فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
29 - 46
حوزههای تخصصی:
In recent decades, language educators have taken advantage of technological advancements in the language classroom, and L2 learners have voiced their interests, concerns, and preferences about those technological advancements. The current investigation was designed to find out the attitudes of Iranian intermediate IELTS candidates towards using digital multimodal composing (DMC) and massive online open courses (MOOC) in their speaking classes. To achieve this aim, a sample of 60 male and female EFL learners at the intermediate level were selected based on volunteer sampling procedures. Subsequently, the participants were assigned to the two conditions of DMC and MOOC. The two groups were exposed to the same instructional materials, with the difference being that in DMC, the learners had to produce videos during the course and post them on the Flip platform for their peers and teacher to review and comment. They then could use the feedback to make corrections/revisions; in the MOOC condition, the learners signed up for an IELTS course on futurelearn.com and received video presentations, pdf articles, and quizzes, and they were asked to leave comments or react to each other's' comments during the course. Each group received a researcher-made attitude questionnaire at the end of the course and expressed their opinions about the treatment they were exposed to. Not surprisingly, both groups welcomed the use of DMC and MOOC and had positive attitudes towards incorporating such techniques into speaking courses. Based on these findings, this study presents a discussion of certain pedagogical implications.
اهداف و محتوای برنامه درسی توانمندسازی معلمان چندپایه دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
161 - 195
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین اهداف و محتوای برنامه درسی توانمندسازی معلمان چندپایه دوره ابتدایی بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی قراردادی بود. مشارکت کنندگان اعضای هیأت علمی گروه علوم تربیتی و معلمان چندپایه استان گلستان را در برگرفت. روش نمونه گیری، هدفمند بود. نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه داشت که در نمونه 15 تحقق یافت. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به منظور اطمینان از صحت و اعتبار داده ها از بازنگری ناظرین و بازنگری مشارکت کنندگان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده گردید. نتایج نشان داد اهداف برنامه درسی از 29 مفهوم، یازده مقوله فرعی و پنج مقوله اصلی تشکیل می شود که عبارت بودند از: ارزیابی و بهبود مهارت روان شناختی و شغلی معلمان، افزایش مهارت های کاری و فردی و روان شناختی، افزایش استفاده از روش های نوین تدریس، بهبود و مدیریت روند و کیفیت آموزش، شناخت و مدیریت تفاوت های فرهنگی و اجتماعی. محتوای برنامه درسی نیز از یازده مفهوم، چهار مقوله فرعی و یک مقوله اصلی تشکیل شد که عبارت بودند از: توجه به ابعاد فردی و اجتماعی و روان شناختی: این مقوله از زیر مقوله مهارت های فردی، مهارت های شغلی، مهارت های روان شناختی و کاربرد آن و ارائه دروس در خصوص مهارت های زندگی اجتماعی.
Impact of Motivational Goal Orientations on Behavioral, Cognitive, and Emotional Engagement in Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۲, Spring ۲۰۲۵
95 - 105
حوزههای تخصصی:
This study investigates the impact of Iranian EFL learners' motivational goal orientations on their behavioral, cognitive, and emotional engagement in the classroom. Utilizing a mixed-methods design, the research involved 200 intermediate EFL learners from language schools in Iran, who completed the Oxford Quick Placement Test (OQPT), a Goal Orientation Survey, and a Student Engagement Questionnaire. The results show that mastery goal orientations, both approach and avoid, positively predict these engagement dimensions, while performance goal orientations do not significantly affect engagement. The findings highlight the importance of fostering mastery goals to enhance student engagement and improve language learning outcomes. The implications of this study suggest that educators should create a supportive learning environment that emphasizes mastery goals, thereby facilitating deeper engagement and better academic performance among EFL learners. This study investigates the impact of Iranian EFL learners' motivational goal orientations on their behavioral, cognitive, and emotional engagement in the classroom. Utilizing a mixed-methods design, the research involved 200 intermediate EFL learners from language schools in Iran, who completed the Oxford Quick Placement Test (OQPT), a Goal Orientation Survey, and a Student Engagement Questionnaire. The results show that mastery goal orientations, both approach and avoid, positively predict these engagement dimensions, while performance goal orientations do not significantly affect engagement. The findings highlight the importance of fostering mastery goals to enhance student engagement and improve language learning outcomes. The implications of this study suggest that educators should create a supportive learning environment that emphasizes mastery goals, thereby facilitating deeper engagement and better academic performance among EFL learners.
