فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف هم افزایی الگویی آموزشی برگرفته از رویکرد ساختن گرا است که بنیاد اصلی آن مبتنی بر برنامه ریزی گروهی و مشارکتی است. الگوی هم افزایی در آموزش دروس مکان محور به دلیل ساختار داده مکانی آن، بیشترین کاربرد را دارد. بنیاد دروس مکان محور مبتنی بر محتوای جغرافیایی است. روش ها : این پژوهش با روش تفسیری مبتنی بر گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای اسنادی به بررسی روش هم افزایی آموزش دروس مکان محور رشته آموزش علوم اجتماعی دانشگاه فرهنگیان پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد الگوی هم افزایی با اهرم مشارکتی خودراهبر، با تأکید بر کار گروهی دانشجو و تسهیل گری مدرس، می تواند در یادسپاری و تصویرسازی ذهنی داده های مکانی به شیوه مؤثری عمل نماید. پیاده سازی مدل هم افزایی متناسب با مراحل خود، به صورت گام به گام می باشد؛ بدین گونه که مدرس به عنوان تسهیل گر با توان هدایت گر، مشارکت محور، دانش گرا، اعتمادساز، انسجام بخش و هم افزا عمل می نماید. نتیجه گیری: هم افزایی با هدایت مدرس به شیوه خودراهبری گروهی با طی مراحل گروه بندی، تعریف، تسهیل گری، ایجاد هم افزایی، اعتباریابی، طبقه بندی، چرخش مفاهیم، اشتراک گذاری و ارزیابی، مطالب درسی مکان محور را آموخته، با تصویرسازی ذهنی، یادسپاری پایدار آن را کسب می کند.
تبیین اهمیت جایگاه «آگاهی» در فلسفه ی تربیت معلم (دانش آموز بودن چه کیفیتی دارد)؟
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
34 - 41
حوزههای تخصصی:
نوع نگرش معلم به دانش آموز رکن رکینی در تعلیم و تربیت است که در طول مدت تدریس، چون نقشه ی راه اوست. یکی از وظایف فلسفه ی تربیت معلم ارائه ی دیدگاهی صحیح نسبت به دانش آموز است. هدف از تألیف این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده، تبیین اهمیت جایگاه «آگاهی» در فلسفه ی تربیت معلم است. یافته های پژوهش اجمالاً حاکی از آن است که معلم به لحاظ فلسفی هیچ راهی ندارد برای اثبات اینکه آیا دانش آموز وی ذهن دارد یا خیر، اما شهودی قوی در ما وجود دارد که دیگر انسان ها ازجمله دانش آموزان نیز مانند ما دارای ذهن هستند. بنابراین، معلم باید از منظر عاطفی با دانش آموز همدلی کند و خود را به جای او قرار دهد. با چنین فرض و نگرشی است که راه نه برای آموزش صرف، بلکه برای تربیت انسانی فراهم می شود. بی تردید، چنین نگرشی نتایج بسیار مهمی در برنامه ی درسی، روش تدریس، نحوه ی ارزشیابی و ... دارد که برای آشنایان با مکاتب تربیتی بی نیاز از ذکر است.
کیفیت بخشی به دانشگاه فرهنگیان: شناسایی موانع و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
245 - 264
حوزههای تخصصی:
دانشگاه فرهنگیان به عنوان دانشگاه ملی و مأموریت گرا یکی از اصلی ترین زیرنظام های سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است، که هدف تأمین، تربیت و توانمندسازی معلمان و نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش در کشور را دنبال می کند. اما در طی مدت تأسیس، به دلیل موانع و چالش هایی که شناسایی آن هدف اصلی این نوشتار است، ازکیفیت مطلوب و مورد انتظار فاصله داشته است. بر این اساس شناسایی موانع و چالش های پیشروی دانشگاه فرهنگیان به سوی کیفیت به عنوان یک ضرورت رخ می نماید. به منظور دستیابی به این هدف از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل صاحبنظرانی بوده است که در ارتباط با دانشگاه فرهنگیان دارای سابقه علمی و کار پژوهشی و یا سابقه مدیریتی و اجرایی داشته اند. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. داده ها بر اساس مصاحبه نیمه-ساختاریافته با سیزده نفر از خبرگان، متخصصان و مدیران دانشگاه فرهنگیان حاصل شده است. داده های مصاحبه نشان می دهد که این مسائل و چالش ها را می توان ذیل هشت مقوله کلی دسته بندی کرد که عبارت اند از: عدم کیفیت و کفایت فضای آموزشی، چالش هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان، چالش فرایند جذب معلمان، چالش ساختار و سازمان دانشگاه فرهنگیان، چالش برنامه آموزشی و درسی، چالش سیاست گذاری کلان نظام تربیت معلم، چالش تربیت و گزینش مدیران و چالش تضمین کیفیت معلمان. در مقام نتیجه گیری می توان اذعان کرد که کیفیت بخشی به دانشگاه فرهنگیان به عنوان مرکز ثقل تربیت معلم در کشور، نیازمند اقدامات سیاست گذارانه و تقنینی جهت رفع موانع و چالش های ذکرشده است.
