هنرهای صناعی ایران
هنرهای صناعی ایران سال 6 پاییز و زمستان 1402 شماره 2 (پیاپی 11) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در تاریخ نقاشی ایرانی نقاط عطفی وجود دارد که در آن ها تحولات شایان توجهی در نقاشی ایرانی پدید آمده و اغلب در سایهٔ تاریخ تحولات سیاسی، یا مطالعات توصیفی و زیبایی شناسانه واکاوی شده اند. حال آن که توجه به مفاهیم سوبژکتیو دخیل در خلق آثار هنری و رویکردهای میان رشته ای می تواند درک تحولات این بستر را به نحو بهتری فراهم کند. در این پژوهش که حول یکی از نقاط عطف نقاشی ایرانی یعنی دورهٔ صفوی انجام شده، با تمرکز بر مفهوم خودآگاهی سعی بر آن بود که فرضیه خودآگاهی به مثابه یکی از دلایل تحول نقاشی صفوی و شکل گیری ژانرهای تصویری نو در این دوره به عنوان یکی از ثمرات آن مورد آزمایش و بررسی قرار گیرد. به همین منظور صادقی بیگ کتابدار، یکی از پیشروترین هنرمندان دورهٔ صفوی، به عنوان نمونهٔ مطالعاتی این نوشتار انتخاب شد تا با راهبردی کیفی و با روش تحقیق توصیفی، تاریخ نگارانه و موردپژوهی مطالعه شود. پرسش این مطالعه عبارت بود از این که صادقی بیگ به عنوان یکی از متفاوت ترین و شاخص ترین هنرمندان دورهٔ صفوی در زمینهٔ خلق آثار بصری، خودآگاهی خویش نسبت به کنش هنرمندانه اش را چگونه تبیین می کرد؟ که درنهایت به این نتیجه رهنمون شد که صادقی بیگ از راه های مختلفی چون تغییر سجع رقم، شیوهٔ ارائه آن، شرح نویسی بر آثار و درگیرکردن مخاطب با اثر، بهره گیری از سبک واقع گرایانه به خاطر تأثیرگذاری عمیقش در فرهنگ ایرانی، واردکردن موضوعات انسانی، فانی و آن چه در فرهنگ سنتی در سمت مقابل الهیات قرار می گرفت، و با کسب جایگاه حامی هنری که به دربار و بزرگان تعلق داشت، خودآگاهی نسبت به هنر و هنرمندی خویش را نشان می داد.
صورت و سیرت لباس ایرانی پیش از اسلام با استناد بر آثار هنری و منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پوشاک یکی از روش های شناخت فرهنگ جوامع و پیش درآمد شناخت ریشه های فرهنگی، رفتارهای اجتماعی و نظام های دینی، عقیدتی و اقتصادی است. لباس از ابتدای شکل گیری تمدن، در اشکال مختلف و در تناسب با نیازهای انسان شکل و فرم گرفته است و به شاخصه های فرهنگی، زیبایی شناختی، باورها، کاربردها، کارکردها، قدرت، سیاست و جایگاه اجتماعی اشاره دارد. پژوهش حاضر با هدف تأیید این فرضیه که لباس ایرانی حامل پیام و روایتگر ارتباط منطقی با مفاهیمی است که از فرهنگ ایرانی نشأت گرفته اند، به این پرسش پاسخ خواهد داد که آیا ازطریق بررسی نمونه آثار مکتوب و تصویری می توان به این ارتباط دست یافت؟ اگرچه روش تحلیلی- تاریخی، جوابگوی بخشی از حقیقت موضوع است ولی به واسطهٔ درهم تنیدگی ماهیت موضوع با اعتقادات، آیین ها و فرهنگ ایرانی باید از روش فراتاریخی نیز برای خوانش و تفسیر موضوع بهره برد. شیوهٔ جمع آوری اطلاعات این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است و به جست وجوی پیوندهای منطقی موجود در تاریخ و هنر ایران و تفسیر و تحلیل برمبنای داده های موجود در قالب آثار هنریِ شکل گرفته در بستر تاریخ می پردازد. نتایج و شواهد کسب شده از این پژوهش به وابستگی نوع پوشش با دین و آیین و دیگر مباحث مرتبط با فرهنگ اشاره داشته و روایتگر این موضوع است که انواع لباس در فرهنگ ایرانی، همواره متناسب با شرایط، نوع بینش و توسعهٔ نظام فکری ایرانی طراحی شده اند و با افزایش تجربهٔ زیستی و مدنیّت، این دانش پاسخی مناسب تر، متنوع تر، کاربردی تر و دقیق تر به تناسبات انسانی داده است. ارتباط نوع خاصی از لباس با مفاهیم مرتبط با آن به صورت شناسه ای هویت ساز، ابعاد نمادین و رازهای تاریخی را رمزگشایی کرده و مؤید ارتباط منطقی میان صورت و سیرت لباس ایرانی است.
