مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رویکرد کیفی
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران ارزشیابی، بر این باورند که طرح های عمران روستایی بدون نظارت و ارزشیابی، اتلاف وقت و هدررفت هزینه های گزاف است. طرح هادی، یکی از طرح های عمران روستایی است که چندین سال است در استان کرمانشاه به اجرا درآمده، اما تاکنون ارزشیابی کیفی از آن به عمل نیامده است. لذا هدف این مطالعه، ارزشیابی طرح هادی روستایی در روستای کرناچی واقع در 5 کیلومتری شهر کرمانشاه است. در این مطالعه میدانی، ضمن بهره گیری از نظریه بنیانی، برخی از تکنیکهای PRA برای جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. ترسیم نقشه اجتماعی، نمودار ون، قدم زدن عرضی و نیز استفاده از مصاحبه گروه متمرکز، از جمله تکنیکهای مورد استفاده بودند. واکاوی داده ها نشان داد که مردم روستای کرناچی گرفتار مسائل و مشکلات عدیده ای مانند کمبود امکانات زیربنایی، ضعف مراکز خدمات رسانی، مسائل متعدد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی هستند. در نهایت به منظور اعتباربخشی به نتایج این مطالعه، طی دو جلسه جداگانه با حضور اعضای شورای اسلامی روستا و کارشناسان استانداری، نتایج مورد تایید آنان قرار گرفت. نتایج این مطالعه می تواند توصیه هایی برای برنامه ریزان طرح هادی در استان کرمانشاه داشته باشد؛ بدین صورت که اگر قرار باشد طرح های عمران روستایی به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند، مشارکت فعال روستاییان در مراحل برنامه ریزی و اجرای این طرح اجتناب ناپذیر است.
پژوهش کیفی: رهیافتی نو در مطالعات مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای کندوکاو در باره پدیده های مربوط به سازمان و مسائل مدیریت، پژوهشگر به انتخاب روش تحقیق می پردازد. در دهه های اخیر رویکرد کمی در قلمروی پژوهش های مدیریتی تسلط داشته است. اما از آنجایی که تمام پدیده های سازمان و مدیریت، به ویژه پدیده هایی را که با رفتار انسانی سروکار دارند، نمی توان به شیوه کاملاً عینی مورد مشاهده قرار داد و نیز، کنترل متغیرهای ناخواسته در باره این پدیده ها بسیار دشوار است، محققان، پژوهش های کیفی را نیز مورد توجه قرار داده اند. در این مقاله ضمن بررسی ویژگی های کلی هر یک از روش های تحقیق، به دنبال تبیین اهمیت تحقیق کیفی در مسائل سازمانی و مدیریتی می باشیم.
نظریه پردازی و آزمایش نظریه ها در حوزه مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
بررسی جایگاه پژوهش های کیفی در روش شناسی علوم انسانی
حوزه های تخصصی:
امروزه پژوهشگران برای بررسی پدیده های پیرامون، به انتخاب روش تحقیق میپردازند. در دهه های اخیر رویکرد کمّی در قلمرو پژوهش های علوم انسانی، تسلط زیادی داشته است؛ اما ازآنجایی که تمام پدیده های علوم انسانی به ویژه پدیده هایی که با رفتار انسانی سروکار دارند را نمیتوان به شیوة کاملاً عینی مشاهده نمود، محققان پژوهش های کیفی را نیز مورد توجه و بررسی قرار داده و تلفیقی از هر دو روش را تحت عنوان روش ترکیبی پیشنهاد میکنند. در این مقاله سعی شده است به بررسی دو رویکرد پژوهشیِ مطرح در روش شناسی علوم انسانی پرداخته شود. در این راستا برخی از دشواریهای پژوهش های کمّی که منجر به ناکامی آنها در پژوهش های علوم انسانی شده است، مطرح و مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
شاخص های گسست منظر؛ زمینه های تجمع سنجه های بوم شناسی و رویکرد ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
منظر پدیده ای پویاست و موجودیت چندلایه آن باتمام مقیاس ها در گذاری همیشگی قرار دارد. از مصادیق گذار و تغییر در منظر، پدیده گسست است که بر تمام لایه های اکولوژیکی و ادراکی آن در مقیاس های مختلف تأثیر می گذارد. گسست در منظر که تحت تأثیر مداخلات انسانی روی می دهد پیامدهای گوناگونی دارد که از عوامل مختلفی همچون توسعه سکونت گاه های شهری، ایجاد زیرساخت های حمل و نقل زمینی و ریلی، تسطیح و تصرف اراضی طبیعی برای مصارف کشاورزی و فعالیت های معدن کاوی و عوامل بسیار دیگر ناشی می شود.
