فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تعلیم وتربیت نقش مهمی در افزایش مهارت ها ازجمله مهارت های اجتماعی دارد. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد رسانه ای و مهارت های اجتماعی با میانجی گری تفکر انتقادی دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان ایرانشهر در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل داد که از بین آن ها تعداد 200 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990)، سواد رسانه ای فلسفی (1393) و تفکر انتقادی ریکتس (2003) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین سواد رسانه ای و تفکر انتقادی با نمره کل مهارت های اجتماعی و مؤلفه های آن وجود داشت (05/0P<). نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که مدل برازش مناسبی داشت و تفکر انتقادی نقش میانجی در رابطه بین سواد رسانه ای و مهارت های اجتماعی دانش آموزان داشت )05/0P<). براساس نتایج پژوهش حاضر می توان دریافت که سواد رسانه ای و تفکر انتقادی نقش اثرات مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارد و در برنامه های آموزشی باید مورد توجه قرار گیرد.
Iranian EFL Teachers’ Perceptions of Reflective Skills: A Qualitative Study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۴, Autumn ۲۰۲۵
11 - 27
حوزههای تخصصی:
While there are varying perspectives on the bases of reflective practice within the teaching context, there is a broad consensus that reflection is fundamental to building a teacher's professional identity and improving their development. This study sought to investigate the perceptions of EFL teachers of reflective skills of Iranian effective teachers. To this end, a grounded theory design was used. Participants consisted of 30 conveniently selected female intermediate EFL learners from a language institute in Mashhad. For data collection, semi-structured interview and written reflective journal were used. Data analysis was done through manual thematic analysis via open, axial and selective coding. The results showed the following perceptions of EFL teachers of reflective skills of Iranian EFL effective teachers: 1. Behaving in a socially acceptable manner; 2. Being able to motivate students; 3. Managing classroom; 4. Attending to students' diversity of needs; 5. Planning appropriate teaching and evaluation methods and strategies; etc. Moreover, according to the results, the least important reflective skills of Iranian EFL effective teachers were attending to students' diversity of needs, and being able to motivate students. In addition, the most important reflective skills of Iranian EFL effective teachers were evaluating one's own teaching, making appropriate modifications in one's own teaching, thinking skillfully, planning appropriate teaching and evaluation methods and strategies, and managing classroom. The results have some implications for policymakers, teacher educators, authorities in charge of recruiting teachers.
تاثیر آگاهی معلمان از رویکردهای ارزشیابی کیفی - توصیفی بر انگیزه تحصیلی و اضطراب یادگیری با نقش میانجی گری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
83 - 101
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : یکی از مهم ترین پیامدهای متوجه نظام آموزشی استفاده از رویکرد سازنده گرایی با تأکید بر ارزشیابی کیفی– توصیفی آموخته های دانش آموزان است. اما برخی معلمان به دلیل عدم آگاهی با این نوع ارزشیابی مخالفت می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آگاهی معلمان از رویکردهای ارزشیابی کیفی - توصیفی بر انگیزه تحصیلی و اضطراب یادگیری با نقش میانجی گری پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ششم ابتدایی انجام شد. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی - همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان و معلمان پایه ی ششم ابتدایی استان اردبیل، می باشد که در سال تحصیلی 1401-1400 مربوطه مشغول به تحصیل و کار هستند.ابزاهای اندازه گیری شامل 4پرسشنامه است که بعد از تکمیل آنها توسط معلمان و دانش آموزان جمع آوری وتجزیه وتحلیل وبعد از نمره گذاری،داده های به دست آمده نرمافزارspss باروش آماری کیفی-توصیفی واستنباطی موردتجزیه وتحلیل قرار دادیم.برای معادلات ساختاری از برنامه smartPlSاستفاده شده است. یافته ها : آگاهی معلمان از رویکردهای ارزشیابی کیفی – توصیفی با میانجی گری پیشرفت تحصیلی 4/89 درصد از تغییرات انگیزه ی تحصیلی را پیش بینی می کند و تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین آگاهی معلمان از رویکردهای ارزشیابی کیفی – توصیفی با میانجی گری پیشرفت تحصیلی 8/89 درصد از تغییرات اضطراب یادگیری را پیش بینی می کند و تأثیر منفی و معنادار دارد. بحث و نتیجه گیری: آگاهی معلمان از رویکردهای ارزشیابی کیفی - توصیفی باعث بالارفتن شناخت معلم از فراگیر و ارزشیابی مناسب با خصوصیات آن می شود که این عمل باعث بالا رفتن اعتماد به نفس و انگیزه ی تحصیلی در دانش آموز می شود.
