مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
گشتالت
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
72 - 87
حوزه های تخصصی:
اصول کلی مکتب گشتالت، به معنای «کل واحد»، توسط گروهی از روان شناسان آلمانی نیمه اول سده بیستم میلادی تدوین گردیده است. این دیدگاه، مبنی بر نظریه های مربوط به چگونگی سازماندهی بیننده از مجموعه عنصر های دیداری ساده است که وقتی طبق قانون های مشخص به کاربرده می شود، به صورت گروه هایی در قالب یک مجموعه واحد تعریف شده و به کلیت نظام ادراک دیداری می انجامد. پویش و رواج این نوع مطالعه ها در عرصه هنرهای تجسمی با نام «رودلف آرنهایم»، نظریه پرداز و روان شناس هنر (2007- 1904) م. گره خورده است. مقاله پیش رو بر اساس اصل ساده سازی نظریه «ادراک دیداری» مکتب گشتالت، به روایت «رودلف آرنهایم»، به بررسی و تحلیل یک نگاره مربوط به مجلس شب نودودوم از نگارگری های هزارویکشب، اثر صنیع الملک (1283/ 1886- 1229/1813) می پردازد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با بهره گیری از نمودهای مستند در نگارگری های صنیع الملک با این هدف انجام می گیرد که در عین برجسته سازی عنصرهای اصلی داستان «علی بن بکار و شمس النّهار» با هم تراز نمایی ساختار پنج پاره این نگاره، چگونگی بازشناسی مؤلّفه های تصویری در تجسم مفهوم واحد را مورد بررسی قرار دهد. گرچه در پردازش این نگاره دقت نظرکافی به چشم نمی خورد، اما یافته ها نشان می دهد که بیننده (به صورت دریافت ذهنی) می تواند حتی بدون آشنایی با متن داستان، به صورت خودانگیخته، از طریق ساده سازی تصویر به دریافت مفهوم کلّی و بازپروری آن از راه ادراک دیداری گشتالت اقدام نماید و درنتیجه به عنصر های اصلی تصویر و دریافت کلی مفهوم داستان، دست پیدا کند. همچنین در پهنه گسترده تر، با مقایسه هر پنج قسمت تصویر مقاله با یکدیگر (به عنوان ابزار پژوهش) می توان به گشتالت یک «کل واحد» یعنی یگانگی شکل شخصیت ها و تفکیک فضاهای اصلی داستان پی برد. در مجموع با این نتیجه، به نظر می رسد که این پژوهش به گونه معنی داری با ادراک دیداری مکتب گشتالت در زمینه روان شناسی هنر هم سویی دارد.
اثر نقش و زمینه بر ادراک تبلیغات محصول: مطالعه مبتنی بر الکتروانسفالوگرافی کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تاثیر اثر قانون نقش و زمینه در نظریه گشتالت بر ادراک محصول انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان پسر دانشگاه هنر اسلامی تبریز در سالتحصیلی 1397 بودند. ابتدا به صورت تصادفی ساده از افرادی که واجد شرایط آزمایش بودند 30 نفر انتخاب شد، سپس یک کلیپ ویدیوئی یکسان در دو مرحله ارائه می شد (یکبار در ارائه محصولات قانون نقش و زمینه رعایت شده بود و یکبار قانون نقش و زمینه رعایت نشده بود) پخش شد و همزمان از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا ثبت الکتروانسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس داده های استخراج شده با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرم افزار SPSS نسخه 23 محاسبه گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد در دو مرحله ارائه کلیپ ویدیو تفاوت معناداری در فرکانس بتا وجود داشت (P0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان گفت محصولاتی که قانون نقش و زمینه گشتالت در آنها رعایت شده باشد بیشتر باعث توجه کاربر می شود.
بررسی سرلوح قرآنی مذهَّب قاجاری به شماره ثبت 3089 از کتابخانه مرکزی تبریز براساس اصول شکل و زمینه نظریه روان شناسانه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
225 - 264
حوزه های تخصصی:
قوانین گشتالت به عنوان نظریه ای در باب مطالعه روان شناسانه ادراک انسان از محیط توسط برخی پژوهشگران در حوزه های مختلف از قبیل پوستر، نقاشی شهری و غیره مورد استفاده قرار گرفته است. این الگوی روان شناختی می تواند در حوزه صفحه آرایی اسلامی و به خصوص نسخ ارزشمند قرآنی نیز راه گشا باشند. نظریه گشتالت مجموعه ای از اصول و قوانین بصری است که یکی از آنها قانون«شکل و زمینه» نامیده می شود. نسخه قرآنی مذهب بر جای مانده از دوره قاجار با شماره ثبت 3089 به لحاظ غنای نقوش و کیفیت تذهیب کاری آن بسیار حائز اهمیت و مناسب مطالعات بیشتر است. این پژوهش بررسی و چگونگی ادراک و شناخت الگوهای بصری در اجزاء تذهیب قرآنی را با بهره گیری از مفهوم شکل و زمینه از قوانین گشتالت مد نظر دارد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و به منظور پاسخگویی به این سؤال اساسی انجام یافته است که: بنیان و ساختار تزئینات سرلوح قرآن مورد نظر براساس قوانین تشکیل دهنده اصل شکل و زمینه از اصول نظریه روان شناسانه گشتالت چگونه قابل واکاوی است؟ تحلیل عناصر بکار رفته در سرلوح این قرآن نفیس و مطالعه ساختار بصری و نقش مایه های آن براساس قانون شکل و زمینه گشتالت میزان صلابت و استحکام ترکیب بندی آن را مشخص می کند.
