مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
نوجوانان تیزهوش
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۷۴۲-۷۲۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: رفتار اعضای خانواده تابعی از رفتار سایر اعضای خانواده است که مستقیماً بر یکدیگر اثر دارند. طرحواره های ناسازگار اولیه و کمال گرایی، هر دو به شدت متأثر از بافت خانواده می باشند که در دانش آموزان تیزهوش عملکردی مختل دارند، اما بررسی علل شیوع آن در بستر خانواده مغفول مانده است. هدف: هدف مطالعه حاضر آزمون رابطه محبوبیت والدین و شکل گیری طرحواره های ناسازگار اولیه با کمال طلبی نوجوانان تیزهوش براساس تحلیل چندسطحی بود. روش: روش مطالعه حاضر همبستگی براساس مدل چندسطحی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر در سطح فردی شامل کلیه دانش آموزان متوسطه مدارس تیزهوشان دخترانه شهر تهران، و در سطح محیطی شامل والدین دانش آموزان بود. در این مطالعه به ازای هر متغیر سطح بالاتر (پدر یا مادر)، سه متغیر سطح فردی (دانش آموز) انتخاب شد. در مطالعه حاضر 100 نفر (50 پدر و 50 مادر) به عنوان نمونه سطح بالاتر، و تعداد 300 نفر دانش آموز نیز به عنوان نمونه سطح فردی انتخاب شد. گروه نمونه به پرسشنامه های مقیاس محبوبیت والدین افروز و همکاران (1394)، مقیاس کمال گرایی هیل و همکاران (2010) و طرحواره های ناسازگار اولیه ریجکبوئر و دبو (2010) پاسخ دادند. یافته ها: با استفاده از تحلیل دوسطحی، نشان داده شد که در متغیرهای سطح دانش آموز، طردشدگی و انتظارات مبالغه آمیز اثر مثبتی بر کمال گرایی منفی داشتند (0/001)، و در متغیرهای سطح خانواده نیز اثر محبوبیت پدر بر کمال گرایی منفی معنی دار بود (0/05). همچنین مقدار پایایی مدل (0/70) نیز برازش مناسب مدل اول و دوم را نشان می دهد. نتیجه گیری: نتایج بطور کلی نشان داد متغیرهای سطح دانش آموز و خانواده در پیش بینی کمال گرایی منفی دخیل هستند و نقش متغیرهای موجود در محیط همانند خانواده، مدرسه، فرهنگ و جامعه، باید در بررسی کمال طلبی نوجوانان تیزهوش مورد بررسی قرار داده شود تا بتوان میزان شیوع این پدیده را کاهش داد.
ویژگی های روان سنجی مقیاس پرطاقتی روانی برای نوجوانان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
153 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تحلیل روان سنجی نسخه کوتاه مقیاس پرطاقتی روانی برای نوجوانان (مک گیوئن، کلیر تامپسون و پوتوین، 2016) در بین گروهی از نوجوانان تیزهوش ایرانی انجام شد. روش: در این پژوهش همبستگی، 300 نوجوان تیزهوش (150 پسر و 150 دختر) به مقیاس پرطاقتی روانی و پرسشنامه نظم بخشی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) پاسخ دادند. به منظور تعیین روایی عاملی مقیاس پرطاقتی روانی از روش آماری تحلیل عامل تأییدی و به منظور بررسی همسانی درونی مقیاس پرطاقتی روانی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. همچنین، به منظور مطالعه روایی ملاکی مقیاس پرطاقتی روانی، ضرایب همبستگی بین ابعاد پرطاقتی روانی با راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی نظم بخشی شناختی هیجان در نوجوانان گزارش شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تاییدی بر پایه نرم افزار AMOS نشان داد که در نمونه نوجوانان تیزهوش ساختار شش عاملی مقیاس پرطاقتی روانی شامل چالش، تعهد، کنترل هیجانی، کنترل زندگی، اعتماد به توانایی ها و اعتماد بین فردی با داده ها برازش مطلوبی داشت. نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد پرطاقتی روانی با راهبردهای انطباقی و ناانطباقی نظم بخشی شناختی هیجان نیز به طور تجربی از روایی سازه مقیاس پرطاقتی روانی حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی ابعاد مقیاس پرطاقتی روانی شامل چالش، تعهد، کنترل هیجانی، کنترل زندگی، اعتماد به توانایی ها و اعتماد بین فردی به ترتیب برابر با 88/0، 90/0، 80/0، 91/0، 81/0 و 96/0 به دست آمد. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مقیاس پرطاقتی روانی برای سنجش خصیصه شخصیتی پرطاقتی روانی در نوجوانان ایرانی ابزاری روا و پایا است.
مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی (الکتروسنتی) بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
363 - 384
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی بر بار شناختی دختران نوجوان تیزهوش بود. روش پژوهش: این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دختران نوجوان تیزهوش دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر کرمان بود که از بین به 2500 نفر 60 نوجوان دختر تیزهوش در رده سنی 18 سال به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در چهار گروه آزمایش آموزش سنتی، الکترونیکی، ترکیبی و گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی کاربندی شدند. برای اجرای این پژوهش در آغاز دوره ی ارزشیابی بار شناختی بر مبنای آموزش سنتی، الکترونیکی و ترکیبی طراحی و سپس بر روی دانش آموزان گروه های آزمایشی اجرا شد. گروه گواه نیز همین ارزشیابی را در مرحله پیش آزمون به شکل متداول سپری کرد. به منظور ارزیابی اثربخشی این سه روش آموزشی از پرسشنامه بار شناختی پاس وون مرینبوئر (1994) استفاده شد. دادهها با استفاده از واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که هر سه آموزش بر بار شناختی (82/111=F، 001/0=P) موثر بود؛ همچنین نتایج نشان داد که میزان رضایت فراگیران از رویکرد ترکیبی به طور معناداری بیش از دو گروه دیگر است (05/0<01/0= P). نتیجهگیری: آموزش نوجوانان به ویژه تیزهوشان باید به شیوه چندرسانه ای و فناوری های نوین صورت گیرد و در آن به اصول پردازش و اثرات بار شناختی در جهت کاهش بار شناختی بیرونی، حفظ بار شناختی مطلوب و مدیریت بار شناختی درونی در جهت حداکثر کارایی دانش آموزان در زمینه پیشرفت تحصیلی توجه ویژه شود.
ساخت و اعتباریابی مقدماتی ابزار غربالگری تاب آوری روان شناختی در نوجوانان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقدماتی آزمون غربالگری تاب آوری در نوجوانان تیزهوش، با رجوع به آموزه های مفهومی رویکرد توانمندمحور به عنوان یک رویکرد بیش واقع نگر و جامع که مواجهه های تاب آورانه را در بستر منابع فردی و بافتاری معنا می کند، انجام شد. 451 نوجوان تیزهوش از بین دانش آموزان متوسطه اول و دوم مدارس دخترانه و پسرانه تیزهوشان شهرستان کاشان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابتدا، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی، در بُعد برون فردی، از مدل اندازه گیری مشتمل بر سه منبعِ معلم، خانواده و دوستان و همچنین، در بُعد درون فردی، از مدل مشتمل بر شش منبعِ خودباوری، مسئولیت پذیری، خودکنترلی، توانایی یادگیری از رخدادهای منفی، چالشی نگری و مثبت اندیشی، حمایت کرد. در ادامه، نتایج تحلیل عاملی تاییدی ابزار غربالگری تاب آوری نشان داد که مدل دوعاملی مرتبه اول در مقایسه با دو مدل رقیب شامل مدل چندعاملی مرتبه سوم سلسله مراتبی و مدل چندعاملی مرتبه اول، با داده ها برازش بهتری دارد. همچنین، نتایج روش آماری آزمون t برای گروه های مستقل با تایید روایی افتراقی ابزار غربالگری تاب آوری نشان داد که این ابزار در تمایزگذاری بین یادگیرگان تیزهوشِ تاب آور از غیرتاب آور، موثر بود. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد فردی و بافتاری ابزار غربالگری با وجوه مختلف ادراک از حمایت اجتماعی، شواهد مضاعفی را در دفاع از روایی ملاکی این ابزار فراهم آورد. ضرایب همسانی درونی برای منابع بافتاری تاب آوری، بین 75/0 تا 97/0 و ضرایب همسانی درونی برای منابع درون فردی تاب آوری، بین 84/0 تا 96/0، به دست آمد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که حدود اطلاعاتی رویکرد توانمندمحور نسبت به تاب آوری با شمول حداکثری منابع درون برون فردی تغذیه کننده مقابله های تاب آورانه، از یک سوی، در تدارک تلاشی بسنده برای شکل دهی به نقشه مفهومی زیربنایی ابزار غربالگری تاب آوری تیزهوشان و از دیگر سوی، و متعاقبِ دسترسی به آن ابزار سنجش، تعقیب دغدغه کاهش پیامدهای ناشی از سلطه گری تک بُعدی نگری در فرایند سنجش، پایش و انتخاب سرآمدان را همچون واقعیتی بااهمیت و انکارناشدنی، ممکن ساخت.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بر سازگاری عاطفی، اجتماعی و تحصیلی نوجوانان تیزهوش
