فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کارآمدی رفتار درمانی شناختی با یا بدون تکنیک های فراشناختی و زولپیدم 10 میلی گرم برای افراد با اختلال بی خوابی مزمن بود. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، شش بیمار شامل 4 زن و 2 مرد وارد مطالعه شدند . بیماران به طور تصادفی در سه گروه رفتار درمانی شناختی ( CBT )، رفتار درمانی شناختی به همراه تکنیک های فراشناختی ( CBT+ ) و درمان با داروی زولپیدم 10 میلی گرمی قرار گرفتند. تمام بیماران، شش مرتبه با استفاده از ابزارهای پژوهش مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از درصد بهبودی، شاخص معنی داری بالینی، اندازه ی اثر و بهبودی تشخیصی تجزیه و تحلیل شدند. یافته های این مطالعه نشان می دهد که طی مراحل پس از درمان و پیگیری، بیماران که CBT+ دریافت کرده بودند دارای بازدهی خواب و کیفیت خواب بالاتری نسبت به بقیه بیماران بودند. بین دو گروهی که درمان CBT+ و CBT دریافت کرده بودند، تفاوت معناداری مشاهده نشد اما هر دو گروه بر زولپیدم 10 میلی گرمی، برتری داشتند. همچنین، بیمارانی که درمان زولپیدم 10 میلی گرمی دریافت کرده بودند، نتوانستند دستاوردهای درمانی را طی مراحل پیگیری حفظ کند. افزودن تکنیک های فراشناختی به CBT توانست کارآمدی آن را افزایش دهد. یافته های پژوهش حاضر را می توان به عنوان اطلاعاتی مقدماتی درباره روش های افزایش کارآمدی رفتار درمانی شناختی برای اختلال بی خوابی مزمن در نظر گرفت.
Investigation of the Relationship Between Health Literacy and Demographic Variables of Yazd City Citizens(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract Objective: Health literacy is the capacity to get, process and realize basic information and services necessary to make proper decisions in the field of health. This study was conducted aimed at determining the relationship between health literacy and demographic variables of Yazd city citizens. Method: This study was a descriptive (cross-sectional) one the population included 385 people living in Yazd city. Data were collected using a researcher-made questionnaire whose validity and reliability were confirmed. After completing the questionnaires, the data analysis was performed using SPSS statistical software, Pearson correlation coefficient and Chi-square test. Results: the results indicate that there is a significant relationship between health literacy and age, gender and marital status. The highest correlation coefficient was observed in the relationship between health literacy and age. Conclusion: Due to the effective demographic variables, it seems that demographic characteristics-based interventions should be designed and implemented in order to improve the health literacy of citizens.
Premature Termination of Psychotherapy in Outpatient Clinic Settings: Structural effects of Patients’ Expectations, Treatment Tolerance, Therapists’ Competencies and Therapeutic Alliance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
33 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: A great number of patients leave psychotherapy prior to the end of treatment. The present study predicts the premature termination of individual psychotherapy based on patients’ expectations and tolerance and therapists’ competencies with the mediating role of therapeutic alliance. Method: In this descriptive cross-sectional study, 317 patients referred to Mental Health Clinics, Pain Clinics and Substance Use Treatment Centers in Mashhad, Iran were selected by random sampling. The data were collected by Distress/Endorsement Validation Scale, Working Alliance Inventory-Short Revised, the Milwaukee Psychotherapy Expectations Questionnaire, and Outcome Questionnaire. The data were analyzed by SPSS-19 and structural equation modeling with LISREL-8.80 software. Results: The examined model indicated good fitness for the data observed (RMSEA=0.02, GFI=0.99, AGFI=0.99, NFI=1, CFI=1, IFI=1, RMR=0.00253, P value=0.90). Psychotherapy expectations (γ=-0.40) and therapists’ competencies (γ=-0.29) directly influenced the premature termination of individual psychotherapy. Treatment tolerance (γ=-0.17) directly affected the premature termination of individual psychotherapy. Therapeutic alliance (β=-0.13) had an impact on the premature termination of individual psychotherapy. Psychotherapy expectations (γ=0.42) and therapists’ competencies (γ=0.54) significantly influenced the therapeutic alliance, thereby affecting the premature termination of individual psychotherapy. Conclusions: Psychotherapy expectations, treatment tolerance, therapists’ competencies and therapeutic alliance interactively effect in the premature termination of psychotherapy and therefore on the health outcomes of patients. This finding did develop insights into designing the tailored interventions to resolve premature termination and improve the outcomes of psychotherapeutic interventions. Furthermore, clinicians must be concerned with these factors in the clinics and healthcare centers to enhance the successful termination of psychotherapy.