رابطه خودکارآمدی تحصیلی، عزت نفس و حمایت اجتماعی خانواده با تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی رابطه خودکار آمدی تحصیلی، عزت نفس و حمایت اجتماعی خانواده با تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش بود. روش: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمام دانش آموزان تیزهوش دختر دوره دوم متوسطه (پایه دهم و یازدهم) شهر تهران در سال تحصیلی (1402-1401) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 181 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش به مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (جینکز و مورگان، 1999)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده خانواده (پروسیدانو و هلر، 1983)، سیاهه تاب آوری تحصیلی (ساموئلز، 2004) و مقیاس عزت نفس (روزنبرگ، 1965) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون در نرم افزار 24SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد خودکارآمدی تحصیلی، عزت نفس و حمایت اجتماعی خانواده رابطه مثبت و معنی داری با تاب آوری تحصیلی دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 58 درصد از واریانس تاب آوری تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بر اساس متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، عزت نفس و حمایت اجتماعی خانواده قابل پیش بینی است که از این میان عزت نفس با واریانس 38/0، بیشترین سهم را در پیش بینی متغیر تاب آوری تحصیلی دارد. بر این اساس، خودکارآمدی تحصیلی، عزت نفس و حمایت اجتماعی خانواده در قالب یک الگوی پیش بین، تاب آوری تحصیلی دانش آموزان تیزهوش را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به این یافته، لازم است در ایجاد و تقویت تاب آوری تحصیلی دانش آموزان تیزهوش مجموعه ای از عوامل درون فردی (خودکارآمدی تحصیلی و عزت نفس) را در کنار عوامل برون فردی (حمایت اجتماعی خانواده) در نظر داشت و با فراهم ساختن بستری برای پرورش و ایجاد این عوامل و پاسخ به نیازهای روانی یادگیرندگان، تاب آوری آنها را در فرایند تحصیل افزایش داد.
تأثیر توان بخشی شناختی رایانه ای بر مهارت های کلامی دانش آموزان با نقص ویژه یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تأثیر توان بخشی شناختی رایانه ای بر مهارت های کلامی دانش آموزان با نقص ویژه یادگیری ریاضی بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. از میان دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی با نقص ویژه یادگیری ریاضی شهر اهواز به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 40 نفر انتخاب و پس از همتاسازی با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه ای 50 تا 60 دقیقه ای برنامه آموزش نرم افزار توان بخشی شناختی کاپیتان لاگ (نسخه 2018) را به شیوه انفرادی دریافت کردند در حالی که به گروه گواه این برنامه آموزشی ارائه نشد. به منظور سنجش مهارت ها کلامی دانش آموزان از آزمون رشد زبان (TOLD) استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده از راه آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نسخه بیست و چهارم نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها: توان بخشی شناختی رایانه ای باعث شد که توانایی آزمودنی های گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با گروه گواه، در اکثریت مهارت های کلامی از جمله واژگان تصویری، واژگان ربطی، واژگان شفاهی، درک دستوری، تقلید جمله، تکمیل دستوری، تمایزگذاری کلمه و تحلیل واجی افزایش پیدا کرد (05/0>p)، ولی بین توانایی تولید کلمه گروه های آزمایش و گواه در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که برنامه توان بخشی شناختی رایانه ای بر رشد مهارت های کلامی دانش آموزان با نقص ویژه یادگیری ریاضی مؤثر است و می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مناسب استفاده شود.