بررسی تطبیقی تزئینات بازشوهای قاجاری در شاه نشین بناهای تاریخی شهر اردبیل (مطالعات موردی: شاه نشین خانه های ابراهیمی، خلیل زاده و حسینیهٔ مجتهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسی ها و درهای دولنگهٔ خورشیدی دار، از عناصر مهم در تزئینات کاربردیِ فضای شاه نشین ها در معماری دورهٔ قاجار است. استفاده از نوشتار با مضامین مذهبی، به صورت مشبک، پارچه بری و یا نقاشی پشت شیشه، در اردبیل بیش از سایر مناطق ایران رواج داشته است. در اغلب بناهای تاریخی این شهر، ارسی های بزرگ دوجداره وجود دارند و معمار با قراردادن درست آن در بناهایی با پلان نعلی شکل یا ایوان دار، از ارسی ها در این اقلیم بهره مند شده است. این مقاله برگرفته از گزارش های پژوهشی مربوط به تزئینات بناهای تاریخی شهر اردبیل است. سه نمونهٔ موردی بازشوهای خانهٔ ابراهیمی، خانهٔ خلیل زاده و حسینیهٔ مجتهد، به دلایلی هم چون پُرکار بودن، سالم بودن، قابل دسترس بودن برای تصویربرداری، و تنوع در روش های تزئینات چوبی انتخاب شده اند. بازشو های موردمطالعه در این سه مکان در بافت قدیمی شهر اردبیل، مربوط به دورهٔ قاجار هستند. پرسش اصلی مقاله این است که تفاوت ها و شباهت های این بازشوها در چیست و آیا عبارت «هنر ارسی سازی در دوره قاجار رو به افول گذاشت» قابل تأیید است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام گرفته و داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده اند. یافته ها نشان می دهند استفاده از گره چینی برای تزئین ارسی ها و بازشوها در اوایل دورهٔ قاجار، در اولویت قرار داشته و به تدریج سبک تزئین ارسی ها متفاوت شد؛ قطعات پارچه بری جای خود را به قطعات آینه ای داد و شیوهٔ قواره بری جای گره چینی را گرفت.
تأثیر نوآوری های فنی رنگ بر تحولات بصری سفال قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های منحصربه فرد سفال قاجار که آن را از سفال دیگر دوران متمایز می سازد، به کارگیری تنوعی از طیف های رنگی نوظهور است که پیش از آن سابقه نداشته اند. در اغلب پژوهش های صورت گرفته پیرامون خصلت های بصری سفال قاجار، این مسئله، نتیجهٔ منطقی تغییر ذائقهٔ زیبایی شناختی این دوره قلمداد شده، اما به تحولات صورت گرفته در زمینهٔ فناوری توجهی نشده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، مطالعه نقش نوآوری های فنی در شکل گیری تحولات بصری سفال قاجار در عرصهٔ رنگ پردازی است، ضمن آن که زمینه های پیدایش نوآوری های فنی در سفال قاجار به ویژه در حیطهٔ فناوری رنگ را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد. در پژوهش کیفی حاضر، از روش تحقیق تاریخی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری داده ها با مراجعه به اسناد کتابخانه ای و میدانی انجام پذیرفته است. این تحقیق بر مطالعه نمونه هایی از سفال قاجار متمرکز شده که ترکیبات رنگ آن ها تحت آنالیزهای شیمیایی و ریزساختاری قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رواج رنگیزه های جدید در دورهٔ قاجار نظیر نانوذرات طلا، آنتیمونات سرب، اکسید اورانیوم و اکسید کروم که از آن ها به ترتیب رنگ های قرمز- صورتی، زرد، زرد- نارنجی و سبز حاصل گشته، عامل تنوع و کثرت رنگی به ویژه در شیوهٔ زیرلعابی بوده است. افزون بر این که خلاقیت و دستاوردهای سفالگران قاجار در زمینهٔ ساخت رنگ های ترکیبی و بهره گیری از قابلیت غلظت رنگ ها در رنگ پردازی، در گسترش دامنهٔ این پدیده مؤثر واقع شده است. رواج نوآوری های فنی در این دوره نیز در پی تسهیل انتقال علوم جدید از اروپا به ایران طی فرایندهای مختلف ازجمله تحصیل و آموزش علوم جدید، ترجمه و تألیف کتب علمی جدید و واردات فناوری های نوظهور تحقق یافته است.
