ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
۱۸۸۱.

کاهش رفتارهای خود آسیب رسان و دگر آسیب رسان در کودکان مبتلابه اختلال اوتیسم به کمک تمرین هاتایوگا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اوتیسم یوگا رفتارهای کلیشه ای رفتارهای آسیب به خود رفتارهای آسیب به دیگران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هاتا یوگا بر کاهش رفتارهای خود آسیب رسان و دگر آسیب رسان در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی بود. جامعه آماری شامل 51 کودک 5 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم در مراکز آموزش و توانبخشی کودکان استثنایی شهر سقز در بهار و تابستان سال 1396 بودند. تعداد نمونه نیز با توجه به روش نمونه گیری در دسترس 24 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش انتصاب شدند و تحت یک برنامه تمرینی 3 بار در هفته به مدت 14 هفته و هر جلسه شامل 45 دقیقه قرار گرفتند و به آزمون تشخیصی اوتیسم گیلیام و سیاهه مشکلات رفتاری روژهان و همکاران (2001) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه تمرینی یوگا موجب کاهش رفتارهای آسیب به خود و رفتارهای آسیب به دیگران (05/0>P)، در گروه آزمایش شد ولی یر رفتارهای کلیشه ای اثر معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به این که کودکان اوتیسم سطح پایینی از آمادگی جسمانی را دارا می باشند، لازم است از برنامه تمرینی یوگا در برنامه های آموزشی و برنامه های اوقات فراغت آن ها استفاده شود.
۱۸۸۲.

تأثیرآموزش به روش یادگیری فاصله دار بر یادگیری یادداری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش به روش یادگیری فاصله دار یادگیری یادداری علاقه به درس دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۸۶
زمینه و هدف: کارآمدی نظام آموزش و پرورش در هر جامعه ای در گرو توجه به برنامه های جامع آموزشی کلیه کودکان از جمله کودکان استثنایی و ارائه آموزش موثر به آنها است. استفاده از برنامه های آموزشی مناسب می تواند این گروه از دانش آموزان را برای رسیدن به اهداف مطلوب آموزشی یاری دهد. پژوهش حاضر با هدف کلی تاثیر آموزش به روش یادگیری فاصله دار بر یادگیری، یاد داری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دخترکم توان ذهنی آموزش پذیر پایه سوم ابتدایی آموزشگاه استثنایی امیر ابراهیمی فخار شهر اراک در سال تحصیلی 98-1397صورت پذیرفته است. مواد و روش: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است و برای رسیدن به هدف ازروش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش ۲۸ نفر از دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر پایه سوم ابتدایی اراک بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمون یادگیری و یادداری درس ریاضی و پرسشنامه علاقه به درس هارتر(2005) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها:روش آماری عبارت بود از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تحلیل کوواریانس که با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۲ به دست آمده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تاثیر آموزش به روش یادگیری فاصله دار بر میزان یادگیری، یادداری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اراک معنادار است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که چنانچه معلمان دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر از آموزش به روش یادگیری فاصله دار استفاده نمایند می توانند میزان یادگیری، یادداری و علاقه به درس ریاضی را در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر افزایش دهند.
۱۸۸۳.

مقایسه تأثیر روش های بازی درمانی شناختی-رفتاری و آموزش مبتنی بر دقت بر توجه انتخابی و حافظه فعال کودکان دیرآموز دوره اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی درمانی شناختی-رفتاری آموزش مبتنی بر دقت حافظه فعال توجه انتخابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۶۳
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روش های بازی درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مبتنی بر دقت بر توجه انتخابی و حافظه کاری کودکان دیرآموز دوره اول ابتدایی انجام شد. دیرآموزان آن دسته از دانش آموزانی به شمار می آیند که نسبت به همسالان خود توانایی شناختی کمتری دارند و می توانند با کمک های تحصیلی مناسب به سطوح تحصیلی خوبی برسند. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان دیرآموز دوره اول ابتدایی شهرستان هندیجان در سال تحصیلی 1402-1403 است. نمونه آماری این پژوهش شامل 45 نفر از دانش آموزان دیرآموز پسر دوره اول ابتدایی است که به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (15) قرار گرفتند. گروه های آزمایش در 16 جلسه تحت بازی درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مبتنی بر دقت قرار گرفتند و گروه کنترل تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش، ماتریس پیشرونده ریون رنگی، آزمون حافظه کاری وکسلر، آزمون توجه انتخابی، مداخله های بازی درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مبتنی بر دقت بود. داده های گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مبتنی بر دقت بر حافظه کاری و توجه انتخابی در کودکان دیرآموز دوره اول ابتدایی تأثیر مثبت و معنی داری دارد (001/0 P <). همچنین، نتایج مقایسه دو روش مداخله نشان داد که میزان تأثیر آنها بر حافظه کاری و توجه انتخابی تفاوت معنی داری ندارد (05/0 P >). نتیجه گیری: بازی درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مبتنی بر دقت باعث بهبود حافظه کاری و توجه انتخابی کودکان دیرآموز دوره اول ابتدایی شد. پیشنهاد می شود که این روش ها برای سایر کودکان نیز استفاده شود.
۱۸۸۴.

