فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
فریدریش نیچه (1844-1900)، فیلسوف آلمانی، یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین چهره های فلسفی قرن نوزدهم است. افکار و آثار او در طول قرن بیستم همواره، از دیدگاه های مختلف، کانون توجه و تحقیقات اندیشمندان گوناگونی قرار گرفته و تأثیرات گسترده ای به جای گذاشته است. یکی از آثار نیچه تأملات نابهنگام است که از چهار بخش تشکیل شده است: داوید اشتراوس، سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی، شوپنهاور به مثابه ی آموزگار، و ریشارد واگنر در بایرویت. نیچه در بخش سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی بحث جالب خود درباره ی تاریخ را با تمایزی بین انسان و حیوان، از منظری تاریخی، آغاز می کند، و غیر تاریخی زیستن را برای انسان بزرگ ترین سعادت می داند. او تاریخ را به سه نوعِ یادبودی، باستانی و انتقادی تقسیم و هر سه نوع را در مطالعه ی گذشته ضروری می داند. نیچه بر این باور است که افراط در مطالعه ی تاریخ خطرناک و زیان بخش است، در حالی که زندگی مقدم بر تاریخ است، اما اکنون تاریخ بر زندگی مقدم شده و، بنابراین، زندگی بیمار است. نیچه علت این بیماری را افراط در توجه به تاریخ می داند که در عصر نیچه به اوج خود رسیده بود، افراطی که از آن با عنوان کشف قاره ی تاریخ یاد می کنند. در این مقاله مارک سینکلر، صورت بندی نیچه از مشکل تاریخ را مطرح و تأثیر بحث نیچه را بر فیلسوفان قرن بیستم مورد بررسی قرار می دهد.
اگزیستانسیالیسم در رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگزیستانسیالیسم (فلسفه اصالت وجود) یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین مکتب های فلسفی و ادبی جهان در قرن بیستم می باشد که مهد پیدایش و رواج آن کشورهای اروپایی و به ویژه، آلمان و فرانسه بوده است. در این مکتب فلسفی ادبی، فرد انسانی به عنوان فاعلی آگاه شناخته می شود که در تجربه هستی و لمس معنای وجود، به طور بی واسطه با حقیقت زندگانی رویا رو شده و پوچی و بی معنایی زندگی خود را درمی یابد، آنگاه با تکیه بر پاسداشتِ گوهرِ «آزادی» و با استفاده از امکان گزینش و انتخاب، هدفی برای خود برگزیده، به این شکل به سلسله رویدادها و حوادثی که «زندگی» نامیده می شود، معنا و مفهوم می بخشد. حکیم عمر خیام، شاعر و دانشمند اندیشه ورز ایرانی در نیمه دوم سده پنجم و آغاز سده ششم هجری (دوازدهم میلادی) را به واسطه طرح پرسش های بنیادین فلسفی در پیوند با هستی انسان و آغاز و انجام کار جهان و نیز باورمندی تلویحی و تقریبی به نقش آفرینی آدمی در تعیین مسیر خویش، با تأکید بر پیام ها و توصیه های پی در پی مبتنی بر «دم غنیمت شماری» در رباعیات منسوب به او، می توان از پیشگامان اگزیستانسیالیسم در سده های میانه به شمار آورد. این مقاله تلاشی در جهت همسو نشان دادن بن مایه های برجسته اگزیستانسیالیسم و اندیشه های فلسفی مطرح شده خیام در رباعیات است.
دیدگاه مادلونگ درباره اختلاف امام حسن(ع) و امام علی(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ویلفرد مادلونگ (متولد 1930م) از جمله اسلام شناسان غربی است که می توان گفت رویکردی تقریبا منصفانه و انگیزه ای علمی در بررسی تاریخ اسلام دارد. وی در نوشته های خود درباره تاریخ زندگی امام حسن(ع) به موضوعاتی چون ازدواج ها و طلاق های امام، صلح امام، مفاد صلح نامه و زندگی خانوادگی ایشان پرداخته و کوشیده است شبهات مطرح شده از سوی دیگر اسلام شناسان غربی درباره امام حسن(ع) را پاسخ دهد. اما خود وی مطرح کننده مطالبی است که منشأ شبهاتی درباره امام حسن(ع) شده است؛ مانند اختلاف نظر آن حضرت با اهداف و برنامه های امیرالمؤمنین علی(ع)، تمایل نداشتن ایشان به تصدی خلافت و تأیید روش حکومت عثمان از سوی ایشان. این نوشتار به بررسی انتقادی این شبهات و پاسخ به آن ها بر اساس منابع تاریخی و روایی شیعی و سنی پرداخته است.