مروری بر گرافیگ روسری های چاپی با رویگرد نقوش ارنامنتال؛ مورد مطالعاتی: اصفهان
هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی گرافیگ روسری های چاپی با رویکرد نقوش ارنامنتال می باشد. اگر هنر را یکی از عناصر فرهنگ در نظر بگیریم، ارتباط دوسویه ای بین این دو برقرار است؛ یعنی همان طور که هنر از تحولات فرهنگی اثر می پذیرد و با تغییرات جوامع انسانی تغییر می کند از طرفی نیز هنر یک جامعه را هم می توان معرف فرهنگ آن دانست. طراحی گرافیک خلق اثر هنری است که نتیجه آن در جامعه تأثیر اجتماعی را رقم می زند، رسالت اجتماعی آن محسوب می شود در این راستا باید اشاره کرد که طراحی و هنر گرافیک ایران بخشی از کوشش های ذهنی جامعه ی ما است که به دلیل نیاز به تحول و تجدد دچار دگرگونی مثبتی گردید. در این پژوهش نگارنده سعی شده با توجه به اهمیت نقوش در زندگی روزمره بشر به بررسی قدمت نقوش در دوره های گذشته (صفویه) به بومی سازی نقوش هماهنگ با فرهنگ شهرنشینی اصفهان در پوشاک آن ها، چراکه بیشترین برخورد انسان ها با اثر هنری در زندگی شان نقش مایه هایی است که روزمرگی خود را با آن ها سپری می کنند، کمک کند. طبق تحقیقات میدانی انجام شده: در پوشاک زنان اصفهان معاصر بیشترین عنصری که شامل نقوش هستند روسری ها است که اکثر آن ها از نقوش نازیبا و نامفهوم و غیر اصیل و حتی نقوش غیر ایرانی را دارا هستند و این مطلب برای فرهنگی چون اصفهان نابجا است. به گفته ارسطو زیبایی دست آورد هماهنگی – تناسب و سازواری اجزاء در یک سامانه است و چنانچه همه این اجرا در وحدت با یکدیگر باشند و از سوی دیگر از عالم طبیعت بهره برده باشند در این صورت آنچه درک می گردد زیباست. چنانچه به واسطه ی ابزار شناختی همچون حواس سبب می گردد اثر نوعی لذت و نشاط برای انسان ایجاد نماید؛ و این همان هدف نگارنده در طراحی گرافیک ارنامنتال در روسری ها است و ایجاد بازخورد مثبت برای جامعه.
ماهیت پارادایم و ابعاد کل گرایانه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
129 - 156
حوزه های تخصصی:
پارادایم مفهوم محوری فلسفه علم تامس کوهن است که در چارچوبی کل گرایانه تعریف شده است. کوهن با تمسک به این مفهوم پرسشهای تحلیلی تجربه گرایان پیش از خود را منحل کرد و با طرح پرسشهایی تاریخی و جامعه شناختی، در ادبیات فلسفه علم انقلابی ایجاد کرد که هنوز همه ابعاد آن آشکار نشده است. کوهن در تعریف مفهوم پارادایم به روشنی و عمیقا تحت تأثیر روانشناسی گشتالت است و با اینکه مفهوم پارادایم در آثار کوهن کاربردیکسانی ندارد، اما کوهن همیشه این مفهوم را برای اشاره به ابعاد کل گرایانه شناخت علمی به کار می برد. در این نوشتار با اشاره به کاربردهای متعدد مفهوم پارادایم از کل گرایی به عنوان مؤلفه مشترک آنها بحث خواهیم کرد. در بحث از قابلیتها و محدودیتهای ناشی از رویکرد کل گرایانه کوهن نیز به تلاش کوهن برای رفع برخی از ابهام ها در خصوص ماهیت پارادایم خواهیم پرداخت و میزان موفقیت کوهن در این خصوص را ارزیابی خواهیم کرد.
