فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
71 - 91
حوزههای تخصصی:
طراحی بلوک های شهری، متاثر از پارامترهایی چون اندازه ی بناها، تعداد، شکل، هندسه و آرایش آن ها است که بر میزان مصرف انرژی ، تاثیر زیادی دارند. در این میان، بار گرمایش و سرمایش سالانه ی ساختمان ها، یکی از مهمترین شاخص ها در میزان تقاضای انرژی است. در پژوهش های پیشین کمابیش، اطلاعاتی در خصوص تاثیر تراکم، فشردگی، تخلخل و نظایر آن، فراهم شده است؛ اما، تصویر روشنی از تاثیر اندازه ی بناها در مصرف انرژی مجموعه های متشکل از چند بنا، در دست نیست. در این چارچوب، هدف این پژوهش، یافتن رابطه ی احتمالی میان نحوه ی توزیع اندازه ی بناها در یک مجموعه ی متشکل از چند بنا و بار گرمایش و سرمایش سالانه ی آن مجموعه می باشد. این پژوهش در سه مرحله انجام شده است. در مرحله ی اول، متغیرهای پژوهش، از جمله پارامترهای اندازه و چیدمان بناها و همچنین، بار گرمایش و سرمایش سالانه ی ساختمان، تبیین شده است. مرحله دوم به طراحی الگوریتمی مناسب جهت تولید اندازه ی بناها و چیدمان های مختلف در سایت، بررسی عوامل مداخله گر و حذف آن ها، شروط مسئله و شبیه سازی بار گرمایش و سرمایش چیدما ن ها اختصاص یافته است. این مرحله، با برنامه نویسی به زبان پایتون در محیط افزونه ی گرس هاپر در نرم افزار راینو و شبیه سازی مدل ها با استفاده از افزونه ی هانی بی و لیدی باگ در این نرم افزار انجام شده است. در مرحله ی سوم، به بررسی همبستگی میان این دو متغیر پرداخته شده است. تحلیل یافته های حاصل از آزمون همبستگی، حاکی از آن است که در منطقه ی مورد مطالعه، سرمایش فصول گرم نسبت به گرمایش فصول سرد بیشتر حائز اهمیت است. رابطه ی همبستگی منفی قوی میان بارهای سرمایش با واریانس اندازه ی بناها، نشان دهنده ی این است که هرچه تنوع اندازه ی قطعات در یک مجموعه بیشتر باشد، بار سرمایشی کمتری خواهد داشت. همچنین، رابطه ی مثبت بارهای سرمایش با کشیدگی اندازه ی قطعات، نشان دهنده ی این است که هرچه قطعات یک مجموعه، از نظر اندازه پراکنده تر باشند، در کاهش بار سرمایشی، مناسب تر عمل خواهند کرد.
جهانِ معماری جهان: تحلیل کیفی محتوای تست های «معماری جهان» در آزمون های ورودی کارشناسی ارشد معماری در ایران از سال ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۰(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
95 - 119
حوزههای تخصصی:
هر مورخی جهانش را بسته به سیاقی که در آن می زید، برمی سازد. جهان درسِ «معماری جهان» نیز برساخته است، نه مفهومی غیرتاریخی و جهان شمول. تاکنون پژوهشی به این مسئله نپرداخته است که این جهانِ برساخته چه مختصاتی دارد و چه ربطی به گذشته و حال دانشجویانی دارد که تاریخ آن را فرا می گیرند. این مقاله می کوشد نحوه ظهور و بروز جهان در تست های معماری جهان در آزمون های کارشناسی ارشد معماری در ایران را واکاوی کند. قصد این پژوهش شناخت مقوله هایی است که بازاندیشی درباره آن برای تغییر درس معماری جهان ضرورت دارد. از آنجا که تست های درس معماری جهان در آزمون های کارشناسی ارشد معماری نقشی تعیین کننده در یکسان سازی و استانداردسازی آموخته های این درس در سراسر ایران دارد، از طریق تحلیل کیفی محتوای این تست ها از سال ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۰ شیوه برساخت جهان را در آن بررسیده ایم. جهانِ آزمون های کارشناسی ارشد معماری، جهان «مردی اروپایی» است که مرکز جغرافیایی-فرهنگی اش کشور ایتالیا و به ویژه شهر رم است و از نظر تاریخی، دوره های رنسانس و باروک در آن بیشترین اهمیت را دارد. در این جهان، آثار مربوط به مسیحیت جایگاهی کانونی دارد. تحلیل تست ها نشان دهنده غلبه جهان- سازیِ «اروپامدار» بر ارزیابی معماری جهان در ایران است. در این شیوه جهان -سازی، تاریخِ انسان غیراروپایی، دوره ها و انواع بناهایش کم اهمیت تلقی می شود و ارتباطی با معماری اروپایی برقرار نمی کند.
