مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
درماندگی روان شناختی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و تاب آوری با درماندگی روان شناختی مادران کودکان استثنایی شهر خرم آباد بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه مادران کودکان استثنایی (کم توان ذهنی، نابینا و ناشنوا) شهر خرم آباد در سال1394 بودند. نمونه پژوهش شامل 204نفر از مادران کودکان استثنایی بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسش نامه های حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران، تاب آوری کانر و دیوسون و درماندگی روان شناختی لاوبوند و لاوبوند استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین تاب آوری و حمایت اجتماعی با درماندگی روان شناختی مادران کودکان استثنایی رابطه وجود دارد که همگی در سطح 001/0 معنی دار بود. همچنین نتایج نشان داد حمایت اجتماعی و تاب آوری 60درصد از افسردگی، 50درصد از اضطراب و 17درصد از استرس مادران کودکان استثنایی را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان با انجام مشاوره به مادران کودکان استثنایی کمک کرد تا احساس کنند از حمایت اجتماعی برخوردارند تا بتوانند با مشکلات حاصل از داشتن کودک استثنایی مقابله کنند.
پیش بینی درماندگی روان شناختی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی در مادران کودکان مبتلا به تالاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تالاسمی یک بیماری مزمن دوران کودکی است و می تواند بر سلامت روانی و کیفیت زندگی کودکان و خانواده های آنها تأثیر منفی بگذارد. این مطالعه با هدف پیش بینی درماندگی روان شناختی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی در مادران کودکان مبتلابه تالاسمی انجام شد. روش: این مطالعه به روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران کودکان مبتلابه تالاسمی شهر تهران بود که از بین آنها 250 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسشنامه درماندگی روان شناختی (لویبوند و لویبوند، 1995)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ) گارنفسگی، کرایج و اسپینهاون، ، (2001 ، و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (لازاروس، 1974) جمع آوری شد. نتایج با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره، تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها حاکی از تأثیر مثبت و معنادار راهبردهای تنظیم هیجان منفی بر اضطراب (0/14) و تأثیر منفی و معنادار راهبردهای تنظیم هیجان مثبت بر افسردگی (0/25-) و اضطراب (0/23-) بود. همچنین راهبردهای انطباقی نیز بر درماندگی روان شناختی مؤثر بودند. تأثیر راهبرد هیجان مدار بر اضطراب (0/23) و بر تنیدگی (0/19)، مثبت و معنادار، و تأثیر راهبرد انطباقی مسئله مدار بر افسردگی (0/18-) و تنیدگی (0/23-)، منفی و معنادار، بود (0/01 p < ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای انطباقی بر درماندگی روان شناختی مادران کودکان مبتلابه تالاسمی تأثیر داشت؛ استلزامات نتییجه به دست آمده در مقاله مورد بحث و تبیین قرار گرفته است.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درماندگی روان شناختی و افکارخودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
156-167
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فلج مغزی از شایع ترین علل ناتوانی حرکتی در کودکان به شمار می رود که باعث مشکلات روان شناختی فراوان در آنها می شود. از آن جایی که این کودکان به مراقبت ها و حمایت های مستمر والدین نیاز دارند، تنیدگی ها و مشکلات زیادی را برای تمامی اعضای خانواده به خصوص مادر ایجاد می کنند. بدین ترتیب این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درماندگی روان شناختی و افکار خودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک فلج مغزی شهرستان دورود در پاییز 1395 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه نشانه شناسی مختصر(دراگوتیس،2000) و پرسشنامه افکار خودآیند (هولون وکندال، 1980) بود. آموزش مبتنی بر پذیرش وتعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروه آزمایش آموزش داده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ابعاد درماندگی روان شناختی (جسمانی سازی، افسردگی، و اضطراب) و افکار خودآیند منفی (میزان افکار و باور به افکار)، تأثیر معنی داری دارد (0/05 p< ). میزان اندازه اثر برای ابعاد درماندگی روان شناختی به ترتیب 56/66،0/0 و 0/71 و برای ابعاد افکار خودآیند منفی به ترتیب 0/58 و 0/73 بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش سودمندی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در کاهش درماندگی روان شناختی و افکار خودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی مورد تاکید قرار می دهد، در نتیجه می توان این آموزش را به عنوان یک روش مؤثر در کاهش مشکلات روان شناختی و بهبود سلامت روانی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی به کار برد.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روانشناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
23 - 40
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد انجام شد. روش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش تعداد 28 نفر که از علائم کمردرد مزمن رنج می بردند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند و با استفاده از پرسشنامه های چندوجهی درد، پرسشنامه پذیرش درد و درماندگی روان شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت مداخله درمانی قرار گرفتند و داد ه های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند راهه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش درد، شدت درد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیر معناداری داشته است (05/ 0 p < ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر روان درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی، پذیرش و شدت درد در افراد با علائم کمردرد دارد و می توان از آن به عنوان روشی کارآمد بهره برد.
پیش بینی تمایل به افکار خودکشی و درماندگی روان شناختی بر اساس خشونت خانگی در زنان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وضعیت تحصیلی و روان شناختی افراد تیزهوش در قابلیت ارزیابی زندگی نقش اساسی دارد؛ از این رو پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول مدارس تیزهوشان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 بود و نمونه پژوهش شامل 85 نفر بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه ابعاد خردمندی آردلت (2003)، پرسشنامه سر زندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1955) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی (0/15= r ) و بهزیستی روان شناختی (0/50= r ) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش تائید شد (0/01> p )؛ نتایج نشان داد خردمندی شناختی و تأملی پیش بینی کننده سر زندگی تحصیلی و خردمندی تأملی و عاطفی پیش بینی کننده بهزیستی روان شناختی بودند. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش خردمندی به عنوان پیش بینی کننده ای قابل اعتماد برای سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش است و دانش آموزان خردمند از سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی بالاتری برخوردارند.
