فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۴۱ تا ۴٬۰۶۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی نقش میانجی فرسودگی شغلی در رابطه بین احساسات با رضایت شغلی معلمان انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد و جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی معلمان مدارس شهرستان خرمبید در سال تحصیلی 1400- 1399 تشکیل می دهند که تعداد آن ها برابر با 860 نفر می باشد. جهت انتخاب حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران نمونه 266 نفری به شیوه تصادفی طبقه ای متناسب یا حجم انتخاب گردید. جهت اندازه گیری احساسات از پرسشنامه آتماکا و همکاران(2020)، رضایت شغلی(مینه سوتا، 2009) و فرسودگی شغلی شیروم و ملامد(2006) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه به وسیله ضریب آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و روایی آن توسط روایی سازه و محتوایی مورد بررسی و تایید قرار گرفت. با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری فرضیه های تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که احساسات معلم رابطه مثبت و معناداری با فرسودگی شغلی و رضایت شغلی معلم دارد. همچنین فرسودگی شغلی نیز رابطه مثبت و معناداری با رضایت شغلی دارد و فرسودگی شغلی نقش میانجی در رابطه بین احساسات معلم با رضایت شغلی ایفا می کند.
واکاوی سبک شناسانه در قصیده ی «الجسر» از محمود درویش براساس ادبیات پایداری
منبع:
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۵
88 - 104
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی علمی است روش مند که بر فهم متن تکیه دارد و در پی آن است تا از طریق بعد لغوی متن و درک روابط اجزای داخلی آن، ارزش زیبایی شناسی ساختار متن را کشف کند. شعر «الجسر» از دیوان «حبیبتی تنهض من نومها» از محمود درویش است. در این قصیده موضوعاتی از جمله اصرار به بازگشت به وطن، آشکار کردن جنایت صهیونیست ها و ذکر مشکلات مردم فلسطین در راه بازگشت به وطن خود را شامل می شود. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی این شعر محمود درویش را در سه سطح سبک شناسی زبانی، فکری و ادبی تحلیل و بررسی کند. در سطح زبانی تلاش شده است با تحلیل سطح آواها، موسیقی، واژگان و نحو، زیبایی های این شعر مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین سعی شده است تا در سطح فکری مهم ترین محورهای افکار شاعر تبیین شود و در پایان در سطح ادبی شعر را به لحاظ وجود مؤلفه هایی چون استعاره، کنایه و رمز بررسی و تحلیل کند. درنهایت با بررسی این سطوح تبیین گردید که شاعر، زبان شعری خود را متناسب با بیان افکار خود قرار داده است و برای ذکر هر یک از این افکار، زبان و ادب را به خدمت خود می گیرد و آن پیام را به مخاطب خود می رساند. شاعر تمامی این قابلیت های موجود در زبان را به جهت القای پایداری فلسطینیان در برابر صهیونیست ها و بازپس گیری سرزمین خود به کار گرفته است.
طراحی الگوی جذب، ارتقاء و جبران خدمت اعضای هیئت علمی مؤسسات پژوهشی کشور بر اساس مأموریت گرایی با رویکرد سناریویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مأموریت و کارکردهای هریک از مؤسسات پژوهشی متفاوت است و یکی از چالش هایی که مؤسسات پژوهشی با آن مواجه هستند، یکسان بودن فرایند جذب، ارتقا و جبران خدمات اعضای هیئت علمی آن ها بدون توجه به مأموریت هریک از مراکز است؛ بنابراین وجود یک استاندارد مشترک برای ارزیابی همه اعضای هیئت علمی دور از واقعیت است و می تواند باعث کاهش کیفیت دستاوردهای مؤسسات شود. براین اساس، هدف پژوهش حاضر تدوین الگویی برای جذب، ارتقا و جبران خدمت اعضای هیئت علمی متناسب با چارچوب مأموریت گرایی هر یک از مؤسسات پژوهشی بود. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش پیمایش کیفی از نوع قیاسی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل همه اعضای هیئت علمی شاغل در مؤسسات پژوهشی کشور بودند که از میان آن ها تعداد 50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه باز پاسخ بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای قیاسی استفاده شد. برای اعتباریابی الگوهای بدست آمده از روش گروه کانونی استفاده شد. تعداد 11 نفر از خبرگان و متخصصین حوزه های جذب و ارتقاء در هریک از مؤسسات پنچگانه به عنوان مشارکت کننده در گروه کانونی انتخاب شدند.یافته های پژوهش نشان داد که برخی از شاخص ها و مؤلفه های احصاء شده در هریک از الگوهای پنجگانه مشترک هستند و براین اساس، الگوی مفهومی مشترکی برای همه مؤسسات بدست آمد، علاوه بر این، برای هریک از مراکز پنچگانه نیز الگویی متناسب با ویژگی ها و مأموریت آن مرکز بدست آمد. براساس یافته ها نیز چهار سناریو برای تحقق مأموریت گرایی در مؤسسات پژوهشی ارائه شد.