مطالعه پدیدارشناسانه برنامه درسی مهارت آموزی دانش آموزان با نیازهای ویژه؛ رهاوردهای تربیتی آینده نگرانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی مهارت آموزی دانش آموزان با نیازهای ویژه کم توان ذهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۱۰
هدف: با عنایت به اهمیت برنامه درسی مهارت آموزی در ارتقای مهارت های اجتماعی و فردی دانش آموزان کم توان ذهنی، هدف پژوهش حاضر تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان دانش آموزان با نیازهای ویژه در خصوص برنامه درسی مهارتآموزی برای گروه کم توانان ذهنی به جهت ارائه راهکارهای تربیتی آینده نگرانه بود. روش: این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. بهمنظور گردآوری دادهها از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته استفاده و با نمونهگیری هدفمند، پس از انجام نه مصاحبه اشباع داده ها حاصل گردید. یافته ها: تحلیل عمیق دیدگاه های معلمان، موجب شناسایی و دسته بندی هشت مقوله مورد نیاز و مورد تاکید در برنامه های درسی مهارت آموزی از نظر معلمان مشارکت کننده در این تحقیق، شامل مهارت های توانبخشی، مهارت های زندگی، آموزش مفاهیم منطقی- ریاضی، خودکفایی، ارتقای بهداشت و ایمنی، ایجاد نگرش مثبت نسبت به خود و محیط پیرامون، تربیت جنسی و رشد هیجانی- اجتماعی و سی و سه زیرمقوله برای این مقوله های اصلی شد. مقوله های به دست آمده با دسته بندی مهارتهای مورد نیاز در پیشینه مطالعه اشتراکات و افتراقاتی دارد که نشان از تاثیر زمینه و بافت و ادراک معلمان از نیازها دارد. نتیجه گیری: رهیافت ها و پیشنهادهای برگرفته از این مطالعه، بر ضرورت توجه به نظرات معلمان به منظور غنی سازی برنامه درسی مهارت آموزی دانش آموزان کم توان ذهنی در راستای توجه به مداخلات تربیتی صحه گذارده است.
۱۸۸۵.

اثربخشی آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی رفتاری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی پرسید تعامل مادر-کودک فلسفه فراهیجانی مادر مشکلات هیجانی و رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۵۶
با توجه به افزایش شیوع اختلالات هیجانی -رفتاری در فرزندان و چالش هایی که این فرزندان و خانواده های آنان را درگیر می کند، بالا بردن سطح کیفیت تعاملات خانوادگی مخصوصاً تعامل مادران با فرزندان، اهمیت پیدا می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تعامل مادر -کودک بر اساس الگوی پرسید، بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی-رفتاری در فرزندان بود. این پژوهش، یک پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، مادران فرزندان دارای اختلالات هیجانی رفتاری در شهر اصفهان در سال 1401 بودند که 30 نفر از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شده و 15 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر نیز به تصادف در گروه کنترل گمارش شدند. مادران گروه آزمایش، در 6 جلسه 60 دقیقه ای آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، شرکت کردند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه، ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه فلسفه فراهیجانی ایولینی کو (۲۰۰۶) و سیاهه اختلالات رفتاری آخنباخ (2001) را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از آخرین نسخه نرم افزار  SPSS(26.00)  تحلیل شدند. یافته ها نشان داد، مقادیر هر دو متغیر در گروه کنترل و آزمایش در مرحله پس آزمون دارای تفاوت معنادار بودند (سطح معناداری کمتر از 05/0)؛ بنابراین این مداخله بر (فلسفه فراهیجانی (568/201 =F و P=0001/0) و مشکلات هیجانی و رفتاری (588/36=F و 0001/0=P))، تأثیر مثبت و معناداری در سطح 05/0=α داشت. لذا تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، در بهبود فلسفه فراهیجانی مادران و کاهش مشکلات هیجانی-رفتاری در نوجوانان ۱۱-۱۴ سال مؤثر است. با توجه به اهمیت عملکرد مادر در ارتباط با فرزندان، ارائه آموزش به مادران در جهت تقویت ارتباط با فرزند، در کاهش و کنترل مشکلات هیجانی و رفتاری فرزندان، می تواند مؤثر واقع شود.
۱۸۸۶.