نقش درماندگی روان شناختی و تاب آوری در کیفیت زندگی ناباروری زنان نابارور شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش درماندگی روا ن شناختی و تاب آوری در کیفیت زندگی ناباروری زنان نابارور بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان ناباروری که درطول سه ماه به چهار کلینیک درمان ناباروری در سطح شهر مشهد در شش ماهه دوم سال 1398 مراجعه کرده اند، تشکیل می دادند. از این جامعه به شیوه نمونه در دسترس 346 داوطلب زن انتخاب و به پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت سنجش تاب آوری از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، جهت سنجش درماندگی روان شناختی از پرسشنامه لوی باند و لوی باند (1995) و جهت سنجش کیفیت زندگی ناباروری از پرسشنامه کیفیت زندگی ناباروری بوین و همکاران (2011) استفاده شد. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین درماندگی روان شناختی و تاب آوری با کیفیت زندگی ناباروری رابطه معنی داری وجود دارد. این به این معنی است که درماندگی روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) و تاب آوری در پیش بینی کیفیت زندگی ناباروری زنان ناباور نقش دارند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی و کیفیت خواب دختران دارای سندرم درد قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
131 - 150
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سندرم درد قاعدگی به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات زنانه علاوه بر پیامدهای بهداشتی - درمانی بر کیفیت زندگی تأثیر منفی می گذارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر درماندگی روان شناختی و کیفیت خواب دختران دارای سندرم درد قاعدگی انجام شد . روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال 1400 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر انتخاب و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. برنامه ذهن آگاهی طی 8 جلسه 1 ساعته برای آزمودنی های گروه آزمایش اعمال شد اما گروه کنترل مداخله ایی دریافت نکرد. داده ها با پرسشنامه غربالگری پیش از قاعدگی، پرسشنامه کیفیت خواب و پرسشنامه درماندگی روان شناختی گردآوری شد. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل واریاس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. یافته ها: برنامه آموزش ذهن آگاهی بر کاهش درماندگی روان شناختی در مرحله پس آزمون اثربخش بود (19/74=F، 002/0=P و 67/0=Eta). بین میانگین نمره کیفیت خواب آزمودنی های دو گروه نیز در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار بود (85/13=F ، 001/0=P و 58/0=Eta). تأثیرات مثبت آموزش ذهن آگاهی در مرحله پیگیری برای متغیرهای پژوهش پایدار بود . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش ذهن آگاهی روشی مؤثر در بهبود کیفیت خواب و سلامت روان شناختی مبتلایان به درد قاعدگی بوده است.
مقایسه سلامت معنوی و درماندگی روان شناختی در دختران نوجوان خانواده های طلاق و عادی شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سلامت معنوی و درماندگی روان شناختی در دختران نوجوان خانواده های طلاق و عادی می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دختران نوجوان مقطع متوسطه اول شهر شیراز می باشد. نمونه آماری شامل 80 نفر، 40 دختر نوجوان که والدین آن ها طلاق گرفته و 40 دختر نوجوان که والدین آن ها طلاق نگرفته اند می باشد و برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سلامت معنوی پالوتزین و الیسون و پرسشنامه افسردگی، استرس، اضطراب (21-DASS) بهره گرفته شده است. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه و تحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد که بین سلامت معنوی و درماندگی روان شناختی در دختران نوجوان خانواده های طلاق و عادی تفاوت معناداری وجود دارد؛ سلامت معنوی در میان نوجوانانی که والدین آن ها طلاق نگرفته اند بالاتر است. همچنین درماندگی روان شناختی در میان نوجوانانی که والدین آن ها طلاق گرفته اند بیش تر می باشد.
اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۱۸-۱۰۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در زنان یائسه انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی زنان یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر مشگین شهر در نیمه دوم سال 1401 بودند که از این تعداد 35 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (18 نفر) و گواه (17 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته در جلسات 90 دقیقه ای درمان چشم انداز زمانی زیمباردو (2012) شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودتوص یف گری ب دنی (PSDQ، مارش، 1996) و مقی اس افس ردگی، اض طراب و اس ترس (DASS، لاوبیوند و لاوبیوند، 1995) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودپنداشت بدنی و درماندگی روان شناختی در دو گروه درمان چشم انداز زمانی و گواه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که درمان چشم انداز زمای می تواند بر افزایش خودپنداشت بدنی و کاهش درماندگی روان شناختی در زنان یائسه مؤثر باشد.
ارائه مدلی از درماندگی روان شناختی زنان نابارور بر اساس انعطاف پذیری شناختی و سرسختی روان شناختی با توجه به نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی از تأثیر انعطاف پذیری شناختی و سرسختی روان شناختی بر درماندگی روان شناختی زنان نابارور با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده، بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان نابارور شهر شیراز بود که از میان آن ها 250 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه درماندگی روان شناختی لاویبوند و لاویبوند (1995)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه سرسختی روان شناختی اهواز کیومرثی و همکاران (1377) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1998) جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. طبق یافته ها ضریب مسیر مستقیم انعطاف پذیری شناختی به درماندگی روان شناختی، انعطاف پذیری شناختی به حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی روان شناختی به حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار بود، ضریب دو مسیر مستقیم سرسختی روان شناختی به درماندگی روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده به درماندگی روان شناختی و همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم انعطاف پذیری شناختی به درماندگی روان شناختی و سرسختی روان شناختی به درماندگی روان شناختی از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار نشد. به منظور کاهش درماندگی روان شناختی زنان نابارور باید اقداماتی جهت بهبود و افزایش سرسختی روان شناختی، انعطاف پذیری شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده صورت گیرد.