شناسایی و اعتبارسنجی صلاحیت های گروهی و سازمانی اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
183 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و اعتبارسنجی صلاحیت های گروهی و سازمانی اعضای هیأت علمی دانشگاه ها بود.
روش شناسی: در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی توصیفی و به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. ابزار جمع آوری داده های کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشارکت کنندگان در این بخش 13 عضو هیأت علمی دارای تجارب علمی در زمینه موضوع پژوهش از دانشگاه ها و پژوهشکده های شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شدند. در بخش کمی، روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر روش شناختی توصیفی – پیمایشی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها برای تعیین اعتبار و اولویت مضامین از روش مدل سازی معادلات ساختاری و آنتروپی شانون استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام اعضای هیأت علمی دارای حداقل 5 سال سابقه با مرتبه علمی استادیاری و بالاتر بودند که از بین آنها 208 نفر به روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های کمی، پرسشنامه توسعه صلاحیت های نقش های گروهی و سازمانی اعضای هیأت علمی محقق ساخته بود که روایی آن به روش صوری و محتوایی و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد.
یافته ها: در بخش کیفی، 9 مضمون سازمان دهنده؛ پیشاهنگی علمی و اجتماعی، هدایت مراودات چندوجهی، ادراک ساختار و فرهنگ سازمانی، دانش سازمان و مدیریت اداره واحد آموزشی، دانش تحلیل خط مشی آموزشی، برنامه ریزی و توسعه آموزشی، مدیریت امور اداری و منابع انسانی، پیشبرد امور مالی و اداره امور اجتماعی" شناسایی و ارائه شد. در بخش کمی، اعتبار یافته های پژوهش با استفاده از ضرایب آزمون تحلیل عاملی تأیید شد. بر اساس ضرایب آزمون آنتروپی شانون نیز، مضمون ادراک ساختار و فرهنگ واحد آموزشی و مضمون ارتقای مهارت خط مشی آموزشی به ترتیب از بیشترین و کمترین اولویت در توسعه صلاحیت های اعضای هیأت علمی برخوردار بودند.
نتیجه گیری و پیشنهادات: توسعه صلاحیت های گروهی و سازمانی اعضای هیأت علمی موضوع مهمی است که تمام خبرگان بر آن تأکید داشتند. بر این اساس، یافته های پژوهش حاضر ابزار علمی – فنی مناسبی را برای برنامه ریزی های راهبردی توسعه صلاحیت های مدیریتی اعضای هیأت علمی در اختیار برنامه ریزان، تصمیم سازان و کنشگران نهادهای آموزش عالی قرار می دهد.
نوآوری و اصالت: شناسایی مضامین توسعه صلاحیت های نقش های گروهی و سازمانی اعضای هیأت علمی و اعتبارسنجی و اولویت بندی آنها.
بررسی مؤلفه های هوش هیجانی معلمان در اجرای روش های تدریس در برنامه درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی شاخصه های هوش هیجانی معلمان در اجرای روش های تدریس در برنامه درسی دوره ابتدایی است. رویکرد تحقیق، کیفی از نوع تحلیل محتوای استقرایی با تأکید بر شیوه خودمفهومی می باشد. مشارکت کنندگان معلمان شاغل در مدارس شهرستان های سلماس و چایپاره در سال تحصیلی 1401-1400 هستند که 16 نفر از آنان به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع شاخص موردمطالعه قرار گرفتند. در این راستا مصاحبه های نیمه سازمان یافته ای از آنها صورت گرفت و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای اعتبارسنجی یافته ها از روش توصیف غنی داده ها و خود بازبینی محقق و برای تعیین پایایی داده ها از روش تحلیل همزمان استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که 5 مؤلفه هوش هیجانی شامل مهارت های اجتماعی (گفتمان محوری، کنش گرایی، بازخوردپذیری)، خودآگاهی (شهودیابی، تفکرگرایی، خودتحققی)، خود تنظیمی (انعطاف پذیری، بهره وری آموزشی، مدیریت آموزشی، ذهنیت آفرینی)، همدلی (قابلیت شناسی، درون نگری، فراگیر محوری، بهزیستی آموزشی) و انگیزه بخشی (چالش انگیزی، هدف گرایی، فعالیت محوری، کاربرد پذیری، غنی سازی علمی) مضامین اصلی هستند که با 110 مضمون اولیه شرایط را برای اجرای مطلوب روش های تدریس فراهم می آورند. نتایج نشان می دهد که هوش هیجانی معلمان در راستای غنی سازی و گسترش ابعاد مختلف یادگیری دانش آموزان، قابلیت آموزش و انتقال به شرایط واقعی محیط مدارس را داشته و در شکل دهی سبک های یادگیری دانش آموزان موردتوجه قرار گیرد.