کاربرد مقامات قرآن مجید در تولید تزئینات هندسی برای معماری اسلامی ایران بر مبنای معماری پارامتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
273-286
حوزه های تخصصی:
ﻣﺴﺎﻟﻪ: ﺗﺠﺎرب ﺗﺰﺋﯿﻨﯽ و ﻫﻨﺪﺳﯽ یﮑﯽ از اﺟﺰای ﻻیﻨﻔﮏ ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻨﺘﯽ ایﺮان در دوره اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺪیﻊ آن، ﺗﺤﺴﯿﻦ ﺑﺴﯿﺎری از ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان ایﻦ ﺣﻮزه را ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ اﺳﺖ. یﮑﯽ از ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﻣﻌﻤﺎری اﺳﻼﻣﯽ ﻣﻌﺎﺻﺮ، ﻋﺪم ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺑﯿﻦ رویﮑﺮدﻫﺎی ﺳﻨﺘﯽ و ﻣﺪرن ﺑﺮای ﺧﻠﻖ ﻫﻨﺪﺳﻪ و ﺷﮑﻞﻫﺎی ﺟﺪیﺪ اﺳﺖ. اﻫﺪاف: ﻫﺪف از ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺗﺰﺋﯿﻨﺎت و ﻓﺮمﻫﺎی ﻫﻨﺪﺳﯽ ﺳﻪﺑﻌﺪی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﺻﻮل زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﮔﺸﺘﺎﻟﺖ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﮐﻪ ایﻦ ﻓﺮمﻫﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﺮﮐﺎﻧﺲﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﺣﺎﺻﻞ از ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن در ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﮑﻞ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﮔﺮﻓﺖ. روش: ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﺗﺤﻘﻖ اﻫﺪاف از ﻃﺮیﻖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای و ﻣﯿﺪاﻧﯽ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﺑﺎزﺷﻨﺎﺳﯽ و دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻗﺮآﻧﯽ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ راﺑﻄﻪ ﻣﻌﻤﺎری ﭘﺎراﻣﺘﺮیﮏ و ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﺑﺮای ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ آﻧﻬﺎ از روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ-ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺳﭙﺲ روشﻫﺎی اﻟﮕﻮﺳﺎزی و ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﮑﻞ اﻟﮕﻮ ﺑﺮ ﭘﺎیﻪ اﺻﻮل زیﺒﺎیﯽﺷﻨﺎﺳﯽ ﮔﺸﺘﺎﻟﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در اﻧﺘﻬﺎ ﻓﺮمﻫﺎی ﻫﻨﺪﺳﯽ ﺳﻪﺑﻌﺪی ﺑﻪ روش ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮی ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻧﺮماﻓﺰار رایﻨﻮ و ﮔﺮسﻫﺎﭘﺮ ﺑﺮاﺳﺎس ورودیﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﺣﺎﺻﻞ از ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن در دو دﺳﺘﮕﺎه ﺳﻪﮔﺎه و رﺳﺖ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺬﮐﻮر ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮان از زﺑﺎن ریﺎﺿﯽ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﯿﻦ ﻣﻌﻤﺎری ﭘﺎراﻣﺘﺮیﮏ و ﻣﻘﺎمﻫﺎی ﻣﻮﺳﯿﻘﺎیﯽ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده در ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن ﺑﻬﺮه ﺟﺴﺖ و ﺑﺎ رویﮑﺮد ﻣﻌﻤﺎری اﺳﻼﻣﯽ، ﭘﻮﺳﺘﻪﻫﺎی ﺳﻪﺑﻌﺪی ﮐﻪ ﻧﻘﺸﯽ ﮐﺎرﺑﺮدی در زیﺒﺎﺳﺎزی ﺟﺪاره ﺑﺰرﮔﺮاهﻫﺎی ﺷﻬﺮی را دارﻧﺪ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﻤﻮد.
بازی درمانی گشتالتی برای کودکان ناشنوا
حوزه های تخصصی:
درمانگران و مشاوران هر روزه با کودکان ناشنوایی مواجه می شوند که به دلیل شرایط نامناسب، دچار آسیب های روانی مختلفی شده اند. این کودکان ممکن است از لحاظ عاطفی هم به شدت آسیب دیده باشند. آنها باید از قدرت های بازی درمانی به منظور برقراری ارتباط، انتقال افکار، ابراز احساسات، و آموزش رفتارهای مناسب به مراجعان خردسال خود استفاده کنند. بازی درمانی گشتالتی به درمانگر کمک می کند تا با مراجعان خود ارتباط برقرار کند، یک فرایند بین فردی به وجود آورد، از موقعیت های آسیب زای روانی جلوگیری کند و در صورت وجود چنین شرایطی در زندگی کودکان، به بهبودی شرایط کمک نماید. بازی درمانی گشتالتی علاوه بر حل برخی از مشکلات، به کودکان کمک می کند تا از نظر رشد و تحول به پیشرفت های قابل توجهی دست یابند. بازی درمانی گشتالتی روشی کارآمد برای بیان احساسات، هیجان ها و افکار کودکان ناشنوا است که درمانگر می تواند از آن در یک محیط بازی یا هنری استفاده کند. بازی درمانی گشتالتی به درمانگر کمک می کند تا مراجع خود را ارزیابی کنند. بازی درمانی گشتالتی می تواند درها را برای آسیب های پنهان و سایر رویدادها که کودکان قادر یا مایل به صحبت کردن در مورد آن نیستند، باز کند. الگوهای بازی و میزان همکاری کودکان بیانگر این دیدگاه هستند.
