مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
ADHD
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک ، ریتالین و درمان ترکیبی در کنترل و کاهش علائم ADHD در قالب یک مطالعه آزمایشی تک آزمودنی انجام شد. بدین منظور تعداد 16 نفر از دانش آمو.زان مبتلا به ADHD نوع مرکب در سه موقعیت درمانی و یک موقعیت فهرست انتظار مورد مطالعه قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها قبل و پس از مداخله با آزمون کامپیوتری Iran TOVA ( به عنوان یک آزمون ارزیابی عملکرد مستمر با هدف ارزیابی متغیرهای توجه)، فرم تجدیدنظر شده آزمون هوشی وکسلر کودکان (WISC-R) و آزمون کانرز – فرم والدین ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که روش درمان ترکیبی نوروفیدبک به همراه ریتالین مؤثرتر از هر یک از این روش ها به تنهایی است. میزان اثربخشی نوروفیدبک به اندازه ریتالین بود؛ اگرچه میزان رضایتمندی والدین ( که در نمرات پس آزمون کانرز منعکس شده است) از روش نوروفیدبک بیش تر از دارو درمانی بود. نتایج این مطالعه با مطالعاتی که از کاربرد رویکردهای درمانی چندوجهی حمایت می کنند همخوان است. همچنین می توان نتیجه گرفت که نوروفیدبک می تواند در شرایطی که بیمار به دارو پاسخ نمی دهد یا از عوارض جانبی آن رنج می برد به عنوان روش درمانی جایگزین مطرح باشد.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/کم توجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کم توجهی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و به این منظور 833 دانش آموز پایه پنجم ابتدایی از مناطق تحصیلی1، 3 و 4 شهر تبریز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آزمون کانرز (فرم معلم) همراه با مصاحبه بالینی، برای تشخیص کودکان بیش فعال و کم توجه اجرا گردید. آزمودنی های این پژوهش 40 نفر از کودکان ADHD که بر اساس مقیاس کانرز تشخیص داده شده بود، شامل می شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کانرز والدین و آزمون خشم کودکان استفاده شد که والدین و دانش آموزان (نمونه های انتخاب شده) آنها را در مراحل قبل و بعد از درمان تکمیل کردند.آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آموزش والدین و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. مطالب مورد نیاز در 8 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت والدین بر بهبود مشکلات رفتاری کودکان دارای ADHD تأثیر معنی دار (05/0P<) دارد. با توجه به نتایج این مطالعه، روش آموزش مدیریت والدین یکی از کارآمدترین روش های درمانی بوده و در کاهش تکانشگری، کم توجهی، اضطراب و پرخاشگری بدنی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی و کم توجهی مؤثر است.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (CBT) متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق 6 تا 11 ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (ADHD) شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (Attention-deficit/hyperactivity disorder یا ADHD)، از شایع ترین مشکلات رفتاری است که باعث پرتحرکی، نقص توجه، افت تحصیلی و مشکلات هیجانی و رفتاری در کودکان پیش دبستانی و دبستانی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavioral therapy یا CBT) متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق 6 تا 11 ساله مبتلا به ADHD شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت نیمه تجربی انجام شد. جامعه آماری مطالعه را 40 کودک 6 تا 11 ساله مبتلا به ADHD دارای اضافه وزن یا چاق (بالاتر از صدک 85 در نمودار وزن برای سن، قد و جنسیت) و والدینشان که در طی سال 1394 به کلینیک روان پزشکی کودک و نوجوان بیمارستان علی اصغر (ع) اصفهان مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. 20 نفر از نمونه ها فقط تحت درمان ADHD قرار گرفتند و هیچ مداخله دیگری دریافت نکردند و 20 نفر دیگر نیز به عنوان گروه آزمایش در جلسات CBT شرکت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه عزت نفس Coopersmith (Coopersmith Self-Esteem Inventory یا CSEI) و شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رویکرد CBT به روش آموزش والدین، تأثير معنی داری را بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق مبتلا به ADHD در پس آزمون و مرحله پیگیری نشان داد. همچنین، رویکرد CBT متمرکز بر والدین، بر اضافه وزن و عزت نفس کودکان چاق و مبتلا به ADHD تأثير معنی داری داشت (001/0 > P).
نتيجه گيري: رویکرد CBT متمرکز بر والدین، می تواند به عنوان یک درمان انتخابی مکمل جهت کاهش علایم روان شناختی، BMI و افزایش عزت نفس کودکان چاق مبتلا به ADHD به کار گرفته شود.