بررسی علل افول تمدن اسلامی از دیدگاه شکیپ ارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده درباره افول تمدن اسلامی تاکنون مقالات و کتب متعددی به رشته تحریر درآمده است و نویسندگان سعی کرده اند بر اساس مبانی فکری و انگاره های ذهنی خویش علل این افول را بررسی کنند.یکی از برجسته ترین این متفکران شکیب ارسلان(1286-1366)بود که بر خلاف جریان های بنیادگرا و غربگرا،گرایش نوگرایی اسلامی داشت و سعی کرد در آثارش به خصوص کتاب«لماذا تأخر المسلمون و لماذا تقدم غیرهم» به این سئوال تاریخی مهم جواب دهد که چرا مسلمانان در عرصه تمدن از غیر مسلمان عقب ماندند.او پس از سفرهای فراوان به کشورهای مختلفی مثل آمریکا،شوروی سابق و اسپانیا راز عقب ماندگی را در دو عامل داخلی و خارجی جستجو کرد که مهمترین عوامل داخلی از نگاه وی جهل،علم ناقص،فساد اخلافی ،ترس و نومیدی و استبداد بود.ارسلان از تأثیرات و نفوذ کشورهای غربی در قالب های سیاسی،اقتصادی و تبشیری و نیز همجواری کشورهای اسلامی با کشورهای استعمارگر به عنوان عوامل خارجی در انحطاط تمدن اسلامی یاد کرده است در این مقاله به روش توصیف همراه با تحلیل و با تکیه بر آثار شکیب ارسلان درصدد پاسخ به علل افول تمدن اسلامی از دیدگاه این دانشمند هستیم. واژگان کلیدی:شکیب ارسلان،انحطاط تمدن اسلامی،استبداد،فساد اخلاقی#,
نگاهی دیگر به آثار و روایات سیف بن عمر تمیمی اسدی با تأکید بر تاریخ طبری(متوفای حوالی 180)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری اسلامی را در مرحله ی اول، به شکل شفاهی، راویان اخبار که به اخباری معروف اند، شروع کردند.این اخباریان اغلب در نیمه ی دوم قرن اول و قرن دوم و یا اوایل قرن سوم می زیستند.فهرست مفصلی از آنان را ابن ندیم به دست داده است.در این میان سیف بن عمر با اخبار فراوان و روایت های جنجالی از فتوح و نبرد جمل چهره ی خاصی از خود به نمایش گذاشته که شایسته ی بررسی بیشتر است. هدف این مقاله این است که سیف بن عمر و رویکرد روایی ما را به خصوص با اتکا به تاریخ طبری به بحث گذارد و به پرسش هایی مانند اینکه چرا طبری به روایت های سیف اقبال خاصی نشان داده است، بپردازد.از طرفی در روایت های سیف موارد مسئله دار کم نیست.همین موضوع موجب شده است که مورخان و محققان درباره ی او ارزیابی های متفاوت و حتی متضاد داشته باشند.چرایی اختلاف این محققان در روایت های وی در چیست؟
درآمدی بر تاریخ نگاری حزب توده ایران
حوزه های تخصصی:
تاریخ، مرام و عملکرد حزب توده ی ایران(1320-1362 ش)به منزله ی یک تشکیل سیاسیِ دیرپا و تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران را طیفِ وسیعی از نویسندگان نقد و ارزیابی کرده اند.از ابتدای نگارش تاریخ این حزب تاکنون، آنچه در زبان های مختلف نوشته شده است، شامل کتاب، مقاله (در نشریه های حزبی، نشریه های مخالفان و منتقدان و نشریه های تخصصی)، حجم زیادی را در برمی گیرد.در میان این نوشته ها، خودنگاری یا تاریخ نگاری حزب توده به دست نیروهای وابسته به آن ویژگی های خاصی دارد.