ارزیابی تاثیر موسیقی در درمان بیش فعالی و عدم تمرکز کودکان 6 تا 12سال شهر شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موسیقی درمانی اختلال کودکان بیش فعالی عدم تمرکز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۸۶
هدف: این تحقیق باهدف ارزیابی تأثیر موسیقی در درمان بیش فعالی و عدم تمرکز کودکان 6 تا 12سال شهرکرد انجام شد. روش: این پژوهش از نظر تجزیه وتحلیل نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون–پس آزمون همراه با گروه کنترل نابرابر است. جامعه آماری تحقیق شامل کودکان 6 تا 12 سال مبتلابه اختلال بیش فعالی و عدم تمرکز در مراکز مشاوره بهزیستی شهرکرد بودند.ابتدا تعداد 30 نفر از کودکان مزبور به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و گواه(15 نفره) جایگزین شدند.گروه آزمایش مداخله موسیقی را براساس نت نوشت پروتکل موسیقی درمانی وبهره گیری ازتاثیرات ریتم ، حرکت موزون ، تلفظ ریتمیک کلمات را به گونه ای متفاوت مورد توجه قرار داده در 10 جلسه یک ساعته،هفته ای دو جلسه دریافت نمودند؛ اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نداشتند.ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بیش فعالی کانرزو آزمون حافظه فعال مقیاس هوش وکسلر کودکان نسخه چهارم بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 تحلیل شد. یافته ها: آزمون کولموگروف اسمیرنوف نشان داد داده ها نرمال است. همچنین، چهار آزمون چند متغیره تحلیل کوواریانس «اثر پیلایی»، «لامبدای ویلکز»"، «اثر هاتلینگ» و «بزرگترین ریشه روی»؛نشان داد، موسیقی درمانی بر درمان عدم تمرکز و بیش فعالی تأثیر مثبت دارد.نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نیز تفاوت معنی داری را بین دو گروه آزمایش و کنترل در درمان بیش فعالی با مقادیر 33/5=F، 01/0P= واندازه اثر 291/0 ؛همچنین در درمان عدم تمرکز با مقادیر 84/13=F، 00/0P= واندازه اثر516/0 نشان داد. نتیجه گیری: موسیقی درمانی می تواند به عنوان روشی مؤثر در درمان اختلالات بیش فعالی و عدم تمرکزکودکان مورداستفاده قرار گیرد. واژگان کلیدی: موسیقی درمانی، اختلال کودکان، بیش فعالی، عدم تمرکز.
۱۸۸۷.

بررسی و مقایس گفتمان روایتی کودکان تک زبانه فارسی زبان دارای اختلالِ طیفِ اُتیسم و کودکان با رشد زبانی طبیعی براساس رویکرد دستور نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اتیسم دستور نقش گرای نظام مند گفتمان روایتی فرانقش اندیشگانی فرانقش تجربی فرانقش منطقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۹
هدف:پژوهش حاضر تحلیل زبان شناختی داستان های روایت شده کودکان تک زبانه فارسی زبان دچار اختلالِ اُتیسم از منظر فرانقش تجربی براساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و متیسن (2004) است. روش:نمونه پژوهش شامل30 کودک دچار اختلالِ طیفِ اُتیسم 7-12 ساله بود که از سه مرکز توانبخشی دولتی و خصوصی و به روش تصادفی ساده انتخاب و با 30 کودک طبیعی 6-12 ساله در همان منطقه که آنها نیز به روش تصادفی ساده انتخاب شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند.. با استفاده از داستان مصور «پسربچه، سگش و قورباغه» به صورت فردی ترغیب به تولید داستان شدند. سپس، داستان های روایت شده آنها براساس فرانقش تجربی، در چارچوب دستور نقش گرای نظام مند بررسی و تحلیل شدند و بسامد و درصد وقوع انواع مشارکان، فرایندها و موقعیت های مربوط به فرایندها محاسبه شد. یافته ها:یافته های پژوهش نشان داد که تعداد بندهای مرکب و ساده تولید شده توسط کودکان دچارختلالِ اُتیسم در مقایسه با کودکان طبیعی به طور معنی داری (p<0/05 کمتر است. یافته ها همچنین نشان داد که تعداد گروه اسمی مرکب به عنوان شرکت کننده، تعداد و تنوع فرایندهای مورد استفاده کودکان دچارِ اختلالِ اُتیسم و همچنین تنوع عناصر موقعیتی مورد استفاده آنها در پایه های دوم و سوم ابتدایی در مقایسه با کودکان طبیعی همسال خود به طور معنی داری (p<0/05) کمتر بود. نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با افزایش سنِ کودکان دچارِ اختلالِ اُتیسم برخلاف کودکان طبیعی توانایی استفاده از زبان برای توصیف تجارب خود از دنیای درون و بیرون تغییر معنی داری پیدا نمی کند.
۱۸۸۸.