این نوشتار در پی آن است تا با رویکردی جامع و کل نگر به ماهیت منظر، نظریات موجود در خصوص پدیده گسست و روش شناسی حوزه های مختلف مرتبط با این پدیده را تحلیل کند، به امکان سنجی شاخص های در ارزیابی پیامدهای گسست در منظر بپردازد و همزمان به جنبه های اکولوژیک و ادراکی آن توجه کند؛ شاخص هایی که قابلیت انطباق بر ویژگی های خاص هر بستر منظرین را به طور جداگانه دارا باشند و تغییرات ناشی از گسست را در الگوهای موجود منظر و محیط پیش بینی کند. با چنین هدفی شاخص های ارزیابی پدیده گسست به دو گروه کمّی و کیفی تفکیک شده است به شاخص های کمّی به ویژگی های اکولوژیک و زیست محیطی منظر و شاخص های کیفی به خصوصیات ادراکی و هویتی آن می پردازد.
این نوشتار در پایان به این نتیجه خواهد رسید که ترکیب تمام شاخص های کمّی و کیفی در تحلیل یک بستر منظرین و تبدیل آنها به یک کلیت واحد به واسطه تفاوت ماهوی این شاخص ها و زمینه های مختلف دلالت آنها امکان پذیر نخواهد بود، لکن با تعریف اولویت های ساختاری هر منظر و شرایط محیطی، میزان اهمیت و تأثیرگذاری هر شاخص در ارزیابی مشخص می شود، تا در مراحل مختلف تصمیم گیری، برنامه ریزی و طراحی پروژهای مدیریت منظر و آمایش سرزمین قابل استفاده و استناد باشد.
ساخت اجتماعی معلولیت: پژوهشی با رویکردی برساخت گرایانه اجتماعی؛ مطالعه موردی شهرستان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معلولیت پدیده ای اجتماعی است که در علم پزشکی با ناتوانی جسمانی تعبیر می شود. این واقعیت اجتماعی در هر جامعه ای وجود دارد و به اقتضای شرایط جامعه و افکار افراد جامعه، به صورت متفاوت تفسیر می شود. این تفاسیر در کنش متقابل افراد جامعه با فرد معلول، بر نگرش فرد معلول به معلولیت خود و واکنش وی به این شرایط مؤثر است. خانواده، دوستان و اطرافیان می توانند بر «تصور از خود» معلولان تأثیر بگذارند. در این پژوهش، بعد ذهنی معلولیت به مثابه یک مسئله اجتماعی از طریق تأکید بر عامل آگاهی و ساختار ذهن فرد معلول در نظر گرفته شده است. بنابراین از رویکرد نظری برساخت گرایانه استفاده شده است. اهداف این پژوهش، شناخت برساخت اجتماعی معلولیت، واکنش معلول نسبت به آن و برجسته کردن بعد ذهنی معلولیت هستند. روش جمع آوری داده ها شامل مشاهده مشارکتی و شرکت در مصاحبه عمیق است و از نظریه بنیانی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان داد فرد معلول خود را موجود ناتوانی می بیند که همواره نیازمند کمک است. آنها فکر می کنند تنها زمانی می تواند زندگی همراه با خوشبختی داشته باشند که سلامتی خود را بازیابند.
واکاوی چالش های مدیریت روستایی با رویکرد کیفی تئوری بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر مبنای آمار موجود، استان کرمانشاه به لحاظ تعداد دهیاری ها، پس از استان خراسان رضوی، رتبه دوم کشور را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که با گذشت 8 سال از شکل گیری این نهاد جدید مدیریتی در روستاهای استان، تاکنون مطالعه ای در زمینه ی بررسی مشکلات و محدودیت های این نهاد انجام نشده است.
