مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
کم توان ذهنی آموزش پذیر
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر انیمیشن های داستانی بر رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دانش آموزان کم توا ن ذهنی آموزش پذیر 14- 8 ساله شهرستان دزفول در سال تحصیلی 94-1393 است. روش پژوهش، شبه تجربی بود که با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مشغول به تحصیل در مدرسه استثنایی سوده به تعداد 70 نفر بود. نمونه پژوهش، 40 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر دختر و پسر با طیف بهره هوشی 60 الی 74 بود که به صورت تصادفی ساده، انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ریون رنگی کودکان، مقیاس رشد اجتماعی وایلند و پرسش نامه سازگاری اجتماعی کودکان بود. پایایی آزمون های رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 0/75 و 0/77 به دست آمد. گروه آزمایش 22 جلسه مداخله گروهی (تماشای داستان های الکترونیکی با انیمیشن) دریافت کرده و در مقابل، گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل تحلیل واریانس مانکوا انجام شد. مقایسه نتایج آزمودنی ها در پس آزمون، نشان داد که میانگین رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش معنی داری یافته بود. بنابراین، نتیجه گرفته می شود که انیمیشن های داستانی بر رشد و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیر مثبتی دارند.
اثربخشی نمایش عروسکی بر اختلالات رفتاری دانش آموزان پسر کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر،اثربخشی نمایش عروسکی براختلالات رفتاری دانش آموزان پسرکم توان ذهنی آموزش پذیر پایه اول ابتدایی شهرخرم آباد بود. روش: پژوهش حاضر،نیمه آزمایشی وطرح به کاررفته دراین پژوهش طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه بود.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسرکم توان ذهنی آموزش پذیرپایه اول مشغول به تحصیل درسال تحصیلی94-1393درشهرخرم آبادبودکه ازطریق نمونه گیری تصادفی ساده(مرحله ای) انتخاب وبه دوگروه آزمایش وگواه انتساب شدند(15نفرگروه آزمایش و15نفرگروه گواه).گروه آزمایش به مدت12جلسه 30دقیقه ای تحت اجرای نمایش عروسکی قرارگرفتند.ابزارمورداستفاده درپژوهش حاضرپرسشنامه اختلالات رفتاری راتر(فرم معلم)بود. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادکه اجرای نمایش عروسکی برکاهش اختلالات رفتاری دانش آموزان پسرکم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیرمعنی داری دارد(002/0> P ). نتیجه گیری: ازمطالعه حاضراین گونه نتیجه گیری می شودکه اجرای نمایش عروسکی درکاهش اختلالات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیرمعنی داری داشته است.
اثربخشی یکپارچگی حسی حرکتی بر مهارت های حرکتی درشت دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
241-252
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت های حرکتی از توانایی های اساسی برای یادگیری و موفقیت در مدرسه است. حرکت و یادگیری مبدأ تمام ادراکات و یادگیری هاست. در راستای مشکلات حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی، یکپارچگی حسی حرکتی از جمله درمان هایی است که منطبق بر تئوری های ادراکی- حرکتی است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرینات یکپارچگی حسی حرکتی بر مهارت های حرکتی درشت دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. روش: پژوهش حاضر به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، و دوره پیگیری، همراه با گروه گواه انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمام دانش آموزان کم توان ذهنی شهر فیروزآباد در سال تحصیلی 97-96 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع سنی 7 تا 14 سال کلاس های اول تا ششم شهر فیروزآباد بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (دو روز در هفته) و هرجلسه بین 25 تا 45 دقیقه، تمرینات یکپارچگی حسی حرکتی را دریافت کردند؛ در حالی که در این مدت، گروه گواه هیچ گونه تمرین و آموزشی دریافت نکرد. در این مطالعه از آزمون تبحر حرکتی بروینینکز اوزرتسکی به عنوان پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری برای گردآوری داده های استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده های این مطالعه نشان داد که مداخله یکپارچگی حسی حرکتی باعث افزایش نمره مهارت های حرکتی درشت درگروه آزمایش شده است که این اثر بعد از یک ماه نیز پایدار مانده است (0/001 P< ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که استفاده از مداخله مبتنی بر روش یکپارچگی حسی حرکتی توانسته است با تأکید بر مهار حرکات پایه، حفظ حالت بدن یا تعادل، برتری جانبی، حرکات جابجایی و جهت یابی، آگاهی و تصویر ذهنی بدن، مهارت های حرکتی دانش آموزان کم توان ذهنی را ارتقا دهد.