مصاحبه مبتنی بر تکلیف: شناسایی اشتباهات دانش آموزان دختر ناشنوا و کم شنوا در حل مسئله باغچه و توپ ریاضی هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل محتوا دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا مسائل کلامی مصاحبه مبتنی بر تکلیف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۹۳
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی اشتباهات حل مسائل کلامی ریاضی در دانش آموزان نا شنوا و کم شنوایی می باشدکه دوره ابتدایی را به پایان رسانده اند. روش: بدین منظور، 8 دانش آموز ناشنوا و کم شنوای دختر پایه هفتم در مصاحبه هایی با رویکرد کیفی و به شیوه مصاحبه مبتنی برتکلیف شرکت کردند. پس از انجام مصاحبه ها، خطاهای دانش آموزان شناسایی شده و براساس چارچوب نیومن به روش تحلیل محتوای قیاسی و استقرایی، مورد طبقه بندی قرار گرفته و ریزکُدهای خطا ها مشخص شدند. یافته ها: طبق یافته های پژوهش برای 2 مسئله باغچه و توپ براساس طبقه بندی چارچوب نیومن، 17 خطای خواندن ) 4/39 درصد(، 63 خطای درک ) 61 / 34 درصد(، 39 خطای تبدیل ) 42 / 21 درصد(، 50 خطای مهارت پردازش ) 47 / 27 درصد( و 22 خطای رمزگشایی ) 05 / 17 درصد( شناسایی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزان ناشنوا و کم شنوای شرکت کننده در پژوهش حاضر قادر به استفاده از الگوریتم های ریاضی در حل مسائل کتاب و در شرایط دنیای واقعی نبودند و نمی توانستند یک موقعیت در دنیای واقعی را به درستی درک و آن را در دنیای ریاضی صورت بندی کنند. پیشنهادات: پژوهشگران برای کمک به رفع خطاهای دانش آموزان ناشنوا و کم شنوا در حل مسائل کلامی ریاضیات در بخش پایانی بیان شده است. توصیه می شود که برای کمک به رفع اشتباهات این قشر خاص، کتاب های درسی مناسب سازی شده و همچنین تغییرات اصولی در سبک تدریس و شیوه آموزش به دانش آموزان با نیاز های ویژه صورت گیرد.
۱۸۸۹.

برنامه های اوقات فراغت برای افراد کم توان ذهنی: ضرورت، پایه های نظری، طبقه بندی، اولویت و کاربردها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اوقات فراغت پایه های نظری کاربردها کم توانی ذهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۹۵
زمینه و هدف: اوقات فراغت برای کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی دارای ابعاد مختلفی است و اهمیت خاصی دارد. اوقات فراغت زیرمجموعه ی رفتارهای انطباقی است و به زمان گذراندن فعالیت ها و تفریح های مورد علاقه گفته می شود که توسط خود فرد یا دیگران به وجود می آید و ترجیحات، گزینه ها و علایق شخصی وی را در بر می گیرد. این مطالعه با هدف بررسی برنامه های اوقات فراغت برای افراد کم توان ذهنی با تأ کید بر ضرورت برنامه ها، پایه های نظری هر برنامه، طبقه بندی فعالیت های فراغتی و سرگرم کننده، اولویت بندی فعالیت ها در راستای تدوین برنامه اوقات فراغت، و کاربردهای برنامه های اوقات فراغت انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری روایتی بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از جمله الزویر ، پابمد، اشپرینگر، ساینس دایرکت و گوگل اسکولار در سال های 2002 تا 2024 استفاده شد. نتیجه گیری: مشارکت فعال در برنامه های اوقات فراغت موجب تقویت اعتماد به نفس، نشاط روانی و مهارت های حسی حرکتی کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی می شود و رفتارهای چالش برانگیز آنها را کمتر می کند. به طور کلی، مؤلفه های اوقات فراغت، شامل بازی های سرگرم کننده، پیاده روی، باغبانی، مشارکت در مناسبت های خانوادگی، شرکت در فعالیت های مذهبی، انجمن ها و باشگاه ها، مشارکت در فعالیت های ورزشی، آموزش های علمی و مسافرت می شود. نمونه های زیادی از فعالیت های سرگرم کننده برای اوقات فراغت افراد کم توان ذهنی وجود دارند که معمولاً به فعالیت در گروه های سازماندهی شده، فعالیت در گروه های غیررسمی و فعالیت فردی غیررسمی تقسیم می شوند. کودکان و نوجوانان کم توان ذهنی از طریق آموزش برنامه اوقات فراغت یاد می گیرند که تصمیم های منطقی تری بگیرند، تفکر خلاق و انتقادی داشته باشند و احساس مسئولیت پذیری را در خود افزایش دهند.
۱۸۹۰.