مقایسه سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در افراد مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت در بیماران مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم است. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 200 نفر شامل 1 00 بیمار مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید و 1 00 نفر افراد سالم وارد مطالعه شدند. تمام افراد، با استفاده از پرسش نامه تاب آوری (کونور و دیویدسون) و پرسش نامه سبک زندگی ارتقاء هنده سلامت (والکر و همکاران) سنجش شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته های این مطالعه نشان داد که ارتباط تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم متفاوت است. میانگین نمرات بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در متغیرهای تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت و مؤلفه های آنها (بجز مدیریت استرس) به طور معناداری کم تر از گروه سالم بود. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در شاخص های تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت رابطه معنادار شد، به نظر می رسد که سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت می تواند با بروز اختلالات عملکرد تیروئید مرتبط باشد. یافته های پژوهش حاضر را می توان به عنوان اطلاعاتی مقدماتی درباره ی اقداماتی در راستای ارتقای سازه شخصیتی تاب آوری و بهبود و اصلاح سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت، وضعیت بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در نظر گرفت.
مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان تلفیقی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
25 - 51
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی پرداخت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش بود. 46 بیمار مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (23 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان توان بخشی شناختی آرام و گروه آزمایش دوم علاوه بر درمان توانبخشی شناختی آرام، درمان تنظیم هیجان بر پایه رفتاردرمانی دیالکتیک را نیز دریافت نمود. شرکت کنندگان، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران HIV را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد یافته ها: در مرحله پس آزمون گروه آزمایشی دوم، بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی داشت. در مرحله پیگیری نیز گروه آزمایش دوم نسبت به گروه آزمایش اول بهبودی بیشتری را نشان داد. با این حال، در مرحله پیگیری، هر دو گروه کاهش اندکی در مقایسه با مرحله پس آزمون داشتند نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی از درمان توانبخشی شناختی به تنهایی، مؤثرتر است.
Affectively Motivated: Affective Profiles, Motivation, Stress and Energy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
21 - 32
حوزههای تخصصی:
We used the affective profiles model to investigate individual differences in motivation, stress and energy. The aim was to replicate past findings, but we also focused on matched comparisons within individuals with affective profiles that are similar in one affective dimension and differ in the other in order to predict changes when individuals increase/decrease their experience of positive or negative affect. Methods: <span class="fontstyle2">A total of 567 participants answered the Positive Affect and Negative Affect Schedule, which was used for affective profiling; the Situational Motivation Scale, which measures intrinsic motivation, identified regulation, external regulation, and amotivation; and the Stress-Energy questionnaire. Results: <span class="fontstyle2">Comparisons between the four different profiles, replicating the past findings, showed that individuals with high affective and self-fulfilling profile scored highest in intrinsic motivation, identified regulation, and energy, while they scored lowest in external motivation, amotivation, and the self-fulfilling profile, also lowest in stress. Additionally, the matched comparisons showed, for example, that levels of intrinsic motivation increase when negative affect levels decrease, and positive affect is kept high when positive affect decreases and negative affect is kept low. Conclusions: One important feature of the affective profiles model is the possibility to compare individuals that are similar in one affect dimension but differ in the other (Garcia, 2011, 2017). This way of discussing individual differences helps to predict what changes could be expected when individuals increase or decrease their experience of positive or negative affect. Importantly, the direction of these changes cannot be addressed from cross-sectional data
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و رضایت مندی از زندگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
153 - 167
حوزههای تخصصی:
مقدمه :هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و رضایت مندی از زندگی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. روش : روش پژوهش حاضر به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود که بر روی 30 زن مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند، انجام شد. مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالی که گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات، پس آزمون و سه ماه بعد از مداخله، پیگیری بر روی دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. تحلیل داده های خام با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی از جمله آنالیز کوواریانس صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و رضایت مندی از زندگی(001/0>P) مبتلایان تأثیر معنی داری داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید. نتیجه گیری: باتوجه به تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و رضایت مندی از زندگی مبتلایان و تداوم اثر آن، به کارگیری این روش در همه سطوح پیشگیری و درمان مبتلایان به بیماری های جسمی ضروری به نظر می رسد.