مطالعه و تحلیل نقوش کاشیکاری های هفت رنگ خانهٔ قاجاری عطروش در شیراز به منظور دستیابی به تنوع نقوش و اشکال مختلف هر نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیراز در دورهٔ قاجار در زمینه کاشیکاری صاحب سبک بود. حضور خانواده های هنردوست و کاشی نگاران هنرمند در دورهٔ قاجار باعث خلق کاشیکاری های زیبایی در این شهر شد و کاشی هفت رنگ به وفور در تزئین بناهای مختلف ازجمله خانه ها به کار رفت. از میان خانه های قاجاری دارای کاشیکاری در شیراز، خانهٔ عطروش نمونه های متنوع و بااهمیتی از کاشیکاری هفت رنگ دارد که برخی از آن ها در حال ازبین رفتن هستند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه و تحلیل نقوش کاشیکاری های هفت رنگ خانهٔ عطروش به منظور دستیابی به تنوع نقوش و اشکال مختلف هر نقش در دورهٔ قاجار و ارائه تصاویر خطی این نقوش برای کمک به بازآفرینی کاشیکاری های خانه است که در حال نابودی هستند. پرسش پژوهش عبارت است از این که کدام نقوش و به چه شکلی در کاشیکاری های هفت رنگ خانه عطروش به کاررفته اند؟ روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی، و شیوه گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است و داده ها به روش کیفی تجزیه وتحلیل شده اند. به منظور انجام پژوهش، 10 تابلوی کاشیکاری هفت رنگ در خانهٔ عطروش بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داد نقوش متنوعی مانند نقوش گیاهی، جانوری، انسانی، اسطوره ای، نظامی، نقوش بیانگر مضامین روایتی- مذهبی، روایتی- ادبی و روایتی-روزمره در کاشیکاری ها به کاررفته اند. نقوش گیاهی به صورت گل و گلدان، و درخت و نقوش انسانی در قالب شخصیت مذهبی، ادبی، روحانی، فرد عادی و شکارچی تصویر شده اند. جانوران به صورت جانوران اهلی و وحشی و پرندگان عمدتاً در ترکیب با نقوش گیاهی دیده می شوند. نقوش اسطوره ای به شکل فرشته های بالدار و شیر و خورشید هستند. نقوش بیانگرِ مضامین روایتی به صورت اشاراتی به قصص قرانی، داستان های شاهنامه و پنج گنج نظامی و یا فعالیت های روزمره هستند و نقش نظامی به شکل سرباز ترسیم شده است.