تحلیل محتوای کتاب های علوم تجربی دوره ی متوسطه اول از منظر مولفه های اصلاح الگوی مصرف و تولید
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
41 - 50
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه های اصلاح الگوی مصرف و تولید در کتاب های علوم دوره ی متوسطه اول صورت گرفته است. به همین منظور از روش تحلیل محتوا با تکنیک مقوله ای استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کتابهای علوم تجربی متوسطه اول و واحد تحلیل و ثبت؛ صفحه قرار گرفت. تمامی جامعه ی آماری بررسی شده و از نمونه گیری صرف نظر شد. ابزار مورد استفاده برای پژوهش چک لیست طراحی شده از مقوله های مورد نظر بود که تعداد هریک از مقوله ها در سه دسته شامل تصاویر ، متن و پرسش ها ثبت شد و برای تحلیل آماری داده ها از شاخص های آمار توصیفی همچون فراوانی و درصد به منظور مقایسه استفاده شده است. مقوله های مورد بررسی شامل: روند مصرف با رشدی سریع تر از تولید، مصرف همراه با اتلاف و اسراف، مصرف ناعادلانه، اتلاف منابع طبیعی و عوامل تولید، بهره وری پایین و رشد نامناسب، رعایت نشدن عدالت بین نسلی در مصرف منابع عمومی، اتلاف منابع عمومی در برنامه ریزی و اجرای طرح های عمرانی. نتایج بدست آمده نشان می دهد که از بین این 7 مولفه به دو مولفه مصرف ناعادلانه و تلاف منابع عمومی در برنامه ریزی و اجرای طرح های عمرانی توجه نشده است ، و از بین مابقی مولفه ها فراوانی مولفه اتلاف منابع طبیعی و عوامل تولید بیشترین میزان توجه را داشت و درصد توجه به سایر مولفه ها همگی زیر یک درصد بود.
اثربخشی تربیت زیبایی شناختی بر تفکر انتقادی و تدریس خلاق دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۰
1 - 26
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی تربیت زیبایی شناختی بر تفکر انتقادی و تدریس خلاق دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی1400- 1399 انجام شد. روش پژوهش آن شبه آزمایشی در یک طرح پیش آزمون و پس آزمون بود و به شکل مطالعه موردی روی 60 نفر از دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان قم که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده بودند، اجرا گردید و بسته آموزشی تربیت زیبایی شناختی محقق ساخته نیز، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس رویکرد سازنده گرایی (E5) آموزش داده شد. ابزار اندازه گیری شامل دو پرسش نامه استاندارد تفکر انتقادی کالیفرنیا(1994) و تدریس خلاق چائوهانگ(2005) بود. پایایی پرسش نامه تفکر انتقادی کالیفرنیا در این مطالعه 91/0 و پایایی پرسش نامه تدریس خلاق چائوهانگ، 89/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. نتایچ پژوهش نشان داد که بسته آموزشی تربیت زیبایی شناسی به طور معنی دار (با اطمینان 99 درصد) در بهبود تفکر انتقادی و تدریس خلاق دانشجو معلمان مؤثر بوده است. بنابراین بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان تربیت زیبایی شناسی را به عنوان راهبردی مناسب و کارآمد برای بهبود تفکر انتقادی و تدریس خلاق دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان در نظر گرفت.