بررسی تأثیر آموزش یادگیری خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی و هیجانات مثبت تحصیلی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش یادگیری خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی و هیجانات مثبت دانشجویان علوم پایه دانشگاه فرهنگیان در استان آذربایجان غربی انجام شده است. برای انجام این تحقیق، از بین دانشجویان رشته های علوم پایه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو کلاس و از هرکدام30 دانشجو به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران و هیجانات مثبت پکران و همکاران استفاده شد. روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایش و کنترل، مداخله آموزش یادگیری خودتنظیمی بر روی گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 100 دقیقه ای و هر هفته دو جلسه در بستر فضای مجازی اجرا گردید و پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تحلیل داده ها بر اساس تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش یادگیری خودتنظیمی باعث افزایش چشمگیر نمره اشتیاق تحصیلی و هیجانات مثبت دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
تاثیر انجام خطاهای عمدی یادگیری بر حافظه کاری و عملکردی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
111 - 122
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر انجام خطاهای عمدی یادگیری بر حافظه کاری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم بود. روش پژوهش: . روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرستان چگنی در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. از جامعه آماری مذکور تعداد 30 نفر که شرایط ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش مقیاس حافظه کاری دانیمن و کارپنتر (1980) و آزمون مداد کاغذی محقق ساخته جهت سنجش عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش های آماری مورد استفاده در این پژوهش شامل آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیره) بود. داده ها در قالب نرم افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه برای متغیر عملکرد تحصیلی تفاوت معناداری وجود داشت (01/0P<، 317/69F=) اما برای متغیر حافظه کاری تفاوت معناداری وجود نداشت (647/0P=، 214/0F=). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که انجام خطاهای عمدی یادگیری موجب افزایش عملکرد تحصیلی می شود ولی تأثیری بر حافظه کاری ندارد.
دانش قدرتمند جغرافیایی؛ نو اندیشی در کیفیت آموزش جغرافیا
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر مفهوم «دانش قدرتمند» مورد توجه بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش قرار گرفته است. در چنین رویکردی هدف اصلی مدارس، ارائه دانشی است که دانش آموزان را قادر می سازد تا فراتر از محدودیت های تجربه خود، جهان و مسائل آن را درک کرده و فکر کنند، چنین دانشی به عنوان «قدرتمند» توصیف می شود. رشته جغرافیا با توجه به ظرفیت های آن برای تجهیز دانش آموزان به دانش قدرتمند در موقعیت مطلوبی قرار دارد. مفاهیم کلیدی که این رشته بر اساس آن ها استوار است به دانش آموزان کمک می کند تا دیدگاه های خود را برای تجسم و تفکر کل نگر توسعه داده و آنچه را که بررسی می شود را در تصویر بزرگتر آن، قرار دهند. این مقاله با استفاده از روش مروری سنتی و روش کیفی تحلیل مفهومی به بررسی، تحلیل و کاربرد دانش قدرتمند در آموزش جغرافیا، به ویژه در جغرافیای مدارس می پردازد. بر این اساس ابتدا با مرور ادبیات مربوطه، معرفت شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شد و سپس به ارتباط این مفهوم با جغرافیا و جغرافیای قدرتمند، نظام مدرسه ای و برنامه ریزی درسی در جغرافیای مدرسه پرداخته شد. یافته ها حاکی از این است که بکار گیری دانش قدرتمند جغرافیایی و ارائه درک تصویر بزرگتر به دانش آموزان، راه های جدیدی برای تفکر، تجزیه و تحلیل و توضیح، ارائه می دهد. افزون بر این، پژوهش حاضر تاکید می کند که نو اندیشی در آموزش جغرافیا و به کارگیری یک برنامه درسی مبتنی بر جغرافیای قدرتمند می تواند با آموزش توانایی ها و مهارت های کاربردی جغرافیا، به درک بهتر دانش آموزان و افزایش مهارت و توانایی مشاهده جهان با چنین دانش و قابلیت هایی و یافتن راه حل هایی برای مسائل و مشکلات با زمینه های مختلف، کمک قابل توجهی بکند.