بررسی غزل های حافظ از منظر روانشناسی گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه قبل از حافظ شعرایی مانند خاقانی، سعدی، و سایرین بوده اند که حافظ در غزل به آنها اقتفاء داشته است ، اما حافظ بیش از دیگران در مرکز توجه عام و خاص قرار داشت. علت این امر را باید در «کلیت» دیوان حافظ یافت. غزل حافظ اگر چه در اجزای خود چیزی بیش از غزل های شاعران قبلی را نداشته است، اما در کل حائز کیفیاتی است که او را در مقامی برتر از دیگران قرار می دهد. از آنجا که موضوع کلیت اشعار حافظ اهمیتی ماهوی دارد، با مطالعه نظریه های مقتضی، تشخیص دادیم که بهترین قالب نظری برای بررسی، تئوری «گشتالت» می باشد. گشتالت نظریه ای است که در حوزه های علوم انسانی نظیر معماری، هنر و روان شناسی به کار رفته است و امید است جایگاه فراخورش را در بررسی های ادبی نیز بیابد. این تئوری به مشخصات کلی یک مجموعه می پردازد، و ویژگی هایی را معرفی می کند که جمع آن ها در یک اثر باعث ارتقای کیفیت زیباشناختی آن اثر می شود.
تحلیل قالی میناخانی محفوظ در موزۀ بروکلین از منظر ادراک دیداری مکتب گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالی های نفیس و بی نقص بیشتر جهت نگاهداری در موزه ها انتخاب می شوند و کمتر بافته هایی متمایز از منظر طرح و بافت، به نمایش در می آیند؛ اما قالی موردمطالعه در تحقیق پیشرو با وجود طرحی نامتقارن و نامتعارف در موزه بروکلین محفوظ است. مسئله پژوهش درک برهم کنش عدم رعایت اصول سازمان دهی بصری از سوی هنرمند و چگونگی ادراک مخاطب بر اساس نظریه گشتالت است. به نظر می رسد میل به انسجام، یکپارچه سازی و تکمیل در ذهن مخاطب بر پایه اصول گشتالت، ساختار بصری متفاوت و نامتقارن قالی را توجیه نموده است. بر پایه دو مفهوم هم تراز کردن و برجسته ساختن اصول سازمان دهی بصری و قوانین گشتالت قالی میناخانی موزه بروکلین مطالعه شد. پرسش طرح شده این است که قانون کمال پذیری(پرگنانس) در قالی مورد پژوهش چگونه تحلیل می شود؟ کدام یک از اصول هفت گانه گشتالت در قالی میناخانی موزه بروکلین قابل مطالعه است؟یافته ها نشان از آن داشت که عدم قرارگیری ترنج در میانه قالی و خارج از محور تقارن دلالت بر برجسته سازی داشته و گشتالت های مشابهت، مجاورت و تکمیل بسامد بیش تری دارد. نمونه موردمطالعه یک تخته قالی قرن دوازدهم هجری موجود در موزه بروکلین است که به صورت غیراحتمالی گزینش شد. پژوهش به لحاظ هدف، در رسته تحقیقات توسعه ای قرار دارد زیرا اصول سازمان دهی بصری را از یک سو و اصول هفت گانه مکتب روانشناسی گشتالت را از جهتی دیگر تطبیق داده است. مقاله به لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی است. تجزیه وتحلیل داده ها به شکل کیفی انجام شده و اطلاعات نیز به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه مطالعات این که بر اساس دو اصل هم تراز کردن و برجسته ساختن، ساختار قالی با دربرداشتن ترنجی بزرگ نما برجسته سازی می نمایاند. باوجود عدم تطابق توقع بیننده و تعداد خصیصه های ساختاری، ساختار قالی ناهنجار نبوده و ادراک دیداری قالی به دلیل گشتالت هایی قوی چون مشابهت، مجاورت، تکمیل و پیوستگی سهل می نماید.