طراحی آیین نامه ارتقاء اعضای هیئت علمی با هدف ارتقای ارتباط صنعت و دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف بازطراحی بخش هایی از آیین نامه ارتقاء اعضا هیئت علمی در راستای تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه تهیه شده است. روش شناسی: این پژوهش از روش شناسی علم طراحی کمک می گیرد و در چهارچوب آن از مصاحبه نیمه ساخت یافته با خبرگان و متخصصان در طراحی و نیز از گروه کانونی برای اعتبارسنجی نتایج بهره برده شده است. یافته ها: پس از تحلیل بندهای مختلف آیین نامه و شناسایی ارتباط این بندها با انواع مسیرهای ارتباط صنعت و دانشگاه، 11 بند پیشنهادشده است که در آن ها به مسیرهای ایجاد شرکت های زایشی و پژوهش مشترک با صنعت اولویت و امتیاز بیشتری اختصاص داده شده است. بحث و نتیجه گیری: ارتباط صنعت و دانشگاه یکی از سیاست های شناخته شده در دنیا برای بهره گیری از هم افزایی بین دانشگاه و صنعت در جهت رشد و توسعه اقتصادی است. ارتباط صنعت و دانشگاه متأثر از عوامل مختلفی است و در این میان نقش ابزارهای سیاستی بر ایجاد ارتباط صنعت و دانشگاه بسیار اساسی است؛ ابزارهایی که در قالب قوانین و آیین نامه ها زمینه های نهادی این ارتباط را ایجاد کرده و بر رفتار و تصمیمات کنشگران دخیل دراین ارتباط اثر مستقیم می گذارند. آیین نامه ارتقا یکی از ابزارهای سیاستی و اثرگذار است که رابطه مستقیم با اعضای هیئت علمی به عنوان کنشگران اصلی بخش دانشگاه دارد و با یک طراحی مناسب می تواند فعالیت های اعضاء هیئت علمی را به سوی تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه سوق دهد. این مقاله ضمن حفظ ساختار کنونی آیین نامه با پیشنهاد بندهایی تلاش می کند این آیین نامه را به ابزار سیاستی کاراتری برای تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه تبدیل کند.
طراحی مدل اشتغال پذیری فارغ التحصیلان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اشتغال پذیری فارغ التحصیلان دانشگاهی است. به این منظور از پژوهش کیفی، روش داده بنیاد و مصاحبه های عمیق استفاده شد. جامعه پژوهشی، اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند و با استفاده از نمونه گیری نظری 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. متن مصاحبه پس از پیاده سازی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. مؤلفه های شناسایی شده از نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل پارادایمی عبارت اند از: شرایط علی (دانشجو، استاد، برنامه درسی و عوامل آموزشی)، پدیده محوری (مهارت ها)، بستر حاکم (سیاست های آموزش عالی، سیاست های دولت، فلسفه دانشگاه، عوامل سازمانی و فراسازمانی، عوامل سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و قوانین و مقررات)، شرایط مداخله گر (عوامل اجتماعی- فرهنگی)، راهبردها (بهبود کیفیت عملکرد دانشگاه، ارتقای سطح تعاملات، ارتقای جایگاه بین المللی دانشگاه، بهبود فعالیت های آموزشی و ارتقای وضعیت آموزشی)، پیامد (اشتغال پذیری و نتایج حاصل از آن در سه سطح فرد، سازمان و اجتماع) است. در کدگذاری گزینشی شکل گیری اشتغال پذیری به عنوان هسته و مرکز بحث مطرح و براساس آن نظریه اشتغال پذیری ارائه شد. مهم ترین وجه شباهت الگوی طراحی شده مربوط به طبقه های مهارت و برنامه درسی است. جامعیت مدل و در نظر گرفتن تمامی مؤلفه های مؤثر بر اشتغال پذیری مهم ترین وجه تمایز آن با تمام مدل هایی است که تاکنون طراحی شده است.