مروری بر مدل طرح یادگیری مدنظر برنامه درسی کارورزی دانشگاه فرهنگیان
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
49 - 59
حوزههای تخصصی:
اهداف: در نظام آموزشی تربیت معلم ایران (دانشگاه فرهنگیان) تدریس در دوره کارورزی به عنوان یکی از فعالیت ها در کارورزی 2، 3 و 4 در قالب تدریس به گروه های کوچک تا تدریس به کل کلاس، پیش بینی شده است. مطالعه حاضر به دنبال تبیین چرایی، چیستی و چگونگی تدوین طرح یادگیری در برنامه درسی کارورزی دانشگاه فرهنگیان بوده است.
روش ها: این مطالعه یک پژوهش کاربردی از نوع مطالعات توصیفی و کیفی است در این راستا پژوهشگران ابتدا از طریق مطالعه کتابخانه ای و همچنین روش پیمایشی (انجام مصاحبه) اطلاعات لازم را جمع آوری سپس با روش جستار نظرورزانه به عنوان یک روش کیفی کوشیده اند منطق، چیستی و چگونگی تدوین طرح یادگیری توسط کارورزان برای انجام تدریس در مدارس را جستارپردازی و تبیین نمایند. با عنایت به کیفی بودن پژوهش برای تأیید پذیری یافته ها از راهبرد مرور همکاران استفاده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش تبیین مدل و الگوی طرح یادگیری موردنظر دانشگاه فرهنگیان است که در آن قسمت های مختلف آن الگو به تفکیک تشریح شده است؛ که استادان و معلمان راهنمای کارورزی و دانشجومعلمان با مراجعه به آن می توانند نسبت به تدوین طرح های یادگیری مناسب اقدام نمایند.
نتیجه گیری: مدل طرح یادگیری مدنظر کارورزی دانشگاه فرهنگیان محدود به راهبرد React بوده ازاین رو پیشنهاد می گردد دانشگاه فرهنگیان به دنبال ارائه مدل طرح یادگیری قابل استفاده برای همه ی رشته ها و با چهارچوب باز و انعطاف پذیر باشد که کارورزان بتوانند با الگوهای تدریس دیگری به جز راهبرد React نیز به تدوین طرح های یادگیری بپردازند.
شناسایی شاخص ها و مؤلفه های یادگیری مادام العمر فراگیران : سنتزپژوهی براساس مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: پژوهش حاضر، با هدف شناسایی شاخص ها و مؤلفه های آمادگی یادگیری مادام العمر فراگیران انجام پذیرفت.روش ها: این پژوهش از نوع کیفی و روش سنتز پژوهی است. قلمرو پژوهش کلیه مقالاتی هستند (374 مقاله) که پیرامون حوزه موضوعی در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند و بر اساس معیارهای زمانی، ارتباط محتوایی با موضوع پژوهش و کیفیت مقالات، مشتمل بر 30 مقاله است.یافته ها: پس از تحلیل کیفی پژوهش های منتخب، عوامل کلیدی یادگیری مادام العمر در 4 بُعد، 13 عامل و 56 مقوله، شامل بعد فردی (توانمندی های مبتنی بر خود، نگرش نسبت به پویایی دانش و شخصی سازی فرآیند یادگیری)؛ بعد میان فردی (ارتباط پذیری و شبکه سازی، مسئولیت پذیری یادگیرنده و درک تعاملات شناختی)، عوامل برنامه ای (صلاحیت های دیجیتال، توجه به اصول نوآوری، ایجاد گستره باز انتخابی) و عوامل راهبردی (توجه به راهبردهای فرهنگی در یادگیری، حرفه محوری و تاکید بر یادگیری کارآمد، استفاده از راهبردهای یادگیری مستقل و توجه به سازنده گرایی در برنامه درسی) مورد سازمان دهی قرار گرفت.نتیجه گیری: چارچوب نظری و ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می تواند، ابزار علمی مناسبی برای برنامه ریزان فرایندهای مبتنی بر یادگیری مادام العمر و استفاده پژوهشگران این حوزه فراهم آورد.