تجارب زیسته معلّمان از طرّاحی و ارزیابی تکالیف دانش آموزان ابتدایی: یک مطالعه پدیدارشناختی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:تحقیق حاضر، با هدف بررسی تجربه زیسته معلّمان از طرّاحی و ارزیابی تکالیف دانش آموزان ابتدایی، به تحلیل پدیدارشناختیِ انگاره آنان پرداخته است.روش :در این پژوهش برای رسیدن به اهداف، با استفاده از رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی، به تحلیل عمیق تجربه زیسته معلّمان ابتدایی در سال تحصیلی1404_1403پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش،معلّمان مقطع ابتدایی بوده اند. مصاحبه شوندگان این پژوهش، از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی از میان معلّمان مقطعِ ابتداییِ شهرِ تهران، انتخاب شده اند. در جمع آوری داده ها، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته، استفاده شده است. اخذ مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشته است. تحلیل داده ها با روش پنج مرحله ای جیورجی، انجام شده است. یافته ها:با تحلیل تجارب زیسته معلّمان و دسته بندی و کدگذاری داده ها، پنج مضمون اصلی، ویژگی های تکلیف، چگونگی ارتباط والدین با دانش آموزان، تفاوت دانش آموزان و ادراک آنان پیرامون تکالیف و چالش های معلّمان در طرّاحی تکالیف شناسایی شده و همچنین برای هر یک از این پنج مضمون اصلی، مضامین فرعی نیز احصاء شده است. معلّمان، ویژگی های تکلیف مفید را حجم مناسب تکلیف و متنوّع بودن آن و چالش های مربوط پیرامون تکالیف، تعداد زیاد دانش آموزان و زمان کوتاه معرّفی کرده اند.معلّمان بیان داشتند که نوع برخورد دانش آموزان، بسته به محیط خانوادگی و تجارب یادگیری گذشته آنان متفاوت است. از دیدگاه معلّمان، دانش آموزان در فرآیند انجام تکالیف، مسئولیّت پذیر شده، مستقل بار آمده و عادت مطالعه در آنان نهادینه می شود.نتیجه گیری:یافته های این تحقیق بیانگر این است که تکالیف، زمانی که به درستی طرّاحی و مدیریّت شوند، می توانند ابزار مفیدی برای یادگیری باشند؛ با این حال، نگرانی های واقع بینانه ای در مورد حجم و کیفیّت تکالیف وجود دارد. پیشنهاد می شود تا در جهت کیفیّت بخشی به تکالیف دانش آموزان، سیاست های جدیدی اخذ نموده و در بحث آموزش معلّمان در امر طرّاحی تکالیف تصمیمات جدیدی گرفته شود..
ارزیابی ادراکات و انتظارات دانشجویان از سیستم آموزش الکترونیکی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1399- 1400(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از آنجایی که یکی از مشخصه های کیفیت در دانشگاه، تحقق انتظارات دانشجویان از فرآیند خدمات آموزشی است، با بررسی شکاف بین انتظارات و ادراکات دانشجویان، می توان کیفیت این فرآیند را تعیین نمود. لذا هدف پژوهش حاضر، ارزیابی ادراکات و انتظارات دانشجویان از سیستم آموزش الکترونیکی دانشگاه کاشان بود. روش: نوع تحقیق، توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1399-1400 به تعداد 6473 نفر بود که از طریق فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده 192 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته آسیب شناسی آموزش الکترونیکی شامل 57 گویه بسته پاسخ در قالب شش مولفه بر حسب طیف پنج درجه ای استفاده شد. روایی صوری و سازه پرسشنامه تایید شد. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 93/0 برآورد شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین ادراکات و انتظارات دانشجویان در همه ابعاد، تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین ادراکات و انتظارات دانشجویان در مورد کیفیت آموزش الکترونیکی بر حسب جنسیت و معدل، تفاوت معنادار وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج گویای این است که در دانشگاه کاشان در زمینه آموزش الکترونیکی و سامانه مربوط به آن در همه ابعاد، بین انتظارات دانشجویان و ادراک آنها شکاف منفی وجود دارد و دانشگاه باید در جهت افزایش و ارتقای سطح کیفیت خدمات آموزشی تلاش نموده و شرایط و وضعیت بهتری را ایجاد نماید.