تعالی تجربه های عقلانی بر مبنای دیدگاه زیبایی شناختی افلوطین و دلالتهای تربیتی آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین وتحلیل تجارب عقلانی از دیدگاه افلوطین بر مبنای ادراک زیبایی به منظور تعالی بخشی به تجارب عقلانی فراگیران است. روش پژوهش توصیفی –تحلیلی و استنتاج ی اس ت و با بهره گیری ازالگوی فرانکنا انجام پذیرفت. نتایج نشان دادکه نفس به عنوان یک اقنوم، زیبایی را به صورت تجربه های خودشناسی، تخیل، نیک خواهی و معرفت می شناسد و با کسب تجارب زیبایی شناسی زمینه تعالی خود و تاثیرگذاری بر دیگران را فراهم می آورد. تجربه زیباشناسی دارای نقش تعالی بخشی در فعالیت های عقلانی می باشد و عناصر زیبایی شناسی می توانند فعالیت عقلانی را به تجربه زیباشناسی تبدیل و آن را متعالی نماید. تجربه زیباشناسی به عنوان یک شایستگی پایه، امری فراگیر، و محدود به حیطه وفعالیت خاصی نیست و دلالت هایی برای اهداف، محتوا و روش های یاددهی و یادگیری درسطح مربیان ومتربیان وبرنامه درسی دارد. هدف غایی تعالی تجارب عقلانی افلوطین یگانگی با واحد نخستین و منشاء زیبایی و زیبایی های معق ول می باشد. اهداف واسطی موثر در دست یابی به تجارب زیباشناسی عبارتند از: خودیابی، مشاهده بصری، تخیل و سکناگزینی معقولانه نفس و بصیرت درونی می باشد. این اهداف مناسب ومتناظر با مولفه های تجارب عقلانی تعالی گرا شامل: اصالت، شهود عقلی، تحول درونی، پویایی وتعمق، شوق انگیزی وشکوه مندی می باشد. . کلید واژه: تجربه زیبایی، تربیت عقلانی، افلوطین، انگیزش، تجربه متعالی
بررسی آموزش مجازی در شبکه شاد از دیدگاه پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۴۶-۴۰
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش جنبه های مختلف آموزش و یادگیری مجازی در شبکه شاد، از دیدگاه پساپدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. به همین منظور از روش پساپدیدارشناسی استفاده شده است تا جنبه های کاهشی و افزایشی آموزش در شبکه شاد مشخص شود. نتایج نشان می دهد آموزش در بستر شبکه شاد علی رغم برخی مزایا، مثل آزادی بیشتر و دسترسی در زمان ها و مکان های مختلف می تواند منجر به ایجاد تجربیات و رفتارهای خاصی، متفاوت با آموزش حضوری می شود. آموزش مجازی می تواند به فروکاهش ادراک کامل و آنچه به عنوان درک بهینه در این پژوهش مطرح شده است، بینجامد. نوع ارتباط بین معلم و دانش آموزان با هم، به کلی دگرگون و فروکاهیده می شود. برخی رفتارهای نامطلوب مثل پنهان کاری و عدم مسولیت پذیری و تضعیف تربیت اجتماعی از دیگر مواردی است که می توان به آنها اشاره کرد. همچنین به خاطر چندمنظوره بودن تلفن همراه، امکان تقسیم توجه و حواس پرتی، بالا می رود و تلفن همراه به خاطر ساختار غیر آموزشی که دارد رفتارهای غیرمرتبط با آموزش را در دانش اموزان برمی انگیزد.
تحلیل محتوای کتاب علوم تجربی پایه چهارم مقطع ابتدایی براساس رویکرد سند تحول بنیادین با استفاده از روش پردازش اطلاعاتی آنتروپی شانون
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
21 - 37
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، شاید هیچ یک از موضوعات درسی در سطح جهان به اندازه درس علوم دچار تغییر و تحول نشده باشد ولی این تغییر تنها از جنبه محتوایی، آموزش علوم را در بر نمی گیرد. ویژگی عصر کنونی ایجاب می کند تا برنامه های آموزش علوم با به کارگیری روش های فعال و پژوهش محوری سازماندهی شوند تا توانایی شناختی و شخصیتی دانش آموزان را رشد داده و فراگیران با برخورداری از مزایای علوم و فناوری، توانایی های لازم را برای رویارویی با تحولات جدید کسب کنند. این پژوهش با هدف تحلیل محتوای کتاب علوم تجربی براساس ساحت شش گانه سند تحول بنیادین انجام یافته است. روش پژوهش این تحقیق توصیفی و از نوع تحلیل محتوا و واحد تحلیل جمله ،تصاویر و مضمون می باشد. برای جمع اوری اطلاعات از ابزار ابزار اطلاعات سیاهه تحلیل محتوا با روایی تأیید شده توسط متخصصان سند تحول بنیادین استفاده شده است برای پردازش اطلاعات از روش آنتروپی شانون به عنوان عملگری قوی و معتبر در مبحث تحلیل محتوا ،استفاده شده است .نتایج حاصل از پژوهش نشان داد ساحت اقتصادی و حرفه ای بیشترین توجه و ساحت زیباشناختی و هنری کمترین توجه را به خود اختصاص داده است .نتایج به دست آمده حاکی از آن است که پراکندگی ساحت های شش گانه در این کتاب به صورت متوازن صورت نگرفته است .