تبیین شیوه طراحی نقوش کاشی های ستاره ای شکل کاشان در سده 6تا 8هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
83 - 92
حوزه های تخصصی:
هنر کاشی گری در ایران سابقۀ کهن و اهمیت والایی دارد. توفیق هنرمندان ایرانی در ساخت انواع کاشی های تصویری، تابش چشمگیری به کاشی های ایرانی بخشیده است. کاشی های زرین فام کاشان بخش ممتازی از این گنجینۀ ارزشمند را تشکیل میدهند. ذوق زمانه و مبانی زیبایی شناسی رایج در این آثار که در مجموعه ای از نقش پردازی های گسترده و همراه با بذل توجهی ویژه به جزئیات نمایان گردیده، نشانگر وجود معیارهای خاصی در تصویرگری این کاشی ها است. آنچه در این گفتار مورد بحث است، نشان دادن تدابیر بصری مورد استفاده در طراحی نقوش کاشی های ستاره ای شکل کاشان برطبق نظریۀ گشتالت میباشد. در این راستا اصلی ترین پرسش های این پژوهش بدین قرار است که: مهمترین اصول رایج در تصویرگری کاشی های ستاره ای شکل کاشان چه میباشند؟ و چه ویژگیهای بصری را بر مبنای نظریه گشتالت در این حیطه میتوان مورد توجه قرار داد؟ نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده، نشانگر آن است که: هنرمندان برای دستیابی به یک گشتالت خوب، اصولی همچون: مجاورت، منظم بودن، سادگی، بسته بودن و تداوم عناصر بصری را مورد توجه قرار داده اند که این موضوع نشانگر آگاهی هنرمندان و نقش پردازان کاشی های ستاره ای شکل کاشان از ظرفیت های عناصر بصری برای ایجاد ساختاری منسجم و هماهنگ است.
مقایسه انگاره های شهریاری در چند نگاره از شاهنامه عمادالکتاب از منظر رودلف آرنهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
31 - 40
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه گشتالت، در لحظه مشاهده هر نوع تصویر توسط مخاطب، ترکیب آن در ذهن؛ به سوی ساده ترین و آشناترین ساختار ممکن، سوق پیدا می کند. در این رخداد، اصل هم گونی، مشتمل بر مشابهت اندازه، رنگ، شکل، جای گیری و جهتمندی فضایی، عمده ترین نقش را دارد اما بنا به نظر رودلف آرنهایم، برقراری مشابهت به تنهایی منجر به خوانش درست تصویر نمی شود. او پیش شرط دیگری را تحت عنوان تمایزیابی مطرح می کند و مدعی می شود تشابه در حضور تفاوت، معنی پیدا می کند. برای آزمون این منظر، مقاله پیش رو به دنبال این پرسش است: «مطابق با اصل تمایزیابی رودلف آرنهایم، شباهت بسیار انگاره های شهریاری در تصاویر شاهنامه عمادالکتاب، چگونه ارزیابی می شود؟» به این منظور، شش تصویر از نسخه عمادالکتاب، به شیوه تطبیقی تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات اسنادی مورد مداقه قرار گرفت. نتیجه بررسی ها نشان داد در این تصاویر به دلیل جایگزینی معنی به عوض مصداق؛ تشابه بر تفاوت پیشی دارد پس تمایزیابی به اختلال دچار می شود. درحقیقت چون نقاش این نسخه، پادشاهان را متعهد به زیبایی شناسی فتحعلی شاهی و عاری از ویژگی های شخصی به تصویر درمی آورد؛ مفهوم شهریاری به عوض فردیت هر پادشاه می نشیند. گویی همه حاکمان اساطیری این متن ادبی در قالب شخصیت واحدی تحت عنوان فرمانروا تعریف می شوند به گونه ای که برقراری تمایز میان آنها به سادگی ممکن نیست.
تحلیل فرم و ترکیب بندی در خط نستعلیق بر اساس اصول نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
27 - 36
حوزه های تخصصی:
خوشنویسی، از معدود هنرهای سنتی است که با توجه به مشخصات هندسی اش، فرم و قالب های مختلفی را تجربه نموده و به هنر مدرن معاصر، پیوند خورده است.در این نوشتار، به تحلیل نسبت های خط نستعلیق و ترکیب بندی حاصل از آن مبتنی بر فرایند ادراک گشتالت پرداخته و تلاش شده تا به سؤال ذیل پاسخ داده شود: چگونه می توان با استفاده از اصول نظریه ی گشتالت، روش و اصولی معرفی نمود که امکان سنجش ترکیب های متفاوت آثار خوشنویسی با خط نستعلیق را فراهم نماید؟ این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای، ساماندهی و با روش توصیفی، تحلیلی و آماری ارزیابی شده است. در این پژوهش، ابتدا سه اثر خوشنویسی با خط نستعلیق در قالب های چلیپا، سیاه مشق و قطعه ترکیبی معرفی و با استفاده از قوانین گشتالت تحلیل شده اند؛ سپس به کمک یک پرسش نامه، قطعه ای ترکیبی با چهار ترکیب بندی و گشتالت متفاوت ارائه شده و مورد سنجش قرار گرفته است. نتیجه ی این داوری نشان داده است که ضمن اهمیت بالاتر بودن درصد خوشنویسان انتخاب کننده بهترین ترکیب، اکثریت افراد خوشنویس و غیرخوشنویس شرکت کننده در نظرسنجی، همان ترکیبی را انتخاب کرده اند که یک خوشنویس چیره دست خلق نموده است. لذا ارتباط دو سویه ی اجرای اثر و نقد اثر خوشنویسی با اصول نظریه گشتالت مشخص شده است.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور بر کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
199 - 220
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان تفاوت اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی – مذهبی اسلام محور بر کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. جامعه آماری کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بودند که کودکانشان در سال تحصیلی 1400-1399 در مدارس ابتدایی استثنایی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. در فرآیند نمونه گیری، 48 نفر نمونه در 3 گروه آزمایش با1 گروه کنترل (12 نفر در هر گروه) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به روش جایگزینی تصادفی در گروه ها قرار داده شدند. به منظور گردآوری داده ها، از مقیاس کیفیت رابطه ادراک شده فلچر (2002) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، گشتالت و رویکرد معنوی – مذهبی اسلام محور بر کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر اثربخش است. بر اساس یافته ها و در تحلیل اختصاصی تر مداخلات، بین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور بر کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر تفاوت معنی دار مشاهده شد؛ به طوری که در مقایسه، بیشترین تاثیر مربوط به مداخله ذهن آگاهی، سپس گشتالت و رویکرد معنوی – مذهبی بود. براساس نتایج بدست آمده، آموزش های گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی جهت کاهش و بهبود کیفیت رابطه زناشویی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی به کار روند.