Identifying the Cognitive and Emotional Components of Self-Advocacy in Exceptional Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۱ (۲۰۲۵) : Serial Number ۹
19-26
حوزههای تخصصی:
This study aims to identify the cognitive and emotional components of self-advocacy in exceptional learners and examine the external factors that influence their ability to advocate for themselves in educational settings. A qualitative research design was employed, utilizing semi-structured interviews with 29 exceptional learners recruited through online platforms. Theoretical saturation was reached, ensuring comprehensive data collection. NVivo software was used to conduct thematic analysis, identifying key cognitive and emotional factors related to self-advocacy. Participants shared their experiences regarding metacognitive awareness, decision-making, emotional regulation, and external support systems, providing rich qualitative data for analysis. The results indicated that self-advocacy among exceptional learners is shaped by cognitive competencies, including metacognition, decision-making, and information-seeking behaviors, as well as emotional factors such as self-efficacy, resilience, and emotional regulation. Participants who demonstrated strong metacognitive strategies and confidence were more effective self-advocates, whereas those facing anxiety or low self-efficacy struggled to assert their needs. External factors, such as educator support, family involvement, and institutional policies, played a critical role in shaping advocacy experiences. Online networks and digital advocacy resources were identified as valuable tools for enhancing self-advocacy skills. However, institutional barriers, including bureaucratic challenges and lack of awareness among educators, posed significant obstacles for learners. The study highlights the complexity of self-advocacy in exceptional learners, emphasizing the interplay between cognitive awareness, emotional resilience, and external support structures. Enhancing self-advocacy skills requires targeted interventions, including advocacy training, institutional support, and digital resource accessibility.
تدوین الگوی سبک زندگی تحصیلی سلامت محور بر اساس انگیزش ورزشی با نقش تعدیل کنندگی شبکه های اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از ایده های نوظهور و نوپا در حیطه روانشناسی سلامت تحصیلی، سبک زندگی تحصیلی سلامت محور است که چارچوب ارزشمندی جهت اطلاع از شرایط انگیزشی/هیجانی/رفتاری یادگیرندگان فراهم می آورد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل سبک زندگی تحصیلی سلامت محور بر اساس انگیزش ورزشی با نقش تعدیل کنندگی شبکه های اجتماعی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1399-1400به تعداد 10855 نفر بود که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 373 نفر محاسبه گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامت محور صالح زاده و همکاران ، پرسشنامه انگیزش شرکت در فعالیت های ورزشی دیوید مارکلند و پرسشنامه استفاده از شبکه های اجتماعی خدایاری، دانشور حسینی و سعیدی بود. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که انگیزش ورزشی بر سبک زندگی تحصیلی سلامت محور تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی تحصیلی سلامت محور تأثیر معناداری ندارد و شبکه های اجتماعی در تبیین رابطه بین انگیزش ورزشی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دانشجویان نقش تعدیل کنندگی ندارد یافته های پژوهش نشان داد که انگیزش ورزشی بر سبک زندگی تحصیلی سلامت محور تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی تحصیلی سلامت محور تأثیر معناداری ندارد و شبکه های اجتماعی در تبیین رابطه بین انگیزش ورزشی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دانشجویان نقش تعدیل کنندگی ندارد نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان بیان کرد که انگیزش ورزشی راهکار ارزشمندی برای دستیابی به رفتارهای ارتقاء دهنده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور و قابل تعمیم به محیط تحصیلی جهت انطباق و سازگاری با چالش های تحصیلی است .