Investigating the Relationship Between Self-Efficacy and Creativity with Organizational Silence of Elementary School Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۰, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۲
133 - 147
حوزههای تخصصی:
Self-efficacy beliefs can be effective in teaching method and more creative managing classroom. Teacher self-efficacy and creativity are factors that can affect their organizational Silence.Because teacher silence is closely related to innovation and creativity, the quality of decision-making, effectiveness, and teacher’ morale;Thereforeidentifying the factors that cause it is very important.The aim of this study is applied research;and in terms of research method, it is a description of the type of correlation. The statistical population of this study is all primary school teachers in Joghatay city in Iran, whose numbers are equal to 360 people in the 2018-2019 educational year. 186 people were considered as the research by cluster random sampling method. The tools used in this study include the Scannan, Moran, and Wolfonk Self-Efficacy Questionnaire the Cronbach's alpha coefficientwas 0/85.The Randsip Creativity Questionnaire(2002) was also used to measure creativity the Cronbach's alpha coefficientwas 0/86.The Organizational Silence Questionnaire of Vacula and Borado (2005) also usedthe Cronbach's alpha coefficientwas0/93.Findings showed is asignificant relationship between self-efficacy with organizational silence and teachers' creativity.Self-efficacy has a positive and direct effect on organizational silence. In addition, silence also had a positive and direct effect on organizational creativity. The indirect effect of self-efficacy on creativity was also investigated.self-efficacy due to silence has an indirect and positive effect on teachers' creativity.
تحلیل فرایندی عادت واره نهادی دانش آموزان (مطالعه موردی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
۱۳۲-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی در تبیین این مسأله دارد که عادت واره نهادی دانش آموزان در مشهد در چه سطحی قرار دارد و چه شرایطی بر آن اثرگذار بوده است. به این منظور چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس نظریات بوردیو تدوین شده و به منظور گردآوری و تحلیل داده ها از روش پیمایش و تحلیل موضوعی بهره گرفته شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در روش پیمایش عبارت بود از دانش آموزان شهر مشهد که با روش نمونه گیری خوشه ای و فرمول کوکران 390 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. در روش تحلیل موضوعی با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31 نفر از معلمان به مثابه مطلعان کلیدی مصاحبه شد. نتایج بخش کمی بیانگر آن است که سطح عادت واره نهادی دانش آموزان پایین تر از سطح متوسط قرار دارد و نتایج بخش کیفی نیز نشان دهنده تضعیف عادت واره نهادی دانش آموزان در سالهای اخیر تحت تأثیر شرایط درون- میدانی و فرامیدانی است. بنابراین نتایج بخش کمی و کیفی تحقیق بیانگر تضعیف سطح عادت واره نهادی دانش آموزان است. چنین وضعیتی برای میدان آموزش که یکی از مهم ترین کارکردهای میدان اجتماعی را به عهده دارد، رضایت بخش نیست. با توجه به آنکه رابطه متقابل میان میدان تولید و مصرف آموزش وجود دارد، ضروری است که این چالش مورد بررسی و اصلاح قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، مولاژ و آموزش سنتی بر میزان بارشناختی دانش آموزان در درس زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، مولاژ و آموزش سنتی بر میزان بارشناختی در درس زیست شناسی دانش آموزان دختر پایه دهم شهر اراک بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از روش پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم متوسطه شهر اراک بود که تعداد 113 نفر از آنان (در قالب چهار کلاس درس) به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند و در نهایت جایگزینی کلاس ها در گروه های آزمایش و کنترل به صورت تصادفی صورت پذیرفت. برای اندازه گیری میزان میزان بارشناختی از مقیاس درجه بندی پاس و ون مرینبوئر استفاده شد.. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس یک راهه و نیز جهت مقایسه زوجی گروه ها از تصحیح بنفرونی) و نرم افزار spss نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد بین بارشناختی دانش آموزانی که با روش واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، مولاژ و سنتی آموزش دیده بودند، تفاوت معناداری وجود داشت و از میان این روش ها بیشترین تأثیر در کاهش بار شناختی را واقعیت افزوده و کمترین اثر را روش تدریس سنتی داشت. به عبارتی دیگر استفاده از روش واقعیت افزوده، واقعیت مجازی و مولاژ در راستای هم و در نهایت آموزش سنتی به ترتیب کمترین میزان بار هنگام ورود اطلاعات به حافظه ی فعال را در دانش آموزان وارد می کرد. بنابر نتایج باید به معلمان آموزش های لازم در جهت استفاده از چنین فناوری های داده شود و واقعیت افزوده و واقعیت مجازی را در متدولوژی تدریس خود به کار گیرند و ضمن اینکه به دیگر امکانات در دسترس، مثل مولاژ ها بی توجه نباشند که در صورت به کارگیری صحیح چنین امکاناتی گاهی همتراز با فناوری ها می توان در کاهش بارشناختی از آن ها سود برد.