مقایسه اثربخشی درمان واقعیت مجازی با نوروفیدبک بر تکانشگری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
115-128
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی واقعیت مجازی با نوروفیدبک بر تکانشگری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون،کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری عبارت بود از دانش آموزان 7 تا 12 سال دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی شهر اصفهان که از بین آنها 48 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی به 3 گروه واقعیت مجازی، نوروفیدبک و کنترل (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند. آزمون اسنپ–4 برای سنجش میزان و نوع اختلال بیش فعالی کودکان توسط مادران آنها تکمیل شد. گروه آزمایش واقعیت مجازی تعداد 10 جلسه مداخله نرم افزار واقعیت مجازی و گروه آزمایش نوروفیدبک تعداد 30 جلسه درمان نوروفیدبک دریافت کردند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. سپس پس آزمون و بعد از آن پیگیری اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که واقعیت مجازی و نوروفیدبک در کاهش تکانشگری مؤثر می باشند، اثرات آنها در مرحله پیگیری نیز ماندگار است و تفاوت بین میانگین های دو گروه آزمایش با گروه کنترل معنی دار می باشد (001/0> p ). نتیجه گیری: شواهد بدست آمده نشان می دهند که واقعیت مجازی همانند نوروفیدبک در کاهش تکانشگری دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع تکانشگری مؤثر می باشد.
بررسی اثرآموزش زندگی خانوادگی درکاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان بیش فعال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر برنامه آموزش زندگی خانوادگی [1]F. L. E در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودک ADHD می باشد. F. L. E به عنوان متغیر مستقل و تنیدگی والدینی (PSI) به عنوان متغیر وابسته در طرح پژوهش آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل حاضر در نظر گرفته شده اند. 80 نفر از مادران دارای کودک 6-4 ساله مبتلا به ADHD خانه دار، 40-30 ساله، حداقل دارای تحصیلات در سطح دیپلم و دارای 1 یا 2 فرزند بصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی گمارده شدند. کلیه کودکان از دارو استفاده می کردند. کلیه مادران شاخص تنیدگی والدینی[2] PSI (ابزارتحقیق) را تکمیل نمودند. نتایج به کمک فرمول t استیودنت برای مقایسه دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان افزایش مهارت های مادران دارای کودکان مبتلا به ADHD از طریق محتوای برنامه باعث تغییر نگرش مادران در خصوص سازش پذیری، فزون طلبی، خُلق، بی توجهی و فزون کنشی، پذیرندگی و تقویت گری کودک شده است. گرچه برنامه آموزش زندگی خانوادگی نتوانسته باعث کاهش احساس افسردگی مادر بعنوان بخشی از منبع زاینده تنیدگی والدینی شود امّا توانسته است احساس های مادران دارای کودکان ADHD را در زمینه احساس های منفی صلاحیت، محدودیت نقش، انزوای اجتماعی، روابط با همسر، دلبستگی و سلامت کاهش دهد.
بررسی اثر نوروفیدبک بر همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان بیش فعال(ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) الگوی پایدار کاهش توجه، بیش فعالی و رفتارهای تکانشی است که کنش فرد را در خانه و جامعه مختل می سازد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثر درمان نوروفیدبک بر همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلابه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و طرح پژوهشی شبه آزمایشی و یک کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل کلیه نوجوانان بیش فعال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر واقع در شهر تهران بود. نمونه آماری به صورت در دسترس هدفمند 16 نفر به انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه نوروفیدبک وگروه گواه هشت نفره جایگزین شدند. درمان نوروفیدبک براساس پروتکل آلفا/ تتا طی هشت هفته و هر هفته دو جلسه (30 دقیقه) که در مجموع به مدت 16 جلسه اجرا شد. ابزار این تحقیق پرسشنامه تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی-کم توجهی بزرگسالان کانرز، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس خودسنجی همدلی شناختی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از شاخص های میانگین، فراوانی و انحراف معیار و در بخش تحلیل آمار استنباطی، برای آزمون سؤال ها و تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد که همدلی شناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بین گروه نوروفیدبک و گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون اختلاف معنی داری وجود داشت که ثبات قابل توجهی برای این درمان در مرحله پیگیری مشاهده شد(05/0p<). باتوجه به نتایج، توصیه می شود اصول و مفاهیم درمان نوروفیدبک که در واقع تأیید میزان تأثیر آن در جامعه ایرانی است، برای مشاوران مدارس و خانواده در حد یک مأموریت آموزشی و تکلیف اجرایی در نظر گرفته شود و در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، تحلیل و تفسیر شده تا با یادگیری آن بتوانند در جهت کمک به دانش آموزان بیش فعال و خانواده های آنان مورداستفاده قرار دهند.