Predicting corona disease anxiety among medical staffs in Tehran based on Five Factor theory of personality(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
113 - 126
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict corona disease anxiety among medical staff in Tehran based on five-factor theory of personality. Method: In the present descriptive and correlational study, the statistical population included all medical staff in Tehran in 2020, among which 210 physicians, nurse, and other medical staffs were selected based on snowball sampling method. The instruments included Neo-Five Factor Inventory (NEO-FFI), Corona Disease Anxiety Scale (CDAS). Data were analyzed using Pearson’s correlation and Multiple Regression Analysis. Findings: Regression analysis indicated significantly Beta coefficients for openness personality traits (-0.238) and conscientiousness personality traits (-0.249). a statistically significant correlation is observed between openness (39%), neuroticism (-39%), extraversion (37%), conscientiousness (34%), and agreeableness (25%) with coronavirus anxiety at the 99% confidence level. Further, the correlation between each of the dimensions and the mental component of coronavirus anxiety is more compared to that of physical one. Conclusion: Based on the results of multiple regression analysis, the micro-components of openness and conscientiousness could predict the level of total coronavirus anxiety. Considering standard coefficients, conscientiousness plays a more important role in predicting the level of total coronavirus anxiety in medical staffs, which decreases by increasing openness and conscientiousness. Medical staff who are higher in openness and conscientiousness personality traits are lower in corona disease anxiety.
ارتباط حس انسجام، تفکر مثبت و خودافشایی هیجانی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد . روش: جامعه پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به سرطان بستری شده در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اردبیل در سال 1395 تشکیل دادند که از بین آن ها 100 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به وسیله چهار پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHQOL-BRIEF)،حس انسجام (COS)، جهت مداری زندگی (TOL-R) و خودافشایی هیجانی (ESDS) انجام شد. برای تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که بین حس انسجام و تفکر مثبت با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از بین مؤلفه های خودافشایی شادی، آرامش و بی حسی با کیفیت زندگی رابطه مثبت، افسردگی، حسادت، خشم، اضطراب و ترس با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان رابطه منفی داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد حس انسجام 59 درصد، تفکر مثبت 29 درصد و خودافشایی هیجانی 29 درصد توانایی پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را دارند . نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران سرطانی کاربرد دارند، لذا این یافته ها می تواند تلویحات مهمی در زمینه پیگیری از مشکلات روان شناختی در این بیماران داشته باشد.
اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر دشواری های تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی در سندرم پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
134 - 152
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر دشواری های تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی در سندرم پیش از قاعدگی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مرکز سلامت دولت آباد در نیمه دوم سال 1396 بود. نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفت. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه تحت آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB-SF) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS) استفاده شد و داده های حاصل از اجرای پژوهش از طریق تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش دشواری های تنظیم هیجان و مؤلفه های آن تأثیر معناداری داشت. همچنین آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش بهزیستی روان شناختی و مؤلفه های آن تأثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش بهزیستی روان شناختی و کاهش دشواری تنظیم هیجان زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی بکار رود.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک کوتاه مدت گروهی بر کیفیت زندگی دختران نوجوان با علایم اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی اجرای گروهی فنون رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت کوتاه مدت بر کیفیت زندگی نوجوانان دختر دارای علایم اختلال شخصیت مرزی بود. در یک طرح نیمه آزمایشی پس از غربالگری ، از میان افراد حائز شرایط و54 نفرحاضر به شرکت در پژوهش شدند که بر اساس سطح نمره به روش تصادفی ساده به دو گروه مساوی تقسیم شدند، گروه آزمایش رفتار درمانی دیالکتیکی را به شیوه گروهی فشرده( طی 12 جلسه دو ساعته ، هفته ای 3 بار) دریافت کردند، در حالیکه گروه کنترل درمانی دریافت نداشتند. شرکت کنندگان مقیاس کیفیت زندگی را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری تکمیل کردند. داده های بدست با آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج تفاوت های معناداری را میان دو گروه در پس آزمون برای میانگین مولفه های: 1- عملکرد جسمی(0.003) 2- محدودیت نقش/هیجانی(0.042)3- انرژ ی/ خستگی(0.001)4- بهزیستی هیجانی(0.001)5- عملکرد اجتماعی(0.003) 6- درد(0.001) 7- سلامت عمومی(0.001) و نیز نمره کل کیفیت زندگی(0.003) نشان داد. در پیگیری 4 ماهه نیز این نتایج در مولفه های عملکرد جسمی(0.013)، عملکرد اجتماعی(0.030)، شاخص کل کیفیت(0.049) زندگی پایدار بودند.