تأثیر الگوی مدیریّت آموزش در تغییر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانشجو معلّمان رشته آموزش ابتدایی: مطالعه آمیخته با رویکرد مثلث سازی داده ها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش، باهدف بررسی تأثیرِ الگویِ مدیریّتِ آموزشی بر تغییر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانشجو معلّمان رشته آموزش ابتدایی، انجام شد.روش : این تحقیق، از نوع شبه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، به منظور بررسی تغییرات نگرش و پیشرفت تحصیلی دانشجومعلّمان طرّاحی گردید. داده های کمّی از طریق پرسش نامه های نگرش و پیشرفت تحصیلی، جمع آوری شد و برای تحلیل آن ها از آزمون T زوجی استفاده شد. داده های کیفی، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دانشجومعلّمان و استادان آموزش ابتدایی به دست آمد. جامعه آماری شامل دانشجومعلّمان کارشناسی آموزشِ ابتداییِ دانشگاهِ فرهنگیانِ کرمان(پردیس شهید باهنر) بودند که از میان شش کلاس فعّال در نیمسال اول 1403_1402 یک کلاس به طور هدفمند انتخاب و الگوی مدیریّت آموزشی، به طور آزمایشی پیاده سازی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی مدیریّت آموزشی، موجب تغییر نگرش مثبت و بهبود پیشرفت تحصیلی دانشجومعلّمان، در رشته آموزش ابتدایی شده است. دانشجومعلّمان گروه آزمایش، تغییرات معناداری در نگرش و عملکرد تحصیلی خود نسبت به گروه کنترل، نشان دادند. تحلیل های کیفی نیز حاکی از افزایش انگیزه و رضایت آنان از فرایند تدریس و استفاده از روش های فعّال آموزشی بود. نتیجه گیری: این پژوهش، تأثیر مثبت و معنادار الگوی مدیریّت آموزشی بر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانشجومعلّمان را تأیید کرده و پیشنهاد هایی برای بهبود پیاده سازی آن، در محیط های آموزشی ارائه می دهد.
کاربرد نقشه های مفهومی به عنوان ابزار سنجش تکوینی و تأثیر آن بر یادگیری و اضطراب امتحان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نقشه ی مفهومی در سنجش می تواند به فرایند ساخت دانش توسط فراگیر کمک نماید. در کشور ما مطالعات اندکی در حوزه ی اثر سنجش بر یادگیری انجام شده است و اثر سنجش بر اضطراب به عنوان یک عامل بازدارنده یادگیری می تواند تعیین کننده ی کارآمدی آن ابزار باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی نقشه ی مفهومی به عنوان ابزار سنجش تکوینی بر یادگیری درس علوم و اضطراب امتحان دانش آموزان پایه ی ششم ابتدایی انجام شده است.روش ها: روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش دانش آموزان ابتدایی شهر اراک بودند که از بین آن ها دو کلاس پسرانه پایه ی ششم از دو مدرسه ی همسان ناحیه ی یک شهر اراک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به شکل تصادفی یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل گمارده شدند. ابتدا از دو گروه با آزمون محقق ساخته ی علوم ششم و پرسشنامه ی اضطراب امتحان فیلیپس پیش آزمون به عمل آمد. سپس مراحل طی 15 جلسه در گروه آزمایش اجرا گردید. گروه گواه هم به شیوه ی مرسوم آموزش دید. داده ها به وسیله ی آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که نقشه ی مفهومی به عنوان ابزار سنجش تکوینی بر یادگیری درس علوم (347/53F= ) و اضطراب امتحان (222 / 48F=) دانش آموزان پایه ی ششم به طور معناداری اثرگذار است. درواقع شواهد نشانگر آن است که در گروه آزمایش یادگیری علوم نسبت به گروه کنترل افزایش داشته و دانش آموزان عملکرد مناسب تری در آزمون این درس به نسبت گروه گواه داشته اند و نیز اضطراب امتحان در این گروه به نسبت گروه کنترل کاهش یافته است؛ زیرا نشانگان فیزیولوژیکی و رفتاری اضطراب در گروه آزمایش به نسبت گروه گواه کاهش بیشتری داشته است.نتیجه گیری: نقشه ی مفهومی به عنوان ابزار سنجش تکوینی می تواند گزینه ی مناسبی برای رفع مشکلات یادگیری علوم و همچنین ;کاهش اضطراب امتحان و درنتیجه بهبود عملکرد در آزمون باشد.
