فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
۵۴-۳۵
حوزههای تخصصی:
ترس از مرگ، اصلی ترین دغدغه ساکنان و ملوانان بندرکنگ بود و آنها را برآن داشت که به باورهایی از بلاگردانی متوسل شوند تا به دفع مرگ و شر بپردازند و بلاهای طبیعی را تحت سلطه خود درآورند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی این باور در سنت دریایی ساکنان بندر گنگ بپردازد و در ادامه، با تکیه بر نمونه های اساطیری مشابه، آنها را تحلیل کند. بنابراین، در این پژوهش ابتدا باورهای بلاگردانی مرتبط با سنت دریایی به صورت میدانی و در قالب مصاحبه با زنان و مردان گردآوری و سپس با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و کتابهای اساطیر ملل، تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که باور بلاگردانی در میان ساکنان بندرکنگ به دو صورت بی واسطه و با واسطه (بلاگردانی از طریق حیوان و اشیاء) رواج داشته است. باورهای بلاگردانی که بی واسطه عبارتند از: ریختن خرما در دریا و اذان گفتن و قرآن خواندن به هنگام طوفان. و باورهای باواسطه نیز عبارتند از: قربانی کردن گاو، قرار دادن مرغ به همراه زنان در لنج، قراردادن کفش کُوش در جهت باد و مالیدن حنا و فضولات حیوانی بر در خانه ها.
بررسی ویژگی های اقتباس ادبی از کلیله و دمنه در داستان دو جانور. ایخنیلات نوشته آلِکسِی رِمیزوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
127 - 157
حوزههای تخصصی:
کلیله ودمنه یکی از آثار ماندگار و تأثیرگذار ادبی در جهان است که به زبان های مختلف ترجمه شده و حکایت ها و تمثیل هایش بارها محلّ اقتباس نویسندگان مختلف جهان بوده است. در ادبیات روسی نیز از جمله در فابل های لِف تالستوی و ایوان کریلوف نمونه های فراوانی را از این کتاب می توان جُست. آلکسی رمیزوف، یکی از نویسندگان مطرح روسی در قرن بیستم با تکیه بر سنّت اقتباس ادبی، بسیاری از مضامین و درون مایه ها و حتّی جملات آثار کهن را در داستان های خویش بازتاب داده است. او با تکیه بر کتابی مُلهم از ترجمه اسلاویِ کلیله ودمنه، اثری با نام داستان دو جانور. ایخنیلات را نوشته که در این جُستار برآنیم تا به روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با رویکرد بررسی تطبیقی آثار نامبرده، دریابیم چه وجوه تناظر یا تشابهی میان شخصیّت ها و وقایع دو اثر وجود دارد و رویکرد نویسنده در این اقتباس ادبی چه بوده است؟ بررسی ها نشان داد که داستان رمیزوف براساس دو باب نخستین کلیله ودمنه نگاشته شده و فقط ماجرای اصلی دو شغال اِستِفانیت (کلیله) و ایخنیلات (دمنه) مدّنظرِ نویسنده بوده است. ماجراها با همان توالیِ اثر اصلی آمده اند، امّا، فقط تعداد اندکی از حکایت ها و تمثیل هایِ متن اصلی، در داستان رمیزوف نقل شده است. رمیزوف هم در مقدّمه اثرش با آوردن داستان برزویه پزشک و هم در انتهای داستان با آوردن تاریخچه پیدایش اثر، اشارات و ارجاعات آشکاری به اقتباس از کلیله ودمنه داشته است. او کوشیده است تا پیوندی میان دنیای کهن و دنیای نو با تکیه بر عنصر معاصرسازی برقرار نماید.
کارکرد جمله های مرکب در مثنوی معنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بخش بزرگی از دل نشینی کلام مولوی به شیوه ی بیان و نحو کلام او مربوط می شود .مولوی پژوهان اغلب از گیرایی کلام مولوی سخن ها گفته اند؛ امّا بسیاری از رمزهای این زبان پوشیده مانده است؛ برای کشف این زیبایی ها هیچ راهی جز تحلیل زبان وی وجود ندارد. پس نگارندگان بر آن شدند تا با بررسی کارکرد نحوی و بسامد جملات مرکب در مثنوی به دریافت برخی از عوامل انسجامی این اثر مدد رسانند.این تحقیق بر اساس 1372 بیت از آغاز دفتر اوّل مثنوی انجام پذیرفته است و شیوه ی کار مبتنی بر روش آماری و تجزیه و تحلیل ساختاری و طبقه بندی جملات است. از این بررسی نتایج قابل توجّهی در ارتباط تنگاتنگ محتوای متن با ساختمان جمله ای زبان آن به دست آمده؛ در مثنوی جمله های مرکب به مراتب بیشتر از جمله های ساده مورد استفاده قرار گرفته است و از میان این جملات ، جمله هایی که از یک پایه و یک پیرو ساخته شده اند بسامد بیشتری دارند؛ این امر علاوه بر آن که انسجام متن را افزایش داده، با طولانی تر کردن جمله ها بستر مناسبی برای محتوای آموزشی مثنوی فراهم آورده است، در بعضی از این جملات مرکب، مولوی با حذف حرف ریط ، خواننده را آزاد گذاشته تا خود حرف ربط مناسب را برگزیده و با توجّه به آن جمله ی پایه و پیرو را انتخاب کند؛ و یا در بعضی از جملات مرکب پیچیده، بک جمله هم زمان دو نقشِ پایه و پیرو را دارد،به این معنی که نسبت به جمله پیش و پس از خود، نقش آن متفاوت می شود.