هدف از انجام پژوهش کیفی حاضر که با بهره گیری از روش تئوری بنیانی صورت گرفته، آن است که مشکلات و محدودیت های دهیاری های دهستان بالادربند شهرستان کرمانشاه را از دیدگاه دهیاران و در قالب یک مدل شناسایی نماید. جامعه ی مورد مطالعه، دهیاران دهستان بالادربند شهرستان کرمانشاه بودند که 12 نفر آنان به روش نمونه گیری هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های پژوهش با بهره گیری از تکنیک مصاحبه نیمه ساختارمند و گروه های متمرکز جمع آوری و در قالب سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و در قالب 7 مشکل اصلی طبقه بندی گردید.
یافته های پژوهش نشان داد، دهیاری های مورد مطالعه به ترتیب اهمیت با چالش هایی نظیر عدم آگاهی مردم و سازمان های محلی از وظایف دهیار، نگرش منفی نسبت به وی، عدم همکاری و حمایت سازمان های محلی و دولتی با دهیار، تدوین طرح های از بالا به پایین از سوی سازمان های اجرایی، ضعف روحیه ی همکاری و مشارکت خودجوش در مردم، ضعف جایگاه قانونی دهیار و بالاخره، کمبود تجهیزات و منابع مالی مواجه اند. نتایج این مطالعه برنامه ریزان توسعه ی روستایی استان را در برون رفت از مشکلات یادشده و تحقق مدیریت روستایی کارآمد در منطقه یاری خواهد کرد.
طراحی و تبیین چارچوبی برای شناسایی و دسته بندی ریسک های منابع انسانی: کاربرد رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی به عنوان منبع حیاتی موفقیت بیشتر سازمان ها، دیرزمانی است که مورد بحث و بررسی پژوهشگران قرار گرفته است. با وجود توجه فزاینده به این حوزه ی پژوهشی، منابع انسانی اکثراً تحت عنوان سرمایه های مولد ارزش نگریسته شده و جز معدودی موارد استثنا، ریسک های مربوط به آن به صورت سامان مند مورد بررسی قرار نگرفته است. در این راستا، در پژوهش حاضر دیدگاهی چندبُعدی و کل نگر به مبحث ریسک منابع انسانی اتخاذ شده است. از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان منابع انسانی یکی از سازمان های مطرح در صنعت برق کشور، به شناسایی ابعاد چندگانه، ریسک های منابع انسانی، مؤلفه های این ابعاد و شاخص های معرف آنها پرداختیم. با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و گلوله برفی، مصاحبه با خبرگان تا حد اشباع نظری ادامه یافت. داده های برآمده از مصاحبه ها با استفاده از روش کیفی تحلیل مضمون و نرم افزار Nvivo تحلیل شد و پایایی کدگذاری های مصاحبه ها توسط ضریب درون موضوعی کاپا مورد تأیید قرار گرفت. در نتیجه ی تحلیل داده ها، 4 مضمون اصلی، 12 مضمون فرعی و 49 مفهوم در رابطه با ریسک های منابع انسانی سازمان مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفت.