اثربخشی برنامه توان بخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانبخشی عصب شناختی حس های پایه تحریک الکتریکی فراجمجمه ای نیمرخ حسی اختلال طیف اتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۷۴
هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کمی-کیفی یا آمیخته ترکیبی بود و در دو مرحله اعتباریابی درونی و اعتباریابی بیرونی اجرا شد. جهت اعتباریابی درونی 10نفر از متخصصان روان شناسی و درمانگران کودکان با نیازهای ویژه به پرسشنامه اعتباریابی پاسخ دادند و شاخص های CVI و CVR بررسی شد. جهت اعتباریابی بیرونی 20 دانش آموز اتیسم با عملکرد بالا که در سال تحصیلی 403-1402 در شهر مشهد درحال تحصیل بودند از مدارس اتیسم و مراکز مشاوره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آزمودنی ها طی 20جلسه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیمرخ حسی دان فرم مدرسه استفاده شد. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و یک ماه پس از اتمام مداخله پیگیری انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانبخشی عصب شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود نیمرخ حسی کودکان اتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر؛ برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان اتیسم اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود در فرآیند توانبخشی و درمان اختلال اتیسم از این برنامه استفاده شود. هدف: هدف از انجام این پژوهش اثربخشی برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان با اختلال اتیسم بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع کمی-کیفی یا آمیخته ترکیبی بود و در دو مرحله اعتباریابی درونی و اعتباریابی بیرونی اجرا شد. جهت اعتباریابی درونی 10نفر از متخصصان روان شناسی و درمانگران کودکان با نیازهای ویژه به پرسشنامه اعتباریابی پاسخ دادند و شاخص های CVI و CVR بررسی شد. جهت اعتباریابی بیرونی 20 دانش آموز اتیسم با عملکرد بالا که در سال تحصیلی 403-1402 در شهر مشهد درحال تحصیل بودند از مدارس اتیسم و مراکز مشاوره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد به روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آزمودنی ها طی 20جلسه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه نیمرخ حسی دان فرم مدرسه استفاده شد. قبل و بعد از اجرای مداخله از آزمودنی ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد و یک ماه پس از اتمام مداخله پیگیری انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانبخشی عصب شناختی همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود نیمرخ حسی کودکان اتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر؛ برنامه توانبخشی عصب شناختی مبتنی بر حس های پایه همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر نیمرخ حسی کودکان اتیسم اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود در فرآیند توانبخشی و درمان اختلال اتیسم از این برنامه استفاده شود.
۱۸۹۱.

ارتقای تعامل با همسالان از مسیر راهبردهای خودتنظیمی در دانش آموزان دارای نارسایی های ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال یادگیری ویژه آموزش راهبردهای خودتنظیمی تعامل باهمسالان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۷۶
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارتقای تعامل با همسالان از مسیر راهبردهای خودتنظیمی در دانش آموزان با نارسایی های ویژه در یادگیری انجام شد. روش ها: دراین راستا، طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه دوره ابتدایی شهر تبریز بود. نمونه پژوهش 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفرگروه کنترل) با اختلال یادگیری ویژه بودند که از میان دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دوره ی ابتدایی شهر تبریز به صورت دردسترس انتخاب شدند. از مقیاس روابط با همسالان هادسون در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری داده ها استفاده شد. آموزش راهبردهای خودتنظیمی برای گروه آزمایش در 8 جلسه یک ساعته به مدت 2 ماه ارائه شد. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی تعامل با همسالان را در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه به طور معنا داری بهبود می بخشد (P<0.05. نتیجه گیری: به واسطه نقش مؤثر آموزش راهبردهای خودتنظیمی در بهبود تعامل دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با همسالانشان طراحی و اجرای این برنامه برای سایر گروه های نارسایی های تحولی نیز پیشنهاد می شود.
۱۸۹۲.