اثربخشی آموزش اوریگامی (کاغذ تا) بر خودپنداره و مهارت اجتماعی و کمرویی کودکان فلج مغزی دوره اول و دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش اوریگامی بر خودپنداره و مهارت اجتماعی و کمرویی کودکان فلج مغزی دوره اول و دوم ابتدایی بود. روش پژوهش: روش پژوهشی طرح مورد منفرد همراه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان فلج مغزی ارجاع شده به مرکز خیریه دستان سبز یزدان در سال 1403-1402 در شهر اصفهان بود که 7 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. جهت بررسی از پرسشنامه های خودپنداره کودکان پیرز هریس (1969)، مهارت اجتماعی ماتسون (1983) و کمرویی چیک و بریگز (1990) استفاده شد. جهت اندازه گیری خط پایه به مدت 3 جلسه از مراجعین آزمون گرفته شد و در 3 جلسه از جلسات مداخله، متغیرها سنجیده شدند. یک ماه بعد از پایان مداخله، مراجعین یک جلسه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. داده ها با تحلیل دیداری نمودارها و همچنین با استفاده از /تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته: فرضیه تحقیق مبنی بر اینکه آموزش اوریگامی باعث بهبود خودپنداره، مهارت اجتماعی و کمرویی کودکان فلج مغزی دوره اول و دوم ابتدایی می شود تایید گردید. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود مشاوران و... آموزش اوریگامی را جهت بهبود خودپنداره، مهارت اجتماعی و کمرویی کودکان فلج مغزی دوره اول و دوم ابتدایی مورد استفاده قرار دهند.
Identifying the Digital Literacy Needs of Adolescents with Intellectual Disabilities: A Focus Group Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to explore the digital literacy needs, challenges, and support preferences of adolescents with intellectual disabilities to inform inclusive educational practices and policy interventions. A qualitative research design was employed using semi-structured focus group interviews with 20 adolescents aged 13–18 years diagnosed with mild to moderate intellectual disabilities in Taiwan. Participants were recruited through purposive sampling from both inclusive mainstream schools and special education centers. Data collection was conducted through four focus groups, each comprising five participants. The interviews were audio-recorded, transcribed verbatim, and analyzed thematically using NVivo 14 software. Thematic saturation guided the completion of data collection. Trustworthiness was enhanced through triangulated coding, member checking, and maintaining an audit trail. Analysis revealed four overarching themes: (1) access to digital tools and infrastructure, (2) digital skills and usage patterns, (3) social and emotional factors, and (4) support systems and educational strategies. Participants reported limited and unequal access to digital devices, inadequate school resources, and lack of individualized digital instruction. While many adolescents demonstrated basic digital engagement (e.g., opening apps, watching videos), they struggled with more complex tasks such as evaluating online content or engaging in digital communication. Emotional barriers included fear of making mistakes and social comparison with peers. Support from family members and peers emerged as critical, while participants emphasized a need for gamified, visual, and hands-on digital training tailored to their learning styles. Adolescents with intellectual disabilities experience significant barriers to digital inclusion, stemming from infrastructural, cognitive, emotional, and instructional gaps. Addressing these challenges requires context-sensitive, learner-centered interventions and greater collaboration among educators, families, and policymakers to ensure equitable access to digital literacy education.
Self-Praise Themes among Male and Female English and Iraqi Celebrities: A Discourse-Based Study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
125 - 137
حوزههای تخصصی:
This study examines the employment of self-praise in online celebrity culture, particularly the self-presentation strategies adopted by male and female English and Iraqi celebrities on social media. Drawing on the theoretical frameworks of self-presentation, politeness theory, and self-praise, the study examines how male and female celebrities employ self-praise to negotiate their public images, engage with audiences, and enhance their market value. By examining posts on Instagram, Twitter, and Weibo, this study identifies prevalent self-praise strategies, such as explicit self-praise, adapted self-praise, and implicit self-praise, and draws attention to the affordances of platforms like hashtags, character limits, and multimodal content that influence these strategies. Further, this study investigates the degree to which cultural norms, primarily of individualism and collectivism, inform male and female celebrities' practice and perception of self-praise in different cultural settings. The findings suggest that as a global platform for celebrity branding and social validation, self-praise is grounded in the cultural expectations and affordances of given platforms. This study adds to the knowledge of self-presentation in the digital era and offers insights into the intersection of self-praise, gender, celebrity culture, and social media.