تأثیر برنامه مدرسه تلویزیونی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در ایام کرونا با میانجی گری انگیزش تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، بررسی اثر برنامه ی «مدرسه تلویزیونی ایران» شبکه آموزش، بر میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان با میانجی گری انگیزش تحصیلی، در ایام کرونا می باشد. روش پژوهش، پیمایشی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم (1038 نفر) شهرستان کردکوی در سال 1401-1400 می باشند که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی 343 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت گردآوری داده ها، از دو پرسشنامه استاندارد عملکرد تحصیلی پاهم و تایلر(1999) و انگیزش تحصیلی گای، مارش و داوسون(۲۰۰۵) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات از ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان تماشای مدرسه تلویزیونی با انگیزش تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد که برنامه مدرسه تلویزیونی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد.نتایج نشان داد که بین میزان تماشای مدرسه تلویزیونی با انگیزش تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد که برنامه مدرسه تلویزیونی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد.
کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
184 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دیجیتال، دانش آموزان نیازمند رویکردهای نوین آموزشی هستند. معلمان آینده کارراهه های متفاوتی از معلمان سنتی درمسیر پیشرفت شغلی پیش رو دارند چنانکه باید کلیه فعالیت های آموزشی و یادگیری را با استفاده از فناوری هوش مصنوعی به پیش ببرند. ا ز این منظر هدف این پژوهش شناسایی کارراهه های معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو بوده است.روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد فراترکیب بود. میدان پژوهش مشتمل بر کلیه مقالات منتشر شده سال های 2014-2024، و گزینش نمونه ها بطور هدفمند تا حد اشباع داده ها به تعداد 30 مقاله صورت پذیرفت. ابزار پژوهش متن کاوی و برای جمع آوری اطلاعات از پایگاه های معتبر علمی داخلی(اس آی دی، ایرانداک، مگ ایران ) و پایگاههای معتبر خارجی(امرآلد، اشپرینگر، الزویر، گوگل اسکالر و ..) استفاده شد. برای تأمین روایی و اعتباربخشی داده ها از روش اطمینان پذیری،تأیید پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. نتایج: الگوی شناسایی کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی بر اساس ابعاد نُه گانه(داشتن ارتباطات فناورانه، جذب فناورانه دانش آموزان ، بکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی، استفاده فناورانه منابع آموزش، فعالیت در محیط فناورانه آموزشی، داشتن خلاقیت های فناورانه، تحلیل محیط فناورانه آموزش، برنامه سازی فناورانه آموزش، ارزشیابی فناورانه آموزش) تدوین شد. هوش مصنوعی به معلمان کمک می کند تا نیازهای فردی دانش آموزان را بهتر شناسایی کرده و تجربه یادگیری شخصی سازی شده ای را برای آن ها فراهم کنند.
بررسی سطح درک دانش آموزان از مبحث مغناطیس با استفاده از مدل APOS
حوزههای تخصصی:
کی از متد های ارزشیابی که نتایج یادگیری را بررسی می کند، نظریه APOS است. طبق این چهارچوب، فراگیران مفاهیم را در سطوح عمل ، فرآیند ، شیء و طرحواره می فهمند. در این پژوهش از این رهیافت جهت ارزشیابی میزان ی ادگیری دان ش آموزان از مبحث مغناطیس درس فیزیک پایه یازدهم برنامه درسی ملی در شهرستان رزن استان همدان استفاده شده است . روش این پژوهش توصیفی - پیمایشی است . همچنین جامعه آماری این تحقیق ، دانش آموزان پایه دوازدهم استان همدان هستند که تعداد نمونه مورد مطالعه 110 نفر از دانش آموزان پسر و دختر پایه دوازدهم تجربی و ریاضی هستند که در دسترس محقق بودند. در جهت اجرای این پژوهش از آزمون محقق ساخته برای گردآوری داده ها استفاده شده و از ضریب پایایی آلفای کرونباخ جهت سنجش میزان اطمینان ارزیابی استفاده شده است که نتیجه 0.906 برای آن حاصل شد . نتایج تحقیق نشانگر این است که مطابق نظریه APOS، 78% از دانش آموزان در سطح عمل، 70% در سطح فرایند قرار دارند و 43% از آنها به سطح شیء رسیده اند و همچنین 23% از آنها به سطح درک از طرحواره مفهوم دست یافته اند. آمار نشانگر این است که فراگیران مسائل مغناطیس را در صورتی درست حل می کنند که یک روش روتین و الگوریتمی برای حل داشته باشند.