بررسی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی در آموزش ویژه: یک مرور کلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش ویژه تعامل انسان با ربات ربات اجتماعی کاربرد ربات ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۷۶
زمینه و هدف: امروزه ربات ها نقش پررنگی در زندگی ما انسان ها پیدا کرده اند. در سال های اخیر، ربات های اجتماعی به بخشی از انواع فعالیت های انسانی تبدیل شده اند، بویژه در برنامه هایی مانند سرگرمی، آموزش، همراهی که شامل کودکان نیز می شود، علاقمندی این کار در تعامل ربات های اجتماعی با کودکان در زمینه آموزش های ویژه است. هدف این پژوهش بررسی سیستماتیک کاربرد و چالش های استفاده از ربات ها در آموزش ویژه بود. روش: برای شناسایی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی، از 2 روش اسنادی و گروه های مرجع استفاده شد. در ابتدا و پس از بررسی منابع مرتبط، درمجموع 355 منبع شناسایی شد که 26 مورد از آنها براساس ملاک های سودمندی، به طور دقیق تر ارزیابی شد. پس از تحلیل چندمرحله ای و استخراج یافته ها، موارد به نسبت مشترک با یکدیگر تلفیق و در 3 بخش حوزه های اصلی، ابعاد و نشانگرهای کیفیت دسته بندی شدند. در گام بعدی، پس از بررسی اعتبار یافته ها به روش مرور همتا، این یافته ها متناسب با شرایط پالایش شدند. یافته ها: با توجه به چالش های موجود، نتایج نشان داد، ربات های اجتماعی در دستیابی به اهداف درمانی و آموزشی بویژه برای حمایت از کودکان با نیازهای ویژه مؤثر بودند. نتیجه گیری: این مطالعه تعداد زیادی تلاش برای به کارگیری ربات های اجتماعی در آموزش ویژه کودکان با آسیب های مختلف، بویژه در سال های اخیر و همچنین طیف گسترده ای از ربات های اجتماعی از بازار را نشان داد که در چنین فعالیت هایی مشارکت دارند. همچنین با توجه به نقش پرررنگی که ربات ها در آموزش خصوصاً آموزش ویژه می توانند ایفا کنند و با عنایت به یافته های پیشین که حا کی از تأثیرات مثبت ربات های اجتماعی در آموزش و درمان کودکان با نیازهای ویژه بود. نتیجه اصلی این کار این است که زمینه خاص کاربرد ربات های اجتماعی در اولین گام توسعه است با این حال، انتظار می رود که در س
۱۸۹۳.

اثر بخشی مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهن آگاهی مبتنی بر هنر مهارت های اجتماعی ناتوانی یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۹۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری صورت گرفت. روش: روش این تحقیق طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جهت انجام این پژوهش ۳۰ نفر از دانش آموزان با اختلال یادگیری شهر شیراز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس آزمون مهارت های اجتماعی ماتسون به عنوان پیش آزمون در هر دو گروه به عمل آمد. سپس گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه در مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر شرکت کردند. پس از اتمام مداخله مجددا آزمون مهارت های اجتماعی ماتسون به عنوان پس آزمون و یک ماه بعد از مداخله به عنوان پیگیری در هر دو گروه اجرا شد و داده های به دست آمده از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در نمره مهارت های اجتماعی در دو گروه وجود دارد و مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر به طور معناداری منجر به افزایش مهارت های اجتماعی در گروه آزمایش شده است(001/P<). نتیجه گیری: بنابراین اجرای مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر هنر جهت بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری توصیه می شود.
۱۸۹۴.

رویکرد خودحمایتی: روشی برای سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقوق فردی خودحمایتی دانش آموزان سازگاری اجتماعی کم توانی ذهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۵۷
زمینه و هدف: رویکرد خودحمایتی، رویکردی است که فرد با قرار گرفتن در گروه های مبتنی بر خودحمایتی، توانایی دفاع از حقوق خود را کسب می کند و به سازگاری اجتماعی دست می یابد. بررسی رویکرد های خودحمایتی برای افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی از اهمیت خاصی برخوردار است. این پژوهش با هدف رویکرد خودحمایتی، روشی برای سازگاری اجتماعی دانش آموزان با کم توانی ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با توجه به اینکه انسان ها شایسته برخورداری از توانایی دفاع از حقوق خود و سازگاری اجتماعی هستند. رویکرد خودحمایتی نوعی راهبرد مهم برای حمایت از دانش آموزان با کم توانی ذهنی به منظور افزایش سازگاری اجتماعی می باشد. نتیجه گیری: رویکرد خودحمایتی برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی باید به عنوان یک سیستم حمایتی اساسی در جامعه جهت توانمندسازی و تقویت سازگاری اجتماعی به اجرا درآید. بنابراین، باید برای دانش آموزان با کم توانی ذهنی نوعی گروه های خودحمایتی در سطح جامعه تشکیل شود.
۱۸۹۵.