کارکرد منسوجات در بسته بندی کالاهای کوچک در عصر قاجار به روایت اسناد مکتوب و با نظر به ویژگی های کیفی طرح و نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منسوجات در عصر قاجار همچون هر دوره دیگر، کارکردی فراتر از پوشاک داشت و در بسیاری از امور ازجمله بسته بندی و نقل و انتقال کالاهای کوچک به کار می آمد. شکلی از مصرف که چگونگی آن در پژوهش های هنرهای کاربردی مورد غفلت واقع شده است. با این حساب پرسش این خواهد بود: در عصر قاجار، منسوجات در چه قالب یا قالب هایی برای بسته بندی و حمل کالاهای کوچک و روزمره به کار می آمدند و انواع مورد استفاده در این کاربرد از جهت طرح و نقش چگونه ارزیابی می شوند؟ هدف این مقاله شناسایی اقلام منسوج در بسته بندی و جابه جایی کالاهای کوچک همچون مهر، کتاب، سکه، خوراک، آینه، ساعت در مرتبه اول؛ و مُداقه در ویژگی های کیفی طرح و نقش منسوجات مورد استفاده در این اقسام؛ در مرتبه دوم است. نتیجه پژوهش با نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده به شیوه تحلیلی–تاریخی، با نظر به اسناد مکتوب مبتنی بر سنت سفرنامه نگاری و واکاوی در نمونه های تصویری مبتنی بر قطعات ملموس منسوجات نشان داد: بقچه، خُنچه پوش، کیسه پرشال، دستمال و حوله (لُنگ) از اصلی ترین انواع مورد استفاده در چنین کاربردی بودند. به سبب ابعاد کوچک چنین اقلامی در بسیاری موارد (به جز خُنچه پوش) امکان تهیه آن ها از پارچه های کهنه وجود داشت و البته در هر صورتی که بود، معمولاً با هنرهای تکمیلی به ویژه رودوزی زینت می شد. با این مصرف، از میان طرح های نُه گانه پارچه، انواع واگیره ای، افشان، قابی (خشتی/ چهارخانه)، محرمات (راه راه)، محرابی و ترنج دار با فراوانی بیشتر قابل ملاحظه است و هرچند در برخی موارد طرح های محرمات و خشتی فارغ از نقش هستند، اما در صورت کلی، صور گیاهی برای نقش اندازی در تمام طرح ها پیشی دارد و در برخی موارد به تبع تکنیک رودوزی (چشمه دوزی) با نقوش هندسی جایگزین شده است. درمجموع آنکه طرح ترنج دار به سبب هماهنگی بیشتر با محیط چهارگوش یا دایره پارچه مورد استفاده در بقچه، خُنچه پوش، کیسه پرشال، دستمال و حوله (لنگ) از رواج بیشتری برخوردار بود که در قاطبه موارد با نقوش گیاهی آرایه بندی می شد.
تبیین مدل دیالکتیک و متوازن دوپارگی حفاظت – توسعه محدوده های شهری کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
127-143
حوزههای تخصصی:
تعارض در دوپارگی حفاظت - توسعه، یکی از چالش های اساسی در مواجهه با محدوده های شهری کهن است که از یک سو موجب تخریب ارزش های میراثی و از سوی دیگر، مانع تحقق اهداف توسعه شده و فرسودگی محدوده های شهری کهن را به همراه داشته است. هدف اصلی این پژوهش تبیین مدل دیالکتیک و متوازن حفاظت – توسعه محدوده های شهری کهن است که در پی آن دو هدف فرعی نیز دنبال می شود 1) تبیین دو انگاره حفاظت و توسعه در مواجهه با محدوده های شهری کهن. 2) واکاوی ریشه های شکل گیری تعارض های عقلی و ارائه چارچوب و روش عقلانی فهم و رفع تعارض دوپارگی حفاظت - توسعه. پژوهش از نوع بنیادی است که با روش تحلیل محتوای کیفی و راهبرد استدلال و استنتاج منطقی، در سطح هستی شناختی از طریق واکاوی متون فلسفی به درک بنیادین چیستی «ارتباط» حفاظت و توسعه می پردازد و در سطح معرفت شناختی از طریق بازخوانی تحلیلی نظریه ها، مولفه های موثر در بازشناخت دوپارگی حفاظت – توسعه تبیین شده است. محصول نهایی پژوهش تبیین مدل دیالکتیک و متوازن حفاظت – توسعه محدوده های شهری کهن است. یافته های پژوهش در سطح نظری شامل بازتعریف مفاهیم حفاظت و توسعه و تبیین ارتباط آن ها است و بیانگر این واقعیت است که حفاظت و توسعه ارتباطی دیالکتیک و متوازن با یکدیگر دارند و تعارض آن ها می تواند باعث تعامل، هم افزایی و ارتقای آن ها شود. هدایت نیروی تعارض و عدم توزان در جهت ارتقا، مستلزم بازشناسی ارتباط حفاظت – توسعه و ارائه صورت بندی جدید از آن در قالب یک مدل است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حفاظت و توسعه در ذات و غایت یکپارچه و متوازن هستند و تعارض و عدم توازن میان آن ها ناشی از درک ناقص و بلاواسطه این مفاهیم است؛ مواجهه دیالکتیک و متوازن دو انگاره، ضمن بازتعریف آن ها، به دلیل هم افزایی، منجر به ارتقای آن ها در قالب یک کلیت برتر می شود.
معاصرسازی سبز مجتمع کارخانه سیمان ری با تاکید بر اقتصاد چرخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۵۸-۴۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این پژوهش برقراری ارتباط مناسب بین مجموعه کارخانه صنعتی سیمان ری و مخاطبان از طریق تعریف فعالیت پایدار و افزایش منزلت فرهنگی و اجتماعی منطقه و ایجاد اقتصاد چرخشی و پویا است. بر اساس پیش فرض مقاله، ظرفیت مهم این کارخانه قرارگیری در فهرست میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان است، که فرصت مناسبی برای بازکاربست همساز سبز این بنا محسوب می شود. روش ها: این پژوهش ماهیتی کاربردی دارد و با استفاده از روش کیفی- اقناعی نسبت به تبیین موضوع اقدام می نماید. چارچوب مفهومی پژوهش بر ترکیبی از نظریه های معماری و اقتصاد چرخشی بنیان نهاده شده است. پژوهش با مقایسه بایسته های معاصرسازی سبز با شاخص های اقتصاد چرخشی، راهکارهایی را برای موفقیت نمونه مورد مطالعه ارایه می دهد. یافته ها: دستاوردهای حاصل از تحلیل یافته نشان دهنده آن است که شناخت فرایندهای و ساختمان های کارخانه، با نگاه جامع به تعریف فعالیت های به روز و پایدار با در نظر گرفتن ده شاخص کلیدی مربوط به اقتصاد چرخشی، به بازکاربست همساز کارخانه سیمان ری همبسته است. یافته های پژوهش بر اهمیت رویکرد جامع مبتنی بر اقتصاد چرخشی تاکید می ورزد. نتیجه گیری: ارزش های میراث معماری صنعتی در سه حوزه اصلی زمان، مکان و اصالت با راهکارهای کاهش مصرف، استفاده مجدد و بازیافت می تواند با توجه خاص به گردشگری پایدار و اقتصاد فرهنگی افزایش یابد. معاصرسازی کارخانه سیمان ری و تبدیل آن به موزه میراث معماری صنعتی و آموزش صنعت به جامعه به عنوان یک مقصد گردشگری پایدار، فرصتی کلیدی برای تبدیل این نمونه از میراث صنعتی؛ به موتور محرک توسعه می باشد.