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بسیاری از مشکلات خانواده ها و جوامع کنونی ریشه در ناسازگاری های نوجوانان دارد. شناخت عوامل مؤثر بر سازگاری به ویژه در دوره نوجوانی که انحرافات رفتاری شدت می یابد از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بر سازگاری عاطفی، اجتماعی و تحصیلی نوجوانان تیزهوش انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس سمپاد (تیزهوشان) دوره متوسطه شهر سنندج در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که از دانش آموزان تیزهوشی که به فراخوان پژوهشگر جواب مثبت داده و در معیار سازگاری نمره زیر 15 کسب کرده بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه هفتگی و هر جلسه 90 دقیقه تحت مداخله قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر (1995) و پرسش نامه سازش یافتگی سینها و سینگ (1993) بود. جهت تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل کوواریانس و نسخه 22 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت به صورت معناداری موجب افزایش نمره کلی سازگاری (45/44 F=، 01/0 > p)، سازگاری عاطفی (87/32 F=، 01/0 > p)، سازگاری اجتماعی (83/8 F=، 01/0 > p) و سازگاری تحصیلی (54/23 F=، 01/0 > p) در نوجوانان تیزهوش شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از برنامه آموزش گروهی مبتنی بر سبک زندگی ارتقادهنده سلامت برای بهبود ویژگی های مرتبط با سلامت به ویژه افزایش سازگاری در نوجوانان استفاده نمایند.
دیدگاه نوجوانان پسر تیزهوش درباره انگیزش یادگیری: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش پژوهشگران کوشیدند با تأسی به فرض های فلسفی و تفکر معرفت شناسانه سازاگرایی، اهمّ شناساننده های انگیزش یادگیری را در نوجوانان تیزهوش کشف کنند. در این پژوهش، برای تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه با 30 نوجوان پسر تیزهوش، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج رویه تحلیل مضمون دو طبقه مفهومی کلان و توضیح دهنده نشانگرهای انگیزشی را از یکدیگر بازشناساند: انگیزاننده های مستخرج از فلسفه تربیتی مشوق کمّی نگری و انگیزاننده های مستخرج از فلسفه تربیتی مشوق کیفی نگری. در این بخش، نتایج نشان داد که تجمیع ویژگی هایی مانند غیرفرایندی نگری، بازده اندیشی، شکست هراسی، غیرخودراهبری و اغلب، تک وجهی اندیشی، در زمره توصیف گرهای اساسی سازه های انگیزشی معطوف بر کمّی نگری انگیزشی و در مقابل، بلوک هایی مانند فرایندی نگری (غیربازده اندیشی)، چندوجهی اندیشی، یادگیری مداری، تعهدمندی (اراده مندی) بیش ارزش گذاری ذاتی برای تلاش باوری، پایستگی انگیزشی و نظم بخشی هیجانی، بر تعیین کننده ترین بسترهای آفریننده تحولی نگری انگیزشی، دلالت داشتند. درمجموع، تاکید بر رویارویی یا مصاف بین این دو روی آوردِ انتزاعیِ معطوف بر سازنده های حیات انگیزش یادگیری در تیزهوشان، به طرزی ضمنی، از نقش تعیین کننده بافت اجتماعی تغذیه گر نیازهای روانی بنیادین در یادگیرندگان تیزهوش، حمایت می کند. به بیان دیگر، اصرار بر مصاف بین دو فلسفه رقیب، در بطنِ فهم و کشف نشانگرهای انگیزش یادگیری سرآمدان، به طرز واقع نگرانه ای بر تمایز در نقش آفرینی های محیط های اجتماعیِ مشوقِ دغدغه های کمّی و کیفی، دلالت دارد.