مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
ابوحنیفه دینوری
حوزه های تخصصی:
تحوّلات سیاسی- اجتماعی و به دنبال آن، شکل گیری انقلاب های معاصردر تاریخ ایران و مصر، زمینة مناسبی برای گروهی از شاعران و سخنورانی شد تا تمام توش و توان ادبیشان را در راه آزادی وتحقّق آرمان ملّت ها و توده های ظلم ستیز به کارگیرند. فرّخی یزدی، شاعر انقلابی ایران در دوره قاجار و رضاخان پهلوی و عبد الرحمن یوسف، شاعر انقلاب م ردم مصر، علی ه حکومت مستبدان ه حسنی مب ارک از جمله شاعران متعهّدی می باشندکه در دو عرصة شعر و روزنامه نگاری به مبارزه علیه استبداد و ستم پرداختند.آزادی، عدالتخواهی، دعوت به مبارزه و انقلاب، حمایت از وطن و طبقه های ستمدیده مردم و نقد اوضاع اجتماعی، برجسته ترین مضامین شعری این دو شاعر انقلابی است. فرّخی و عبدالرحمن ریشة بیشتر چالش های جامعه را به حکومت ها و دستگاه های سیاسی وقت نسبت نمی دهند، بلکه مردم را نیز در بروز برخی مشکلات و مصائب اجتماعی سهیم می دانند. از آنجاکه مخاطب شعر پایداری، عموم افراد جامعه است، هر دو شاعر این پژوهش درگزینش واژگان مأنوس و ساده، تعمّد دارند و در این زمینه، شاعر مصری توجّه بیشتری داشته و واژگان عامیانه در شعر وی بسیار دیده می شود. این سادگی و وضوح بیان در صور خیال هر دو شاعر نیز تأثیر داشته است، از این رو ارکان تشبیهات و استعاره های هر دو شاعر غالباً از امور محسوس و یا معقولاتی است که برای مخاطبین با آسانی قابل درک می باشند. پژوهش حاضر با تحلیل و نقد تطبیقی به واکاوی مضامین و ویژگی های فنّی ادبیات پایداری این دو شاعر می پردازد.
ملاحظاتی در باب تاریخ نگاری و تاریخ نگری ابوحنیفه دینوری در اخبار الطوال
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به بررسی ویژگی های تاریخ نگاری و تاریخ نگری (بینش تاریخی)دینوری پرداخته شده است . نگارنده بر آن است تا از منظر جامعه شناسی تاریخی، تاریخ نگری مؤلف را مورد بحث قرار دهد. نظریه ی مطرح شده در این مقاله چنین است که: دینوری به عناصر اساسی تحول جوامع یعنی تغییرات اجتماعی و انقلاب توجه داشته،گر چه عمدتاً به مقوله ی تغییرات اجتماعی پرداخته است ولی به نظر می رسد دینوری، کتاب اخبارالطوال را با هدف نشان دادن عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی تألیف کرد؛ اگرچه دینوری به چنین عامل مؤثر در تغییر توجه داشته؛ اما تأکید اصلی او بر قیام ها و شورش ها (جنبش های اجتماعی) به عنوان یکی از عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی مبین این مطلب است. با درک بینش تاریخی دینوری می توان به انتقادات مطرح شده درباره ی کتاب اخبارالطوال پاسخ داد.
روش شناسی تاریخی قرآن و مصادیق آن در اخبارالطوال و تاریخ یعقوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن ماهیت و رسالت هدایتگری دارد؛ اما در باب تاریخ، با نگاهی خاص، طرحی جامع عرضه کرده است که از ﻓﻠﺴﻔه تاریخ و غایت نگرش تاریخی تا مؤلفه ها و قواعد صوری علم تاریخ را شامل می شود. طرح و چارچوب تاریخی بازنمایی شده در قرآن، از جوانب مختلف بر جهان بینی و روش تاریخ نگاری مورخان مسلمان اثر گذاشته است. برای بازشناسی چنین طرحی، مقاﻟه حاضر به روش توصیفی تحلیلی، در پی بررسی تأثیر روش تاریخی قرآن و چگونگی اثرگذاری آن بر دو اثر قدیمی متون تاریخی اسلام، یعنی اخبارالطوال ابوحنیفه دینوری و تاریخ یعقوبی، است. از ﻧﺘیﺠه پژوهش برمی آید که در چند مبحث، یعقوبی در مقایسه با ابوحنیفه از اسلوب قرآنی، بیشتر اثر پذیرفته است. این مباحث عبات اند از: استفاده از ساختار و بهره مندی از اصطلاحات قرآنی در اشاره به تاریخ و فواید و اهداف تاریخ گرایی؛ علت های انحطاط تمدن ها؛ توجه به ﺗﺄثیر فرد و جامعه در فرایند حوادث. با وجود این، باید در نظر گرفت در بخش مربوط به ابزارهای ضروری در تاریخ پژوهی، همچون مشاهده آثار برجای مانده و البته شکل و بیان وقایع تاریخی، مانند قاعده تاریخ در تاریخ و تمهید مقدمات، ابوحنیفه در مقایسه با یعقوبی از قرآن تأثیر بیشتری پذیرفته است.