چگونگی برقراری تعادل میان مفاهیم (( خلوت و تعامل )) در طراحی مجتمع های مسکونی
حوزههای تخصصی:
از میان فضاهایی که انسان در آن حضور می یابد، خانه، فضایی است که به طور روزمره از آن تأثیر می گیرد و بر او تأثیر می گذارد. همچنین انسان همواره دارای دو بعد فردی و اجتماعی است ، از این رو مفاهیم خلوت و تعامل با دیگران تاثیرگذارترین عوامل در طراحی خانه های مسکونی به شمار می روند . خلوت از مهمترین ویژگی های خانه است و هر فرد برای رسیدن به آرامش نیازمند محیطی برای خلوت با خود و دور از مزاحمت بیگانگان و تعرض آن ها به فضای شخصی فرد است اما اگر در میزان بهره گیری از آن افراط کنیم منجربه انزوا و گوشه گیری در افراد می شود. علی رغم نیاز انسان به سکوت ، سکون و آرامش نباید فراموش کرد که اساسا انسان موجودی اجتماعی و نیازمند به ارتباط و تعامل با همنوعان خود بوده و لازم است به بهترین نحو با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار کند. بنا براین طبق مطالب گفته شده برقراری تعادل در خلوت و تعامل اجتماعی امری ضروری است که به وسیله عناصر کالبدی و در بستر فردی و اجتماعی هر جامعه و مبتنی بر ارزش های فرهنگی آن میسر می شود . حال این پرسش مطرح می شود که تعادل میان مفاهیم خلوت و تعامل در فضاهای مسکونی چگونه می تواند محقق گردد و امروزه در طراحی مجتمع های مسکونی با استفاده از چه اصولی به این مفاهیم موثر پرداخته می شود ؟ هدف این پژوهش ، دستیابی به اصول و مبانی طراحی معماری و ارائه راهکار هایی جهت برقراری تعادل در مفاهیم خلوت و تعاملات ساکنین مجتمع های مسکونی میباشد که در نتیجه باعث افزایش احساس رضایتمندی و پویایی ساکنین مجتمع ها می شود. این تحقیق از نظر رویکرد از نوع کیفی می باشد چرا که در این پژوهش بررسی اطلاعات مورد نظر بیشتر از نوع مفهومی است و مقولات کیفی مورد بررسی قرار می گیرد . روش تحقیق اصلی این پژوهش توصیفی و تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و ادبیات و مبانی نظری در زمینه خلوت فردی و تعاملات اجتماعی تبیین گشته است.
رباط سپنج، مطالعه تطبیقی و تدقیق دوره تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
31 - 51
حوزههای تخصصی:
رباط سپنج در شمال شرق شهرستان شاهرود از جمله بناهای تاریخی ارزشمند با تزیینات فاخر آجرکاری در قرون میانه هجری است که در عمده منابع تحقیقی از آن به عنوان بنایی ایلخانی یاد شده است. بررسی دقیق تر تاریخچه اثر و تطبیق تزیینات آن با تعدادی از کاروان سراها و دیگر بناهای قرون میانه هجری این گمان را مطرح می کند که اثر به دوران پیش از حمله مغول تعلق دارد. با وجود این، تشخیص قدمت آن تا حدودی دشوار است زیرا بخش های زیادی از بنای اصلی تخریب شده و تنها قسمت ورودی و حصار پیرامون در شکل اولیه باقی مانده است. در واقع گرچه فرم اصلی پلان بنا به شکل حیاط مرکزی قابل تشخیص است، ساخت خانه های روستایی در محل میانسرا، در دوران متأخر، پلان را تا حد زیادی مخدوش کرده است. این پژوهش با هدف تعیین قدمت رباط سپنج انجام گرفته است و این پرسش اصلی را مطرح می سازد: آیا رباط سپنج را می توان با توجه به شواهد موجود و بررسی های تاریخی تطبیقی، اثری متعلق به پیش از حمله مغول تلقی کرد؟ شیوه انجام پژوهش پیش رو، به رغم محدودیت های موجود در بررسی میدانی (خاصه کاوش و پی گردی)، با تمرکز بر سه بخش اصلی انجام گرفت: نخست بازشناسی اثر در منابع تاریخی و پژوهش های پیشین؛ دوم بررسی تزیینات بنا و تطبیق آن با نمونه های مشابه از ابنیه هم دوره. سوم بررسی تطبیقی شواهد موجود از پلان و ورودی بنا با نمونه های شاخص و شناخته شده از کاروان سراهای هم دوره (مشخصاً سلجوقی و ایلخانی). در نهایت این پژوهش نشان می دهد با وجود آنکه اکثر منابع تحقیقی حکم به ایلخانی بودن رباط سپنج دارند، تعلق بنا به دوران پیش از حمله مغول محرز است و نزدیک ترین دوره تاریخی قابل حدس، اواخر عصر سلجوقی است.
