبک رهبری تعاملی؛ و نیز بهینه سازی حمایت سازمانی ادراک شده اقدام شایسته صورت گیرد.
شناسایی فرصت ها و چالش های اجرای رهبری تحولی در مدارس: پژوهشی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
48 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف این پژوهش شناسایی فرصت ها و چالش های اجرای رهبری تحولی در مدارس ابتدایی شهر موچش استان کردستان بود.روش شناسی پژوهش: رویکرد پژوهش کیفی و از روش پدیدارنگاری تفسیری استفاده شده است. ده نفر از مدیران آموزشی دوره ابتدایی منطقه موچش از طریق نمونه گیری هدفمند با روش ملاکی تا حد اشباع داده ها براساس دارابودن (ملاک تجربه غنی و عملکرد کاری درخشان و شرکت در کارگاه های مدیران آموزشی برتر) بعنوان مشارکت کننده انتخاب شدند، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری و از طریق تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد الگوی رهبری تحولی خودتاملی (خود شخص مدیر، سواد علمی مدیران، باور و اعتقاد مدیران) و الگوی رهبری مشارکت جویانه (همکاری و مشارکت با کارکنان، برگزاری کارگاه های آموزشی، تفویض اختیار به کارکنان، ایجاد مسئولیت و تعهد در کارکنان، استفاده از ظرفیت والدین در مدارس، توانمند سازی کارکنان) موجب ایجاد و شکل گیری رهبری تحولی و به تبع آن باعث تغییر و تحول و دگرگونی در مدارس می شودبحث و نتیجه گیری: بنابرین چالش های اجرای رهبری تحولی شامل: عوامل ساختاری (عدم عدالت آموزشی، ساختار متمرکز نظام آموزشی) عوامل علمی (گزینش انتصابی مدیران، عدم آگاهی کافی مدیران)، و عوامل انگیزشی (عدم پشتیبانی لازم و کافی از مدیران با انگیزه، عدم حقوق و مزایای کافی، عدم تخصیص بوجه کافی) می باشد.
طراحی مدل سیستمی کیفیت آموزش دانشگاه شیراز : رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد و عوامل مؤثر بر سیستم کیفیت آموزش و بررسی روابط پیچیده بین آن ها در دانشگاه شیراز است تا ازاین طریق بتوان ضعف های کیفی و کاستی های ساختاری در این حوزه را تا حد زیادی کاهش داد. روش پژوهش این مطالعه ازنظر ماهیت داده ها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمّی) است. جمع آوری داده های این پژوهش ازطریق بررسی مستندات و مطالعات موجود در حوزه کیفیت آموزش عالی، پرسش نامه و مصاحبه با خبرگان مربوطه صورت گرفته است. برهمین اساس با بررسی نظام مند ادبیات و مصاحبه با خبرگان، مدلی متشکل از ابعاد مؤثر بر سیستم کیفیت آموزش با استفاده از مدل سازی تفسیری ساختاری فراگیر در 10 بعد و 5 طبقه استخراج گردید. نتایج پژوهش نشان داد که در بین مجموعه ابعاد مدل، الزامات مبتنی بر فناوری به عنوان بعد زیربنایی سیستم کیفیت آموزش تشخیص داده شده است و این بدین معنا است که برای دستیابی به سیستم کیفیت آموزشی مطلوب ابتدا باید به این بعد توجه شود و با تدوین سیاست های آموزشی ویژه، بحث به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش عالی به عنوان یک راهبرد اساسی بهبود کیفیت آموزشی مورد توجه قرار بگیرد. همچنین تدوین دوره های آموزشی مستمر ضمن خدمت برای مسئولان، کارمندان و اساتید، بهبود عوامل محیطی و زیرساخت ها نظیر توسعه خطوط ارتباطی اینترنتی و اینترانتی پیش نیازهای مهمی در این زمینه هستند.
شناسایی پیشران های برنامه درسی آموزش عالی علمی- کاربردی با هدف طراحی الگویی آینده نگر: با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشران های برنامه درسی آموزش عالی علمی – کاربردی با روش فراترکیب به منظور طراحی الگویی آینده نگر در برنامه درسی آموزش عالی علمی کاربردی انجام شده است. در پژوهش حاضر 24 پژوهش مرتبط با موضوع، در پایگاه های مختلف علمی از سال 2013 تا 2023 استخراج شده که با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو مورد بررسی قرار گرفته است. با تحلیل محتوای آن ها مفاهیم و مقوله های مربوط استخراج گردید و میزان اهمیت و اولویت مفاهیم با روش آنتروپی شانون تعیین شده است. بر اساس یافته های پژوهش 49 مفهوم در قالب 12 مقوله شناسایی شدند. مقوله های (توسعه مهارت، مدیریت کلاس، محتوا، روش ها و الگوهای تدریس، ارائه بازخورد مدرسین ، فضای آموزشی، سنجش و ارزشیابی، رویکردهای تدریس، شغلی، سیاسی، فرهنگی، زیست محیطی) به ترتیب ضریب اهمیت در بین مقوله های برنامه درسی آموزش عالی علمی - کاربردی هستند. نتیجه اولیه یافته های این پژوهش نشان می دهد که برای طراحی الگویی در برنامه درسی آموزش عالی علمی کاربردی، به پیشران های توسعه مهارت، مدیریت کلاس، محتوا، روش ها و الگوهای تدریس، ارائه بازخورد مدرسین، فضای آموزشی، سنجش و ارزشیابی، رویکردهای تدریس، شغلی، سیاسی، فرهنگی، زیست محیطی و اثرگذاری و اثرپذیری آنها بر روی یکدیگر باید توجه کرد.