این خودنگاری ها از نخستین ماه های تشکیل این جریان سیاسی آغاز، و تاکنون ادامه دارد.بنابراین، شناخت محورهای اساسی تاریخ نگاری داخلی حزب توده، یعنی نگاه تاریخی فعالان این حزب به خود، در ارزیابی و تحلیل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پایدارترین جریان سیاسی تاریخ معاصر ایران بسیار اهمیت دارد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که آیا می توان تاریخ نگاری حزب توده را نیز همچون دوره های فعالیت حزب به ادوار گوناگون با ویژگی های خاصی تقسیم بندی کرد یا خیر.ادوار گوناگون حیات سیاسی این حزب از زمان تاسیس حزب توده ی ایران در مهر ماه 1320 تا شکل گیری جریان انشعاب در سال 1326 ش، دوران نهضت ملی تا کودتای 28 مرداد 1332، دوران رکود فعالیت های علنی حزب و آوارگی و تبعید اجباری از ایران و فعالیت مجدد حزب توده در سال های 1357 تا 1362 ش همه را در برمی گیرد.بالتبع، تاریخ نگاری نیز بر همین ادوار تاریخی مبتنی است.این تاریخ نگاری بر پررنگ کردن جایگاه مبارزات نیروهای چپ از ابتدا تا تشکیل حزب توده ی ایران، منحصر ساختن نقش رهبری مبارزات سیاسی اجتماعی در دوران پهلوی دوم به حزب توده، ایدئولوژیک و ارزشی کردن تاریخ نگاری و خلق و تولید مفاهیم جدید در تاریخ و ادبیات سیاسی و تاریخ نگاری ایران معاصر متمرکز بوده است.
ایدئولوژی و تاریخ ( خاستگاهها، نگرشها،کارکردها و نمونه ها )
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی مفهومی اختلاف برانگیز هست که برخلاف بسیاری از واژگان بحث انگیز دیگر مانند مردمسالاری یا آزادی کمتر از 200 سال عمر دارد. ایدئولوژی ثمره دگرگونی های اجتماعی، سیاسی و فکری، انقلاب صنعتی در غرب بود. در این دوره با گسترش آموزش و پرورش، توسعه شهرنشینی، گسترش شبکه های حمل ونقل و ارتباطات و نیاز جامعه به مشارکت مردم در امور سیاسی و رشد تفکر سیاسی آنها، نیاز به نظامهای فکری و سیاسی به وجود آمد. جریانهای ایدئولوژیک که از این زمان شکل گرفته بود، در نیمه اول قرن بیستم در اروپا به اوج خود رسید و به صورت ایسم های گوناگون مارکسیسم، ناسیونالیسم، سوسیالیسم، فاشیسم... متجلی گردید. ایدئولوژی در رقابت های سیاسی به عنوان سلاح فکری مورد استفاده قرار گرفت و به صورت شیوه تفکر سیاسی مناسب عصر جدید درآمد. از آنجا که ایدئولوژی بر تحلیلی از گذشته و تاریخ مبتنی بود و دستورالعملهایی برای سیاستگذاری در بر داشت و چون ایدئولوژی در فضایی تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به ظهور می رسید، نیازی مبرم به تاریخ داشت. بر همین اساس هست که می بینیم هر نوع ایدئولوژی تاریخ نگری خاص خود را دارد. در ایدئولوژی، گذشته و تاریخ به شکلی ارادی و از نظر نیازهای زمان حال، از نو توصیف می شود، به همین سبب است که بیشتر حکومت ها سعی می کنند کنترل کامل گذشته و تاریخ را در دست داشته و پیوسته آن را برحسب مقاصد سیاسی زمان حالشان از نو تعبیر کنند. در این پژوهش سعی شده است ابتدا با دادن تعریفی از ایدئولوژی و سپس بررسی خاستگاههای تاریخی و کارکرد سیاسی ایدئولوژی در غرب به چگونگی رابطه ایدئولوژی و تاریخ بپردازد.