طراحی و اعتبارسنجی مدل برنامۀ توانمندسازی معلمانِ دانش آموزان با نیازهای ویژه در مدارس عادی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
55 - 88
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از فراگیرسازی، اطمینان حاص ل ک ردن از ای ن موض وع مه م است که تمام اف راد، از حق وق، فرص ت ها و پ ذیرش براب ر برخوردارن د. یکی از عناصر مهم در آموزش فراگیر، بحث توانمندی معلمان در ارائه این مدل از آموزش هاست. روش ها : این پژوهش به روش آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. در بخش کیفی پژوهش، اطلاعات مورد نیاز از طریق انجام 25 مصاحبه نیمه ساختارمند با متخصصان آموزش های تلفیقی-فراگیر که با روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی)، انتخاب شده بودند و نیز با بررسی 33 مورد از متون و اسناد مرتبط با موضوع، جمع آوری شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل مضمون با رویکرد قیاسی، تجزیه و تحلیل گردید. سپس کدهای حاصل از انجام مصاحبه ها با داده های استخراج شده از اسناد، تجمیع شد. براساس نتایج بخش کیفی، مدل پیشنهادی برنامه توانمندسازی معلمانِ دانش آموزان با نیازهای ویژه ارائه شد. در بخش کمی، با استفاده از روش دلفی فازی، اعتبار سازه ای مدل ارائه شده در بخش کیفی، با کمک شاخص متوسط واریانس استخراج شد و پایایی گویه های متغیرهای پنهان مدل، با کاربرد تکنیک آلفای کرونباخ، محاسبه گردید. یافته ها: یافته های این پژوهش، الگوی مطلوب برنامه توانمندسازی معلمانِ دانش آموزان با نیازهای ویژه مدارس عادی ابتدایی را به دست داد که در آن ویژگی ها و مصادیق عناصر؛ شامل مواد و منابع یادگیری، فعالیت های یادگیری، زمان آموزش و گروه بندی، شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بودند که استفاده از این الگو می تواند برنامه ریزان و مجریان را در تشخیص و تعیین ویژگی های مطلوب عناصر و مؤلفه های برنامه توانمندسازی معلمانِ دانش آموزان با نیازهای ویژه به خصوص در مدارس عادی دوره ابتدایی راهنمای نماید و یاری رساند.
جستاری نظام مند بر مدیریت استعداد معلمان: ابعاد، مؤلفه ها و الگوی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
175-200
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و نشانگرهای مدیریت استعداد معلمان انجام شد. روش تحقیق از نظر ماهیت کاربردی و در زمره پژوهش های کیفی و از نوع فراترکیب (متاسنتز) است که با استفاده از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شده است. جامع ه ای ن پژوه ش، کتاب ها و مق الات علمی پژوهشی منتشرشده در پایگاه های معتبر خارجی از س ال 2000 ت ا 2025، در ارتباط با واژگان مرتبط با موضوع مدیریت استعداد معلمان بوده اند. درنهایت 53 مقاله تحلیل شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا و برای تحلیل داده ها از کدگذاری خط به خط، در قالب کدهای باز (نشانگرها)، اس تفاده شد. سپس کدهای باز در حوزه های مرتبط در کدهای محوری (مؤلفه ها) و درنهایت در کدهای اصلی (ابعاد) سازماندهی شدند. یافته ها نشان می دهد مدیریت استعداد معلمان مدیریت استعداد معلمان شامل سه بعد و هر بعد شامل دو مؤلفه است. بعد شناسایی استعداد: «سیاست ها، اهداف و ساختار» و «آزمون های استاندارد و سازوکار بازخورد»، بعد پرورش استعداد: «آموزش عملی و مهارتی» و «اشتیاق و استقامت» و بعد حفظ و نگهداشت استعداد: «حمایت و انگیزش مادی» و «فرهنگ و انگیزش معنوی». الگوی مفهومی مدیریت استعداد معلمان بر اساس یافته ها ارائه شده است.