سنتزپژوهی شاخص ها و مؤلفه های کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فناوری اطلاعات و ارتباطات )“فاوا”( نقش مهمی در پیشبرد اهداف آموزشی دارد. جهت پیشبرد اهداف آموزشی دانش آموزان با آسیب شنوایی، این مهم، بسیار مورد توجه است. هدف پژوهش حاضر شاخص ها و مؤلفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش 186 مقاله در مورد شاخص ها و مؤلفه های کاربرد “فاوا” در برنامه درسی فرا گیران با آسیب شنوایی که در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش 35 مقاله است که این تعداد براساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شد. جهت بررسی اعتبار یافته ها از کُدگذاری مجدد یافته ها بر مبنای روش اسکات ) 2012 ( استفاده شد و ضریب توافق بین ارزشیابان 79 درصد محاسبه گردید. یافته ها: پس از بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه ها و شاخص های الگوی برنامه درسی مبتنی بر بهزیستی در 6 بُعد، 25 محور و 85 مقوله شامل اهداف کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی کودکان کم شنوا و ناشنوا، اصول کابردی “فاوا”، روش ها، زمینه های کاربرد “فاوا”، ویژگی برنامه و چالش ها مورد سازماندهی قرار گرفت. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت جهت کاربرد “فاوا” برای فرا گیران با آسیب شنوایی توجه به ابعاد فردی، سازمانی و برنامه ای باید مورد توجه قرار گیرد.
رابطه اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با ادراک از سکوت سازمانی در بین معلمان درس هنر دوره متوسطه شهر کربلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
92 - 114
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با ادراک از سکوت سازمانی بین دبیران هنر در شهر کربلای عراق انجام شد. روش تحقیق آن از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل همه ی معلمان هنر دوره متوسطه شهر کربلا در سال 2023 به تعداد 146 نفر می شده است. برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای استفاده شد و بر این اساس تعداد 103 معلم بر اساس فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان (1970) انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. داده ها از طریق نسخه برگردان شده به زبان عربی پرسشنامه های: اعتماد سازمانی شفیعی (1390)، تاب آوری امیری و همکاران (1397) و سکوت سازمانی زکریاپور (1393) گرداوری شدند. برای سنجش روایی محتوایی مقیاس ها از شاخص روایی محتوای لاوشه استفاده شد. بر این اساس، روایی محتوایی هر یک از مقیاس ها به ترتیب: 78/0، 74/0 و 75/0 محاسبه شد که نشان می دهد مقیاس ها از روایی محتوایی کافی برخوردارند. نیز برای سنجش پایایی ابزارها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. بر این اساس پایایی هر مقیاس به ترتیب: 70/0، 82/0 و 81/0 برآورد شد که نشان می دهد ابزارها از پایایی کافی برخوردار هستند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 و آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با سکوت سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0p>). همچنین مشخص شد که سه مؤلفه از مؤلفه های اعتماد سازمانی و دو مؤلفه از از مؤلفه های تاب آوری سازمانی، پیش بینی کننده قوی و منفی سکوت سازمانی هستند (01/0p>).
الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
185 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم مقطع ابتدایی که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شانزده نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهر اصفهان به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده بیست و هفت مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل ضعف نگاه علمی به بهزیستی در برنامه درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (طراحی و تدوین نامناسب برنامه های درسی، نگاه غیرعلمی به بهزیستی در برنامه های درسی و ضعف نیازسنجی)، عوامل زمینه ای (خانواده و بستر اجتماعی، بافت فرهنگی مدرسه، همسالان و گروه های دوستی و بسترهای ارتباطی و تعاملی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (امکانات اوقات فراغت، نشاط در مدرسه و امید به آینده)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های خانوادگی، سازمانی و فردی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی، اجرای مناسب برنامه های درسی، بهبود زمینه های برنامه درسی کسب شده، برنامه درسی مدرسه محور و برنامه درسی والدین) و پیامد (دلزدگی تحصیلی و عدم توجه به بهزیستی) سازمان یافت.
اثربخشی برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه والدین بر استفاده آسیب زا از اینترنت مادران و تفکر انتقادی کودکانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
37 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه والدین بر استفاده آسیب زا از اینترنت مادران و تفکر انتقادی کودکانشان بود. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان دوره ابتدایی در شهر اصفهان در سال 1402 به همراه مادرانشان تشکیل دادند. از این تعداد 30 مادر_دانش آموز به صورت در دسترس انتخاب و به تصادف در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و از مادران خواسته شد تا پرسشنامه تفکر انتقادی (CTQ) را در مورد کودک خود و پرسشنامه استفاده آسیب زا از اینترنت (IAUQ) را در رابطه با خود تکمیل نمایند. در ادامه، مادران گروه آزمایش بر اساس برنامه درسی سواد رسانه ای مورد آموزش در یک نیم سال قرار گرفتند؛ در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. تحلیل آماری داده ها، با نسخه 26 نرم افزار SPSS و روش تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد اثر برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه والدین دارای کودک دوره ابتدایی بر استفاه آسیب زا از اینترنت در مادران و تفکر انتقادی کودکان معنادار است (05/0>p). بنابراین برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه والدین می تواند به عنوان یک فوق برنامه به منظور کاهش استفاده آسیب زا از اینترنت مادران و افزایش تفکر انتقادی دانش آموزان دوره ابتدایی در نظر گرفته شود.