تحلیل نظام ارزشی اخلاق در گفتمان «سمک عیار»: رویکرد نشانه معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
1 - 25
حوزههای تخصصی:
قصه ها و داستان های عامیانه از مواریث مهم و ارزشمند فرهنگ هر ملت به شمار می آیند که علاوه بر بیان رخدادهای گذشته، بیانگر رفتار، اندیشه و فرهنگ جاگرفته در لایه های بازمانده در تاریخ هر جامعه هستند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر رویکرد نشانه معناشناسی به بررسی نظام ارزشی اخلاقی در داستان «سمک عیار» پرداخته است. مسئله اصلی پژوهش این است که بر اساس چه سازوکاری، ارزش های اخلاقی درون گفتمان عیاری تولید می شوند. به عبارتی نظام ارزشی اخلاقی درون گفتمان عیاری، چه ارزش ها و الگوهایی را تولید می کند که مرزهای بین واقعیت و ایده آل گرایی را بر هم ریخته و نظام ارزش های عادی و رایج را به فراارزش های آرمانی و حتی اسطوره ای تغییر داده است؟ در واقع هدف اصلی این مقاله، بررسی کنش هایی است که اخلاقی آنها را به کار می گیرد تا از طریق آن الگوی ارزشی خود را تحقق بخشد. داده ها از کتاب سمک عیار به صورت هدفمند و بر اساس گفتمان های کنشی انتخاب شده اند. پس از تحلیل داده ها نتایج به دست آمده نشان می دهد که چالش های ارزشی در بافت گفتمانی، زمینه را برای تبدیل یک ارزش به ارزش های دیگر فراهم می آورد و سبب گسترش دایره ارزش ها و استعلای آنها می شود. به عبارتی عیاری، کارکردهای اجتماعی- فرهنگی رایج و نظام ارزش های معمول را به گونه های ارزشی و فراارزشی همچون جمع محوری، اسطوره محوری، تعالی محوری، ریسک پذیری، تجدیدپذیری، دگرمحوری، پیشگامی، جهتمندی در سبک زندگی کنشگران تبدیل می کند.
بازتاب آموزه های تعلیمی در آیینه اشعار تقی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقی دانش از شاعران و ادبای اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی است که در جای جای دیوان اشعارش به بیان آموزه های تعلیمی (اخلاقی، عرفانی و مذهبی) پرداخته است. دانش با بهره گیری از آیات قرآنی و احادیث و اقوال بزرگان دینی و با استفاده از امثال و حکم عربی و فارسی و تمثیل، بهترین آموزه های تعلیمی را در آیینه اشعارش بازتاب داده است. هدف از این پژوهش، بررسی آموزه های تعلیمی در اشعار تقی دانش، در محدوده قصاید و غزلیات و قطعات بوده است. این پژوهش، درپی پاسخ به این سؤال است که «تقی دانش در اشعار خویش با استفاده از چه شیوه هایی آموزه های تعلیمی، (اخلاقی، عرفانی و مذهبی دینی) را بیان کرده است؟». در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، آموزه های تعلیمی دانش، در کل قصاید و غزلیات و قطعات دیوانش بررسی شده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که دانش با تأثیر از پیشینیان، آموزه های تعلیمی را به صورت های گوناگون و در سطحی گسترده، در دیوان خود انعکاس داده است.
