
مقالات
حوزههای تخصصی:
قصه ها و داستان های عامیانه از مواریث مهم و ارزشمند فرهنگ هر ملت به شمار می آیند که علاوه بر بیان رخدادهای گذشته، بیانگر رفتار، اندیشه و فرهنگ جاگرفته در لایه های بازمانده در تاریخ هر جامعه هستند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر رویکرد نشانه معناشناسی به بررسی نظام ارزشی اخلاقی در داستان «سمک عیار» پرداخته است. مسئله اصلی پژوهش این است که بر اساس چه سازوکاری، ارزش های اخلاقی درون گفتمان عیاری تولید می شوند. به عبارتی نظام ارزشی اخلاقی درون گفتمان عیاری، چه ارزش ها و الگوهایی را تولید می کند که مرزهای بین واقعیت و ایده آل گرایی را بر هم ریخته و نظام ارزش های عادی و رایج را به فراارزش های آرمانی و حتی اسطوره ای تغییر داده است؟ در واقع هدف اصلی این مقاله، بررسی کنش هایی است که اخلاقی آنها را به کار می گیرد تا از طریق آن الگوی ارزشی خود را تحقق بخشد. داده ها از کتاب سمک عیار به صورت هدفمند و بر اساس گفتمان های کنشی انتخاب شده اند. پس از تحلیل داده ها نتایج به دست آمده نشان می دهد که چالش های ارزشی در بافت گفتمانی، زمینه را برای تبدیل یک ارزش به ارزش های دیگر فراهم می آورد و سبب گسترش دایره ارزش ها و استعلای آنها می شود. به عبارتی عیاری، کارکردهای اجتماعی- فرهنگی رایج و نظام ارزش های معمول را به گونه های ارزشی و فراارزشی همچون جمع محوری، اسطوره محوری، تعالی محوری، ریسک پذیری، تجدیدپذیری، دگرمحوری، پیشگامی، جهتمندی در سبک زندگی کنشگران تبدیل می کند.
آداب نامه نویسی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آداب نامه یکی از زیرگونه های ادبیات تعلیمی است که به آموزش مهارت های لازم برای حضور فرد در عرصه اجتماع می پردازد. از میانه عصر قاجار، شاهد رونق گرفتن انواع آداب نامه ها هستیم. در این پژوهش، ویژگی های ساختاری و محتوایی چهل آداب نامه به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی و تحلیل شده است. زبان و نثر آداب نامه های عصر قاجار در آغاز بیشتر نثری بینابین است و گاهی آثار تکلّف در آنها دیده می شود. با گسترش متون ترجمه شده و همچنین رونق روزنامه نگاری، نثر آداب نامه ها نیز به سمت و سوی سادگی حرکت کرد و مخاطبان به آسانی می توانستند از این دسته از متون بهره مند شوند. از میانه عصر قاجار به بعد، به ویژه پس از انقلاب مشروطه، شاهد تغییر مخاطبان این آثار هستیم و به آموزش زنان و کودکان، توجه ویژه ای می شود و تعداد آداب نامه هایی که برای نوجوانان و زنان نوشته شده است، فزونی می گیرد. پس از انقلاب مشروطه، شاهد دگرگونی در ساختار برخی از آداب نامه ها می شویم که برخاسته از تغییر نگرشی است که در سطح جامعه پدید آمده است. از نظر محتوایی نیز آداب نامه های عصر قاجار از تحولات اجتماعی آن روزگار اثر پذیرفته اند و بیشتر در پی آموزش و آماده سازی افراد برای حضور مؤثر در جامعه برمی آیند. آداب نامه هایی که به آموزش مسائل اخلاقی اختصاص دارد نیز بیشتر به آموزش سبک زندگی و آداب معاشرت پرداخته اند و این امر بیانگر دور شدن جامعه ایرانی از دیدگاه های سنتی و حرکت به سمت و سوی دورانی تازه است.
یکپارچگی عناصر شعر فارسی و تأثیر آن بر بالندگی این هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر نیز مانند هر ساختار دیگر از اجزا و عناصری تشکیل شده که بالندگی آن در گروه چینش ماهرانه و پیوند آگاهانه اجزای آن است. آنچه ما را بر آن می دارد تا شعری را خوب بدانیم، نتیجه فهم دانشورانه ادبی خردِ پنهان و آگاهی شاعری است که فن قرار دادنِ به جایِ واژگان در کنار هم را در خودآگاه خود پرورده و آنها را در قالب شعر با ناخودآگاه خود سروده است. در ادبیات فارسی، آنچه از دیرباز عامل برازندگی شعر شناخته و با عناوینی همچون «محورعمودی»، «وحدت ساختاری»، «انسجام و هماهنگی اجزا شعر» نام برده شده است، ناظر بر یکپارچگی هدفمند عناصر ساختاری شعر فارسی است. عناوینی کلی که روشی کاربردی برای رسیدن و رساندن شعر به یکپارچکی معرفی نکرده و به بیان این حقیقت -که برای برازندگی شعر، اجزای آن باید رابطه منسجمی با هم داشته باشند- بسنده کرده اند . این پژوهش، کوششی است برای ارائه شیوه نامه ای جدید با معرفی سنجه هایی برای شناسایی عواملی که عناصر شعر را به درستی در کنار هم قرار می دهند و پیوند شایسته ای بین این عناصر برقرار می کنند و در یک کلام موجب یکپارچگی عناصر شعر می شوند. در این شیوه نامه، هشت سنجه با عنوان های یکپارچگی: موسیقیایی، موضوعی، ضمیری، منطقی، واژگانی، زمانی، سبکی و روایی پیشنهاد داده شده و در پایان به این نتیجه رسیده است که رعایت یکپارچگی در شعر، موجب بالندگی و سزاواری این هنر می شود.