بررسی تأثیر نمای دو پوسته و هندسه آن بر کنترل نور روز در فضاهای اداری (مدل سازی و تحلیل نور روز به وسیله نرم افزار دیوا)
حوزههای تخصصی:
نور روز علاوه بر بهینه کردن مصرف انرژی بر کیفیت سلامت فضاهای داخلی، تقابل معماری با رفتارهای اجتماعی و سلامت افراد در فضا مؤثر است. استفاده از یک سامانه کنترل نور روز، علاوه بر افزایش کیفیت روشنایی طبیعی فضا، مصرف انرژی الکتریکی ساختمان را به طور قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. مسئله این پژوهش تلاش برای پاسخ به میزان و نحوه تأثیر کیفیت بازشوهای جداره های ساختمان بر کیفیت نور روز دریافتی است. به همین جهت به بررسی تأثیر میزان بازشو گره ایرانی طراحی شده بر کارایی روشنایی طبیعی در فضای اداری بر اساس استاندارد های بین المللی، با استفاده از نرم افزارهای شبیه سازی نور روز و آنالیزهای سالانه منطبق بر اطلاعات آب و هوایی شهر مشهد، در ساعات اشغال فضا می پردازد. در گام نخست تلاش شده است تا مفاهیم اساسی پژوهش مورد مطالعه قرار گیرد. در گام دوم با ابزار تحلیلی دست به مورد پژوهی زده شده است و نحوه تأثیر کیفیت بازشو ها بر کیفیت دریافت نور مورد واکاوی قرار گرفته است و در گام آخر با استدلال منطقی و مبتنی بر ابزار تحلیلی نتیجه نهایی صورت بندی شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ضریب بازشو در توزیع روشنایی طبیعی و آسایش بصری در جهت گیری های مختلف به خصوص در جبهه جنوبی تأثیر بسیاری دارد. اهمیت نور روز در بهینه کردن مقدار مصرف انرژی، کیفیت سلامت فضاهای داخلی و همین طور تقابل معماری با رفتارهای اجتماعی و سلامت افراد در فضا از طریق طراحی نظام مند که قابلیت کنترل نور روز را با توجه به نیازها و ضروریات فضای زیست داشته باشد مؤثر می گردد.
ارزیابی کیفیت خدمات دیجیتال در دوره اپیدمی کووید 19 در ایران بر مبنای نظر شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
97 - 115
حوزههای تخصصی:
اگرچه فناوری های اطلاعاتی و دیجیتال به مرور در حال گسترش در نظام شهری هستند، اما شیوع اپیدمی کرونا در اواخر سال 2019 به شکل ملموسی نیاز به توسعه خدمات دیجیتال (و غیرحضوری) در شهرها را ضروری نمود. لذا آنچه مورد بحث مقاله حاضر است ارزیابی کیفیت خدمات شهر دیجیتال و مولفه های مرتبط با آن در دوره بیماری های واگیردار و اپیدمیک است. هدف پژوهش آن است که ضمن شناسایی ظرفیت های شهر دیجیتال در مواجهه با بیماری های واگیردار، کاستی ها و تنگناهای موجود را شناسایی نماید تا توجه به این عرصه در تصمیم-گیری ها و سیاست های کشور نقش پررنگ تری به خود گیرد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تفسیری و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است. پژوهش از نوع کمی و دارای ماهیت کاربردی است. جامعه هدف شامل کلیه شهروندان ایرانی است که حداقل آشنایی اولیه با اینترنت و فضای مجازی را دارند. حجم نمونه با توجه به مدل مورد استفاده، 160 مورد بوده است که حدودا 6 برابر تعداد متغیرها (سوالات) است. پس از تکمیل پرسشنامه ها، داده ها به کمک مدل تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته اند. مطابق یافته ها، شهر دیجیتال از طریق عوامل «خدمات زیربنایی دیجیتال»، «مبادلات مالی اینترنتی»، «امکانات زیست مجازی»، «خدمات درمانی غیرحضوری»، «خدمات اداری الکترونیک»، «زیرساخت تحصیل مجازی» و «خدمات الکترونیکی حمل و نقل» می تواند نقشی کلیدی در راستای مدیریت اپیدمی کرونا ایفا نماید.
ارزیابی شاخص های کالبدی موثر بر زیست پذیری (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
142 - 155
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: افزایش روزافزون جمعیت شهری و کاهش جمعیت روستاها به دلیل پایین آمدن تمایل به ادامه زندگی در این مکانها سبب شده است محققان بسیاری در جستجوی راهکاری مناسب، به بررسی دو اصل توسعه پایدار و کیفیت زندگی بپردازند. در این میان زیست پذیری که خود لازمه رسیدن به این دو اصل است بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بهترین افراد جهت بررسی زیست پذیری روستاییان و ملموس ترین بعد کالبدی است به همین دلیل مقاله حاضر به ارزیابی شاخص های کالبدی موثر بر زیست پذیری پرداخته است. هدف: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و به دنبال شناسایی و ارزیابی شاخص های کالبدی موثر بر زیست پذیری در روستاهای شهرستان لاهیجان(23 روستا) می باشد. روش: روش تحقیق توصیفی-پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز به کمک داده های اسنادی و تهیه چک لیست(سرشماری و طرح هادی) و میدانی و تهیه پرسشنامه(دهیار و سرپرستان خانوار)جمع آوری شده است. روش های مورد استفاده کوپراس و رگرسیون خطی می باشند. یافته ها: پس از بررسی های انجام شده 5 مولفه(مسکن، حمل و نقل، خدمات ، گردشگری و تغییر کاربری) و 71 متغیر شناسایی که پس از طی مراحل شاخص سازی اثرات آنها بر زیست پذیری بررسی شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد در محدوده مورد مطالعه شاخص مسکن موثرترین و شاخص گردشگری کم اثرترین شاخص ها بر زیست پذیری بوده است . همچنین به کمک تکنیک کوپراس روستاهای مورد مطالعه بر اساس بهره مندی از شاخص های کالبدی رتبه بندی شده و مشخص شد روستاهای بازکیاگوراب و سوستان به ترتیب بهترین و بدترین رتبه را به خود اختصاص داده اند و در نهایت به کمک تحلیل رگرسیون مشخص شد که شاخص های کالبدی منتخب بر زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه موثر است.