شناسایی و تبیین مؤلفه های اثرگذار بر رفتار اشتراک گذاری دانش در محیط ابری: مورد مطالعه دانشگاه های آزاد اسلامی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر رفتار اشتراک گذاری دانش در محیط ابری توسط اعضاء هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی کشور می باشد. روش شناسی: این پژوهش ، آمیخته اکتشافی است در این پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی (بالغ بر 28000 نفر)، در کل کشور مورد بررسی قرار گرفت و برای تعیین حجم نمونه (397 نفر) از روش نمونه گیری چند مرحله ای و فرمول حجم نمونه کوکران استفاده شده است و از مصاحبه ساختارمند، و پرسشنامه الکترونیک به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله کیفی و کمی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از رویکرد معادلات ساختاری (مدل حداقل مربعات جزئی) به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده گردید یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شش مؤلفه موثر به ترتیب اولویت شناسایی گردیدند که شامل پدیده اصلی به عنوان مؤلفه محوری ب، مؤلفه شرایط علی ، مؤلفه راهبردها ، مؤلفه شرایط زمینه ای شامل فرهنگ سازمانی و زیرساخت های فناوری، مؤلفه شرایط مداخله گر ، مؤلفه پیامد می باشند. نتیجه گیری: به کارگیری این سیستم به بهبود عملکرد اعضای هیئت علمی و افزایش مزیت رقابتی منجر خواهد شد
How Task Types and Cognitive Styles Make a Difference: Metadiscourse Units and EFL Learners' Oral Production Linguistic Complexity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Many scholars have long contributed to making the instruction of oral production more effectively. This study compared three task types (information-gap, reasoning-gap, and opinion-gap tasks) and two cognitive styles (field-independence and field-dependence) regarding their effects on English as a foreign language (EFL( learners’ oral production linguistic complexity. The current study was quantitative in research methodology and followed the comparison group design. Initially, 230 Iranian learners were selected using convenience sampling. After the participants sat the proficiency test, the number of participants was reduced to 180 BA students at the university of Mohaghegh Ardabili and Islamic Azad University, Ardabil Branch. They were randomly divided into six experimental groups. Two groups were randomly assigned to field-independent (FI) and field-dependent (FD) information-gap tasks, the next two groups to FI and FD reasoning-gap tasks, and the other two groups to FI and FD opinion-gap task types. Each group consisted of 30 advanced EFL learners and was taught oral production using one of the above-mentioned task types. Michigan test of English Language Proficiency test (Phakiti, 2003) and group embedded figures test (Witkin et al., 1971) were used to determine proficiency level and measure cognitive styles. A two-way ANCOVA (analysis of covariance) procedure was run to examine the data. The results revealed significant differences among task types and cognitive styles, with FD learners and opinion-gap task being the most effective on EFL Learners' oral production linguistic complexity. The interaction between cognitive styles and task types is more likely to account for language learners’ oral performance.