An Evaluation of Sociolinguistic Features of the Vision Series Based on Teachers' and Students' Perceptions
حوزههای تخصصی:
Teachers' and students’ perceptions play a crucial role in textbook evaluation. This paper examines English teachers' and students' perception of sociolinguistic features of Vision text books at senior high schools in Iran. To do so 5 male English teachers from various provinces of Iran, namely: Ilam, Lorestan, Kermanshah and Khouzestan, with an age range between 25 and 44, with 4 to 20 years experience and with a variety of academic degrees (1 PhD, 2 masters, 2 bachelors) were chosen to participate in the study, along with 5 high school students (1 grade 10, 2 grade 11 and 2 grade 12). The semi-structured interview consisted of 7 items, used to obtain participants' perceptions regarding textbook sociolinguistic features. An inductive and deductive thematic analysis was used to analyze the data. The target culture, gender and religion were represented in the deductive phase of analysis, and new themes emerged from the data in the inductive phase, including representation of races and ethnicities, dress codes, and traditions and customs. According to the findings, the majority of teachers and students believe that newly published EFL textbooks do not provide opportunities for students to improve their communicative competence and cultural awareness in the target language. Furthermore, they believed that male characters dominated the Vision series' texts and illustrations and Islamic ideology was dominant in the Vision series. Teachers, students, and ELT administrators, as well as textbook designers and materials creators, may benefit from the results of this study.
A Discourse Analysis of Complaint Letters Written by Native Speakers
حوزههای تخصصی:
Due to the major political and economical changes in the world, international relations have expanded significantly, and English is widely recognized as a global language by many countries. Hence, in order to succeed in international relations, the non-native writers should be proficient in using English in different types of discourses including their letter writings. The purpose of this study was to analyze features of complaint letters written by native English speakers and explore the politeness strategies of those letters which learners of English may fail using appropriately. For this purpose, thirty authentic letters were chosen from the book “How to write better letters” edited by Chappell (2006). Through Halliday’s notion of lexical density, Cook’s expressed features of genre identification and Brown and Levinson’s model of politeness strategies, the collected data were analyzed. The analysis of the results showed that the native complaint letter writers mostly relied on ‘personal references’, ‘conjunction cohesion’, ‘repetition’, ‘substitution cohesion’, and ‘indirect negative politeness strategies’ in their writings. Language teachers and syllabus designers can use these results to make the foreign learners of English learn about social aspects of language and direct them to use the pragmatic elements in their letters.
The Impact of the School's Ethical Climate on Academic Engagement with an Emphasis on the Mediating Role of Achievement Emotions in Students
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to determine the impact of the school ethical climate on academic engagement, emphasizing the mediating role of achievement emotions in students. This research was applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of method. The statistical population included all female 11th and 12th-grade students in Zahedan during the 1404-1403 academic year, totaling 29,588 students. Based on the Krejcie-Morgan table, a sample size of 379 students (198 from 11th grade and 181 from 12th grade) was selected. The research tools included the Victor and Cullen Ethical Climate Questionnaire (1988), the Achievement Emotions Questionnaire by Pekrun et al. (2005), and the Academic Engagement Questionnaire by Reeve and Tseng (2011). The validity of the questionnaires was established through content validity, and their reliability was assessed using Cronbach's alpha coefficients: 0.88 for the ethical climate questionnaire, 0.86 for the achievement emotions questionnaire, and 0.80 for the academic engagement questionnaire. Data analysis involved Pearson correlation coefficient and path analysis tests. The findings indicated that the school ethical climate had a direct positive effect on academic engagement and positive achievement emotions and a direct negative effect on negative achievement emotions. Additionally, positive achievement emotions had a direct positive effect on students' academic engagement, while negative achievement emotions had a direct negative effect. The results also highlighted that achievement emotions play a mediating and indirect role in the influence of the school ethical climate on students' academic engagement.
The Effect of Emotional Self-Regulation Training on Assertiveness Skills and Motivational Beliefs in Students
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to determine the effect of emotional self-regulation training on assertiveness skills and motivational beliefs in students.The research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group.From the statistical population, which included all sixth grade female students of Mirjaveh in the academic year of 1997-1998, using the purposeful sampling method, 40 people were randomly replaced in two experiment and control groups.The tools used were Gambrill and Ritchie's Daring Questionnaire (1975) and Motivational Strategies for Learning Questionnaire (1990).Covariance analysis method was also used to analyze the data. The results of the research showed that emotional self-regulation training was effective on students' assertiveness skills and motivational beliefs (p<0.01). Also, the effect of emotional self-regulation training on the components of motivational beliefs such as increasing self-efficacy and reducing exam's anxiety has also been positive and significant (p<0.01). But the results of the effect of emotional self-regulation training on internal valuation were not significant (p<0.05).Considering the negative consequences of weak motivational beliefs and assertiveness skills in students; Therefore, in order to strengthen these variables, it is suggested that emotional self-regulation be taught to students by teachers and education planners in the form of class discussions or empowerment workshops.