گونه شناسی ریسک های منابع انسانی براساس نقاط مرجع استراتژیک: کاربرد رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجم وسیع منابع موجود که به شناسایی و تشریح یکی از بخش های سیستم گسترده ریسک های منابع انسانی پرداخته اند، در قیاس با منابع محدودی که به شکلی نظام مند و چندبعدی به این موضوع نگریسته اند، حکایت از عدم وجود دیدگاهی کل نگر در این حوزه مطالعاتی دارد. در پژوهش حاضر چارچوبی دوبُعدی برای شناسایی و دسته بندی ریسک های منابع انسانی معرفی شده است. برای ارائه این چارچوب از سه منبع اساسی بهره گرفته شد. نخست، پیشینه، مدل ها، دیدگاه ها و تحقیقات مختلف در حوزه ریسک منابع انسانی به صورت گسترده مورد مطالعه قرار گرفت. سپس با بهره گیری از نتایج این گام و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان منابع انسانی سه سازمان مطرح کشور در صنعت برق، مؤلفه ها و شاخص های مرتبط با ابعاد اصلی ریسک های منابع انسانی شناسایی شد. با استفاده از روش نمونهگیری قضاوتی و گلوله برفی، مصاحبه با خبرگان تا حد اشباع نظری ادامه یافت. داده های حاصل با روش کیفی تحلیل تم و نرم افزار QSR Nvivo تحلیل شد و 5 تم اصلی، 14 تم فرعی و 60 مفهوم مرتبط با ریسک های منابع انسانی شناسایی گردید. نتایج این تحلیل به شکل گیری دیدگاهی کامل تر از انواع ریسک های منابع انسانی کمک شایانی نمود. در نهایت، بر مبنای قضاوت و تحلیل محققین و با بهره گیری از ماحصل گام های پیشین، چارچوب پژوهش معرفی شد. چارچوب پیشنهادی مشتمل بر دو نقطه مرجع استراتژیک است که یکی ماهیت ریسک را تبیین کرده و دیگری کانون توجه ریسک را مدنظر قرار می دهد. این چارچوب می تواند مبنای مناسبی برای محققین و مجریان سازمان ها جهت شناسایی و طبقه بندی ریسک های منابع انسانی به شمار رود.
فرهنگ و جوسازمانی نوآورانه مدرسه؛ یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تعیین پدیده های فرهنگ و جو سازمانی نوآورانه در مدارس متوسطه بمنظور ایجاد یک چهارچوب مفهومی مناسب و توسعه مبانی نظری آن می باشد. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارنگاری انجام یافت. جامعه پژوهشی شامل اساتید و صاحب نظران، مدیران شاخص و معلمان نمونه مدارس متوسطه شهر تهران بودند که از میان آن ها 37 نفر به عنوان اطلاع رسان از راه نمونه گیری نظری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق گرد آوری شدند. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و گزینشی بود. نتایج و یافته های مربوط نشان دادند که مقوله ها یا ابعاد اساسی فرهنگ و جو سازمانی نوآورانه شامل: 1) فرهنگ پژوهش محوری؛ 2)فرهنگ حامی نوآوری؛3)جو گشودگی و اعتماد متقابل؛4)جو خلاق و حامی نوآوری؛ 5)فرهنگ نقد و نقدپذیری می باشد. نتایج یافته ها بیانگر آنند که با فراهم ساختن بستر لازم برای شکل گیری فرهنگ و جو نوآورانه بر اساس نشانگرهای شناسایی شده در مدارس می توان مدارس را به سمت نوآور شدن هدایت کرد.
واکاوی چالش های اشتغال و درآمد زایی زنان منطقه عشایری زردلان (معرفی رویکرد کیفی نظریه زمینه ای به مطالعات جغرافیای روستایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت اشتغال زنان عشایر در بهبود اقتصاد خانواده، پژوهش حاضر بر آن است تا مطالعه ای کیفی، با هدف واکاوی چالش های اشتغال و درآمد زایی زنان منطقه عشایر زردلان از استان ایلام، را انجام دهد. یکی از اهداف مهم مطالعه حاضر، معرفی نظریه زمینه ای به پژوهش های جغرافیای روستایی است. داده های این مطالعه از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و بحث گروهی متمرکز و استفاده از اسناد و مدارک گردآوری شده است. در این پژوهش از رویکرد کیفی نظریه زمینه ای و با بهره گیری از روش های کد گذاری باز، محوری و گزینشی، برای تحلیل داده ها استفاده شده است. منطقه مورد مطالعه، روستای زردلان در دهستان هلیلان می باشد. جامعه آماری را کلیه زنان عشایر منطقه مورد مطالعه که در زمینه تولید محصولات لبنی و صنایع دستی فعالیت داشتند، تشکیل می دهد. نمونه ها هدفمند انتخاب شده و بر اساس نمونه گیری نظری تا رسیدن به اشباع تئوریک تعداد 28 نفر انتخاب شدند. داده های گردآوری شده در قالب 49 مفهوم، 7 مقوله عمده و یک مقوله هسته ای کد گذاری و تحلیل شدند. 