بازنمود برخی از انگاره های اشخاص در ساقی نامه ظهوری وسعادت نامه استرآبادی بر اساس نظریه یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
281 - 306
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه هایی که در عصر حاضر در مضامین ادبی مورد کشف و بررسی قرار می گیرد نظریه کهن الگویی یونگ است. کهن الگوها، گنجینه ای از روان و اندیشه جمعی هستند که در هرکجا و هر زمان، فارغ از سنّت پدید می آیند و به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد. یونگ این مفاهیم را اجزای ساختاری موروثی روان بشر دانسته و حرکت از من به سوی خود را مستلزم انکشاف لایه های مختلف ناخودآگاه فرد می داند. یکی از مباحث مهم انگاره های کهن الگویی اشخاص هستند که در ساقی نامه ظهوری ترشیزی و سعادت نامهاسترآبادی بسیار دیده می شود اما به دلیل ناشناخته بودن این دو اثر پژوهش های کافی در مورد آنها صورت نگرفته و بسیاری از زوایای ارزشمند آنها پنهان مانده است. در این جستار می خواهیم با بررسی این مولفه در آثار مذکور، به تفسیر ابیات آنها کمک نموده و به این سوالات پاسخ دهیم که ظهوری و استرآبادی چه شناختی نسبت به انگاره اشخاص کهن الگویی دارند و بسامد هر یک از انگاره ها در ساقی نامه و سعادت نامه چگونه است. به نظر می رسد با وجود عدم شناخت دانش کهن الگویی به معنای نوین، ظهوری و استرآبادی شناخت عمیق و دقیقی از انگاره های کهن الگویی داشته و آنها را با استفاده از عنصر خیال در آثار خود به طور ویژه ای به کار برده اند. همچنین در این دو اثر انگاره های اشخاص مذهبی- ملی بر سایر انواع برتری داشته و انگاره جوینده فقط مختص شاعر است که جست وجو کرده و در نهایت به عرفان رسیده است. نتیجه مطرح شده به روش کتاب خانه ای به شیوه تحلیلی- توصیفی در نتیجه بیان شده است.
تحلیل تطبیقی کنش های سه گانه شخصیت های اساطیری در ساختار روایی «اودیسه هومر» و «داراب نامه طرسوسی» بر مبنای نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
167 - 197
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند با تکیه بر نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنش های شخصیت های اساطیری اودیسه هومر و داراب نامه طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنش های شخصیت های اساطیری در « داراب نامه » و « اودیسه » تا چه میزان با نظریه کنش های سه گانه دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آن ها کدام است؟ یافته ها حاکی از آن است که شخصیت های اصلی این دو اثر؛ یعنی «داراب» و «اسکندر» را می توان با «اولیس» در یک طبقه بندی قرار داد. بررسی کنش های «داراب» و «اولیس» نشان می دهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگی های هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زاده خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّره ایزدی است. هوشمندی و حیله گری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته می شود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیت ها از جمله «طمروسیه» و «بوران دخت» با «پنلوپ» نیز با تفاوت های جزیی مظهر «پاکدامنی» هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در داراب نامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد.
بازتاب مفاهیم اصلی توسعه در رسانه های جانشین روایت نیم قرن مدرنیزاسیون در رمان های شاخص فارسی (1340 تا 1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روایت مدرنیزاسیون در رمان های شاخص فارسی، پژوهشی در حوزه مطالعات میان رشته ای علوم ارتباطات و ادبیات داستانی است. در این پژوهش، رمانِ شاخص به مثابه رسانه جایگزینی در نظر گرفته شده است که می تواند با بیان روایت های خاصی، بازگوکننده شرایط روز جامعه در هر دورانی باشد. آنچه در این مطالعه مورد بررسی قرار می گیرد، بازتاب گفتمان مدرنیزاسیون در رمان های شاخص 5 دهه (1380 1340) است. این پژوهش در پی اثبات و تبیین کارکردهای رسانه ای رمان در بیان مفاهیم مدرنیزاسیون است. به منظور پردازش این موضوع، رمان های شاخص 5 دهه، براساس نمونه گیری «مورد مشهور» و نظرسنجی از صاحب نظران، منتقدان، نویسندگان و هم چنین روزنامه نگاران حوزه ادبی انتخاب شد. تحلیل روایت نیز روش این پژوهش است که براساس دیدگاه روایت شده رویکرد روایت شناسی جرالد پرینس که از نظریه پردازان ساختارگراست، انجام شده است. برمبنای نتایج به دست آمده از این تحقیق، مدرنیزاسیون که براساس نظریه های توسعه، در گستره وسیعی از بافت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و حتی روان شناختی قابل بررسی ا ست، در رویدادهای روایت شده رمان های منتخب قابل مشاهده است؛ روایت های این رمان ها با شرایط روز هر دوره هم خوان است. همچنین توسعه سیاسی، نقد سیاسی و نقد دولتمردان، عقلانیت سیاسی اجتماعی، مذهب، مهاجرت، شکاف طبقاتی و زنان مفاهیمی هستند که در تمام این رمان ها وجود دارد.