The comparison of the motivation and personality risk profile in different substance use(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
89 - 100
حوزههای تخصصی:
Objective: This study investigates the different motives and substance use risk profile in opium and methamphetamine use. Method: The statistical sample includes Seventy-eight individuals with substance use history referred to drop-in center (DIC) that completed research instruments including demographic information (researcher-made questionnaire), substance use motives (Hecimovic, Barrett, Darredeau, and Stewart, 2014), and substance use risk profile scale (Woicik et al., 2009). Multivariate analysis of variance utilized for data analysis based on SPSS-24. Results: The results of the MANOVA indicated that availability, relaxation, enjoying, and sexual motives are significantly higher in individuals using methamphetamine. Also, the results of the substance use risk profile represent that there are significant differences in anxiety sensitivity, sensation-seeking, and impulsivity in opium and methamphetamine use. Conclusions: Findings indicate the important role of motives and substance use risk profile in the tendency to the different types of substances. These various motives and personality risk factors should be considered in educational settings and psychological treatment for different types of substance use, especially opiate or stimulating substances.
نقش میانجی سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در ارتباط سندرم خستگی مزمن با عامل های شخصیتی(مطالعه موردی؛ کارکنان بیمارستان امیرالمومنین تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در ارتباط سندرم خستگی مزمن با عامل های شخصیتی در کارکنان بیمارستان امیرالمومنین تبریز انجام پذیرفت. روش: پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بیمارستان کلیوی امیرالمومنین شهر تبریز(N=250) می باشد از این تعداد و بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 100(55 مرد و 45 زن) نفر و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد و پرسشنامه خستگی مزمن جیسون، پرسشنامه 5عامل شخصیتی نئو و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت والکر، سی کرست و پندر تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از نقش میانجی سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در رابطه سندرم خستگی مزمن با عامل های شخصیتی دارد و مطابق با یافته های پژوهش، ارتباط سندرم خستگی مزمن با عامل های شخصیتی از جمله روان رنجوری (583/0)؛ برون گرایی (404/0-)؛ دلپذیربودن(186/0-)؛ تجربه پذیری(383/0-)؛ با وجدان بودن(213/0-) و سبک زندگی سلامت محور(472/0-) می باشد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از نقش میانجی سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در رابطه سندرم خستگی مزمن با عامل های شخصیتی دارد و اثر سندرم خستگی مزمن با عامل های شخصیتی به صورت مستقیم بوده و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت به عنوان متغیر میانجی اثرغیرمستقیمی در این ارتباط به وجود آورده است.
پیش بینی رشد پس از سانحه بر اساس سبک های مقابله با استرس در بیماران تحت همودیالیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
93 - 104
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درمان با همودیالیز اثرات گسترده و همه جانبه ای بر بیماران دارد. این پژوهش با هدف پیش بینی رشد پس از سانحه بر اساس سبک های مقابله ای انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. به این منظور از بین کلیه بیماران مراجعه کننده به مراکز دیالیز شهر کرج در سال 1397 تعداد 219 بیمار به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای و رشد پس از سانحه پاسخ دادند. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و تحلیل رگرسیون چندگانه توسط نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه وتحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد که تنها راهبرد مسئلهمدار (97/5,t=001/0p<)، سهم معناداری در پیشبینی رشد پس از سانحه دارد و راهبردهای هیجانمدار و اجتنابی سهم معناداری در تبیین رشد پس از سانحه ندارند.ضریب استانداردشده ی بتا نشان میدهد که راهبرد مسئله مدار 446/0 در پیشبینی رشد پس از سانحه سهم داشته است . نتیجه گیری: بیمارانی که از سبک مقابله مسئله محور استفاده می کنند، کنترل بیشتری بر شرایط استرس زا داشته و به احتمال بالاتری به رشد پس از سانحه می رسند.