مطالعه تطبیقی نقوش کتیبهها و پرندگان سفالهای دوره سامانی (نیشابور، قرن 3 و 4 ه.ق) با سفال دوره تانگ درچین (چانگشا، قرن7تا10م) بر اساس نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
45 - 55
حوزه های تخصصی:
سامانیان افزون بر ارتباط گسترده با مناطق مختلف، با احیای هنر ایران پیش ازاسلام، زمینه های رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر ایران را فراهم آوردند. از دستاوردهای این زمینه سازی، کاربرد متفاوت تزیینات خوشنویسی بر ظروف سفال سامانی است که با تمرکز بر اندیشه ایرانی و تأثیرپذیری از نقوش هم عصر خود در سفال دوره تانگ چین شکل گرفته است. مسئله اینجاست که تنوع خطوط کوفی و ساده سازی نقوش پرندگان در سفال سامانی چه شباهت هایی با نقوش سفال تانگ و تفکر آن دارد؟ این مقاله با هدف شناخت ویژگی های مشترک بصری و معنایی خوشنویسی و دیگر نقوش سفال دو منطقه نیشابور و چانگشا، بر این فرض می باشد که روابط بینافرهنگی میان این دو تمدن در شکل و محتوا، مبتنی بر چرخش زمان،گردش طبیعت و به ویژه ارتباط انسان با جهان هستی است که از طریق عناصر طبیعت در تزیینات بازنمایی شده است.نگارندگان با روش توصیفی-تحلیلی به مطالعه تطبیقی عناصر بصری و اندیشه های این دو دوره بر اساس اصول گشتالت پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که نقوش سفال های هر دو منطقه بر پایه اصول گشتالت مشترکی شکل گرفته است که معناهای مشابهی از تفکر دائوئیستی و عرفان اسلامی را در بر دارد، به طوری که در طرح اندازی برخی از نقوش رایج سفال سامانی تأثیراتی از تفکر چین مشاهده می شود.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مساله مبتنی بر نظریه های تولمن و گشتالت بر سبک های حل مساله دانش آموزان دوره متوسطه
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های حل مساله مبتنی بر نظریه ها ی تولمن و گشتالت بر سبک های حل مساله دانش آموزان دوره متوسطه هدف اصلی این پژوهش نیمه آزمایشی بوده است. روش پژوهش: جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر همدان حجم نمونه آماری 75 نفر (3 گروه 25 نفری) بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه حل مساله دزوریلا، نزو، مید اولیورز (2000) و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره MANCOVA و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. یافته ها: بین میزان تاثیر آموزش مهارت های حل مساله مبتنی بر این نظریه ها بر سبک های حل مساله دانش آموزان، تفاوت وجود دارد.. میزان تاثیر آموزش مبتنی بر نظریه تولمن نسبت به نظریه گشتالت در همه سبک های حل مساله دانش آموزان بیشتر است. نتیجه گیری: این آموزش ها میزان استفاده از سبک های جهت گیری مثبت و منطقی را افزایش و استفاده از دو سبک جهت گیری منفی، اجتنابی و تکانشی را در دانش آموزان کاهش می دهند. میزان تاثیر آموزش مبتنی بر نظریه تولمن نسبت به نظریه گشتالت در همه سبک های حل مساله دانش آموزان بیشتر است.