عجایب نگاری ابن فقیه در کتاب البلدان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ابن خرداذبه (ح. 272 ه . ق) و ابن رسته (290 ه . ق) پیش از ابن فقیه به عجایب نگاری به عنوان یکی از گونه های جغرافیانگاری وصفی در جهان اسلام توجه کردند اما ابن فقیه در البلدان،علاوه بر توجه به اطلاعات تاریخی و جغرافیایی، برای اولین بار در سطحی وسیع به عجایب نگاری پرداخت. پژوهش حاضر می کوشد با روشن ساختن مواد گوناگون عجایب نگاری، تقسیم بندی انواع عجایب، شیوه معرفی عجایب در البلدانو بررسی منابع ابن فقیه و افرادی که از مطالب وی استفاده کرده اند به تبیین جایگاه البلدان در سیر تاریخی عجایب نگاری در تمدن اسلامی بپردازد. بررسی ها نشان می دهد ابن فقیه از طرفی سنت نگارش عجایبِ سرزمین ها را ادامه داد و از طرف دیگر با تکیه بر منابع پیشین و جمع آوری اطلاعات از مناطق مختلف به ویژه ایران بر رونق عجایب نگاری افزود. به همین دلیل البلدان پیش درآمدی بر عجایب نگاری های قرون بعدی است.
بینش و روش در تاریخ نگاری و تاریخ نگری حمدالله مستوفی قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمدالله مستوفی قزوینی از مورخان و رجال دیوانی عصر ایلخانان بوده که با اثرپذیری از پیشینیان و نیز تأثر از روزگار خود، به نگارش آثاری در حوزه های تاریخ، شعر و جغرافیا روی آورده است. بینش مستوفی، ترکیبی از عقل گرایی و مشیت باوری، و روش او نیز متأثر از معرفت شناسی اش به تاریخ، آمیزه ای از شیوه انتقادی و روایی با ساده نویسی و تکیه بر استناد هاست. در پژوهش حاضر، فرض بر آن است که مستوفی به عنوان مسلمانی متدین بر خلاف بسیاری از مورخان معاصر و قبل از خودش، ضمن اثرپذیری از نگاه سنتی، مؤلفه های نقد و سنجش روایات و نگاه منطقی را در آثار خود منعکس کرده است. هدف از مقاله پیشِ روی، آن است که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، رابطه میان بینش مستوفی با سبک تاریخ نگاری و تاریخ نگری او روشن و به این پرسش، پاسخ داده شود که بینش تاریخی مستوفی بر تاریخ نگاری او چه اثری گذاشته است. یافته های پژوهش نشان می دهند نظام فکری این مورخ دیوانی، مبتنی بر دو رویکرد روایی و انتقادی، و نگاه مشیت باورانه بوده و او ضمن سلطنت گرایی و دفاع از ایلخانان ایرانی، اطلاعات فراوانی را درباره اوضاع نابسامان سیاسی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران مغولان و ایلخانان ثبت کرده است.
بررسی تحلیلی نهاد خلافت و سلطنت در آراء سیاسی غزالی
حوزه های تخصصی:
امام محمد غزالی به عنوان یکی از بزرگ ترین اندیشمندان سیاسی اسلام، سیاست و حکومت را ابزاری درخدمت تحقق منویات شارع مقدس می داند و در آثار خود بر تواَم بودن دین و مُلک تاکید می کند. او دین و پادشاهی را چون دو برادر می داند و درباره خلافت، امامت و مراتب سیاست، اندیشه ورزی کرده است. وی خلافت را به حکم شرع و نه عقل، ضروری و لازم می شمارد و میان منصب خلافت و سلطنت یا کشورداری قائل به تفاوت می شود. غزالی در روزگار خود هم نهاد خلافت را پیش روی داشت و هم سلطنت را، در این دوره خلیفه، دیگر بخشنده قدرت نبود، بلکه صرفاً مشروعیت دهنده به قدرت هایی بود که به نیروی زور و شمشیر به دست آمده بودند از این رو وی با در نظر گرفتن واقعیت های موجود زمانه یعنی پیدایش سلاطین بزرگ و مستقل، سعی در تقویت نهاد خلافت دارد و عقاید سیاسی غزالی پیرامون خلافت و سلطنت در ایجاد سازش میان این دو شکل گرفته و بیشتر حاصل مصلحت اندیشی او در توجیه اوضاع موجود است؛ تا از این طریق مقام و شان از دست رفته خلافت را بار دیگر احیاء کند و میان منصب خلافت و سلطنت رابطه نوینی را ایجاد کند. این مقاله با چنین رویکردی به روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای به بررسی اندیشه سیاسی امام محمد غزالی در خصوص نهاد خلافت و سلطنت و رابطه بین این دو می پردازد.