نقش نگرانی در مورد ابتلا به سرطان سینه و خودکارآمدی ماموگرافی در قصد و رفتار غربالگری ماموگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
79 - 90
حوزههای تخصصی:
مقدمه : از جمله سرطان های شایع، سرطان سینه است که نشان دهنده یکی از مسائل بهداشتی مهم بوده که جمعیت بسیاری با آن درگیر هستند. بنابراین انجام ماموگرافی به طور منظم روشی برای تشخیص زودرس و قبل از پیدایش هر گونه نشانه مشخص توسط فرد و پیشرفت بیماری ااست. با توجه به نرخ پایین انجام ماموگرافی در ایران هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش نگرانی در مورد ابتلا به سرطان سینه و خودکارآمدی ماموگرافی در قصد و رفتار غربالگری ماموگرافی در زنان 40 تا 60 سال بود. روش : جامعه آماری در پژوهش حاضر تمامی زنان 40 تا 60 در منطقه 1 و 2 شهر اراک بود. نمونه پژوهش تعداد 305 زن در بازه سنی 40 تا 60 سال از ناحیه 1 و 2 شهر اراک را دربرداشت. شرکت کنندگان به پرسشنامه های نگرانی نسبت به سرطان پستان (BCWS، لرمن، 1991)، مقیاس خودکارآمدی ماموگرافی (MSS، چمپیون، 2005) و قسمت قصد و عمل ماموگرافی پرسشنامه تئوری رفتار برنامه ریزی (PBTQ، سرگزی و همکاران، 1393) شده پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS23 تحلیل گردید. یافته ها: مطابق با تحلیل داده ها، ارتباط نگرانی در سطح بالا و متوسط با قصد ماموگرافی معنادار بود (p≤0/01) اما نگرانی در سطح بالا با عمل غربالگری ماموگرافی ارتباط مستقیم و معنادار داشت. هم چنین یافته ها نشان داد ارتیاط خودکارآمدی بالا با قصد و عمل غربالگری ماموگرافی مثبت و معنادر است (p≤0/01). نتیجه گیری : سطوح بالا از نگرانی در مورد ابتلا به سرطان سینه می تواند برانگیزاننده افراد برای قصد و عمل غربالگری ماموگرافی باشد. هم چنین خودکارآمدی ماموگرافی بالاتر نرخ بالاتری از قصد و عمل غربالگری ماموگرافی پیش بینی می کند.
Predicting Self-Efficacy of Women with Breast Cancer based on Quality of Life, Religious Orientation, Resilience, Death Anxiety, Psychological Hardiness and Perceived Social Support(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of the present study was to predict self-efficacy of women with breast cancer based on quality of life, religious orientation, resilience, death anxiety, psychological hardiness and perceived social support. The research method was descriptive and regression type. The statistical population in this study included all patients with breast cancer referring to Cancer Institute of Imam Khomeini and Milad hospitals in Tehran in 2018. Purposeful sampling method was used to select the sample. In this way, 300 patients with breast cancer patients were selected based on the criteria for entering and leaving the research. The research tool was a general self-efficacy questionnaire of Sherer et al. (1982), multi-dimensional perceived social support questionnaire (Zimt et al., 1989), Allport Religious Orientation (1967), Kobasa Psychological Hardiness Questionnaire (1979), Templar's Death Anxiety Scale (1970) ), The Conor-Davidson Resilience Questionnaire (2003) and the World Health Organization Quality of Life Scale (1996). Regression analysis was used to analyze the data. The results of data analysis showed that factors of quality of life, religious orientation, resilience, death anxiety, psychological hardiness and perceived social support have 21% ability to predict self-efficacy. The factors of quality of life, resilience, psychological hardiness and social support with self-efficacy are positive at 5% confidence level, and the positivity of these coefficients actually indicates that increasing these factors increases self-efficacy (p <0.05). Death anxiety also has a significant negative correlation with self-efficacy (p <0.05).