تحلیل ادراک بصری بر پایه هندسه نقوش آجرکاری پشت بقل ایوان های مسجد حکیم اصفهان با رویکرد گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ضمیمه ۴۸
۱۷۸-۱۶۹
حوزه های تخصصی:
آدمیان برای برقراری ارتباط با یکدیگر و محیط پیرامون از راه های گوناگون استفاده می کنند، یکی از این راه ها استفاده از حواس بینایی است. مکتب روانشناسی گشتالت در زمینه ادراک بصری بسیار تأثیرگذار است چرا که دستگاه عصبی انسان ساده ترین طرح در هر وضعیت را بر می گزیند و این امر در هندسه نقوش آجری نیز قابل مشاهده است و تحلیل آن می تواند ساختار بصری نقوش آجرکاری را آشکار سازد. در واقع رویکرد گشتالت راهکاری جهت چگونگی تاثیر نحوه و زاویه چینش و نوع آجرهای به کار رفته و همچنین نحوه توزیع رنگ ها بر ادراک بصری پشت بقل ایوان های مسجد حکیم اصفهان به شکل معناداری ارائه می دهد. در این زمینه پژوهشگران دیگر ادراک بصری را در تابلوهای نقاشی و نقاشی های خیابانی بررسی کرده اند و از دیدگاه هندسه نقوش آجرکاری و با در نظر کرفتن گشتالت بررسی نشده است. این مقایسه برای نخستین بار ادراک بصری را از دیدگاه هندسه نقوش آجرکاری پشت بقل ایوان های مسجد حکیم با رویکرد گشتالت مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق پژوهش از نوع کیفی و براساس هدف کاربردی است و به تحلیل ادراک بصری هندسه نقوش آجرکاری برپایه اطلاعات کتابخانه ای و میدانی می پردازد. به این ترتیب ابتدا داده های پژوهش در زمینه ساختار بصری و هندسه نقوش آجرکاری استخراج شده و سپس تحلیل ها براساس قوانین گشتالت بر روی نقوش انجام می گیرد. در نتیجه تحلیل های انجام شده مشاهده شد که قوانین گشتالت به میزان زیادی در هندسه نقوش آجرکاری وجود دارد.
بررسی فرآیند مسیریابی در شبکه های دسترسی شهری مبتنی بر مفاهیم ادراک محیطی گشتالت ( مورد مطالعه بافت قدیم و جدید کرمان )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
۱۵۴-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
امروزه با گسترش فضاهای شهری، رابطه انسان و محیط پیرامون و نیز ترجمه این موضوع به زبان طراحی معماری، ضرورت بسیار پیدا کرده است. یکی از مفاهیم مهم در طراحی فضاهای شهری مفهوم مسیریابی است. انسانها امروزه در محیط های شهری غالبا" با علائمی چون نشانه های شهری مسیر خود را مشخص می نمایند، بنابراین باید تصویر واضحی از محیط در ذهن فرد به واسطه قرارگیری در شهر شکل گیرد. در همین راستا انسان با حضور در محیط شهری و دریافت اطلاعات، مقایسه شواهد ثبت شده در ذهن خود نسبت به مسیریابی اقدام می نماید. از این رو تسهیل ادراک انسان از محیط پیرامون می تواند جز گامهای اولیه و ضروری طراحی فضاهای شهری باشد. شناسایی عوامل موثر بر خوانایی و مسیریابی در شبکه دسترسی شهری مبتنی بر مفاهیم ادراکی گشتالت به عنوان یکی از شهرهای تاریخی هدف اصلی این تحقیق می باشد. پژوهش فوق از نوع تحقیقات کیفی می باشد، روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده، تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه جزیی نگر )استقرایی( انجام شده و ابزار جمع آوری اطلاعات این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای، برداشت های میدانی و مشاهده است. در تحلیل های انجام شده مشاهده گردید، مسیریابی در بافت قدیم شهر کرمان نسبت به بافت جدید به مراتب آسانتر و در زمانی کوتاه تر صورت می گیرد. مسیریابی در بافت قدیم به واسطه استفاده از علائم و نشانه ها در طراحی فضاهای شهری برای درک محیط توسط انسان بهتر صورت گرفته، که این خود از شاخصه های مهم بافت های ارزشمند شهرهای کویری ایران می باشد.