تحلیل نشانه های فراگفتمانی در آثار کودک و نوجوان «هوشنگ مرادی کرمانی» در بازه زمانی 1350- 1400 بر اساس انگاره هایلند (2005)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراگفتمان، نگرشی جدید در تحلیل کلام است که در بردارنده مشخصه های انسجامی و بینافردی است و به ایجاد ارتباط میان متن و بافت حاوی این اطلاعات با هدف برقراری ارتباط با مخاطب، سامان دهی متن و تفسیر آن از سوی مخاطب کمک می کند. به رغم اهمیت بررسی عناصر فراگفتمان به صورت تاریخی، متأسفانه تحقیقات اندکی وجود دارد که این عناصر را به صورت تاریخی به ویژه در ژانر ادبی تحلیل کرده باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی ترازمانی کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی در آثار کودک و نوجوان هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده صاحب نام این حوزه، در بازه زمانی 1350 تا 1400 بر اساس انگاره هایلند (2005) است. بدین منظور، بازه زمانی موردنظر را به پنج دهه تقسیم بندی کردیم و توزیع نشانگرهای فراگفتمان را به روش دستی و با استفاده از نرم افزار واژه نگار انت کانک شناسایی و استخراج کردیم. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون آماری کندال نشان داده است که با گذشت زمان، عناصر فراگفتمان تعاملی افزایش یافته، در حالی که عناصر فراگفتمان تقابلی کاهش یافته اند. این امر گویای این حقیقت است که برای بیان نگرش، نظرها و تعهد خود نسبت به متون و همچنین درگیرسازی بیشتر مخاطبان در متن، داستان نویسان در گذر زمان بیشتر از نشانگرهای تعاملی استفاده می کنند و در نتیجه آن، متون ادبی به سمت وسوی شخصی تر شدن و خواننده پسند تر شدن در حرکت است.
بازخوانی روان شناختی رمان «هرس» (تبیین و واکاوی چرایی تداوم پیامدهای روانی جنگ در شخصیت های رمان هرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان هرس که با گونه جنگی در سال 1396 در حوزه ادبیات پایداری به وسیله نسیم مرعشی به چاپ رسیده روایتگر سال های زندگی خانواده ای جنگ زده و بازتابی از جلوه های ترس و اضطراب اشخاص در مواجهه با مشکلاتی چون جنگ و سوگ ناشی از آن است. این نوشته بعد از اشاره اجمالی به عواقب روانی جنگ در جوامع انسانی، به شیوه توصیفی_ تحلیلی ابتدا راهبردهای مقابله با ترس و استرس ناشی از جنگ را توصیف می کند سپس نمونه های منطبق را در واکنش رفتاری رسول و نوال به عنوان دو شخصیت محوری داستان با میزان آسیب پذیری بالا تبیین کرده و براساس انگاره اختلال استرسی ناشی از ضربات روانی جنگ به تحلیل راهبردهای؛ مقابله ای، الگوهای سازشی و مکانیزمهای دفاعی می پردازد. نتیجه تحقیق نشان می دهد: رمان هرس براساس راهبردهای مقابله ای و الگوهای سازشی و همچنین مکانیزم های دفاعی فروید قابل تحلیل و تبیین بوده و چگونگی به کارگیری این راهبردها، الگوها، و مکانیزم ها، نقش تعیین کننده ای در سلامت روان و متعاقبا سرنوشت قهرمانش داشته است.
تحلیل منظری از گفتمان جنگ در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»: نقد خواننده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره های اخیر، نقد خواننده محور، نقد سنتی و مؤلّف محور را به چالش کشیده و با اهمیت بخشیدن به جایگاه خواننده، رویکرد مطلق گرای آن را به ماهیتی نسبی گرا تغییر داده است. «ولفگانگ ایزر» بر این باور است که هر خواننده، معنای جدیدی را از متن به دست می آورد که این امر بیانگر نسبی بودن معناست. او خواندن ادبیات داستانی را به فعالیتی تبدیل می کند که حاصل آن، شکل گرفتن «متن ادبی» به عنوان ساختاری پدیدارشناسانه در ذهن خواننده است. در ایران معاصر و تحت تأثیر جنگ تحمیلی، متون متعددی به موضوع جنگ پرداخته اند؛ از آن جمله رمان پرخواننده «شطرنج با ماشین قیامت» از حبیب احمدزاده، با رویکرد و نگاه نو و متفاوت خود توانسته است جایگاه خوبی در این حوزه بیابد. پژوهش حاضر به بررسی نسبی گرایی گفتمان جنگ در این رمان بر پایه نظریه نقد خواننده محور وُلفگانگ ایزِر می پردازد و نشان می دهد که گفتمان رمان که نتیجه هم کنشِ متن و خواننده است، برهم کنشی و نسبی گراست. یافته های این تحقیق نشان می دهد که هرچند یک سویه این رمان، گفتمانی جهادمحور را ارائه می کند، سویه دیگر آن، گفتمانی تجدیدنظرطلب را پرورش می دهد که می خواهد خواننده با کاربست آن از دریچه جدیدی به جنگ بنگرد. همچنین رمان در جذب خواننده و تعامل با او موفق عمل می کند و خواننده می تواند با استدلال و استنتاج، فضاهای تهی متن را که اغلب پنهان هم هستند، خود پر کند.