نقش اعضای گروه توان بخشی افراد با آسیب شنوایی و آزمون های شنوایی رفتاری و عینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وظایف اعضای گروه توان بخشی افراد با آسیب شنوایی دارای اهمیت زیادی است. در این راستا، ضرورت دارد کودکان و نوجوانان با آسیب شنوایی، والدین آنها و معلمان به اطلاعات کافی در این زمینه دسترسی داشته باشند. علاوه براین، بهتر است آنها با آزمون های شنوایی رفتاری و عینی آشنا شوند. این پژوهش با هدف بررسی نقش اعضای گروه توان بخشی افراد با آسیب شنوایی و آزمون های شنوایی رفتاری و عینی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از 26 مقاله یا کتاب موجود در پایگاه های علمی معتبر در فاصله زمانی 2011 تا 2023 استفاده شد. نتیجه گیری: کودکان و نوجوانان با آسیب شنوایی و والدین آنها به اطلاعات تخصصی در حوزه توان بخشی و وظایف اعضای این گروه نیاز دارند و باید از اعضای گروه توان بخشی کمک بگیرند. توان بخشی و بازپروری بر یادگیری مهار ت های مختلف تأ کید دارند. البته توان بخشی بر یادگیری مهارت های جدید تأ کید می کند ولی بازپروری بر یادگیری مجدد مهارت های از دست رفته تمرکز دارد. به طور کلی، اعضای گروه توان بخشی شامل پزشکان و ارائه دهندگان خدمات پزشکی، متخصص مداخله زودهنگام، متخصص توان بخشی شفاهی، آسیب شناس گفتار و زبان، متخصص زبان اشاره، معلم ویژه، روان شناس، مشاور و شبکه های اجتماعی می شود. ضرورت دارد که اعضای این گروه با یکدیگر همکاری کنند تا نیازهای کودکان با آسیب شنوایی و خانواده های آنها را برآورده سازند. علاوه براین، آزمون های شنوایی به دو دسته عینی و رفتاری تقسیم می شوند که هر یک انواع مختلفی دارند. بنابراین، آ گاهی از نقش اعضای گروه توان بخشی افراد با آسیب شنوایی و آزمون های شنوایی رفتاری و عینی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
Teacher–Student Interaction Quality and Academic Motivation in Neurodivergent Learners: The Mediating Role of Social Relatedness(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the effect of teacher–student interaction quality on academic motivation in neurodivergent learners, with social relatedness examined as a mediating variable. A descriptive correlational design was employed using a sample of 403 neurodivergent secondary school students in Slovenia, selected based on Krejcie and Morgan’s sampling table. Standardized instruments were used to assess teacher–student interaction quality, social relatedness, and academic motivation, all measured on 7-point Likert scales. Data were analyzed using Pearson correlation in SPSS-27 to explore bivariate associations and Structural Equation Modeling (SEM) in AMOS-21 to test the hypothesized mediating model. Model fit was evaluated using multiple indices, including χ²/df, GFI, AGFI, CFI, TLI, and RMSEA. The results indicated significant positive correlations among all variables: teacher–student interaction quality was positively correlated with social relatedness (r = .61, p < .001) and academic motivation (r = .55, p < .001), while social relatedness was strongly correlated with academic motivation (r = .67, p < .001). The SEM analysis showed an acceptable model fit (χ²/df = 2.35, CFI = 0.97, RMSEA = 0.057). Teacher–student interaction quality had significant direct effects on both social relatedness (β = .61, p < .001) and academic motivation (β = .26, p < .001). Social relatedness significantly predicted academic motivation (β = .58, p < .001), and also mediated the relationship between teacher–student interaction and academic motivation (indirect β = .35, p < .001), confirming a partial mediation model. The findings underscore the critical role of social relatedness in explaining how supportive teacher–student interactions enhance academic motivation among neurodivergent learners. Educational interventions that strengthen relational dynamics in inclusive classrooms may foster higher motivation and academic engagement in this population.
اثربخشی بازی درمانی بر تنظیم هیجان، شایستگی های اجتماعی و تاب آوری در کودکان 6 تا 10 سال با اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی بر تنظیم هیجان، شایستگی های اجتماعی و تاب آوری در کودکان 6 تا 10 سال با اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل تمام کودکان 6 تا10 ساله با اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مرکز مشاوره کرج در سال 1402-1403 بود که از که از این میان 30 نفر با توجه به مصاحبه بالینی دو روانشناس و نمره برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی لایبویتز (۱۹۸۷) به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه ( ۱۵ نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه تنظیم هیجان، شایستگی اجتماعی و تاب آوری برای کودکان اجرا شد. افراد به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند و گروه آزمایش ۸ جلسه بازی درمانی آدلری دریافت کرد درحالی که گروه کنترل مداخله خاصی دریافت نکرد. یافته ها : برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش، بازی درمانی نقش مؤثری در بهبود تنظیم هیجان، شایستگی های اجتماعی و تاب آوری در کودکان دارای اضطراب اجتماعی دارد. نتیجه گیری: از آن جایی که بازی درمانی بر اساس انعکاس رفتار کودک صورت می گیرد و کودک نسبت به اعمال و رفتار خودآگاه شود، بر بهبود تنظیم هیجان، شایستگی های اجتماعی و تاب آوری کودکان اثربخش است.