ارتقای تعامل با همسالان از مسیر راهبردهای خودتنظیمی در دانش آموزان دارای نارسایی های ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارتقای تعامل با همسالان از مسیر راهبردهای خودتنظیمی در دانش آموزان با نارسایی های ویژه در یادگیری انجام شد. روش ها: دراین راستا، طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه دوره ابتدایی شهر تبریز بود. نمونه پژوهش 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفرگروه کنترل) با اختلال یادگیری ویژه بودند که از میان دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دوره ی ابتدایی شهر تبریز به صورت دردسترس انتخاب شدند. از مقیاس روابط با همسالان هادسون در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. آموزش راهبردهای خودتنظیمی برای گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته به مدت 2 ماه ارائه شد. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی تعامل با همسالان را در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه به طور معنا داری بهبود می بخشد (P<0.05. نتیجه گیری: به واسطه نقش مؤثر آموزش راهبردهای خودتنظیمی در بهبود تعامل دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با همسالانشان طراحی و اجرای این برنامه برای سایر گروه های نارسایی های تحولی نیز پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر کارکردهای اجرایی، تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری در کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر کارکردهای اجرایی، تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری در کودکان مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و دوره پیگیری 30 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی استان البرز مبتلا به اختلال نقص توجه بود که به صورت دردسترس تعداد 20نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.همچنین آموزش شایستگی بر روی گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد.ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عصب شناختی کولیج(2002)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001)، پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) بود. داده های پژوهش ازطریق تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و به وسیله نرم افزار spss-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش شایستگی هیجانی برکارکردهای اجرایی، تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان کودکان مبتلا به نقص دقت و توجه در گروه آزمایش موثر بوده است. نتیجه گیری: از این رو می توان بیان نمود کارکردهای اجرایی، تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان کودکان مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه را می توان با آموزش ارتقاء داد و همچنین از این روش می توان به عنوان یک مداخله در کاهش نشانگان بالینی کودکان مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه استفاده کرد.
شناسایی ابعاد و مولفه های دانشگاه دیجیتال: رویکردی کیفی و اعتباریابی با روش دلفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های دانشگاه دیجیتال انجام شده است.روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع فراترکیب بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالات، به تعداد 2600 بوده که از این میان 81 سند انتخاب و به روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد برای تأمین کیفیت اسناد از ابزار حیاتی گلین استفاده شد. به منظور بررسی روایی ابعاد و مولفه ها، از روش دلفی استفاده شد برای این منظور، از پرسشنامه محقق ساخته با 25 گویه که از نتایج کیفی پژوهش بدست آمده در دو دور دلفی از طریق نمونه گیری هدفمند در مجموع بین 20 نفر از صاحب نظران توزیع ،جمع آوری و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که دانشگاه دیجیتال شامل ابعادی ازجمله بعد آموزشی(یادگیری دیجیتالی، محیط ارائه درس دیجیتالی، کتابخانه دیجیتالی، برنامه درسی دیجیتالی، آموزش دیجیتالی، منابع چندرسانه ای دیجیتالی)، بعد مدیریتی (مدیریت دانش دیجیتال، مدیریت منابع سازمانی دانشگاه دیجیتالی، برنامه ریزی دیجیتالی ، نظام ارزیابی دیجیتالی، مدیریت منابع انسانی دیجیتالی ، تضمین کیفیت دیجیتالی)، بعد سازمانی (سیاست ها و قوانین دیجیتالی، فرهنگ دیجیتالی، تعاملات و ارتباطات دیجیتالی، ساختار و سازمان دهی دیجیتالی، فرایندهای سازمانی دیجیتالی، محیط کار دیجیتالی) است.در نهایت بعد فناورانه (بستر فناوری دیجیتال، مدیریت محتوای دیجیتالی، پشتیبانی دیجیتالی) شناسایی شده است که یکی از تعیین کننده ترین ابعاد به شمار می رود و فناوری دیجیتالی را مورد تأکید قرار داده است.