مقایسه اثربخشی دو روش دستکاری انگیزشی و نوروفیدبک بر حساسیت به پاداش، کاهش ارزش تأخیری و تکانشگری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی دو روش دستکاری انگیزشی و نوروفیدبک بر حساسیت به پاداش، کاهش ارزش تأخیری و تکانشگری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون ، پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر کودکان 7 تا 12 ساله مبتلا به اختلال ADHD بودند. برای نمونه گیری در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. حجم نمونه بر اساس هدف و روش پژوهش90 نفر انتخاب شد. در این مطالعه نوروفیدبک و دستکاری انگیزشی به عنوان مداخله بر روی گروه آزمایش پیاده شد که هر کدام 12 جلسه و هر جلسه به مدت 45 دقیقه انجام شد. از آزمون خطرپذیری بادکنکی وکاهش ارزش تأخیری برای گرداوری داده ها در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد و داده ها با استفاده از روش آماری مانکووا در SPSS نسخه 23 تحلیل شد. یافته ها: با کنترل اثرات پیش آزمون بر پس آزمون تفاوت میان گروه ها در پس آزمون از لحاظ آماری در بین متغیرهای تکانشگری و کاهش ارزش تأخیری در سطح P< 0/01و در بین متغیر حساسیت به پاداش در سطح P<0/05 معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد روش نوروفیدبک (4/66= M) نسبت به روش دستکاری انگیزشی (2/31=M) در مقایسه با گروه کنترل بر پردازش پاداش تأثیر بیشتری داشته است که در سطح P<0/01 معنادار است. اما میزان تفاوت میانگین دستکاری انگیزشی (2/31=M) در مقایسه با گروه کنترل معنادار نیست. نتیجه گیری: فعال سازی ارادی مناطق دوپامینرژیک مغز به وسیله نوروفیدبک و دستکاری انگیزشی منجر به کنترل درون زای دوپامین در این ساختارها می شود و این امر می تواند منتهی به موفقیت در تنظیم مقررات یا کنترل مهاری وکاهش اعمال تکانشی شود.
The Effect of Self-Controlled Feedback on Motor Performance and Learning in Adolescents with ADHD
حوزه های تخصصی:
The aim of this study was to investigate the effect of autonomy support (i.e., in the form of self-controlled feedback) on learning and self-efficacy in a throwing skill in adolescents with ADHD. The subjects were 40 adolescents with ADHD (14 to 17 years old) and were randomly and equally divided into two groups: self-controlled and yoked. Motor task consisted of throwing bean bags with the non-dominant arm at a target on the ground. The participants completed the pretest (10 trials), an acquisition phase including 6 blocks of 10 trials, and a retention test consisting of 10 trials. The participants in the self-controlled group received knowledge of result (KR) anytime the requested. The yoked group was matched with self-controlled group, but without having a choice to request for feedback. Prior to pretest, each block, and before the retention test, all participants completed the self-efficacy scale. Dependent measures were throwing accuracy scores and self-efficacy. Independent t-test and analysis of variance (ANOVA) with repeated measures were used to analyze the data. The results showed that participants in the self-controlled group had significantly higher throwing accuracy scores in the acquisition phase and the retention test than those in yoked group. Moreover, participants in the self-controlled group reported significantly higher self-efficacy scores in the acquisition phase and the retention test than those in yoked group. The results of this study show that people with ADHD benefit from autonomy support to learn a novel motor skill.