اثربخشی شن بازی درمانی بر بهبود روحیه علمی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، اثربخشی شن بازی درمانی بر بهبود روحیه علمی دانش آموزان پایه دوّم ابتداییِ شهرِ کرمان بود.روش : این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. جامعه این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر پایه دوّم کرمان در سال تحصیلی 1403_1402 بود. برای انتخاب نمونه آماری، از نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. به این منظور، 50 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوّم ابتدایی، به طور تصادفی انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند(25 دانش آموز گروه آزمایش و 25 دانش آموز گروه کنترل). ابزار اندازه گیری برنامه گام به گام بازی درمانی و پرسشنامه روحیه علمی دانش آموزان محقّق ساخته بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بر اساس سطح معنی داری بین شن بازی درمانی و روحیه علمی دانش آموزان، رابطه خطی برقرار است. از سوی دیگر، مقدار اثر برای هر یک از این متغیّرها نیز، در ستون اندازه اثر در مدل تحلیل کوواریانس دیده شد. هر چه مقدار این ستون برای هر یک از سطرها بیشتر باشد، تأثیر آن روی متغیّر وابسته بیشتر است. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، عرض از مبدأ برای مدل رگرسیونی با افزایش هر واحد شن بازی درمانی مقدار 167/11 واحد روحیه علمی دانش آموزان افزایش و مثبت و معنادار شد. نتیجه گیری: با توجّه به این نتایج، می توان گفت که بهبود روحیه علمی از طریق شن بازی به صورت دیداری و کلامی، به کودکان در درک این مفاهیم کمک می کند. حمایت دیداری، آن ها را قادر می سازد تا تصویری ذهنی از اشیا، اطّلاعات و نگرش های اطراف خود ایجاد کند و درک دیداری و کلامی را برای آن ها آسان سازد و به تقویّت مهارت های ارتباطی بین آن ها، دوستان و معلّمانشان کمک کند. همچنین تفکّر عینی و تجارب بیرونی در زمینه احساسات به دلیل محدودیّت در تجسّم و خیال پردازی و تمرکز بر امور ساده بیرونی رخ می دهد که از طریق شن بازی تخیّلات کودک تقویّت شده و تفکّر عینی کاهش می یابد؛ بنابراین شن بازی نقش پررنگ و با اهمّیّتی در روحیه علمی (خلّاقیّت، تلاش مستمر، اعتماد به نفس، توانایی کار گروهی و تفکّر انتقادی) دانش آموزان دارد.
مقایسه تاثیرآموزش احیاء قلبی-ریوی پایه به دو روش آموزش چهره به چهره و نمایش فیلم بر آگاهی و مهارت پرسنل جدیدالورود پرستاری و مامایی در دوران محدودیت های کرونا 1401(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ایست قلبی ریوی یک وضعیت اورژانسی حاد ومهم است که اکر بلافاصله انجام شود شانس زنده ماندن فرد تا سه برابرافزایش می یابد. کسب دانش احیای قلبی ریوی برای پرسنل جدید الورود از موارد آموزشی است که توجه وبژه ای به آن شده است.این مطالعه با هدف مقایسه تاثیرآموزش احیا قلبی-ریوی به دو روش آموزش چهره به چهره و نمایش فیلم بر آگاهی و مهارت پرسنل جدیدالورود پرستاری و مامایی مرکز آموزشی-درمانی فاطمیه در دوران محدودیت های کرونا 1401 صورت گرفت. روش کار: دراین مطالعه نیمه تجربی دو گروهی قبل و بعد 84 نفر پرسنل جدید الورود پرستاری و مامایی به روش تصادفی به دوگروه آموزش چهره به چهره و نمایش فیلم تقسیم شدند. اطلاعات در سه مرحله قبل ازمداخله، بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله به روش چک لیست مشاهده جمع آوری شد.ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه جمعیت شناختی،پرسشنامه سنجش آگاهی و چک لیست سنجش مهارت بود داده ها با نرم افزار SPSSنسخه 20تحلیل شد یافته ها: میانگین اختلاف آگاهی و مهارت بین بلافاصله بعد از آموزش و قبل آموزش در گروه آموزش چهره به چهره به طور معنی داری بیشتر از آموزش بافیلم بوده است (P< 0.001). همچنین میانگین اختلاف آگاهی و مهارت بین یکماه بعد از آموزش و قبل آموزش در دو گروه مثبت بوده و در گروه آموزش چهره به چهره به طور معنی داری بیشتر از آموزش بافیلم بوده است . نتیجه گیری: میتوان چنین پیشنهاد داد که هر دو روش آموزشی در بالابردن سطح عملکرد و آگاهی پرسنل جدیدالورود تاثیر داشته است، اما تاثیر روش آموزشی چهره به چهره بالاتر بوده است. با توجه به بروز همه گیری کرونا و عدم امکان تجمعات بالا و از سمت دیگر وقت گیر بودن و دشواری های آموزش عملی و حضوری، استفاده از آموزش با شیوه فیلم توصیه میشود