تبیین پدیدارشناسی چالش های دوران بلوغ دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ورود به دوران بلوغ و تحولات در پی آن برای دانش آموزان کم توان ذهنی که دارای محدودیت هایی در یادگیری هستند، می تواند برای خود و خانواده آنان سخت و طاقت فرسا باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین پدیدارشناسی چالش های دوران بلوغ دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. روش: روش بررسی براساس رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان دخترکم توان ذهنی در مدارس استثنایی در شهر قم بود. نمونه مورد پژوهش شامل 13 نفر از مادران دانش آموزان دختر کم توان ذهنی که با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند و رعایت اصول اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش 7 مرحله ای کلایزی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حا کی از استخراج 3 مضمون اصلی و 8 مضمون فرعی بود. مضمون های اصلی عبارت بودند از: چالش فردمحور )مقاومت در برابر تغییرات بلوغ، تغییرات خلقی در دوران بلوغ، تغییرات جسمانی دوران بلوغ، تقید به مسائل مذهبی، استقلال یا وابستگی به والدین(؛ چالش خانواده محور )فرسودگی والدین، نحوه آ گاهی دادن به دانش آموز درخصوص بلوغ(؛ و چالش تحصیلی )اختلال در فرایند درسی( بودند که در پژوهش به تفصیل مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مشخص شد که رسیدگی به مشکلات و چالش های دانش آموزان دختر کم توانی ذهنی و خانواده آنان در دوران بلوغ ضروری می باشد و از این رو ارائه خدمات حمایتی و آموزشی برای آنان می تواند از مشکلاتشان بکاهد.
بررسی فراوانی انواع مختلف سبک های یادگیری در دانشجویان رشته ی پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : داﻧﺸﺠﻮیﺎن رﺷﺘﻪ ﭘﺰﺷکی ﺑﺎ ﺣﺠﻢ زیﺎد و ﮔﺴﺘﺮده ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻋﻠﻤی روﺑﺮو ﻫﺴﺘﻨﺪ که اتخاذ روشی صحیح و پیشرفته برای آموزش بهتر و مؤثرتر آنها شایان توجه است. هدف از انجام این مطالعه بررسی فراوانی انواع مختلف سبک های یادگیری در دانشجویان رشته ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان بود. مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی 385 نفر از دانشجویان پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1400-1401 علاوه بر مشخصات دموگرافیک، تحصیلی پرسشنامه ی سبک یادگیری کلب Kollb را تکمیل نمودند. یافته ها: بیشترین فراوانی سبک یادگیری مربوط به سبک همگرا (1/55%) و کمترین مربوط به سبک تطبیق یابنده (4/9%) بود. سبک واگرا و جذب کننده در دانشجویان دختر و سبک تطبیق یابنده و همگرا در دانشجویان پسر بیشتر بود. بین سبک های یادگیری با سن و جنس و مقطع تحصیلی دانشجویان رابطه معناداری مشاهده شد (P<0.05). سبک یادگیری با وضعیت تحصیلی دانشجویان ارتباط معناداری نشان داد هم چنین بین مقطع تحصیلی دانشجویان و همخوانی سبک یادگیری دانشجویان با سبک تدریس اساتید رابطه معناداری مشاهده شد. حدود یک سوم دانشجویان آگاهی کم و یا خیلی کمی از سبک های یادگیری داشتند و نیمی از دانشجویان بیان داشتند که سبک تدریس اساتید با سبک یادگیری آن ها همخوانی کم یا خیلی کم دارد. نتیجه گیری: میزان آگاهی دانشجویان در مورد سبک های یادگیری پایین و هم خوانی تطابق سبک تدریس اساتید با سبک یادگیری دانشجویان اندک هست
سنتزپژوهی مؤلفه های پیش بینی کننده مشکلات یادگیری در دوره پیش دبستانی: داده های مفهومی با رویکرد پاسخ به مداخله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۱۴۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
رویکرد سنتی «شکاف میان هوشبهر و پیشرفت تحصیلی» در شناسایی مشکلات یادگیری، به دلیل پیامدهای منفی روان شناختی، با انتقادهای فراوانی روبه رو شده است. در واکنش به این چالش، بسیاری از نظامهای آموزشی به بهره گیری از الگوی «پاسخ به مداخله» روی آورده اند که بر مداخله زودهنگام، تشخیص پیش دستانه و طراحی برنامه های آموزشی هدفمند تأکید دارد. این رویکرد با استفاده از داده های شناختی دوران پیش دبستان، امکان پیش بینی مشکلات یادگیری را فراهم می سازد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های شناختی پیش بینی کننده مشکلات یادگیری در دوره پیش دبستان انجام شده است. روش این