بررسی تطبیقی شگردهای نام گذاریِ آثار ادبی در ایران و جهان (طبقه بندی نام های ادبی از منظر ساخت های نحوی و ویژگی های زبان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
347 - 378
حوزههای تخصصی:
تمام مولفان و مصنفان ادبی، از دیرباز به دنبال یافتن نام هایی جذاب و ماندگار برای آثار خود بوده اند و بحث در باره نام آثار ادبی به اندازه بررسی ساختار و محتوای آنها، در مباحث نقد ادبی، در خور اهمیت بوده است. مقاله حاضر به دنبال یافتن شگردهای نام گذاری آثار برجسته و بزرگ ادبی و طبقه بندی آنهاست. رویکرد اصلی مقاله، بر شالوده زمینه ای بینارشته ای، میان ادبیات و زبان شناسی استوار گشته است.. مدّعای این مقاله آن است که نویسندگان ایران و جهان، از روش های کاملاً معین و محدودی در ساخت زبان، برای نام گذاریِ آثار خود، چه در زبان فارسی و چه در زبان های دیگر، بهره برده اند و بسیاری از این روش ها مشابه هستند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از رویکرد تحلیل نامِ آثار ادبی، بر بنیاد «ساخت» و «دستور زبان فارسی» در نوشته شده است. نویسنده این مقاله در طبقه بندیِ نام ها، از روش های طبقه بندیِ نحوی و دستوری بهره گرفته است. ابتدا اسامی خاص و سپس جمله بندی های کامل و پس از آنها مفردات و ترکیبات در نامِ آثار، مورد توجه قرار گرفته است و از همه مهم تر اینکه مقاله حاضر در هر مقوله، آثار ادبی جهان و ایران را در در ساخت های نحوی مشابه، در کنار یکدیگر طبقه بندی کرده است. مقاله می کوشد به این نتیجه برسد، بر خلاف آنکه گمان می رود، نام نهادن بر اثر ادبی، دشوارترین بخشِ آفرینش اثر است؛ نام گذاریِ آثار، از الگوهای ساده و تکرار شونده ای تبعیت می کند که آشنایی با آنها می تواند برای هر نویسنده معاصر، کار نام گذاری اثر ادبی را تسهیل کند.
کارکرد ساختهای همپایه در مقدمه شاهنامه ابومنصوری
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های نثر فنی، طولانی بودن و ناهم پایگی بندهای وابسته در جملات مرکب است که با تکرار لفظ و معنا و حذف فعل، و کاربست موسیقی های واژگانی و گاهی تکرار ساخت جمله ها و کلمات همراه می شود تا سخنوری نویسنده را بنمایاند ولی گمان می رود که در نثر مرسل، از کاربرد ساخت های هم پایه و مترادفات و بندهای هم معنا خودداری می شود چراکه ساخت های هم پایه سبب اطناب -می شوند. این جستار توصیفی-تحلیلی با بررسی مقدمه شاهنامه ابومنصوری(مقدمه قدیم شاهنامه) که از نخستین متون نوشته شده در نثر مرسل است به این پرسش پاسخ می دهد که ساخت های هم پایه در نثر مرسل، چگونه و با چه کارکردی به کار گرفته می شوند. یافته-ها نشان می دهد که ساخت های هم پایه از اسم ها، قیدها و صفت ها به شکل کلمه، ترکیب یا جمله، در نثر مرسل هم، نه برای تکرار معنای جمله و بیان دیگرسان و شیوه متفاوت بیان، بلکه برای روشن کردن معنا و محدوده سخن و رفع ابهام، به کاربرده می شوند. این ساخت ها، از طریق ترادف یا تضاد، بدلیت، تقیید و...در تبیین محتوا و گستره معنای متن، نقش اساسی را دارند و هرچندکه ممکن است سبب دور شدن از ایجاز گردند؛ اما، ، اطناب به حساب نمی آیند چون بودنشان لازم است و قابل حذف بخاطر اجزای دیگر جمله نیستند و تکرار معنا هم نیستند، بسامدی ندارند و تمام جمله ها و بندها و عبارت ها و گروه ها را دربرنمی گیرند.