سنجش پایداری زیست محیطی فضاهای شهری اصفهان در دوران پاندمی کووید 19 با تأکید بر توسعه پایدار (مطالعه موردی: منطقه نه شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
دهه های پایانی قرن 20 نشان داد که نمی تواند رشد و توسعه جامعه بشری با شرایط فعلی ادامه پیدا کند. شهرها به عنوان محل زندگی و تمرکز فعالیت ها نقش مهمی در پایداری زیست بوم دارند و با زیست پذیر نمودن شهرها می توان آن ها را پایدارتر کرد. با توجه به شاخص های مختلف می توان زیست پذیری از نظر محیطی را در یک فضای شهری موردبررسی قرارداد. با شیوع بیماری کرونا در جهان زندگی انسان، موجودات زنده و محیط زیست به شکل های مختلف تحت تأثیر قرار گرفت. بروز پیامدهای این همه گیری، اعمال محدودیت ها در بخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بوده است. در این میان فضاهای شهری نقش بسیار مهمی در سرزندگی و پایداری دارند که در این دوران تحت تأثیر شرایط پاندمی قرارگرفته اند. معضل بزرگ شهرهای مختلف ایران ازجمله شهر اصفهان که در شاخص پایداری زیست محیطی تأثیر می گذارد، نداشتن دفع سالم، اصولی و بهداشتی زباله ها است تا به محیط زیست شهری آسیب نرسد. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر بحران کرونا بر پایداری زیست محیطی فضاهای عمومی شهری با تأکید بر توسعه پایدار است و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که شیوع ویروس کرونا چه معضلات زیست محیطی شهری در راستای پایداری فضاهای شهری در سطح شهر اصفهان و به ویژه منطقه نه این شهر است. برای این منظور از یک روش تحلیلی –توصیفی جهت ارزیابی و بررسی پایداری زیست محیطی فضای عمومی در شهر اصفهان (منطقه نه اصفهان) استفاده شده است. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه از طریق پرسشنامه و ارزیابی آن با طیف لیکرت بین 30 نفر از متخصصان و شهروندان منطقه نه شهر اصفهان انجام شد و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی AHP مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفتند. شاخص های پایداری زیست محیطی در سه معیار، پایداری اکولوژیک با سه شاخص و 10 سنجه، طراحی زیست محیطی پایدار با 13 سنجه و یکپارچگی نهادی و مدیریتی با 7 سنجه مورد ارزیابی قرار گرفتند. درنهایت با توجه به نتایج مشخص گردید که فضاهای شهری منطقه نه شهر اصفهان در مقایسه با کل شهر اصفهان به لحاظ شاخص های پایداری اکولوژیک و یکپارچگی نهادی و مدیریتی کمترین کیفیت را دارا می باشند که راهکارهای پیشنهادی دراین باره ارائه گردید.
«هندسه» همان «قدر» است و «عاقله زنده و خَلّاقِ مهندسین» همان «لیله مبارکه قدر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
249 - 264
حوزههای تخصصی:
در بیان «اهمیت بسیار بالا و والای هندسه» بسیار شنیده ایم که بر بالای درب خانه آکادمیای علوم یونان نوشته بود: هرکه «هندسه» نمی داند، بر این درب خانه مگذرد و در آن گام ننهد. متأسفانه غالب برنامه ریزان، طراحان و مهندسان جوان و پرشور و بسیار فعال ما در غالب حوزه های هنری، معماری یا صنعتی، با حقیقت و جوهره معنایی کلیدواژه های اصلی مطرح در فرهنگ ازلی ابدی سلام و اسلامِ سلام محور بیگانه اند و به همین سبب، تقریباً هیچ شناختِ بایسته و شایسته و راه گشاینده ای درباره آن ندارند و همین باعث شده تا راهی برای ورود به گنج خانه این فرهنگ آسمانی غنی (یعنی دو منبع قدسی و گران قدرِ قرآن کریم و حدیث) و دستی برای بهره وری یا استفاده از دانش و حکمت عظیم و اصول و قوانین قابل به استخراج از آن نداشته باشند. یکی از این کلیدواژه های طلایی در فرهنگ سلامِ سلامت آفرین یا اسلام عزیز و شکست ناپذیرِ شکست ناپذیرسازنده هر نوع ساختمان وجودی و عملکردی، «قَدر» و دیگری «شب یا لیله عظیم الشأن و مُبارکه قَدر» است. این مقاله بر سر آن است که تا حدودی پرده از این رازِ دل ناگشوده برگرفته، راه ورود انسان را به قلب این گنج خانه غنی و دست نخورده، و خوشبختانه بسیار نزدیک و دست یافتنی باز نماید. می خواهیم مستند بر اصیل ترین و ناب ترین اسناد الهی نهاد، یعنی قرآن کریم، حدیث و کلام اسلامی، بگوییم که «هندسه» همان «قَدر» است، و «مُطلَقِ قَدر» یا به بیانی «قَدرُ الأقدار» و «هندسه جامعِ تمامی هندسه ها» و «جوهر الجواهر هستی بخشنده و اندازه دهنده به جمع در وحدت اندازه های اول یا بُنیادین» همان «اللّه عزّوجل» است، و «اندیشه، دل یا عاقله زنده، و دائم اندر توسعه و عالی ترشونده انسانِ مهندس یا اندازه گذارنده» همان «عَرشِ عالیه حضرتِ قدر الأقدار» و «گنج خانه جانِ آکنده یا مملو از جواهر حق نهاد، هم نهاد، هم جوهر و اندر وحدتِ هندسه ها و اصول و قوانین الهی و ارکان قدسی نهاد هندسه مهندس» و همان «لیله مبارکه قَدر»، و «مقام شب گونه یا گنجینه مانند، و عرشِ حضور و فاعلیتِ آن مُطلقِ هندسه مهندس» است.