پیش بینی رشد پس از آسیب بر اساس شکرگزاری و حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان مبتلا به سرطان خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان خون، پنجمین سرطان رایج در بزرگسالان است که می تواند برای فرد تهدیدکننده باشد. هدف از مطالعه حاضر، پیش بینی رشد پس از آسیب بر اساس شکرگزاری و حمایت اجتماعی در زنان مبتلا به این بیماری بود. روش: طرح تحقیق مطالعه حاضر از نوع همبستگی و پیش بینی بر اساس روش های رگرسیون است. در این پژوهش، 82 نفر از زنان مبتلا به سرطان خون بستری و سرپایی در بخش های بیمارستان نمازی و درمانگاه مطهری، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه های رشد پس از آسیب (تدسچی و کالهون،1996)، شکرگزاری (گودرزی، نوری و مرزوقی،1393) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، داهلم، زیمت و فارلی، 1988)، استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین شکرگزاری و حمایت اجتماعی با رشد پس از آسیب رابطه معناداری وجود دارد و این متغیرها می توانند به طور معناداری رشد پس از آسیب را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش های مبتنی بر ارتقای شکرگزاری در این بیماران و تأمین حمایت اجتماعی برای آنان، می تواند زمینه ی ایجاد رشد پس از آسیب را ایجاد کند
اثر بخشی مداخله مبتنی بر مدل خود مراقبتی اطلاعاتی-انگیزشی-مهارت های رفتاری بر کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیابت بیماری مزمنی است که پایبندی به آن نیازمند پذیرش و مراقبت است، بنابراین برافزایش دانش دیابت و همچنین افزایش انگیزه ی بیماران برای مراقبت از خود توصیه می شود. این پژوهش نیز در همین راستا با هدف بررسی اثر مدل خود مراقبتی اطلاعاتی- انگیزشی - مهارت های رفتاری بر کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به دیابت صورت گرفته است. پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و شبه آزمایشی با طرح «پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل» و جامعه ی آماری متشکل از کودکان و نوجوانان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز دیابت شهر یزد می باشد. نمونه ی آماری شامل تعدادی از کودکان و نوجوانان 17-10 ساله که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، می باشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ی کیفیت زندگی می باشد. داده ها در این پژوهش به روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند و بین میانگین نمرات کیفیت زندگی بر حسب عضویت گروهی تفاوت معناداری وجود داشت. و مداخله موجب بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان با میزان تاثیر 6/23 درصد شده است. با توجه به اینکه اطلاعات، انگیزه ی بیمار و همچنین مهارت های رفتاری وی بر بهبود زندگی او مؤثر هستند، می توان از طریق کاربرد مدل خود مراقبتی اطلاعاتی- انگیزشی- مهارت های رفتاری به آنها کمک کرد تا به کیفیت مورد نظر خود برای زندگی دست یابند.
The Effectiveness of Emotional Regulation and Coping Therapy Training on life style in Adolescent at Risk of Drug Abuse(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objectives: The purpose of this study was to determine the effectiveness of emotional regulation and coping therapy training on life style in adolescent at risk of drug abuse. Method: The present study was a quasi-experimental research with two experimental and one control groups. The statistical population of this study consisted of all 577 boy students in secondary high schools(the second period) in Kish Island, in 2017-18, and finally 45 students were selected based on entry criteria and randomly divided to 3 groups (emotional regulation training group, coping therapy training group and one control group). The research tools consisted of who quality of life questionnaire. Data were analyzed using covariance analysis. Results: The results showed that emotional regulation and coping therapy training programs had a positive effect on life style and these changes have been steady to the stage of follow-up. Conclusion: It is recommended to use emotion regulation and coping therapy programs to increase life style in adolescents
مقایسه ی استرس ادراک شده ، راهبردهای تنظیم هیجان وانعطاف پذیری شناختی در بیماران دستگاه گوارش وافراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
82 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های گوارشی یکی از مهم ترین و شایع ترین بیماری های مزمن غیرواگیر است که بار اقتصادی و فشارروانی زیادی را بر جامعه و سیستم بهداشتی و درمانی تحمیل می کند، در این راستا هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه استرس ادراک شده، راهبردهای تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در بیماران دستگاه گوارش و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای بود و جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران گوارشی مراجعه کننده به مطب های درمانی گوارش شهرستان بندر انزلی دربازه زمانی فروردین و اردیبهشت 1397 و همراهان آنها بود که از میان آنها 184 نفر( 92 نفراز بیماران و92 نفر از همراهان آنها ) به شیوه در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه های اطلاعات شخصی، استرس ادراک شده ی کوهن و همکاران (1983)، تنطیم هیجان گروس وجان (2003 ) و انعطاف پذیری شناختی دنیس ووندروال (2010) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دوگروه در مؤلفه های استرس ادراک شده، انعطاف پذیری شناختی و ادارک کنترل پذیری (زیر مقیاس انعطاف پذیری شناختی) تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج دست آمده از این مطالعه، توجه به ابعاد روانشناختی مرتبط با بیماری های دستگاه گوارش و به طور ویژه استرس وانعطاف پذیری شناختی از اهمیت بسزایی برخوردار است.