The Effect of Positive Social-Comparative Feedback on Learning a Throwing Skill in Adolescents with ADHD
حوزه های تخصصی:
The present study was designed to investigate the effects of positive social-comparative feedback on motor learning and self-efficacy of a throwing motor skill in individuals with ADHD. The subjects were 44 adolescents with ADHD in the age range of 15 to 18 years old and were randomly and equally divided into two groups: positive social-comparative feedback and control group. Motor task consisted of throwing bean bags with the non-dominant arm at a target on the ground. The participants completed the pretest (10 trials), an acquisition phase including 6 blocks of 10 trials, and a retention test consisting of 10 trials. The participants in the positive social comparison feedback group were informed that their throws on the previous block were, on average, better than the throws of the other participants in this group. Prior to pretest, each block, and before the retention test, all participants completed the self-efficacy scale. Dependent measures were throwing accuracy scores and self-efficacy. Independent t-test and analysis of variance (ANOVA) with repeated measures were employed to analyze the data. Positive social comparison feedback group throwed the bean bags significantly better in the acquisition phase and the retention test compared to the control group. In addition, positive social comparison feedback group reported significantly higher self-efficacy scores in the acquisition phase and the retention test in comparison to the control group. Our findings indicated that enhanced expectancies benefited individuals with ADHD to enhance their performance and learn a novel motor skill
تجربه زیسته والدین کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۷۶۰-۱۷۴۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال کمبود توجه / فزون کنشی از اختلالات عصبی تحولی کودکی است که در طول زندگی باقی می ماند. نشانگان بالینی اصلی کمبود توجه و فعالیت بیش از حد می باشد. این کودکان نسبت به همسالان خود از نظر توانش های اجتماعی ضعیف تر هستند و مشکلات رفتاری و اجتماعی بیشتری نشان می دهند. تحقیقات نشان می دهد تفاوت های فرهنگی در تشخیص و درمان اختلال در سال های اولیه اهمیت دارد. برای تعدیل اثرات اختلال لازم است از مداخلات اثربخش در زمینه های خانواده، مدرسه و جامعه بهره گرفته شود این درحالی است که در زمینه تجربه زیسته والدین دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر فهم مشکلات والدین ایرانی در تحول و پرورش کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی از طریق تجربه زیسته آن ها بود. روش: در این پژوهش از روی آورد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. با 12 والد دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی که از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند به صورت تلفنی و حضوری مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام، و داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها به استخراج 4 مضمون اصلی و 19 زیرمضمون منجر شد، مضمون های اصلی عبارتند از: کشاکش های والدین، راه کارهای والدین در برابر مشکلات، رفتارهای تشدیدکننده نشانه مرضی اختلال و تأثیر اختلال بر والدین. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش که متناسب با بافت اجتماعی، فرهنگی و تجارب زیسته والدین دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه / فزون کنشی است به نظر می رسد بخشی از مشکلات والدین در خانواده هسته ای به دلیل عدم پذیرش تأثیرات اختلال بر ویژگی های کودک است که موجب می شود رفتار نامطلوب کودک در بسیاری از شرایط از سوی والد، عمدی ادراک شود که تأثیر منفی بر رابطه والد - فرزندی دارد. در سطح اجتماعی به دلیل عدم آگاهی تفاوت رفتاری کودک مبتلا به اختلال، والدین با سرزنش روش والدگری و برچسب اشتباه به کودک مواجه هستند که به طور معمول برای مقابله، از پنهان کردن اختلال از کودک و اطرافیان و محدود کردن روابط اجتماعی خود استفاده می کنند، این راهکار به سردرگمی، از دست دادن همراهی کودک و محدود شدن حمایت اجتماعی منجر می شود.
همبودی ADHD و اختلالات مصرف مواد: مروری بر ملاحظات تشخیصی و درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
همبودی بین ADHD و اختلالات مصرف مواد (SUDs) حوزه ای است که در سال های اخیر موردتوجه بالین گران، پژوهش گران و بهداشت عمومی قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اساسی ترین مباحث مرتبط با شیوع شناسی، غربال گری و مداخلات درمانی برای ADHD همبود با اختلالات مصرف مواد است. با استفاده از روش پژوهش مروری داده های مرتبط با استفاده از کلیدواژه های اختلال بیش فعالی همراه با نقص در توجه، اختلالات مصرف مواد و همبودی در موتورهای جستجوگر Google Scholar و PubMed و همچنین در پایگاه های داده ای NOORMAGS، SID و irandoc مورد جستجو قرار گرفتند. داده ها نشان دادند ADHD یک عامل خطر برای ابتلای به SUDs است و شیوع ADHD در بین نوجوانان و بزرگ سالان مبتلا به SUDs به ویژه در مراکز بستری معنادار است. سنجش جامع ADHD + SUD توسط یک بالین گر آموزش دیده در حوزه های اعتیاد، تشخیص های افتراقی ADHD و جمعیت های خاص، انجام یک مصاحبه تشخیصی استاندارد برای تاریخچه بالینی کامل نشانگان ADHD قبل از شروع مصرف مواد و در طول دوره های پرهیز و همچنین تاریخچه کلی سلامت روانی و جسمی و عملکرد روانی اجتماعی، از دستورالعمل پیشنهادی برای ارزیابی ADHD + SUD هستند. درحالی که درمان دارویی، عمدتاً داروهای محرک روانی، خط اول و مؤثرترین درمان برای ADHD هستند مداخلات روانی-اجتماعی مختلفی را می توان در ترکیب با دارو اجرا کرد ازجمله درمان شناختی رفتاری، آموزش روانی، آموزش فراشناختی، آموزش ذهن آگاهی، مربیگری و اصلاح رفتار و همچنین مصاحبه انگیزشی. درمجموع شواهد نشان می دهند درمان ADHD در اوایل دوران کودکی می تواند خطر مصرف مواد بعدی در سنین بالاتر کاهش دهد.