مطالعهٔ هنر سرمه دوزی استان اصفهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرهای سنتی، نمایانگر فرهنگ و هنر یک ملت هستند که در باورها و آیین های آن قوم ریشه دوانیده اند. رودوزی های سنتی از هنرهای ارزشمند ایرانی هستند که از شیوه ها و مواد اولیهٔ گوناگون بهره می برند. سرمه دوزی یکی از رودوزی های سنتی ایران است که در اصفهان تولید می شود و از پیشینه ای غنی در این شهر برخوردار است، به طوری که در گذشته در بسیاری از خانه ها زینت بخش اثاثیهٔ منزل بوده است. در سال های اخیر، استفاده از رودوزی های سنتی به دلایل گوناگون کم رنگ شده و رونق گذشته را ندارد. هدف این پژوهش مطالعهٔ وضعیت گذشته و حال هنر سرمه دوزی و برنامه ریزی برای اعتلای آن در آینده است. این پژوهش در صدد پاسخ به این سؤال است که چگونه می توان با روش آینده نگاری وضعیت این هنر را پیش بینی و برای دستیابی به یک آیندهٔ مطلوب برنامه ریزی نمود؟ این پژوهش که از نظر ماهیت کیفی است، با روش مردم نگاری از نوع سناریو نویسی و با رویکرد آینده پژوهی انجام شده است. داده های پژوهش به دو روش کتابخانه ای و میدانی از نوع مصاحبه جمع آوری شده اند. نمونه گیری در این پژوهش به روش هدف مند و برمبنای شیوهٔ گلوله برفی انجام شده است که مشتمل بر ۲۰ نفر شرکت کننده در چهار گروه صاحب نظران، فروشندگان، هنرمندان و مصرف کنندگان می باشد. در این پژوهش، سرمه دوزی از چهار بُعد اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است و بر این اساس پیشران ها شناسایی شده اند و دو سناریو شامل درخت سرو، و گل نیلوفر ارائه شده است. ایجاد بازارهای صادراتی، تولید مواد اولیه در داخل کشور، خلاقیت در نقوش، کاربرد ایجاد بازارهای مستقیم برای فروش و گسترش آموزش، موجب تداوم رشد هنر سرمه دوزی می شود که می تواند برای هنر سرمه دوزی در استان اصفهان آیندهٔ مطلوبی را رقم بزند.
گونه شناسی انواع آرایه های بازشوها در شهر تاریخی ماسوله (مطالعهٔ موردی: محلهٔ مسجدبر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تزئینات یکی از مهم ترین مؤلفه های معماری ایرانی است و علاوه بر عملکرد زیبایی، دارای جنبه های دیگری نیز هست. شهر تاریخی ماسوله با قدمتی بالغ بر ده قرن، گنجینه ای از هنرهای اصیل ایرانی است که در سال 13۵۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت گردید و اکنون در مراحل ثبت جهانی سازمان یونسکو قرار گرفته است. این پژوهش با هدف گونه شناسی انواع آرایه های موجود در بازشوهای محله مسجد بر شهر تاریخی ماسوله انجام شده و در صدد پاسخگویی به این پرسش هاست: بازشوهای محلهٔ مسجدبر ماسوله در چند سطح دسته بندی می گردند؟ چه مفاهیمی در شکل گیری آرایه های بازشوهای محلهٔ مسجدبر ماسوله مؤثر بوده اند؟ این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و با بهره گیری از متون و اسناد کتابخانه ای و هم چنین جمع آوری اطلاعات در بستر مطالعات میدانی به انجام رسیده است. هم چنین جهت تحلیل عملکرد نقوش هندسی در دریافت نور طبیعی بازشوها از نرم افزار VELUX Daylight Visualizer 3 استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهندهٔ آن است که بازشوهای محلهٔ مسجدبر در پنج سطح شامل پنجره های تلفیقی، فاقد سَربَریَه، سَربَریَه های فاقد کتیبه، سَربَریَه های کتیبه دار و ارسی ها دسته بندی می شوند. درمجموع 19 الگوی هندسی متفاوت در ساختار بازشوهای محلهٔ مسجدبر به کارگرفته شده اند. نقوش گل و گیاه، نمادهای مذهبی و فرهنگی، اشکال و نمادهای بومی استان گیلان و تلفیق اعداد و اشکال هندسی پایه، از مهم ترین مفاهیم تأثیرگذار بر شکل گیری آرایه های بازشوهای محلهٔ مسجدبر هستند. نتایج تحلیل دریافت نور طبیعی، نشان دهندهٔ آن است که بازشوهای تلفیقی، فاقد سَربَریَه و ارسی ها دارای عملکردی مطلوب در دریافت نور هستند و بازشوهای سَربَریَه های کتیبه ای (تکی) و سَربَریَه های فاقد طرح حاشیه (تکی)، دارای عملکردی ضعیف در جذب نور طبیعی در محلهٔ مسجدبر هستند.