7 مقوله عمده عبارت اند از: شرایط از تولید تا بازار، مشکلات تولیدی و کاهش سطح تولیدات زنان، وظیفه سنگین زنان عشایر، انزوای جغرافیایی مناطق عشایری، عدم حمایت دولت و مسئولین و تغییر سبک زندگی عشایر و سایرین و گرایش به مصرف تولیدات صنعتی. مقوله هسته ای نیز که سایر مقوله های عمده را پوشش می دهد، مقوله مشکلات تولیدی و کاهش سطح تولیدات زنان است، نظریه زمینه ای حاصله نهایتاً در قالب مدلی پارادایمی بر اساس سه بعد شرایط، تعاملات و پیامدها ارائه شده است، علاوه بر این نتایج نشان داد که مشکلات تولیدی و کاهش سطح تولیدات زنان عشایر تعاملی است در مقابل شرایط حاکم بر مناطق عشایری و پیامد منفی تنزل جایگاه اقتصادی زنان عشایر را به دنبال دارد. همچنین، نتایج نشان داد که میانگین سنی زنان مورد مطالعه 32/58 بود. تولیدات این زنان در کل شامل 85 درصد محصولات لبنی و 15 درصد صنایع دستی بود.
طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی ایران: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش شد به طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی ایران پرداخته شود. طرح پژوهش کیفی و به طور ویژه مطالعه موردی کیفی است. در این راستا از اعضای هیأت علمی در رشته های برنامه ریزی درسی، مهندسی-عمران، معماری، کشاورزی، اقتصاد و علوم اجتماعی، در دانشگاه شیراز (جامعه آماری: به تعداد 72 نفر) به عنوان خبرگان تخصصی و استفاده از «رویکرد هدفمند» و با «روش انتخاب صاحب نظران کلیدی» و استفاده از «معیار اشباع نظری»، با 25 نفر به عنوان نمونه مصاحبه صورت گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت و یافته ها در قالب سه مجموع مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی و شبکه مضامین سازمان دهی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، یک چارچوب ماتریسی از ابعاد توسعه پایدار (محیط زیستی، اجتماعی-فرهنگی، نهادی، اقتصادی) و عنصر برنامه درسی (محتوا) شکل گرفت. 4 مضمون سازمان دهنده و 73 مضمون پایه شناسایی و شبکه مضامین استخراج شد؛ بدین صورت که طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی (به عنوان مضمون فراگیر) و مضامین سازمان دهنده شامل 4 بعد: اجتماعی و فرهنگی - محتوا؛ محیط زیستی - محتوا؛ اقتصادی- محتوا و نهادی- محتوا بودند. هر یک از این دسته ها خود دارای ابعاد گوناگونی در مضامین پایه (در کل:73 مورد) می باشند که شبکه مضامین به عنوان طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی سازمان دهی شدند. بدیهی است که یافته های این پژوهش امکان آموزش توسعه پایدار در سطح آموزش عالی را فراهم آورده است.
الگوی مبنایی تخصیص بهینه منابع بازاریابی: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده تخصیص منابع بازاریابی از جمله تصمیمهای استراتژیک سازمانها به شمار می رود که سودآوری آنها را به طور مستقیم و غیرمستقیم متأثر می سازد. ماهیت پویای پدیده تخصیص منابع بازاریابی و محیط پرچالش و دائماً متغیر سازمانها از یک سو، و ظهور رسانه های جدید از سوی دیگر باعث شده است روشهای سنتی تخصیص منابع بازاریابی کارآیی لازم را نداشته باشند. با توجه به این که تاکنون الگوی جامعی برای تبیین عوامل تأثیرگذار بر تخصیص منابع بازاریابی در منابع و مراجع علمی ارائه نشده است، این پژوهش بر اساس استراتژی پژوهش استفهامی و با استفاده از روش پژوهش کیفی و با تکیه بر فلسفه ساخت گرایی اجتماعی، «چیستی» و «چرایی» الگوی حاکم بر تصمیمهای تخصیص منابع بازاریابی در سازمانهای ایرانی و عوامل اصلی تأثیرگذار بر این تصمیمها را مورد مطالعه قرار می دهد. روش پژوهش، نظریه داده بنیاد و نمونه تحقیق شامل 18 نفر از مدیران ارشد، مشاوران، مدیران بازاریابی سازمانهای فعال در صنایع غذایی و نوشیدنی و روش نمونه گیری، تلفیقی از نمونه گیری های هدفمند و نظری بوده است. بر اساس یافته های پژوهش، محصول یا برند بنگاه بر تصمیم های تخصیص منابع بازاریابی تأثیر می گذارد و ماهیت و شرایط بنگاه به علاوه شرایط بازار و صنعت، راهبردهای بنگاه در حوزه تخصیص منابع بازاریابی را شکل می دهند و این راهبردها در نهایت منتج به پیامدهایی در زمینه سهم بازار، آگاهی از برند، پوشش جغرافیایی و یادگیری سازمانی بنگاه می شوند.