تخیّل پیش بینی و معرفت تاریخی: کالینگوود و ایده تاریخ
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تحلیل نظریه آر.جی. کالینگوود درباره تاریخ برای نشان دادن ابهام هایی اساسی در آن است. ابهام هایی که به باور نگارنده، دال بر وجود تعارضی ناگزیر میان دو اصل بنیادین معرفت شناسی کالینگوود است؛ یعنی قول به تاریخیت ذهن و حیات آدمی و باور به امکان بازآفرینی دقیق گذشته از طریق عنصر پیشینی تخیل تاریخی. با وجود این، با علم به تفسیری بودن نتایج خویش، راه را برای تأملات بیشتر باز خواهیم دانست.
فقر ضد تاریخی گری در مواجهه با تاریخ؛ یک ارزیابی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، ارزیابی انتقادی رویکرد ضدتاریخی گری است.رویکردی که نیم قرن است در حوزه علوم انسانی فعال است و کارل پوپر از سرشناس ترین اندیشمندان این نحله است.روش کار، مطالعه اسنادی است.نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه انتقادات ضدتاریخی گری از تاریخی گری در مارکسیسم ارتدوکس موفق بوده، اما بسط نقاط ضعف تاریخی گری مارکسیستی به تاریخی گری در شکل عام آن، از ایرادهای مهم ضدتاریخی گری است.همچنین، تقلیل دادن منطق علم تاریخ، به منطق علوم طبیعی با ویژگی«ابطال پذیری»، دیگر اشکال ضد تاریخی گری است.این امر باعث شده در مطالعه تاریخ ارزش ها جایگاهی نداشته باشند، تقلیل گرایی منطقی به وجود آید، فردگرایی روش شناختی حاکم شود، و مدلی جایگزین برای مطالعه تاریخ ارائه نشود.لذا، ضدتاریخی گری از آن جایی که مخالف مطالعه تاریخ با چشم اندازی گذشته نگر، تبیینی و تحلیلی است، و به علت نقد سلبی و نه ایجابی نسبت به تاریخی گری، خود مبتلا به فقر نظری است.
بررسی تطبیقی تاریخ نگری و تاریخ نگاری نیشابوری و راوندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهیرالدین نیشابوری، نویسنده سلجوقنامه، و محمدبن علی بن سلیمان راوندی، نویسنده راحه الصدور و آیه السرور، دو مورّخ فارسی نویس متعلق به دوره سلجوقی اند که بین آثار این دو شباهت ها و تفاوت هایی دیده می شود. این پژوهش در صدد است تا با روش تطبیقی و تحلیلی، به بررسی تاریخ نگری و تاریخ نگاری این دو مورّخ پرداخته و دریابد: آیا نسخه برداری راوندی از سلجوقنامه نیشابوری فقط انتقال داده های تاریخی است یا تاریخ نگری و تاریخ نگاری او را نیز شامل می شده است؟
نتایج این پژوهش نشان می دهد راوندی بخش عمده ای از روایات کتاب خود را از کتاب سلجوقنامه نیشابوری اخذ کرده، ولی تفاوت در تاریخ نگری این دو مورّخ و اهداف متفاوت آنان در تاریخ نگاری آنان نمود یافته است
بینش و روش محمد کاظم مروی در تاریخ نگاری عالم آرای نادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قلمرو تاریخ نگاری و نقد تاریخی توجه به بینش و روش مورخ امری ضروری است. بینش و روش در تاریخ نگاری دو مقوله تفکیک ناپذیر و مرتبط با یکدیگرند. شناخت مورخ و اثر تاریخ نگارانه ی او مبنای شناخت زمانه اوست و فهم متون تاریخ نگارانه در هر عصری مستلزم شناخت عناصر روشی و بینش حاکم بر متن تاریخی است. نوشتار حاضر بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی به بررسی بینش و روش مروی، نویسنده عالم آرای نادری، اختصاص دارد. این اثر یکی از منابع تاریخ نگاری سلسله ای عصر افشاریه است. در واکاوی بینش مروی در تاریخ عالم آرای نادریبه گرایش ها و باورهای مورخ در چند محور مشیت گرایی، اعتقادات، نخبه گرایی و بینش انتقادی پرداخته شده است. در بررسی روش مروی نیز، مؤلفه هایی که در مباحث روش شناختی مدنظر قرار می گیرد، نظیر تحلیل ویژگی های سبکی، منابع مورد استفاده و عواملی از این دست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که در نگارش عالم آرای نادری، عواملی چون موقعیت اجتماعی و گرایش های فردی مؤلف در کنار ویژگی های زبانی و بافت موقعیتی زمانه بر بینش و روش تاریخ نگارانه ی متون این عصر تأثیر گذارده است.