مقایسه شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شایستگی هیجانی حل مسئله اجتماعی همدلی مشکلات رفتاری برون نمود دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۵۴
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان دامغان در سال تحصیلی 1400-1401 بود که از میان آن ها، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای با حجم 100 دانش آموز (50 دانش آموز دارای مشکلات رفتاری برون نمود و 50 دانش آموز عادی) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان اخنباخ (2003)، پرسشنامه شایستگی هیجانی زو و جی (2012)، پرسشنامه حل مسئله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) و مقیاس بهره همدلی بارون-کوهن (2003) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج نشان داد که شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی در دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری برون نمود و دانش آموزان عادی تفاوت معنی داری دارد (p<0.05). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود نیازمند دریافت مداخلات کارآمد جهت بهبود شایستگی هیجانی، حل مسئله اجتماعی و همدلی هستند.
۱۸۹۶.

نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت در رابطه خوش بینی و تاب آوری با خودکارآمدی در مبتلایان به معلولیت های جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انگیزش پیشرفت خوش بینی تاب آوری خودکارآمدی معلولیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۴۸
معلولیت یک پدیده جهانی است که در همه اعصار و در تمام جوامع، بوده و هست. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت در رابطه خوش بینی و تاب آوری با خودکارآمدی در مبتلایان به معلولیت جسمی-حرکتی شهر مشهد بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مبتلایان به معلولیت جسمی-حرکتی شهر مشهد بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 218 نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس انگیزش پیشرفت هلم ریچ و اسپنس (1977)، مقیاس خودکارآمدی شوارتز (1999)، مقیاس خوش بینی شی یر و کارور (1985) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تاب آوری و خوش بینی رابطه مستقیمی با خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت داشتند و نقش میانجی انگیزش پیشرفت در ارتباط بین تاب آوری با خودکارآمدی و خوش بینی با خودکارآمدی تأیید شد. همچنین خوش بینی و تاب آوری بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تأثیر مثبت و معناداری داشتند.
۱۸۹۷.

مطالعه ارتباط ضریب هوشی با الگوهای درماتوگلیفیک و مینوتیا در انگشت اشاره دست راست: یک مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیومتری درماتوگلیفیک ضریب هوشی مینو تیا اثر انگشت اقوام فارس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۰۸
هدف: بیومتری شاخه وسیع از تکنولوژی هایی است که هویت یک فرد را بر اساس ویژگی های فیزیکی، فیزیولوژیکی یا و رفتاری فرد تعیین می کند. درماتوگلیفیک علمی است که به مطالعه صحیح و اصولی خطوط - پوستی موجود در کف دست و پا و انگشتان می پردازد. روش: این پژوهش به منظور بررسی ارتباط نوع الگوی درماتوگلیفیک و انواع مینوتیا با بهره هوشی در ۱۰۰ نفر از دانش آموزان دختر ۱۷-۱۶ سال اقوام فارس ساکن در استان خراسان رضوی انجام شد. میزان ضریب هوشی با استفاده از تست هوش ریون ارزیابی و تعیین گردید سپس اثر انگشت از افراد مورد مطالعه گرفته شد. در نهایت ارتباط بین الگوهای پوستی و میزان ضریب هوشی با استفاده از تحلیل های آماری توسط نرم افزار SPSS ارزیابی شد. یافته ها: نشان می دهد که الگوی پیچی در هر دو دست از بیشترین فراوانی و الگوی کمانی از کمترین فراوانی برخوردار است . فراوانی الگوی کمانی در دست چپ نسبت به دست راست بیشتر است. در گروه باهوش الگوی کیسه ای و در گروه عادی الگوی پیچی بیشترین فراوانی را دارا است. در بررسی تقارن سنجی، فراوانی الگوهای مینوتیا در بند اول انگشت اشاره دست در دو گروه باهوش و عادی تفاوت معناداری را نشان داد. همچنین بیشترین تعداد خط شماری به تفکیک دست راست و چپ مربوط به افراد باهوش می باشد. بحث: این اطلاعات در پیش آگهی تشخیص های روان پزشکی، پزشکی، برنامه های درمانی، تعیین سطح استعداد تحصیلی دانش آموزان ، مسائل مربوط به انسان شناسی و علوم اجتماعی می تواند کاربرد داشته باشد.
۱۸۹۸.

اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق بر تاب آوری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر بااختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری تحصیلی دانش آموزان پسر سرزندگی تحصیلی نارساخوانی هوش موفق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۱۶
هدف و زمینه: اختلال نارساخوانی که به عنوان اختلال خواندن نیز شناخته می شود، نوعی اختلال یادگیری است که فرد با وجود هوش عادی در خواندن مشکل دارد. هدف از انجام این پژوهش اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق بر تاب آوری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی شهر بیرجند بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی با اختلال نارساخوانی شهر بیرجند در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری تعداد ۲۴ دانش آموز با اختلال نارساخوانی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و همگی به روش نمونه گیری تصادفی در قالب 2 گروه آزمایشی ) ۱۲ نفر ( و گواه ) ۱۲ نفر ( جای داده شدند. گروه آزمایشی به مدت ۱۲ جلسه ۶۰ دقیقه ای تحت آموزش هوش موفق قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز ) 2004( و پرسشنامه حسین چاری و دهقانی زاده ) 1391 ( بود. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر هوش موفق بر تقویت تاب آوری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال نارساخوانی اثربخش است ) ۰۱ / .)p>۰ بحث و نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از این پژوهش پیشنهاد می شود که از آموزش مبتنی بر هوش موفق در جهت بهبود و تقویت متغیرهای تحصیلی چون: تاب آوری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان با اختلال نارساخوانی استفاده شود.
۱۸۹۹.

تأثیر تمرین انفرادی و زوجی برایتونیک بر کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکردهای اجرایی کم توانی ذهنی برایتونیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۹۵
هدف: کودکان کم توان ذهنی در مهارت های حرکتی پایه در سطح پایین تری قرار دارند و یادگیری در این کودکان زمان بیشتری می برد. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین انفرادی و زوجی برایتونیک بر کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی انجام شد.روش : روش پژوهش نیمه تجربی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کودکان 8 تا 12 سال با میانگین سنی (39/1 ± 8/9) دختر و پسر دارای معلولیت ذهنی شهرستان الیگودرز بودند که از بین آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به سه گروه 10 نفری تقسیم بندی شدند و در 21 جلسه 30 دقیقه ای طی هفت هفته در برنامه تمرینی شرکت کردند. جهت سنجش کارکردهای اجرایی از پرسشنامه بریف استفاده شد. برای پردازش داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 26 و برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. در کلیه آزمون های آماری سطح معناداری 0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که در مؤلفه های مورد بررسی پژوهش تفاوت معناداری بین گروه های تحت بررسی وجود دارد. کارکردهای اجرایی در گروه تمرین به صورت فردی و زوجی از گروه گواه بهتر بود و همچنین عملکرد گروه زوجی در متغیرهای تحت بررسی به طور معناداری از عملکرد گروه فردی بهتر بود (001/0=P).نتیجه گیری: اجرای برنامه فعالیت بدنی برایتونیک اثر مثبت و معناداری بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی دارد. به نظر می رسد می توان از این تمرینات به عنوان مداخله ا ی هدفمند به صورت فردی یا زوجی جهت بهبود عملکرد حرکتی این کودکان استفاده شود.
۱۹۰۰.

اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر پرخاشگری و کنترل عواطف دانش آموزان پسر با اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش خودکنترلی هیجانی اختلال رفتاری پرخاشگری کنترل عواطف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۶۷
زمینه و هدف: اختلال رفتاری، حاصل تعامل کودک با محیط اطراف وی است که با پیامدهایی چون تضاد با جامعه، نارضایتی، ناشادی فردی و شکست در مدرسه همراه است. هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر پرخاشگری و کنترل عواطف دانش آموزان پسر با اختلال رفتاری بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی با اختلال رفتاری شهر الشتر در سال تحصیلی 1403 - 1402 . از میان جامعه آماری تعداد 28 دانش آموز با اختلال رفتاری براساس نظر مشاوران و معلمان دانش آموزان به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و در ادامه از میان نمونه انتخاب شده به شیوه نمونه گیری تصادفی، تعداد 14 دانش آموز در گروه آزمایشیی و 14 دانش آموز در گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایشی تحت مداخه آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفت، اما گروه گواه آموزشی را دریافت نکرد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، مقیاس کنترل عواطف و پرسش نامه مشکلات رفتاری راتر ۷ فرم B )معلم( استفاده شد. یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره ) MANCOVA ( تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودکنترلی هیجانی بر پرخاشگری و کنترل عواطف آزمودنی های پژوهش تأثیر معناداری داشته است ) ۰۵ / p>۰ (. به عبارت دیگر؛ آزمودنی های گروه آزمایشی در نتیجه دریافت رویکرد آموزش خودکنترلی هیجانی از کنترل پرخاشگری و عواطف بالاتری برخوردار بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت رویکرد آموزش خودکنترلی هیجانی، رویکردی مفید و سازنده در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان با اختلال رفتاری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان