فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقد و ارزیابی ترجمه متون به ویژه متون ادبی و ارائه برگردان مناسب از مفاهیم و عناصر مختلف موجود در زبان مقصد همواره مورد توجه بوده است. یکی از موضوعات حوزه ترجمه، موضوع ترجمه ناپذیری عناصر فرهنگی است. مالکوم هاروی یکی از کسانی است که در این حوزه صاحب نظر است. وی برای ترجمه عناصر فرهنگی، روش هایی نظیر معادل کارکردی، معادل زبانی، وام گیری و معادل توصیفی- توضیحی را پیشنهاد داده است. در این جستار و با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، برگردان سید مهدی حسینی نژاد از رمان یومیات مطلقه اثر هیفاء بیطار بر اساس راهکارهای ترجمه عناصر ترجمه ناپذیر فرهنگی مالکوم هاروی و میزان مطابقت ترجمه مترجم با رویکرد مزبور مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مترجم علاوه بر حفظ و رعایت ظرافت ها و اصول زبانی و فرهنگی و نیز پایبندی به سنت ها و آداب و رسوم مربوط به ساختار زبان فارسی، تلاش و کوشش خود را در جهت عبور از ترجمه ناپذیری عناصر فرهنگی و زبانی و منطبق ساختن برگردان خود با مؤلفه های تعیین شده از سوی هاروی به کار گرفته است، هر چند که در برخی موارد می توانست علمکرد بهتری نیز داشته باشد که در خلال نمونه ها به آن اشاره شده است.
کاربست الگویِ وینی و داربلنه در واکاوی تأثیر قرآن بر مثنوی معنوی از دیدگاه ترجمه پسا استعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه پژوهان نظریه های گوناگونی برای نشان دادن ماهیت ترجمه پرورانده اند. یکی از آنها رویکرد پسا استعماری آدم خوارانه (کانیبالیستی) است. ماجرا از این قرار است که بومیان برزیلی، در مراسمی آیینی، کشیش پرتغالی (نماد استعمار) را می خورند. بعدها از این واقعه با عنوان بیانیه آدم خواری رونمایی شد و خوردن گوشت و خون طرف مقابل در چرخشی استعاری به هضم و جذب دستاوردهای استعمارگر برای تقویت و رشد مستعمره تبدیل شد. به منظور واکاوی تأثیر قرآن بر مثنوی معنوی از دیدگاه ترجمه پسا استعماری، الگوی وینی و داربلنه مدنظر قرار گرفت؛ زیرا نظریه های پسا استعماری، اغلب رویکرد توصیفی دارند و ضروری است که با رویکردهای الگومحور و تحلیلی ادغام شوند. الگوی وینی و داربلنه ناظر به دو استراتژی ترجمه مستقیم و غیرمستقیم در مطالعات زبان شناسی و ترجمه است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مثنوی معنوی از دیدگاه پسا استعماری، شکلی از ترجمه قرآن است؛ انگیزه مولوی در استفاده از آیات قرآن، افزون بر مانایی اشعارش، ساختن آرمان شهر ادبیات فارسی است تا بدین وسیله جایگاه زبان و ادبیات فارسی را به سطح فرهنگ های برتر دنیا برساند؛ و سرانجام اینکه مولوی با وجود استفاده متناوب از راهبردهای ترجمه مستقیم و غیرمستقیم در انتقال آیات قرآن به مثنوی معنوی، نسبت به بهره گیری از برخی روش ها نظیر قرض گرفتن، مدولاسیون و تعادل علاقه بیشتری نشان داده است.
بررسی و تحلیل کارکرد پی رفت ها در منظومه مجنون و لیلی اثر امیرخسرو دهلوی از دیدگاه رولان بارت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
214 - 239
حوزههای تخصصی:
در ساختارگرایی از نظریه زبانی در زمینه موضوعات و فعالیت های غیرزبانی استفاده می شود. روایت-شناسی یکی از جنبه های موفقیت ساختارگرایانْ محسوب می شود. یک تحلیل ساختارگرا با بررسی عناصر روایی و قوانین ترکیب آن ساختار حاکم بر اشکال روایی را مشخص می کند. روایت و کیفیت آن از دید نظریه پرداز ادبی فرانسه، رولان بارت مبتنی بر سه عنصر کارکرد، کنش و روایت است. در این میان، آثار روایی شاعر و عارف پارسی زبان هند، امیر خسرو دهلوی از جمله مجنون و لیلی را می توان با کمک نظریه های جدید نقد مانند نظریه مذکور بارت بررسی و تحلیل کرد. در این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد روایت شناختی انجام شده، از نظریه رولان بارت در بعد کارکرد به منظور مطالعه منظومه مجنون و لیلی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که اثر امیرخسرو دهلوی قابلیت تطبیق با نظریه بارت را دارد و این مطابقت مفاهیم نهفته در متن و زیبایی های آن را نمایان تر می کند. در منظومه روایی مجنون و لیلی دو کارکرد عمده توزیعی – خود شامل بنیادین و کنشیار- و ترکیبی، به یاری هم متن کاملی را شکل می دهند. در داستان این شعر سیزده پی رفت با کارکرد بنیادین یا هسته ای حضور دارند که عبارتند از: تولد قیس(مجنون)، رفتن قیس(مجنون) به مکتبخانه، عشق قیس(مجنون) و لیلی، برملا
تحلیل انتقادی رمان باغ تلو بر اساس نظریه فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
115 - 142
حوزههای تخصصی:
رمان باغ تلو مجید قیصری از جمله رمان های حوزه پایداری در دهه های پس از جنگ است که با رویکردی تقریباً متفاوت نسبت به آثار پیش از خود به نگارش در آمده است. برجسته ترین وجوه تمایز این اثر نسبت به آثار پیشین این حوزه، توجه به جایگاه و هویت زن ایرانی، شکسته شدن کلیشه جنسیتی حضور مردان در جنگ و پرداختن به مسأله مقاومت و اسارت زن ایرانی در طول جنگ وپس از آن است. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش شده است با به کارگیری رویکرد انتقادی فرکلاف و به شیوه توصیفی- تحلیلی، گفتمان های تأثیرگذار در شکل گیری رمان باغ تلو مورد بررسی قرار گیرد و تبیین شود که گفتمان های حاکم بر فضای رمان در خدمت حفظ روابط موجود قدرت و جایگاه زن در ساختارهای اجتماعی است یا در جهت دگرگونی آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که نویسنده رمان باغ تلو از سویی با به تصویر کشیدن سیمایی از کلیت شرایط زنان در عرصه اجتماع و بازنمایی گسترده مناسبات نابرابر جنسیتی، هژمونی گفتمان مردسالاری را به نمایش گذاشته است و از سوی دبگر، با محوریت قرار دادن زن در طول داستان و ترسیم افکار و افعال وی در مقابله با فضای ایدئولوژیک حاکم به شیوه ای زیرکانه در نقد باورهای متعارف و دگر گونی روابط قدرت حاکم و تغییر جایگاه اجتماعی زن تحت تأثیر گفتمان نوین انسانی و فراجنسیتی گام بر داشته است.
مفهوم سازی ارزش فرهنگی احترام، مطالعه موردی«عذرخواهی» در شاهنامه فردوسی در چهارچوب زبان شناسی فرهنگی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
127 - 156
حوزههای تخصصی:
شاهنامه را سند هویت ایرانیان دانسته اند؛ مفاهیم و ارزش های والای انسانی در لابه لای روایت داستان ها و جنگ ها دیده می شود. در این پژوهش تلاش می شود بیان گردد که فردوسی در این اثر فاخر ادبی چگونه هویت و فرهنگ ایرانیان را با تمرکز بر احترام و "عذرخواهی" به عنوان عناصر هویت ساز و فرهنگ ساز، ضمن روایت ها به تصویر کشیده است. پرسش پژوهش این است که "عذرخواهی" چگونه در زبان شاهنامه مفهوم سازی شده است. با استفاده از "چهارچوب زبان شناسی فرهنگی" (برگرفته از دیدگاه شریفیان) مفهوم سازی ارزش فرهنگی اجتماعی"عذرخواهی" در قالب طرح واره های کاربردشناسی، تک مفهوم و تک کنش فرهنگی در تمامی و تک تک ابیات شاهنامه (حدود50000 بیت) شناسایی و به صورت کنش های کلامی و غیرکلامی مقوله بندی شدند. سپس با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی متغیرهای سن و موقعیت اجتماعی بررسی شد تا آشکار گردد که مفهوم سازی فرهنگی این ارزش اجتماعی در کتاب شاهنامه چگونه نمود یافته است. نتیجه اینکه مفهوم سازی عذرخواهی در زبان ادبی شاهنامه به دو صورت کنش کلامی مانند "پوزش آوردن"، "آفرین کردن" و "بستودن"؛ و کنش غیرکلامی مانند " گنج فرستادن"، "بر پای خاستن" و "نماز بردن" نمود یافته است که کنش کلامی در تعامل اجتماعی افراد با موقعیت بالا به پایین، و کنش غیرکلامی در تعامل اجتماعی پایین به بالا بیشتر به کار رفته است.
بررسی وجوه شباهت و تمایز الگوی روایی قصص قرآنی و دراماتیک ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به روش کیفی و با ابزاز اسناد و مدارک تاریخی اولیه و ثانویه، وجوه شباهت و تمایز میان الگوی محاکات روایی قصص قرآنی با الگوی محاکات دراماتیک شش گانه ارسطو در بوطیقا، مقایسه، تحلیل و تبیین می کند. پیشفرض کلی نیز این است که قصص قرآنی، ویژگی های اثر ادبی را دارند. به نظر می رسد الگوی شش مؤلفه ای محاکات دراماتیک ارسطویی در بوطیقا با الگوی محاکات روایی قصص قرآنی، همسانی ها و ناهمسانی هایی دارد. اول، در قصص و بوطیقا، موتوس هم معنای داستان و قصه دارد، هم نحوه داستان پردازی و قصه گویی. در قصص قرآنی نیز واژه قصص هم معنای متعارف قصه و داستان دارد هم بهترین شیوه داستان گویی که در عبارت «احسن القصص» آمده است. در عین حال، محاکات دراماتیک در بوطیقا از حیث شیوه تقلید (موتوس) و موضوع (اتوس) و اندیشه (دیانوئیا) و وسیله (اُپسیس) و طول و اندازه و آغاز و میانه و فرجام و وحدت های سه گانه و تزکیه (کاثارسیس) و نقص تراژیک و تغییر سرنوشت از نیک سیرتی به بدسیرتی و دگرگونی در احوال شخصیت و بازشناخت با محاکات روایی قرآنی وجه مشترک و متمایز دارد. این مقاله ادعا می کند الگوی روایی قصص قرآنی در عین تناظر نسبی با برخی مؤلفه های الگوی دراماتیک پیشنهادی ارسطو برای تراژدی، وجوه خصیصه نمای خود را نیز دارد.
نظیره پردازی نظمی از غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موتیف به عنوان یک عنصر اصلی در آثار ادبی است که با بررسی آن، اندیشه های اصلی صاحب اثر به دست می آید. نظمی از شاعران معاصر است که پیرو جریان سنت گرایان معاصر شعر سروده است، بررسی موتیف های غزلیاتش نشان می دهد پیرو ویژگی های غزل کلاسیک از موتیف های سنتی در غزلیات استفاده کرده است. نظمی عشق و ارادت خاصی به استاد سخن دارد و شیرینی، لطف کلام و دلیل موفقیت خود در عرصه غزل را به سعدی نسبت می دهد. در این پژوهش کوشش شده با روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای، غزلیات سعدی و نظمی از جنبه های موتیف و مضمون، سبک شناسی و عناصر موسیقیایی، بررسی شود تا بتوانیم به هدف پژوهش که شناخت سبک و سیاق نظمی است برسیم. یافته های پژوهش نشان داده نظمی در استفاده از این موتیف ها بسیار به سعدی نزدیک است و در بعضی غزلیات، هنرمندانه به شیوه ی سعدی از همه ی امکانات زبانی، فکری و ادبی برای القای موتیف و مضمون مورد نظر خود بهره مند شود.
تصویر درخت در شعر شاعران نوپرداز معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
267 - 288
حوزههای تخصصی:
درخت در شعر فارسی اهمیت ویژه ای دارد. عناصر فرهنگی، دینی، اسطوره ای، اخلاقی، عرفانی، و سیاسی گزاره هایی متأثر از درخت دارند. درخت بعد از آب و خورشید پدیده ای مهم است که عناصر و موقعیت های ویژه ادبی از آن آفریده می شود. با ظهور حوادث مختلف سیاسی در سده اخیر ازیک سو و خلق اندیشه ها و سبک های متعدد هنری، ازسوی دیگر، شیوه های خلاقانه پیوند پدیده های طبیعی با عناصر انسانی برجسته شده است. تصویر درخت در شعر نو جلوه ای تازه و چندجانبه یافته است. شاعران نوپرداز نقش های ویژه ای به عناصر غیرانسانی می بخشند و از این میانه درخت همزادی انسان گونه است که تحولات جامعه انسانی را در قامت خود نشان می دهد. در پژوهش حاضر، با تحلیل و توصیف شواهد شعری به روش کتابخانه ای در اندیشه شاعران منتخب، آشکار شد که درخت نمودار ناکامی های شخصی، عشق ورزی، واسطه ادراک، شاخص آزادی، معرف زیست بوم، نماد، تصویر مجسم مرگ و نیستی، انعکاس استبداد و نماینده انکار موجودیت انسان در حاکمیت استبداد است.
تعامل نوع ادب تعلیمی با قوالب برجسته شعری (ازدوره سامانی تا پایان دوره تیموری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و ادبیات ایرانی از گذشته های دور تا کنون، پیوندی ناگسستنی با تعلیم و اخلاقیات داشته است و شعرا همواره از پیشگامان نظم مباحث اخلاقی و تربیتی در جامعه بوده اند، درواقع به جرأت می توان گفت که از ادوار آغازین شعر فارسی، اولین مباحثی که بیش از هر موضوع دیگری به سلک نظم کشیده شد، آثار حکمت آمیز و اخلاقی بوده است، آثاری که از همان ابتدا به تأسی از گفتمان های مختلف جامعه همواره در معرض تطور و دگرگونی بوده اند و متناسب با اوضاع اجتماعی و فرهنگیِ هر عصرمتحول شده اند؛ درواقع بین آفرینش های هنری و پدیده های اجتماعی تعامل انکارناپذیری وجود دارد، که این تعامل نه تنها در محتوا و مضمون آثار ادبی، بلکه در قوالب شعری هر دوره ای بعینه دیده می شود. بر این اساس و با توجه به اهمیت ادب تعلیمی و ارتباط دوسویه آن با قوالب مختلف شعر فارسی بر آن شدیم تا به بررسی روابط متقابل نوع ادب تعلیمی با برجسته-ترین و پر افت و خیزترین قالب های شعر فارسی، از آغاز تا پایان دوره تیموری بپردازیم. بدین منظور دواوین و منظومه های شاعران برجسته و دوران ساز این مرزو بوم از دوره سامانی تا پایان دوره تیموری با محوریت بررسی ادبیات تعلیمی بر اساس دوره های تاریخی در قالب های قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و رباعی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و در پایان تبیین علل و چرایی بازتاب ادب تعلیمی در قوالب مختلف در دوره های تاریخیِ موردِ مطالعه عرضه گردید.
تمثل در غزلیات شمس با تکیه بر 200 غزل نخست(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان برای بیان غیرمستقیم مفاهیم از شگردهای مختلفی استفاده می کنند. یکی از این روش ها تمثیل است. مولوی از برجسته ترین قله های ادبیات عرفانی، در آثار خود از تمثیل به بهترین شکل برای بیان اندیشه های عرفانی، شرح و تفسیر آیات و احادیث و توضیح و تبیین اصطلاحات و اندیشه های عرفانی استفاده کرده است. غزلیات مولوی با اینکه مثل سایر آثارش جنبه تعلیمی ندارد؛ اما متأثر از شیوه بیان او در استفاده از تمثیل است. در این پژوهش برآنیم تا با بررسی 200 غزل آغازین دیوان غزلیات مولوی به این پرسش پاسخ دهیم که آیا مولوی در غزلیات خود از تمثیل استفاده کرده است؟ هدف پژوهش این است که میزان و نحوه استفاده مولوی از انواع تمثیل در غزلیات را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و با ابزار کتابخانه ای و فیش برداری از منابع و اسناد مکتوب انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مولوی در غزلیات نیز از تمثیل برای بیان اندیشه های خود استفاده کرده است. تمثیل های به کار گرفته شده در غزلیات، هم شامل تمثیل های فشرده و کوتاه است و هم تمثیل های روایی. موضوع تمثیل ها نیز تعلیم مسائل حکمی، اخلاقی و عرفانی است و در آنها انسان را به ترک آلایش های جسمانی و توجه به احوال نفسانی فرامی خواند.
تلفیق گفتمان ها در زندگی و شخصیت جلال الدین محمد بلخی (مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۷
187 - 161
حوزههای تخصصی:
غالباً تصور می شود گفتمان فقهی و عرفانی و به تبع آن، عرفا و فقها نسبت تخاصمی یا متضاد دارند، چنان که گویا فقه و تصوف ذاتاً غیرقابل جمع اند. نیز هر دو گفتمان اموری یک دست و بی منفذ تصور می شود که از هرگونه تداخل با یکدیگر شدیداً پرهیز دارند؛ اما در تاریخ شخصیت های متعددی ظهور کرده اند که در عین ارتقا به مناصب والای فقاهت، دارای گرایش های شدید عرفانی هم بوده اند؛ به طوری که می توان آن ها را عارف – فقیه نامید. تصورات شبیه به این، کمابیش درباره نسبت میان دو گفتمان تصوف و سیاست نیز وجود دارد. حال آن که سه گفتمان سیاسی، فقهی و تصوف در طول تاریخ وابستگی ها، پیوستگی ها و همگرایی های متعددی داشته اند. از دیگر سو، وقتی به عناصر گفتمانی سیاست، فقاهت و تصوف نگاه می کنیم، در مواردی آن ها را غیرقابل جمع می یابیم. ما در پی بررسی چگونگی تلفیق گفتمان های به ظاهر ناسازگار در زندگی و شخصیت مولانا هستیم. رویکرد ما تحلیل متنی و استفاده از نظریه تحلیل گفتمان است و در پایان نشان داده ایم که گفتمان های سیاسی، فقهی، اقتصادی و عرفانی در همه دوره های زندگی مولانا با یکدیگر تلفیق شده اند و تصوراتی که زندگی مولانا را به دو دوره کاملاً منفک و در تقابل با یکدیگر مطرح کرده اند، نادرست است.
بررسی جایگاه جراید برلنی ها در مهندسی زبان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث انگیزترین اصلاحات در فرآیند مدرن سازی اصلاح زبانی است؛ ازاین رو، مهندسی زبان یکی از بخش های مخاطره آمیز آزمایشگری اجتماعی سیاسی در هر کشور به شمار می آید. در ایران، برلنی ها برای اولین بار اصلاحات زبان فارسی را مطرح کردند. این حلقه فصل مهمی از تاریخ روشنفکری در ایران محسوب می شوند. آنان در زمانی کوتاه با فعالیت های خود در ایران و در اروپا، با انتشار مجله ها و رساله ها و با تشکیل محافل بحث و گفت وگو، مهم ترین گروه فعال روشن فکران مهاجر ایران را در دوره معاصر پدید آوردند. بررسی جراید برلنی ها اتخاذ رویکرد آسیب شناسانه آنها را در مسائل زبانی درکنار راهکارهای عملی و اصلاحی در این عرصه نشان می دهد. جراید برلنی ها با طرح چالش های زبان فارسی و پرهیز از افراط و تفریط و اتخاذ مشی اعتدالی به انتقاد از شیوه های پاک سازی و اصلاح زبان فارسی پرداختند. با توجه به جایگاه مؤثر برلنی ها و جراید آنها در فرآیند اصلاحات زبانی ایران، مقاله پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین جایگاه این جراید در مهندسی زبان در ایران می پردازد.
مقایسه کیفیت زبان و تصویرهای شعری ناصرخسرو و عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر ناصرخسرو مشحون از ادلّه عقلی، مباحث مذهبی، مواعظ و حِکَم و... است که به کلام او رنگ وبویی فلسفی و تا اندازه ای پیچیده داده است. ازسوی دیگر، عطار در آثارش کوشیده تا با زبانی ساده و عاری از زرق وبرق و پیرایه های چشمگیر، میراث تصوف خراسان و میراث شعر پیش از خود را در هیئتی متفاوت عرضه کند. پرسش این جستار آن است که آیا سادگی یا پیچیدگی زبان در سادگی یا پیچیدگی سازه تصویرهای شاعرانه نقش دارد؟ پژوهش حاضر، که به روش کمّی و آماری نوشته شده است، به بررسی آماری و مقایسه ای ساختمان تصویرهای شعری ناصرخسرو و عطار می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد ساده یا پیچیده بودن زبان شاعر ارتباط چندانی با سازه تصویرهایش نخواهد داشت؛ به بیانی دیگر، صرفاً به دلیل سادگی یا دشواری کلام شاعر نمی توان هندسه تصویرهای او را نیز ساده یا پیچیده دانست. زبان شعر ناصرخسرو دشوار و پیچیده است، اما این ویژگی بر هندسه تصویرهای شعر او تأثیر بسزایی نداشته و بیشتر تصویرهای شعر او از نوع ساده و به دور از پیچیدگی است. ازسوی دیگر، سازه تصویرهای شعری عطار، با وجود سادگی زبان و ظاهر، دارای پیچیدگی ظریف و باریکی است که جز با تجزیه مصالح بلاغی به کاررفته در بنای تصویرها نمی توان به شبکه درهم تنیده و رابطه اجزا با یکدیگر پی برد؛ به بیانی، زبان عطار ساده و تصویرهای او پیچیده است.
علل درج بن مایه رزم در منظومه های غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رزم از بن مایه های اصلی در منظومه های غنایی ادبیات فارسی است که گاه فضای اثر را به آثار حماسی نزدیک می سازد. هدف این مقاله بررسی این بن مایه در منظومه های غنایی است. بر این اساس، نویسندگان با روش توصیفی تحلیلی و با بررسی بیست منظومه غنایی از قرن پنجم تا قرن هشتم به دنبال پاسخ دادن به این سؤالات بوده اند که انگیزه کاربرد بن مایه رزمی در آثار غنایی چیست و رزم در آثار غنایی چه تفاوتی با دیگر انواع به خصوص حماسی دارد و سیر کاربرد آن چگونه بوده است؟ این مقاله نشان می دهد که از اولین منظومه های غنایی فارسی، شاعران به این بن مایه توجه داشته اند و در مجموع در هجده منظومه بن مایه رزم دیده می شود. رزم در دو کاربرد تزئینی و بنیادین در این منظومه ها تکرار می شود. دلایلی چون: شکوهمندساختن عشق، تأثیرپذیری از آثار حماسی، رقابت با فردوسی، اختصاص عشق به طبقه دربار، افزودن شاخ و برگ و مهیج ساختن داستان، آزمون اثبات شایستگی عاشق و اجرای مرحله ای از آیین تشرف به منظور مشرف شدن به همسری از علل کاربرد این بن مایه محسوب می شود. انگیزه های شخصی رزم، از مهم ترین خصوصیات کاربرد این بن مایه در متون غنایی است که برحسب آن عشق عامل وقوع جنگ قرار گرفته است.
Translations and Imitations of the Shahnameh in Turkish Lands(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
9 - 40
حوزههای تخصصی:
Reading and reciting the Shahnameh in Persian was popular not only in Persianate lands, like some parts of the Caucasus and Central Asia, but in Ottoman empire as well. Furthermore, some of the stories of the Shahnameh were known through oral tradition. Copying and making illuminated manuscripts of the Shahnameh was another method of spreading the fame of Ferdowsi. Ferdowsi, like many other poets of Iran, had considerable influence on the Ottoman literature. The present article examines translations and imitations of the Shahnameh in Turkish Lands.
از سپهرنشانه ای لوتمان تا روایت شناسی گریماس (مطالعه ی رمان «جنایت و مکافات» داستایفسکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
473 - 502
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی فرهنگی یکی از حوزه های نشانه شناسی است که با نام یوری لوتمان پیوند خورده است. لوتمان فرهنگ را به مثابه ی یک نظام نشانه ای و در تعامل با سایرنظام های نشانه ای در نظر می گیرد. از دیدگاه لوتمان، هر فرهنگی خود را نظام مند و آنچه را که در بیرون از سپهرنشانه ای فرهنگ خودی قرار دارد، به مثابه ی نه -فرهنگ می شناسد. بر اساس نظریه ی روایت مندی، رخداد نوعی تغییر وضعیت از هنجارهای موجود در سپهر نشانه ای تلقی می شود که با تعریف رخداد از منظر گریماس مطابقت دارد. مقاله ی حاضر با تکیه بر دیدگاه نشانه شناسی فرهنگیِ لوتمان و فرایند روایی گریماس، به تحلیل رمان «جنایت و مکافات» اثر فئودور داستایفسکی می پردازد. در این مطالعه، بررسی قابلیت های کاربردی نظریه ی نشانه شناسی فرهنگی لوتمان در مقایسه با روایت شناسی گریماسی انجام گرفت تا نشان دهیم، چگونه نویسنده ی روس ارزش های اصلی اعم از ایدئولوژی، دین و سیاست را در تقابل با دو قطب خود (روسیه) و دیگری (غرب) مورد قیاس قرار می دهد. دگردیسی راسکولنیکف (قهرمان رمان) و گذار از مرز «دیگری» به «خود» در آخرین بخش رمان از طریق کابوسی شکل می گیرد که با عبور از وضعیت نامطلوب، ناگهانی و بدون مداخله ی سوژه، مطابقت دارد. نتایج نشان می دهد، سپهر نشانه ای لوتمان صرفاً محدود به دوگانه های طبیعت و فرهنگ و یا خود و دیگری نیست؛ بلکه فضایی پویا و در حال تکامل است که در آن رخداد، چالش، تعامل میان عناصر گستره ای و فشاره ای و همچنین فضای چرخشی و رفت و برگشتی امری مهم تلقی می شوند.
چالش های بازنویسی تجربه ی تاریخی مطالعه ی تطبیقی رمان های ببر کاغذی اثر اولیویه رولان و کوچه ابرهای گمشده نوشته ی کورش اسدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
581 - 603
حوزههای تخصصی:
جنبش مه 68 در فرانسه و انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 هر کدام به شکلی در نیمه ی دوم قرن بیستم از آرمان انقلابی، آزادی بخش و ضد امپریالیستی جهانی متاثر شدند. در حالی که میشل فوکو و رضا براهنی به دلیل اهمیت این دو واقعه سیاسی و اجتماعی، مختصرا به شباهت و تفاوت هایشان اشاره کرده اند، تاکنون مقایسه ای ادبی بین رمان هایی که درباره ی این وقایع نوشته شده اند انجام نگرفته است. این پژوهش مطالعه ای است پیرامون چگونگی بازنویسی تاریخ این دو جنبش انقلابی در رمان ببرکاغذی اثر اولیویه رولان، فعال سابق چپ پرولتری و رمان کوچه ابرهای گمشده نوشته ی کورش اسدی، نویسنده ایرانی از نسلی که انقلاب را تجربه کرده است. امانوئل بوژو محقق فرانسوی به منظور تبیین مسأله ی بازنویسی تاریخ، ارتباط بین تاریخ و روایت ادبی را مورد بررسی قرار می دهد. در چارچوب نظرات بوژو، می توان از کاوش باستان شناسانه ی حافظه و بازتولید صدای شاهدان به عنوان دو نمونه از الگوهای بازنویسی تاریخ در ادبیات اشاره کرد. در این مقاله کوشش می شود این الگوها از رهگذر نظریه های روایت شناسی مورد بررسی قرار گیرد تا تفاوت ها و شباهت های این بازنویسی معلوم گردد. از سوی دیگر نقش و مسئولیتی که خواننده در رمزگشایی و فهم دارد مرحله آخر تکامل فرایند بازنویسی است که به آن پرداخته خواهد شد.
آیین طلب باران در بین اقوام استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
107 - 141
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزههای مطالعه در فرهنگ عامه، بررسی آیینهای رایج در بین اقوام مختلف و چگونگی برپایی آنهاست. آیین ها یکی از مسائل فرهنگی و اجتماعی مختص به جامعه است که اجرای آن ها با آداب و رسوم خاص، همواره نقش بسزایی در فرهنگ عامه داشته است. آیین های برخی از اقوام بسیار گسترده است، به گونه ای که برای مناسبات گوناگون مراسمهای مختلفی را برگزار می کنند که بررسی آن ها، فرهنگ و باورهای موجود در بین اقوام را نشان می دهد. از آنجایی که برخی از آداب مربوط به آیین طلب باران در بین اقوام خراسان شمالی (ترک، تات، ترکمن و کرمانج) به نوبه خود منحصربه فردند و در درون خود نمادهایی را منتقل می کنند، در پژوهش حاضر با روش مطالعه کتابخانهای و مصاحبه میدانی کوشش شد به بررسی آنها پرداخته شود تا ضمن شناسایی آیین باران خواهی، آداب و رسوم مربوط به هر قوم و همچنین هدف از برگزاری آنها تبیین شود. نتیجه این پژوهش علاوه بر معرفی آیین طلب باران در بین اقوام مورد بحث، چگونگی برگزاری مراسم بارانخواهی توسط اقوام این استان را نیز نشان می دهد که تقریباً ساختار مشترکی در اجرای آنها دیده می شود؛ اعمالی مانند عروسک گردانی، خواندن اشعار طلب باران به صورت دسته جمعی، پختن آش یا نان نذری، قربانی کردن، نماز و نیایش در بین اغلب آنها رواج داشته است. برخی از نمادهایی که در آیین طلب باران در بین اقوام مذکور مورد استفاده قرار گرفته است، در باورهای دینی و برخی ریشه اسطورهای ریشه دارد. در اجرای این آیین نقش زنان و کودکان برجسته بوده است. هر چند که آیین بارانخواهی در بین اقوام مورد بحث در مواردی ظاهر متفاوت دارد، اما درمجموع، همگی یک هدف را دنبال می کنند و آن اینکه افرادی که این آیین را اجرا می کردند، به آن باور قلبی داشتند.