شیوه های بازنمایی معماری در نگارگری ایرانی: مطالعه موردی نگاره هایی از دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگران به ویژه از دوره ی ایلخانی به بعد به بازنمایی فضاهای معماری و شهری در نگاره ها پرداخته اند. شیوه بازنمایی فضا در این نگاره ها در مقایسه با ژرفنمایی و سنتِ نقاشی غربی دارای زبان خاص و ویژه ای است. اغلب پژوهش های حیطه نگارگری ایرانی به مبانی فلسفی به خصوص حول مفهوم عالم مثال، یا شیوه های بازنمایی در قالب روش های تحلیلی-زیبایی شناختی پرداخته اند. این پژوهش را می توان در زمره مطالعات تاریخی قرار داد که با روش تحلیلی-زیبایی شناسانه در پی کشف شیوه های بازنمایی معماری در آثار نگارگری ایرانی است. در این پژوهش چهل اثر نگارگری که اغلب متعلق به دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی هستند مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگار ه ها از برهم نماییِ بازنماییِ نظام های مستقل معماری، منظر و رفتاری تشکیل می شوند. هر یک از این سه نظام بازنمایی، قواعد خاص خود را دارند. سه اصل کلی سازماندهی سطح نگاره شامل سازماندهی فضای کلی با خطوط و قاب بندی، جزء فضاهای مستقل و کلاژ آن ها، روایت فشرده فضایی (کلاژ واحدهای فضایی) و افق رفیع، و سه قاعده بازنمایی سطوح شامل قواعد نمایش سطوح جانبی، قواعد نمایش کف و سطوح داخلی ایوان و نمایش درون و بیرون بنا از یافته های این پژوهش هستند که با تمرکز بر نظام بازنمایی معماری حاصل گردیده است.
جلفا، بازمانده ای از مفهوم محله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
52 - 61
حوزههای تخصصی:
جلفا یکی از قدیمی ترین محلات شهر اصفهان است که به منظور اسکانِ مسیحیانِ ارمنستان، در جنوب زاینده رود در زمان صفویه احداث شد. پس از گذشت ایام از زمان ساخت آن تاکنون، هرچند این محله مانند دیگر نقاط شهر دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما جزء معدود محلاتی است که هنوز پیشوند «محله» را با خود حمل می کند و شهروندان، به عنوان مخاطبین منظر شهر، «محله بودن» آن را به رسمیت می شناسند. اما سؤال این است که چه عامل(هایی) باعث شده این منطقه در مقابل فشارهای ساختارشکن ناشی از قرائتی از شهرسازی مدرن وارداتی، تاب آورد در صورتی که محله مشابه جویباره از این نظر فاقد موفقیت است؟ بی شک عوامل مختلفی باعث تشخص منطقه ای از شهر و تبدیل آن به محله می شود اما در پژوهش پیش رو با نوعی خاص از محله اقلیت نشین مواجه هستیم که برخلاف نظریات بسیاری از جامعه شناسان و انسان شناسان معتبر، از رونق فراوانی بهره مند است. با بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد، بازدید میدانی و با بهره گیری از رویکرد کل نگر منظر و به مدد جامعه شناسی و انسان شناسی تاریخی، مشخص شد که تهدیدِ اقلیت بودن در این محله، به فرصت تبدیل شده و باعث ایجاد هم بستگی و حس تعلق خاطر نسبت به محله گردیده است (این امر مورد تأیید صاحب نظران نیز هست). اما با مقایسه ناحیه دیگر اقلیت نشین در اصفهان همان دوران، یعنی محله «جویباره» (یهودیه سابق)، نکته حائز اهمیت این است که تنها هم بستگی ناشی از اقلیت بودن کافی نبوده و هنگامی که قدرت، ثروت و آزادیِ عمل از جانب حکومت به همراه عوامل فرهنگی (از بیرون)، به کمک این هم بستگی (از درون) بیاید، محله ای سرشار از پویایی و پیشرفت را به ارمغان خواهد آورد. پژوهش پیش رو به دنبال بررسی و تحلیل برخی از مهم ترین عوامل موفقیت جلفا در محله بودن به نسبت جویباره است. عواملی که شاید بخشی از مؤلفه هایی باشند که به رونق و احیا مفهوم محله کمک می کنند.
درون-نگری به عنوان حل مسئله در مسائل طراحی معماری (یک بررسی موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
35 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در الگوی مورد توافق والاس از هنر اندیشیدن، مرحله سوم، روشن شدگی است که همچنان به عنوان مسئله ای برای تفکر طراحانه باقی مانده است. بدون توان درک حل مسئله و روشن شدن آن در لحظه، فهمی از تفکر طراحانه ممکن نمی شود. به دلیل درلحظه بودن این روشن شدن و خصلت روشن شدن کلی، ارائه درکی متناسب از آن ناممکن مانده است. اغلب روش های گوناگونی در نفی رویارویی مستقیم طراح با مسئله و ارجاع آن به آموزش های قبلی شکل گرفته اند. این بدان معناست که فهم بی واسطه از موقعیت طراحی امکان پذیر نیست. اما شواهدی در دست است که نشان دهنده فهم بی واسطه از مسئله طراحی است. پرسش های تحقیق حاضربدین شرح هستند: آیا به واقع فهم بی واسطه از موقعیت طراحی امکان پذیر است؟ در صورت مثبت بودن، سازوکار آن چیست؟ چه نسبتی با تفکر مولد دارد؟ چه تأثیری بر آموزش معماری می تواند داشته باشد؟ هدف پژوهش: تحقیق حاضر درصدد آن است تا با مشاهده عملی طراحی معماری، فهم درلحظه و بی واسطه از مسئله طراحی را مورد واکاوی قرار دهد. روش تحقیق: تحقیق حاضر از نوع کیفی است. برای گردآوری اطلاعات، از تکنیکی استفاده شده است که سابقه دیرینه ای در تحقیقات روانشناسی تفکر و به تبع آن طراحی پژوهی دارد؛ تکنیک فکرکردن با صدای بلند (Think aloud). در این تکنیک از مصاحبه های عمیق با دانشجویان طراحی معماری بهره برده شده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از صورت تغییر یافته ای از روش گلداشمیت است. جهت تکمیل مباحث از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر الگوی سه مرحله ای درون-نگری را معرفی می کند. در ابتدا طراح متوجه شکاف های ذاتی مسئله طراحی می شود. این شکاف ها نشانه هایی از ارتباطات ساختاری را درون خود دارند و فهمیدن این ارتباطات ساختاری سبب بروز سازماندهی های نویی برای مسئله طراحی می شود. این مراحل می توانند به صورت یک چرخه پی درپی با هم مرتبط باشند. الگوی درون-نگری نشان می دهد که طراح قادر به فهم بی واسطه مراحل فوق است.