Effects of Physical Activity Participation on Fine and Gross Motor Skills in Pre-School Children with ADHD
حوزه های تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the association between physical activity with fine and gross motor skills in pre-school children with ADHD. The present study is a descriptive-correlational study. The participants were 58 children (20 girls) aged 4 to 6 years who were selected using a convenience sampling method. We utilized Physical Activity Questionnaire for Children (PAQ-C) to measure physical activity. The short form of the Bruininks-Oseretsky Test of Motor Proficiency was used to measure the fine and gross motor. Independent t test and regression analysis were used to analyze the data. Children in this study had low levels of physical activity and motor proficiency. Boys had significantly higher physical activity and motor proficiency than girls (P<0.001). In addition, physical activity was directly and significantly associated with fine and gross motor skills (both P<0.001). These findings indicate that there is a need to increase the level of physical activity in pre-school children with ADHD, especially girls. Moreover, it is recommended that physical education teachers and sports coaches use programs in physical education lessons to facilitate motor skills in children.
The Effects of Mental Imagery and Physical Practice on Learning Dart-Throwing in Children with ADHD
حوزه های تخصصی:
The effects of motor imagery and physical practice on motor learning in individuals with ADHD received very little attention. Therefore, in the present study, we aimed to examine the effects of motor imagery and physical practice on motor performance and learning dart-throwing in adolescents with ADHD. The current research was based on a causal-comparative approach. The participants included 60 adolescents with ADHD (with the age range of 12 to 17 years) randomly and equally assigned into four groups: 1) motor imagery, 2) physical practice, 3) combination of motor imagery and physical practice, and 4) control. The motor task involved dart-throwing, in which the accurate throw score was measured as the dependent variable. The participants performed the pre-test (ten throws) and the retention test (ten throws). ANOVA was run to analyze the throwing accuracy. Results showed that all groups had similar throwing scores in the pretest, however, in the retention test, the results indicated that combination group had significantly better throwing scores than all other groups (in all groups, P=0.000). In addition, physical practice group had significantly better throwing scores than motor imagery and control groups (both P=0.000). Finally, motor imagery group had significantly better throwing scores than control group (P=0.000). Individuals with ADHD benefit from motor imagery, indicating that they have the necessary mechanisms to learn new skills through motor imagery. Moreover, a combination of motor imagery and physical practice would be a better strategy for learning new motor skills.
اثربخشی برنامه آموزشی فرندز بر کنشوری اجرایی و خودکنترلی کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی فرندز بر کنشوری اجرایی و خودکنترلی کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه مراجعه کننده به مراکز روان درمانی کودک و نوجوان منطقه 12 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش برنامه آموزشی فرندز اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کنشوری اجرایی جرارد و همکاران (2010) و پرسشنامه خودکنترلی تانجنی و همکاران (2004) بود. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر کنشوری اجرایی (15/10 = F و 001/0 = P) و خودکنترلی (62/8 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (برنامه آموزشی فرندز) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (کنشوری اجرایی و خودکنترلی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای برنامه آموزشی فرندز بر گروه آزمایش بود. بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی فرندز بر کنشوری اجرایی و خودکنترلی کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی از راه دور بر بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم رفتاری کودکان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
55-66
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی از راه دور بر بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم رفتاری کودکان دارای ADHD بود. طرح نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی 8 تا 12 سال بودند که با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی(15نفر) و کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کانرز نسخه والدین (1960)، پرسشنامه مشکلات رفتاری کوای و پترسون (1987)، کارکرد اجرایی بریف (2000) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای در قالب هفته ای دو جلسه، با استفاده از بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی باران آموزش داده شد ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) برای اندازهگیری اثربخشی توانبخشی شناختی از راه دور با بهره گیری از نرم افزار SPSS-26 انجام گردید. یافته ها نشان داد که توانبخشی شناختی از راه دور مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی (952/82F= و سطح معناداری کوچک تر یا مساوی (0.05) تاثیر معناداری بر مولفه کارکردهای اجرایی دارد. همچنین یافته ها نشان داد که توانبخشی شناختی از راه دور مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی (829/57F= و سطح معناداری کوچک تر یا مساوی (0.05) تاثیر معناداری دارد. بنابراین نتیجه گیری شد که توانبخشی شناختی مبتنی بر تکالیف تعادلی-شناختی از راه دور بر بهبود کارکردهای اجرایی و کاهش علائم رفتاری کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی تاثیر دارد.