نقش جریان های شرق شناسی و ایران شناسی در پیدایش تاریخ نگاری های ملی در ایران؛ از قاجاریه تا پایان پهلوی اوّل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیدایش تاریخ نگاری ملی گرایانه در تاریخ معاصر ایران، تأثیر گسترده ای بر روند تاریخ نگاری علمی مورخان ایرانی و شکل دادن به نگاه ها و داوری های تاریخی آن ها به گذشته کشورشان داشته است و موجب بروز یا تقویت جریان های فکری چندی همچون: ملی گرایی ادبی، سره نویسی و باستان گرایی شده است. در بین عوامل متعدد مؤثر در پیدایش این مکتب، می توان از جریان شرق شناسی و ایران شناسی، به عنوان یکی از مهم ترین آن ها نام برد. این جریان، سبب شد غالب مورخان و روشنفکران ایرانی، به نوعی غرور شبه ملی و خودبزرگ بینی مفرط دچار شوند و ایران و تمدن ایرانی را به شکلی اغراق آمیز و غیرواقعی، مبنای اصلی تمام تمدن های جهان در ادوار مختلف بینگارند و افزون بر آن، به برخی از همسایگان دیرینِ خود، دیدگاهی تحقیرآمیز و دشمنانه بیابند و آنان را عامل افول و نابودی مدنیت و شکوه منسوب به عهد باستان خویش بپندارند. در مقاله حاضر، با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و تکیه بر نخستین و مهم ترین آثار تألیفی شرق شناسان و ایران شناسان درباره ایران، و سپس، بررسی روند ظهور اوّلین تاریخ های ملی گرایانه از سوی مورخان ایرانی، این مسئله در بازه زمانی دوره قاجاریه تا پایان حکومت پهلوی اوّل، مورد بررسی قرار گرفته است
تحلیل اصلاحات ارضی ایران(دهه 1340) برمبنای روش شناسی ساختار -کارگزار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه اصلاحات ارضی که از دهه 40 آغاز گشت و تا قبل از انقلاب سه مرحله را پشت سر گذراند موضوعی است که می توان ابعاد مختلف ان را از منظرهای متفاوت علمی بررسی نمود. به لحاظ اقتصادی برهم زدن تغییر شیوه تولید سنتی، به لحاظ جامعه شناختی تغییر در بافت و سلسله مراتب قدرت در جامعه روستایی و در نتیجه مهاجرت روستائیان به شهرها و شکل گیری جامعه توده ای (یکی از منابع مهم انقلاب اسلامی) و به لحاظ تاریخی، مرحله نوینی را در تاریخ معاصر ایران پدید آورد. اما با این حال اصلاحات ارضی با وجود موفقیت هایی در ان مقطع، به اهداف مورد نظر نائل نیامد. در این راستا سوال مطرح شده ان است که چرا اصلاحات ارضی با وجود موفقیت هایی فراوان به اهداف مطلوب خود نرسید؟ به عبارت دیگر چرا برنامه فوق مطابق با برنامه و اهداف از پیش تعیین شده ی ان، آنگونه که باید و شاید، به هدف مورد نظر نرسید؟ فرضیه مطرح شده ان است که فقدان بسترهای فرهنگی-اجتماعی (یا ساختارها) از یک سوی و نیز عدم همکاری مناسب کارگزاران (یعنی مالکان، دهقانان و شاه) از سوی دیگر باعث گردید تا برنامه اصلاحات ارضی با وجود موفقیت هایی به اهداف مطلوب نرسد. پژوهش حاضر با استفاده از روش و نظریه ساختار-کارگزار (ساخت یابی) به این مهم دست یافته است که ضعف کناکنش دو سطح ساختار (عدم آمادگی شرایط فرهنگی-اجتماعی) و کارگزار (عدم همکاری مالکان، دهقانان و شاه) موجب نرسیدن برنامه اصلاحات ارضی به اهداف مطلوب شده است.