بررسی مفاهیم نور و تاریکی در منظومه آرش کمانگیر کسرایی بر پایۀ نظریۀ همگنه ها و طرح وارۀ کنشی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
233 - 258
حوزههای تخصصی:
منظومه آرش کمانگیر کسرایی، که در قالب نیمایی سروده شده، به مضمون هایی مانند میهن، قهرمانی، جوانمردی، و ازخودگذشتگی می پردازد که پیوسته تازگی و مقبولیت عام دارند. این ویژگی ها آرش کمانگیر کسرایی را اثری معنازا ساخته که پیوسته می توان درباب آن گفت و نوشت. هدف این پژوهش، که به روش تحلیلی توصیفی انجام شده است، بررسی این اثر با کاربست نظریه کنشی و نیز مفهوم همگنه های گرمس، معنا/نشانه شناس فرانسوی، است. یافته ها نشان داد که کسرایی در آرش کمانگیر افزون بر نبرد فیزیکی ایران و توران، واژه های مربوط به حوزه معنایی روشنایی و تاریکی را نیز در شعر داخل کرده که نوعی نبرد میان تاریکی و روشنایی را در ذهن خواننده بازسازی می کند. با درنظرگرفتن مفهوم نور به منزله نماد دانایی و آگاهی و مفهوم تاریکی به مثابه نماد نادانی و بی خردی، این اثر را می توان از دیدگاه نشانه معناشناختی میدان نبرد میان دانایی و خرد ازیک سو، و جهل و تاریکی ازدیگرسو دانست. نتایج پژوهش نشان داد که در روایت کسرایی از اسطوره کهن آرش کمانگیر، آرش قهرمانی یگانه است که با قهرمانان نام دار دیگر در کنش و منش تفاوت دارد. در آرش کمانگیر، اسطوره ای کهن به شیوه ای نو به شکلی واقع نمایانه ترسیم شده است. آرش قهرمانی نو و یگانه بازنمایی شده است که خرد و دانایی در کنش های او اهمیت محوری دارند. سرانجام اینکه، آرش کمانگیر با شاهنامه فردوسی، اثری که در آن خرد و دانایی محوریت دارد، در پیوند است.
واکاوی نقش عواطف در فهم آثار هنری با تکیه بر مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان مسائل پیرامون ارتباط میان هنر و عواطف، این پرسش که آیا می توان از نقش عواطف در جهت فهم بهتر آثار هنری یاد کرد یا خیر، مورد توجه ویژه ی اندیشمندان قرار گرفته است. عده ای از کارکرد مخرب مواجهه ی عاطفی با اثر هنری سخن رانده و برخی به نقش مثبت آن اشاره کرده اند. پژوهش حاضر ضمن بررسی آراء عرفانی مولانا در مثنوی معنوی، نقش عواطف را در فهمِ بهتر آثار هنری واکاوی می نماید. یافته های پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته این موارد را نشان می دهد: از منظر مولانا، مواجهه ی عاطفی با یک اثر هنری می تواند از طریق ایجاد همدلی با اثر و تغییر در نحوه ی توجه به آن، زمینه ساز فهم بهتر آن اثر و همچنین پیام های آن گردد. مولانا در مثنوی، عامدانه و آگاهانه روش بیان هنری را به زبان شعر و از طریق حکایت های تمثیلی انتخاب کرده و یکی از عناصر اساسی که ضریب نفوذ بیان هنری را افزایش می دهد، نقش مؤثر عواطف در جای جای حکایات مثنوی است.
کاربرد رمز در شعر خزعل الماجدی و نسیم شمال بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
107 - 130
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر دوره ای متأثّر از اوضاع و شرایطی است که با آن تعامل دارد. شعر خزعل ماجدی (متولّد 1951) و نسیم شمال (1313- 1249) نیز متأثّر از شرایطی است که از دیرباز، دشمنان برای عراق و ایران پدید آورده بودند. این دو شاعر در ابعادی گسترده و با نگرشی سلبی نگر، وضعیت جامعه خود را نقد کرده اند. نظریه زیبایی شناسی انتقادی به عنوان محصول مکتب فرانکفورت در قرن بیستم پا به عرصه وجود گذاشت و عمده ترین هدفش را می توان مخالفت با وضعیت موجود و درنهایت رهایی انسان معاصر به عنوان موجودی آزاد دانست. جریان ادبی شعر عربی و فارسی به دلیل اشتراک در شرایط اجتماعی – فکری - سیاسی، تجربه های مشترکی را رقم زد که این تحوّل تقریباً هم در محتوا و هم در فرم آثار ادبی دو ملّت قابل مشاهده است. یکی از مهم ترین عناصر شعری مشترک خزعل ماجدی - به عنوان شاعر عراقی - و نسیم شمال - شاعر ایرانی - روح و فضای انتقادی است که بر اشعارشان سایه افکنده است. شیوه به کار گرفته شده در نوشتار پیش رو، تطبیق اشعار دو شاعر ایرانی و عراقی براساس مکتب آمریکایی و برمبنای تحلیل و تفسیر کتابخانه ای است. این دو ادیب همچون نظریه پردازان مکتب فرانکفورت و نظریه زیبایی شناسی انتقادی، ایدئولوژیکی بودن هر نوع اثر ادبی و غیر ادبی را نفی می کنند و اصالتش را در استقلال آن می دانند. پژوهش حاضر بر آن است تا اصلی ترین دغدغه های فکری هردو شاعر را از چهار جنبه مشترک: رمز سیاسی، رمز اجتماعی، رمز اسطوری و رمز تاریخی که دارای بار نمادین است؛ ازنظر زیبایی شناسی انتقادی مقایسه و تحلیل کند. از تحلیل اشعار ایشان چنین استنباط می شود که ریشه تمام مشکلات ایران و جهان عرب براساس این نظریه، سلطه سیاسی حاکم است و راه ایجاد آزادی در جامعه، حذف سلطه گری در کشور است. خزعل ماجدی و نسیم شمال به طور رمزی اندیشه های ضدّ استعماری خود را بیان نموده و برای تجسّم بخشیدن به واقعیت کشور و تهییج جامعه از رمزهای اجتماعی و سیاسی و اسطوری و تاریخی کمک گرفته اند تا بدین وسیله اهداف و ارزش های مورد نظر خود را رواج دهند.