بررسی تطبیقی سیمای سه عنصر عشق، عاشق و معشوق در دیوان صائب تبریزی و بیدل دهلوی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
119 - 143
حوزههای تخصصی:
عشق شاخصه اصلی بسیاری از اشعار و داستان های ادبیات جهان و یکی از محوری ترین موضوعات ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات غنایی است. عنوانی پرشور که در دوران مختلف حیات بشر شاعران، نویسندگان و اندیشمندان بسیاری به آن پرداخته اند. در این میان صائب تبریزی و بیدل دهلوی دو شاعر بزرگ سبک هندی نیز به این شاخصه مهم و همراه همیشگی آن معشوق توجه داشته و در دیوان شعری خود آن را به کار برده اند. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی با هدف بررسی دیدگاه صائب تبریزی و بیدل دهلوی در مورد عشق و بیان ویژگی های ظاهری و اخلاقی معشوق به مقایسه غزلیات دیوان این دو شاعر پرداخته است و نتیجه به دست آمده نشان می دهد؛ برخلاف آن که دیوان صائب تبریزی را دیوان امثال و حکم می نامند، وی عشق را جاری در تمام اجزای هستی و عناصر طبیعی جهان می داند و از موضوعات قابل توجه در دیوان صائب تبریزی است و در مقابل غزل های بیدل در چارچوب عرفان، اخلاق و فلسفه قرار داشته و گاهی در یک غزل تنها یک بیت عاشقانه وجود دارد و در بیشتر موارد عشق مطرح شده؛ عشق عرفانی و خدایی است.
کبوتر و کبوتربازی به عنوان امری اجتماعی؛ بررسی کبوتر و کبوتربازی در فرهنگ عامه با تکیه بر متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
1 - 12
حوزههای تخصصی:
کبوتر از پرندگانی است که از دیرباز با انسان ها همزیستی داشته و دارای نقش چشم گیری در اغلب جوامع بشری بوده است، به گونه ای که می توان جایگاه و عملکرد آن را به عنوان یکی از عناصر اجتماعی بررسی کرد. در این مقاله کوشش شده است با بررسی متون ادبی (دیوان های شاعران، متون منثور ادبی، داستان ها و...)، تاریخی و دینی و از منظری اجتماعی به کبوتر نگریسته شود و نقش ها، فواید و کارکردهایی را که کبوتر در اجتماع داشته، بررسی شود. از این رو ابتدا تصویر کبوتر را در قرآن و متون دینی بررسی کردیم. این بررسی ها نشان می دهد کبوتر نوعی تقدس و حرمت دارد، تاجایی که برای شکار و ذبحِ آن قواعد شرعی خاصی وضع شده است. همچنین تفحص در متون ادبی- تاریخی، نشان می دهد که کبوتر یکی از عوامل سرگرمی بشر در ادوار مختلف بوده و کبوتربازی یکی از بازی های رایج، نه تنها در بین عموم مردم، که حتی در بین شاهان نیز بوده است. بنابراین برخلاف این باور رایج که «باز» تنها پرنده شاهانه بوده، پژوهش پیش رو نشان می دهد کبوتر نیز برای شاهان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. افزون بر موارد فوق، این پژوهش نشان دهنده نقش های گوناگونِ کبوتر، از جمله سرگرم کنندگی، فواید پزشکی و کشاورزی و نیز داشتنِ وجهه ای مقدس در بین ایرانیان است و نیز دلایل و اسباب اجتماع پذیر بودنِ این پرنده و عللِ حضورِ پررنگ آن را در بین انسان ها بیان می کند.