پژوهش سنتزپژوهی یا فراترکیب کیفی بود که در سه مرحله تعیین سؤال پژوهش، شناسایی و نقد نظام مند مطالعات و تحلیل عمیق یافته ها انجام شده است. پس از جستجوی گسترده در پایگاههای علمی و غربالگری 48 پژوهش منتشرشده بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲، تعداد ۱۳ مطالعه مرتبط انتخاب و با روش تحلیل مضمون بررسی شدند. نتایج تحلیلها به استخراج شش مؤلفه کلیدی شامل پردازش دیداری، پردازش شنیداری، آگاهی واج شناختی، حافظه فعال دیداری-فضایی، کارکردهای اجرایی و مهارتهای حرکتی ظریف منجر شد که در پیش بینی و پیشگیری از مشکلات یادگیری نقشی اساسی دارند. بهره گیری از این مؤلفه ها در طراحی برنامه های غربالگری، آموزشی و توان بخشی در دوره پیش از دبستان می تواند از بروز یا تشدید اختلالات یادگیری در دوران دبستان جلوگیری کند. این یافته ها بر اهمیت شناسایی زودهنگام، مداخله هدفمند و اصلاح رویکردهای تشخیصی موجود در حوزه اختلال یادگیری تأکید دارند و می توانند مبنایی برای تدوین سیاستهای آموزشی و حمایتی پیشگیرانه و مؤثر در دوره پیش دبستان باشند.
جایگاه «گفت وشنود میان -فرهنگی» در اندیشه های پائولو فریره و ارائه دلالتهای تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۱۹۶-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی جایگاه گفت وشنود میان- فرهنگی در اندیشه های انتقادی پائولو فریره و ارائه دلالتهای تربیتی آن برای بهبود و توسعه نظام آموزشی کشور است. روش به کار رفته در این پژوهش روش تحلیلی - استنتاجی است و برای گردآوری داده های پیرامون مقوله گفت وشنود میان- فرهنگی از همه نظرات و اندیشه های فریره استفاده شده است. تحلیل و بررسیهایی که از مبانی فلسفی (انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی) فریره درباره جایگاه گفت وشنود میان- فرهنگی به دست آمده حاکی از آن است که دلالتهای تربیتی فریره بر گفت وشنود یا دیالوگ تأکید دارند. با تأکید بر مبانی انسان شناختی در این پژوهش، اصول تربیتی اعم از خودآگاهی انتقادی، دیگری، آزادی اندیشه، تعامل متواضعانه و درک متقابل فرهنگی استنتاج شده است. فریره با در نظر گرفتن گفت وشنود میان- فرهنگی به مثابه عامل شکست سکوت فرهنگهای حاشیه ای و ستمدیده در اهداف آموزشی، تأکید کرده روی تربیت انسانی فعال و شهروندی آزاد و آینده نگر که مایل به تغییر وضعیت موجود خویش از راه گفت وشنود با دیگر فرهنگهاست. وی با پیشنهاد بهره گیری از روش تدریس بحث و گفت وشنود میان فرهنگهای متفاوت و نیز توصیه به برقراری روابط افقی و ارتباط متقابل مربی با متربیان، محتوا و برنامه درسی را عامل مهم بهبود و پاسخگوی روابط میان- فرهنگی می داند که حل مسئله و گفت وشنود در آن نقشی مهم دارند.
رابطه سواد رسانه ای با نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و عملکرد تحصیلی، در دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۲۱۶-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان سواد رسانه ای با نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان، انجام شده است. نوع پژوهش، توصیفی و روش آن رگرسیون بود. جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان دختر پایه هشتم منطقه 6 آموزش وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش 150 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه سواد رسانه ای تامن (1995) و پرسشنامه میزان و نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی رسول آبادی (1394) بود. معدل دروس دانش آموزان نیز به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که هر چه میزان سواد رسانه ای دانش آموزان بیشتر باشد، مدیریت آنها بر میزان و نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بیشتر است. مدیریت زمان و جلوگیری از هدر رفتن آن و همچنین استفاده مطلوب از امکانات این فضا، در نهایت منجر به عملکرد تحصیلی بهتر می شود. راهکار علمی حاصل از این پژوهش، مبتنی بر این است که یادگیری مهارتهای سواد رسانه ای در نوجوانان سبب می شود آنان به مرحله خودمختاری ذهنی دست یابند و از مصرف کننده منفعل فضای مجازی به مخاطبانی هوشمند تغییر نقش بدهند. دستیابی به این مرحله از دانش و مهارت، سبب افزایش کیفیت زندگی دانش آموزان در همه عرصه ها، به ویژه عملکرد تحصیلی آنان می شود.