بررسی مدل SWOT (قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها) سامانه های آموزش ضمن خدمت مجازی فرهنگیان از دیدگاه معلمان ابتدایی
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
36 - 51
حوزههای تخصصی:
دوره های آموزشی ضمن خدمت مجازی فرهنگیان در راستای به روز شدن اطلاعات،بهبود و ارتقای حرفه ای و شغلی معلمان در دنیای مجازی و الکترونیکی می باشد.هدف پژوهش،بررسی مدل(SWOT) در قالب تحلیل قوت ها،ضعف ها،فرصت ها و تهدیدها دوره های آموزش ضمن خدمت مجازی،شامل:سامانه جامع مدیریت یادگیری و آموزش فرهنگیان(LTMS)،سامانه مدیریت یادگیری رایادرس(rayadars) و سامانه مدارس یادگیرنده مرآت(meraat) از دیدگاه معلمان دوره اول ابتدایی استان ایلام در بین سالهای ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ بود. این پژوهش جزء تحقیقات کاربردی و به شیوه توصیفی - پیمایشی بود و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته،استفاده شد و حجم نمونه با استفاده از روش کرجسی و مورگان تعداد۱۵۴ نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.نتایج مشخص کرد که ضعف ها شامل:طولانی بودن برگزاری و ثبت نمره در برخی از سامانه ها،نبود تناسب استاندارد برخی از سوالات آزمون ها،نداشتن تعامل دوسویه و فعال کاربر با مدرسان دوره ها، تاکید بیش از حد بر ارزیابی کمی و نمره نهایی و تهدیدها در برگیرنده:نبود نظارت و امنیت لازم و کافی برای شرکت هر کاربر به صورت خود واقعی،قطع و وصل شدن و سرعت پایین اینترنت و مشکلات پرداخت آنلاین هزینه ثبت نام.سامانه های مذکور فرصت هایی در زمینه هدف گذاری،محتوا و راهبردهای یاددهی -یادگیری داشتند و قوت ها را می توان:شناخت بیشتر معلمان از مهارتهای حرفه ای تدریس نظیر:طرح درس،تعیین هدف های آموزشی،سنجش و ارزشیابی،شناخت روش ها و الگوهای خلاقانه و متنوع تدریس مجازی،ارتباط و مدیریت کلاس درس و ارائه انواع تکالیف مهارت محور دانست.در پایان پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
نغمه های چندگانه در یک کلاس: تجاربی از تدریس در کلاس های چندپایه با دانش آموزان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
1 - 19
حوزههای تخصصی:
در مدارس روستایی و کلاس های چندپایه کودکان با نیازهای ویژه با دانش آموزان دیگر دریک مدرسه و کلاس چندپایه، آموزش می بینند. به همین دلیل در این پژوهش در صدد بازنمایی تجارب معلمانی هستیم که در سال تحصیلی 1402-1401 در کلاس های چندپایه ای مشغول تدریس بوده اند که دانش آموز با نیازهای ویژه را نیز همزمان در این کلاس ها با دانش آموزان دیگر آموزش داده اند. پژوهش کیفی و راهبرد آن پدیدارشناسانه است. معلمان به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. گردآوری داده ها و فرآِیند مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت. پس از ضبط مصاحبه ها، متن آن ها تهیه شده و قبل از تحلیل، متن مصاحبه رویت مصاحبه شونده رسیده است و سپس با استفاده از نرم افزار مکس کیودا، کدهای باز، مضامین فرعی و مضامین اصلی استخراج گردید. از مصاحبه ها 120کد باز استخراج گردید که پس از دور دوم کدگذاری، این کدها و ضامین فرعی در هشت مضمون اصلی قرار گرفتند. مضامین اصلی پژوهش عبارتند از: راهبردهای تدریس، چالش ها، اداری-سازمانی، ویژگی های معلمی برای این تدریس، آموزش های دانشگاهی و شرایط محیطی. نتایج پژوهش نشان داد با توجه شرایط ویژه این کلاس ها و همراه بودن دانش آموزان نیاز های ویژه با دیگر دانش آموزان در کلاسی چندپایه چالش های خاصی را برای معلم و دانش آموزان به همراه داشته است و لازم است آموزش هایی در خصوص دانش آموزان با نیازهای ویژه به این معلمان داده شود، امتیازها و مشوق هایی نیز باید برای این معلمان در نظر گرفته شود و همچنین امکاناتی خاص متناسب با شرایط دانش آموز با نیاز ویژه در اختیار این مدارس چندپایه قرار گیرد.