بررسی جایگاه و مؤلفه های تاریخ نویسی محلّی عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نویسی محلّی در عصر صفویه از مقوله هایی است که کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. شاید دیدگاه تندروانه ای که دوره صفویه را زمانه انحطاط دانش و ادبیات و تاریخ نگاری می پنداشته است در عدم توجه به این شاخه مهم از تاریخ نگاری مؤثر بوده و در چگونگی و چرایی آن ارزیابی های متفاوتی را رقم زده است. از اینرو، بازکاوی این مقوله میتواند در تصحیح و تعدیل این دیدگاهها راهگشا باشد.در این مقاله، علاوه بر بیان دیدگاه های گوناگون، جایگاه تاریخ نویسی محلّی در عصر صفویه، ویژگی ها و مؤلفه های آن، انگیزه های مؤلفان از نگارش این تواریخ بررسی شده و فهرستی از این دست تواریخ با تعیین حوزه جغرافیایی اثر ارائه شده است.اساس مقاله حاضر بر بنیاد این پرسشها سامان یافته است که آیا در دوره صفویه در تداوم سنّت تاریخ نویسی محلّی مورخان ایرانی در دورههای پیشین، این گونه تواریخ تألیف شده اند؟ یا خیر؟ آیا تاریخنویسی محلّی در عهد صفویه از رونق برخوردار بوده یا ضعف؟ و مؤلفه های این تواریخ و انگیزه های مؤلفان آنها چه بوده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که در عهد صفویه سنّت تاریخنویسی محلّی، هرچند نه پُررونق، تداوم داشته امّا سیاست تمرکزگرایی صفویه، نیاز به مشروعیتبخشی به حاکمیت سلسله، و برافتادن حکومتهای محلّی، تمایل به تاریخنویسی عمومی و سلسلهای را نسبت به تاریخ محلّی تقویت کرد.
رئالیسم انتقادی و مدل «دوری» در تاریخی گری ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی رئالیسم انتقادی در تاریخ گری ابن خلدون و معرفی مدل «دوری» وی در مورد تاریخ است.روش این پژوهش نیز در چارچوب مطالعه ای اسنادی است و نتایجی که از آن حاصل شد این است که دیدگاه ابن خلدون از یک سو دارای وجهی انتقادی و از سوی دیگر، رئالیستی است.وجه انتقادی آن بر انتقاد از اخبار رایج و مطابقت آن با واقعیات تاریخی برای نیل به تاریخ درست و معتبر تأکید دارد و وجه رئالیستی آن بر عبور از سطح ظاهر و ورود به سطوح زیرین تاریخ برای کشف«طبایع» تاریخ تمرکز دارد. طبایع تاریخ، همان قواعدی است که تغییر و تحولات اجتماعات بشری بر اساس آن انجام می گیرد.ابن خلدون با این رویکرد، مدلی دوری از تحولات تاریخی ارائه می دهد.«عصبیت»، نیروی پویای این مدل است.بادیه و شهر نیز شکل های این مدل هستند.نقد خبر تاریخی با تکیه بر ارزیابی کیفیِ مستندات تاریخی برای رسیدن به واقعیت و کشف طبایع تاریخ، وجه برجسته ی دیدگاه ابن خلدون است که در مقاله مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.بر اساس این رویکرد، ابن خلدون معتقد است، تاریخ را باید از اعوجاجات/جعلیات، پالایش کرد تا بتوان بر پایه ی آن، به ارائه ی تحلیلی درست از وقایع دست یافت.