مطالعه بصری پیکره های انسانی در چهار نگاره ی منتخب از هفت اورنگ جامی بر اساس اصول گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
157 - 167
حوزه های تخصصی:
عناصر بصری و نحوه ی بکار گیری آنها توسط هنرمندان، در ادراک بصری آثار هنری تاثیر بسزایی دارد. هنرمندان با بهره گیری از عناصر بصری، اطلاعات بسیاری را از آثار خود، در اختیار مخاطب قرار می دهند که کشف این اطلاعات نیازمند دانش راهبردی است. مکتب روانشناسانه ی گشتالت که نشات گرفته از علوم شناختی است و با ادراک بصری در ارتباط است، امکان تعامل را برای مخاطب و هنرمند ایجاد می کند. هفت اورنگ جامی شامل نگاره هایی است که به دلیل استفاده ی بسیار از عناصر بصری امکان مطالعه بر اساس اصول روانشناسی گشتالت فراهم می سازد و اینگونه به درک بهتر و سریع تر مضامین موجود در این مجموعه ی هنری توسط مخاطب کمک خواهد کرد. در این راستا آشنایی با اصول گشتالت، نقش و کاربرد آن در ادراک بهتر آثار هنری توسط مخاطب واجد اهمیت زیادی است. پژوهش حاضر به لحاظ چیستی کیفی است و جهت نیل به هدف و پاسخ پرسش مطرح شده، از روش تحقیق توصیفی تحلیلی استفاده شده و اطلاعات ضروری و مورد نیاز به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که قرار گیری پیکره های انسانی در این نگاره ها بر اساس نظریه گشتالت دارای چه ویژگی های بصری است؟ بنابراین نقطه عزیمت و هدف پژوهش حاضر، شناخت ویژگی های بصری در نگاره های منتخب هفت اورنگ جامی و آشنایی با اصول گشتالت، نقش و کاربرد آن در ادراک بهتر آثار هنری توسط مخاطب است. در این راستا 4 نگاره از میان 28 نگاره ی هفت اورنگ جامی، به کمک چهار اصل از اصول گشتالت بررسی شد. در نتیجه می توان گفت نحوه ی قرارگیری پیکره ها، بر اساس 4 قانون گشتالت که شامل مشابهت، مجاورت، تداوم، و یکپارچگی یا تکمیل، قابل مطالعه است و بهره گیری از این قوانین، ادراک بصری بهتری را به دنبال دارد که در نتیجه شناخت و درک اثر هنری برای مخاطب آسان تر خواهد بود و همچنین ظاهری علمی را به عناصر بصری می دهد که امکان دارد در مواجه ابتدایی، اهمیت حضورشان از دید مخاطب پنهان بماند.
مقایسه ادراک تألیفی نزد اخوان الصفا با ادراک گشتالتی در هنر بر پایه مناسبات میان کل و اجزاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
63 - 78
حوزه های تخصصی:
تاریخ فلسفه اسلامی نشان می دهد که فیلسوفان قبل از روانشناسان به مطالعه عملکردهای انسان در بخشی از مطالعات فلسفی به نام «علم النفس» پرداخته اند. روان شناسی تحت عنوان علم النفس، قرن ها مور توجه فلاسفه جهان و ایران بوده و کمتر فیلسوف و متفکری را از گذشته تاکنون می توان یافت که به مباحث احساس، ادراک، تفکر و توانایی های ذهنی نپرداخته باشد. با این حال در بحث ادراک، به ویژه ادراک تالیفی، اندیشه ای در گروهی از فیلسوفان دوره اسلامی به نام اخوان الصفا وجود دارد که بی شباهت به نظریه امروزی گشتالت نیست. نظریه گشتالت که فرآیندهای ادراکی مغز را مورد مطالعه قرار می دهد بیانگر آن است که عمل اصلی ذهن، کل نگری است. به این مفهوم که در ادراک یک مجموعه یا یک ساختار، کلِ ساختار است که دریافت می شود و نه تک تک اجزای آن. به عبارتی، اساس تفکر در نظریه گشتالت، براین محور استوار است که نقش مایه های کلی، بر عناصر تشکیل دهنده آن برتری دارند و خواصی را دارا هستند که ذاتاً در خود آن عناصر موجود نیست. اخوان الصفا نیز، معتقد بودند که در مجموعِ معلوماتی از قبیل اعداد، اشکال، اصوات، الوان، الحان و... صفاتی هست که در مفردات آنها نیست. هدف از مقاله حاضر، تحلیل و مقایسه مفهوم ادراک تألیفی نزد اخوان الصفا با نظریه ادراک گشتالتی درهنر است. این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده، حول این سوال سامان یافته که نحوه تبیین رابطه کل با اجزاء در دیدگاه اخوان الصفا (ادراک تالیفی) و مبانی نظری گشتالت (ادراک-گشتالتی) درانواع هنر و صناعات، چگونه است؟ یافته های تحقیق نشان از همسانی دو دیدگاه در مبانی انسان شناسانه، خاستگاه انتقادی، کل نگری، رابطه کل با اجزاء و توجه به عوامل انتزاعی و غیر قابل مشاهده و ناهمسانی در مبانی هستی شناسی دارد. دربیان شباهت، هر دو ادراک را عمل اصلی نفس و ذهن (صرفنظر از تعریف این دو) می دانند، هردو استفاده از حواس را شرط لازم برای ادراک می دانند و هردو معتقدند که در ادراک کل، درکی بیش از مجموع اجزاء نهفته است. تفاوت این دو این است که کل-گرایی در اخوان الصفا، نتیجه تقدیر خداوند، حضور قلب، عنایت خدا و تاثیر افلاک دانسته می شود ولی گشتالت گرایان کل گرایی را نتیحه عملکرد ذهن و به عبارتی فطری و در نهایت نتیجه تربیت حواس می دانند.