رابطه بین هویت حرفه ای معلمان مقطع آموزش ابتدائی با فرسودگی شغلی آنان با نقش واسطه ذهن آگاهی آنان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
122 - 141
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هویت حرفه ای و ذهن آگاهی معلمان نقش مهمی در کاهش فرسودگی شغلی آنان دارد و می تواند کیفیت آموزش را بهبود بخشد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین هویت حرفه ای معلمان مقطع آموزش ابتدائی با فرسودگی شغلی آنان با نقش واسطه ذهن آگاهی شهرستان کازرون بود.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 350 نفر از بین 1700 معلم آموزش ابتدائی به عنوان نمونه آماری مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه فرسودگی شغلی (مسلش، 1981)، پرسشنامه های هویت حرفه ای معلمان (چانگ، 2008) و پرسشنامه ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) جمع-آوری گردید. با توجه به نرمال بودن توزیع داده ها برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون سوبل و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد بین هویت حرفه ای با فرسودگی شغلی و ذهن آگاهی ارتباط معناداری وجود دارد. هویت حرفه ای با مقدار بتای 320/0 - بر فرسودگی شغلی معلمان تاثیر گذار بود. همچنین نتایج نشان داد هویت حرفه ای با مقدار بتای305/-0 بر ذهن آگاهی معلمان تاثیر گذار بوده و می تواند حدود 9 درصد تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کند. هویت حرفه ای با مقداربتای 162/-0 و ذهن آگاهی با مقدار بتای 519/0- بر فرسودگی شغلی معلمان تاثیر گذار بوده و می توانند حدود 35 درصد تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی کنند. و در نهایت نتایج نشان داد با در نظر گرفتن سطح خطای05/0 ∝ اگر مقدار اگر مقدار از 96/1 بیشتر باشد، اثر غیرمستقیم مشاهده شده از نظر آماری معنادار است. نتیجه گیری:معلمان با هویت حرفه ای قوی تر و ذهن آگاهی بالاتر، توانایی بیشتری برای مقابله با استرس های شغلی دارند. آموزش ذهن آگاهی می تواند راهکاری مؤثر برای ارتقای تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی کاری معلمان باشد.
چارچوب مفهومی منتورینگ سرگروه های آموزشی در جهت توسعه حرفه ای معلمان دوره آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوبی برای کاربرد منتورینگ توسط سرگروه های آموزشی در توسعه حرفه ای معلمان دوره آموزش ابتدایی صورت گرفته است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پژوهش داده بنیاد از نوع نظام مند انجام شده است. این روش با هدف پاسخ به سوالات در حوزه هایی که مبانی نظری کافی جهت تدوین فرضیه وجود ندارد، استفاده می شود. جامعه پژوهش تمامی سرگروه های آموزشی، معلمان و مدیران مدارس آموزش ابتدایی شهرستان قاینات را در بر می گیرد. مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با روش ملاک محور انتخاب شدند. داده ها به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته با 7 نفر از سرگروه های آموزشی، 9 معلم آموزش ابتدایی و 5 مدیر آموزشی جمع آوری شد و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، کد گذاری به روش اشتراوس و کوربین در سه مرحله انجام شد: باز، محوری و انتخابی. به منظور اعتباریابی نتایج پژوهش چهار معیار لینکلن و گوبا به کار گرفته شد. یافته های پژوهش چارچوبی پنج عاملی را برای بکارگیری منتورینگ در توسعه حرفه ای معلمان ارائه داد که شامل شرایط علّی (نیاز به بهبود مستمر، ضرورت اشتراک تجارب، تطابق با تغییرات سازمانی)، شرایط زمینه ای (شرایط محیطی مناسب جهت اجرای منتورینگ، حمایت های سازمانی و شرایط حرفه ای)، شرایط مداخله گر( ابعاد آموزشی، اجتماعی، فنی، اقتصادی و فرهنگی)، راهبرد ها (اشتراک ایده و نظر، حضور منتور در جشنواره ها، کلاس و کارگاه های آموزشی) و پیامد های منتورینگ (برای منتی: افزایش شایستگی های حرفه ای، افزایش رضایت شغلی، گسترش ارتباطات موثر، و ارتقا جایگاه، و برای منتور: ارتقا منزلت اجتماعی، کسب و کاربرد تجارب جدید و افزایش حقوق) می-باشد.