ملاحظاتی در باب تاریخ نگاری و تاریخ نگری ابوحنیفه دینوری در اخبار الطوال
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به بررسی ویژگی های تاریخ نگاری و تاریخ نگری (بینش تاریخی)دینوری پرداخته شده است . نگارنده بر آن است تا از منظر جامعه شناسی تاریخی، تاریخ نگری مؤلف را مورد بحث قرار دهد. نظریه ی مطرح شده در این مقاله چنین است که: دینوری به عناصر اساسی تحول جوامع یعنی تغییرات اجتماعی و انقلاب توجه داشته،گر چه عمدتاً به مقوله ی تغییرات اجتماعی پرداخته است ولی به نظر می رسد دینوری، کتاب اخبارالطوال را با هدف نشان دادن عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی تألیف کرد؛ اگرچه دینوری به چنین عامل مؤثر در تغییر توجه داشته؛ اما تأکید اصلی او بر قیام ها و شورش ها (جنبش های اجتماعی) به عنوان یکی از عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی مبین این مطلب است. با درک بینش تاریخی دینوری می توان به انتقادات مطرح شده درباره ی کتاب اخبارالطوال پاسخ داد.
سرشت تبیین تاریخی در اندیشه ی ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
ابن خلدون در مقدمه ی خود گونه ای از اندیشه ی تاریخی را مطرح کرده است که با تاریخ نگاری رایج عصر خود و حتی پس از آن، تفاوت های آشکاری دارد.در این شیوه به جای تأکید بر وقایع و فقط نقل اخبار، بر یافتن سرشت وقایع تاریخی، علت وقوع آن و تأثیرات آن بر حوادث دیگر تأکید می شود.این رویکرد به تاریخ که می توان تاریخ علمی، سنجیده و اندیشیده و به بیان دیگر منطق تاریخ خواند، روشی دارد که مقدمه ی ابن خلدون در بیان گام ها و چند و چون آن صراحتی ندارد.هرچند محتوای مقدمه ی ابن خلدون، تأسیس علمی تحت عنوان علم عمران است که بتوان به کمک آن تاریخ نقلی را به سطح تاریخ برهانی و عقلی ارتقاء داد، اما ابن خلدون جدای از فقراتی که به نقل اخبار گذشته اختصاص می دهد، هیچ گاه به صراحت از روش چگونگی توضیح و تبیین تاریخی سخن نمی گوید.بدین ترتیب علم عمران متکفل شناخت سرشت اجتماعات بشری و طبایع انسانی می شود که خود به فهم تاریخی ما کمک می کند.اما مسئله ی دشوار این است که پس از آگاهی از سرشت و طبایع جوامع انسانی چگونه به نقد اخبار تاریخی و تبیین واقعیت های تاریخ بپردازیم؟به بیان دیگر علم عمران ابن خلدون، چه رویکردی برای تبیین خبر تاریخی، چه از دیدگاه منفی و نقادی و چه از دیدگاه مثبت و ایجابی دارد؟در این مقاله کوشیده ایم از خلال مقدمه، به منطق تبیین و علیت تاریخی در اندیشه ی ابن خلدون پی ببریم.نتیجه ی بررسی مقدمه نشان می دهد که منطق علم عمران، نوعی حکمت در معنای عام است که واجد ضرورت مادی و طبیعی است، نه ضرورت عقلی و نظری.هدف علم عمران نیز برهانی کردن تاریخ است، ولی ماده ی این برهانی سازی تنها عقل نیست، بلکه هم علوم عقلی(مانند فلسفه ی طبیعی) و هم علوم نقلی(نظیر فقه و نصوص دینی) در این برهانی سازی به کمک مؤلف مقدمه می آیند.