بررسی کارکرد گفتمانهای بوم محور در رمان منگی نوشته ی ژوئل اگلوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
163 - 187
حوزههای تخصصی:
محیط زیست به عنوان عنصری کنش مند در ادبیات زیست محیطی مشاهده می گردد و یادآور کهن الگوها و حافظه تاریخی انسانها می باشد، انسان خود جزئی جدایی ناپذیر از یک زیست محیط طبیعی است. بر خلاف نقد اکوکریتیک که تبدیل به رشته ای تخصصی در ادبیات شد، نقد اکوپوئتیک با سایر علوم نظیر زبانشناسی، جانورشناسی، جامعه شناسی، انسانشناسی، روانشناسی و غیره آمیخته شد و ابعاد جدیدی در مطالعات ادبی گشود. بررسی رابطه انسان و محیط زیست باعث شد تا به نقش انسان در افزایش و یا کاهش آسیب های زیست محیطی توجه بسیاری شود. بازتاب این امر در حوزه ادبی موجب ظهور گفتمانهای جدیدی در جهت حفظ محیط زیست شد. زیر شاخه های نقد بوم گرا نظیر زبانشناسی زیست محیطی، به زبان به شکل عمل و رفتار اجتماعی با متغیرهای فرهنگ، هویت، طبقه اجتماعی، جنسیت و بسط گفتمانهای اجتماعی پردخت و سبب تغییر نگرش و رفتار انسان ها نسبت به محیط زیست شد. گفتمان زوپوئتیک به تصاویر ادبی حیوان در متون ادبی و تعامل انسان/حیوان توجه نشان داد و گفتمان اکومدرنیسم با بیان نقش فنّاوری در تخریب و احیای محیط زیست، بارهای معنایی جدیدی در گفتمانهای بوم محور آشکار نمود. اگلوف در منگی، با استفاده از تصاویر مربوط به آلودگی و کشتار حیوانات به نقش انسان و مدرنیته در تخریب محیط زیست اشاره دارد. ما با تکیه بر نقد بوم گرا و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، کارکرد گفتمانهای بوم محور در بازتاب ایدئولوژی جامعه را بررسی خواهیم کرد.نتایج نشان از تولید گفتمان مخاطره در برابر ضعف گفتمان حفاظت از محیط زیست دارد. منگی بستری برای شکل گیری گفتمانهای جدید در جهت بسط نگاه انتقادی و ارتقای فرهنگ زیست محیطی است.
ظرافت های تقدیم و تأخیر در سوره روم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه اعجاز قرآن، جنبه بلاغی است که از نظر ظاهری و ساختاری با واژگان ارتباط تنگاتنگی دارد و از جمله تکنیک های آن بحث تقدیم و تأخیر است که بهر ه گیری از آن به گویاتر شدن کلام و فهم بهترمخاطب کمک می کند ،چنین تکنیکی علاوه برنظام مند و اصولی بودن، موجب زیباییِ اسلوب، شیوایی تعبیر و حسن سبک نیز می شود.این پژوهش درپی آن است که با توجه به اهمیت این اسلوب، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دلایل بلاغی تقدیم و تأخیر از دو جهت نحوی و رتبی در سوره روم بپردازد تا علاوه بر یافتن دلایل بلاغی آن، به میزان تأثیرگذاری این اسلوب دردلالت واژگان نیز دست یابد. نتیجه این پژوهش بیانگر آن است که مهمترین اسباب بلاغی تقدیم و تأخیر از دو جهت نحوی و رتبی به معنا برمی گردد؛ بدین گونه که در پس جابه جایی واژگان چه از نظر نحوی و چه رتبی، معنایی نهفته است که گوینده به جهت برجسته کردن و مهم جلوه دادن آن به این شیوه پرداخته است؛بنابراین تقدیم و تأخیر نه تنها تأثیر مهمی در افزایش دلالت واژگان و زیبایی آن دارد، بلکه به منظور انتقال قصد و هدف مشخصی به کار می رود.