تدوین و اعتبارسنجی شاخص های شناسایی استعدادهای مدیریتی مدیران آموزش و پرورش استثنایی قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطلب که موفقیت سازمان های امروزی در درجه اول بستگی به سرمایه مدیریتی آنان دارد، امری کاملاً پذیرفته شده و غیرقابل انکار است. هدف از این پژوهش تدوین و اعتبارسنجی استعدادهای مدیریتی مدیران مدارس آموزش و پرورش استثنایی قم است. پژوهش به روش آمیخته انجام شده است. نمونه گیری بخش کیفی پژوهش، با تکنیک گلوله برفی و با ابزار مصاحبه انجام شده که بر مبنای آن، از میان 45 مدیر و معاون آموزش و پرورش استثنایی قم، 12 نفر برای مصاحبه انتخاب شده اند. در بخش کمی پژوهش از میان 180 معلم و مدیرآموزش و پرورش استثنایی، 120 نفر با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. داده های کیفی پژوهش با تکنیک تحلیل تم و داده های کمی با نرم افزار Smart PLS تجزیه و تحلیل شده اند. در بخش کمی، روایی محتوا و پایایی با محاسبه ضرایب آلفای کرونباخ تأیید شده است. در بخش کیفی، روایی با استراتژی ممیزی بیرونی و پایایی با شیوه پایایی بین دو کدگذار مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج پژوهش منجر به شناسایی 39 ویژگی مدیران استثنایی، در دوازده تم اصلی شده است که عبارتند از: مهارت رهبری، موقعیت شناسی، اعتقاد به کار، عمل گرایی، قابلیت حل مسئله، هوش عاطفی، دانشگری، دانش و تجربه تخصصی در زمینه آموزش استثنایی، شناخت گروههای مختلف دانش آموزان استثنایی، مهارت درک ویژه، توانایی مدیریت شرایط ویژه و قابلیت های ارتباطی ویژه.
شناسایی محتوا و منبع دانش عملی معلمان با تجربه ابتدایی: دلالت های آن برای تربیت معلمان ابتدایی در نظام تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی محتوا و منبع دانش عملی معلمان با تجربه ابتدایی و ترسیم نحوه تعامل بین آنها در قالب مدل مفهومی است. برای مطالعه هدف مورد نظر، از رویکرد کیفی و روش پدیدارنگاری استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 11 معلم با تجربه بالای 10 سال، از شهرستان ساری بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند، مصاحبه بازسازی شده و چک لیست مشاهده کلاس درس جمع آوری شد. روش تحلیل داده ها بر اساس الگوی کدگذاری سه مرحله ای نظریه داده بنیاد انجام گرفت. به طور کلی، یافته های پژوهش نشان داد محتوای دانش عملی معلمان شامل 8 مقوله دانش موضوعی، دانش پداگوژی محتوا، دانش از یادگیرنده، دانش از برنامه درسی، دانش مدیریت کلاس درس، دانش خلق فضای مطلوب یادگیری، دانش از بافت مدرسه و دانش از خود است. همچنین منابع اصلی این دانش ها شامل تجربه تدریس، تجربه زندگی، دوره های تربیت معلم، آموزش ضمن خدمت، تجربه دوران تحصیلی، متخصصان و صاحب نظران دانشگاهی، رسانه های گروهی، تجربه همکاران و بازخورد از یادگیرندگان و والدین آنان است. در پایان بر اساس مدل مفهومی پژوهش، رویکرد سه مرحله ای به منظور اثربخش تر کردن برنامه درسی تربیت معلم دوره آموزش ابتدایی کشور ارائه شده است.