تأملی در خاستگاه و چگونگی شکل گیری «دکوراسیون داخلی»، «طراحی داخلی»، و «معماری داخلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدود دو سده است که «دکوراسیون داخلی»، «طراحی داخلی»، و «معماری داخلی» در نامیدن تخصص هایی به کار گرفته می شوند که مربوط به سامان بخشی فضاهای داخلی است. با وجود اینکه ظهور این تخصص ها با تقدم و تأخر بوده است، امروزه هر سه در گفتمان آموزشی و حرفه ای مربوط به فضاهای داخلی حضور دارند، اما چگونگی شکل گیری آنها در نسبت با هم مناسباتی پدید آورده است که پرسش برانگیز و درخور تأمل است. هدف این پژوهش، فهم چگونگی نسبت میان ظهور این سه تخصص با تأمل در مبادی و مبانی شکل گیری آنهاست. بدین منظور، در این پژوهش ابتدا منشأ و خاستگاه شکل گیری هر یک از این تخصص ها در دو بستر حرفه و آموزش واکاوی شده است، سپس نسبت میان ظهور آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. روش این پژوهش تحلیلی تفسیری و استدلال منطقی است. در یافته های این پژوهش، نحوه برهم کنش عوامل تأثیرگذار در شکل گیری دکوراسیون داخلی، طراحی داخلی، و معماری داخلی و چگونگی نسبت میان این سه تخصص به صورت یک مدل مفهومی تبیین شده است. از آنجایی که عمر اندکی از موضوعیت یافتن این تخصص ها می گذرد، در میان اهالی دانش و حرفه ابهام هایی در فهم چیستی و چگونگی آنها وجود دارد؛ این پژوهش به فهم دقیق تر این تخصص ها و روشن نمودن موقعیتشان نسبت به هم کمک می کند.
تبیین معاصرسازی و انطباق سیستمی میراث صنعتی البرز بر اساس معماری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۸۳-۵۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: در سال های اخیر تخریب زودهنگام آثار معماری صنعتی، موجب ایجاد آسیب های مختلف و درنتیجه کاهش پایداری، به خصوص در کشورهای در حال توسعه شده است. پژوهش حاضر سعی دارد به تبیین معاصرسازی سبز و انطباق سیستمی، بر اساس معماری پایدار در کارخانه ذوب آهن کرج به عنوان میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان بپردازد. ابزار و روش ها: پژوهش از نوع کیفی است و تحلیل ها با راهبرد استقرا صورت پذیرفته است. از مطالعات اسنادی و برداشت میدانی در جمع آوری اطلاعات استفاده کرده، برای تحلیل داده از روش های کدگذاری بهره می گیرد. تعیین پتانسیلِ انطباق پذیری پایدار کارخانه ذوب آهن کرج بر اساس متد ARP صورت گرفته است. در آخر برای تدقیق نتایج، برای هر یک از ابعاد، از ضریب شانون استفاده شده است. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، بیشترین ضریب شانون مربوط به «ضوابط و مقررات» و کمترین مربوط به «تزئینات» است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معاصرسازی یک فضای صنعتی، با قرار دادن فضاهای جمعی و انسانی درون یا در پس زمینه فضاهای صنعتی، موجب می شود که بازدیدکننده، تصویر واضح و مناسبی از گذشته سایت در ذهن خود ترسیم کند. نتیجه گیری: معاصرسازی یک فضای صنعتی از میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان، امری است که در تعامل با بستر طرح روی می دهد. پژوهش راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود، و جلوگیری از تخریب ساختمان هایی که دارای عمر مفید هستند ارائه می کند. پژوهش راهبردهای چون حفظ، انطباق سیستمی و معاصرسازی را به عنوان مهمترین عوامل برای پایداری این مجموعه ارزشمند ارایه می دهد.
مقایسه مصالح آجر (سنتی) و هبلکس (جدید) در میزان مصرف انرژی و اقتصاد
حوزههای تخصصی:
صرفه جویی در انرژی های فسیلی و استفاده از منابع پاک انرژی، موجب کاهش هزینه های بهره برداری، حفظ محیط زیست و سلامت انسان می شود. جداره های ساختمان و مصالح به کاررفته در آن، از اصلی ترین منابع هدر رفت انرژی محسوب می شوند. آجر از مصالح ساختمانی است که سابقه مصرف آن به دوران باستان بازمی گردد. علت استفاده از آن، پایداری، ارزان بودن و سرعت بالای ساخت می باشد. در سال های اخیر بنابر دلایلی مانند، افزایش جمعیت و به طبع آن افزایش تراکم ساختمانی، عایق نبودن آجر و نیاز به نیروی انسانی زیاد، استفاده از آن کمتر مورد توجه است و مصالحی همچون هبلکس، که در آن بسیاری از نواقص آجر رفع شده است، کاربرد بیشتری یافته است، اگرچه آجر همچنان کاربرد دارد. باتوجه به اهمیت مبحث انرژی در دهه های اخیر و تأکید مقررات ملی ساختمان بر عایق بودن ساختمان ها و صرفه جویی بناها در مصرف کمتر انرژی، با توجه بر این که هبلکس عایق بسیار مناسبی در برابر حرارت و صوت می باشد و علاوه براین هزینه نهایی استفاده از آن در ساختمان سازی بنابر دلایلی چون، زمان ساخت کمتر و نیاز به نیروی کار کمتر، پایین تر است، در این تحقیق سعی بر این است، این دو مصالح سنتی و جدید، از منظر میزان مصرف انرژی سرمایش و گرمایش و در پی آن مصرف سوخت برق و گاز ساختمان و همین طور میزان صرفه جویی ریالی مصرف برق و گاز، با یکدیگر مقایسه شوند. نتایج این تحقیق با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر به دست آمده و مدل موردبررسی، مکعبی با ابعاد 10*10*4 در اقلیم مشهد انتخاب شده است. مدل موردبررسی در نرم افزار مدل سازی شده است و سپس میزان بار سرمایش، بار گرمایش و بار کل ساختمان در دو حالت، دیوارهای آجری و دیوار با مصالح هبلکس، استخراج شده و نتایج به صورت درصد عنوان گردیده است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که با جایگزین کردن هبلکس با آجر تا 12/55 درصد در میزان مصرف انرژی ساختمان صرفه جویی می گردد. در ادامه باتوجه به بهای برق و گاز مصرفی و میزان صرفه جویی در بار کل ساختمان، مقدار ریالی بهای برق و گاز برای هر دو مدل موردبررسی، برآورد شده است و مشخص شد که با جایگزین کردن هبلکس با آجر، 5/55 درصد در اقتصاد خانوار، بابت پرداخت قبوض برق و گاز، صرفه جویی می گردد.