The Violence and the Problem of Ungrievability in Mehdi Yazdanikhorram’s Khoon khordeh: A Butlerian Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to show the reasons behind the capability of grief over the death of each person and how violence is performative in registering someone as livable or unlivable. This study also uses descriptive analysis methods and library research techniques. The main character in this novel Meftah, is an Arabic literature student, a religious person who works in the graveyard. This resulted in his recounting the story of the Sookhteh brothers whose deaths are not recognized so they are not mourned over properly. Through Butler's idea, the researcher tries to find out how livable and unlivable people are distinguished and what makes people believe that only registered lives are capable of being mourned over, and performative violence makes people differentiate between worthy and unworthy human beings. The appearance of Homo Sacer is discussed in detail, the person who cannot be sacrificed but can easily be killed. It is deduced that people who are deprived of the primary conditions of life be it safety, welfare, or peace, as the main characters of this novel, don’t count as livable humans. They are not registered as humans, so they are not recognized and they become unrepresentable. Violence does not only lead to death but it also paves the way for people to ignore the death of some who are not subjectified and are not worthy of being grieved.
جرائم نظامی و مجازات های آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
195 - 234
حوزههای تخصصی:
جرائم نظامی در شاهنامه به جهت ارتباط تنگاتنگی که با مقوله امنیت اجتماعی و ملی، برقراری نظم و حفظ اقتدار سیاسی کشور دارند با سخت ترین و سنگین ترین برخوردها و مجازات ها همراه اند و در نوع خود، نشان دهنده وجود قواعدی کلی، میان دولت های پیشین در برخورد با چنین جرائمی نیز هستند. بر این اساس، یکی از مهم ترین موضوعات در ساختار قوانین و روی کردهای شاهان شاهنامه در حوزه جرائم نظامی تعریف می شود که بر مسؤولیت ایشان در قبال حفظ نظم سیاسی، توان امنیتی کشور و تضمین حقوق مردم تأکید دارد. پژوهش پیش رو با بررسی انواع جرائم نظامی در شاهنامه و مجازات های صادره برای این نوع جرائم، نشان خواهد داد که جدای از سرپیچی ها و خودسری های نظامیان در جنگ ها یا در برابر فرمان های نظامی، بخش مهمی از جرائمی که سرداران و سپاهیان درجات پایین تر مرتکب می شدند، در برابر مردم عادی و در قالب جرائم مالی (مصادره، غارت یا تخریب اموال) صورت می گرفت. از این روی، تلاش درجهت کاهش بسترهای اجتماعی- اقتصادیِ ارتکاب این نوع جرائم از طریق توجه به حقوق، مزایا و نیازهای سپاهیان، و نیز بهره گیری از انواع روی کردها و سیاست های بازدارنده (هشدارها، نظارت های پنهانی، مجازات های شدید و آنی و صدور انواع جریمه های مالی و غیرمالی و تأدیبی) یکی از پرتکرارترین مضامین را در اندرزها و فرمان های شاهان شاهنامه به خود اختصاص داده که بیش ترین آن ها نیز از سوی انوشیروان دیده می شوند.