Designing a human resource development model for employees of municipalities in Tehran Province(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۱ , ۲۰۲۵
85 - 104
حوزههای تخصصی:
Human resources are the most crucial components of any organizational structure and developing a human resource model to improve the efficiency of organizations is crucial. This research aimed to design a human resource development model for municipal employees in Tehran province. To serve that end, a qualitative design was adopted and data was collected and analyzed based on grounded theory approach. The target population in this research included university professors and experts in human resource management. A total of 15 participants were selected for interviews using snowball sampling until theoretical saturation was achieved. The participants included both male and female with at least seven years of experience in their profession. The research utilized a semi-structured interview to establish a human resource development model for municipal employees. The interview prompts were developed by examination of various national and international models. Subsequently, indicators were identified through open coding and classified into components, and dimensions through axial and selective coding. Ultimately, 4 dimensions, 19 components, and 135 indicators were established for the human resource development model for municipal employees. Finally, the paper provides some implications for an enhanced efficiency in the performance of Tehran province municipalities considering the developed human resource model.
تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر بازی وارسازی بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در تلاش است تا با یک طراحی آموزشی مناسب، تأثیر بازی وارسازی را بر خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی بررسی کند. این پژوهش به شیوه شبه آزمایش و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری در این پژوهش دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهرستان ساری در سال 1402-1403 بودکه بر اساس نمونه گیری در دسترس،63 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب و د ر دو گروه آزمایش( 31 نفر) و کنترل( 32 نفر) به طور تصادفی قرار گرفتند و طراحی فرآیند یادگیری و آموزش در پلت فرم اجوچال برای گروه آزمایش اجراء شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه خودپنداره تحصیلی یسن چن (2004) بر اساس پژوهش های معتبر است که روایی صوری و محتوایی آن، مورد تأیید گزارش شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (محاسبه میانگین و انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی، استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس یک متغیره و تحلیل کواریانس چند متغیره در سطح معناداری 05/0=α، انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت نمرات بین پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل، معنادار است و طراحی آموزشی مبتنی بر بازی وارسازی بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر موبایل مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر تاب آوری، استرس ادراک شده و عملکرد دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مهارت های برقراری ارتباط مؤثر برای زندگی انسان ها بسیار حیاتی است و یک راه بهبود آن آموزش می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر موبایل مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر تاب آوری، استرس ادراک شده و عملکرد دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی ایران می باشد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون است که برروی 89 نفر از دانشجویان کارشناسی تکنولوژی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1401 انجام شد. پس از نمونه گیری به روش سرشماری آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر به صورت مبتنی بر موبایل ارائه شد. پرسشنامه های استاندارد قبل و بعد از مداخله توسط نمونه ها تکمیل شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری و نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تاب آوری دانشجویان در زیرمولفه های اعتماد به غرایز فردی و تحمل عاطفه منفی (001/0>P) و کنترل (026/0=P) و عملکرد آنها در زیرمولفه های گوش دادن (001/0>P)، تنظیم عواطف (041/0=P) و بینش در ارتباط (001/0=P) بعد از آموزش افزایش معنی داری داشت اما بین استرس ادراک شده دانشجویان قبل و بعد از آموزش اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت (931/0=P). همچنین در میان متغیرهای دموگرافیک، بین متغیر جنسیت با تاب آوری (041/0=P)، استرس ادراک شده (045/0=P) و عملکرد (021/0=P) ارتباط آماری معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر موبایل مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر چندین زیرمولفه از تاب آوری و عملکرد دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل مؤثر بود اما این آموزش برروی استرس ادراک شده دانشجویان تأثیری نداشت.