طراحی برنامه آموزش فرزندپروری برای والدین دارای کودکان با اختلال ویژه یادگیری (با آسیب خواندن): رویکردی سنتزپژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری ویژه یکی از اختلالات دوران کودکی است که در برخی موارد تا دوران بزرگسالی نیز ادامه یافته و جوانب مختلف زندگی آنان در آینده را تحت تأثیر قرار می دهد. میزان شیوع بالاتر اختلال یادگیری با آسیب خواندن در مدارس کشور و مشکلات ناشی از آن، ضرورت توجه ویژه ای را ایجاب می کند. کودکان دارای این اختلال علاوه بر مشکل در خواندن در زمینه های دیگری نیز با مشکلاتی مواجه اند. سیستم آموزشی به طور معمول بر پایه آموزش مواد درسی بوده و مسائل مربوط به زمینه های دیگری همچون آموزش و توانمند سازی ویژه والدین این کودکان مورد غفلت قرار گرفته است. در حالی که توانمند سازی والدین نه تنها می تواند در زمینه بهبود مسایل روانشناختی که این کودکان به واسطه دارا بودن این اختلال با آن دست به گریبان هستند، کمک کننده باشد؛ بلکه می تواند در راستای بهبود کارکردهای اجرایی این کودکان نیز مفید باشد. در این پژوهش با رویکردی و با در نظر گرفتن مدل هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو به بررسی مقالات پژوهشی داخلی و خارجی پرداختیم که از میان 104 مقاله متناسب با هدف پژوهش، 29 مقاله دارای شرایط مورد نظر انتخاب و مورد بررسی عمیق قرار گرفت و مفاهیم استخراجی از این بررسی در قالب 168 کد و 91 مقوله فرعی خلاصه شدند که در نهایت، 24 مقوله اصلی به دست آمد. سپس با توجه به نتایج به دست آمده، طراحی بسته آموزش 8 جلسه ای فرزندپروری متناسب با شرایط و ویژگی های خاص کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب خواندن برای والدین این کودکان اقدام شد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات روان شناختی و خودتعیین گری در مادران دارای کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اُتیسم یکی از ناتوانی های تحولی پیچیده است که علاوه بر خود فرد، خانواده و جامعه را نیز دچار چالش می کند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر مش لاکت روان شناختی و خودتعیین گری در مادران دارای کودکان با اختلال طیف اُتیسم صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر به شیوه نیمه آزمایشیی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک با اختلال طیف اُتیسم مراجعه کننده به مرا کز مشاوره خدمات روان شناختی شهر ساری در سال 1399 به تعداد 156 نفر بود که از بین آنها تعداد 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های اضطراب، افسردگی و استرس لاویبوند و لاویبوند ) 1995 ( و خودتعیین گری لا گاردیا و همکاران ) 2000 ( و نیز برای مداخله درمانی از پروتکل درمان شناختی-رفتاری هاوتون و همکاران ) 1990 ( استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS24 در سطح معنا داری 05 / 0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بر متغیر مش لاکت روان شناختی ) 001 / P> 0 ( اثر کاهنده و بر متغیر خودتعیین گری ) 036 / P> 0 ( اثر افزاینده داشت. نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی حا کی از تفاوت معنادار میانگین های گروه آزمایشی در مراحل پیش آزمون با پس آزمون ) 001 / P> 0 ( و پیش آزمون با پیگیری ) 001 / P> 0 ( برای متغیرهای مش لاکت روان شناختی و خودتعیین گری بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر نتیجه گیری می شود که مداخله درمانی شناختی-رفتاری می تواند موجب کاهش مش لاکت روان شناختی و افزایش خودتعیین گری مادران دارای کودکان با اختلال طیف اُتیسم شود.
اثربخشی نقاشی درمانی بر اضطراب و اختلال نافرمانی/ مقابله ای در کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تأثیر نقاشی درمانی بر اختلال اضطراب و اختلال نافرمانی/ مقابله ای در کودکان با کم توانی ذهنی بود. روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشیی همراه با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل کودکان با کم توانی ذهنی شهر تهران بود که در سال ۱۳۹۹ - ۱۴۰۰ در یکی از کلینیک های تهران، خدمات توان بخشی دریافت می کردند. بیست نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه ) 10 نفر ( و گروه آزمایشی ) 10 نفر ( قرار گرفتند. از مقیاس اضطراب کودکان اسپنس فرم والدین ) ۱۹۹۷ ( استفاده شد. گروه آزمایشی 10جلسه نقاشی درمانی )هر جلسه به مدت 90 دقیقه( را به صورت گروهی دریافت نمود و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام دوره، برای هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون اجرا شد. داده های حاصل با آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد. مقادیر احتمال کمتر از ۰۵ / ۰ از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج داده های پژوهش نشان داد که نقاشی درمانی در کاهش اختلال اضطراب مؤثر است ) ۰۵ / .)p> 0 همچنین، این مداخله در کاهش اختلال نافرمانی / مقابله ای اثربخش بوده است ) ۰۵ / .)p> 0 نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت نقاشی درمانی، روش کارآمدی در بهبود اختلال اضطراب و اختلال نافرمانی/ مقابله ای کودکان با کم توانی ذهنی آموزش پذیر است.