بررسی روان شناختی زنانگی در اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
42 - 21
حوزههای تخصصی:
یونگ معتقد است که فرد برای رسیدن به رشد روانی و فردیت شخصیت خود از سه مرحله ی کهن الگویی کلان (سایه، آنیما/ آنیموس و خویشتن) عبور می کند و در هر مرحله با گذر از سطوح کهن الگوی به امکانات بیشتری از یکپارچگی روانی دست می یابد. در این پژوهش، نمادهای رشد مرحله دوم فردیت با تأکید بر کهن الگوی آنیما، در اشعار فروغ فرخزاد، بررسی و تحلیل شده است. نمادهای چهار مرحله ی رشد آنیما که با چهار شخصیت اسطوره ای حوا، هلن، مریم و سوفیا نمادین شده اند، در تمام دفتر های شعری فروغ فرخزاد حضور دارند، اما بسامد آن ها همزمان با رشد روانی شاعر تغییر می کند. در سه دفتر اول، بسامد ظرفیت های روانی حوا و هلن و در دو دفتر پایانی بسامد ظرفیت های مریم و سوفیا بیشتر است. فروغ در شعر خود توانست رشد آنیما را تا متعالی ترین سطح آن نشان دهد و در عین حال هرگز سطوح پست تر آن را سرکوب نکرد. به همین دلیل در دو دفتر پایانی نه تنها شاهد حضور مریم و سوفیا هستیم، بلکه ردّپایی از حوا و هلن نیز در پس زمینه ی شعر او دیده می شود. اشعار فروغ فرخزاد بازتاب دهنده ی رشد و یکپارچگی روانی شاعر در حوزه ی آنیماست. وی توانست پرده از چهره های مختلف و متناقض کهن الگوی آنیما برگیرد و زنانگی را لااقل در شعرش از غریزی ترین تا متعالی ترین خصیصه هایش بیان کند و به عنوان یکی از هنرمندان اصیل امروز، تمامیت آنیما را به نمایش گذارد.
تأثیرگذاری هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی (مطالعه موردی رمان «اولیسِ» جیمز جویس و بازی «دارک سولزِ» هیدتکا میازاکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های رایانه ای به جهت تازه تاسیس بودن و هم پوشانی بسیار با سینما و ادبیات، دو جنبه متفاوت از خود را نمایش می دهند که درخور مطالعات تطبیقی است. در این مقاله عناصر هنر مدرن و تاریخ ادبیات نوگرا در شکل گیری بازی های ویدیویی بررسی می شوند و سپس موارد مشابه در رمان « یولسیس» از جیمز جویس و بازی های «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی مورد تحلیل و تطبیق قرار می گیرند. هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری ویژگی های هنر مدرن بر ادبیات نوگرا و بازی های ویدیویی و همچنین بیان تغییر ماهیت عناصر مشترک آنها است. هدف فرعی پژوهش مقایسه این بازی ها با دیگر عناوین رسانه بازی های رایانه ای و پاسخ به این سوال است که: چگونه بازی ها و بطور کلی رسانه های جدید هم می توانند در بطن خود هویتی کلاسیک و مدرن را شکل دهند؟ و جایگاه بازی های مورد مطالعه در این عرصه کجا قرار دارد؟ روش تحقیق تحلیلی و تطبیقی است. یافته های پژوهش مبین این است که رمان اولیس از « جیمز جویس» و بازی های مجموعه «دارک سولز» از هیدتکا میازاکی در عناصر «رد روش روایی رمان»، «رد قهرمان سنتی»، «رد حادثه پردازی»، «تجربه های جدید زبانی»، «رهایی از زمان و آزادی زمان»، «اهمیت دادن به تداعی معانی»، «اهمیت ندادن به متعارفات»، «تمایل به توهم و خیال»، «شرکت دادن خواننده در رمان»، «طرح مساله حقیقت» و «بحث از عقاید و فلسفه ها» مشابهت و تطابق دارند.
وطن در دیوان سیّد اشرف الدّین حسینی گیلانی(نسیم شمال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۰
93 - 120
حوزههای تخصصی:
وطن، یکی از اصطلاحات و مضامین شعر شاعران وطن دوست است که از زمان شکل گیری شعر و ادب فارسی، مورد توجّه شاعران بوده است. در هر دوره ای از تاریخ یک ملّت، حوادثی بوجود می آید که مرز های آن ملّت، مورد تهدید بیگانگان قرار می گیرد. این تهدید می تواند، در زمینه سرمایه های ملّی، فرهنگی و... باشد. دوران مشروطه، دورانی است که دولت های بیگانه، چشم به غارت سرمایه های ملّی وطن ما دوخته اند. یکی از عوامل مؤثّر بیداری مردم در دوران مشروطه، شاعران بوده اند که با آوردن مضامینی چون وطن، در پاسداری و نگهبانی آن کوشیده اند. سیّد اشرف الدّین، شاعری است که در دیوان اشعار خود، بطور برجسته از زوایای مختلف، به مفهوم «وطن» پرداخته است و هدف از به کارگیری مفهوم وطن، بیداری و آگاهی مردم، عشق به وطن و پاسدای از ارزش های ملّی میهنی است. با توجّه به اهمیّتی که مفهوم وطن در شعر فارسی دارد؛ نگارنده کوشیده است براساس تحلیل شعری نسیم شمال و همچنین یافته های موجود در این زمینه، به طور اجمالی به این موضوع بپردازد.