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور بر آشفتگی روان شناختی و احساس گناه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کم توانی ذهنی، با مشکلات بسیاری همراه بوده و روش های درمانی متعددی برای آموزش مادران کودکان مبتلا به این اختلال معرفی شده است. آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور از روش های مؤثر و مهم کاهش مشکلات رفتاری مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور برآشفتگی روان شناختی و احساس گناه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر صورت گرفت. این پژوهش، مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر در سال تحصیلی 1399-1400 است که در مدارس ابتدایی استثنائی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. با توجه به ساخت تحقیق و شرایط کنونی، برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. لذا نمونه آماری، شامل 48 تن از مادران دانش آموزان پسر ابتدایی بود که به صورت تصادفی (12 تن گروه آزمایش ذهن آگاهی، 12 تن گروه آزمایشی گشتالت، 12 تن گروه آزمایشی رویکرد معنوی - مذهبی و 12 تن گروه کنترل) با رعایت ملاک های ورود به پژوهش و با جایگزینی تصادفی درگروه های آزمایش وکنترل انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، مقیاس داس (1995) و مقیاس عاطفه خودآگاه (1992) استفاده شد. یکی از گروه های آزمایش برنامه آموزشی ذهن آگاهی (8 جلسه)، گروه بعدی برنامه آموزشی گشتالت (10 جلسه)، معنوی مذهبی (11 جلسه) وگروه کنترل برنامه، آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور با گروه کنترل در آشفتگی روان شناختی و احساس گناه، تفاوت معناداری وجود دارد. گشتالت نسبت به بقیه درمان ها در کاهش احساس گناه مؤثرتر بود. همچنین ذهن آگاهی نسبت به بقیه در کاهش آشفتگی روان شناختی اثربخش تر بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی، گشتالت و رویکرد معنوی مذهبی می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت کاهش و بهبود مشکلات روان شناختی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی به کار گرفته شوند.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی گروهی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری و قصه درمانی بر پرخاشگری جسمانی، رابطه ای و کلامی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثربخشی بازی درمانی شناختی –رفتاری و قصه درمانی بر پرخاشگری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر صورت گرفت. این پژوهش، مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر که در مدارس ابتدایی استثنایی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. از روش نمونه گیری در دسترس برای انتخاب نمونه استفاده شد. لذا، نمونه آماری شامل 45 دانش آموز پسر ابتدایی بود که (15نفرهرگروه) با جایگزینی تصادفی درگروه های آزمایش وکنترل انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، مقیاس پرخاشگری کودکان دبستانی شهیم (1387) مورد استفاده قرارگرفت. یکی از گروه های آزمایش برنامه آموزشی بازی درمانی (8 جلسه 45دقیقه ای بازی درمانی شناختی-رفتاری)، گروه بعدی برنامه آموزشی قصه درمانی (8 جلسه 45دقیقه ای قصه درمانی) و گروه کنترل برنامه آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین بازی درمانی شناختی-رفتاری و قصه درمانی با گروه کنترل در پرخاشگری تفاوت معناداری وجود دارد(001/0). همچنین قصه درمانی نسبت به بازی درمانی شناختی-رفتاری در کاهش پرخاشگری با ضریب تاثیر 69% موثرتر بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که قصه درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت کاهش و بهبود مشکلات روانشناختی دانش آموزان کم توان ذهنی به کار گرفته شوند.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری و قصه درمانی بر جرات ورزی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری و قصه درمانی بر جرات ورزی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر صورت گرفت. این پژوهش، مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر در سال تحصیلی 1399-1400 بود که در مدارس ابتدایی استثنایی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. نمونه ی آماری شامل 45 دانش آموز پسر مقطع ابتدایی بود که 15 نفر گروه آزمایش بازی درمانی، 15 نفر گروه آزمایش قصه درمانی و 15 نفر گروه کنترل با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها، مقیاس جرات ورزی گمبریل وریچی (1975) مورد استفاده قرار گرفت. یکی از گروه های آزمایش برنامه آموزشی بازی درمانی (8 جلسه 45 دقیقه ای بازی درمانی شناختی-رفتاری)، گروه دوم برنامه آموزشی قصه درمانی (8 جلسه 45 دقیقه ای قصه درمانی) و گروه کنترل مداخله دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین بازی درمانی شناختی-رفتاری و قصه درمانی با گروه کنترل در جرات ورزی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). قصه درمانی نسبت به بازی درمانی در افزایش مهارت جرات ورزی اثربخش تر بود با ضریب تأثیر 69%. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که قصه درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت آموزش جرات ورزی و بهبود مشکلات روان شناختی و رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی به کار گرفته شوند.