طراحی مدل تردید حرف های حسابرسی مبتنی بر نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۶
5-38
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ت ردید ح رفه ای از دیدگاه های مختلف ناشی از تعاملات اجتماعی و روابط بین حسابرس و صاحبکار در زمینه حسابرسی می پردازد. در این زمینه مواردی از جمله؛ آنچه که ت ردید ح رفه ای را شکل می دهد؛ چگونگی بکارگیری آن توسط حسابرسان مستقل در خصوص صاحبکاران گوناگون؛ اینکه چگونه آن دیدگاه ها بین حسابرسان متفاوت می باشد؛ و چگونه حسابرسان مختلف در مورد آن قضاوت می کنند، مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت مدلی برای ت ردید ح رفه ای حسابرسی با توجه به حرفه ای حسابرسی در ایران ارائه می نماید. با در نظر گرفتن رویکرد کیفی تحقیق و با استفاده از رهیافت نظریه مبنایی بر اساس 28 مصاحبه عمیقی که در سال 1395 و 1396 با مشارکت کنندگان اصلی حسابرسی یعنی حسابرسان مستقل در سطوح مختلف نظیر شریک، مدیر، سرپرست ارشد، سرپرست از بین موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی و سازمان حسابرسی انجام شد، داده های پژوهش جمع آوری و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقوله های کلان، مقوله های اصلی و مفاهیم استخراج و نهایتاً مدل تحقیق ارائه گردید. مهمترین دستاورد این تحقیق را می توان دستیابی به مدل پارادایمی از ت ردید ح رفه ای حسابرس دانست و مولفه های مدل پارادایمی استخراج شده از پژوهش حاضر شامل 25 مقوله، 80 مفهوم از یکپارچگی و جامعیت نسبی برخوردار است و مدل ت ردید ح رفه ای در حسابرسی در سطوح و ابعاد مختلف مورد بحث قرار گرفته است که بر اساس نظر خبرگان نیز مورد بررسی قرار و تایید گرفت. ضمن اینکه براساس یافته های پژوهش، داشتن «شک مبتنی بر گمان» به عنوان هسته اساسی ت ردید ح رفه ای در حسابرسی، مهمترین یافته است.
طراحی و تبیین الگوی برندسازی مراکز تجاری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
31-52
حوزه های تخصصی:
مراکز تجاری مدرن، پدیده ای نوظهور در ایران بوده و سابقه ای کمتر از 15 سال دارد. رونق اقتصادی یکی اصلی ترین فاکتورها در افزایش ارزش مراکز تجاری است که خود در تعامل مستقیم با فرآیند برندسازی مراکز تجاری قرار دارد. برندسازی مراکز تجاری ابعاد مختلفی را در بر می گیرد که از جمله می توان به مطالعات امکان سنجی، طراحی و ساخت، مدیریت بازاریابی و واگذاری و مدیریت بهره برداری اشاره کرد. هدف از انجام این تحقیق، طراحی و تبیین الگوی برندسازی مراکز تجاری در ایران است. در پژوهش پیش رو، از نظریه داده بنیاد به عنوان یکی از روش های کیفی برای شناسایی موضوعات و ارائه یک الگوی تحلیلی استفاده شده است. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از مخاطبین مراکز تجاری صورت گرفت. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند و در طیف وسیعی از اجتماعات از جمله مالکان اصلی، مدیران بهره برداری و راهبری، سازندگان و پیمانکاران، بهره برداران، مشاوران و مشتریان نهایی مراکز تجاری انجام شد. در نهایت، یک الگوی کاربردی - توسعه ای ارائه شد که در آن، تجربه خرید به عنوان مقوله محوری و برند شدن مرکز تجاری به عنوان پیامد مطرح شده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان در اداره کل بنادر و دریانوردی استان مازندران: رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر مدیریت، بهره مندی حداکثری از اندیشه و خلاقیت کارکنان است که مشارکت، یکی از روش های آن محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان در سازمان بود که با رویکرد کیفی انجام شد. روش پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش اجرا، اکتشافی است. نمونه آماری را اساتید دانشگاهی و مدیران و کارشناسان خبره اداره کل بنادر و دریانوردی استان مازندران تشکیل داده اند. نمونه گیری به صورت هدف مند بوده و برای شناسایی متخصصان از شیوه گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه بوده و برای تجزیه وتحلیل داده ها، فن تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شد. براساس نتایج حاصله، عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان در سازمان عبارتند از: عوامل مدیریتی، عوامل ساختاری و فرایند سازمانی، عوامل شغلی و عوامل ارزشی و اخلاقی.