تحلیل محتوای کمی رفتار سازشی در کتاب مطالعات اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی: یک رویکرد قیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب مطالعات اجتماعی دوره متوسطه دوم دانش آموزان با کم توانی ذهنی از نظر توجه به بحث های ده گانه رفتار سازشی بود. پژوهش با روش تحلیل محتوای کمی از نوع قیاسی انجام شد. جامعه آماری شامل سه کتاب مطالعات اجتماعی پایه های دهم، یازدهم و دوازدهم دوره متوسطه دوم دانش آموزان با کم توانی ذهنی در سال تحصیلی 1402-1403 بود. به دلیل محدودیت حجم جامعه آماری، نمونه گیری انجام نشد و با روش سرشماری، تمام متن هر سه کتاب تحلیل محتوا شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل سیاهه تحلیل محتوا بود که روایی آن به وسیله متخصصان تأیید شد. پایایی ابزار با روش توافق نمره گذاران سنجش شد که ضریب توافق 91 درصد به دست آمد. واحد تحلیل، جمله ها و تصاویر موجود در درس ها بود که با روش قیاسی تحلیل شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که به ترتیب بیشترین فراوانی رفتار سازشی در کتاب مطالعات اجتماعی پایه دهم مربوط به مقوله های امور اجتماعی، امور شغلی و ارتباط و کمترین فراوانی به مقوله های خودمراقبتی، خودهدایتی و استفاده از امکانات جامعه مربوط بوده است. در کتاب مطالعات اجتماعی پایه یازدهم به ترتیب بیشترین فراوانی به امور شغلی، امور اجتماعی و ارتباط و کمترین فراوانی شامل خودمراقبتی، امور تحصیلی و اوقات فراغت بود. در کتاب مطالعات اجتماعی پایه دوازدهم بیشترین فراوانی به امور اجتماعی، سلامتی و ایمنی و امور شغلی و کمترین فراوانی به اوقات فراغت، امور تحصیلی و خودمراقبتی مربوط بوده است. همچنین در مجموع هر سه کتاب بیشترین فراوانی مقوله های رفتار سازشی شامل امور اجتماعی، امور شغلی و ارتباط و کمترین فراوانی شامل خودمراقبتی، امور تحصیلی و اوقات فراغت بود. این نتایج بر ضرورت توزیع محتوایی متناسب مقوله های گوناگون رفتار سازشی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی تأکید دارد.
واکاوی موانع و راهکارهای توسعه قصه گویی کلاسی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۸
107 - 121
حوزههای تخصصی:
هدفهدف: علیرغم شواهد تجربی ارزشمند در خصوص بروندادهای قصه گویی کلاسی، این روش چندان موردتوجه مدارس نبوده است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر شناسایی موانع و راهکارهای توسعه قصه گویی در مدارس ابتدایی ایران بود. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ بنیان فلسفی مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایی است. روش پژوهش کیفی و راهبرد مورداستفاده، تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر رهیافت عرفی بوده و میدان مطالعه مدارس ابتدایی شهر سنندج بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش 11 نفر از معلمان مدارس ابتدایی در سال تحصیلی 04-1403 بودند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و هر مصاحبه حدود 45 دقیقه به طول انجامید. داده های متنی با استفاده از کدگذاری و مقوله بندی تحلیل شدند و با روش زاویه بندی تحلیل گر، از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. یافته ها: یافته ها بیانگر دستیابی به 52 مانع توسعه قصه گویی بود که در 12 مؤلفه و 4 بعد فردی، فرهنگی، سازمانی و آموزشی دسته بندی شدند. یافته ها همچنین بیانگر شناسایی 34 راهکار توسعه قصه گویی در مدارس بودند که در 9 مقوله دسته بندی شدند. مقوله های احصا شده عبارت از مدرسه قصه گو، پداگوژی داستان وار، نظام آموزشی قصه گو، دانش آموز قصه گو، جشنواره ها و مناسبت ها، جامعه دوستدار قصه، تعامل قصه و تکنولوژی، کارگاه های قصه گویی و قصه گویی درمانگر بودند. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش به کارگیری راهکارهایی همچون توانمندسازی حرفه ای معلمان، بازنگری در سیاست های آموزشی، ایجاد بسترهای ساختاری و فرهنگی حمایتگر در حوزه قصه گویی و نهادینه سازی رویکرد روایت محور در برنامه های درسی و ارتقای فرهنگ قصه گویی می تواند زمینه ساز بهره مندی نظام آموزشی از مزایای شناختی، عاطفی، زبانی و اجتماعی قصه گویی باشد.