ملاحظاتی در باب نمود اعتقاد به «احکام نجوم» در تاریخ نگاری ابوحنیفه دینوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ نگاری، مبحث اعتقادداشتن یا اعتقادنداشتتن مورخ به «احکام نجوم»، از نکات مهم و در کانون توجه است. ابوحنیفه دینوری، از مورخان بزرگ تمدّن اسلامی در قرن سوم قمری/نهم میلادی، کتاب اخبارالطوال را براساس شیوه تاریخ نگاری عمومی تألیف کرده است. این پژوهش با دیدگاهی توصیفی تحلیلی به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که نمود اعتقادی ابوحنیفه دینوری به احکام نجوم به چه صورت بوده است و در تاریخ نگاری او، تجلی این نمود در چه زمینه هایی مشاهده می شود. براساس یافته های این پژوهش، به نظر می رسد دیدگاه دینوری درباره پیشگویی های منجمان، فرازونشیب هایی داشته و در مجموع، نمونه های اندکی از پیشگویی ها در حوادث تاریخی را ذکر کرده است. او در اثر خود، در همان نمونه های اندک که پیشگویی بزرگان و منجمان را بررسی کرده و آن را مهم دانسته، به پیشگویی های عوام بی توجه نبوده و گاهی در کتاب خود، از این گزارش ها نام برده است؛ همچنین بر این باور بوده است که اگر در مواقعی، منجمان و اهل احکام نجوم پیشگویی نداشته اند، تأویل و برداشت نادرست از سخنان آنها دلیل اصلی محقق نشدن این پیشگویی ها بوده است. دینوری در جایگاه یک منجم، آثار نجومی مهمی را نگاشته که این موضوع در اعتقادش به درستی سخنان اهل احکام نجوم بی تأثیر نبوده است. مباحثی که احکام نجوم در آن مطرح شده، در کتاب اخبارالطوال مفصل تر از حوادث مشابه توضیح داده شده است.
متون موازی الصیدنه ابوریحان بیرونی (منابع بیرونی، آثار بهره مند از آن و تحریر فارسی کاسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
اشکالات یگانه دست نویس الصیدنه چندان است که آماده سازی ویراستی پیراسته تر از ویراست عباس زریاب، بی بهره گیری از متون موازی ناشدنی است. برای روشن شدن چند و چون کارامدی هر متن موازی در بازسازی مواضع گم شده یا اصلاح متن الصیدنه، باید چند و چون بهره گیری بیرونی از آن متن، یا پدیدآور آن متن از الصیدنه، مشخص گردد. در مورد منابع مرتبط به ابدال ادویه (دارو های جایگزین) و عطرشناسی و در مورد برخی آثار رازی، متن عموماً با تغییری اندک در الصیدنه نقل شده است؛ پس متن چنین آثاری نیز به عین عبارت در تصحیح و تکمیل الصیدنه سودمند خواهد بود. آثاری ادبی چون کتاب النبات ابوحنیفه دینوری، به دلیل تلخیص بسیار آن ها توسط بیرونی، تنها از نظر محتوا یا صورت درست برخی واژه ها می تواند به کار آید. در بهره گیری از تحریر فارسی کاسانی، به دلیل تصرفات پرشمار او در اصل الصیدنه، باید احتیاط کرد. نقل قول های واژه به واژه پرشمار کازرونی از الصیدنه در شرح کتاب دوم القانون بسیار سودمند است. البته، برخی اشکالات الصیدنه نیز نه به اصل کتاب بلکه به تصرف کاتبان مربوط بوده است.
شهریار ایرانی و جایگاه مردمی حکومت در باور ابوحنیفۀ دینوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأملی در اسطوره ها و البته برهه هایی از تاریخ ایران، چنین به نظر می رسد که اهتمام به مردم و اعتنای به دادگری در جهت مصالح رعیت، در تکوین نظام قدرت و جایگاه مشروع پادشاهان سهم به سزایی داشت و فرّه ایرانی، موجبات فرّه شاهی را فراهم می آورد. شاه تا زمانی که در کنار مردم و مردم مدار بود از فرّه مندی و اقتدار لازم برخوردار بود. در این نگاه، پیدایش نهاد شاهی، برآیند کنش و جمعِ آرای مردمی بود و نظام قدرت ماهیتی عرفی و در ادامه هاله قدسی داشت. اقبال جمعی ساکنان ایرانشهر به شاه دادگر و خردمند در مانایی قدرت او مؤثر بود و اِدبار و بغضِ مردمی نیز در زوال جایگاه او، سهمی اثرگذار داشت. بر این اساس، نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی جایگاه مردمی حکومت و کارکرد نهاد شاهی در ایران، این مسئله را در بینش تاریخ نگارانه ابوحنیفه دینوری مورد تأمل قرار می دهد. براساس انگاره های ایرانی در تاریخ نگاری ابوحنیفه دینوری، به نظر می رسد مورخ مذکور، به عنوان یکی از پیشگامان تاریخ نگاری اسلامی، با ابتنای به ضرورتِ اعتنای به مردم از سوی حاکمان، مناسبات جامعه و حکومت را رخدادگویی کرده است. دینوری در وجه اسطوره ای، هم نوایی جامعه و حکومت را به نحوی تبیین می کند که جایگاه مردمی و وجاهت عرفی- قدسی حکومت در آن مبرهن است. افزون بر آن در ساحت تاریخی نیز انگاره های هم گرایانه قابل توجهی در تاریخ نگاری خود ارائه می دهد.