طراحی مدل کسب وکار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۰
129-153
حوزه های تخصصی:
مدل کسب وکار ، نحوه تولید ارزش، جذب مشتری، ساختار درآمد زایی و هزینه را تشریح می کند و همه کسب وکارها از طریق این ساختار، از هم جدا شده و هویت می یابند. امروزه طراحی مدل کسب وکار را در چهار سطح قابل اجرا دانسته اند: سطح محصول یا خدمات، سطح واحد تجاری، سطح شرکت و سطح صنعت . نظر به اینکه شهرها مراکز اصلی فعالیت های اقتصادی هستند ، تدوین مدل کسب وکار برای شهر نیز حائز اهمیت است. هدف این مطالعه، افزودن یک لایه جدید به نام لایه شهری به ادبیات موضوع مدل کسب وکار است. این تحقیق از نوع اکتشافی (کیفی) می باشد و داده های کیفی از روش پژوهش فراترکیب و با روش جمع آوری داده ها و اطلاعات اسنادی و نیز مصاحبه عمیق کارشناسی، گردآوری شدند . ماهیت پژوهش استقرایی است و در آن اطلاعات به دست آمده با روش مرور نظام مند، تحلیل محتوا و تحلیل منطقی و از طریق نرم افزار MAXQDA مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهند فضای پیچیده مدیریت شهری، ضرورت سیاست گذاری اقتصادی و تسهیل امور کسب وکارهای شهر، لزوم تدوین مدل کسب وکار برای شهرها را ضروری کرده است. در این تحقیق پس از بررسی و تحلیل های به عمل آمده، ابعاد مدل استخراج و روابط بین آنها تبیین گردید و در نهایت مدل کسب وکار شهری طراحی شد.
طراحی مدل مؤثر کنترل استراتژیک در سازمان های ورزشی ایران: با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
223 - 240
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی مدل مؤثّر کنترل استراتژیک برای سازمان ها و فدراسیون های ورزشی ایران است. این پژوهش دارای رویکردی کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. روش گردآوری داد ه ها، مطالعه اسناد بالادستی و مصاحبه های عمیق و باز با 28 نفر از نخبگان آگاه از موضوع مورد بحث است. روایی این پژوهش توسط مصاحبه شوندگان و سپس اساتید متخصص مورد بررسی قرار گرفت و تأیید گردید. پایایی نیز با استفاده از روش توافق درون موضوعی 87% به دست آمد. برای تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل تدوین مشارکتی، عوامل محیط بیرونی، عوامل فضای سازمانی، عوامل تعهد اجرایی برای کنترل استراتژیک، عوامل آموزش و یادگیری، عوامل اصلاح فرهنگ، عوامل مدیریت تغییر و استقرار مدل کنترل استراتژیک به عنوان مؤلفه های مؤثّر در کنترل استراتژیک سازمان های ورزشی ایران شناسایی و استخراج گردید. سازمان های ورزشی با پیاده سازی گام به گام این مکانیزم می توانند سیستم های کنترل، پاسخگویی و واکنش مناسب به تغییرات محیطی، تفکر سیستمی و عملکرد سازمان را بهبود و برنامه های راهبردی را در مرحله عملیات کنترل نمایند.