واکاوی نقش فناوری های موبایلی در تحول محیط های یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی چالش های طراحی یادگیری سیار و تأثیر فناوری های موبایلی بر مرزهای یادگیری رسمی و غیررسمی می پردازد. هدف آن تحلیل تجربیات یادگیرندگان، معلمان و طراحان آموزشی در محیط های سیال و کشف فرصت ها و چالش های مرتبط با جابجایی و تعاملات یادگیری است. در این راستا، از روش شناسی کیفی استفاده شده که شامل جمع آوری داده های متنی از 40 مطالعه موردی از محیط های مختلف آموزشی مانند دانشگاه ها، مدارس، مراکز آموزش حرفه ای و کارگاه های آنلاین است. همچنین، داده های کیفی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 32 یادگیرنده و 7 معلم جمع آوری شده است. این مصاحبه ها بر تأثیرات فناوری های موبایلی بر فرآیندهای یادگیری، تغییرات در مرزهای یادگیری رسمی و غیررسمی و چالش های ناشی از آن ها تمرکز دارد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده می شود که به شناسایی مفاهیم کلیدی و الگوهای اجتماعی و فرهنگی یادگیری سیار کمک می کند. یافته ها نشان می دهند که یادگیری سیار با چهار چالش عمده روبرو است: تعامل بین مکان ها و گروه های اجتماعی مختلف، تأثیر فناوری های شخصی بر دسترسی به منابع اطلاعاتی، محو شدن مرزهای یادگیری رسمی و غیررسمی، و پیچیدگی های زمینه ای در طراحی یادگیری سیار. این پژوهش پیشنهاد می کند که برای طراحی مؤثرتر یادگیری سیار، از رویکردهای ارتباطی و مفاهیم چندوجهی استفاده شود تا ابعاد مختلف جابجایی و تعاملات یادگیرندگان به طور جامع تر در نظر گرفته شود. نتایج پژوهش می تواند به طراحان آموزشی کمک کند تا محیط های یادگیری سیار را با توجه به نیازها و ویژگی های مختلف یادگیرندگان بهبود بخشند و تجربه یادگیری یکپارچه تر و انعطاف پذیرتری ایجاد کنند. این نتایج همچنین می تواند راهکارهای جدیدی برای طراحی برنامه های آموزشی در دوره های مختلف تحصیلی ارائه دهد.
واکاوی چالش ها و فرصت های هوش مصنوعی در نظام آموزشی با تأکید بر توسعه حرفه ای معلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
134 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی چالش ها و فرصت های هوش مصنوعی با تأکید بر توسعه حرفه ای معلمان بود. این پژوهش از نظر رویکرد کیفی و از نظر هدف کاربردی- توصیفی بوده، و از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند، به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش تحلیل مضمون در سال 1403 پرداخته است . جامعه آماری شامل صاحب نظران در حوزه آموزش پرورش و آموزش عالی 135 نفر بودند که از بین آنها 12 نفر به روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از قاعده حد اشباع انتخاب شدند. برای محاسبه پایایی از شیوه توافق درون موضوعی یا دو کدگذار استفاده شده، که برابر با ٧٩ درصد است . با توجه به اینکه سطح پایایی بیش از ٦٠ درصد است ، پایایی کدگذاری تأیید شد. لذا می توان ادعا کرد که سطح پایایی تحلیل مصاحبه مناسب است . همچنین جهت تحلیل کیفی و کدگذاری از نرم افزار Atlasti8 استفاده شد. با توجه به نتایج نقش هوش مصنوعی را می توان در خصوص فرصت ها و چالش ها در 9 مضمون سازمان دهنده برای توسعه حرفه ای معلمان طبقه بندی کرد. فرصت ها با چهار مضمون سازمان دهنده به ترتیب: همگرایی تکنولوژی با اهداف آموزشی، قابلیت شبکه سازی آموزشی، جهانی سازی آموزش و ارزش آفرینی شغلی معلمان شناسایی شدند. چالش ها نیز در قالب ٥ مضمون سازمان دهنده با ترتیب: فاصله استعدادها، امنیت و حریم خصوصی معلمان و دانش آموزان، تعمیر و نگهداری مداوم سیستم ها و عدم قابلیت های یکپارچه سازی، دسته بندی شده اند. مدل نهایی این تحقیق می تواند در پیاده سازی و عملیاتی کردن هوش مصنوعی جهت توسعه حرفه ای معلمان مفید واقع گردد.