تحلیل ساختاری و تطبیق مضامین آثار قلمزنی دوره ها ی صفوی و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر قلمزنی در دورهٔ اسلامی، مضامین متنوعی را در قالب های گوناگون ارائه داده است. از آن میان، دورهٔ صفوی با اعلام «تشیع» به عنوان مذهب رسمی کشور، هنرمندان قلمزن را به خلق آثاری مُلهم از هویت اسلامی - ایرانی خویش ترغیب نمود. هنر قلمزنی دورهٔ معاصر نیز با بهره گیری از سبک اصیل و سنتیِ فلزکاری ایران، درنهایتِ مهارت و ظرافت در حال اجراست. به دلیل مشابهت های بی شمار بافت فرهنگی و دینی ایران در این دو مقطع تاریخی، نمونه آثار شاخص قلمزنی هردو دوره در یک قاب موردتطبیق قرار گرفته اند. هدف این پژوهش، یافتن وجوه تشابه شکلی و تفاوت های ساختاری این آثار در رویکردی تحلیلی است. پرسش های پژوهش نیز در همین راستا و عبارتند از: با وجود ساختار حکومتیِ مشابه در ادوار صفوی و معاصر، مهم ترین وجوه تمایز و تشابه میان هنر قلمزنی این دوره ها به لحاظ مضمون نقوش به کاررفته در آن ها چیست؟ مطالعهٔ ارتباط معنادارِ میان کاربرد و موضوع سازی آثار قلمزنی دورهٔ صفوی، چه کمکی به رونق قلمزنی دورهٔ معاصر خواهد کرد؟ روش انجام تحقیق به لحاظ ماهیت، ترکیبی از روش های تاریخی، توصیفی، تطبیقی و تحلیلی است و شیوهٔ گردآوری اطلاعات آن مبتنی بر مطالعات اسنادی، منابع کتابخانه ای (بهره گیری از نتایج مدون مقالات علمیِ مرتبط)، مشاهدهٔ منابع موزه ای و مصاحبه است. درنهایت این نتیجه قابل استنباط است که آثار قلمزنی عصر صفوی در استفادهٔ مکرر از خط نستعلیق برای اشعار فارسی، واجدِ اصل ملی گرایی و در استفاده از خط های ثلث و نسخ برای آیات، ادعیه، اسامی ائمه و صلوات کبیره متعهد به اصل تشیع بوده اند. قلمزنان دورهٔ معاصر نیز با طبیعت نگاری، مجلس سازی، صحنه های مربوط به شکارگاه و نبرد، نمایش زندگی روزمرهٔ مردم عادی و طبقهٔ کارگر، آثاری مُلهِم از هنر نگارگری ایران در عصر صفوی و پس از آن را خلق می کنند. مضامین ادبی و عرفانی، اوج اشتراک معنایی قلمزنی این دو دوره است.
بازاندیشی فرم و مفهوم در نقوش بازنمایانهٔ موجودات ذی روح کاشی های حرم امام رضا(ع) در عصر صفوی، با تأکید بر رواق گنبد الله وردیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرم مطهر رضوی یکی از مهم ترین مکان های مذهبی در جهان تشیع و ترکیب بی نظیری از هنرنمایی معماران و صنعتگران ادوار مختلف هنر ایران زمین است. چرایی حضور نقوش بازنمایانهٔ موجودات ذی روح در تزئیناتِ کاشی کاری موجود در آستان قدس رضوی و به ویژه تصویر بیش از 450 جانور نقش بسته بر رواق گنبد الله وردیخان در عصر صفوی، به رغم محظورات فقهی طرح شده در منابع مکتوب و دیدگاه های عُرفی آن روزگار، مسئلهٔ اصلی این تحقیق است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و داده ها به شیوهٔ کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده اند. در انجام پژوهش ضمن مطالعات تاریخی، نمونه ها به شیوهٔ تطبیقی نیز موردبررسی و تحلیل قرار گرفته اند. جامعهٔ آماری مورد پژوهش، تمام نقش مایه های موجود بر کاشی های صحن عتیق و رواق گنبد الله وردیخان از دورهٔ صفوی است؛ هم چنین برای انجام این تحقیق، پنج نسخه از کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات اثر محمد زکریای قزوینی، مربوط به سده های نهم و دهم ه.ق نیز موردتوجه قرار گرفته اند. گمان می رود نقوش کاشی کاری های رواق و تصاویر نسخه های عجایب المخلوقات، به دلیل سابقهٔ تشیع زکریای قزوینی و سویهٔ آموزشی مطالب این کتاب و هم چنین علایق مذهبی الله وردیخان و سابقهٔ مسیحیت و رویکردهای شمایل گرایانهٔ او قابل تطبیق و مقایسه هستند. تفاوت محتوایی کتیبه های نوشته شده بر کاشی های رواق نیز که کارکردی آموزشی و مشابه شمایل های کلیساهای شرقی دارد، بر امکان این مقایسه می افزاید. با توجه به این شباهت ها و البته اهمیت جایگاه مذهبی حرم مطهر رضوی و بناهای پیرامونی آن در اعتقادات مذهبی شیعیان عصر صفوی، نویسندگان معتقدند بانی و سایر دست اندرکاران تزئین این بنا، با هدف تأمین توأمان دیدگاه های مذهبی و دیدگاه عوام، از نقوش به تصویر کشیده شده در نسخه های عجایب المخلوقات استفاده کرده اند.