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری و قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثربخشی بازی درمانی شناختی – رفتاری و قصه درمانی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی و تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام گرفت. روش: این پژوهش، مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر در سال تحصیلی 1399-1400 است که در مدارس ابتدایی استثنایی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. با توجه به ساخت پژوهش و شرایط کنونی، از روش نمونه گیری دردسترس برای انتخاب نمونه استفاده شد. از این رو، نمونه آماری شامل 45 دانش آموز پسر ابتدایی بود که به صورت تصادفی (15 نفر گروه آزمایش بازی درمانی، 15 نفرگروه آزمایش قصه درمانی و 15 نفرگروه کنترل) با رعایت ملاک های ورود به پژوهش و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه سازگاری اجتماعی دانش آموزان سینها و سینگ استفاده شد. یکی از گروه های آزمایش برنامه آموزشی بازی درمانی (8 جلسه 45 دقیقه ای بازی درمانی شناختی-رفتاری)، گروه بعدی برنامه آموزشی قصه درمانی (8 جلسه 45 دقیقه ای قصه درمانی) و گروه کنترل برنامه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین بازی درمانی شناختی- رفتاری و قصه درمانی با گروه کنترل در تمام مؤلفه های سازگاری (اجتماعی، هیجانی و تحصیلی) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بازی درمانی شناختی- رفتاری نسبت به قصه درمانی در افزایش مؤلفه های سازگاری مؤثرتر بود. بحث و نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گرفت که قصه درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی در جهت آموزش سازگاری و بهبود مشکلات روانشناختی دانش آموزان کم توان ذهنی به کار گرفته شوند
تاثیر فعالیت های ورزشی همراه با موسیقی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فعالیت ورزشی همراه با موسیقی بر مشکلات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهرستان یزد انجام شد. روش پژوهش از نوع کمی و کار آزمایی بالینی بود. طرح پژوهش نیز از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. به همین منظور نمونه به حجم 40 نفر دختر کم توان ذهنی با بهره هوشی 70-50 با نمونه گیری انتخابی از مدرسه استثنایی کوثر شهر یزد انتخاب شدند و بر اساس نمره های پیش آزمون به صورت همگن در چهار گروه (سه تجربی و یک کنترل) قرار گرفتند. گروه ها شامل موسیقی، ورزش، ورزش همراه با موسیقی و کنترل بودند. آزمودنی ها با استفاده از آزمون مشکلات رفتاری مایکل راتر به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 و تغییرات درون گروهی از تی وابسته و تغییرات برون گروهی به صورت پس آزمون و پیش آزمون از آزمون تحلیل واریانس یک سویه انجام گرفت، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد نمره مشکلات رفتاری در بین گروه ها پیش آزمون غیر معنی دار و پس از آزمون معنی دار بود. میانگین نمره مشکلات رفتاری در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه های ورزش، موسیقی، ورزش و موسیقی کاهش معنی دار داشت و با توجه به نتایج و مقایسه میانگین های سه گروه آزمایش تفاوت معنی داری در میزان اثربخشی سه گروه (موسیقی، ورزش، ورزش همراه با موسیقی)، با توجه به نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد فعالیت های ورزشی و موسیقی بر بهبود مشکلات رفتاری در کودکان کم توان ذهنی تأثیر مثبت داشته است و تفاوت بین اثربخشی سه گروه (موسیقی، ورزش، ورزش همراه با موسیقی) در کاهش مشکلات رفتاری وجود ندارد.
تأثیر فعالیت های ورزشی همراه با موسیقی بر توجه بر دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه : این پژوهش با هدف بررسی تاثیر فعالیت های ورزشی همراه با موسیقی بر توجه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهرستان یزد انجام شد.مواد و روش ها: به همین منظور40 دختر کم توان ذهنی با بهره هوشی70-50 با نمونه گیری انتخابی از مدرسه استثنایی کوثر شهر یزد انتخاب شدند و بر اساس نمره های پیش آزمون بصورت همگن در چهار گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند.گروه ها شامل موسیقی، ورزش، ورزش همراه با موسیقی و کنترل بودند.آزمودنی ها با استفاده از آزمون توجه مربعات دنباله دار تولوز- پیرون بصورت پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. برنامه منتخب به مدت 12 هفته و هفته ای 1 جلسه به صورت 45 دقیقه همراه با موسیقی برای آزمودنی ها در نظر گرفته شده بود. پس از پایان دوره مجددا از هر چهار گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و تغییرات درون گروهی از تی وابسته و تغییرات برون گروهی به صورت پس آزمون و پیش آزمون از آزمون تحلیل واریانس یک سویه انجام گرفتیافته ها:نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد نمره توجه در بین گروها پیش آزمون غیر معنی دار(634/0 =P)و پس از آزمون معنی دار (0001/0 =P)بود.میانگین تغییرات نمره توجه در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه های ورزش،موسیقی،ورزش+ موسیقی افزایش معنی دار بود.نتیجه گیری:با توجه به نتایج تحقیق حاضر بنظر می رسد فعالیت های ورزشی و موسیقی بر بهبود توجه در کودکان کم توان ذهنی تاثیر مثبت داشته است.