فلسفۀ استعلایی فنّاوری برنارد استیگلر بر فراز تعیّن گری متقابل فنّاوری و پداگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با تکیه بر فلسفه استعلایی فنّاوری برنارد استیگلر، به واکاوی دو دیدگاه عمده در مناسبات پداگوژی و فنّاوری یعنی تعیّن گری فنّاوری و تعیّن گری پداگوژی می پردازد. رویارویی و نوسان میان این دو قطب علاوه بر این که طیفی از واکنش ها از پذیرایی و شیفتگی تا شک آوری نسبت به فنّاوری های نوظهور را برانگیخته، نظام آموزشی ایران را در اتّخاذ رویکردی مناسب دچار آشفتگی ساخته است. این نوشتار نخست با رویکردی انتقادی به تحلیل بنیادها و نقد بازنمایی و حضور هرکدام از این دو قطب در عرصه تربیت پرداخته، سپس با رویکردی اشتقاقی به صورت بندی رهیافت هایی بر اساس فلسفه استیگلر برای تعامل این دو قطب با هم می پردازد. ایده اصلی استیگلر برخاسته از چهارچوبی که به طور عمده حاصل تلفیق مضامین پدیدارشناسانه و پساساختارگرایانه است، هم آفرینی فارماکولوژیکال فنّاوری و پداگوژی است. پیوندهای سه گانه میان انسان و فن، میان تخنه، فرونسیس و اپیستمه و میان اندیشه تربیتی پس اندیش و پیش اندیش درباره فناوری نیز این ایده را توضیح می دهند. در پایان نیز الهام بخشی هایی در تناظر با هرکدام از این مؤلّفه ها برای نوعی مواجهه بدیل میان فناوری و پداگوژی بر فراز تعیّن گری متقابل این دو، پیشنهاد شده اند.
تدوین و اعتباریابی پرسش نامه سنجش کیفیت تدریس آموزگاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت تدریس نقش اساسی در کیفیت یادگیری ایفا می کند و دانش و مهارت های آموخته شده توسط فراگیران به طور انکارناپذیری با کیفیت یادگیری آنان ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف تدوین پرسش نامه کیفیت تدریس آموزگاران (QATQT) و سنجش اعتبار و پایایی آن به اجرا در آمد. برای نیل به هدف پژوهش، 422 نفر از آموزگاران شاغل در مدارس ابتدایی استان همدان انتخاب و پرسش نامه ها را تکمیل نمودند. اعتبار پرسش نامه با استفاده از تحلیل عوامل بررسی و بر این اساس 6 عامل استخراج گردید. این عوامل با توجه به مبانی نظری تحقیق و محتوای سؤالات قرار گرفته روی عوامل تحت عناوین روش های تدریس، ایجاد یادگیری رفتاری، تحقق هدف تدریس، ایجاد یادگیری شناختی، کسب مهارت های عملی و استفاده از فناوری اطلاعات نام گذاری شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ برآورد شد. بر اساس نتایج به دست آمده، ضرایب آلفای عوامل 6 گانه (به استثناء عامل کسب مهارت های عملی که 554/0 است) رضایت بخش است. کوچک ترین ضریب آلفا متعلق به عامل کسب مهارت های عملی برابر با 554/0 با 3 سؤال و بزرگ ترین ضریب آلفا متعلق به عامل روش های تدریس برابر با 778/0 با 5 سؤال است. ضریب پایایی کل پرسش نامه نیز 91/0 به دست آمد که قابل توجه است. بر اساس نتایج پژوهش، این پرسش نامه دارای شرایط لازم برای بهره گیری به منظور سنجش کیفیت تدریس آموزگاران است.