بررسی ساخت و کاربرد شیشه های تخت رنگی در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر شیشه گری، اگرچه دارای قدمتی دیرینه است، اما کاربرد آن در معماری ایران به شکل شیشه های تخت رنگی با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و هنری از دورهٔ صفوی بیش تر موردتوجه قرار گرفت و در دورهٔ قاجار ادامه و اوج گرفت. هدف این پژوهش بررسی کیفیت ساخت شیشه ها با تأکید بر شیشهٔ تخت رنگی در معماری ایران است و به این سؤال پاسخ می دهد که نحوهٔ ساخت این دسته از شیشه ها در ایران چگونه بوده و مراودات تجاری و فرهنگی در این روند چه تأثیراتی داشته اند؟ ماهیت تحقیق، توصیفی - تحلیلی با رویکرد کیفی و دستیابی به اطلاعات و نمونه ها، به شیوهٔ کتابخانه ای بوده است. پس از جمع آوری داده ها، و تحلیل و طبقه بندی شیوه های ساخت شیشه های تخت رنگی در ایران، به مطالعهٔ عوامل تأثیرگذار بر ساخت آن ها پرداخته شده است. نتایج نشان می دهند که ساخت شیشه در ایران به صورت پشت بیلی بسیار نامرغوب بوده و روش ساخت شیشه های تخت رنگی وارداتی به ایران شامل روش های دمیدن، ریخته گری، نورد، کششی و شناور بوده و روش های دمیدن، ریخته گری و نورد در ابتدا و به صورت دستی انجام می شده اند. هم چنین نحوهٔ رنگ کردن این شیشه ها به دو روش سطحی و سطحی - مغزی و به وسیلهٔ اکسیدهای فلزی در رنگ های مختلف صورت می گرفته است. استفاده از این شیشه ها در ابتدا توسط رومیان و از منطقهٔ قسطنطنیه آغاز و وارد اروپا شد. سپس در دورهٔ صفوی ویژگی هایی مانند الگوبرداری از شیشه های تخت کلیساها در غرب (روش استیند گلاس)، توجه پادشاهان صفوی، خلاقیت معماران، به کاربردن کاشی با رنگ های متنوع، ابداع کاشی هفت رنگ و تزئینات کاخ ها، توسعهٔ گره چینی، هم زمانی با انقلاب صنعتی، و گسترش روابط سیاسی با غرب سبب شد تا کاربرد شیشه در معماری بیش تر موردتوجه قرار گیرد و در دورهٔ قاجار ادامه پیدا کند.