پی جویی ابعاد زیباشناسی و معناکاوی قالی های ارمنستان از منظر انسان شناسی هنر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
7 - 23
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قالی ارمنستان، یکی از محصولات هنری و فرآورده های فرهنگ بومی این کشور و دیرینه ترین نظام بافندگی در جغرافیای قفقاز است که از گذشته در فلات ارمنستان کهن، حیاتی سرزنده داشته است و بر پایه اندیشه خیال پردازانه و ذوق آزمای بافندگان ارمنی و بهره گیری از مفاهیم نمادین آیینی، اساطیری و مذهبی، بافته و عرضه شد. طرح ها و نقش ها در این قالی در بستر فرهنگی و بافت جامعه ارمنستان در گذر زمان شکل گرفته و تداوم یافته است که منظور نظر رویکرد انسان شناسی هنر است. این رویکرد، وسیع نگر و همه جانبه است که در مطالعه و شناخت هنر جوامع بومی و بستر فرهنگی آن، مطلوب و ارزش مدار است. پرسش اصلی پژوهش این است که بر اساس رویکرد انسان شناسی هنر، کارکرد قالی های ارمنستان، انواع نقوش و معانی آن ها کدام است؟هدف: تحلیل و فهم ابعاد کارکردی و مفاهیم زیباشناختی و معناشناختی نقوش قالی های ارمنستان در بستر و زمینه فرهنگی که در آن، خلق شده اند، هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای و روش تحقیق توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است.یافته ها: خلاصه یافته های پژوهش شامل، وجود و حضور انواع نقوش گیاهی، جانوری، اشکال متفرقه هندسی، انسانی و خط نگاره ها در متن قالی ها که علاوه بر این که در جهت نقش پردازی و آراستن فضای قالی ها، خلق شده اند، رسالتی ضمنی را نیز بر عهده دارند و آن جنبه نمادین و معنایی نقوش و یادآوری و پیام رسانی فرهنگی و دینی است که هرکدام از آن ها در ماهیت وجودی خویش دارند.برخی از آ ن ها شامل اژدها، درخت زندگی (یَسی)، صلیب، محراب و کلیسا، ترنج است که هرکدام دارای بار معنایی مختص به خویش است که در گذر زمان و بر بستر فرهنگی جامعه ارمنستان شکل گرفته اند.کلیدواژ ه ها: ارمنستان، انسان شناسی، هنر، قالی، طرح و نقش.
پیامدهای دگرگونی شیوه زندگی در معماری داخلی؛ مورد کاوی: خانه های قاجار و پهلوی اول شهر تبریز
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
81 - 95
حوزههای تخصصی:
مفهوم شیوه زندگی بطور کلی و عام، مجموعه ای جامع و منسجم است که در بطن خود، مولفه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را می پروراند و در شکل گیری الگوهای رفتاری، گرایش های ذهنی و فضای زندگی افراد جامعه تاثیر عمیقی دارد. به علت دگرگونی های اساسی در ساختار جامعه و شیوه زندگی در طول دوران قاجار و پهلوی اول و پیوند مستقیم و محکمی که میان شیوه زندگی و معماری خانه وجود دارد، در این پژوهش امکان مطالعه و بررسی سیر تاثیر آن بر خانه های دوره قاجار و پهلوی اول شهر تبریز فراهم شده است. بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی شناخت و تأثیر عوامل موثر جامعه بر روند تغییرات شیوه زندگی و به تبع آن بر الگوهای معماری خانه ها و تحلیل و تشریح چگونگی تغییرات بوده است. بدین ترتیب به روش توصیفی- تفسیری، از طریق مشاهدات میدانی و کتابخانه ای، 45 خانه از خانه های دوره قاجار و پهلوی اول شهر تبریز که امکان بازدید و جمع آوری مدارک وجود داشت، انتخاب شد و بررسی های مربوط صورت گرفت. در گام بعدی برای دستیابی به هدف پژوهش، در خانه های مورد مطالعه فضاهای (حیاط، ورودی، ایوان، حوض خانه، طنبی، کله ای و پله) در قالب الگوهای در سه نظام کالبدی (محل قرارگیری، انتظام شکلی و دسترسی) موردتوجه قرار گرفتند و الگوهای آنها باهم دیگر مقایسه شدند. از بررسی یافته ها این نتیجه حاصل شد که با وجود تفاوت ها و تغییراتی که از اواسط دوره قاجار در خانه های تبریز به مرور به وجود آمد، خانه های دوره قاجاری پیوند قوی با سنت های گذشته دارند و از روحیه واحدی برخوردارند. در واقع می توان گفت روند تغییر خانه ها از اواخر دوره قاجار و مخصوصا دوره پهلوی اول به علت تغییر حکومت از قاجار به پهلوی و شروع تجدد آمرانه رضاشاه شدت گرفت. این تغییرات ابتدا در پوسته بیرونی خانه ها و در جبهه های غیر اصلی خانه آشکار و به تدریج به جبهه های اصلی خانه و به مولفه ها و فضاهای خانه منتقل شد. به عبارت دیگر ابتدا به صورت تزئینات در خانه ها نمایان و به مرور با حذف بعضی از فضاها صورت گرفت.