جایگاه هنر حکاکی خطوط و کنده کاری نقوش در فیروزه تراشی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر فیروزه تراشی و حکاکی خطوط روی سنگ فیروزه یکی از هنرهای سنتی و زینتی است که از گذشته های دور در شهر مشهد رواج دارد. شهر مشهد از سوی شورای جهانی صنایع دستی به عنوان شهر جهانی سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی انتخاب شده است. هنر حکاکی یکی از زیرمجموعه های هنر فیروزه تراشی است و هنرمندان حکاک، خطوط و نقوش را با دقت بر روی نگین حک می کنند. هنرمندان فیروزه تراش، با تراش فیروزه به شکل حروف خوش نویسی، موفق به ساخت تابلو های زیبا از این گوهرسنگ آبی فام شده اند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعه شکل های تراش، فرم خطی نگین فیروزه، شناخت و تحلیل انواع خطوط و نقوش در هنر حکاکی و فیروزه تراشی مشهد است. پرسش اصلی پژوهش این گونه تبیین می شود: تنوع تراش، انواع خطوط و نقوش، ابزار و روش کار در هنر حکاکی و فیروزه تراشی معاصر مشهد از نظر کیفی کدام است؟ روش انجام این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و جامعهٔ آماری آن، فیروزه تراشی معاصر مشهد بوده و نمونه گیری به شیوهٔ هدفمند انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برای تراش نگین در دوره معاصر علاوه بر شکل های پیشین (دایره، بیضی) از مربع، مخروطی، استوانه ای، چندضلعی و نقوش اسلیمی و ختایی نیز استفاده می شود. حکاکی شمایل و کتیبه نویسی اسامی و ادعیه با خطوط ثلث، نسخ و نستعلیق بر نگین فیروزه به صورت سفارشی انجام می شود. با توجه به استفاده از ابزار و روش های نوین، کیفیت تراش فیروزه بیش تر از گذشته شده است. به علت محدودیت تعداد هنرمندان حکاک، کمبود، گرانی و درجهٔ سختی سنگ فیروزه، حکاکی آن به لحاظ کمّی جایگاه مناسبی ندارد. در ساخت تابلو های فیروزه، بیش تر از خط شکسته نستعلیق استفاده شده و جهت تراش حروف، اغلب از فیروزهٔ احیاشده کرمان و فیروزه بدلی استفاده می شود.
آسیب شناسی بازاری شدن قالی های عشایری استان فارس با تأکید بر الیاف مصرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالی های عشایری استان فارس به عنوان یکی از تولیدات عشایری مهم ایران، نمودی از هویت، فرهنگ، آداب و رسوم و هنرهای بومی و کاربردی این عشایر هستند. در سال های گذشته، نفوذ سلیقه و معیارهای جامعهٔ بازار در فرایند تولید قالی های عشایری فارس تأثیرات قابل توجهی داشته است. مسئله اصلی پژوهش حاضر، دور شدن قالی های عشایری فارس از شاخصه های فرهنگی و بومی خویش تحت تأثیر جامعهٔ بازار بوده و هدف از پژوهش، شناخت عوامل زمینه ساز تغییرات هویتی و فرهنگی در مؤلفه های فنی قالی های عشایری فارس است. سؤال اصلی پژوهش معطوف به شناسایی تبعات بازاری شدن در الیاف مصرفی قالی های عشایری فارس است. پژوهش به لحاظ روش برخورد با داده ها از نوع کیفی است که با استفاده از داده های حاصل از منابع کتابخانه ای و مصاحبه های کیفی با مطلعین کلیدی، به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از اندیشه های انتقادی مکتب فرانکفورت به انجام رسیده است. جامعهٔ آماری تحقیق شامل ۵0 نمونه از قالی های بافته شده در جغرافیای عشایری استان فارس است که به شیوهٔ هدفمند و با نمونه گیری حداکثریِ در دسترس، انتخاب و در راستای سوالات تحقیق موردمطالعه واقع شدند. نتایج نشان می دهند در چند دههٔ اخیر یکجانشینی عشایر، تغییر در سبک زندگی، نفوذ مظاهر زندگی ماشینی و مهم تر از همه تولید قالی به قصد عرضه در بازار، باعث شده ابعاد فنی و الیاف مصرفی قالی های عشایری فارس دچار تغییرات اساسی شوند. تداوم و تثبیت این تغییرات موجب انحراف از مبانی هویتی و شناخته شدهٔ قالی های عشایری فارس شده است. مصادیق بازاری شدن قالی های عشایری فارس عبارتند از: تولید قالی با الیاف صنعتی و ماشینی، اولویت دادن به سلیقهٔ مخاطب و تغییر در الیاف مصرفی، ازبین رفتن هویت بومی و فرهنگی قالی های اصیل عشایر، که به یکسان سازی مبانی هویتی و کم رنگ شدن مزیت های جغرافیایی و فرهنگی قالی های عشایری و تبدیل آن ها به کالاهای بازاری منجر شده اند.